تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام (کتاب)
معرفى اجمالى
تأسيس الشيعة لعلوم الإسلام نوشته مرجع بزرگ دينى علامه سيد حسن صدر(كاظمين 1272ق1234/ش - 1354ق1314/ش كاظمين) است. اين اثر يكى از مهمترين منابع پژوهشى است كه نقش شيعيان را در توليد و نشر علوم اسلامى به روشنى آشكار مىسازد. در اين اثر مستند بيان شده است كه شيعه در بنيانگذارى علوم متعدد اسلامى مانند علمالحديث، فقه، اصول فقه، علوم قرآن، كلام و اخلاق نقش اساسى داشته و در اين موضوع نسبت به ساير فرقههاى اسلامى پيشتاز بوده است. نويسنده كتابش را در تاريخ يكشنبه 18 جمادى الثانى سال 1328 برابر با ششم تير 1289 در كاظمين به پايان رسانده است.
ساختار
اين كتاب از يك مقدمه و چهارده فصل تشكيل شده است كه هر كدام بيانگر پيشگامى شيعه در بنيانگذارى يكى از علوم گوناگون اسلامى است. عناوين فصول كتاب به ترتيب عبارتند از: 1- نحو، 2- صرف، 3- لغت، 4- معانى و بيان و بديع، 5- عَروض، 6- فنون و روشهاى شعر، 7- تاريخ و سيره، 8- علم حديث، 9- تأسيس علم حديث و رشد آن، 10- علم فقه، 11- علم اصول فقه، 12- علوم قرآن، 13- علم كلام، 14- علم اخلاق.
گزارش محتوا
كتاب حاضر از نظر شناسايى تاريخ پيدايش علوم اسلامى، اثرى ممتاز و ابتكارى بهشمار مىرود زيرا با يك نوآورى جالب و مفيد يكى از شبهات مطرح درباره شيعه را پاسخ داده و اثبات كرده است كه شيعيان، علوم گوناگون اسلامى را تأسيس كردهاند و نقش آنان در آفرينش اين علوم به هيچ وجه قابل انكار نيست. به اين ترتيب نقش سرنوشتساز شيعيان در پيدايش و استمرار فرهنگ و تمدن اسلامى و گسترش مرزهاى دانش بشرى روشنتر مىشود. در مورد روش و محتواى اثر حاضر چند نكته گفتنى است:
- برخى از نويسندگان معاصر در مورد انگيزه نگارش كتاب حاضر چنين آوردهاند كه جرجى زيدان (درگذشته 1914م) در كتاب مشهور خود «تاريخ آداب اللغة العربية» در مورد شيعه سخنى بدين مضمون گفت كه: «شيعه طايفهاى بود كوچك و آثار قابل اعتنايى نداشت و اكنون شيعهاى در دنيا وجود ندارد».، اين شد كه شيخ آقا بزرگ و دو همرديف و دوست علميش، سيد حسن صدر(درگذشته 1354ق) و شيخ محمدحسین كاشف الغطا ء (درگذشته 1373ق) همپيمان شدند تا هر يك در باب معرفى شيعه كارى را بر عهده گيرند و به اين صورت پاسخ سخن جرجى زيدان را بدهند. بر پايه اين پيمان قرار شد علامه سيد حسن صدر با نگارش كتابى سهم شيعه در تأسيس و تكميل علوم اسلامى را نشان دهد كه با نگارش كتاب «تأسيس الشيعة لعلوم الإسلام» اين كار را انجام داد.... علامه شيخ محمدحسین كاشف الغطا ء نيز متعهد شد كتاب «تاريخ آداب اللغة» جرجى زيدان را نقد كند كه اين كار را كرد و در جزء دوم كتاب «النقود و الردود» چهار جلد كتاب جرجى زيدان را نقد علمى نمود.... از اين بين شيخ آقا بزرگ مأمور شد فهرستى براى تأليفات شيعه بنويسد كه حاصل آن كتاب الذريعه شد.[۱]
- نويسنده كتابش را پس از نام خدا چنين آغاز كرده است: «سپاس خدايى را سزاست كه شيعيان بزرگوار را كليدهاى علوم اسلامى قرار داد»؛ نويسنده محترم با اين براعت استهلال، تمامى هدف و مقصودش را در اين كتاب به خوبى رسانده است.[۲]همچنين نويسنده افزوده است كه در كتاب حاضر سخن از شخصيتهاى شيعه به ميان مىآيد و شيعه، كلمه مبارك و با كرامتى است كه در قرآن كريم آمده: و إن من شيعته لإبراهيم .[۳]و در زمان پيامبر(ص) اين اسم آشكار شد و به چهار نفر شيعه مىگفتند: ابوذر غفارى، سلمان فارسى، مقداد بن اسود كندى و عمار بن ياسر. چنين بود تا زمان جنگ صفين كه نام شيعه در بين مواليان اميرالمؤمنين(ع) گسترش يافت. و نام اهل سنت و جماعت كه بعد از صلح امام حسن مجتبى(ع) با معاويه پيدا شد و براى غير شيعه به كار مىرود، متأخّر و جديد است و بعد از پيدايش عنوان شيعه مطرح شده است.[۴]
- از آنجا كه كتاب «تأسيس الشيعة لعلوم الإسلام» مفصل بوده خود نويسنده اقدام به تلخيص آن كرده و خلاصه كتاب مذكور را به صورت كتاب «الشيعة و فنون الإسلام» آماده ساخته و به دست انتشار سپرده است.[۵]البته نويسنده ترتيب تاريخى موجود در كتاب مفصلش را بر هم زده و در كتاب مختصرش، علوم را بر اساس شرافت آن طبقهبندى كرده و بنابراين از علوم قرآن آغاز كرده و با علوم حديث، فقه، كلام، اصول فقه و فرق ادامه داده و سرانجام با عَروض، شعر، صرف و علم نحو به پايان رسانده است.
- با توجه به مطالبى كه نويسنده در مورد درج نكردن نام ابن سينا در اين اثر مطرح كرده به نظر مىرسد كه مقصود مؤلف از شيعه در اين كتاب، تشيع زيدى و يا اسماعيلى نيست بلكه فقط شيعه دوازده امامى است و ابن سينا به نظر مؤلف شيعه زيدى است.[۶]
- در آغاز كتاب شرح حال تحقيقى و تفصيلى نويسنده به نقل از كتاب «بغية الراغبين في أحوال آل شرفالدين» نوشته علامه مجاهد سيد عبدالحسين شرفالدين ذكر شده است. در اين زندگينامه، نام و نسب و مشخصات خانوادگى سيد حسن صدر، چگونگى رشد و تعليم و تربيت، استادان و تأليفات و نيز خصوصيات و ويژگىهاى اخلاقى وى توضيح داده شده است.[۷]
- درباره استنادات و ارجاعات نويسنده محترم شايسته است توجه شود كه اين ارجاعات به صورت ارجاع درون متنى است ولى نه درون متنى امروزى بلكه به سبك قديم نوشته شده است يعنى چندان منظم و هماهنگ نيست: گاه در متن، شماره صفحه مورد نظر را آورده.[۸]و گاه به ذكر نام كتاب بسنده كرده و از بيان شماره صفحه مورد نظر غفلت ورزيده است؛ همچنين گاه چاپ مورد نظر مشخص شده و گاه مبهم مانده است.[۹]
- نويسنده درباره علم نحو نوشته است كه اولين كسى كه علم نحو را تأسيس كرد ابوالاسود دوئلى بود كه به دستور و راهنمايى اميرالمؤمنين على(ع) اين كار را انجام داد. او از شيعيان اميرالمؤمنين(ع) و از كاملترين و عاقلترين مردمان و شاعرى سريع الجواب بود.[۱۰]
- نويسنده محترم نوشته است كه يكى از تابعين به نام سعيد بن جبير اولين كسى بود كه در علم تفسير قرآن كتابى نوشت. كشى در رجالش از امام صادق(ع) روايت كرده كه ايشان فرمود سعيد بن جبير به امام على بن الحسين(ع) اقتدا مى كرد و امام سجاد(ع) نيز وى را مىستود و سبب اينكه حجاج او را به شهادت رساند چيزى نبود جز تشيع وى. چون قبل از سعيد بن جبير كسى را نيافتيم كه تصنيفى درباره تفسير قرآن نوشته باشد، نام او را به عنوان اولين نويسنده تفسير آورديم.[۱۱]
- نويسنده تأكيد كرده است كه ابوعبدالله محمد بن عبدالله حاكم نيشابورى (درگذشته 405ق) اولين كسى بود كه علم دراية الحديث را تدوين كرد. كتاب او مشتمل بر پنج جزء و پنجاه نوع است. سمعانى و ابن تيميه و حافظ ذهبى تصريح كردهاند كه حاكم نيشابورى شيعه است.[۱۲]
- همچنين مؤلف نوشته است كه اميرالمؤمنين على(ع) اولين كسى بود كه نوشتهاى درباره اخلاق نوشت و در زمانى كه از جنگ صفين برمىگشت نامهاى به فرزندش نگاشت و امام اهل سنت ابواحمد حسن بن عبدالله بن سعيد عسكرى در كتابش الزواجر و المواعظ همين نامه را به صورت كامل آورده و نوشته است كه اگر لازم باشد كه حكمتى با آب طلا نوشته شود به يقين همين نامه است.[۱۳]
وضعيت كتاب
فهرست مطالب، اعلام، القاب و كنيهها در انتهاى كتاب آمده است.
پانويس
منابع مقاله
1- مقدمه و متن كتاب.
2- حكيمى، محمد رضا، «شيخ آقا بزرگ تهرانى»، قم، انتشارات دليل ما، چاپ هشتم، 1385ش.
3-صدر، سيد حسن، الشيعة و فنون الإسلام، تحقيق السيد مرتضى الميرسجادي، قم، مؤسسة السبطين(ع) العالمية، الطبعة الأولى، 1427ق1385/ش.
منبع
ویکی نور