الفقه المنسوب للإمام الرضا علیه السلام (کتاب)
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
اين كتاب منسوب به امام رضا عليه السلام است.
مولى مهدى بن ابى ذر نراقى يك نسخه از اين كتاب را به خط خود استنساخ كرده و بر آن نوشته است:« من اين نسخه را از روى نسخهاى نوشتم كه يا به خط خود امام عليه السلام مىباشد و يا توسط بعضى از معاصرين آن حضرت از روى خط ايشان نوشته شده است».
ناصر خسرو علوى( متولد 394 هجرى) مىگويد: من در اوايل نوجوانى كتابى متعلق به جدم على بن موسى الرضا عليه السلام ديدم و كتاب «جامع كبير»، تاليف محمد بن حسن شيبانى را نيز مطالعه كردم و ديدم اين دو كتاب فرق چندانى با هم ندارند.
محتویات
تاريخچه
اين كتاب تا قبل از علامه مجلسى بين اصحاب رايج نبود. وى اين كتاب را در« بحار الأنوار» آورد و به آن استناد نمود. ايشان در اين باره مىنويسد:
« كتاب فقه الرضا عليه السلام را من از طريق سيد فاضل و محدث، قاضى امير حسين نقل مىكنم، وى مىگويد: در زمانى كه من در مجاورت خانه خدا زندگى مىكردم عدهاى از اهل قم براى حج آمدند و به همراه آنها كتابى قديمى بود كه تاريخ آن به زمان امام رضا عليه السلام بازمىگشت و بر آن كتاب خط امام رضا عليه السلام و اجازه بسيارى از فضلا و علما به چشم مىخورد و براى من يقين حاصل شد كه اين كتاب متعلق به آن حضرت است؛ لذا از روى آن كتاب يك نسخه نوشتم.»
بعد از علامه مجلسى، ميرزا عبد الله افندى صاحب« رياض» و سيد مجاهد صاحب« مفاتيح الأصول» و شيخ بحرانى و فاضل كاشانى و محقق نراقى نيز اين كتاب را تاييد و روايات آن را در كتابهاى خود نقل كردهاند.
در نسخهاى كه در مشهد مقدس موجود مىباشد، آمده است:« اين كتاب را امام هشتم براى محمد بن سكين نوشته است».
در كتابهاى رجال آمده است كه محمد بن سكين بن عمار نخعى فردى ثقه و مورد اطمينان است و كتابى نيز دارد.
صاحب رياض مىگويد:« اين كتاب در شهر مكه معظمه به خط امام رضا عليه السلام موجود است كه به خط كوفى نگاشته شده و تاريخ آن سال 200 هجرى مىباشد و بر آن اجازات علما و فضلا نگاشته شده و هم اكنون جزو كتب سيد علىخان مدنى است».
در اول كتاب اينگونه آمده است:« يقول عبد الله علي بن موسى الرضا» و در جاى ديگر آمده است:« و از چيزهايى كه ما اهل بيت بر آن مداومت داريم...» همچنين:« از پدرم شنيدم كه اينگونه مىفرمود...».
انتساب
برخى اين كتاب را تاليف امام رضا عليه السلام نمىدانند، بزرگانى مانند:
شيخ حر عاملى، سيد خوانسارى، پدر سيد جليل سيد حسين قزوينى، وحيد بهبهانى و سيد حسن صدر و اينگونه استدلال مىكنند:
1- اگر اين كتاب به امام رضا عليه السلام تعلق داشت، چرا هزار سال از آن خبرى نبود و چهار امام بعد از امام رضا عليه السلام نيز به آن اشارهاى نداشتهاند؛ در غير اين صورت در ميان اصحاب و علما مشهور مىشد و حداقل نام آن را در كتب روايى خود مىآوردند.
2- در اين كتاب كلماتى آمده كه بعيد است از امام عليه السلام باشد مانند:« من روايت مىكنم» يا« روايت شده است» يا« روايت مىكند» يا« ما روايت مىكنيم» و اين شكل بيان از سياق كلمات امامان معصوم عليهم السلام نيست.
3- در بعضى از قسمتهاى كتاب آمده است:« صفوان بن يحيى و فضالة بن أيوب جميعا عن العلاء بن رزين عن محمد بن مسلم عن أحدهما» حال آنكه نام روات را اين گونه آوردن مناسب كتابهاى روايى ياران ائمه است نه خود ائمه عليهم السلام؛ لذا احتمال دارد اين كتاب تاليف يكى از اصحاب امام رضا عليه السلام بوده باشد.
4- اگر اين كتاب نوشته امام رضا عليه السلام باشد، بايد حتما على بن بابويه- پدر صدوق- و يا خود شيخ صدوق در كتاب« عيون أخبار الرضا» به آن اشاره مىكرد.
5- در اين كتاب احكامى آمده كه مخالف صريح مذهب است مانند:« به جاى مسح پا مىتوان پا را شست» و اينكه« اگر پوست ميته را دباغى كنيم مىتوانيم با آن نماز بخوانيم» و اينكه« اگر در ظرف آب خمر بريزد مىتوان با آن وضو گرفت» و« در نكاح حضور شاهد لازم است» و يا اينكه« سورهقل أعوذ برب الناس و قل أعوذ برب الفلقجزو قرآن نيست.»
نسخههاى كتاب
1- نسخهاى در كتابخانه حضرت آيت الله نجفى مرعشى موجود است كه در آخر آن آمده:« إلى هنا خطه سلام الله عليه و على آبائه و أبنائه».
2- نسخه موجود در كتابخانه آستان قدس رضوى كه در آخر آن دارد:« اين كتابى است كه حضرت امام الجن و الانس سلطان، ابى الحسن على بن موسى الرضا عليه التحية و الثناء از جهت محمد بن سكين تصنيف نموده بودند و نسخه اصل به خط مبارك حضرت در مكه است و حضرت مغفرت پناه، مولانا ميرزا محمد محدث از خط شريف حضرت كه به كوفى بوده به عربى انتقال نمودهاند.»
منبع
مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، لوح فشرده جامع الاحادیث نسخه 3/5، بخش کتابشناسی