حد ترخص
«حدّ ترخّص» در اصطلاح فقه، به مکانى گفته مىشود که مسافر با رسیدن به آن جا دیوار خانههاى شهر را نبیند و اذان را نشنود. از این عنوان در باب صلات سخن گفتهاند.
از شرایط مشروعیت یافتن تقصیر (کوتاه کردن) نماز و افطار روزه براى مسافر، رسیدن او به حدّ ترخّص است؛ چنان که هنگام بازگشت از سفر، حدّ ترخّص، نقطه پایان مشروعیت قصر نماز (نماز شکسته) خواهد بود.[۱] به عبارت دیگر، یکی از شرایط شکسته شدن نماز مسافر آن است که وی قصد داشته باشد از محل سکونت خود خارج شود و رفت و برگشتش دستکم ۸ فرسخ شرعی (بین ۴۰ تا ۴۵ کیلومتر) باشد که به آن «مسافت شرعی» گفته میشود. مسافر زمانی میتواند نمازش را شکسته بخواند یا روزهاش را افطار کند که مقدار معینی از مسیر را طی کرده باشد. این مقدار معین «حد ترخص» نامیده شده است.
در این که معتبر در حد ترخص، تحقق یکى از دو ملاک یاد شده (ندیدن دیوار خانههاى شهر و نشنیدن اذان) است، یا هر دو با هم و یا نشنیدن صداى مؤذن به تنهایى و یا ندیدن دیوار خانههاى شهر به تنهایى، اختلاف است. قول اول به مشهور متقدمان و قول دوم به مشهور متأخران منسوب است.[۲]
اختلاف موجود در حد ترخص، هم زمان رفتن شخص به سفر را شامل مىشود و هم زمان بازگشت او از سفر را؛ لیکن برخى از کسانى که تحقق هر دو امر را معتبر دانستهاند، بین رفتن به سفر و بازگشت از آن به وطن تفصیل داده و در صورت نخست، حد ترخص را عبارت از تحقق هر دو امر فوق دانسته و در فرض دوم قائل به وجوب قصر نماز براى مسافر تا رسیدن به خانه خود شدهاند؛ چنان که برخى از کسانى که قائل به کفایت یکى از دو امر یاد شده در تحقق حد ترخص در رفتن به سفر شدهاند، هنگام بازگشت تقصیر نماز را تا حد شنیدن صداى مؤذن واجب مىدانند.[۳]
در این که حد ترخص در شهرهاى بسیار بزرگ (بلاد کبیره) همانند حد ترخص در شهرهاى متوسط و کوچک است، یا این که حد ترخص در آنها عبارت است از ندیدن دیوار آخرین خانههاى محلهاى که در آن سکونت دارد و نشنیدن اذان آن، اختلاف است. بنابر قول دوم، مبدأ مسافت در بلاد کبیره، آخر محله است نه آخر شهر.[۴]
پانویس
منابع
- فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهمالسلام، زیر نظر سید محمود هاشمى شاهرودى، ج۳، ص۲۴۵.