الله
منبع: سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ «معارف و معاریف»
واژه «الله» در لغت
«الله» اسم علم (نام خاصّ) است برای ذات «واجب الوجود»، به لحاظ جامعيت صفات ذاتيه و نعوت كماليه در او، يعنى كسى كه پرستش حق او است، چرا که او ـ تعالى ـ بر آفرينش اشياء و حيات بخشيدن به آنها و تفضل به آنها به انواع نعمتها توانا است. پس اين نام ـ مفهوماً ـ جامع همه صفات كمال، و شامل همه اسماء ديگر حضرت بارى ـ عزّ اسمه ـ مى باشد.
در ريشه لغوى كلمه «الله» اختلاف است. سيبويه دو وجه براى آن ذكر كرده: نخست آنكه در اصل «اله» بر وزن فَعال بوده، فاء كلمه كه همزه باشد حذف شد، بجاى آن «ال» لازمه آمد، دو لام بهم ادغام گرديد و سپس «الله» شد.
وجه دوم آنكه در اصل «لاه» بر وزن فَعل، سپس الف و لام به جهت تجليل و تعظيم بدان ملحق شده است.
و كسى كه مدعى شده الف و لام آن براى تعريف است اشتباه كرده، زيرا اسماءالله همه معرفه اند.
اشتقاق کلمه «الله»
درباره اشتقاق و مبدأ اشتقاق اين كلمه بعضى گفته اند: اصولا اين واژه مشتق نيست و در اصل به همين وزن وضع گرديده است، زیرا از نظر لغت ضرورتى ندارد كه لفظ مشتق باشد، و اگر چنين امرى حتمى مى بود تسلسل لازم مى آمد. اين قول از خلیل ابن احمد نقل شده.
كسانى كه قائل به اشتقاق اين كلمه شده اند نيز در مبدأ اشتقاق اختلاف دارند:
بعضى آن را مشتق از «الوهية» دانسته اند كه به معنى عبادت است، و به معنی «تألّه» تعبد است، و بر اين وجه معنى الله «كسى كه شايسته است عبادت شود» مى باشد، و از اين رو كسى ديگر به اين نام موسوم نمى شود.
قول دیگر اين كه مشتق باشد از «وَلَه» بمعنى تحيّر، گفته مى شود: «اله ـ يأله» ، يعنى تحيّر، بدين جهت كه عقول همگان در درك كنه ذات حضرتش حيرانند. اين قول از ابو عمرو نقل شده است.
«الله» در روایات
عن اميرالمؤمنين (علیه السلام): «الله معناه: المعبود الذى يأله فيه الخلق و يُؤله اليه. و الله هو المستور عن درك الابصار، المحجوب عن الاوهام و الخطرات».[۱](الله یعنی معبودی که مخلوقات در شناخت ذات او در حیرت اند و او از چشمها پنهان بوده و از حیطه فکر و وهم بشریت خارج است.)
قال الباقر (علیه السلام): «الله معناه المعبود الذى اَلَه الخلقُ عن درك ماهيته و الاحاطة بكيفيته» و يقول العرب: اله الرجل: اذا تحيّر فى الشىء فلم يحط به علماً،... فالإله هو المستور عن حواس الخلق.» (امام باقر علیه السلام می فرمایند: «الله» معبودی است که خلق از درک ماهیت و احاطه به ذات او ناتوانند. وقتی عرب می گوید اله الرجل یعنی در چیزی متحیر ماند و به آن علم پیدا نکرد... پس «اله» یعنی موجودی که از حواس و ادراک خلق پنهان است.)[۲]
پانویس
- ↑ بحارالانوار ج3 ص 222.
- ↑ همان.