ابوبکر وراق
اَبوبَکْرِ وَرّاق، محمد بن عمر حکیم تِرْمِذی بلخی، عارف بزرگ ایرانی سده 3ق. زادگاهش ترمذ بود اما در بلخ زندگی میکرد[۱] و ابوعیسی محمد ابن عیسی ترمذی (د279ق)، صاحب مسند از صحاح سته، خواهرزاده او بوده است.[۲]
محتویات
اساتید و پیشوایان وی
ابوبکر وراق با احمد خِضرویه مجالست داشته و صحبت او و پیران دیگری چون محمد بن ابراهیم زاهد و محمد بن عمر بن خَشنام [خوشنام] بلخی را درک کرده است.[۳] هجویری از او به عنوان «مؤدب الاولیاء» یاد کرده و او را از مریدان محمد بن علی ترمذی، مؤسس طریقه حکیمیه، دانسته و حکایتهای خارقالعاده درباره ارتباط او با محمد بن علی ترمذی بیان کرده است.[۴]
از تاریخ درگذشت وی ــ همچون زمان تولد او ــ اطلاع دقیقی نداریم. از اشاراتی که در منابع به معاصران و شاگردان او شده، چنین برمیآید که در اواخر سده 3ق درگذشته است. بعضی از مآخذ جدید بدون ذکر سند وفات وی را 280ق/893م گفتهاند.[۵]در حالی که نورالدین شریبه سال مرگ او را 240ق ذکر کرده[۶] که بیشک اشتباه است. انصاری [۷] تربت وی را در ترمذ دانستهاند، اما ماخذ جدید مدفن او ا در بلخ در جنب مرقد استادش احمد خضرویه گفتهاند.[۸]
مذهب و شخصیت وراق
ابوبکر وراق در شریعت شافعی مذهب بوده[۹] و در طریقت روش وی به اصول فتوت و جوانمردی نزدیک بوده است.[۱۰] او جوانمرد کسی را میداند: «که او را خصمی نباشد بر کسی».[۱۱]
درباره جوانمردی خود او هم گفتهاند که اگر مگسی بر وی مینشست، آن را از خود نمیراند مبادا بر دیگری نشیند و او را آزار دهد. [۱۲] برای این که مروت و اخلاص را از یاد نبرد، بر یک طرف ردای خویش حرف «خ» را به نشانه اخلاص و در سوی دیگر حرف «م» را به نشانه مروت نوشته بود.[۱۳] وراق علم کلام بدون زهد و شریعت بدون ورع را کافی نمیدانست و در سیر و سلوک ترکیبی از این 3 اصل ــ کلام، فقه و زهد ــ را واجب میشمرد.[۱۴]
وی 3 حرف «زهد» را نشانه 3 ترک میدانست: «ز» ترک زینت، «ﻫ» ترک هوی و «د» ترک دنیا [۱۵] وی معتقد بود که برای تهذیب باید نفس را شناخت، زیرا «نفس در جمیع احوال مرائی است و در اکثر اوقات منافق و در مواردی مشرک» [۱۶] ابوبکر در علم حدیث نیز دست داشت و احادیثی از قول او نقل شده و نامش در شمار راویان حدیث آمده است.[۱۷]
ارادت مریدان به وی
ارادت مریدان نسبت به او چنان بود که یکی از آنان به نام ابوالقاسم حکیم اسحاق بن محمداسماعیل سمرقندی گفته است که «اگر پس از مصطفی صلی الله علیه و آله پیغمبری روا بودی، در ایام ما آن ابوبکر وراق بودی».[۱۸] شاگرد دیگری به نام ابوبکر سغدی دربارهاش گفته لست که «ابوبکر وراق مردی کریم بود، خدای را به مزد کار نکردی که به تعظیم کردی».[۱۹]
شاگردان دیگر ابوبکر وراق که نامشان به ما رسیده، اینانند: صالح بن مکتوم بلخی که سخنان وی را به خاطر میسپرد و پیوسته به نقل آنها میپرداخت،[۲۰] دیگر هاشمی (هاشم) سغدی که تا روز مرگ با وی بود[۲۱] و دیگر خواجه محمدحامد واشگردی بود که او هم مانند استادش مگس را از خود نمیراند.[۲۲]
آثار
ابوبکر ورّاق تألیفات مشهوری در ریاضیات و معاملات و آداب زاهدانه داشته است.[۲۳]
از این میان تنها کتاب العالم والمتعلم اکنون در دست است و در 1358ق/1939م در قاهره طبع و نشر شده است. به گفته انصاری[۲۴]، اگر کسی بخواهد که ابوبکر وراق را بشناسد، باید به کتاب العالم والمتعلم او بنگرد، تا ببیند که او تورات و انجیل و زبور و دیگر کتب آسمانی را خوانده است نیز[۲۵] وی دارای دیوان. شعری به عربی نیز بوده[۲۶] که دو بیت آن را انصاری نقل کرده است.[۲۷] ابن ندیم کتابی با عنوان غریب المصاحف، در غریب قرآن به ابوبکر بن وراق نسبت میدهد که ظاهراً با این ابوبکر وراق ارتباطی ندارد.[۲۸]
پانویس
- ↑ سلمی، طبقات الصوفیه، ص216؛ انصاری، طبقات الصوفیه، ص261-262؛ عطار، تذکره الاولیاء، ج2، ص87.
- ↑ انصاری، طبقات الصوفیه، ض262؛ جامی، نفحات الانس، ص123.
- ↑ سلمی، طبقات الصوفیه، ص216؛ انصاری، طبقات الصوفیه، ص267؛ عطار، تذکره الاولیاء، ج2، ص87.
- ↑ ترمذی، ص178-179، 289، 302؛ نک: عطار، تذکره الاولیاء، ج2، ص78-79، 87.
- ↑ نک: کحاله، معجم المؤلفین، ج11، ص78؛ سزگین، تاریخ التراث العربی، ج1(4)، ص128؛ ایرانیکا، vI, P265
- ↑ شریبه، مقدمه و حاشیه بر طبقات الاولیاء ابن ملقن، ص374، حاشیه1.
- ↑ انصاری، طبقات الصوفیه، ص261-262.؛ جامی، نفحات الانس، ص123.
- ↑ نامه دانشوران، ج5، ص194؛ دائره المعارف آریانا.
- ↑ سبکی، طبقات الشافعیه الکبری، 3/308؛ کحاله، معجم المؤلفین، ج11، ص78
- ↑ آملی، نفائس الفنون، ج2، ص127.
- ↑ قشیری، الرساله القشیریه، 226؛ ترجمه رساله قشیریه، ص356.
- ↑ انصاری، طبقات الصوفیه، ص523.
- ↑ انصاری، طبقات الصوفیه، ص264؛ جامی، نفحات الانس، ص125.
- ↑ سلمی، طبقات الصوفیه، ص218-219؛ ابونعیم، حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج10، ص236؛ هجویری، کشف المحجوب، ص19.
- ↑ عبادی، مناقب الصوفیه، ص44؛ عطار، تذکره الاولیاء، ج2، ص90.
- ↑ باخرزی، اورادالاحباب و فصوص الآداب، ج2، ص103؛ نک: سهروردی، آداب المریدین، ص98؛ کاشانی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، ص86.
- ↑ ابن کثیر، البدایه، ج5، ص184.
- ↑ انصاری، طبقات الصوفیه، ص263؛ جامی، نفحات الانس، ص124.
- ↑ انصاری، طبقات الصوفیه، ص263؛ جامی، نفحات الانس، ص125.
- ↑ جامی، نفحات الانس، ص125.
- ↑ انصاری، طبقات الصوفیه، ص264؛ جامی. نفحات الانس، ص125.
- ↑ انصاری، الصوفیه، ص300، 523.
- ↑ سلمی، طبقات الصوفیه، ص216؛ انصاری،الصوفیه، ص262.؛ ابونعیم، حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج10، ص235؛ قشیری، الرساله القشیریه، ص440؛ هجویری، کشف المحجوب، ص179، 439؛ عطار، تذکره الاولیاء، ج2، ص87؛ شعرانی، الطبقات الکبری، ج1، ص91.
- ↑ انصاری، الصوفیه، ص300، 523.
- ↑ نک: جامی، نفحات الانس، ص123.
- ↑ جامی، نفحات الانس، ص123.
- ↑ انصاری، الصوفیه، ص262، 268.
- ↑ انصاری، الصوفیه، ص37.
منابع
- آملی، محمد بن محمود، نفائس الفنون، به کوشش ابراهیم میانجی، تهران، 1379ق.
- ابن کثیر، البدایه.
- ابن ندیم، الفهرست.
- ابونعیم اصفهانی، احمد بن عبدالله، حلیه الاولیاء و طبقات الاصفیاء، قاهره، 1357ق/1938م.
- انصاری، احمد بن عبدالله، طبقات الصوفیه، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1362ش.
- باخرزی، یحیی، اورادالاحباب و فصوص الآداب، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1345ش.
- ترجمه رساله قشیریه، به کوشش بدیعالزمان فروزانفر، تهران، 1361ش.
- جامی، عبدالرحمن، نفحات الانس، به کوشش مهدی توحیدیپور، تهران، 1336ش.
- دائرهالمعارف آریانا، کابل، 1328ش.
- سبکی، عبدالوهاب بن علی، طبقات الشافعیه الکبری، به کوشش محمود محمد طناحی و عبدالفتاح محمد حلو، قاهره، 1383ق/1964م.
- سزگین، فؤاد، تاریخ التراث العربی، ریاض، 1403ق/1983م.
- سلمی، محمد بن حسین، طبقات الصوفیه، لیدن، 1960م.
- سهروردی، عبدالقاهر بن عبداللـه، آداب المریدین، ترجمه عمربن محمدبن احمد شیرکان، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، 1363ش.
- شریبه، نورالدین، مقدمه و حاشیه بر طبقات الاولیاء ابن ملقن، بیروت، 1406ق/1986م.
- شعرانی، عبدالوهاب بن احمد، الطبقات الکبری، قاهره، 1374ق/1954م.
- عبادی، ابومنصور مظفربن اردشیر، مناقب الصوفیه، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، 1362ش.
- عطار نیشابوری، محمد ابن ابیبکر، تذکره الاولیاء، تهران، 1336ش.
- قشیری، عبدالکریم بن هوازن، الرساله القشیریه، به کوشش معروف زریق و علی عبدالحمید بلطه جی، 1408ق/1988م.
- کاشانی، محمود بن علی، مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، به کوشش جلالالدین همایی، تهران، 1340ش.
- کحاله، عمررضا، معجم المؤلفین، بیروت، 1376ق/1957م.
- نامه دانشوران، قم، 1338ش.
- هجویری، علی بن عثمان، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، 1979م.
منابع
- غلامعلی آریا، مدخل «ابوبکروراق» در دانشنامه جهان اسلام، ج5.