الأمالى سید مرتضى (کتاب)
محتویات
أمالى
قبل از اين كه به بررسى و شناخت كتاب گرانقدر «أمالى المرتضى» بپردازيم، بهتر است اندكى راجع به واژه أمالى و اصطلاح آن در حديث سخن بگوييم.
أمالى، جمع املا است و در اصطلاح كتابى را گويند كه استاد تقرير كند و شاگردان بنويسند.[۱]
كشف الظنون مى نويسد: منظور از أمالى اين است كه عالمى بنشيند و شاگردان وى با قلم و كاغذ در اطراف او قرار بگيرند، آنگاه عالم ـ با استفاده از علمى كه خداوند در اختيار او نهاده است ـ شروع به سخن گفتن كند و شاگردان آن مطالب را بنويسند. در نتيجه كتابى حاصل مى شود كه آن را املا و أمالى مى نامند.[۲]
در الذريعة مى خوانيم: أمالى عنوانى است كه غالباً براى بعضى از كتب حديث استفاده مى شود و آن كتابى است كه شامل احاديث شنيده شده از املاى شيخ حديث است. او يا آنها را از محفوظات خويش مى گويد يا اين كه از روى نوشته مى خواند. ترتيب مطالب أمالى اكثراً به ترتيب نوبت شنيدن آنهاست و به همين خاطر به اين كتاب ها مجالس يا عرض المجالس نيز اطلاق مى شود.[۳]
اين روش كه استاد بنشيند و شاگردان هم دور او حلقه زده و مسموعات خود را از او بنويسند، روش فقيهان و محدثان و نيز اهل ادب و علوم ديگر بوده است و در بعضى كتب از أمالى گوناگون علماى بزرگ و نيز غيرمعروف نام برده شده است. در كشف الظنون از أمالى ابن دريد، أمالى ابن حاجب، أمالى ابن الشجرى، أمالى ابن عساكر و... سخن به ميان آمده است.
همچنين در الذريعة قريب 30 كتاب أمالى از تصانيف شيعه ذكر شده است و به قول نويسنده آن از باب تيمّن و تبرك، اولين كتاب از اين فهرست سى تايى را كتاب أمالى سيّدنا و نبينا رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله، على اميرالمؤمنين عليه السلام قرار داده است و در ادامه مى گويد كه اين اولين كتابى است كه در اسلام از كلام بشر به املاى نبيّ و خط وصي نگاشته شده است. مهمترين أمالى ها: أمالى أبومحمد ناصر كبير (م 304ق)، أمالى مهذب الدين همدانى(م 398ق)، أمالى أبوالفتح هلال بن محمد بغدادى(م 414ق)، أمالى شيخ طوسى(م 460ق)، أمالى شيخ صدوق(م 381ق)، أمالى سيّد مرتضى(م 436ق) است.
أمالى معمولاً موضوعات بسيار متنوعى را دربرمى گيرد كه از آن ميان داستان هاى معتبر تاريخى معنى أخبار، تفسير و تأويل آيات قرآنى، نكات ادبى و... را مى توان نام برد.[۴]
از نظر قوّت اعتبار، أمالى مانند اصل است و احتمال سهو و نسيان و غلط در آن كم است. على الخصوص وقتى كه املاى شيخ از روى كتاب مصحح يا از محفوظات قلبى خودش باشد؛ البته در مورد اخير، اگر به قوى الحافظه و ضابط و متقن بودن او يقين داشته باشيم.[۵]
أمالى سيّد مرتضى
در فهرست هاى قديمى اين كتاب به نام «الغرر والدرر» ناميده مى شود؛ اما اهل حديث، آن را با اسم أمالى المرتضى مى شناسند.[۶]
الذريعة ذيل عنوان «غررالفوائد و دررالقلائد» مى نويسد: كتابى است در باب محاضرات و ادب و تفسير و تأويل آيات و همچنين شرح و توضيح احاديث كه در باب و موضوع خود كتابى گرانقدر است و متعلق به سيد اجل شريف مرتضى، علم الهدى است. در آن كتاب مجالس متعددى وجود دارد كه سيد آنها را در املاءات خود در آن مجالس بيان كرده است. موضوعات آنها عبارت اند از: احوال بعضى از گذشتگان شعرا و معمّران و نيز تفسير آيات مشكل و احاديث معضل.
نامهاى ديگر اين كتاب، الأمالى، التفسير، مجالس التأويلات، مجالس كشف الآيات و مجالس الشريف المرتضى و... است. اين كتاب در سال 1325ق، در مصر چاپ شد و نيز در ايران همراه با اضافى در سال 1272ش به چاپ رسيده است.[۷]
محمدابوالفضل ابراهيم در مقدّمه اى كه بر أمالى المرتضى نوشته است، آن را اين گونه توصيف مى كند: أمالى، مجالس مختلفى است كه سيد، آنها را در زمانهاى پى در پى املا كرده و در آنها از موضوعى به موضوع ديگر و از هدفى به هدف ديگر منتقل شده است. بعضى از آيات قرآن كريم را كه تأويل آنها بر عامّه و خواصّ پوشيده است و سؤالاتى در مورد آنها شده و اشكالاتى متوجه آنهاست، انتخاب كرده و تأويل و توجيهش را به طريق و مذهب اصحابش كه معتزله يا اصحاب عدل اند ـ چنان كه او را مى نامد ـ علاج و درمان كرده است.
او كوشش خود را مصروف بر اين داشته كه در تأويل آيات متشابه و اشعار عرب زبانان، توفيق حاصل كند كه الحقّ در اين كار تسلّط عجيبى از خودش نشان داده است و ذهن لطيف و نكته پرداز و هوش سرشار خود را نشان داده است. وى را در تفسير و تأويل، كثرت محفوظاتش از شعر و لغت و حديث ياريش نموده و فصل الخطاب وجوه مختلف و آراى متفاوتى بوده كه بر او عرضه مى شده است. البته گاهى نيز اخذ همه آرا و جمع آنها را جايز و صحيح دانسته است.
آياتى را كه سيد مرتضى انتخاب كرده و بر تفسير آنها همت گماشته است، اكثراً از مواردى است كه در كتب ديگر به دست ما نرسيده است.
او علاوه بر آيات احاديثى را انتخاب كرده است كه آنها نيز چنين اند و معمولاً علما در تأويل آنها با هم اختلاف دارند. وى تعارض ها را آشكار كرده و تفسير و تأويل آنها را ـ همان گونه كه در تفسير آيات عمل مى كرد ـ بيان نموده و در اين كار از شواهد شعر و لغت كمك گرفته است.
البتّه در اين ميان مذهب اصحاب خود يعنى اصحاب عدل را آشكار ساخته و دليل آنها را برتر دانسته است. در اين موارد على الخصوص با ابن قتيبه و ابوعبيد قاسم بن سلاّم و ابن انبازى مناقشات فراوان كرده است.
علاوه بر اينها در علم كلام هم مسائلى را طرح كرده كه در آنها مشاجره وجود دارد و مناظرات بسيار رخ داده است؛ مطالبى مانند مسئله رؤيت خدا، خلق، افعال بندگان، اراده خدا بر زشتى ها... كه در آنها بر ردّ دشمنان دليل آورده است. او در اين مناقشات، مهربان و در گفتارش عفيف است.
به جز مسائل گفته شده در كتاب، مختاراتى از اشعار و سخنان برگزيده نيز وجود دارد كه آنها را با شرح و نقد و ارزيابى همراه ساخته است. در آغاز آنها شرح حالى از شعرا آورده و همچنين گروهى از اشعار و أقوال و نوادر آنها را ذكر كرده است. در ادامه، نكات ظريفى از آنها و جواب هاى قانع كننده و نيز مطالب فكاهى آورده كه بسيارى از آنها برپايه كتب جاحظ، ابن قتيبه، مبرّد، أبى حاتم، آمدى و ديگران است.
همچنين برخى از مقاصد شعراى عرب در جاهليت و صدر اسلام را در مدايح و مراثى و هجويّات و... ذكر كرده كه بعضاً مورد نقد قرار گرفته است.
به خاطر وجود متون متنوّع، فصول مختلف و مباحث گرانقدر براى اين كتاب امتياز ويژه بين كتب عربى حاصل شده است و مرجعى براى علما به شمار مى رود. ادبا به آن نيازمندند و علاقه مندان در اعصار مختلف به آن ارجاع داده مى شوند.
همه اينها كه گفته شد، مطالب موجود در متن اصلى كتاب است. علاوه بر اينها زياداتى در انتهاى كتاب موجود است كه به تكملة الغدر معروف است. آنها نيز گروه ديگرى از مسائلى اند كه در مجالس بعد انتخاب شده است. با اين تكمله كتاب أمالى المرتضى به پايان مى رسد.[۸]
دكتر عبدالرزاق محى الدين، آثار ادبى سيد مرتضى را به دو قسم تقسيم مى كند: يك دسته آثارى كه براى ادب و به خاطر آن تأليف شده است و قسم ديگر، آنهايى كه به قول او اتصالى غيرمباشر به ادب دارد و حاوى مطالبى است كه وى از علم لغت و نحو و بلاغت مى آورد. اين مطالب در تأليفات اماميّه در موضوعات فقه و حديث و تفسير اثر و اهميت بسيار دارد. او أمالى را جزء دسته دوم مى داند.[۹]
بجاست كه در اين جا اظهارنظرهاى تعدادى از بزرگان و علما را نسبت به اين كتاب ارزشمند ذكر كنيم.
صاحب روضات الجنّات مى نويسد: من تا به حال، وصف هيچيك از علماى عامه را براى كتابى نشنيده ام كه بيشتر از آن چيزى باشد كه در شأن الغرر والدرر گفته اند تا آنجا كه آن كتاب را نشانه و دليل منتهاى فضل و هوش و بيانگر مهارت او دانسته اند. كتاب مذكور، غررالفوائد و دررالقلائد ناميده شده است و مشتمل بر محاسن متونى است كه در آن بر پايه نحو، لغت، كلام، شعر حكمت و غيره سخن گفته است.[۱۰]
علامه سيّد محسن امين مى گويد: سيد مرتضى كتابى دارد كه آن را الدرر والغرر ناميده است و آن مجالسى است كه شامل متونى از معانى ادب است و در آن از نحو و لغت و غيره سخن گفته است و كتابى منقح است كه بر فضل كثير و گستردگى معلومات نويسنده دلالت دارد.[۱۱]
از أبوجعفر الحمصى نقل شده كه از شيخى از شيوخ ادب مصر به من رسيده است كه مى گويد: قسم به خدا، من از كتاب «الغرر» مسائلى را در نحو استفاده كردم كه در كتبى چون كتاب سيبويه نيافتم.[۱۲]
يكى از كتب معروف تراجم از علماى عامّه مى نويسد: سيّد مرتضى كتابى دارد با نام «الغرر والدرر». آن كتاب مجالسى است كه به وسيله او املا شده و مشتمل بر متونى از معانى ادب است كه بر پايه نحو و لغت و... در مورد آنها سخن مى گويد و كتابى مفيد است كه بر فضل كثير نويسنده و گستردگى اطلاعات او بر علوم مختلف دلالت مى كند.[۱۳]
امام فخر رازى در يكى از كتبش پس از ذكر بعضى از فضايل سيد مى گويد: فضائلش كثير است و براى شهادت در فضلش، كتاب الدرر و الغرر كافى است.[۱۴]
يكى از محققان معاصر نيز مى گويد: آنچه كه وى از كتب قدما اخذ كرده و از اساتيدش نقل كرده چيزى از مبرّد، ابوعلى القالى، ابن انبازى و امثال آنها كم ندارد. انسان با مطالعه امالى و ديگر كتب سيد، چيزهاى بيشترى نسبت به اصمعى، ابن سكيّت، أحمد بن عبيد و ابوبكر معبدى دستگيرش مى شود. او تاريخ طبرى و بلاذرى و ابومخنف را خوانده و از كتب عيون الأخبار ابن قتيبه و الكامل مبرّد و ديوان حماسه بحترى اقتباس كرده است و سرگذشت بسيارى از شعراى معتزله و جبريّه را آورده است و در قصص معمران و ائمّه خوارج، سخن هاى طولانى گفته است.[۱۵]
و در نهايت، گفتار محمدابوالفضل ابراهيم را مى آوريم كه: هرگاه محققى بخواهد كتب نفيس عربى را كه حاوى معارف گوناگون و پر از نكات ظريف مختلف است و در آن عصاره طبايع و مذاهب مختلف و حقايق تاريخ، اخبار، متون، شعر، زبان و لغات مشكل است بررسى كند بى چون و چرا حتماً كتاب أمالى المرتضى را نيز در آن رديف مى آورد و آن را در شمار كتاب هايى چون: الكامل مبرّد، البيان والتبيين جاحظ، عيون الأخبار ابن قتيبه، العقد الفريد ابن عبد ربّه، الأغانى ابوالفرج و... قرار مى دهد. اينها كتبى است كه در آسمان ادب عربيّت مانند ستارگان مى درخشند.[۱۶]
نحوه تأليف و نُسخ گوناگون أمالى سيّد
سيّد اعجاز حسين در كشف الحجب از خط سيد سعيد جنفورى نقل مى كند كه: شريف مرتضى، اين «الغرر والدرر» را در راه حجاز ـ هر جا كه در منزلى فرود مى آمدند ـ بر شاگردانش املا مى كرد و آنها نيز به همان ترتيبى كه از او شنيده بودند، آنها را جمع آورى كردند.[۱۷]
از طرف ديگر نقل شده است كه ظاهر امر بر اين است كه وى اين مجالس را در خانه اش بر شاگردان و مريدانش در زمانهاى مختلف و پى در پى املا كرده است. علمى به تاريخ شروع و آغاز اين مجالس نداريم ولى آنچه معلوم است اين كه آخرين املاى سيّد در روز پنج شنبه، 28 جمادى الاول سال 413 ق بوده است. اين تاريخ را شريف ابويعلى محمد بن حسن بن حمزه جعفرى در آخر نسخه اش ذكر كرده است.[۱۸]
در كتاب ادب المرتضى من سيرته و آثاره آمده است: چيزى كه هنوز در مورد اين كتاب معلوم نشده اين است كه آيا أمالى تأليف و تدوين خود سيد بوده است يا اين كه سيد فقط آن را املا كرده و يكى از شاگردانش آن را جمع آورى كرده است؟ در حالت دوم، آن شاگرد چه كسى بوده است؟
دكتر عبدالرزاق محى الدين به اين سؤال اين گونه پاسخ مى دهد: آنچه از اسلوب كتاب برمى آيد، آن است كه كتاب تأليف و جمع خود سيّد است و شاگردان او فقط توفيق روايت و قرائت كتاب را بر او داشته اند. در غير اين صورت، اسلوب تأليف در جاهاى مختلف كتاب به واسطه تعدد افراد اختلاف پيدا مى كرد، در حالى كه ما طرق روايات را مختلف مى يابيم، اما اسلوب كتاب يكسان و واحد است.
اما نكته اى وجود دارد و آن مدح و تمجيد شريف مرتضى و دُعا براى طول عمر او در جاهاى مختلف كتاب است. اين مطالب چه بسا از اضافات شاگردان او باشد كه اين عبارات را بر متن اصلى در ابتداى هر بحثى اضافه كرده اند كه نشان دهند چه مطالب و چه مواردى از گفتار سيد است و چه مواردى از روايت هاى او از ديگران است و بين آنچه او مى گويد و ديگران روايت كرده اند، اشتباه نشود.[۱۹]
محمد ابوالفضل ابراهيم، شش نسخه از كتاب را ديده و آنها را با توضيحاتى نقل مى كند كه ما به اختصار هر يك از نسخه هاى كتاب را مى آوريم:
- نسخه اى كه در سال 567 ق، نوشته شده است و اجازه روايتى آن با پنج واسطه به سيد مرتضى مى رسد. در اين نسخه حواشى زيادى در توضيح و تفسير بعضى عبارات از صاحب نسخه وجود دارد. در خود اين نسخه رموزى وجود دارد كه نشانگر نسخه هايى است كه اين نسخه با آنها مقابله شده است. به طور مثال يكى از اين نسخ چهارگانه، نسخه شريف ابويعلى است كه تاريخ پايان املاءات سيّد يعنى روز پنج شنبه 28 جمادى الاول سال 413 ق در آن به چشم مى خورد و اصل آن در كتابخانه اسكوريال موجود است.
- نسخه اى كه نگارش آن توسط محمد بن ابى طاهر بن أبى الحسين وراق در نيمه رجب سال 586ق به پايان رسيده است. در اين نسخه اضافاتى وجود دارد كه در نسخه اول و قديمى تر نبود. اصل اين نسخه خطى در كتابخانه استانبول نگهدارى مى شود.
- نسخه اى است كه در سال 619 ق نوشته شده است و البته فقط تا پايان مجلس 34 را دارد و در انتهاى آن هم نام ناسخ و تاريخ آن موجود نيست و در كتاب خانه مصر نگهدارى مى شود.
- نسخه اى كه به خط هاشم بن الحسين الحسينى است و نگارش آن در 10 شعبان سال 1067ق به پايان رسيده است و در آخرش نوشته شده كه آن را با نسخه اصل مطابقت شده است.
- نسخه اى كه در سال 1273ق در تهران به چاپ رسيده است و در انتهاى آن تكمله اى نيز وجود دارد و دقيقاً معلوم نيست از روى چه اصلى نوشته شده است. به نظر مى آيد با نسخه ابويعلى جعفرى مقابله شده است.
- نسخه اى كه در سال 1325 ق در مصر به چاپ رسيده است و شروح و تعليقاتى بر آن وجود دارد. ابتدا سيد محمد بدرالدين حلبى و سپس احمد امين شنفيطى اين كار را انجام داده اند. اين كتاب نيز معلوم نيست از روى چه اصلى به چاپ رسيده است. نام اين كتاب أمالى المرتضى است و با اين نام شناخته مى شود.[۲۰]
بررسی روایات «أمالی سیّد»
احادیث و روایات موجود در أمالی سیّد مرتضی را باید به دو دسته تقسیم کرد:
- روایاتی که مورد بحث و شرح قرار گرفته اند؛ أمالی السیّد مرتضی دارای 80 مجلس مختلف است. در 28 مجلس از این مجالس عبارت «تأویل خبر» وجود دارد که در ذیل این عنوان، یک یا چند حدیث آورده می شود و مباحث فقه الحدیثی در آن مطرح می شود و گاهی تعارض این روایت با روایات یا آیات دیگر بررسی می شود، گاهی منافات مفهوم روایت با دلایل عقلی و مذهب کلامی شیعه برطرف می شود. گاهی غریب الحدیث و لغات مشکل حدیث، توضیح داده می شود و مباحث نافع دیگری نیز در ذیل این روایات آورده می شود.
- روایاتی که به عنوان شاهد بکار رفته اند؛ این روایات را گاهی سید برای تأیید ادّعای خود می آورد و گاهی نیز وقتی می خواهد قول شخص دیگری را مطرح کند، روایت استفاده شده توسط او را می آورد و گاهی نیز در تفسیر آیات قرآن از شواهد روایی به خوبی بهره می گیرد. تعداد روایاتی که به این شکل در سرتاسر کتاب آمده است، حدود 50 روایت است.[۲۱]
خاتمه
از بررسی روایات در أمالی سید و همچنین توضیحات مؤلّف ذیل آنها به نکات زیر پی می بریم:
- اِسناد اکثر روایات مطرح شده در کتاب، دارای اشکال است و حدیث مسند به ندرت در میان آنها یافت می شود و در واقع اکثراً جزو روایات ضعیف (مرسل، مرفوع،...) به شمار می روند.
- این کتاب منبع فقه الحدیثی خوبی برای شیعه است و از آن برای بدست آوردن معانی برخی از لغات غریب حدیث یا یافتن انواع فنون بلاغی و صنایع ادبی بکار رفته در روایات، می تواند استفاده شود.
- گرایش سید مرتضی در شرح و تفصیل روایات، بیشتر ادبی و کلامی بوده است. خواننده با مطالعه توضیحات او علاوه بر این که مفهوم حدیث را درمی یابد، بسیاری از گرایش ها و نظریّات کلامی و فقهی امامیّه آن روز را خواهد فهمید.
- در توضیح بسیاری از روایات، أقوال مختلف علمای برجسته اهل سنّت نظیر ابن قتیبه و ابن انبازی قاسم بن سلاّم آورده شده است. این مسئله، اولاً خبر از دسترسی سید به أقوال این افراد از طریق دستیابی به کتب آنها می دهد و ثانیاً اگر مطالبی در کتب امروزی آنها به دست ما نرسیده است، از طریق این نقل أقوال سید می توان به آنها دست پیدا کرد.
- گاهی در بررسی لغات غریب روایات، شواهدی از شعر جاهلی آورده شده که دو فایده دارد: اولاً نشان می دهد، شعر جاهلی و واژه های بکار رفته در آن اشعار و در آن زمان، برای سید مرتضی مهم بوده و مطلب قابل استنادی بوده است و ثانیاً می توان عبارات صحیح بعضی اشعار را به همراه مدلول و معنی صحیح آنها بدست آورد.
پانویس
- ↑ لغت نامه دهخدا، زير نظر دكتر محمد معين، ج2، ص134.
- ↑ كشف الظنون، حاجى خليفه، ج1، ص161.
- ↑ الذريعة، ج2، ص305 و 306.
- ↑ دائرة المعارف تشيّع، تعدادى از نويسندگان، ج2، ص335.
- ↑ دراية الحديث، كاظم مدير شانه چى، ص30 و 31.
- ↑ ادب المرتضى من سيرته و آثاره، عبدالرزاق محى الدين، ص158.
- ↑ الذريعة، ج16، ص42.
- ↑ مقدمه أمالى المرتضى، ص 18 تا 20.
- ↑ ادب المرتضى من سيرته و آثاره، مقدمه، ص ج.
- ↑ روضات الجنات، ج4، ص303.
- ↑ أعيان الشيعة، ج8، ص213.
- ↑ همان، ص214.
- ↑ وفيات الأعيان، ج3، ص313.
- ↑ رياض العلماء، ص20.
- ↑ أعيان الشيعة، ج8، ص214.
- ↑ مقدمه أمالى المرتضى، ص16.
- ↑ الذريعة، ج16، ص42.
- ↑ مقدمه أمالى المرتضى، ص20.
- ↑ ادب المرتضى من سيرته و آثاره، عبدالرزاق محى الدين، ص160.
- ↑ مقدمه أمالى المرتضى، ص 21 تا 26.
- ↑ أمالی المرتضی، به تصحیح محمدابوالفضل ابراهیم، بخش فهارس در انتهای ج دوم.
منابع
- مهرداد عباسی، شخصیت سید مرتضی، کتاب امالی و احادیث آن، علوم حدیث، شماره 22، زمستان 1380؛ صص 96-123.
پیوندها