دوستی
دوستی در لغت به معناي «خيرخواهي، رفاقت و ياري رساندن ميباشد و مقابلش خصومت و دشمني است»[۱] و در اصطلاح نيز به همين معني است.
زندگي اجتماعي جزء طبيعت و فطرت انسان بوده و او در اين دنيا، گريزي از معاشرت با ديگران ندارد. يكي از مصاديق معاشرت، دوستي با ديگران است و اگر اين ارتباط و دوستي بر پايه ارزش هاي انساني بنا شود، محصولي جز ترقي و تعالي عايد انسان نخواهد شد. ولي اگر با شخصي دوستي كند كه با اخلاق نيكو و منش پسنديده بيگانه باشد، به يقين اين دوستي جز خسارت و سقوط در قعر مفاسد، ثمره ديگري نخواهد داشت.
محتویات
اهميت دوستی
دوست خوب يكي از نعمت هاي بزرگ الهي و پناهگاه انسان و آرامش بخش دل و روان است. وجود دوست حقيقي در اين جهان پرتلاطم يكي از نيازهاي هر انساني است. كسي كه از نعمت دوست مهربان محروم باشد احساس غربت و تنهايي ميكند. يكي از بهترين خوشيهاي زندگي، رفت و آمد و گفتوگوهاي دوستانه است كه غم را ميزدايد و به انسان نيرو ميبخشد.[۲] از حضرت موسي بن جعفر علیه السلام پرسيدند: بهترين وسيله آسايش در دنيا چيست؟ فرمودند: «منزل وسيع و دوستان زياد».[۳]
انساني كه در انتخاب دوست توانا باشد در زندگي سعادتمند و پيروز خواهد بود و اگر نتواند با كسي دوست شود نشانه ضعف وي است. حضرت علي علیه السلام ميفرمايند: «عاجزترين مردم كسي است كه از بدست آوردن دوست، ناتوان باشد».[۴] همچنين ميفرمايند: «فقدان دوستان، يك نوع غربت و تنهايي است».[۵]
اگر انسان دوست نيكصفت و خوشاخلاق داشته باشد از خوبيهاي او پيروي خواهد كرد و اگر رفيق بد نصيبش گردد از بديهاي او سرمشق خواهد گرفت و چه بسيارند جوانان پاك و بيگناهي كه به وسيله دوستان فاسد به وادي فساد كشيده شدهاند و دنيا و آخرتشان تباه گشته است. پيامبر اعظم صلی الله علیه و آله ميفرمايند: «انسان بر راه و روش دوست و همنشين، خو ميگيرد».[۶]
معيار انتخاب دوست
انسان براي اين كه بتواند به زندگي مطلوب برسد بايد در اين مسير دوستاني انتخاب كند كه معاشرت با آنها انسان را متوجه خداوند متعال نموده و او را به حق و حقيقت نزديك سازند. «امام صادق علیه السلام از حضرت مسيح علیه السلام نقل ميكنند: حواريون حضرت عيسي علیه السلام به ايشان عرض كردند: يا روح الله با چه كساني همنشيني و دوستي كنيم؟ حضرت در جواب فرمودند: با شخصي همنشيني كنيد كه سه ويژگي داشته باشد:
- ديدن او تو را به ياد خدا بياندازد.
- سخن او علم تو را بيشتر كند.
- عمل او تو را به آخرت ترغيب كند».[۷]
نحوه انتخاب دوست[۸]
تا دوستي را نيازمودهايم نبايد كاملاً به او اعتماد كنيم؛ ديدن روي خوش از يك نفر كافي نيست كه او را به دوستي برگزينيم؛ زيرا نفوس آدمي همچون غارهاست و به مجرد برخورد گذرا با يك نفر نميتوان هویت و شخصيت دروني او را كشف كرد، بلكه بايد وارد آن شد و در اعماق آن پيش رفت و در اين هنگام است كه آدمي با مناظر زيبا و دلكش روبرو ميشود و يا با مارها و عقربها روبرو میگردد و نفوس آدمي نيز چنين است و جز با آزمايش و امتحان شناخته نميشود. حضرت علي علیه السلام ميفرمايند: «پيش از آزمودن دوست به او اعتماد مكن».[۹]
در اينجا به برخي از این ویژگی ها اشاره ميشود:
1ـ آزمايش روحي: محبت مانند تلگراف است، هرگاه در خويش نسبت به كسي احساس محبت و دوستي كردي، بدان كه او نيز نسبت به تو مثل آن حالت را در قلبش احساس ميكند. البته اين كار نيازمند آن است كه روان و عواطف و وجدان خويش را به خوبي بشناسيم تا اشارههاي غريزي را از انگيزههاي راستين عاطفي بازشناسيم. در حديث آمده است: «محبت قلبي برادرت را نسبت به خود، از محبت قلبي خود نسبت به او بشناس».[۱۰]
2ـ آزمودن به هنگام نياز: براي شناخت هر انساني، او را به هنگام نيازمندي امتحان كن و ببين كه آيا به نياز تو توجهي ميكند يا نه؟ آيا هنگامي كه در مشكلي گرفتار هستي به تو اعتنا و اهتمام ميورزد؟ لقمان حكيم ميگويد: «برادرت را نمی توانی بشناسی مگر در وقت نيازت به او».[۱۱]
3ـ آزمودن علاقه دوست: علاقه دوست را به چند امر ميتوان با معيارهاي زير مورد آزمايش قرار داد:
- آيا او دوست دارد كه به سخن تو گوش دهد؟ - آيا كارهاي خوب تو را ميان مردم مطرح ميكند؟ - آيا از همنشيني با تو احساس راحتي و رضايت دارد؟ - آيا سعي دارد كه موجبات خشنودي و شادي تو را فراهم آورد؟
4ـ آزمودن در سختيها: دوست خوب كسي است كه در سختيها و گرفتاريها ياريات رساند، هنگامي كه ديگران رهايت ميكنند او در كنارت باشد و آنگاه كه ديگران تو را تكذيب ميكنند، او تو را تصديق كند. حضرت علي علیه السلام ميفرمايند: «دوستت را در هنگام گرفتاري و سختي بيازماي».[۱۲]
5ـ آزمودن در هنگام خشم: گاهي انسان در حالت عادي با تو خوشرويي و خوشرفتاري ميكند و سخنان محبتآميز بر زبان ميراند، اما چون او را به خشمآوري حقيقت را كه مدتها بر تو پنهان داشته آشكار ميسازد و بر زبان ميآورد. امام صادق علیه السلام ميفرمايند: «اگر برادرت سه بار بر تو خشمگين شد و سخن ناخوشايندي دربارهات نگفت او را براي خود حفظ كن».[۱۳]
6ـ آزمودن در سفر: آدمي در سفر لباس تكلف و ريا را از تن خود ميكند و آن طوري رفتار ميكند كه ميانديشد. اينجاست كه ميتواني او را به سادگي بيازمايي.
7ـ آزمودن به هنگام زوال قدرت: اگر دوستي به خاطر ميز و مقام نباشد، به هنگام نبود آن نيز دوستي پابرجاست و در غير اين صورت دوستي حقيقي نيست بلكه آن شخص، ميز و مقام تو را دوست ميداشته است نه شخص تو را. حضرت علي علیه السلام ميفرمايند: «هنگام زوال قدرت، دوست از دشمن شناخته ميشود».[۱۴]
حقوق دوستان
هنگامي كه انسان با كسي دوست ميشود حقوقي بر انسان ثابت میشود هر دو طرف بايد كوشش كنند تا آنها را به جا آورند. برخي از حقوق دوستان را در اينجا يادآور ميشويم:
1ـ حق در مال: همان گونه كه انسان براي برطرف شدن نيازهاي خود ميكوشد باید براي تأمين كردن نيازهاي دوستش نيز بكوشد و حتي اگر ميتواند او را بر خودش مقدم بدارد و نيازهاي او را بر احتياجات خويش ترجيح دهد. چنان كه قرآن كريم ميفرمايد: «...و آنها را بر خود مقدم ميدارند هر چند خودشان بسيار نيازمند باشند».[۱۵]
2ـ ياري كردن با جانش: انسان بايد قبل از اين كه دوستش از او خواهش كند و براي برطرف شدن نيازش ياري طلبد او را با جان و تن ياري نمايد و با گشادهرويي به درخواستش پاسخ دهد.
3ـ حق در زبان: اول اين كه عيب هايش را بپوشاند و اسراري كه به دوستش مرتبط است افشا نسازد، حتي اگر قطع رابطه كنند و با طعنه زدن و مسخره كردن به دوستش يا خانواده او، او را آزرده نكند.
دوم اين كه دوستي و محبت را براي دوستش اظهار كند و حال او را جويا شود؛ هنگامي كه خطائي مرتكب شد وي را نصيحت كند. پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله ميفرمايند: «مؤمن آينة مومن است».[۱۶] يعني انسان از ناحيه دوستش و به وسيله او ميتواند آن عيوبي را كه بدون او توانايي ديدنش را ندارد، ببيند.
4ـ بخشيدن اشتباهات: اگر اشتباهي از دوستش سر زد بايد چشم بپوشد و او را مؤاخذه نكند و اگر عذر خواست، عذرش را بپذيرد. پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله ميفرمايند: «كسي كه برادر مؤمنش از او معذرت بخواهد و عذرش را نپذيرد گناهش به اندازه باجگيران است».[۱۷]
5ـ دعاكردن: يك دوست چه در مدت حيات و چه بعد از آن بايد به ياد دوستش باشد و او را دعا كند؛ چرا كه دعا براي او، دعا در حق خودش به حساب ميآيد. پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «هنگامي كه مردي برادر مؤمنش را در پشت سر دعا ميكند فرشتهاي همان دعا را در حق او ميكند».[۱۸]
6ـ وفا و اخلاص: وفا عبارت است از پايداري در دوستي تا رسيدن مرگ و بعد از آن هر آنچه نتيجه اخروي داشته باشد، از خود دريغ نكند. يكی از شاخههاي وفا در دوستي، مراعات كردن جميع نزديكان و دوستان دوست و با دشمنان او دوستي نكردن ميباشد.
7ـ به سختي نينداختن ديگري: هر انساني به خاطر راحتي خويش نبايد رفيقش را به سختي بياندازد. ملاك دوستي با ديگران بايد رضاي خداوند باشد، نه اين كه هدف از دوستي اين باشد كه ديگري كارهايت را انجام دهد و به سختي و زحمت بيافتد.
امام صادق علیه السلام ميفرمايند: «سنگينترين دوستان من بر من كسي است كه براي من تكلّف كند و من از چنين دوستاني پرهيز دارم».[۱۹]
راههاي تقویت دوستی
لازمه يك زندگي اجتماعي ايدهآل آن است كه انسانها با يكديگر روابطي دوستانه و صميمانه داشته باشند و هر يك از طرفين در جهت حفظ و استحكام اين روابط كوشش كنند. در اينجا به برخي از راهها اشاره ميكنيم:
الفـ صميميت: «از جمله اموري كه بايد در مقام حفظ رفاقت رعايت گردد، صميميت در دوستي است. از جمله لوازم صميميت آن است كه وقتي با كسي رفيق ميشويم نبايد دشمنانش را به دوستي انتخاب كنيم، چون وقتي او مشاهده ميكند كه شما با دشمنش روابط دوستانه برقرار كرديد ديگر آن صميمت قلبي را با شما نخواهد داشت».[۲۰]
بـ خيرخواهي و دلسوزي: شايسته است وقتي با كسي عهد رفاقت بستيم كاملاً خيرخواهش باشيم. مثلاً او را در مشكلات ياري كنيم، لغزش هايش را به او گوشزد كنيم تا او به صورت صحيح آن را برطرف نمايد و همين طور اگر كار خوبي انجام داد او را از ته دل تحسين كنيم. حضرت علي علیه السلام ميفرمايند: «نصيحت و دلسوزي خالصانه خود را به برادر و دوست خود پيشكش كن؛ چه در كار خير و چه در كار شر و خالصانه براي او دلسوزي و خيرخواهي و در تمام حالات يار و ياور او باش».[۲۱]
جـ استمرار در رفاقت: بيترديد انسان در شرايط گوناگون زندگي مشكلات گوناگوني دارد و براي برطرف كردن آن نيازمند كمك است. حضرت علي علیه السلام ميفرمايند: «رفاقت خود را در همهجا و همه حال حفظ كنيد و در هر حالي دوست و رفيق خود را كمك كنيد و هر جا كه هست، همچون سايه همراه او باشيد».[۲۲]
دـ دوري از انتقام: وقتي دوستي با شما بدرفتاري ميكند و آداب دوستي را زير پا ميگذارد، راهی برخلاف دوستی در پیش گرفته است اميرالمؤمنين علیه السلام می فرمایند: «اگر اشتباهي از دوست شما سر زد و نسبت به شما كوتاهي كرد يا حتي كار زشت مرتكب شد، فوراً درصد انتقام برنياييد و مقابله به مثل نكنيد حتي اگر رفيق شما خاك بر سر و صورت شما ريخت باز هم درصدد انتقام از او برنياييد».[۲۳]
عدم دوستی با چند گروه
با افراد نااهل نبايد رفيق و همنشين شد؛ چرا كه اين گونه افراد انسان را از مسير كمال خارج ميكنند. در اينجا به برخي از این افراد اشاره ميشود:
الفـ افراد دروغگو: كسي كه باطل را حق جلوه ميدهد و حق را باطل مينماياند به هيچ اصولي پايبند نيست و انسان نميتواند به او تكيه کند. امام سجاد علیه السلام درباره مصاحبت و رفاقت نكردن با دروغگو به فرزندش امام محمدباقر علیه السلام ميفرمايند: «با دروغگو رفاقت نكن زيرا دروغگو مانند سراب است تو را فريب ميدهد، دور را نزديك و نزديك را دور معرفي ميكند».[۲۴]
بـ فاسق و بدكردار: فرد فاسق، پيمانشكن است و قولي كه ميدهد اعتبار ندارد. «فاسق، گفتار و كردارش ناسازگار است و اصل حرف زدن و عمل نكردن از خصوصيات فرد فاسق است».[۲۵]
امام سجاد علیه السلام به فرزندش درباره فاسق ميفرمايند: «فردفاسق و بد كردار، تو را با اندك چيزي حتي يك لقمه خواهد فروخت. اگر انسان با فرد فاسق دوست باشد در شرايط سخت و ناگهاني، انسان را تنها خواهد گذاشت و بهتر آن است كه از ابتدا با اينگونه افراد طرح دوستي نكنيم».[۲۶]
جـ بخيل: فرد بخيل تنها به خودش فكر ميكند و اگر با فردي دوست شود به اين خاطر است كه به خواستههايش برسد نه اين كه خدمتي كرده باشد. امام سجاد علیه السلام درباره دوستي نكردن با بخيل ميفرمايند: «از دوستي با بخيل بپرهيز. زيرا وقتي كه به كمك او نيازمند باشي كمك نميكند و تو را خوار ميكند».[۲۷]
دـ نادان: دوست نادان به سبب جهلش، وقتي ميخواهد سودي برساند چون راه را نميشناسد جز ضرر چيزي عايد انسان نمي کند و رفته رفته طرفش را به طرف نادانيش كه تاريكي محض است ميكشاند. «امام صادق علیه السلام ميفرمايند: از دوستي با نادان بپرهيز. زيرا هر چه به دوستي با او خوشحالتر باشي خطر زيان رساندن او به سبب حماقتش به تو نزديكتر ميباشد».[۲۸]
هـ ـ چاپلوس: چاپلوس كسي است كه به انگيزه ترس يا طمع، برخلاف عقيده باطني خود، لب به تمجيد اين و آن ميگشايد و ميكوشد عمل نادرست خود را درست و حقيقي جلوه دهد و اصرار ميورزد تا ديگران را در اين روش همرنگ و هم عقيده سازد.
حضرت علي علیه السلام ميفرمايند: «با چاپلوس رفاقت نكن كه او با چربزباني تو را اغفال ميكند، كار نارواي خود را در نظرت زيبا مينمايد و دوست دارد كه تو نيز مانند او باشي».[۲۹]
يـ خائن، سخنچين و ستمگر: چنين افرادي انسان را به تباهي ميكشانند و جز ضرر و زيان چيزي نميرسانند. امام صادق علیه السلام ميفرمايند: «با خائن و سخنچين و ستمگر طرح دوستي و رفاقت مكن و از آنها كنارهگيري كن. زيرا كسي كه به خاطر تو به ديگري خيانت كند، روزي به تو نيز خيانت خواهد كرد و كسي كه به خاطر تو به ديگران ظلم كند، به تو نيز ظلم خواهد كرد و كسي كه از ديگران نزد تو سخنچيني كند، عليه تو نيز نزد ديگران سخنچيني خواهد كرد».[۳۰]
معیار سنجش دوستی
حسن بن جهم گويد: به حضرت ابى الحسن عليه السلام عرض كردم: مرا از دعا فراموش مكن، فرمود تو ميدانى كه من فراموشت كنم؟ گويد: در فكر فرو رفتنم و با خود گفتم: آن حضرت براى شيعيانش دعا كند و من هم از شيعيان او هستم (پس براى من دعا كند) عرض كردم: نه، شما مرا فراموش نميكنى، فرمود: اين را از كجا دانستى؟ عرض كردم: من از شيعيان شما هستم و شما هم كه براى شيعيان دعا ميكنى (پس مرا هم در ضمن دعا ميكنيد) فرمود: جز اين هم چيزى دانستى؟ گويد: عرض كردم: نه، فرمود: هرگاه خواستى بدانى نزد من چگونه هستى بنگر من نزد تو چگونه هستم. (اصول كافى، جلد 4 صفحه: 470 رواية: 4)
مسعدة بن يسع گويد: به حضرت صادق عليه السلام عرض كردم: به خدا سوگند من شما را دوست دارم حضرت سر را پائين انداخت و سپس بلند كرد و فرمود: اى ابا بشير راست گفتى، از دلت بپرس از آن مقدار دوستى كه به من دارى، و دل من از آن مقدار محبتى كه از من در دل تو هست مرا آگاه ساخت. (اصول كافى، جلد 4، صفحه: 470 رواية: 3)
صالح بن حكم گويد: شنيدم كه مردى از حضرت صادق عليه السلام مى پرسيد و مى گفت: مردى مي گويد: تو را دوست دارم من چگونه بدانم كه او مرا دوست دارد؟ (و راست مي گويد) فرمود: دلت را آزمايش كن پس اگر تو نيز او را دوست دارى (بدان كه) او هم تو را دوست داد. (اصول كافى، جلد 4، صفحه: 469 رواية: 2)
حماد بن عثمان گويد: شنيدم حضرت صادق عليه السلام مى فرمود: بدلت بنگر پس اگر ديدى كه نسبت برفيقت نگران هستى (و چيزى در دل دارى) پس (بدان) كه يكى از شماها كار تازه اى كرده است. (اصول كافى جلد 4 صفحه: 470 رواية: 5)
پانویس
- ↑ دهخدا، علياكبر؛ لغتنامه، انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1377 ش، چاپ دوم، ج8، ص 11244.
- ↑ اميني، ابراهيم؛ تربيت، موسسه بوستان كتاب، 1381ش، چاپ اول، ص242.
- ↑ مجلسي، محمدتقي؛ بحارالانوار، بيروت، دارالوفاء، 1403ق، ج71، ص177.
- ↑ نهجالبلاغه، مترجم فيض الاسلام، تهران، انتشارات فقيه، 1379ش، حكمت 11، ص1093.
- ↑ مجلسي، محدتقي؛ بحارالانوار، بيروت، دارالوفاء، 1403ق، ج71، ص177.
- ↑ كليني، محمد بن يعقوب؛ كافي، مترجم صادق حسنزاده، قم، صلوات، 1383ش، چاپ اول، ج2، ص375.
- ↑ مجلسي، محمدتقي؛ بيروت، دارالوفاء، 1404ق، ج67، ص322.
- ↑ كاشفي، محمدرضا؛ برگزيده از كتاب آيین مهرورزي، مركز انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، 1376ش، چاپ دوم، ص136 به بعد.
- ↑ ريشهري، محمد؛ ترجمه ميزان الحكمه، مترجم حميدرضا شيخي، قم، دارالحديث، 1377ش، چاپ چهارم، 1383ش، ج6، ص3026.
- ↑ مجلسي، محمدتقي؛ بحارالانوار، بیروت، دارالوفاء، 1404ق، ج46، ص291.
- ↑ ريشهري، محمد؛ ترجمه ميزانالحكمه، مترجم حميدرضا شيخي، قم، دارالحديث، 1377ش، چاپ چهارم، 1383، ج6، ص3026.
- ↑ همان، ص 3026.
- ↑ همان، ص 3026.
- ↑ همان، ص3026.
- ↑ سوره حشر، آيه 9.
- ↑ مجلسي، محمدتقي؛ بحارالانوار، بيروت، دارالوفاء، 1404ق، ج71، ص267.
- ↑ همان، ج94، ص61.
- ↑ همان.
- ↑ نوري، حسین؛ مستدرك الوسائل؛ مؤسسه آل البيت، قم، 1408ق، چاپ اول، ج9، ص155.
- ↑ مصباح يزدي، محمدتقي؛ مشكاة، مركز انتشارات موسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، 1384ش، چاپ اول، ج2، ص190.
- ↑ حراني، حسن بن شعبه؛ تحفالعقول، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1404ق، ص79.
- ↑ همان، ص79.
- ↑ همان، ص79.
- ↑ كليني، محمد بن يعقوب؛ كافي، مترجم صادق حسن زاده، قم، صلوات، 1388ش، چاپ اول، ج2، ص376.
- ↑ ايزوتسو، توشيهيكو؛ مفاهيم اخلاقي ـ ديني در قرآن، مترجم دكتر فريدون بدرهاي، انتشارات قلم، 1360ش، ص198.
- ↑ کليني، محمد بن يعقوب؛ كافي، مترجم صادق حسن زاده، قم، صلوات، 1388ش، چاپ اول، ج2، ص376.
- ↑ همان، ص376.
- ↑ عاملي، حر؛ آداب معاشرت از ديدگاه معصومان عليهمالسلام، مترجم محمدعلي فارابي، آستان قدس رضوی، 1380ش، چاپ پنجم، ص34.
- ↑ تميمي آمدي، عبدالواحد بن محمد؛ شرح غررالحكم و دررالكلم، شرح جمال الدين محمد خوانساري، دانشگاه تهران، ص811.
- ↑ حراني، حسن بن شعبه؛ تحف العقول، انتشارات جامعه مدرسين قم، 1404ق، ص366.
منابع
مهدی امینی، دوستی، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: 8 بهمن 1391.
گروهی از محققان و پژوهشگران، همنشینی با افراد نیکو، سایت دانلود بوک