سید فاضل احمدی کاشانی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«سید فاضل احمدی کاشانی» معروف به «فاضل کاشانی» (۱۳۴۱-۱۲۶۹ ش)، از علمای مجاهد شیعه معاصر و از شاگردان آخوند خراسانی بود. وی از هوادارن مشروطه بود و سپس چند دوره به عضویت مجلس‌ شورای ‌ملی درآمد و از دوستان و همفکران آیت‌الله مدرس در مجلس بشمار می‌رفت.

۲۳۰px
نام کامل سید فاضل احمدی کاشانی
زادروز ۱۲۶۹ شمسی
زادگاه کاشان
وفات ۱۳۴۱ شمسی
مدفن تهران

Line.png

اساتید

آخوند خراسانی، سید محمدکاظم طباطبایی‌ یزدی، شیخ عبدالله مازندرانی، شیخ الشریعه اصفهانی،...



ولادت و وفات

سید فاضل احمدی کاشانی متولد ۱۲۶۹ شمسی در کاشان است. پدر او سید صدرالدین کاشی و جدش آقا سید احمد از جمله فقیهان نامی زمان خود بودند.

مرحوم فاضل کاشانی در روز ۲۷ آبان ماه ۱۳۴۱ در تهران درگذشت.[۱]

تحصیل و اساتید

فاضل علوم مقدماتی حوزه را نزد روحانیان کاشان گذراند. سپس در حوزه درس حاج میرزا محمد ابوتراب چشمه‌ای به فراگیری هیئت و ریاضیات پرداخت.

او در بیست سالگی برای تکمیل تحصیلات به اصفهان رفت؛ و سه سال پس از آن رهسپار نجف شد و در حوزه‌های درسی آخوند خراسانی، سید محمدکاظم طباطبایی‌ یزدی، میرزا حسین ‌خلیلی تهرانی، شیخ عبدالله مازندرانی، شیخ الشریعه اصفهانی، تلمذ کرد و مرتبه اجتهاد یافت. آخوند خراسانی، شیخ عبدالله مازندرانی و شیخ‌الشریعه اصفهانی اجازه اجتهاد به وی دادند.

فعالیت‌های اجتماعی و سیاسی

سالهای پایانی تحصیل فاضل کاشانی در نجف مصادف گردید با بروز جنبش مشروطه خواهی در ایران که حوزه علمیه نجف را به شدت تحت تأثیر قرار داد و برخی از مراجع و مدرسان نجف به جرگه مشروطه‌خواهان و جمعی به دشمنان آنان پیوستند. فاضل هواخواه مشروطه‌خواهان شد و به صلاحدید آخوند خراسانی (مرجع مشروطه‌خواه) مسافرت چندساله‌ای به هندوستان و مصر و عثمانی کرد و با مشروطه‌خواهان ایران در آن کشورها به همکاری پرداخت. حدود ۱۳۲۷ق. به ایران بازگشت و در تهران رحل اقامت افکند و حوزه درس تشکیل داد.

فاضل در سومین دوره انتخابات مجلس شورای ملی (۱۳۳۲ق)، با اکثریت ۲۳۹۰ رأی از مجموع ۲۹۰۲ رأی در حوزه انتخابیه شاهرود و بسطام، به نمایندگی مجلس شورای ملی انتخاب شد. در همان زمان روزنامه نوبهار عنوان کرد که سید فاضل کاشانی که در شاهرود شناخته شده نیست، چگونه وکیل شده است و مدعی شد در کار انتخابات آن شهر تقلب صورت گرفته است.

فاضل در دوره یکساله نمایندگی سومین دوره مجلس‌ شورای ‌ملی (۱۳۳۲-۱۳۳۳ ق) از اعضای گروه چهارده نفره هیئت علمیه بود و در کنار نمایندگان حزبهای دمکرات و اعتدالی و بی‌طرفان فعالیت داشت. در آبان ۱۲۹۴ ش، به دنبال حرکت نیروهای روس به طرف تهران، عده‌ای از نمایندگان مجلس‌ شورای ‌‌ملی به همراه گروهی از ملّیون ابتدا به قم رفتند و پس از تشکیل کمیته دفاع ملی به کرمانشاه مهاجرت کردند و در آنجا با کمک دولتهای آلمان و عثمانی، دولت موقت ملی را به ریاست رضاقلی‌خان نظام‌السلطنه تشکیل دادند، فاضل نیز در شمار نمایندگان مهاجر بود. اما در نتیجه این مهاجرت، مجلس شورای‌ ملی از اکثریت افتاد و تعطیل گشت. فاضل در آن هنگام با سید حسن مدرس همکاری داشت.[۲]

در دوره چهارم مجلس‌ شورای ‌ملی بازهم مردم شاهرود او را برای نمایندگی خود انتخاب کردند. مجلس چهارم در سال ۱۳۰۰ ش. افتتاح شد و احمدی کاشانی جزء وکلای حوزه علمیه و از دوستان و طرفداران مدرس بود و جدال وی در آن مجلس با سلیمان محسن اسکندری در تاریخ منعکس است. بین سید فاضل احمدی کاشانی و میرزاده عشقی شاعر انقلابی و مدیر روزنامه قرن بیستم روابط و دوستی نزدیکی وجود داشت و قتل وی موجبات ناراحتی شدید او را فراهم نمود و در مجلس ختم او خطابه‌ای شدید علیه حکومت سردار سپه و نظمیه ایراد نمود که بلافاصله مورد تعقیب قرار گرفت.

وی چندی در منزل دوستان مخفی بود. تا سرانجام به دستور شهید مدرس به مرقد حضرت عبدالعظیم رفته و در آنجا متحصن شد و پس از چندی به تهران آمد و در غوغای جمهوریت و بعد تغییر سلطنت از مخالفین بود و قدم به قدم با مدرس همگامی داشت. پس از استقرار حکومت رضاخان، به شدت تحت نظر قرار داشت و چندی درس خود را تعطیل کرد. در تمام دوران سلطنت رضاخان مغضوب بود. بعد از کناره‌گیری رضاشاه آزادی خود را بدست آورد. با وجودی که از چند نقطه ایران کاندیدای وکالت بود، ولی هیچکدام را نپذیرفت و همچنان به وظایف مذهبی می‌پرداخت.[۳]

سید فاضل در عقاید خود تعصب به خرج نمی‌داد، بلکه در میان علما به تجدد معروف بود و این نکته را تمام کسانی که با او هم صحبت شده‌ بودند و به عقاید وی پی برده‌ بودند، اعتراف می‌کردند.[۴] فاضل از تجمّل نفرت داشت و بیش از هر چیز به سادگی اهمیت می‌داد. از دنیا به آنقدر که احتیاج وی را رفع می‌کرد، اکتفا می‌نمود و به همین جهت هرگز کسی از وی کلامی تملق‌آمیز نشنیده بود. آنچه را که در دل داشت، بی واهمه و وحشت بر زبان می‌آورد و صراحت او حتی مورد توجه شاه نیز قرار می گرفت.

پانویس

  1. شهید آیت‌الله سید حسن مدرس به روایت اسناد زنده تاریخ، وزارت اطلاعات، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۷۸، ص۱۲۱.
  2. دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، فرهنگ ناموران معاصر ایران، سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۸۱، ج۲، ص۲۲۷.
  3. باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظام معاصر ایران، تهران، نشر گفتار، ۱۳۸۰، ج۱، ص۶۱.
  4. ابوالحسن احتشامی، بازیگران سیاست، بنگاه مطبوعاتی امروز، ۱۳۲۸، ص۱۸۶-۱۸۸.

منابع