سعید بن عبدالله حنفی: تفاوت بین نسخهها
(اضافه کردن رده) |
|||
سطر ۳۰: | سطر ۳۰: | ||
امام علیه السلام فرمود: «نعم انت امامی فی الجنة؛ آری وفا کردی و تو پیشاپیش من در بهشت هستی». | امام علیه السلام فرمود: «نعم انت امامی فی الجنة؛ آری وفا کردی و تو پیشاپیش من در بهشت هستی». | ||
− | + | ||
+ | == منبع == | ||
جواد محدثی, فرهنگ عاشورا، جلد 1، صفحه 503 | جواد محدثی, فرهنگ عاشورا، جلد 1، صفحه 503 | ||
[[رده:شهدای کربلا]] | [[رده:شهدای کربلا]] |
نسخهٔ ۱۸ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۲۵
سعید بن عبدالله حنفی
حنی منسوب به حنفیه بن لجیم، تیره ای از بکر بن وائل، قبیله ای از اعراب عدنانی شمالی می باشند و سعید اهل کوفه بود. نام او در بعضی از منابع «سعد بن عبدالله» وارده شده است. او از افراد جان بر کف شهدای کربلا، حماسهساز، شورانگیز و انقلابی بزرگی بوده است. مبارزات بسیار پرشوری در قیام کربلا از خود به یادگار گذاشته است.
او از همان زمانی که خبر هلاکت معاویه به کوفه رسید مبارزات انقلابی خود را شروع کرد. و در کوفه از عباد و از شجاعان و از افراد سرشناس شیعه محسوب می شد. سعید و هانی بن هانی سومین گروه از فرستادگان کوفیان بودند که دعوت نامه های کوفیان را به حضرت امام حسین علیه السلام رسانیدند.
- گروه اول فرستادگان کوفیان: عبدالله بن وائل و عبدالله بن مسمع (سبع).
- گروه دوم: قیس بن مسهر و عبدالرحمن بن عبدالله بودند.
سعید بن عبدالله و هانی بن هانی دعوت نامه هفت نفر از سران کوفه را که عبارتند از: شبث بن ربعی، حجار بن ابجر، یزید بن الحرث، یزید بن رویم، عزرة بن قیس، عمرو بن الحجاج، محمد بن عمیر خدمت امام علیه السلام رساندند. وقتی که مسلم علیه السلام به کوفه آمده و در منزل مختار بود، سعید بن عبدالله از اولین مستقبلین و بیعت کنندگان جدی با مسلم علیه السلام بود.
بعد از نماز مغرب شب عاشورا حضرت سیدالشهدا علیه السلام طی سخنانی از اصحاب تشکر کرد و بیعت را از آنان برداشته و فرمود: «می توانید میدان کربلا را ترک کنید، چرا که اینان فقط با من کار دارند».
هر یک از اصحاب و اهل بیت جوابهای شورانگیزی به امام علیه السلام دادند، از جمله سعید بن عبدالله عرض کرد: «نه به خدا قسم ای پسر پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم، ما هرگز وانمی گذاریم تو را، تا خدای تعالی بداند که ما از تو و پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم محافظت کردیم. و اگر بدانم که کشته می شوم سپس زنده شده و سوزانده می شوم و پس از آن متلاشی شده و در هوا پراکنده می شوم، تا هفتاد مرتبه، از تو جدا نمی شوم تا مرگ خود را در نزد تو ببینم. پس چگونه جنگ نکنم در حالی که این یک کشته شدن است، پس از آن به کرامتی که برای آن هرگز پایانی نیست می رسم».
سعید در ظهر روز عاشورا از جمله افرادی بود که جان خود را سپر امام علیه السلام کرده تا آن حضرت با نیمی از اصحاب، نماز ظهر (خوف) اقامه کرده و نیم دیگر به دفع دشمن پرداخته تا نوبت نمازشان برسد.
سعید روز عاشورا در پیش روی آن حضرت ایستاده و خود را هدف تیرها نموده بود و هر کجا که آن حضرت حرکت می کرد در پیش روی آن حضرت بود تا این که روی زمین افتاد، و در این حال می گفت: «خدایا لعن کن این جماعت را، لعن عاد و ثمود، ای خدای من سلام مرا به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خود برسان و به او ابلاغ کن آن چه به من رسید از زحمت و جراحت و زخم چه این که من در این کار قصد کردم نصرت ذریه پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم تو را».
او این سخنان را گفته و به شهادت رسید. در بدن سعید به غیر از زخم شمشیر و نیزه، سیزده چوبه تیر یافتند. به نقل شیخ ابن نما حضرت امام حسین علیه السلام و اصحابش نماز را فرادی و به اشاره خواندند. سعید بن عبدالله در زیارت ناحیه مقدسه یکی از افرادی است که بیشترین توجه به او شده است.
وقتی که سعید در محافظت از امام علیه السلام زخمی شده و بر زمین افتاده و در حال شهادت بود، چشمهایش را باز کرد و به صورت امام علیه السلام تماشا کرده و به آن حضرت عرض کرد: «اوفیت یا ابن رسول الله؟؛ ای پسر رسول خدا، به عهدم وفا کردم؟».
امام علیه السلام فرمود: «نعم انت امامی فی الجنة؛ آری وفا کردی و تو پیشاپیش من در بهشت هستی».
منبع
جواد محدثی, فرهنگ عاشورا، جلد 1، صفحه 503