جهاد اكبر: تفاوت بین نسخهها
Heydarzadeh (بحث | مشارکتها) |
Heydarzadeh (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۴۹: | سطر ۴۹: | ||
===وجوب جهاد با نفس=== | ===وجوب جهاد با نفس=== | ||
شیخ حرّ عاملی در کتاب وسائل الشیعه در باب صد و یک، 1 910 حدیث در پیرامون "جهاد با نفس" برگزیده و آنها را سامان داده است. در این باب ده حدیث آورده شده است و مفاد آنها این است که مبارزه با نفس و اقدام به درمان بیماریهای نفسانی برانسان طالب کمال و سعادت، لازم و واجب است. | شیخ حرّ عاملی در کتاب وسائل الشیعه در باب صد و یک، 1 910 حدیث در پیرامون "جهاد با نفس" برگزیده و آنها را سامان داده است. در این باب ده حدیث آورده شده است و مفاد آنها این است که مبارزه با نفس و اقدام به درمان بیماریهای نفسانی برانسان طالب کمال و سعادت، لازم و واجب است. | ||
− | واژه ی وجوب هرچند در هیچیک از احادیث این باب ذکر نشده، اما در برخی دیگر از احادیث مربوط به همین موضوع که در این باب ذکر نشده، آمده است مانند این سخن امام کاظم(ع) به هشام ابن الحکم: جاهد نفسک لتردّها من هواها فإنّه واجب علیک کجهاد عدوّک([1]: با نفس خود به مبارزه برخیز تا آن را از خواسته های [نادرستش] دور کنی. این مبارزه همانند جهاد با دشمن بر تو فرض و واجب است. افزون بر این، همینکه جهاد با نفس در برخی از روایات جهاد اکبر نامیده شده و در برخی دیگر أفضل الجهاد دانسته شده است و ما میدانیم که جهاد با دشمن از واجبات است، جهاد با نفس هم همانند جهاد با دشمن واجب، بلکه از آن واجبتر است. | + | واژه ی وجوب هرچند در هیچیک از احادیث این باب ذکر نشده، اما در برخی دیگر از احادیث مربوط به همین موضوع که در این باب ذکر نشده، آمده است مانند این سخن امام کاظم(ع) به هشام ابن الحکم: جاهد نفسک لتردّها من هواها فإنّه واجب علیک کجهاد عدوّک([1]: با نفس خود به مبارزه برخیز تا آن را از خواسته های [نادرستش] دور کنی. این مبارزه همانند جهاد با دشمن بر تو فرض و واجب است. افزون بر این، همینکه جهاد با نفس در برخی از روایات جهاد اکبر نامیده شده و در برخی دیگر أفضل الجهاد دانسته شده است و ما میدانیم که جهاد با دشمن از واجبات است، جهاد با نفس هم همانند جهاد با دشمن واجب، بلکه از آن واجبتر است.<ref>http://www.hawzah.net</ref> |
نسخهٔ ۸ اوت ۲۰۱۶، ساعت ۰۹:۳۷
محتویات
مبارزه با نفس امّاره
جهاد اكبر، مقابل جهاد اصغر (جهاد با دشمن بیرونى) عبارت است از ستیز و مخالفت با نفس و خواهشهاى آن - كه انسان را وادار به مخالفت با خداوند متعال و سرپیچى از دستورهاى او مىكند - به ترك شهوتهاى شیطانى و گردن نهادن به دستورهاى خداوند متعال و پیراستن نفس از صفات ناشایست و آراستن آن به صفات نیكو.
عنوان یاد شده برگرفته از روایتى از رسول خدا صلى الله علیه و آله است كه به گروهى از اصحاب كه از نبرد با دشمن بازمىگشتند، فرمود: مرحبا به قومى كه جهاد اصغر را به انجام رساندهاند و جهاد اكبر برایشان باقى است. گفتند: اى پیامبر خدا، جهاد اكبر چیست؟ فرمود: جهاد با نفس.[۱]
جهاد اکبر در قرآن
در قرآن وقتی سخن از نفس انسان یعنی خود انسان به میان می آید، گاهی به این صورت به میان می آید؛ با هواهای نفس باید مبارزه کرد، با نفس باید مجاهده کرد. نفس اماره بالسوء است. «و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی* فان الجنه هی المأوی»؛[۲] «هر کس که از مقام پروردگارش بیم داشته باشد و جلوی نفس را از هوی پرستی بگیرد، مأوی و جایگاه او بهشت است.» «فاما من طغی* و آثر الحیاة الدنیا* فان الجحیم هی المأوی»[۳] «پس آن کس که طغیان کرد و زندگی دنیا را برگزید، دوزخ جایگاه اوست.» «أفرأیت من اتخذ الهه هواه»[۴] «آیا دیدی آن کسی را که هوای نفس خودش را معبود خویش قرار داده است؟» همچنین از زبان یوسف صدیق نقل می کند که به یک شکل بدبینانه ای به نفس خودش می نگرد:«و ما أبرء نفسی ان النفس لأماره بالسوء». [۵] «من خود را تبرئه نمی کنم چرا که مسلما نفس پیوسته به بدی ها امر می کند.» در ارتباط با حادثه ای که مورد تهمت قرار گرفته است، با اینکه صد در صد به اصطلاح برائت ذمه دارد و هیچ گونه گناه و تقصیری ندارد، در عین حال می گوید: «من نمی خواهم خودم را تنزیه بکنم بگویم که من با لذات چنین نیستم، «و ما أبرء نفسی» من نمی خواهم خودم را تبرئه کنم چون می دانم که نفس، انسان را به بدی فرمان میدهد. پس (طبق آیات) آن چیزی که در قرآن به نام «نفس» و «خود» از او اسم برده شده، چیزی است که انسان باید با چشم بدبینی و به چشم یک دشمن به او نگاه کند، نگذارد او مسلط بشود، او را همیشه مطیع و زبون نگه دارد.[۶]
جهاد اکبر در روایات
امام على عليه السلام :
«أفْضَلُ الجِهادِ جِهادُ النَّفْسِ عنِ الهَوى ، و فِطامُها عَن لَذّاتِ الدُّنيا.» برترين جهاد، مبارزه كردن با هواى نفْس و باز گرفتن آن از لذّتهاى دنياست.
امام على عليه السلام :
«غايةُ المُجاهَدَةِ أنْ يُجاهِدَ المَرءُ نَفْسَهُ.» نهايت جهاد، مبارزه انسان با نفْس خويش است.
امام على عليه السلام :
«اعلَموا أنَّ الجِهادَ الأكْبَرَ جِهادُ النَّفْسِ، فاشْتَغِلوا بجِهادِ أنْفُسِكُم تَسْعَدوا.» بدانيد كه جهاد اكبر جهاد با نفْس است، پس به جهاد با نفْسهاى خويش پردازيد تا نيك بخت شويد.
امام باقر عليه السلام :
«لا فَضيلةَ كالجِهادِ ، و لا جِهادَ كمُجاهَدةِ الهوى.» هيچ فضيلتى چون جهاد نيست و هيچ جهادى مانند مبارزه با هواى نفس نمى باشد .
امام صادق عليه السلام :
«إنَّ النّبيَّ صلى الله عليه و آله بَعثَ بسَرِيّة، فلَمّا رَجَعوا قالَ: مَرْحَبا بقَومٍ قَضَوُا الجِهادَ الأصْغَرَ و بَقِيَ الجِهادُ الأكْبَرُ . قيلَ : يا رسولَ اللّه ِ ، و ما الجِهادُ الأكْبَرُ ؟ قالَ: جِهادُ النَّفْسِ.» پيامبر صلى الله عليه و آله سپاهى را به جنگ گسيل داشت؛ وقتى برگشتند فرمود: خوشامد مى گويم به گروهى كه جهاد اصغر را انجام دادند، اما جهاد اكبر همچنان مانده است. عرض شد: اى پيامبر خدا! جهاد اكبر چيست؟ فرمود: جهاد با نفْس.[۷]
وجوب جهاد با نفس
شیخ حرّ عاملی در کتاب وسائل الشیعه در باب صد و یک، 1 910 حدیث در پیرامون "جهاد با نفس" برگزیده و آنها را سامان داده است. در این باب ده حدیث آورده شده است و مفاد آنها این است که مبارزه با نفس و اقدام به درمان بیماریهای نفسانی برانسان طالب کمال و سعادت، لازم و واجب است. واژه ی وجوب هرچند در هیچیک از احادیث این باب ذکر نشده، اما در برخی دیگر از احادیث مربوط به همین موضوع که در این باب ذکر نشده، آمده است مانند این سخن امام کاظم(ع) به هشام ابن الحکم: جاهد نفسک لتردّها من هواها فإنّه واجب علیک کجهاد عدوّک([1]: با نفس خود به مبارزه برخیز تا آن را از خواسته های [نادرستش] دور کنی. این مبارزه همانند جهاد با دشمن بر تو فرض و واجب است. افزون بر این، همینکه جهاد با نفس در برخی از روایات جهاد اکبر نامیده شده و در برخی دیگر أفضل الجهاد دانسته شده است و ما میدانیم که جهاد با دشمن از واجبات است، جهاد با نفس هم همانند جهاد با دشمن واجب، بلکه از آن واجبتر است.[۸]
پانویس
- ↑ وسائل الشیعة، ج15، ص161.
- ↑ (نازعات/40-41)
- ↑ (نازعات/37-39)
- ↑ (جاثیه/23)
- ↑ (یوسف/53)
- ↑ http://tahoor.com/fa/article/view/2814
- ↑ میزان الحکمه،ج 2
- ↑ http://www.hawzah.net
منابع
جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهمالسلام، جلد 3، ص 145.