ابن سنان خفاجی: تفاوت بین نسخهها
(←منابع) |
|||
سطر ۴: | سطر ۴: | ||
|زادروز = | |زادروز = | ||
|زادگاه = | |زادگاه = | ||
− | |وفات = | + | |وفات = 464 قمری |
− | |مدفن = | + | |مدفن = حلب |
|اساتید = ابونصر مَنازي ، ابوالعلاء معرّي | |اساتید = ابونصر مَنازي ، ابوالعلاء معرّي | ||
|شاگردان = | |شاگردان = | ||
سطر ۱۱: | سطر ۱۱: | ||
}} | }} | ||
− | + | ابومحمد عبدالله بن محمداِبْنِ سِنانِ خَفاجى از شعرای شیعه قرن پنجم هجری که | |
==ولادت== | ==ولادت== | ||
سطر ۲۰: | سطر ۲۰: | ||
در آغاز به فراگيري [[قرآن]] مجيد و [[حديث]] پرداخت و در فنون ادب نزد دانشوران حلب به كمال رسيد و در سلك محدثان و قاريانِ قرآن درآمد و از آنجا كه قرآن را به سبك مخصوص خود و به نغمة اهل حلب مىخواند، زبانزد خاص و عام گرديد. | در آغاز به فراگيري [[قرآن]] مجيد و [[حديث]] پرداخت و در فنون ادب نزد دانشوران حلب به كمال رسيد و در سلك محدثان و قاريانِ قرآن درآمد و از آنجا كه قرآن را به سبك مخصوص خود و به نغمة اهل حلب مىخواند، زبانزد خاص و عام گرديد. | ||
+ | ==اساتید== | ||
از استادان او ابونصر مَنازي و ابوالعلاء معرّي را نام بردهاند. وي به منظور استفاده از محضر ابوالعلاء به معره سفر كرد و هنگام ورود با تحسين و تكريم او مواجه گرديد. ابن سنان سرودن شعر را نیز از كودكى شروع كرده بود. وي همچنین در ادب استادي چون ابوالعلاء معري داشت از نوجوانى در سرودن شعر از سبك شريف رضى تقليد مىكرد تا سرانجام توانست با برخى از قصيدههاي وي به معارضه برخيزد. | از استادان او ابونصر مَنازي و ابوالعلاء معرّي را نام بردهاند. وي به منظور استفاده از محضر ابوالعلاء به معره سفر كرد و هنگام ورود با تحسين و تكريم او مواجه گرديد. ابن سنان سرودن شعر را نیز از كودكى شروع كرده بود. وي همچنین در ادب استادي چون ابوالعلاء معري داشت از نوجوانى در سرودن شعر از سبك شريف رضى تقليد مىكرد تا سرانجام توانست با برخى از قصيدههاي وي به معارضه برخيزد. | ||
سطر ۲۸: | سطر ۲۹: | ||
همچنین در سال 456 از سوی امير محمود بن نصر سرپرستى قلعة عَزاز در نزديكى حلب را كه موقعيتى حساس داشت، به ابنسنان واگذار شد. | همچنین در سال 456 از سوی امير محمود بن نصر سرپرستى قلعة عَزاز در نزديكى حلب را كه موقعيتى حساس داشت، به ابنسنان واگذار شد. | ||
+ | ==وفات== | ||
+ | 465ق امير محمود بن نصر بر آن شد كه سرپرستى قلعههاي بزرگ را به بزرگان حلب واگذار كند. از اين رو با صلاحديد وزيرش ابن ابى ثريا و تأييد كاتبش ابونصر بن نحّاس كه دوست ابن سنان بود، سرپرستى قلعة عَزاز در نزديكى حلب را كه موقعيتى حساسداشت، به ابنسنان واگذار كرد. دو سالى پيش از آن، زمانى كه امير محمود به صلاحديد شيوخ قبايل در شوال 463/ ژوئية 1071 خطبه به نام خليفة عباسى، القائم بأمرالله خواند، ابن سنان وي را طىّ قصيدهاي مدح گفت . اما عامة مردم حلب از اين امر راضى نبودند و چون نخستين خطبه به نام قائم و آلب ارسلان خوانده شد، همه مسجد را ترك گفتند. و جمعة بعد، امير ناچار شد به ضرب شمشير مردم را در مسجد نگاه دارد و نماز را تمام كند. اما نارضايى فروكش نكرد و وضع امير محمود اندكى متزلزل گشت. احتمالاً همين احوال موجب شد كه ابن سنان از اطاعت امير محمود سر بتابد و در قلعة مستحكم عزاز خودسري كند. | ||
+ | امير محمود بارها ابن سنان را با نامه احضار كرد، اما وي اعتنايى نمىكرد. سرانجام با تهديد ابونصر بن نحاس به قتل، از وي خواست تا ابن سنان را از ميان بردارد. ابونصر به قلعه رفت و او را به نيرنگ و بى سروصدا مسموم كرد و به قتل رسانيد. | ||
+ | |||
+ | هنگامى كه پيكر ابن سنان را از قلعه به حلب تشييع مىكردند، امير محمود، گويا از بيم آشكار شدن توطئة قتل ابن سنان، از شركت پسر او، سنان بن ابى محمد، در مراسم ممانعت كرد؛ اما خودِ وي همراه جماعتى از خاندان ابن سنان در مراسم حضور يافت و شخصاً بر وي نماز گزارد . | ||
+ | مسموميت و وفات ابن سنان را ابن عديم به اختلاف 464 يا 463ق نيز ذكر كرده است. | ||
==تالیفات== | ==تالیفات== | ||
نسخهٔ ۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۰۷
نام کامل | ابومحمد عبدالله بن محمدبن سنان خفاجى |
وفات | 464 قمری |
مدفن | حلب |
اساتید |
ابونصر مَنازي ، ابوالعلاء معرّي |
| |
آثار |
الاصوات و مخارج الحروف العربيّة، ديوان شعر الخفاجى، سرّالفصاحة |
ابومحمد عبدالله بن محمداِبْنِ سِنانِ خَفاجى از شعرای شیعه قرن پنجم هجری که
ولادت
ابومحمد عبدالله بن محمداِبْنِ سِنانِ خَفاجى، اديب و شاعر شيعى مذهب شام. تبار او به قبيلة خفاجه مىرسيد كه در آغاز سدة چهارم قمری از صحراي عربستان و حجاز به شامعليا مهاجرتكردند.از نوشتة ابنخلكان چنين برمىآيد كه در ربع اول سدة 5 ق به دنيا آمده است.
تحصیلات
در آغاز به فراگيري قرآن مجيد و حديث پرداخت و در فنون ادب نزد دانشوران حلب به كمال رسيد و در سلك محدثان و قاريانِ قرآن درآمد و از آنجا كه قرآن را به سبك مخصوص خود و به نغمة اهل حلب مىخواند، زبانزد خاص و عام گرديد.
اساتید
از استادان او ابونصر مَنازي و ابوالعلاء معرّي را نام بردهاند. وي به منظور استفاده از محضر ابوالعلاء به معره سفر كرد و هنگام ورود با تحسين و تكريم او مواجه گرديد. ابن سنان سرودن شعر را نیز از كودكى شروع كرده بود. وي همچنین در ادب استادي چون ابوالعلاء معري داشت از نوجوانى در سرودن شعر از سبك شريف رضى تقليد مىكرد تا سرانجام توانست با برخى از قصيدههاي وي به معارضه برخيزد.
فعالیت علمی و اجتماعی
در 453ق از سوي آل مرداس به عنوان سفير به قسطنطنيه اعزام شد.
همچنین در سال 456 از سوی امير محمود بن نصر سرپرستى قلعة عَزاز در نزديكى حلب را كه موقعيتى حساس داشت، به ابنسنان واگذار شد.
وفات
465ق امير محمود بن نصر بر آن شد كه سرپرستى قلعههاي بزرگ را به بزرگان حلب واگذار كند. از اين رو با صلاحديد وزيرش ابن ابى ثريا و تأييد كاتبش ابونصر بن نحّاس كه دوست ابن سنان بود، سرپرستى قلعة عَزاز در نزديكى حلب را كه موقعيتى حساسداشت، به ابنسنان واگذار كرد. دو سالى پيش از آن، زمانى كه امير محمود به صلاحديد شيوخ قبايل در شوال 463/ ژوئية 1071 خطبه به نام خليفة عباسى، القائم بأمرالله خواند، ابن سنان وي را طىّ قصيدهاي مدح گفت . اما عامة مردم حلب از اين امر راضى نبودند و چون نخستين خطبه به نام قائم و آلب ارسلان خوانده شد، همه مسجد را ترك گفتند. و جمعة بعد، امير ناچار شد به ضرب شمشير مردم را در مسجد نگاه دارد و نماز را تمام كند. اما نارضايى فروكش نكرد و وضع امير محمود اندكى متزلزل گشت. احتمالاً همين احوال موجب شد كه ابن سنان از اطاعت امير محمود سر بتابد و در قلعة مستحكم عزاز خودسري كند.
امير محمود بارها ابن سنان را با نامه احضار كرد، اما وي اعتنايى نمىكرد. سرانجام با تهديد ابونصر بن نحاس به قتل، از وي خواست تا ابن سنان را از ميان بردارد. ابونصر به قلعه رفت و او را به نيرنگ و بى سروصدا مسموم كرد و به قتل رسانيد.
هنگامى كه پيكر ابن سنان را از قلعه به حلب تشييع مىكردند، امير محمود، گويا از بيم آشكار شدن توطئة قتل ابن سنان، از شركت پسر او، سنان بن ابى محمد، در مراسم ممانعت كرد؛ اما خودِ وي همراه جماعتى از خاندان ابن سنان در مراسم حضور يافت و شخصاً بر وي نماز گزارد . مسموميت و وفات ابن سنان را ابن عديم به اختلاف 464 يا 463ق نيز ذكر كرده است.
تالیفات
(الف -آثار چاپى)
- الاصوات و مخارج الحروف العربيّة، كتابى است در آواشناسى زبان عربى كه به كوشش فؤاد حناترزي در بيروت چاپ شده است.
- ديوان شعر الخفاجى
- سرّالفصاحة
(ب -آثار يافت نشدهها)
- الحكم بينالنّظم والنثر، كتاب كمحجمى است.
- حِكَم منثورة
- الصّرفة، كتابى است پيرامون «نظرية صرفة» رمّانى در باب اعجاز قرآن مجيد
- عبارة المتكلمين فى اصول الدين، كتابى است در علم كلام و اصول عقايد
- العروض، كتابى است در علم عروض
- فى رؤية الهلال