استرجاع: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی 'گفتن «إنّا لِلّهِ و إنّا إليهِ رجِعون» هنگام ‌مصيبت. استرجاع، مصدر باب استفعا...' ایجاد کرد)
 
جز
سطر ۱: سطر ۱:
گفتن «إنّا لِلّهِ و إنّا إليهِ رجِعون» هنگام ‌مصيبت.
+
گفتن «إنّا لِلّهِ و إنّا إلیهِ رجِعون» هنگام ‌مصیبت.
  
استرجاع، مصدر باب استفعال و از ريشه (ر‌ـ‌ج‌ـ‌ع) در لغت به معناى طلب رجوع و بازپس ‌گرفتن چيزى است.<ref> الصحاح، ج‌ 3، ص‌ 1216‌ـ‌1218؛ لغت نامه، ج‌ 2، ص‌ 1813.</ref> اين واژه بر پايه روايات فراوان براى گفتن آيه 156 [[سوره بقره]]/2: «إنّا لِلّهِ و إنّا إليهِ رجِعون» هنگام بروز مصيبت، اصطلاح شده است.<ref> جامع‌البيان، مج ‌2، ج‌ 2، ص‌ 58‌ـ‌59؛ روض الجنان، ج‌ 2، ص 241‌ـ‌242؛ النهايه، ج‌ 2، ص‌ 202.</ref> راز نامگذارى گفتن اين جمله به استرجاع را مى‌توان در جزء دوم آن «إنّا إليه رجعون» جست كه اقرار به بازگشت به سوى خداست.
+
استرجاع، مصدر باب استفعال و از ریشه (ر‌ـ‌ج‌ـ‌ع) در لغت به معناى طلب رجوع و بازپس ‌گرفتن چیزى است.<ref> الصحاح، ج‌ 3، ص‌ 1216‌ـ‌1218؛ لغت نامه، ج‌ 2، ص‌ 1813.</ref> این واژه بر پایه روایات فراوان براى گفتن آیه 156 [[سوره بقره]]/2: «إنّا لِلّهِ و إنّا إلیهِ رجِعون» هنگام بروز مصیبت، اصطلاح شده است.<ref> جامع‌البیان، مج ‌2، ج‌ 2، ص‌ 58‌ـ‌59؛ روض الجنان، ج‌ 2، ص 241‌ـ‌242؛ النهایه، ج‌ 2، ص‌ 202.</ref> راز نامگذارى گفتن این جمله به استرجاع را مى‌توان در جزء دوم آن «إنّا إلیه رجعون» جست كه اقرار به بازگشت به سوى خداست.
  
 
'''موارد استرجاع'''
 
'''موارد استرجاع'''
  
خداوند در آيات 155ـ156 [[سوره بقره]]/2 مواردى از قبيل مواجهه با ترس و گرسنگى و ضررهاى مالى و جانى و از دست دادن محصولات را آزمون الهى و مصيبت و محل استرجاع دانسته و به صابرانى كه هنگام مصيبت «إنّا لِلّهِ و إنّا إليهِ رجِعون» مى‌گويند، بشارت داده‌است: «وَلَنَبلُوَنَّكُم بِشَىْء مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَ نَقص مِنَ الاْمول والأنفُسِ والثَّمرتِ وَ بَشِّرِ الصّبِرينِ × الّذينِ إذا اَصبَتهُم مُصِيبةٌ قالوا إنّا لِلّهِ وَ إنّا إِليهِ رجِعُون» در شأن نزول آيه آمده است: اميرمؤمنان عليه‌السلام هنگام شنيدن خبر شهادت حمزه<ref> كنزالدقائق، ج ‌2، ص‌ 201.</ref> يا جعفر<ref> روض‌الجنان، ج 2، ص 251؛ مناقب، ج ‌2، ص‌ 138.</ref> كلمه استرجاع را بر زبان آورد سپس اين آيه نازل شد.
+
خداوند در آیات 155ـ156 [[سوره بقره]]/2 مواردى از قبیل مواجهه با ترس و گرسنگى و ضررهاى مالى و جانى و از دست دادن محصولات را آزمون الهى و مصیبت و محل استرجاع دانسته و به صابرانى كه هنگام مصیبت «إنّا لِلّهِ و إنّا إلیهِ رجِعون» مى‌گویند، بشارت داده‌است: «وَلَنَبلُوَنَّكُم بِشَىْء مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَ نَقص مِنَ الاْمول والأنفُسِ والثَّمرتِ وَ بَشِّرِ الصّبِرینِ × الّذینِ إذا اَصبَتهُم مُصِیبةٌ قالوا إنّا لِلّهِ وَ إنّا إِلیهِ رجِعُون» در شأن نزول آیه آمده است: امیرمؤمنان علیه‌السلام هنگام شنیدن خبر شهادت حمزه<ref> كنزالدقائق، ج ‌2، ص‌ 201.</ref> یا جعفر<ref> روض‌الجنان، ج 2، ص 251؛ مناقب، ج ‌2، ص‌ 138.</ref> كلمه استرجاع را بر زبان آورد سپس این آیه نازل شد.
  
در روايات فراوانى استرجاع به ‌هنگام روبرو شدن با هر گونه مصيبت، سفارش<ref> جامع‌البيان، مج ‌2، ج‌ 2، ص ‌57؛ مجمع البيان، ج‌ 1، ص ‌437؛ الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 378‌ـ‌379.</ref> و از ويژگي‌هاى امت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله هنگام بروز مصيبت شمرده شده است.<ref> روض‌الجنان، ج‌ 2، ص 241؛ تفسير قرطبى، ج‌ 2، ص‌ 119؛ الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 377.</ref> بر اساس رواياتى از پيامبر، هر چه موجب اذيت مؤمنى شود، گرچه خاموش شدن چراغ<ref> روضة‌الواعظين، ص‌ 423؛ روض الجنان، ج‌ 2، ص‌ 241؛ الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 380.</ref> يا فرو رفتن خارى در دست باشد از مصاديق مصيبت و جاى گفتن استرجاع است.<ref> تفسير قرطبى، ج‌ 2، ص‌ 118؛ الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 381.</ref>
+
در روایات فراوانى استرجاع به ‌هنگام روبرو شدن با هر گونه مصیبت، سفارش<ref> جامع‌البیان، مج ‌2، ج‌ 2، ص ‌57؛ مجمع البیان، ج‌ 1، ص ‌437؛ الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 378‌ـ‌379.</ref> و از ویژگی‌هاى امت پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله هنگام بروز مصیبت شمرده شده است.<ref> روض‌الجنان، ج‌ 2، ص 241؛ تفسیر قرطبى، ج‌ 2، ص‌ 119؛ الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 377.</ref> بر اساس روایاتى از پیامبر، هر چه موجب اذیت مؤمنى شود، گرچه خاموش شدن چراغ<ref> روضة‌الواعظین، ص‌ 423؛ روض الجنان، ج‌ 2، ص‌ 241؛ الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 380.</ref> یا فرو رفتن خارى در دست باشد از مصادیق مصیبت و جاى گفتن استرجاع است.<ref> تفسیر قرطبى، ج‌ 2، ص‌ 118؛ الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 381.</ref>
  
تكيه بر [[ايمان]] مخاطبان در آيه 153 [[سوره بقره]]/2: «يأيّها الّذينَ ءَامَنُوا استَعينوا بِالصّبرِ والصَّلوة» در فرمانِ كمك گرفتن از [[صبر]] و [[نماز]] مى‌تواند اشاره به منشأ استرجاعِ صابران يعنى ايمان ايشان باشد. به نقل جابر از [[امام ‌باقر]] عليه‌السلام صبرِ مصيبت ديده مسترجع، از رضاى او به فعل خداوند حكايت ‌دارد.<ref> مسكن الفؤاد، ص‌ 99.</ref>
+
تكیه بر [[ایمان]] مخاطبان در آیه 153 [[سوره بقره]]/2: «یأیّها الّذینَ ءَامَنُوا استَعینوا بِالصّبرِ والصَّلوة» در فرمانِ كمك گرفتن از [[صبر]] و [[نماز]] مى‌تواند اشاره به منشأ استرجاعِ صابران یعنى ایمان ایشان باشد. به نقل جابر از [[امام ‌باقر]] علیه‌السلام صبرِ مصیبت دیده مسترجع، از رضاى او به فعل خداوند حكایت ‌دارد.<ref> مسكن الفؤاد، ص‌ 99.</ref>
  
 
'''پاداش استرجاع'''
 
'''پاداش استرجاع'''
  
خداوند در ادامه آيه 153 [[سوره بقره]]/2 معيت خويش با صابران را اعلام فرموده است: «إنَّ اللّهَ مَع الصّبِرين» و در آيه ‌155 همين سوره با مسكوت گذاشتن متعلق «بَشِّرْ» بشارت بزرگى به صابران داده است<ref> الميزان، ج‌ 1، ص‌ 353.</ref> و در آيه 157، صابران مسترجع را داراى مقامى والا و مشمول درود و رحمت و برخوردار از هدايت الهى مى‌داند: «اُولئِكَ عَلَيهِم صَلَوتٌ مِن رَبِّهِم و رَحمَةٌ و اُولئِكَ هُمُ المُهتَدون». ([[سوره بقره]]/2،157)
+
خداوند در ادامه آیه 153 [[سوره بقره]]/2 معیت خویش با صابران را اعلام فرموده است: «إنَّ اللّهَ مَع الصّبِرین» و در آیه ‌155 همین سوره با مسكوت گذاشتن متعلق «بَشِّرْ» بشارت بزرگى به صابران داده است<ref> المیزان، ج‌ 1، ص‌ 353.</ref> و در آیه 157، صابران مسترجع را داراى مقامى والا و مشمول درود و رحمت و برخوردار از هدایت الهى مى‌داند: «اُولئِكَ عَلَیهِم صَلَوتٌ مِن رَبِّهِم و رَحمَةٌ و اُولئِكَ هُمُ المُهتَدون». ([[سوره بقره]]/2،157)
  
برخى مفسران مقصود از «صلوت» را ثنا، مدح و تعظيم و «رَحمَةٌ» را نعمت‌هاى دنيايى و آخرتى و «اهتدا» را هدايت و رسيدن به ثواب و [[بهشت]] مى‌دانند.<ref> مجمع‌البيان، ج‌ 1، ص‌ 437؛ التفسيرالكبير، ج‌ 2، ص‌ 133‌ـ‌134.</ref> برخى اهتدا را رسيدن به نعمت‌ها و سعادت دنيا و [[آخرت]] دانسته، تحقق آن را فقط در سايه استرجاع عملى و قلبى ميسر مى‌دانند كه در آن مرتبه، شخص خود را نزد خداوند حاضر مى‌بيند.<ref> مواهب‌الرحمن، ج‌ 2، ص 194‌ـ‌195؛ اطيب‌البيان، ج‌ 2، ص 262.</ref>
+
برخى مفسران مقصود از «صلوت» را ثنا، مدح و تعظیم و «رَحمَةٌ» را نعمت‌هاى دنیایى و آخرتى و «اهتدا» را هدایت و رسیدن به ثواب و [[بهشت]] مى‌دانند.<ref> مجمع‌البیان، ج‌ 1، ص‌ 437؛ التفسیرالكبیر، ج‌ 2، ص‌ 133‌ـ‌134.</ref> برخى اهتدا را رسیدن به نعمت‌ها و سعادت دنیا و [[آخرت]] دانسته، تحقق آن را فقط در سایه استرجاع عملى و قلبى میسر مى‌دانند كه در آن مرتبه، شخص خود را نزد خداوند حاضر مى‌بیند.<ref> مواهب‌الرحمن، ج‌ 2، ص 194‌ـ‌195؛ اطیب‌البیان، ج‌ 2، ص 262.</ref>
  
بر پايه روايتى از [[امام صادق]] عليه‌السلام خداوند سه ويژگى صلوات، رحمت و اهتدا را به مسترجعانِ صابر عطا كرده است كه اگر يكى از آن‌ها به فرشتگان داده مى‌شد، به آن راضى مى‌شدند.<ref> الكافى، ج‌ 2، ص‌ 92.</ref>
+
بر پایه روایتى از [[امام صادق]] علیه‌السلام خداوند سه ویژگى صلوات، رحمت و اهتدا را به مسترجعانِ صابر عطا كرده است كه اگر یكى از آن‌ها به فرشتگان داده مى‌شد، به آن راضى مى‌شدند.<ref> الكافى، ج‌ 2، ص‌ 92.</ref>
  
بر اساس روايتى ديگر مسترجعان، اهل [[بهشت]]<ref> تفسير عياشى، ج‌ 1، ص‌ 69، ح 127؛ مجمع البيان، ج‌ 1، ص‌ 437.</ref> و در سايه نور اعظم الهى هستند<ref> تفسير عياشى، ج‌ 1، ص‌ 69، ح 128.</ref> و هرگاه با يادكرد مصيبت گذشته استرجاع كنند، خداوند گناهان پيشين آن‌ها را مى‌بخشايد و ثواب زمان مصيبت را به آنان عطا مى‌كند.<ref> نورالثقلين، ج‌ 1، ص‌ 144؛ البرهان، ج‌ 1، ص‌ 362‌ـ‌363.</ref> سيوطى نيز رواياتى به اين مضمون نقل كرده ‌است.<ref> الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 378‌ـ‌379.</ref>
+
بر اساس روایتى دیگر مسترجعان، اهل [[بهشت]]<ref> تفسیر عیاشى، ج‌ 1، ص‌ 69، ح 127؛ مجمع البیان، ج‌ 1، ص‌ 437.</ref> و در سایه نور اعظم الهى هستند<ref> تفسیر عیاشى، ج‌ 1، ص‌ 69، ح 128.</ref> و هرگاه با یادكرد مصیبت گذشته استرجاع كنند، خداوند گناهان پیشین آن‌ها را مى‌بخشاید و ثواب زمان مصیبت را به آنان عطا مى‌كند.<ref> نورالثقلین، ج‌ 1، ص‌ 144؛ البرهان، ج‌ 1، ص‌ 362‌ـ‌363.</ref> سیوطى نیز روایاتى به این مضمون نقل كرده ‌است.<ref> الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 378‌ـ‌379.</ref>
  
 
'''آثار استرجاع'''
 
'''آثار استرجاع'''
  
گفتن «إنّا لِلّهِ و إنّا إليهِ راجِعون» از يك سو اقرار به مبدأ و [[معاد]] و اظهار تسليم در برابر قضا و قدر بوده، مايه آرامش قلب<ref> روح‌البيان، ج‌ 1، ص‌ 261؛ مواهب الرحمن، ج‌ 2، ص‌ 194.</ref> و اميد به پاداش الهى مى‌گردد<ref> جامع‌البيان، مج‌ 2، ج‌ 2، ص ‌58.</ref> و از سوى ديگر يادآور اين نكته است كه بلاها و مصيبت‌هاى زودگذر دنيايى از ناحيه خداوند بوده و تصرف مالك در مملوك و ملك حقيقى خويش است: «إنّا لِلّهِ» و مملوك حق اعتراض ندارد: «عَبدًا مَملوكًا لاّيَقدِرُ على شَىء». ([[سوره نحل]]/16،75)<ref> اطيب البيان، ج‌ 2، ص‌ 260.</ref>
+
گفتن «إنّا لِلّهِ و إنّا إلیهِ راجِعون» از یك سو اقرار به مبدأ و [[معاد]] و اظهار تسلیم در برابر قضا و قدر بوده، مایه آرامش قلب<ref> روح‌البیان، ج‌ 1، ص‌ 261؛ مواهب الرحمن، ج‌ 2، ص‌ 194.</ref> و امید به پاداش الهى مى‌گردد<ref> جامع‌البیان، مج‌ 2، ج‌ 2، ص ‌58.</ref> و از سوى دیگر یادآور این نكته است كه بلاها و مصیبت‌هاى زودگذر دنیایى از ناحیه خداوند بوده و تصرف مالك در مملوك و ملك حقیقى خویش است: «إنّا لِلّهِ» و مملوك حق اعتراض ندارد: «عَبدًا مَملوكًا لاّیَقدِرُ على شَىء». ([[سوره نحل]]/16،75)<ref> اطیب البیان، ج‌ 2، ص‌ 260.</ref>
  
استرجاع همچنين موجب دورى استرجاع كننده از سخنان نامناسب و شكايت و مانع وسوسه‌هاى شيطان يا موجب دلدارى و تسلى قلب و كاهش حزن و اندوه مصيبت ديده<ref> روح البيان، ج‌ 1، ص‌ 261.</ref> و همچنين اشتغال به ‌كارى مستحب<ref> احكام القرآن، ج‌ 1، ص‌ 134؛ جواهرالكلام، ج‌ 4، ص‌ 310.</ref> و اظهار عقايد حق است. البته اين آثار در صورتى است كه استرجاع تنها زبانى نباشد بلكه به معناى آن نيز توجه شود.<ref> الميزان، ج‌ 1، ص‌ 353؛ حاشيه شيخ زاده، ج‌ 2، ص‌ 395.</ref>
+
استرجاع همچنین موجب دورى استرجاع كننده از سخنان نامناسب و شكایت و مانع وسوسه‌هاى شیطان یا موجب دلدارى و تسلى قلب و كاهش حزن و اندوه مصیبت دیده<ref> روح البیان، ج‌ 1، ص‌ 261.</ref> و همچنین اشتغال به ‌كارى مستحب<ref> احكام القرآن، ج‌ 1، ص‌ 134؛ جواهرالكلام، ج‌ 4، ص‌ 310.</ref> و اظهار عقاید حق است. البته این آثار در صورتى است كه استرجاع تنها زبانى نباشد بلكه به معناى آن نیز توجه شود.<ref> المیزان، ج‌ 1، ص‌ 353؛ حاشیه شیخ زاده، ج‌ 2، ص‌ 395.</ref>
  
 
==پانویس ==
 
==پانویس ==
سطر ۳۱: سطر ۳۱:
 
===منابع===
 
===منابع===
  
اللّه‌مراد انصارى‌نيا، محمود گودرزى زاهدى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 3، صفحه 86-88
+
اللّه‌مراد انصارى‌نیا، محمود گودرزى زاهدى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 3، صفحه 86-88
  
 
[[رده: واژگان قرآنی]]
 
[[رده: واژگان قرآنی]]

نسخهٔ ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۴۶

گفتن «إنّا لِلّهِ و إنّا إلیهِ رجِعون» هنگام ‌مصیبت.

استرجاع، مصدر باب استفعال و از ریشه (ر‌ـ‌ج‌ـ‌ع) در لغت به معناى طلب رجوع و بازپس ‌گرفتن چیزى است.[۱] این واژه بر پایه روایات فراوان براى گفتن آیه 156 سوره بقره/2: «إنّا لِلّهِ و إنّا إلیهِ رجِعون» هنگام بروز مصیبت، اصطلاح شده است.[۲] راز نامگذارى گفتن این جمله به استرجاع را مى‌توان در جزء دوم آن «إنّا إلیه رجعون» جست كه اقرار به بازگشت به سوى خداست.

موارد استرجاع

خداوند در آیات 155ـ156 سوره بقره/2 مواردى از قبیل مواجهه با ترس و گرسنگى و ضررهاى مالى و جانى و از دست دادن محصولات را آزمون الهى و مصیبت و محل استرجاع دانسته و به صابرانى كه هنگام مصیبت «إنّا لِلّهِ و إنّا إلیهِ رجِعون» مى‌گویند، بشارت داده‌است: «وَلَنَبلُوَنَّكُم بِشَىْء مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَ نَقص مِنَ الاْمول والأنفُسِ والثَّمرتِ وَ بَشِّرِ الصّبِرینِ × الّذینِ إذا اَصبَتهُم مُصِیبةٌ قالوا إنّا لِلّهِ وَ إنّا إِلیهِ رجِعُون» در شأن نزول آیه آمده است: امیرمؤمنان علیه‌السلام هنگام شنیدن خبر شهادت حمزه[۳] یا جعفر[۴] كلمه استرجاع را بر زبان آورد سپس این آیه نازل شد.

در روایات فراوانى استرجاع به ‌هنگام روبرو شدن با هر گونه مصیبت، سفارش[۵] و از ویژگی‌هاى امت پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله هنگام بروز مصیبت شمرده شده است.[۶] بر اساس روایاتى از پیامبر، هر چه موجب اذیت مؤمنى شود، گرچه خاموش شدن چراغ[۷] یا فرو رفتن خارى در دست باشد از مصادیق مصیبت و جاى گفتن استرجاع است.[۸]

تكیه بر ایمان مخاطبان در آیه 153 سوره بقره/2: «یأیّها الّذینَ ءَامَنُوا استَعینوا بِالصّبرِ والصَّلوة» در فرمانِ كمك گرفتن از صبر و نماز مى‌تواند اشاره به منشأ استرجاعِ صابران یعنى ایمان ایشان باشد. به نقل جابر از امام ‌باقر علیه‌السلام صبرِ مصیبت دیده مسترجع، از رضاى او به فعل خداوند حكایت ‌دارد.[۹]

پاداش استرجاع

خداوند در ادامه آیه 153 سوره بقره/2 معیت خویش با صابران را اعلام فرموده است: «إنَّ اللّهَ مَع الصّبِرین» و در آیه ‌155 همین سوره با مسكوت گذاشتن متعلق «بَشِّرْ» بشارت بزرگى به صابران داده است[۱۰] و در آیه 157، صابران مسترجع را داراى مقامى والا و مشمول درود و رحمت و برخوردار از هدایت الهى مى‌داند: «اُولئِكَ عَلَیهِم صَلَوتٌ مِن رَبِّهِم و رَحمَةٌ و اُولئِكَ هُمُ المُهتَدون». (سوره بقره/2،157)

برخى مفسران مقصود از «صلوت» را ثنا، مدح و تعظیم و «رَحمَةٌ» را نعمت‌هاى دنیایى و آخرتى و «اهتدا» را هدایت و رسیدن به ثواب و بهشت مى‌دانند.[۱۱] برخى اهتدا را رسیدن به نعمت‌ها و سعادت دنیا و آخرت دانسته، تحقق آن را فقط در سایه استرجاع عملى و قلبى میسر مى‌دانند كه در آن مرتبه، شخص خود را نزد خداوند حاضر مى‌بیند.[۱۲]

بر پایه روایتى از امام صادق علیه‌السلام خداوند سه ویژگى صلوات، رحمت و اهتدا را به مسترجعانِ صابر عطا كرده است كه اگر یكى از آن‌ها به فرشتگان داده مى‌شد، به آن راضى مى‌شدند.[۱۳]

بر اساس روایتى دیگر مسترجعان، اهل بهشت[۱۴] و در سایه نور اعظم الهى هستند[۱۵] و هرگاه با یادكرد مصیبت گذشته استرجاع كنند، خداوند گناهان پیشین آن‌ها را مى‌بخشاید و ثواب زمان مصیبت را به آنان عطا مى‌كند.[۱۶] سیوطى نیز روایاتى به این مضمون نقل كرده ‌است.[۱۷]

آثار استرجاع

گفتن «إنّا لِلّهِ و إنّا إلیهِ راجِعون» از یك سو اقرار به مبدأ و معاد و اظهار تسلیم در برابر قضا و قدر بوده، مایه آرامش قلب[۱۸] و امید به پاداش الهى مى‌گردد[۱۹] و از سوى دیگر یادآور این نكته است كه بلاها و مصیبت‌هاى زودگذر دنیایى از ناحیه خداوند بوده و تصرف مالك در مملوك و ملك حقیقى خویش است: «إنّا لِلّهِ» و مملوك حق اعتراض ندارد: «عَبدًا مَملوكًا لاّیَقدِرُ على شَىء». (سوره نحل/16،75)[۲۰]

استرجاع همچنین موجب دورى استرجاع كننده از سخنان نامناسب و شكایت و مانع وسوسه‌هاى شیطان یا موجب دلدارى و تسلى قلب و كاهش حزن و اندوه مصیبت دیده[۲۱] و همچنین اشتغال به ‌كارى مستحب[۲۲] و اظهار عقاید حق است. البته این آثار در صورتى است كه استرجاع تنها زبانى نباشد بلكه به معناى آن نیز توجه شود.[۲۳]

پانویس

  1. الصحاح، ج‌ 3، ص‌ 1216‌ـ‌1218؛ لغت نامه، ج‌ 2، ص‌ 1813.
  2. جامع‌البیان، مج ‌2، ج‌ 2، ص‌ 58‌ـ‌59؛ روض الجنان، ج‌ 2، ص 241‌ـ‌242؛ النهایه، ج‌ 2، ص‌ 202.
  3. كنزالدقائق، ج ‌2، ص‌ 201.
  4. روض‌الجنان، ج 2، ص 251؛ مناقب، ج ‌2، ص‌ 138.
  5. جامع‌البیان، مج ‌2، ج‌ 2، ص ‌57؛ مجمع البیان، ج‌ 1، ص ‌437؛ الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 378‌ـ‌379.
  6. روض‌الجنان، ج‌ 2، ص 241؛ تفسیر قرطبى، ج‌ 2، ص‌ 119؛ الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 377.
  7. روضة‌الواعظین، ص‌ 423؛ روض الجنان، ج‌ 2، ص‌ 241؛ الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 380.
  8. تفسیر قرطبى، ج‌ 2، ص‌ 118؛ الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 381.
  9. مسكن الفؤاد، ص‌ 99.
  10. المیزان، ج‌ 1، ص‌ 353.
  11. مجمع‌البیان، ج‌ 1، ص‌ 437؛ التفسیرالكبیر، ج‌ 2، ص‌ 133‌ـ‌134.
  12. مواهب‌الرحمن، ج‌ 2، ص 194‌ـ‌195؛ اطیب‌البیان، ج‌ 2، ص 262.
  13. الكافى، ج‌ 2، ص‌ 92.
  14. تفسیر عیاشى، ج‌ 1، ص‌ 69، ح 127؛ مجمع البیان، ج‌ 1، ص‌ 437.
  15. تفسیر عیاشى، ج‌ 1، ص‌ 69، ح 128.
  16. نورالثقلین، ج‌ 1، ص‌ 144؛ البرهان، ج‌ 1، ص‌ 362‌ـ‌363.
  17. الدرالمنثور، ج‌ 1، ص‌ 378‌ـ‌379.
  18. روح‌البیان، ج‌ 1، ص‌ 261؛ مواهب الرحمن، ج‌ 2، ص‌ 194.
  19. جامع‌البیان، مج‌ 2، ج‌ 2، ص ‌58.
  20. اطیب البیان، ج‌ 2، ص‌ 260.
  21. روح البیان، ج‌ 1، ص‌ 261.
  22. احكام القرآن، ج‌ 1، ص‌ 134؛ جواهرالكلام، ج‌ 4، ص‌ 310.
  23. المیزان، ج‌ 1، ص‌ 353؛ حاشیه شیخ زاده، ج‌ 2، ص‌ 395.

منابع

اللّه‌مراد انصارى‌نیا، محمود گودرزى زاهدى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 3، صفحه 86-88