سوره انبیاء: تفاوت بین نسخهها
جز (صفحهای جدید حاوی 'نام بيست و يكمين سوره قرآن كريم. سوره انبياء مكى و هفتاد و سومين سوره در ترتيب...' ایجاد کرد) |
جز |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | نام | + | نام بیست و یكمین سوره [[قرآن كریم]]. |
− | سوره | + | سوره انبیاء مكى و هفتاد و سومین سوره در ترتیب نزول است كه پس از سوره ابراهیم علیهالسلام و پیش از [[سوره مومنون]] نازل شده است.(1 در روایتى كه سیوطى آن را نقل كرده این سوره هفتادمین سوره شمرده شده است<ref> الاتقان، ج 1، ص 18.</ref>؛ ولى ابن مسعود آن را از نخستین سورههاى نازل شده در مكه (العتاقالأول) دانسته است.<ref> صحیح البخارى، ج 5، ص 240؛ ج 6، ص 101؛ تفسیر ابن كثیر، ج 3، ص 681؛ الدرالمنثور، ج 6، ص 615.</ref> |
− | + | این سوره داراى 112 آیه و 1168 كلمه است.<ref> بصائر ذوىالتمییز، ج 1، ص 317؛ البیان فى عد آىالقرآن، ص 187.</ref> قاریان بصره و مدینه «ما لایَنفَعُكُم و لایَضُرُّكُم» (آیه 66) را آیهاى مستقل ندانسته و در نتیجه آیات این سوره را 111 گفتهاند.<ref> مجمع البیان، ج 7، ص 61؛ روضالجنان، ج 13، ص 201؛ البیان فى عد آى القرآن، ص 187.</ref> | |
− | در | + | در آیات 48ـ90 این سوره نام 16 تن از [[پیامبران]] ([[حضرت موسى]]، [[حضرت هارون]]، [[حضرت ابراهیم]]، [[حضرت لوط]]، [[حضرت اسحاق]]، [[حضرت یعقوب]]، [[حضرت نوح]]، [[حضرت داود]]، [[حضرت سلیمان]]، [[حضرت ایوب]]، [[حضرت اسماعیل]]، [[حضرت ادریس]]، [[حضرت ذوالكفل]]، ذوالنون ([[حضرت یونس]])، [[حضرت زكریا]] و [[حضرت یحیى]]) آمده است، افزون بر این از [[پیامبر اسلام]] صلى الله علیه و آله و [[حضرت عیسى]] علیهالسلام بدون تصریح به نامشان سخن رفته است، از همینروى به «انبیاء» موسوم شده است.<ref> بصائر ذوى التمییز، ج 1، ص 317.</ref> |
− | در وجه ارتباط | + | در وجه ارتباط این سوره با سوره پیشین گفتهاند كه [[سوره طه]] با وعید پایان یافته و این سوره با یاد قیامت (ظرف تحقق وعید) آغاز شده است.<ref> مجمعالبیان، ج 7، ص 61.</ref> |
'''فضاى نزول و هدف سوره:''' | '''فضاى نزول و هدف سوره:''' | ||
− | + | این سوره اندكى پیش از هجرت (حدود سال دوازدهم بعثت) نازل گردید و این برهه تاریخى زمانى بود كه مكیان در اوج تكبر و بىاعتنایى به [[قرآن]] بسر مىبردند و سوره همین كافران را به نزدیك شدن عذاب تهدید كرد و همانند سایر سورههاى مكى به تثبیت امور اعتقادى (توحید، نبوت، معاد)<ref> اهداف كل سوره، ج 1، ص 411.</ref> پرداخته است. | |
− | به گفته [[علامه | + | به گفته [[علامه طباطبایى]] غرض این سوره تثبیت نبوت است كه آن را بر پایه [[توحید]] و [[معاد]] بنا نهاده است.<ref> المیزان، ج 14، ص 245.</ref> این سوره با بیان اوصاف پیامبران پیشین، اتهامات مشركان به پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله را رد كرده و تأكید مىكند كه آن حضرت نیز داراى همان ویژگیها و رسالت او نیز هماهنگ با رسالت آنان است. به نظر مىرسد بیان احوال پیامبران در این سوره با این هدف است كه پیامبر اسلام را براى بر دوش كشیدن بار سنگین رسالت آماده سازد. |
− | به گفته برخى مفسران | + | به گفته برخى مفسران آیات این سوره با بیان مظاهر آفرینش همچون آسمان و زمین، شب و روز، خورشید و ماه و... نگاهها را به هماهنگى قوانین حاكم بر نظام آفرینش جلب مىكند و از این طریق به وحدت خالق و مدبر جهان توجه مىدهد: «لَو كانَ فیهِما ءالِهَةٌ اِلاَّ اللّهُ لَفَسَدَتا» ([[سوره انبیاء]]/21،22)، چنان كه توجه آدمیان را به وحدت منشأ زندگى: «وجَعَلنا مِنَ الماءِ كُلَّ شَىء حَىّ» (انبیاء/21،30) و به وحدت فرجام حیات دنیوى: «كُلُّ نَفس ذائِقَةُ المَوت» ([[سوره آل عمران]]/3،35) و به وحدت مقصدى كه همه به سوى آن رهسپارند: «واِلَینا تُرجَعون» (انبیاء/21،35) معطوف مىسازد. |
− | + | عقیده نیز ارتباط محكمى با این قوانین دارد، از همینرو عقیده نیز «واحد» است، اگرچه پیامبران در طول تاریخ فراون بودهاند: «وما اَرسَلنا مِن قَبلِكَ مِن رَسول اِلاّ نوحى اِلَیهِ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنا فَاعبُدون» (انبیاء/21،25) و لوازم این عقیده در زمین نیز با قوانین هستى ارتباط وثیقى دارد، بنابراین سنتى كه تغییرناپذیر است غلبه حق بر باطل و نابودى باطل است زیرا حق قانون آفرینش است و غلبه آن سنت خداست: «بَل نَقذِفُ بِالحَقِّ عَلَى البطِلِ فَیَدمَغُهُ فَاِذا هُوَ زاهِق» (انبیاء/21،18) همچنین هلاكت ظالمان و مكذبان و نجات پیامبران و مؤمنان، سنت الهى است: «ثُمَّ صَدَقنهُمُ الوَعدَ فَاَنجَینهُم و مَن نَشاءُ و اَهلَكنَا المُسرِفین» ([[سوره انبیاء]]/21،9) و وراثت بندگان صالح بر زمین نیز سنت الهى است: «ولَقَد كَتَبنا فِى الزَّبورِ مِن بَعدِ الذِّكرِ اَنَّ الاَرضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّلِحون» (انبیاء/21،105) و از همینروست كه این سوره امت واحد پیامبران را به نمایش مىگذارد.<ref> فى ظلال القرآن، ج 4، ص 2365.</ref> | |
− | برخى با | + | برخى با مقایسه این سوره با دو سوره پیش از آن ([[سوره مریم]] و [[سوره طه]]) برآناند كه نظم و آهنگ سوره انبیاء با محتوا و فضاى نزول آن كه تأكید مىباشد هماهنگ است، از همینرو آیات این سوره با میم یا نون تمام مىشود، در حالى كه محتواى آن دو سوره نرم است و از همینرو نظم و آهنگ آن دو سوره روان و نرم است و آیات آن معمولا با الف لیّنه (نرم) ختم مىشود؛ مثلا در داستان [[حضرت ابراهیم]] علیهالسلام آن بخشى كه مشتمل بر گفتگوى آزاد و به دور از شدت عمل است در سوره مریم آمده و معمولا با الف لیّنه پایان یافته است؛ اما آن بخش از داستان كه مربوط به درهم شكستن بتها و افكندن ابراهیم در آتش است در سوره انبیاء آمده است.<ref> همان، ج 4، ص 2366؛ اهداف كل سوره، ج 1، ص 416.</ref> |
'''محتواى سوره:''' | '''محتواى سوره:''' | ||
− | + | آیات نخست این سوره كافران غافل و بىتوجه به رسالت پیغمبر اكرم صلى الله علیه و آله را تهدید مىكند و به سخنان واهى آنان در انكار وحى و ساحر و شاعر خواندن پیامبر اشاره دارد و تأكید مىكند كه در گذشته نیز [[پیامبران]] را فرستادیم و وعدههاى خود را نسبت به آنان عملى كردیم و آنان و هر كه را خواستیم نجات دادیم و كسانى را كه از دعوت آنان سرباز زدند، نابود كردیم. | |
− | سپس | + | سپس غافلگیر شدن برخى از امم پیشین در برابر عذاب الهى و فرار و گریز بىنتیجه و سرگشتگى و در نهایت نابودى آنان را به تصویر مىكشد،(آیات 1 ـ 15) آنگاه به آفرینش آسمان و زمین و سایر مظاهر هستى در آن دو همچون كوههاى استوار، راههاى فراخ، شب و روز، خورشید و ماه اشاره دارد و از وحدت قوانین حاكم بر این پدیدهها بر وحدت خالق و مدبر آنها استدلال مىكند و مشركان را در اعتقاد به شرك و دوگانهپرستى بدون برهان و دلیل مىداند. سپس اشاعه توحید را رسالت همه پیامبران معرفى مىكند و در این راستا به شبهات مشركان پاسخ مىگوید و در پایان این بخش به وحدت فرجامى كه همه انسانها به سوى آن در حركتاند اشاره دارد.(آیات 16 ـ 35) |
− | در بخش بعدى به چگونگى برخورد مشركان با [[رسول خدا]] صلى الله | + | در بخش بعدى به چگونگى برخورد مشركان با [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله مىپردازد و تمسخر و استهزاى آنان نسبت به رسول مكرم اسلام را گزارش مىكند. مشركان از سرِ استهزا در رسیدن عذابى كه به آن تهدید مىشدند شتاب مىورزیدند و خداوند به آنان هشدار مىدهد كه عذاب آنها نزدیك است، آنگاه پس از اشاره به یكى از صحنههاى قیامت نظرها را به عذابى كه بر استهزاكنندگان انبیاى پیشین فرود آمد، جلب مىكند و آنان را به مطالعه در قدرت خداوند در نزول عذاب و دفع آن و تأمل در ناتوانى خدایان دروغین فرامىخواند و هشدار مىدهد كه فراوانى نعمت موجب غفلت آنان نشود و به پیامبر اعلام مىكند كه گروهى در هر حال دعوت و انذار تو را كه وحى الهى است نمىشنوند و از خواب غفلت بیدار نمىشوند. البته اینها اگر گوشهاى از عذاب را ببینند زیانكار بودن خویش را درمىیابند. در پایان این بخش خداوند آنان را به نهادن ترازوى دادگرى در روز رستاخیز و محاسبه دقیق تهدید مىكند.(آیات 36 ـ 47) |
− | در بخش بعد به داستان [[ | + | در بخش بعد به داستان [[پیامبران]] و كوشش آنان در انجام رسالت الهى خویش مىپردازد و مصائب و گرفتارى آنان در این راه را یادآور مىشود. ابتدا به اختصار از حضرت موسى و هارون علیهماالسلام و اعطاى [[تورات]] یاد مىكند و به همین مناسبت از فروفرستادن [[قرآن]] سخن مىگوید و منكران آن را نكوهش مىكند.(آیات 48 ـ 50) |
− | سپس از | + | سپس از ابراهیم علیهالسلام یاد مىكند كه خداوند وى را از هدایت و رشد بهرهمند ساخت. او آزر و قوم خود را بر اثر بتپرستى و تقلید كوركورانه از نیاكانشان نكوهش كرد و آنان را گمراه خواند و در فرصتى مناسب بتهاى آنان را درهم شكست. سپس به احتجاج ابراهیم با بتپرستان مىپردازد و از افكنده شدن ابراهیم در آتش و سرد و سلامت شدن آتش به فرمان خدا و نیز نجات ابراهیم و لوط از آن سرزمین و بخشیدن اسحاق و یعقوب به وى و اعطاى مقام امامت به آنها خبر مىدهد،(آیات 51 ـ 73) آنگاه دادن نبوت و علم به لوط و نجات او از دیار قوم تجاوز پیشه و نجات نوح و پیروانش از طوفان و غرق شدن تكذیبكنندگان را حكایت مىكند.(آیات 74 ـ 77) |
− | سپس به داورى [[حضرت داود]] و [[حضرت | + | سپس به داورى [[حضرت داود]] و [[حضرت سلیمان]] و اعطاى حكمت و دانش به آنان و نیز مسخركردن كوهها و پرندگان براى داود به گونهاى كه به همراهش تسبیح مىگفتند<ref> مجمع البیان، ج 7، ص 92.</ref> و آموختن فن زرهسازى به آن حضرت و رام كردن تندباد و تسخیر شیاطین و جنیان براى سلیمان مىپردازد (آیات 78 ـ 82) و در ادامه به تضرع ایوب و اجابت دعاى او اشاره مىكند و اسماعیل و ادریس و ذوالكفل را به سبب شكیبایى و شایستگى مىستاید. |
− | سپس دعاى ذوالنون ( | + | سپس دعاى ذوالنون (یونس) و رهانیدن او از اندوه و نیز دعاى زكریا و بخشیده شدن یحیى بدو را نقل مىكند و پاكدامنى مریم و آیت بودن او و فرزندش [[حضرت عیسى]] علیهالسلام براى جهانیان را اعلام مىكند و در پایانِ داستان پیامبران نتیجه مىگیرد كه همه این رسالتها در روش و هدف یكى هستند و خداوند همه را «امت واحده» قرار داده است؛ ولى گروهى اختلاف كردهاند.(آیات 75 ـ 93) |
− | در | + | در آیات پایانى بار دیگر كافران را تهدید مىكند و از برخى نشانههاى قیامت (اشراط الساعة) مانند از میان رفتن سد یأجوج و مأجوج سخن مىگوید و فرجام بتپرستان و بتها را هیزم دوزخ و در مقابل، پایان كار مؤمنان را مصونیت از آتش و دلهره قیامت و استقبال فرشتگان معرفى مىكند، آنگاه وعده فرحبخش حكومت صالحان بر زمین را مىدهد. |
− | در | + | در پایان بعثت پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله را رحمتى براى جهانیان معرفى مىكند و پیامبر را مأمور ابلاغ و دعوت مردم به خداى یگانه مىداند و تأكید مىكند كه اگر مشركان گوش فراندادند با حكم عادلانه خدا در روز قیامت روبرو خواهند شد.(94ـ 112) |
− | + | آیه 105 این سوره: «ولَقَد كَتَبنا فِى الزَّبورِ مِن بَعدِ الذِّكرِ اَنَّ الاَرضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّلِحون» در میان مفسران از شهرت برخوردار است زیرا بر اساس برخى روایات این آیه بر حكومت امام مهدى عجل الله تعالی فرجه شریف تطبیق شده است.<ref> تفسیر قمى، ج 2، ص 77؛ مجمعالبیان، ج 7، ص 107.</ref> | |
− | دعاى [[حضرت | + | دعاى [[حضرت یونس]] علیهالسلام در آیه 87: «لا اِلهَ اِلاّ اَنتَ سُبحنَكَ اِنّى كُنتُ مِنَ الظّلِمین» معروف به «ذكر یونسیه» است و هر كه آنرا بگوید از هر غم و همى كه دارد نجات مىیابد.<ref> اطیبالبیان، ج 9، ص 232 ـ 233.</ref> |
− | بر اساس | + | بر اساس روایتى از پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله هیچ اندوهگینى خدا را بدین دعا نمىخواند، مگر این كه دعاى او مستجاب مىشود<ref> منهج الصادقین، ج 6، ص 111.</ref> و نیز به نقلى [[امام صادق]] علیهالسلام فرمود: در شگفتم از كسى كه در او غمى باشد و به این كلمات پناه نبرد و حال آن كه مىشنود كه خداوند پس از دعاى او مىفرماید: «فَاستَجَبنا لَهُ ونَجَّینهُ مِنَ الغَمِّ وكَذلِكَ نُنجِى المُؤمِنین».<ref> منهج الصادقین، ج 6، ص 111.</ref> |
− | ''' | + | '''فضیلت سوره:''' |
− | بر | + | بر پایه روایتى از [[امام صادق]] علیهالسلام هر كس این سوره را از روى علاقه بخواند در بهشت همنشین پیامبران و در دنیا در چشم مردم با هیبت است.<ref> مجمع البیان، ج 7، ص 61.</ref> |
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references /> | <references /> | ||
− | (1). | + | (1). مجمعالبیان، ج 7، ص 61؛ البرهان فى علوم القرآن، ج 1، ص 281؛ الاتقان، ج 1، ص 19. |
نسخهٔ ۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۴۱
نام بیست و یكمین سوره قرآن كریم.
سوره انبیاء مكى و هفتاد و سومین سوره در ترتیب نزول است كه پس از سوره ابراهیم علیهالسلام و پیش از سوره مومنون نازل شده است.(1 در روایتى كه سیوطى آن را نقل كرده این سوره هفتادمین سوره شمرده شده است[۱]؛ ولى ابن مسعود آن را از نخستین سورههاى نازل شده در مكه (العتاقالأول) دانسته است.[۲]
این سوره داراى 112 آیه و 1168 كلمه است.[۳] قاریان بصره و مدینه «ما لایَنفَعُكُم و لایَضُرُّكُم» (آیه 66) را آیهاى مستقل ندانسته و در نتیجه آیات این سوره را 111 گفتهاند.[۴]
در آیات 48ـ90 این سوره نام 16 تن از پیامبران (حضرت موسى، حضرت هارون، حضرت ابراهیم، حضرت لوط، حضرت اسحاق، حضرت یعقوب، حضرت نوح، حضرت داود، حضرت سلیمان، حضرت ایوب، حضرت اسماعیل، حضرت ادریس، حضرت ذوالكفل، ذوالنون (حضرت یونس)، حضرت زكریا و حضرت یحیى) آمده است، افزون بر این از پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و حضرت عیسى علیهالسلام بدون تصریح به نامشان سخن رفته است، از همینروى به «انبیاء» موسوم شده است.[۵]
در وجه ارتباط این سوره با سوره پیشین گفتهاند كه سوره طه با وعید پایان یافته و این سوره با یاد قیامت (ظرف تحقق وعید) آغاز شده است.[۶]
فضاى نزول و هدف سوره:
این سوره اندكى پیش از هجرت (حدود سال دوازدهم بعثت) نازل گردید و این برهه تاریخى زمانى بود كه مكیان در اوج تكبر و بىاعتنایى به قرآن بسر مىبردند و سوره همین كافران را به نزدیك شدن عذاب تهدید كرد و همانند سایر سورههاى مكى به تثبیت امور اعتقادى (توحید، نبوت، معاد)[۷] پرداخته است.
به گفته علامه طباطبایى غرض این سوره تثبیت نبوت است كه آن را بر پایه توحید و معاد بنا نهاده است.[۸] این سوره با بیان اوصاف پیامبران پیشین، اتهامات مشركان به پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله را رد كرده و تأكید مىكند كه آن حضرت نیز داراى همان ویژگیها و رسالت او نیز هماهنگ با رسالت آنان است. به نظر مىرسد بیان احوال پیامبران در این سوره با این هدف است كه پیامبر اسلام را براى بر دوش كشیدن بار سنگین رسالت آماده سازد.
به گفته برخى مفسران آیات این سوره با بیان مظاهر آفرینش همچون آسمان و زمین، شب و روز، خورشید و ماه و... نگاهها را به هماهنگى قوانین حاكم بر نظام آفرینش جلب مىكند و از این طریق به وحدت خالق و مدبر جهان توجه مىدهد: «لَو كانَ فیهِما ءالِهَةٌ اِلاَّ اللّهُ لَفَسَدَتا» (سوره انبیاء/21،22)، چنان كه توجه آدمیان را به وحدت منشأ زندگى: «وجَعَلنا مِنَ الماءِ كُلَّ شَىء حَىّ» (انبیاء/21،30) و به وحدت فرجام حیات دنیوى: «كُلُّ نَفس ذائِقَةُ المَوت» (سوره آل عمران/3،35) و به وحدت مقصدى كه همه به سوى آن رهسپارند: «واِلَینا تُرجَعون» (انبیاء/21،35) معطوف مىسازد.
عقیده نیز ارتباط محكمى با این قوانین دارد، از همینرو عقیده نیز «واحد» است، اگرچه پیامبران در طول تاریخ فراون بودهاند: «وما اَرسَلنا مِن قَبلِكَ مِن رَسول اِلاّ نوحى اِلَیهِ اَنَّهُ لا اِلهَ اِلاّ اَنا فَاعبُدون» (انبیاء/21،25) و لوازم این عقیده در زمین نیز با قوانین هستى ارتباط وثیقى دارد، بنابراین سنتى كه تغییرناپذیر است غلبه حق بر باطل و نابودى باطل است زیرا حق قانون آفرینش است و غلبه آن سنت خداست: «بَل نَقذِفُ بِالحَقِّ عَلَى البطِلِ فَیَدمَغُهُ فَاِذا هُوَ زاهِق» (انبیاء/21،18) همچنین هلاكت ظالمان و مكذبان و نجات پیامبران و مؤمنان، سنت الهى است: «ثُمَّ صَدَقنهُمُ الوَعدَ فَاَنجَینهُم و مَن نَشاءُ و اَهلَكنَا المُسرِفین» (سوره انبیاء/21،9) و وراثت بندگان صالح بر زمین نیز سنت الهى است: «ولَقَد كَتَبنا فِى الزَّبورِ مِن بَعدِ الذِّكرِ اَنَّ الاَرضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّلِحون» (انبیاء/21،105) و از همینروست كه این سوره امت واحد پیامبران را به نمایش مىگذارد.[۹]
برخى با مقایسه این سوره با دو سوره پیش از آن (سوره مریم و سوره طه) برآناند كه نظم و آهنگ سوره انبیاء با محتوا و فضاى نزول آن كه تأكید مىباشد هماهنگ است، از همینرو آیات این سوره با میم یا نون تمام مىشود، در حالى كه محتواى آن دو سوره نرم است و از همینرو نظم و آهنگ آن دو سوره روان و نرم است و آیات آن معمولا با الف لیّنه (نرم) ختم مىشود؛ مثلا در داستان حضرت ابراهیم علیهالسلام آن بخشى كه مشتمل بر گفتگوى آزاد و به دور از شدت عمل است در سوره مریم آمده و معمولا با الف لیّنه پایان یافته است؛ اما آن بخش از داستان كه مربوط به درهم شكستن بتها و افكندن ابراهیم در آتش است در سوره انبیاء آمده است.[۱۰]
محتواى سوره:
آیات نخست این سوره كافران غافل و بىتوجه به رسالت پیغمبر اكرم صلى الله علیه و آله را تهدید مىكند و به سخنان واهى آنان در انكار وحى و ساحر و شاعر خواندن پیامبر اشاره دارد و تأكید مىكند كه در گذشته نیز پیامبران را فرستادیم و وعدههاى خود را نسبت به آنان عملى كردیم و آنان و هر كه را خواستیم نجات دادیم و كسانى را كه از دعوت آنان سرباز زدند، نابود كردیم.
سپس غافلگیر شدن برخى از امم پیشین در برابر عذاب الهى و فرار و گریز بىنتیجه و سرگشتگى و در نهایت نابودى آنان را به تصویر مىكشد،(آیات 1 ـ 15) آنگاه به آفرینش آسمان و زمین و سایر مظاهر هستى در آن دو همچون كوههاى استوار، راههاى فراخ، شب و روز، خورشید و ماه اشاره دارد و از وحدت قوانین حاكم بر این پدیدهها بر وحدت خالق و مدبر آنها استدلال مىكند و مشركان را در اعتقاد به شرك و دوگانهپرستى بدون برهان و دلیل مىداند. سپس اشاعه توحید را رسالت همه پیامبران معرفى مىكند و در این راستا به شبهات مشركان پاسخ مىگوید و در پایان این بخش به وحدت فرجامى كه همه انسانها به سوى آن در حركتاند اشاره دارد.(آیات 16 ـ 35)
در بخش بعدى به چگونگى برخورد مشركان با رسول خدا صلى الله علیه و آله مىپردازد و تمسخر و استهزاى آنان نسبت به رسول مكرم اسلام را گزارش مىكند. مشركان از سرِ استهزا در رسیدن عذابى كه به آن تهدید مىشدند شتاب مىورزیدند و خداوند به آنان هشدار مىدهد كه عذاب آنها نزدیك است، آنگاه پس از اشاره به یكى از صحنههاى قیامت نظرها را به عذابى كه بر استهزاكنندگان انبیاى پیشین فرود آمد، جلب مىكند و آنان را به مطالعه در قدرت خداوند در نزول عذاب و دفع آن و تأمل در ناتوانى خدایان دروغین فرامىخواند و هشدار مىدهد كه فراوانى نعمت موجب غفلت آنان نشود و به پیامبر اعلام مىكند كه گروهى در هر حال دعوت و انذار تو را كه وحى الهى است نمىشنوند و از خواب غفلت بیدار نمىشوند. البته اینها اگر گوشهاى از عذاب را ببینند زیانكار بودن خویش را درمىیابند. در پایان این بخش خداوند آنان را به نهادن ترازوى دادگرى در روز رستاخیز و محاسبه دقیق تهدید مىكند.(آیات 36 ـ 47)
در بخش بعد به داستان پیامبران و كوشش آنان در انجام رسالت الهى خویش مىپردازد و مصائب و گرفتارى آنان در این راه را یادآور مىشود. ابتدا به اختصار از حضرت موسى و هارون علیهماالسلام و اعطاى تورات یاد مىكند و به همین مناسبت از فروفرستادن قرآن سخن مىگوید و منكران آن را نكوهش مىكند.(آیات 48 ـ 50)
سپس از ابراهیم علیهالسلام یاد مىكند كه خداوند وى را از هدایت و رشد بهرهمند ساخت. او آزر و قوم خود را بر اثر بتپرستى و تقلید كوركورانه از نیاكانشان نكوهش كرد و آنان را گمراه خواند و در فرصتى مناسب بتهاى آنان را درهم شكست. سپس به احتجاج ابراهیم با بتپرستان مىپردازد و از افكنده شدن ابراهیم در آتش و سرد و سلامت شدن آتش به فرمان خدا و نیز نجات ابراهیم و لوط از آن سرزمین و بخشیدن اسحاق و یعقوب به وى و اعطاى مقام امامت به آنها خبر مىدهد،(آیات 51 ـ 73) آنگاه دادن نبوت و علم به لوط و نجات او از دیار قوم تجاوز پیشه و نجات نوح و پیروانش از طوفان و غرق شدن تكذیبكنندگان را حكایت مىكند.(آیات 74 ـ 77)
سپس به داورى حضرت داود و حضرت سلیمان و اعطاى حكمت و دانش به آنان و نیز مسخركردن كوهها و پرندگان براى داود به گونهاى كه به همراهش تسبیح مىگفتند[۱۱] و آموختن فن زرهسازى به آن حضرت و رام كردن تندباد و تسخیر شیاطین و جنیان براى سلیمان مىپردازد (آیات 78 ـ 82) و در ادامه به تضرع ایوب و اجابت دعاى او اشاره مىكند و اسماعیل و ادریس و ذوالكفل را به سبب شكیبایى و شایستگى مىستاید.
سپس دعاى ذوالنون (یونس) و رهانیدن او از اندوه و نیز دعاى زكریا و بخشیده شدن یحیى بدو را نقل مىكند و پاكدامنى مریم و آیت بودن او و فرزندش حضرت عیسى علیهالسلام براى جهانیان را اعلام مىكند و در پایانِ داستان پیامبران نتیجه مىگیرد كه همه این رسالتها در روش و هدف یكى هستند و خداوند همه را «امت واحده» قرار داده است؛ ولى گروهى اختلاف كردهاند.(آیات 75 ـ 93)
در آیات پایانى بار دیگر كافران را تهدید مىكند و از برخى نشانههاى قیامت (اشراط الساعة) مانند از میان رفتن سد یأجوج و مأجوج سخن مىگوید و فرجام بتپرستان و بتها را هیزم دوزخ و در مقابل، پایان كار مؤمنان را مصونیت از آتش و دلهره قیامت و استقبال فرشتگان معرفى مىكند، آنگاه وعده فرحبخش حكومت صالحان بر زمین را مىدهد.
در پایان بعثت پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله را رحمتى براى جهانیان معرفى مىكند و پیامبر را مأمور ابلاغ و دعوت مردم به خداى یگانه مىداند و تأكید مىكند كه اگر مشركان گوش فراندادند با حكم عادلانه خدا در روز قیامت روبرو خواهند شد.(94ـ 112)
آیه 105 این سوره: «ولَقَد كَتَبنا فِى الزَّبورِ مِن بَعدِ الذِّكرِ اَنَّ الاَرضَ یَرِثُها عِبادِىَ الصّلِحون» در میان مفسران از شهرت برخوردار است زیرا بر اساس برخى روایات این آیه بر حكومت امام مهدى عجل الله تعالی فرجه شریف تطبیق شده است.[۱۲]
دعاى حضرت یونس علیهالسلام در آیه 87: «لا اِلهَ اِلاّ اَنتَ سُبحنَكَ اِنّى كُنتُ مِنَ الظّلِمین» معروف به «ذكر یونسیه» است و هر كه آنرا بگوید از هر غم و همى كه دارد نجات مىیابد.[۱۳]
بر اساس روایتى از پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله هیچ اندوهگینى خدا را بدین دعا نمىخواند، مگر این كه دعاى او مستجاب مىشود[۱۴] و نیز به نقلى امام صادق علیهالسلام فرمود: در شگفتم از كسى كه در او غمى باشد و به این كلمات پناه نبرد و حال آن كه مىشنود كه خداوند پس از دعاى او مىفرماید: «فَاستَجَبنا لَهُ ونَجَّینهُ مِنَ الغَمِّ وكَذلِكَ نُنجِى المُؤمِنین».[۱۵]
فضیلت سوره:
بر پایه روایتى از امام صادق علیهالسلام هر كس این سوره را از روى علاقه بخواند در بهشت همنشین پیامبران و در دنیا در چشم مردم با هیبت است.[۱۶]
پانویس
- ↑ الاتقان، ج 1، ص 18.
- ↑ صحیح البخارى، ج 5، ص 240؛ ج 6، ص 101؛ تفسیر ابن كثیر، ج 3، ص 681؛ الدرالمنثور، ج 6، ص 615.
- ↑ بصائر ذوىالتمییز، ج 1، ص 317؛ البیان فى عد آىالقرآن، ص 187.
- ↑ مجمع البیان، ج 7، ص 61؛ روضالجنان، ج 13، ص 201؛ البیان فى عد آى القرآن، ص 187.
- ↑ بصائر ذوى التمییز، ج 1، ص 317.
- ↑ مجمعالبیان، ج 7، ص 61.
- ↑ اهداف كل سوره، ج 1، ص 411.
- ↑ المیزان، ج 14، ص 245.
- ↑ فى ظلال القرآن، ج 4، ص 2365.
- ↑ همان، ج 4، ص 2366؛ اهداف كل سوره، ج 1، ص 416.
- ↑ مجمع البیان، ج 7، ص 92.
- ↑ تفسیر قمى، ج 2، ص 77؛ مجمعالبیان، ج 7، ص 107.
- ↑ اطیبالبیان، ج 9، ص 232 ـ 233.
- ↑ منهج الصادقین، ج 6، ص 111.
- ↑ منهج الصادقین، ج 6، ص 111.
- ↑ مجمع البیان، ج 7، ص 61.
(1). مجمعالبیان، ج 7، ص 61؛ البرهان فى علوم القرآن، ج 1، ص 281؛ الاتقان، ج 1، ص 19.
منابع
على خراسانى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 4، صفحه 432-436.