غزوه حنین: تفاوت بین نسخهها
(←سپاه دشمن) |
(←فرماندهان دشمن) |
||
سطر ۹: | سطر ۹: | ||
دريد بن الصّمّه همراه بنى جشم به يارى هوازن آمد. او در آن هنگام يكصد و شصت سال عمر داشت و پير مردى سخت فرتوت بود، و از او فقط براى فرخندگى و شناسايى به فنون جنگ استفاده مى شد. | دريد بن الصّمّه همراه بنى جشم به يارى هوازن آمد. او در آن هنگام يكصد و شصت سال عمر داشت و پير مردى سخت فرتوت بود، و از او فقط براى فرخندگى و شناسايى به فنون جنگ استفاده مى شد. | ||
+ | |||
+ | === آوردن زنان ، فرزندان و اموال به همراه سپاه === | ||
+ | مالك بن عوف دستور داد تا همه سپاهيان، زنان و كودكان و نيز شتران و گاوان و گوسفند خود را به همراه بياورند. دليل او براى اين اقدام آن بود تا همه بدانند كه از جان و ناموس و مال خود دفاع مى كنند. <ref>مغازى/ترجمه،متن،ص:677</ref> | ||
+ | |||
+ | دريد در واکنش به این اقدام مالک دست بر هم زد و گفت: اين بزچران را چه به جنگ؟ مگر كسى كه بگريزد چيزى مانع گريزش مىشود؟ اگر جنگ به نفع شما باشد جز مردان و شمشير و نيزهشان چيز ديگرى مفيد نيست، و اگر به زيان شما باشد در مورد مال و خاندان خود رسوا مى شويد. <ref>مغازى/ترجمه،متن،ص:679</ref> | ||
+ | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
<references/> | <references/> |
نسخهٔ ۲۷ سپتامبر ۲۰۱۵، ساعت ۱۲:۰۲
غروه حنین در سال هشتم هجری و بلافاصله پس از فتح مکه اتفاق افتاد. این غزوه برای مقابله با قبیله هوازن بود که قصد داشتند به سپاه اسلام حمله کنند.در این غزوه نیز مانند غزوه احد ، مسلمانان رسول خدا(ص) را تنها گذاشته و فرار کردند ولی با پایداری برخی اصحاب و خاندان پیامبر (ص) دشمن شکست خورد و غنایم بسیاری به دست آمد.
سپاه دشمن
پس از انتشار خبر فتح مكّه، قبایل «هوازن» (جز كعب و كلاب) ، ثقيف، نصر و جشم همگى و «سعد بن بكر» و 100 مرد از «بنى هلال» فراهم شدند و سر به طغيان برداشتند و گفتند: محمد با قومى بر نخورده است كه بتوانند به خوبى جنگ كنند، اكنون شما هماهنگ شويد و پيش از آنكه او به سوى شما بيايد، شما به سوى او برويد.[۱]
فرماندهان دشمن
رهبرى هوازن در دست مالك بن عوف نصرى بود كه سى سال بيشترنداشت و فردى متكبر بود.[۲].
قبيله ثقيف در آن هنگام دو سالار داشت، يكى قار بن اسود بن مسعود كه سالار هم پيمانان (خاندان احلاف) ايشان بود، و به آنها فرماندهى داشت، و ديگرى ذو الخمار سبيع بن حارث كه نام او را احمر بن حارث هم گفتهاند، و او از خاندان بنى مالك بود و ثقيف فرماندهى او را پذيرفته بودند، و همگى با هوازن هماهنگ شده و تصميم به حركت به سوى محمد گرفتند.[۳]
دريد بن الصّمّه همراه بنى جشم به يارى هوازن آمد. او در آن هنگام يكصد و شصت سال عمر داشت و پير مردى سخت فرتوت بود، و از او فقط براى فرخندگى و شناسايى به فنون جنگ استفاده مى شد.
آوردن زنان ، فرزندان و اموال به همراه سپاه
مالك بن عوف دستور داد تا همه سپاهيان، زنان و كودكان و نيز شتران و گاوان و گوسفند خود را به همراه بياورند. دليل او براى اين اقدام آن بود تا همه بدانند كه از جان و ناموس و مال خود دفاع مى كنند. [۴]
دريد در واکنش به این اقدام مالک دست بر هم زد و گفت: اين بزچران را چه به جنگ؟ مگر كسى كه بگريزد چيزى مانع گريزش مىشود؟ اگر جنگ به نفع شما باشد جز مردان و شمشير و نيزهشان چيز ديگرى مفيد نيست، و اگر به زيان شما باشد در مورد مال و خاندان خود رسوا مى شويد. [۵]