خلیفه سلطان: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
{{الگو:منبع الکترونیکی پایگاه معتبر}}  
+
{{نیازمند ویرایش فنی}}  
 +
علاء الدین سید حسین بن رفیع الدین یکی از سادات و فقهای شهیر عصر شاه عباس اول بود.
  
علاءالدين سيد حسين فرزند ميرزا محمدامير شجاع (مازندرانی) معروف به سلطان العلما یا خليفه سلطان یکی از اعلام بزرگ و مشاهير عصر صفوی است. معظم له به مقام صدارت رسيد و عزل و نصب رجال مملکتی و تصدی امور علمای مذهبی به روزگار برخی از سلاطين صفوی به او محول بوده بدين جهت خليفه سلطان لقب یافت.
+
== خاندان ==
 +
 
 +
وی از جانب پدر با 29 واسطه نسب خود را به حضرت علی بن الحسین[ع]می رساند. <ref>. نک:اسکندر بیک ترکمان (منشی)، تاریخ عالم آرای عباسی، به کوشش ایرج افشار (موسسه مطبوعاتی امیرکبیر با شرکت کتابفروشی تایید اصفهان) ج 2، ص 1040 میرزا عبدالله افندی الاصبهانی تعلقیه امل الآمل (تدوین و تحقیق) السید احمد الحسینی (طبع باعتناء) محمود مرعشی قم:الخیام، 1410 ه. ق، ص 135 میزرا محمد علی، ریحانه الادب، (چاپ دوم:کتابفروشی خیام، چاپخانه شفق) ج 3، ص 56.</ref>
 +
از جانب مادر از سادات شهرستان بود. <ref>. تذکره نصر آبادی میرزا محمد طاهر نصر آبادی (تصحیح و مقابله) وحید دستگردی (کتابفروشی فروغی) ص 15.</ref> اسلاف پدری خلیفه سلطان پیوسته از سادات مازندران بودند. <ref>. تعلیقه اکمل الآمل، ص 135.</ref> اما پدرش رفیع الدین جزو سادات معروف اصفهان بود <ref>. تاریخ عالم آرای عباسی، ج 2، ص 1040.</ref> اینکه نسل چندم از اسلاف وی در اصفهان متوطن گشته و به سادات این شهر معروف گشتند.
 +
دقیفا معلوم نیست اما اسکندر بیک می نویسد:[میرزا رفیع الدین محمد که پدر خلیفه سلطان است ] ابا عن جد در دارالملک صفاهان [صاحب] املاک و رقبات بوده اند. <ref>. همان.</ref>
 +
و در جای دیگر می نویسد:امیر نظام الدین نامی از اجداد ایشان از حوادث ایام به صفاهان آمده بود. <ref>. تاریخ عالم آرای عباسی، ج 2، ص 928 در کتاب تعلیقه امل الامل آمده است:امیر نظام الدین فرزند امیر قوام الدین بود. (ص 135)اگر چنین باشد،امیرنظام الدین برادر جد وی خواهد بود.</ref>
 +
 
 +
سید حسین معروف به خلیفه سلطان در سال 1001 ه.ق <ref>. طبقات الاعلام الشیعه علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی، تحقیق علی نقی منزوی (موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان) ج 5، ص 168 سید محسن امین، اعیان الشیعه، (دارالمعارف اللمطبوعات بیروت، 1403 ق 1983م) المجلد السادس، ص 164.</ref> و در شهر اصفهان <ref>. ریحانه الادب، ج 3، ص 56.</ref> متولد شد بسیاری از اسلاف وی از بزرگان مذهبی و سیاسی ازمنه متفاوت بودند.اسلاف متاخر وی پیوسته به سادات خلیفه مشهور بودند. <ref>. تاریخ عالم آرای عباسی، ص 1040.</ref> جد او ازعلمای متبحر زمان خود بود <ref>. همان، ص 928.</ref> و پدرش رفیع الدین "الحق" به وفور فضل و کمال موصوف و ذات ملک صفاتش به سلامت نفس و حقانیت و خیر اندیشی معروف بود. وی سیدی فاضل، سلیم النفس،ملک خصال وازعلوم معقول و منقول بهره ور و آگاه بود <ref>. همان، ص 1040.</ref> او بعد از فوت قاضی سلطان که منصب صدارت داشت به سال 1026ه.ق از طرف عباس اول به منصب مزبور منصوب شد <ref>. همان، ص 928.</ref> و مستقلا به تمشیت امر صدارت پرداخت <ref>. همان.</ref> و رتبه مصاهرت و مهرداری توقیعات مبارکه حضرات چهاره معصوم، که به میرزا رضی تعلق داشت به وی محول گشت <ref>. همان، ص 929.</ref> او در ایام تصدی منصب مزبور در کمال دیانت و بی طمعی و حقانبت و پرهیزکاری سلوک می نمود و الحق مسند صدارت را ازین صفات حسنه زینت افزود <ref>. تاریخ عالم آرای عباسی، ج 2، ص 1041.</ref> او از زمره کسانی بود که پس از وفت عباس اول در مازندارن و حمل جنازه او به کاشان در راس تدفین و تکفین کنندگان وی بود <ref>. محمد معصوم بن خواجگی اصفهانی خلاصه السیر.</ref> رفیع الدین سرانجام در زمان صفی از صدارت معزول شد و پس از مدتی درگذشت <ref>. تذکره نصر آبادی، ص 16.</ref>
 +
در مورد کیفیت رشد و نمو و تربیت خلیفه سلطان در ایام صباوت و نوجوانی اطلاعاتی در دست نیست، اما با توجه به اسلاف گرانقدرش و نیز توصیفاتی که از خصوصیات وی به عمل آمده است می توان به دقت والدین او در تربیت وی پی برد.
 +
 
 +
== خصوصیات اخلاقی ==
 +
 
 +
اسکندر بیک در مورد خصوصیات اخلاقی او می نویسد:در حسن اخلاق و اوصاف خمیده اش از خوض رود اندکی از بسیار در دیباچه اظهار نمی توان نهاد ریاض آمال ارباب قلم و اصحاب فضل و کمال از رشحات کلک گهربارش مخضر و شاداب است و ارباب قابلیت و استعداد در ظل رافت و امتنان آن صاحب دولت مسرور و کامیاب <ref>تاریخ عالم آرای عباس، ص 1091.</ref>
 +
 
 +
== القاب ==
 +
 
 +
در مورد این که چرا به وی خلیفه سلطان می گفتند اقول متفاوت است. نویسنده ای این انتساب را از آن جهت می داند که جدش امیر علاءالدین [سلف پنجم او]از خلفای صوفی بر طریقت سلسه متصوفه صفویه بود. این نویسنده می نویسد.
 +
 
 +
او هم چنین سلطان اصفهان [یعنی حاکم آن جا]شد.لذاعلاء الدین خلیفه سلطان بود <ref>. تعلیقه امل الامل، ص 134.</ref> این لفب به نوه اش امیر سید علی منتقل شد <ref>. وقایع السنین والاعوام، ص 583.</ref> و هم چنان در این خاندان تداوم یافت تا به علاء الدین حسین رسید. البته منبعی دیگر این لقب را از آن روی می داند که وی [علاء الدین حسین] وزارت بعضی از سلاطین صفویه را به عهده داشت <ref>. ریحانه الادب، ج 3، ص 56.</ref>. استدلال نخست به نظر معقول و مقبول تر است تا دیگری، چه وزرای دیگری نیز وجود داشتند که وزیر چند پادشاه صفوی بودند ولی به این لقب مشهور نگشتند.سلطان العلماء و علاء الدین از القاب دیگر خلیفه سلطان بودند، <ref>. همان.</ref> ولی از اشتهار نسبتا کم تری برخوردار بودند.
 +
 
 +
== تحصیل و تدریس ==
  
 
سلطان العلما نزد پدرش که از اعاظم علما بوده و حاج ملا محمود اصفهانی و مخصوصا [[شیخ بهایی]] سالها به تحصيل علوم معقول و منقول ادامه داد تا خود اهل تحقيق گشت. او در مسائل دينی و سياسی و در امور مملکتی شمی نيکو به خرج می داد و به راه اعتدال پيش می رفت. عزت دنيوی و معنوی او چند سالی به حد اعلی رسيد. نشيب و فراز زندگی گاهی خليفه سلطان را که یک شخصيت علمی و مذهب و سياسی بود از آنجا که در دستگاه سلاطين مختلف و... بوده گاهی به اوج و زمانی به تبعيد کشانيد. بعضی از علما و صاحب تراجم از کنار نام او بزودی می گذرند گوئی به خليفه سلطان با آن همه مقام چندان دلخوشی ندارند.
 
سلطان العلما نزد پدرش که از اعاظم علما بوده و حاج ملا محمود اصفهانی و مخصوصا [[شیخ بهایی]] سالها به تحصيل علوم معقول و منقول ادامه داد تا خود اهل تحقيق گشت. او در مسائل دينی و سياسی و در امور مملکتی شمی نيکو به خرج می داد و به راه اعتدال پيش می رفت. عزت دنيوی و معنوی او چند سالی به حد اعلی رسيد. نشيب و فراز زندگی گاهی خليفه سلطان را که یک شخصيت علمی و مذهب و سياسی بود از آنجا که در دستگاه سلاطين مختلف و... بوده گاهی به اوج و زمانی به تبعيد کشانيد. بعضی از علما و صاحب تراجم از کنار نام او بزودی می گذرند گوئی به خليفه سلطان با آن همه مقام چندان دلخوشی ندارند.
 +
خلیفه سلطان یکی از علمای بسیار معروف و دانشمند عصر خویش بود. او از فنون و علوم بهره کلی برده در قواعد اصول دین مبین در نهایت متانت و فطانت بود. <ref>. تذکره نصر آبادی، ص 15.</ref> او الحق دانشمند نیکواخلاق بود و خلاصه عمر خود را صرف مطالعه و مباحثه نمود. وی در فنون معقول و منقول سرآمد روزگار گردیده بود و در علم حساب مهارت کامل داشت. <ref>. تاریخ عالم آرای عباسی، ج 2، ص 1091.</ref>
 +
 +
او در فنون شاعری نیز خبره بود <ref>. ریاض العلما و حیاض الفضلا، ج 3، ص 52.</ref> نصرآبادی در تذکره خود چند رباعی از او نقل نموده است که به خوبی گویای تبحر او در شاعری است. <ref>. افسوس که عمر گشت بیهوده تلف دنیابه تعب گذشت و دین رفت زکف رنجید خدا و خلق راضی نشد ضایع کریم پاره آب و علف میکوش که کیسه تو بی زر باشد تا در دو جهان عیش تو خوشتر باشد درهم چه کنی کزان تو درهم باشی دنیا چه می کنی که دین بر باشد نک:تذکره نصر آبادی، ص 15.</ref> او به گونه ای در شعر و فن آن تبحر داشت که در زمره شاعران عصر خود محسوب می شد. <ref>. لغتنامه دهخدا، حرف خ.</ref>
 +
 +
خلیفه سلطان به مطالعه کتب سیره و تتبع آثار سلف علاقه خاصی داشت <ref>. عباسنامه، ص 8.</ref>. وی نه تنها فردی بسیار علاقه مند به مطالعه در کلیه زمینه های علمی بود، بلکه خود، مراحل کلاسیک تحصیل را نیز پیموده بود، او نزد اساتید مطرحی به کسب علوم پرداخته بود. تلمذ عمده او از پدرش بوده است. <ref>. ریاض العلما و حیاض الفضلا، جزء الثانی، ص 53 ریحانه الادب، ج 3، ص 56.</ref> ولی از اساتید دیگر نیز بهره های فراوان برد که از زمره آن ها است:حاج محمود الزمانی و حاج حسین الیزدی.
 +
 +
خلیفه سلطان نزد آن ها در زمینه های حکمت، کلام و غیره تلمذ نمود <ref>. روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، المیرزا محمد باقر الموسوی الخوانساری [مکتبه اسماعیلیان، 1390] ج 3، ص 269ریاض العلما وحیاض الفضلا، جزء الثانی ص 53.</ref> و از آن ها اجازت نیز داشت <ref>. ریاض العلما و حیاض الفضلا، جزء الثانی، ص 53.</ref>. از اساتید دیگر وی می توان از شیخ بهائی <ref>. ریحانه الادب، ج 3، ص 56.</ref> که از وی نیز اجازت داشت <ref>. اعیان الشیعه، ج 6، ص 165.</ref> و آقا حسین خوانساری <ref>. طبقات اعلام الشیعه، مجلد5، ص 169.</ref> نام برد.
 +
 +
خلیفه سلطان همان گونه که مراحل تحصیل را طی می نمود، مقداری از اوقات خود را به تدریس نیز تخصیص داده بود. او از مدرسان مشهور عصر خود بود نوشته اند که در درس او دو هزار نفر حاضر می شدند و هیچ منبر درسی در دوره حیات وی برپا نمی شد مگر آن که برای او نصب می گردید. <ref>. اعیان الشیعه، مجلد السادس، ص 165.</ref>
 +
 +
او تدریس المعالم و شرح اللمعه و مطالب کتبی را که خود، آن ها را تصنیف نموده بود به عهده داشت <ref>. سید حسن صدر، تکمله امل الآمل [تحقیق] السید احمد الحسینی [قم، نشر مکتبه آیه الله مرعشی، 1406 ق] ص 144.</ref>.
 +
 +
او طی تدریس خود شاگردان بسیاری را تربیت نمود که برخی از آن ها مشهور گشتند از زمره آن ها می توان از افراد ذیل نام برد:آقا حسین خوانساری صاحب مشارق الشموس مولی خلیل قزوینی، میرزا عیسی والد صاحب الریاض، میرعبدالرزاق کاشانی، مولی ابوالخیر محمد تقی انصاری مجلسی <ref>. اعیان الشیعه، ج 6، ص 165.</ref> صاحب بحارالانوار.
 +
 +
خلیفه سلطان به واسطه عنایت خاصی که به علم و علم آموزی داشت تعدادی مدارس عالی از خود به جای گذاشت. یکی از آن ها مدرسه ای در قزوین بود که خلیفه سلطان نام داشت <ref>. مسعود نوربخشی، با کاروان تاریخ، [نشر ایرانشهر 1370] ص 383.</ref>.
 +
 +
او هم چنین دارای کتاب خانه ای عالی بود که انواع کتاب ها در آن وجود داشت و مطالعه کنندگان از هر جانب به سوی او می آمدند <ref>. اعیان الشیعه، مجلد السادس، ص 165.</ref>.
 +
 +
او به انگیزه دانش طلبی و یا تمایلات مذهبی دست به یک سلسله مسافرت های طولانی زد:به مصر سفر کرد و با علمای قاهره و غیره هم نشین شد. با پیشوای زیدی آن جا هم ملاقات کرد. دو مرتبه نیز به قسطنطنیه سفر کرد و در آن جا مناظراتی نیز با ابن معود المفتی انجام داد <ref>. همان.</ref>.
 +
 +
== تالیفات خلیفه سلطان ==
 +
 +
در تاریخ ایران تعداد وزرایی که آثار تالیفی و یا ترجمه ای از خود به جای گذاشته باشند اندک هستند. در میان وزرای مزبور خواجه نصیرالدین طوسی وزیرهلاکوخان مغول، برجسته تر می نماید. اما از وزرای دوره صفویه که آثار مکتوب از خود به جای گذاشته باشند، خلیفه سلطان بیش تر چهره نموده است. اگر چه دوره صفویه شاهد تعدادی وزاری خوب و کاردان نظیر شیخعلی خان زنگنه بوده است اما هیچ کدام هم چون خلیفه سلطان عالم ودانشمند نبوده اند. خلیفه سلطان آثار زیادی در زمینه های فقه، کلام، اصول و غیره از خود به جای گذاشت. <ref>. ریاض العلما و حیاض الفضلا، جزء الثانی، ص 53.</ref> به نظر می رسد که تالیفات او بیانگر نکات تازه و بدیعی در عصر خود بوده است. چه، یکی از نویسندگان عصر صفوی تالیفات او را مشهور بین اهل علم می داند. <ref>. وقایع السنین والاعوام، ص 519.</ref> نویسنده عیان الشیعه اسامی تالیفات او را 25 عنوان نگاشته است که البته تعداد اندکی از آن ها اکنون موجود می باشند. عناوین تالیفات او به شرح ذیل می باشند. <ref>. اعیان الشیعه، ج 6، ص 165.</ref>
 +
 +
در علم کلام:از حاشیه علی الحاشیه القدیمه الحلالیه علی الشرح الجدیداللتجرید 2- حاشیه علی حاشیه الخفری الاهیات التجرید 3- حاشیه علی معالم الاصول 4- حاشیه زبده الاصول شیخ بهائی.5- حاشیه علی شرح المختصر العضدی
 +
 +
در فقه:6- حاشیه علی شرح اللمعه علی الطهاره 7- حاشیه علی مختلف العلامه 8- حاشیه علی قواعد العلامه 9- حاشیه علی الشرایع 10- رساله در آداب حج.
 +
 +
حدیث:11- حاشیه بر کافی 12- حاشیه بر بعضی ابواب الفقیه 13- حاشیه بر تهذیب شیخ طوسی 14- حاشیه بر استبصار 15- حاشیه علی شرح الاربعین.
 +
 +
ادعیه و اعمال:18- حاشیه بر مفتاح الفلاح.
 +
 +
منطق:19- حاشیه بر شرح الشمسیه 20- حاشیه بر شرح المطالع.
 +
 +
حساب:21- حاشیه بر خلاصه الحساب بهائی.
 +
 +
اخلاق:22- توضیح الاخلاق نصیر طوسی به فارسی که آن را به امر شاه صفی اول تالیف کرده.
 +
 +
مناظره و جدل:23- رساله مناظرات با شیخ ابی مسعود در قسطنطنیه.
 +
 +
انواع علوم:24- رساله انموذج العلوم.
 +
 +
شعر:25- دیوان شعر او به فارسی در حدود ده هزار بیت.
 +
 +
در میان آثار مزبور دو اثر مشهورتر از همه است و بسیاری از منابع بدان اشاره کرده اند <ref>. وقایع السنین والاعوام، ص 583 ریاض العلما وحیاض الفضلا، ج 2، ص 53 طرایق الحقایق، ج، ص 267 طبقات اعلام الشیعه، ج 5، ص 169 اعیان الشیعه ج 6، ص 164.</ref> و اکنون نیز موجودند:
 +
 +
یکی حاشیه علی معالم الاصول است که متن آن عربی و در اصول فقه نگاشته شده است دوم کتاب حاشیه علی الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه است. از کتاب نخست چاپ های متعددی انجام گرفته است که اغلب آن ها سنگی است <ref>. نک:فهرست کتابهای چاپی عربی، خانبابا مشار، (چاپ رنگین، 1364).</ref>. یکی از این چاپ ها در الذریعه نیز معرفی شده است <ref>. الذریعه الی تصانیف الشیعه، الجزء السادس، ص 206.</ref>. از حاشیه مزبور نسخ خطی متعددی در دست است که بیش ترین آن ها در کتابخانه آستان قدس رضوی نگه داری می شود <ref>. فهرست الفبائی کتب خطی کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی، محمد آصف فکرت، (کتابخانه مرکز آستان قدس رضوی، 1369) ص 201.</ref> نسخه های خطی دیگراز این کتاب در کتاب خانه های آستان مقدس حضرت معصومه[س]، کتاب خانه عمومی آیه الله گلپایگانی، کتاب خانه مرعشی و کتاب خانه الهیات دانشگاه مشهد نگه داری می شود <ref>. سید حسن نقیبی، فهرست نسخه های خطی کتابخانه آستان مقدس حضرت معصومه، (زائر 1375) ج 1، ص 143 فهرست نسخه های خطی کتابخانه عمومی گلپایگانی (قم:چاپ خیام،1357) ج 1، ص 204 فهرست نسخه های خطی کتابخانه مرعشی با کد 36 فهرست نسخه های خطی الهیات مشهد، محمود فاضل (دانشگاه مشهد، 2535)1376، ص 93.</ref>.
 +
 +
کتاب دوم [حاشیه علی الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه] نیز مشهور است.
 +
 +
این شرح با عناوین قوله قوله بر الروضه البهیه شیهد ثانی نگاشته شده است.
 +
 +
یکی از نسخ خطی این اثر در کتاب خانه مرعشی نگه داری می شود که 256 صفحه دارد و به تاریخ 1077 ه.ق کتابت شده است.[اثر مزبور را نگارنده خود دیده است].
 +
 +
از نسخ خطی دیگر خلیفه سلطان که اکنون موجود است و در کتاب خانه مرعشی نگه داری می شود <ref>. با کد 34 و 5165.</ref> با عنوان حاشیه حاشیه الخضری علی شرح التجرید می باشد که کتابی عربی و در زمینه کلام است. این اثر 64 صفحه است و تاریخ کتابت آن 1123 ه. ق می باشد.
 +
 +
از این اثر نسخه دیگری نیز در کتاب خانه عموم آستان مقدس حضرت معصومه نگه داری می شود. <ref>. فهرست نسخه های خطی آستانه مقدسه حضرت معصومه (س)، ج 1، ص 109.</ref>
 +
 +
یکی دیگر از نسخ خطی خلیفه سلطان را که نگارنده از نزدیک دیده است، کتابی است تحت عنوان انموذج العلوم که در کتاب خانه مرعشی نگه داری می شود. این اثر در یک مجموعه به چاپ رسیده است. و در آن بیست مسئله و پاسخ آن ها که قبلا از طرف صاحب نظران مطرح شده بود توسط خلیفه سلطان مجددا طرح و به آن ها پاسخ گفته است.
 +
 +
بسیاری از مسائل طرح شده مربوط به منطق و اصول است که در میان آن چند مسئله نیز وجود دارد که از لحاظ شناخت اندیشه های سیاسی او جالب است. از زمره آن ها:
 +
 +
بحث درباره وجوب عینی یا کفائی امر به معروف و نهی از منکر، بحث در مورد یاری رساندن به ظالمین و بحث در مورد اجماع است.
 +
 +
نسخه خطی دیگری که نگارنده آن را در کتاب خانه مرعشی دیده است، اثری است با نام حاشیه شرح العضدی علی مختصر ابن الحاجب که در مورد اصول فقه و به عربی است.
  
علامه خوانساری صاحب روضات که در ترجمه علما دانائی خاصی دارد او را به موقع تجليل نموده و هم به بعض اعمال او خورده گيری می نمايد. چنين نتيجه می گيريم که دخالت چنين سيدی بزرگوار و جليل القدر در امور مملکتی با وجود سلاطينی... دنيا طلب که در رأس مملکت بودند، سازگار نيست چه بسا بی جهت دامان عصمت آلوده گردد و نيش زبان حاسدان کار گر افتد. نوشته اند خليفه سلطان داماد عباس صفوی گرديد و از اين وصلت خدايش او را فرزندانی نيکو مرحمت فرمود اما متأسفانه بعضی از آنها در کودکی دچار خشم شديد(شاه صفی) قرار می گيرند و طفلی معصوم به امر آن ظالم کور شد و پدرش نيز به [[قم]] تبعيد گرديد.
+
== وفات ==
  
در هر صورت دنيا به کسی وفا نمی کند و مسلما نيت اين بزرگوار (در جو آن زمان که سلاطين دم از اسلام و خدا می زدند) خدمت به [[اسلام]] و مسلمين بوده و در کتب تراجم و بيان علما شخصيت علمی و سيادت و آقائی او فراموش نشده است. سلطان العلما به کتاب مختلف علامه، معالم الاصول، شرح لمعه، زبدة الاصول، مختصر عضدی و قسمتی از من لایحضره الفقيه حاشيه زد. او اواخر عمر نيز در پيشرفت اسلام پس از تبعيد رنجها کشيد و مسافرت ها نمود. سرانجام در مراجعت از سفر قندهار در اشرف مازندران به سختی مريض شد و جهان فانی را وداع گفت 1064 سپس جنازه او را در [[نجف]] اشرف به کنار جد مطهرش خيرالاوصياء به خاک سپردند.
+
او اواخر عمر نيز در پيشرفت اسلام پس از تبعيد رنجها کشيد و مسافرت ها نمود. سرانجام در مراجعت از سفر قندهار در اشرف مازندران به سختی مريض شد و جهان فانی را وداع گفت 1064 سپس جنازه او را در نجف اشرف به کنار جد مطهرش خيرالاوصياء به خاک سپردند.قبر او هم اكنون سالم است و در داخل ‌اتاق كوچكى در كشوانيه قرار دارد‎.‎
 +
در مورد قبر او در الذريعة جلد 6 صفحه 194 اينطور آمده است: لكن اليوم لا أنزله بل ‌المشايخ الذي أدركنا لم يعثروا عليه‎.
 +
 +
==پانویس ==
 +
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
پایگاه شعائر
 
  
 +
*علی رضا کریمی،مجله حکومت اسلامی، شماره 6،خلیفه سلطان (سلطان العلماء) فقیه و وزیر اعظم عصر صفوی،[http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/88041?ParentID=79241 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]، بازیابی: 11 اردیبهشت 1393.
 +
*سلطان العلماء حسينى مرعشى (ره)،[http://www.al-shia.org/html/far/5ola/andishmandan/298.htm مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت]، بازیابی: 11 اردیبهشت 1393.
 
[[رده:علمای قرن یازدهم]]
 
[[رده:علمای قرن یازدهم]]
 +
[[رده:فقیهان]]

نسخهٔ ‏۱ مهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۴۴

علاء الدین سید حسین بن رفیع الدین یکی از سادات و فقهای شهیر عصر شاه عباس اول بود.

خاندان

وی از جانب پدر با 29 واسطه نسب خود را به حضرت علی بن الحسین[ع]می رساند. [۱] از جانب مادر از سادات شهرستان بود. [۲] اسلاف پدری خلیفه سلطان پیوسته از سادات مازندران بودند. [۳] اما پدرش رفیع الدین جزو سادات معروف اصفهان بود [۴] اینکه نسل چندم از اسلاف وی در اصفهان متوطن گشته و به سادات این شهر معروف گشتند. دقیفا معلوم نیست اما اسکندر بیک می نویسد:[میرزا رفیع الدین محمد که پدر خلیفه سلطان است ] ابا عن جد در دارالملک صفاهان [صاحب] املاک و رقبات بوده اند. [۵] و در جای دیگر می نویسد:امیر نظام الدین نامی از اجداد ایشان از حوادث ایام به صفاهان آمده بود. [۶]

سید حسین معروف به خلیفه سلطان در سال 1001 ه.ق [۷] و در شهر اصفهان [۸] متولد شد بسیاری از اسلاف وی از بزرگان مذهبی و سیاسی ازمنه متفاوت بودند.اسلاف متاخر وی پیوسته به سادات خلیفه مشهور بودند. [۹] جد او ازعلمای متبحر زمان خود بود [۱۰] و پدرش رفیع الدین "الحق" به وفور فضل و کمال موصوف و ذات ملک صفاتش به سلامت نفس و حقانیت و خیر اندیشی معروف بود. وی سیدی فاضل، سلیم النفس،ملک خصال وازعلوم معقول و منقول بهره ور و آگاه بود [۱۱] او بعد از فوت قاضی سلطان که منصب صدارت داشت به سال 1026ه.ق از طرف عباس اول به منصب مزبور منصوب شد [۱۲] و مستقلا به تمشیت امر صدارت پرداخت [۱۳] و رتبه مصاهرت و مهرداری توقیعات مبارکه حضرات چهاره معصوم، که به میرزا رضی تعلق داشت به وی محول گشت [۱۴] او در ایام تصدی منصب مزبور در کمال دیانت و بی طمعی و حقانبت و پرهیزکاری سلوک می نمود و الحق مسند صدارت را ازین صفات حسنه زینت افزود [۱۵] او از زمره کسانی بود که پس از وفت عباس اول در مازندارن و حمل جنازه او به کاشان در راس تدفین و تکفین کنندگان وی بود [۱۶] رفیع الدین سرانجام در زمان صفی از صدارت معزول شد و پس از مدتی درگذشت [۱۷] در مورد کیفیت رشد و نمو و تربیت خلیفه سلطان در ایام صباوت و نوجوانی اطلاعاتی در دست نیست، اما با توجه به اسلاف گرانقدرش و نیز توصیفاتی که از خصوصیات وی به عمل آمده است می توان به دقت والدین او در تربیت وی پی برد.

خصوصیات اخلاقی

اسکندر بیک در مورد خصوصیات اخلاقی او می نویسد:در حسن اخلاق و اوصاف خمیده اش از خوض رود اندکی از بسیار در دیباچه اظهار نمی توان نهاد ریاض آمال ارباب قلم و اصحاب فضل و کمال از رشحات کلک گهربارش مخضر و شاداب است و ارباب قابلیت و استعداد در ظل رافت و امتنان آن صاحب دولت مسرور و کامیاب [۱۸]

القاب

در مورد این که چرا به وی خلیفه سلطان می گفتند اقول متفاوت است. نویسنده ای این انتساب را از آن جهت می داند که جدش امیر علاءالدین [سلف پنجم او]از خلفای صوفی بر طریقت سلسه متصوفه صفویه بود. این نویسنده می نویسد.

او هم چنین سلطان اصفهان [یعنی حاکم آن جا]شد.لذاعلاء الدین خلیفه سلطان بود [۱۹] این لفب به نوه اش امیر سید علی منتقل شد [۲۰] و هم چنان در این خاندان تداوم یافت تا به علاء الدین حسین رسید. البته منبعی دیگر این لقب را از آن روی می داند که وی [علاء الدین حسین] وزارت بعضی از سلاطین صفویه را به عهده داشت [۲۱]. استدلال نخست به نظر معقول و مقبول تر است تا دیگری، چه وزرای دیگری نیز وجود داشتند که وزیر چند پادشاه صفوی بودند ولی به این لقب مشهور نگشتند.سلطان العلماء و علاء الدین از القاب دیگر خلیفه سلطان بودند، [۲۲] ولی از اشتهار نسبتا کم تری برخوردار بودند.

تحصیل و تدریس

سلطان العلما نزد پدرش که از اعاظم علما بوده و حاج ملا محمود اصفهانی و مخصوصا شیخ بهایی سالها به تحصيل علوم معقول و منقول ادامه داد تا خود اهل تحقيق گشت. او در مسائل دينی و سياسی و در امور مملکتی شمی نيکو به خرج می داد و به راه اعتدال پيش می رفت. عزت دنيوی و معنوی او چند سالی به حد اعلی رسيد. نشيب و فراز زندگی گاهی خليفه سلطان را که یک شخصيت علمی و مذهب و سياسی بود از آنجا که در دستگاه سلاطين مختلف و... بوده گاهی به اوج و زمانی به تبعيد کشانيد. بعضی از علما و صاحب تراجم از کنار نام او بزودی می گذرند گوئی به خليفه سلطان با آن همه مقام چندان دلخوشی ندارند. خلیفه سلطان یکی از علمای بسیار معروف و دانشمند عصر خویش بود. او از فنون و علوم بهره کلی برده در قواعد اصول دین مبین در نهایت متانت و فطانت بود. [۲۳] او الحق دانشمند نیکواخلاق بود و خلاصه عمر خود را صرف مطالعه و مباحثه نمود. وی در فنون معقول و منقول سرآمد روزگار گردیده بود و در علم حساب مهارت کامل داشت. [۲۴]

او در فنون شاعری نیز خبره بود [۲۵] نصرآبادی در تذکره خود چند رباعی از او نقل نموده است که به خوبی گویای تبحر او در شاعری است. [۲۶] او به گونه ای در شعر و فن آن تبحر داشت که در زمره شاعران عصر خود محسوب می شد. [۲۷]

خلیفه سلطان به مطالعه کتب سیره و تتبع آثار سلف علاقه خاصی داشت [۲۸]. وی نه تنها فردی بسیار علاقه مند به مطالعه در کلیه زمینه های علمی بود، بلکه خود، مراحل کلاسیک تحصیل را نیز پیموده بود، او نزد اساتید مطرحی به کسب علوم پرداخته بود. تلمذ عمده او از پدرش بوده است. [۲۹] ولی از اساتید دیگر نیز بهره های فراوان برد که از زمره آن ها است:حاج محمود الزمانی و حاج حسین الیزدی.

خلیفه سلطان نزد آن ها در زمینه های حکمت، کلام و غیره تلمذ نمود [۳۰] و از آن ها اجازت نیز داشت [۳۱]. از اساتید دیگر وی می توان از شیخ بهائی [۳۲] که از وی نیز اجازت داشت [۳۳] و آقا حسین خوانساری [۳۴] نام برد.

خلیفه سلطان همان گونه که مراحل تحصیل را طی می نمود، مقداری از اوقات خود را به تدریس نیز تخصیص داده بود. او از مدرسان مشهور عصر خود بود نوشته اند که در درس او دو هزار نفر حاضر می شدند و هیچ منبر درسی در دوره حیات وی برپا نمی شد مگر آن که برای او نصب می گردید. [۳۵]

او تدریس المعالم و شرح اللمعه و مطالب کتبی را که خود، آن ها را تصنیف نموده بود به عهده داشت [۳۶].

او طی تدریس خود شاگردان بسیاری را تربیت نمود که برخی از آن ها مشهور گشتند از زمره آن ها می توان از افراد ذیل نام برد:آقا حسین خوانساری صاحب مشارق الشموس مولی خلیل قزوینی، میرزا عیسی والد صاحب الریاض، میرعبدالرزاق کاشانی، مولی ابوالخیر محمد تقی انصاری مجلسی [۳۷] صاحب بحارالانوار.

خلیفه سلطان به واسطه عنایت خاصی که به علم و علم آموزی داشت تعدادی مدارس عالی از خود به جای گذاشت. یکی از آن ها مدرسه ای در قزوین بود که خلیفه سلطان نام داشت [۳۸].

او هم چنین دارای کتاب خانه ای عالی بود که انواع کتاب ها در آن وجود داشت و مطالعه کنندگان از هر جانب به سوی او می آمدند [۳۹].

او به انگیزه دانش طلبی و یا تمایلات مذهبی دست به یک سلسله مسافرت های طولانی زد:به مصر سفر کرد و با علمای قاهره و غیره هم نشین شد. با پیشوای زیدی آن جا هم ملاقات کرد. دو مرتبه نیز به قسطنطنیه سفر کرد و در آن جا مناظراتی نیز با ابن معود المفتی انجام داد [۴۰].

تالیفات خلیفه سلطان

در تاریخ ایران تعداد وزرایی که آثار تالیفی و یا ترجمه ای از خود به جای گذاشته باشند اندک هستند. در میان وزرای مزبور خواجه نصیرالدین طوسی وزیرهلاکوخان مغول، برجسته تر می نماید. اما از وزرای دوره صفویه که آثار مکتوب از خود به جای گذاشته باشند، خلیفه سلطان بیش تر چهره نموده است. اگر چه دوره صفویه شاهد تعدادی وزاری خوب و کاردان نظیر شیخعلی خان زنگنه بوده است اما هیچ کدام هم چون خلیفه سلطان عالم ودانشمند نبوده اند. خلیفه سلطان آثار زیادی در زمینه های فقه، کلام، اصول و غیره از خود به جای گذاشت. [۴۱] به نظر می رسد که تالیفات او بیانگر نکات تازه و بدیعی در عصر خود بوده است. چه، یکی از نویسندگان عصر صفوی تالیفات او را مشهور بین اهل علم می داند. [۴۲] نویسنده عیان الشیعه اسامی تالیفات او را 25 عنوان نگاشته است که البته تعداد اندکی از آن ها اکنون موجود می باشند. عناوین تالیفات او به شرح ذیل می باشند. [۴۳]

در علم کلام:از حاشیه علی الحاشیه القدیمه الحلالیه علی الشرح الجدیداللتجرید 2- حاشیه علی حاشیه الخفری الاهیات التجرید 3- حاشیه علی معالم الاصول 4- حاشیه زبده الاصول شیخ بهائی.5- حاشیه علی شرح المختصر العضدی

در فقه:6- حاشیه علی شرح اللمعه علی الطهاره 7- حاشیه علی مختلف العلامه 8- حاشیه علی قواعد العلامه 9- حاشیه علی الشرایع 10- رساله در آداب حج.

حدیث:11- حاشیه بر کافی 12- حاشیه بر بعضی ابواب الفقیه 13- حاشیه بر تهذیب شیخ طوسی 14- حاشیه بر استبصار 15- حاشیه علی شرح الاربعین.

ادعیه و اعمال:18- حاشیه بر مفتاح الفلاح.

منطق:19- حاشیه بر شرح الشمسیه 20- حاشیه بر شرح المطالع.

حساب:21- حاشیه بر خلاصه الحساب بهائی.

اخلاق:22- توضیح الاخلاق نصیر طوسی به فارسی که آن را به امر شاه صفی اول تالیف کرده.

مناظره و جدل:23- رساله مناظرات با شیخ ابی مسعود در قسطنطنیه.

انواع علوم:24- رساله انموذج العلوم.

شعر:25- دیوان شعر او به فارسی در حدود ده هزار بیت.

در میان آثار مزبور دو اثر مشهورتر از همه است و بسیاری از منابع بدان اشاره کرده اند [۴۴] و اکنون نیز موجودند:

یکی حاشیه علی معالم الاصول است که متن آن عربی و در اصول فقه نگاشته شده است دوم کتاب حاشیه علی الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه است. از کتاب نخست چاپ های متعددی انجام گرفته است که اغلب آن ها سنگی است [۴۵]. یکی از این چاپ ها در الذریعه نیز معرفی شده است [۴۶]. از حاشیه مزبور نسخ خطی متعددی در دست است که بیش ترین آن ها در کتابخانه آستان قدس رضوی نگه داری می شود [۴۷] نسخه های خطی دیگراز این کتاب در کتاب خانه های آستان مقدس حضرت معصومه[س]، کتاب خانه عمومی آیه الله گلپایگانی، کتاب خانه مرعشی و کتاب خانه الهیات دانشگاه مشهد نگه داری می شود [۴۸].

کتاب دوم [حاشیه علی الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه] نیز مشهور است.

این شرح با عناوین قوله قوله بر الروضه البهیه شیهد ثانی نگاشته شده است.

یکی از نسخ خطی این اثر در کتاب خانه مرعشی نگه داری می شود که 256 صفحه دارد و به تاریخ 1077 ه.ق کتابت شده است.[اثر مزبور را نگارنده خود دیده است].

از نسخ خطی دیگر خلیفه سلطان که اکنون موجود است و در کتاب خانه مرعشی نگه داری می شود [۴۹] با عنوان حاشیه حاشیه الخضری علی شرح التجرید می باشد که کتابی عربی و در زمینه کلام است. این اثر 64 صفحه است و تاریخ کتابت آن 1123 ه. ق می باشد.

از این اثر نسخه دیگری نیز در کتاب خانه عموم آستان مقدس حضرت معصومه نگه داری می شود. [۵۰]

یکی دیگر از نسخ خطی خلیفه سلطان را که نگارنده از نزدیک دیده است، کتابی است تحت عنوان انموذج العلوم که در کتاب خانه مرعشی نگه داری می شود. این اثر در یک مجموعه به چاپ رسیده است. و در آن بیست مسئله و پاسخ آن ها که قبلا از طرف صاحب نظران مطرح شده بود توسط خلیفه سلطان مجددا طرح و به آن ها پاسخ گفته است.

بسیاری از مسائل طرح شده مربوط به منطق و اصول است که در میان آن چند مسئله نیز وجود دارد که از لحاظ شناخت اندیشه های سیاسی او جالب است. از زمره آن ها:

بحث درباره وجوب عینی یا کفائی امر به معروف و نهی از منکر، بحث در مورد یاری رساندن به ظالمین و بحث در مورد اجماع است.

نسخه خطی دیگری که نگارنده آن را در کتاب خانه مرعشی دیده است، اثری است با نام حاشیه شرح العضدی علی مختصر ابن الحاجب که در مورد اصول فقه و به عربی است.

وفات

او اواخر عمر نيز در پيشرفت اسلام پس از تبعيد رنجها کشيد و مسافرت ها نمود. سرانجام در مراجعت از سفر قندهار در اشرف مازندران به سختی مريض شد و جهان فانی را وداع گفت 1064 سپس جنازه او را در نجف اشرف به کنار جد مطهرش خيرالاوصياء به خاک سپردند.قبر او هم اكنون سالم است و در داخل ‌اتاق كوچكى در كشوانيه قرار دارد‎.‎ در مورد قبر او در الذريعة جلد 6 صفحه 194 اينطور آمده است: لكن اليوم لا أنزله بل ‌المشايخ الذي أدركنا لم يعثروا عليه‎.

پانویس

  1. . نک:اسکندر بیک ترکمان (منشی)، تاریخ عالم آرای عباسی، به کوشش ایرج افشار (موسسه مطبوعاتی امیرکبیر با شرکت کتابفروشی تایید اصفهان) ج 2، ص 1040 میرزا عبدالله افندی الاصبهانی تعلقیه امل الآمل (تدوین و تحقیق) السید احمد الحسینی (طبع باعتناء) محمود مرعشی قم:الخیام، 1410 ه. ق، ص 135 میزرا محمد علی، ریحانه الادب، (چاپ دوم:کتابفروشی خیام، چاپخانه شفق) ج 3، ص 56.
  2. . تذکره نصر آبادی میرزا محمد طاهر نصر آبادی (تصحیح و مقابله) وحید دستگردی (کتابفروشی فروغی) ص 15.
  3. . تعلیقه اکمل الآمل، ص 135.
  4. . تاریخ عالم آرای عباسی، ج 2، ص 1040.
  5. . همان.
  6. . تاریخ عالم آرای عباسی، ج 2، ص 928 در کتاب تعلیقه امل الامل آمده است:امیر نظام الدین فرزند امیر قوام الدین بود. (ص 135)اگر چنین باشد،امیرنظام الدین برادر جد وی خواهد بود.
  7. . طبقات الاعلام الشیعه علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی، تحقیق علی نقی منزوی (موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان) ج 5، ص 168 سید محسن امین، اعیان الشیعه، (دارالمعارف اللمطبوعات بیروت، 1403 ق 1983م) المجلد السادس، ص 164.
  8. . ریحانه الادب، ج 3، ص 56.
  9. . تاریخ عالم آرای عباسی، ص 1040.
  10. . همان، ص 928.
  11. . همان، ص 1040.
  12. . همان، ص 928.
  13. . همان.
  14. . همان، ص 929.
  15. . تاریخ عالم آرای عباسی، ج 2، ص 1041.
  16. . محمد معصوم بن خواجگی اصفهانی خلاصه السیر.
  17. . تذکره نصر آبادی، ص 16.
  18. تاریخ عالم آرای عباس، ص 1091.
  19. . تعلیقه امل الامل، ص 134.
  20. . وقایع السنین والاعوام، ص 583.
  21. . ریحانه الادب، ج 3، ص 56.
  22. . همان.
  23. . تذکره نصر آبادی، ص 15.
  24. . تاریخ عالم آرای عباسی، ج 2، ص 1091.
  25. . ریاض العلما و حیاض الفضلا، ج 3، ص 52.
  26. . افسوس که عمر گشت بیهوده تلف دنیابه تعب گذشت و دین رفت زکف رنجید خدا و خلق راضی نشد ضایع کریم پاره آب و علف میکوش که کیسه تو بی زر باشد تا در دو جهان عیش تو خوشتر باشد درهم چه کنی کزان تو درهم باشی دنیا چه می کنی که دین بر باشد نک:تذکره نصر آبادی، ص 15.
  27. . لغتنامه دهخدا، حرف خ.
  28. . عباسنامه، ص 8.
  29. . ریاض العلما و حیاض الفضلا، جزء الثانی، ص 53 ریحانه الادب، ج 3، ص 56.
  30. . روضات الجنات فی احوال العلماء والسادات، المیرزا محمد باقر الموسوی الخوانساری [مکتبه اسماعیلیان، 1390] ج 3، ص 269ریاض العلما وحیاض الفضلا، جزء الثانی ص 53.
  31. . ریاض العلما و حیاض الفضلا، جزء الثانی، ص 53.
  32. . ریحانه الادب، ج 3، ص 56.
  33. . اعیان الشیعه، ج 6، ص 165.
  34. . طبقات اعلام الشیعه، مجلد5، ص 169.
  35. . اعیان الشیعه، مجلد السادس، ص 165.
  36. . سید حسن صدر، تکمله امل الآمل [تحقیق] السید احمد الحسینی [قم، نشر مکتبه آیه الله مرعشی، 1406 ق] ص 144.
  37. . اعیان الشیعه، ج 6، ص 165.
  38. . مسعود نوربخشی، با کاروان تاریخ، [نشر ایرانشهر 1370] ص 383.
  39. . اعیان الشیعه، مجلد السادس، ص 165.
  40. . همان.
  41. . ریاض العلما و حیاض الفضلا، جزء الثانی، ص 53.
  42. . وقایع السنین والاعوام، ص 519.
  43. . اعیان الشیعه، ج 6، ص 165.
  44. . وقایع السنین والاعوام، ص 583 ریاض العلما وحیاض الفضلا، ج 2، ص 53 طرایق الحقایق، ج، ص 267 طبقات اعلام الشیعه، ج 5، ص 169 اعیان الشیعه ج 6، ص 164.
  45. . نک:فهرست کتابهای چاپی عربی، خانبابا مشار، (چاپ رنگین، 1364).
  46. . الذریعه الی تصانیف الشیعه، الجزء السادس، ص 206.
  47. . فهرست الفبائی کتب خطی کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی، محمد آصف فکرت، (کتابخانه مرکز آستان قدس رضوی، 1369) ص 201.
  48. . سید حسن نقیبی، فهرست نسخه های خطی کتابخانه آستان مقدس حضرت معصومه، (زائر 1375) ج 1، ص 143 فهرست نسخه های خطی کتابخانه عمومی گلپایگانی (قم:چاپ خیام،1357) ج 1، ص 204 فهرست نسخه های خطی کتابخانه مرعشی با کد 36 فهرست نسخه های خطی الهیات مشهد، محمود فاضل (دانشگاه مشهد، 2535)1376، ص 93.
  49. . با کد 34 و 5165.
  50. . فهرست نسخه های خطی آستانه مقدسه حضرت معصومه (س)، ج 1، ص 109.

منابع