تابوت گردانی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
+
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]]}}
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف بزرگ اسلامی]]}}
 
تابوتْ‌گَرْدانی، حمل و گرداندن تابوت‌واره‌های تمثیلی به قصد تشییع نمادین پیکرۀ شهیدان در آیینهای سوگواری.
 
  
== ریشه یابی تابوت گردانی در تاریخ ==
+
تابوتْ‌گَرْدانی، حمل و گرداندن تابوت‌واره‌های تمثیلی به قصد تشییع نمادین پیکره شهیدان در آیین های سوگواری.
  
تودۀ مردم دربارۀ خاستگاه جغرافیایی و آیینی تابوتهای تمثیلی و معنا و مفهوم نمادین آن، و پیشینۀ حمل و گرداندن انواع تابوت‌واره‌ها در دسته‌های عزا، آگاهی درست و دقیقی ندارند. آنان حمل تابوت را معمولاً رسمی کهن و بازمانده از رسوم نیاکان خود می‌پندارند و می‌گویند که به پیروی از اسلاف خود آداب و رفتار آنها را تقلید و تکرار می‌کنند <ref> بلوکباشی، «تابوت‌گردانی»، ۳۲، </ref> <ref> نیز نک‌ : نخل‌گردانی، ۱۰. </ref>
+
==ریشه یابی تابوت گردانی در تاریخ==
توجیه مردم از این گونه مناسک و آیینها براساس شنیده‌ها و گفته‌هایی است که سینه به سینه از گذشتگان به آنها رسیده، و اصولاً مبتنی بر منطق‌ عامّه و شعور جمعی است که بر مجموعه‌ای از عقاید و باورهای کهن و روایات شفاهی استوار است <ref> همانجاها. </ref>
 
  
== پیشینه در ایران باستان ==
+
توده مردم درباره خاستگاه جغرافیایی و آیینی تابوتهای تمثیلی و معنا و مفهوم نمادین آن، و پیشینه حمل و گرداندن انواع تابوت‌واره‌ها در دسته‌های عزا، آگاهی درست و دقیقی ندارند. آنان حمل تابوت را معمولاً رسمی کهن و بازمانده از رسوم نیاکان خود می‌پندارند و می‌گویند که به پیروی از اسلاف خود آداب و رفتار آنها را تقلید و تکرار می‌کنند.<ref>بلوکباشی، «تابوت‌گردانی»، ۳۲.</ref><ref>نیز نک‌: نخل‌گردانی، 10.</ref>
ساختن تابوتهای تمثیلی شهیدان و آیین حمل آنها در دسته‌های سوگواران در فرهنگ ایران پیشینۀ بسیار دراز دارد. بنابر روایتهای تاریخی، مردم فرارود (ماوراءالنهر) از روزگاران کهن تا سده‌های نخستین دورۀ اسلامی، همه ساله در آیین یادمان سالمرگ سیاوش، قهرمان اسطوره‌ای ایران شبیه پیکرۀ او را می‌ساختند و در عماری یا محملی می‌نهادند و سینه‌کوبان و بر سر زنان و نوحه‌خوانان در شهر می‌گرداندند <ref> همو، قالی‌شویان، ۶۷، </ref> <ref> نخل‌گردانی، ۱۳، ۹7. </ref> نرشخی در سدۀ 4ق در تاریخ بخارا پیشینۀ رسم سیاوشان در ایران را «زیادت از ۳ هزار سال» یاد می‌کند و می‌نویسد: «افراسیاب داماد خویش را بکشت که سیاوش نام داشت». آن‌گاه می‌افزاید: «مردمان بخارا را در کشتن سیاوش نوحه‌هاست،چنان‌که در همۀ ولایتها معروف است» و «قوّالان آن را گریستن مغان خوانند» <ref> ص ۲۳، ۳۳. </ref> و بعضی دیوارنگاره ها پیکرۀ نمادین سیاوش را در یک عماری حجله‌مانند نشان می‌دهد که سوگواران گریان و بر سر و رو زنان در پیرامون آن گردآمده‌اند و آن را بر دوش می‌کشند <ref> ص 121-124. </ref>
 
در گورستان توک قلعه، بازمانده از پیش از میلاد، در نقطۀ پایانی شمال دلتای آمودریا، «استودان» (تابوت)‌هایی به دست آمده است که به صورت صندوقهای مرمرین، سنگی و گلین بوده‌اند. روی در و پیرامون این استودانها نقشها یا طرحهایی ساده و به رنگ سیاه هستند که یکی از این نقشها صحنه‌هایی از سوگواری کم و بیش شبیه صحنۀ دیوارنگارۀ پنجیکنت را نشان می‌دهد. در این صحنه‌ها پیکره‌ای در تابوت نمایانده می‌شود که سوگواران با جامه‌های سغدی دورتادور آن عزاداری می‌کنند <ref> همو، ۱۶2-۱۶1 </ref>. همۀ اینها آیین سوگ سیاوش و حمل تابوت تمثیلی او را در مراسم سالمرگش نشان می‌دهد که در سراسر آسیای مرکزی، به ویژه از دورۀ هخامنشی اهمیت داشته است.
 
  
== تابوت گردانی در طلب باران ==
+
توجیه مردم از این گونه مناسک و آیین ها بر اساس شنیده‌ها و گفته‌هایی است که سینه به سینه از گذشتگان به آنها رسیده و اصولاً مبتنی بر منطق‌ عامه و شعور جمعی است که بر مجموعه‌ای از عقاید و باورهای کهن و روایات شفاهی استوار است.<ref>همانجاها.</ref>
  
سنت تابوت‌گردانی و تابوت‌شویی برای آمدن باران در فصل پاییز نیز از آیینهای کهن در بسیاری از اقوام در دورانهای کهن بوده که آثاری از آن در برخی جامعه‌ها، از جمله جامعۀ ایران هنوز بازمانده است. اصطخری از رسم تابوت‌گردانی برای باران خواهی ــ که تا پس از ظهور اسلام نیز همچنان در میان مردم شـوش معمول بـوده ــ یاد می‌کند و مـی‌نویسد: «مردمان سوس (=‌ شوش) آن تابوت ]تابوت مقدس دانیال نبی، پیامبر بزرگ بنی‌اسرائیل[ را حرمت داشتندی و به وقت تنگی بیرون آوردندی و باران خواستندی» <ref> ص 91؛ </ref> <ref> نیز نک‌ : طوسی، ۱۰۹، ۱۹۹، ۳۴7-۳۴8 </ref>. اصطخری و طوسی چگونگی ساختمان این تابوت را شرح نمی‌دهند و روشن نیست که تابوت دانیال چگونه تابوتی بوده است؟! شبیه تابوت مرده بوده یا شبیه تابوت یا صندوق عهد! <ref>  بلوکباشی ، «تابوت‌گردانی»، ۳۷؛ </ref>  <ref> دربارۀ رسم باران‌خواهی از راه تابوت‌شویی، نک‌ : دنبالۀ مقاله.
+
==پیشینه در ایران باستان==
</ref>
 
== تابوت گردانی در میان قوم بنی اسرائیل ==
 
بنی اسرائیل در جنگها، مانند جنگ با فلسطیان، تابوت را با خود در پیشاپیش سپاه می‌بردند و با دیدن تابوت آرامش قلب و ثبات قدم می‌یافتند و دشمنانشان پریشان حال و هراسان می‌شدند (نک‌ : ه‌ د، تابوت‌عهد).
 
  
== تابوت گردانی در هند ==
+
ساختن تابوتهای تمثیلی شهیدان و آیین حمل آنها در دسته‌های سوگواران در فرهنگ ایران پیشینه بسیار دراز دارد. بنابر روایت های تاریخی، مردم فرارود (ماوراءالنهر) از روزگاران کهن تا سده‌های نخستین دوره اسلامی، همه ساله در آیین یادمان سالمرگ سیاوش، قهرمان اسطوره‌ای ایران شبیه پیکره او را می‌ساختند و در عماری یا محملی می‌نهادند و سینه‌کوبان و بر سر زنان و نوحه‌خوانان در شهر می‌گرداندند.<ref>همو، قالی‌شویان، 67.</ref> <ref>نخل‌گردانی، 13، 97.</ref>
شیعیان هند در روز دهم محرم، و برخی پس از پایان مراسم عاشورا، و برخی دیگر در روز اربعین حسینی، تعزیه‌های <ref> نک‌ : ه‌ د، تابوت، نیز تعزیه </ref> خود را با عَلَمهایی که نمادی از عَلَم حضرت ابوالفضل(ع) می‌پنداشتند، از زیارتگاههای موسوم به امام‌باره (ه‌ م) بیرون می‌آوردند و آنها را با نوحه‌سرایی کنار رودخانه یا دریا می‌بردند و به آب می‌افکندند <ref> تریتـن، 75 </ref> و یـا به ‌گـورستـانهای اطـراف‌ امـام ‌باره‌ها ــ که کربلا نامیده‌می‌شدندــ‌ می‌بردند و خاک می‌کردند <ref> جعفری، 233؛ </ref> <ref> حکمت، ۲۵3-۲۵2. </ref> گروهی نیز آنها را به شط یا چاههایی که آنها را نیز کربلا می‌نامیدند، می‌انداختند<ref> احمد، ۳۲. </ref>
 
عبداللطیف شوشتری که در ۱۲۰۳ق/ 1789م به هندوستان سفر کرده بود، در گزارشی به آیین تعزیه‌داری میان دو گروه مسلمان و هندو که به تقلید از یکدیگر در ماه محرم برگذار می‌کردند، اشاره می‌کند و دربارۀ مراسم هندوها می‌نویسد: «عجیب است که در آن شهر (جِی‌نِگَر) با این حالات که بویی از مسلمانی و بانگ محمدی نیست، اعاظم و متمولین هنود تعزیه‌خانه‌های عالی به تکلّف دارند». هندوهای شهر پس از دیدن هلال ماه عزا (محرم) «رخت سوگواری پوشند و شبیه به ضرایح مقدسه از چوب یا کاغذ سازند و نزد آن به سجده روند و بر خاک غلتند و طلب مطالب نمایند، و بعد از انقضای ایام عاشورا آنها را یا در رودخانه غرق کنند، یا در جایی معین دفن کنند و آن را کربلا گویند». او این چنین مراسمی را میان هندوان شهرهای لکهنو، بنگـاله و بنارس ــ کـه آنها را «کفرستـان» می‌نامد ــ به‌چشـم خود مشاهده کرده است <ref> ص ۴۳5-۴۳4 </ref>. بسیاری این شیوۀ عزاداری و افکندن تعزیه در آب، یا دفن کردن آن در کربلاهای محلی را در میان مسلمانان هند و بلاد دیگر اسلام، تأثیر پذیرفته از آیین هندو و تقلیدی از آنان دانسته‌اند <ref> همو، ۴۳۵؛ </ref> <ref> چلکوفسکی، ۵۹؛ </ref> <ref> احمد، همانجا </ref>. به نظر پیتر چلکوفسکی کربلاهای محلی در هند نقش گورستان بزرگ کربلا در پیرامون مزار امام حسین(ع) در خاک عراق را ایفا می‌کرد و مردم برای تقدیس این کربلاهای محلی مقداری از خاک کربلای اصلی را روی زمین آنها می‌پاشیدند <ref> همانجا. </ref>
 
  
== تابوت گردانی در اندونزی ==
+
نرشخی در سده 4ق در تاریخ بخارا پیشینه رسم سیاوشان در ایران را «زیادت از 3 هزار سال» یاد می‌کند و می‌نویسد: «افراسیاب داماد خویش را بکشت که سیاوش نام داشت». آن‌گاه می‌افزاید: «مردمان بخارا را در کشتن سیاوش نوحه‌هاست، چنان‌ که در همه ولایت ها معروف است» و «قوّالان آن را گریستن مغان خوانند».<ref>ص23، 330.</ref> و بعضی دیوارنگاره ها پیکره نمادین سیاوش را در یک عماری حجله‌مانند نشان می‌دهد که سوگواران گریان و بر سر و رو زنان در پیرامون آن گردآمده‌اند و آن را بر دوش می‌کشند.<ref>ص121-124.</ref>
مسلمانان اندونزی، به ویژه مسلمانان جزیرۀ سـوماترا، همه سالـه در ماه محـرم ــ که آن را «سورا» (قس: عاشورا) می‌نامند ــ بنابر سنت کهن، عزاداری سالار شهیدان، امام حسین(ع) را با نام «یادبود تابوت» برپا می‌کنند. آنها صبح روز عاشورا تابوتهای کوچکی را که «تابوت لینواتق» می‌نامند، برمی‌دارند و خانه به خانه می‌گردانند و صدقه می‌گیرند. هر تابوت را پسری که جامۀ زرد پوشیده است و «انک مجنون» (پسر دیوانه) نامیده می‌شود، حمل می‌کند.
 
در شب دوازدهم محرم (شب سوم امام) تابوتها را همراه با نواختن طبل به در خانۀ حاکم می‌برند و از آنجا دوباره درشهر می‌گردانند. در روز سوم امام، همۀ مردم از خانه‌ها بیرون می‌روند و هر گروه و طایفه با تابوتی رجزخوانان و فخرکنان به سوی یکی از شطهای شهر می‌روند و آنها را در تنگ غروب به آب می‌اندازند <ref> برای شرح کامل مراسم تابوت‌گردانی، نک‌ : شهرستانی، صالح، ۳۶7-۳۶2؛ </ref> <ref> نیز نک‌ : بلوکباشی، نخل‌گردانی، همان، 28- 29. </ref>
 
  
== تابوت گردانی در مجمع‌الجزایر کارائیب ==
+
در گورستان توک قلعه، بازمانده از پیش از میلاد در نقطه پایانی شمال دلتای آمودریا، «استودان» (تابوت)‌هایی بدست آمده است که به صورت صندوقهای مرمرین، سنگی و گلین بوده‌اند. روی در و پیرامون این استودانها نقشها یا طرحهایی ساده و به رنگ سیاه هستند که یکی از این نقشها صحنه‌هایی از سوگواری کم و بیش شبیه صحنه دیوارنگاره پنجیکنت را نشان می‌دهد.
در برخی از نواحی دو جزیرۀ کارائیب و ترینیداد گروههای مذهبی هندو، مسلمان و مسیحی مراسم ماه محرم را که به آن «هوسی» (قس: با نام حسین) می‌گویند، به تأسی از هندوان مهاجر با ساختن تَجّه‌ (دگرگون شدۀ تعزیه، نک‌ : ه‌ د، تابوت)های کوچک و بزرگ، و برخی از آنها با ساختن دو «ماه» نمادین به نام امام حسن (ع) و امام حسین(ع)، با آداب خاص برپا می‌دارند.
 
هر گروه فضای معینی به نام «چوک» در نزدیکی محل ساخت تجه‌ها و محلی به نام کربلا در ساحل دریا دارد که در ۳ روز برگذاری مراسم «هوسی»، مقدس شمرده می‌شود. هر گروه تجه‌های کوچک و بزرگ خود را با آداب مخصوص در چوک می‌گردانند و طواف می‌دهند؛ بعد تجه‌های کوچک را در شب تاسوعا، و تجه‌های بزرگ را فردای عاشورا در آب دریا می‌افکنند. پیش از آن هم تربتی که جمع نموده، و در تجه‌ها نگهداری می‌کرده‌اند، در غروب عاشورا در کربلاهای خود خاک می‌کنند <ref> برای گزارش کامل مراسم ماه محرم در این جزایر، نک‌ : چلکوفسکی، 54-71 </ref>
 
  
== تابوت گردانی در ایران اسلامی ==
+
در این صحنه‌ها پیکره‌ای در تابوت نمایانده می‌شود که سوگواران با جامه‌های سغدی دورتادور آن عزاداری می‌کنند.<ref>همو، 161-162.</ref> همه اینها آیین سوگ سیاوش و حمل تابوت تمثیلی او را در مراسم سالمرگش نشان می‌دهد که در سراسر آسیای مرکزی به ویژه از دوره هخامنشی اهمیت داشته است.
رسم تابوت گردانی در میان شیعیان ایرانی احتمالاً هم‌زمان با تشکیل نخستین تجمعهای شیعی در مجالس سوگ شهیدان دین و راه افتادن دسته‌های زائر مرقد امیر مؤمنان حضرت علی(ع) و امام حسین(ع) رواج یافت. بنا بر گزارشهایی از اوایل سدۀ ۵‌ق شیعیان محلۀ کَرخ بغداد، به هنگام رفتن به زیارت مزار امیرمؤمنان و سیدالشهدا، دستگاههایی آرایه‌بندی و طلاکاری شده به نام منجنیق با خود حمل می‌کردند <ref> ابن جوزی، 8/ 78- 79. </ref> منجنیق نخستین و قدیم‌ترین شعار مذهبی شیعیان و مظهری از تابوت، یا صندوق گور، یا ضریح امام اول و سوم شیعیان بوده است. ابن جوزی توضیحی دربارۀ شکل و ساختمان منجنیق و نوع کاربرد آن نمی‌دهد، اما حمل آن را توسط شیعیان تقلیدی از رسم حمل و گرداندن دستگاهی شبیه آن توسط جوانان سنی‌مذهب اصفهانی به وقت رفتن به زیارت قبر مُصْعَب بن زُبَیْر می‌داند<ref> همانجا. </ref> منجنیق ظاهراً شعاری شبیه نخل امروزی شیعیان ایران بوده است که آن را همچون نخل می‌آراستند <ref> بلوکباشی، همان، ۱۵. </ref>
 
  
== محمل‌گردانی ==
+
==تابوت گردانی در طلب باران==
  
از رسمهای کهن مسلمانان یکی هم رسم محمل‌آرایی و محمل‌گردانی (محمل، اتاقکی چوبی شبیه عماری یا هودج و کجاوه است) در شهرهای برخی از سرزمینهای اسلامی، مانند مصر، شام، یمن، ایران و عراق بوده است. این محملها را هم‌زمان با مناسک حج با پارچه‌های حریر و زربفت می‌پوشاندند و با زیورهای گوناگون می‌آراستند و بر شتر می‌بستند و از شهرهای مختلف به کعبه روانه می‌کردند (برای شرح محمل‌آرایی و پیشینۀ حمل محمل از مصر و شام به حجاز، <ref> نک‌ : ابن بطوطه، ۴6-۴۷؛ </ref> <ref> فقیهی، ۳۸۶-۳۸۴؛ </ref> <ref> فراهانی، ۲۵۲؛ </ref> برای حمل محمل از یزد به مکه در سدۀ 9ق، <ref> نک‌ : روملو، -۵۱۷/۱ 518، ۵۲۱ </ref>.
+
سنت تابوت‌گردانی و تابوت‌شویی برای آمدن باران در فصل پاییز نیز از آیین های کهن در بسیاری از اقوام در دورانهای کهن بوده که آثاری از آن در برخی جامعه‌ها، از جمله جامعه ایران هنوز بازمانده است. اصطخری از رسم تابوت‌گردانی برای باران خواهی ــ که تا پس از ظهور اسلام نیز همچنان در میان مردم شوش معمول بوده ــ یاد می‌کند و می‌نویسد: «مردمان سوس (=‌شوش) آن تابوت [تابوت مقدس دانیال نبی، پیامبر بزرگ بنی‌اسرائیل] را حرمت داشتندی و به وقت تنگی بیرون آوردندی و باران خواستندی».<ref>ص91.</ref> <ref>نیز نک‌: طوسی، 109، 199، 347-348.</ref> اصطخری و طوسی چگونگی ساختمان این تابوت را شرح نمی‌دهند و روشن نیست که تابوت دانیال چگونه تابوتی بوده است؟! شبیه تابوت مرده بوده یا شبیه تابوت یا صندوق عهد!<ref>بلوکباشی، «تابوت‌گردانی»، 37.</ref> <ref>درباره رسم باران‌خواهی از راه تابوت‌شویی، نک‌: دنباله مقاله.</ref>
میرزا حسین فراهانی این محملها را شبیه سقاخانه‌های دستی شیعیان ایران می‌داند که هر یک چند قبۀ طلا و نقره دارد و روپوشی بر آن کشیده‌اند و در ایام عاشورا همراه دسته‌های عزا در کوچه‌ها می‌گردانند<ref>  ص280. </ref> علی‌اصغر فقیهی محملها را بسیار شبیه نخلهای عزای روز عاشورا، و نخل‌گردانی را اثری از این رسم محمل‌گردانی می‌داند <ref> ص 385. </ref> اگرچه ممکن است رسم و آیین محمل‌آرایی و محمل‌گردانی در موسم حج در رسم و آیین نخل‌آرایی و نخل‌گردانی در عاشورا تأثیر گذاشته باشد، اما آن‌چنان که می‌نماید محمل و نخل با یکدیگر متفاوت بوده‌اند. محمل می‌تواند نمونۀ تمثیلی محمل شریف پیامبر(ص) و عایشه به هنگام سفر حج به مکه، و نخل نمونۀ نمادین تابوت و صندوق گور و بارگاه شهید کربلا امام حسین(ع) باشد<ref> بلوکباشی، همان، 99. </ref>
 
در میان شیعیان عراق هنوز هم سنت تابوت‌گردانی در مراسم سالگرد شهادت حضرت علی(ع) در ۲۱ رمضان و شهادت امام موسی بن جعفر(ع) در ۲۵ رجب معمول است. آنها مَحَفّه‌ (اتاقکی هودج مانند و شبیه عماری)‌هایی را به مثابۀ تابوت با پارچۀ سیاه می‌پوشانند و روی محفۀ امیرالمؤمنین(ع) عمامه‌ای سبز و شمشیر (نماد عمامۀ حضرت علی(ع) و شمشیر او ذوالفقار)، و روی محفۀ حضرت موسی بن جعفر(ع) عمامه‌ای باکُند و زنجیر (نمادی از به کند و زنجیر کشیدن امام در زندان) می‌گذارند و پس از گرداندن در شهر به مرقد آن دو می‌برند <ref> برای تفصیل، نک‌ : معتمدی،1/ ۶۰۹، ۶۱2-۶۱1؛ </ref> <ref> نیز نک‌ : بلوکباشی، نخل‌گردانی، ۱۰۶. </ref>
 
  
 +
==تابوت گردانی در میان قوم بنی اسرائیل==
  
== تابوت‌شویی ==
+
بنی اسرائیل در جنگها مانند جنگ با فلسطیان، تابوت را با خود در پیشاپیش سپاه می‌بردند و با دیدن تابوت آرامش قلب و ثبات قدم می‌یافتند و دشمنانشان پریشان حال و هراسان می‌شدند.(نک‌: ه‌ د، تابوت‌عهد)
در مناطق خشک و کم‌آب ایران برای آمدن باران و آبیاری کشتزارها و باغستانها، به ویژه در فصل پاییز، مناسک و آداب تابوت‌گردانی، یا تابوت‌شویی برگذار می‌کردند. مثلاً تا چندی پیش در تبریز، پیرمردان محل، تابوتی را از مسجد محله برمی‌داشتند و به کنار چشمه یا جوی آب می‌بردند و آن را تا زمانی که باران ببارد در آب می‌گذاشتند <ref> عناصری، ۵۱. </ref> در تون (فردوس) ۷ دختر تابوتی را برمی‌داشتند و به مظهر قنات می‌بردند و روی آب رها می‌کردند تا باران رحمت خداوندی بر مزارع کشاورزان ببارد، و تنگی آب را از میانه بردارد <ref> میهن‌دوست، ۱۵۶. </ref>
 
در مشهد اردهال، در اوایل پاییز هر سال (دومین جمعۀ مهرماه) یک تخته قالیچه را که تابوت تمثیلی شهید حضرت سلطانعلی می‌پندارند، از آرامگاه او برمی‌دارند و با تشریفات و آداب خاص به سر نهری می‌برند و با چوب دست بر آن آب می‌پاشند، به این باور که آن را غسل می‌دهند و می‌شویند. سنت‌قالی‌شویی افزون بر نمایش یک رفتار مذهبی در یادآوری خاطرۀ شهادت شهید دشت اردهال، اشاره‌ای هم به رسم کهن باران‌خواهی از راه تابوت‌شویی دارد <ref> بلوکباشی، همان، ۹۲؛ </ref> <ref> برای شرح تفصیلی مناسک نمادین قالی‌شویی، نک‌ : همو، قالی‌شویان، سراسرکتاب؛ </ref> <ref> نیز نک‌ : ه‌ د، قالی‌شویان </ref>.
 
رسم‌گرداندن و بردن گلیم یا قالیچه بر سرچشمه و شستن آن در آب، یا پاشیدن آب برگلیم یا قالی برای آمدن باران و رفع خشک‌سالی در میان مردم شهر مراغه <ref> باشگوز، ۱۱۶ </ref> نیز حاکی از عمـومیت‌ رسم‌ قالی‌شویی، به مثابۀ تابوت‌شویی،‌ برای باران ـ ‌خواهی در سرزمین ایران است <ref> نک‌ : ه‌ د، باران‌خواهی. </ref>
 
رسمهای تابوت‌شویی یا قالی‌شویی در جامعه‌های کنونی ایران را با آیین دفن کردن تابوت دانیال در قعر رودخانۀ شوش و گذشتن آب از روی آن و برخاستن قحط از شهر شوشتر<ref>  طوسی، ۱۰۹، </ref> و نیز با آوردن تابوت حضرت یوسف(ع) از جانبی به جانب دیگر رودخانۀ نیل، برای پدید آمدن «فراخی و نعمت»، و از میانه برخاستن «قحط و تنگی از آن سامان»، و دفن کردن آن تابوت در قعر نیل و گذر آب از روی آن و آمدن فراخی و نعمت به هر دو جانب نیل <ref> همو، ۳۴۷، </ref> می‌توان مقایسه کرد.
 
  
==پانویس ==
+
==تابوت گردانی در هند==
<references />
 
  
 +
شیعیان هند در روز دهم [[محرم]] و برخی پس از پایان مراسم [[عاشورا]] و برخی دیگر در روز [[اربعین]] حسینی، تعزیه‌های<ref>نک‌: ه‌ د، تابوت، نیز تعزیه.</ref> خود را با عَلَمهایی که نمادی از عَلَم حضرت ابوالفضل علیه السلام می‌پنداشتند، از زیارتگاه های موسوم به امام‌ باره (ه‌ م) بیرون می‌آوردند و آنها را با نوحه‌سرایی کنار رودخانه یا دریا می‌بردند و به آب می‌افکندند.<ref>تریتن، 75.</ref> و یا به ‌گورستانهای اطراف‌ امام ‌باره‌ها ــ که [[کربلا]] نامیده‌ می‌شدند ــ‌ می‌بردند و خاک می‌کردند.<ref>جعفری، 233.</ref> <ref>حکمت، 252-253.</ref> گروهی نیز آنها را به شط یا چاههایی که آنها را نیز کربلا می‌نامیدند، می‌انداختند.<ref>احمد، 32.</ref>
  
== مآخذ ==
+
عبداللطیف شوشتری که در 1203ق/1789م به هندوستان سفر کرده بود، در گزارشی به آیین تعزیه‌داری میان دو گروه مسلمان و هندو که به تقلید از یکدیگر در ماه [[محرم]] برگزار می‌کردند، اشاره می‌کند و درباره مراسم هندوها می‌نویسد: «عجیب است که در آن شهر (جِی‌نِگَر) با این حالات که بویی از مسلمانی و بانگ محمدی نیست، اعاظم و متمولین هنود تعزیه‌خانه‌های عالی به تکلّف دارند».
ابن بطوطه، الرحلة، بیروت، 1405ق/1985م؛ ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباد دکن، ۱۳۵۹ق؛ احمد، عزیز، تاریخ تفکر اسلامی در هند، ترجمۀ نقی لطفی و محمدجعفر یاحقی،تهران،1367ش؛اصطخری، ابراهیم،‌مسالک و‌ممالک، ترجمۀ کهن فارسی، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۴۷ش؛ باشگوز، ایهان، «مراسم تمنای باران و باران سازی در ایران»، ترجمۀ محمدحسین باجلان فرخی، کتاب جمعه، تهران، ۱۳۵۸ش، س 1، شم‌ ۱۸؛ بروگش، هاینریش، سفری به دربار سلطان صاحب قران، ترجمۀ محمدحسین کردبچه، تهران، 1367ش؛ بلوکباشی، علی، «تابوت‌گردانی، نمایشی تمثیلی از قدرت قدسی خداوندی»، نشر دانش، تهران، ۱۳۷۸ش، س 16، شم‌ ۴؛ همو، قالی شویان، تهران، ۱۳۷۹ش؛ همو، نخل‌گردانی، تهران، ۱۳۸۰ش؛ تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه، ترجمۀ ابوتراب نوری، به کوشش حمید شیرانی، تهران، 1363ش؛ چلکوفسکی، پیتر، «آثار سنتهای ایرانـی در مراسم ماه محرم در کارائیب»، ایران‌شناسی، تهران، ۱۳۷۲ش، س 5، شم‌ ‌۱؛ حصوری، علی، سیاوشان، تهران، ۱۳۷۸ش؛ حکمت، علی‌اصغر، سرزمین هند، تهران، ۱۳۳۷ش؛ دلاواله، پیترو، سفرنامه، ترجمۀ شعاع‌الدین شفا، تهران، ۱۳۴۸ش؛ روملو، حسن‌، احسن التواریخ، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۴۹ش؛ شوشتری، عبداللطیف، تحفة‌العالم، به کوشش صمد موحد، تهران، ۱۳۶۳ش؛ شهرستانی، صالح، عزای حسین، قم، 1402ق؛ شهرستانی، محمد، توضیح الملل (الملل و النحلترجمۀ مصطفى خالقداد هاشمی، تهران، ۱۳۶۱ش؛ طوسی، محمد، عجایب المخلوقات، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، ۱۳۴۵ش؛ عناصری، جابر، «آیین طلب باران و حرمت آن در ایران»، فرهنگ ایران باستان، تهران، فروردین ۱۳۴۸ش، س 7، شم‌ ۱؛ فرامکین، گرگوار، باستان‌شناسی در آسیای مرکزی، ترجمۀ صادق ملک شهمیرزادی، تهران، ۱۳۷۲ش؛ فرانکلین، ویلیام، مشاهدات سفر از بنگال به ایران (۱۷۸7-۱۷۸6مترجمۀ محسن جاویدان، تهران، ۱۳۵۸ش؛ فراهانی، حسین، سفرنامه، به کوشش حافظ فرمانفرمائیان، تهران، ۱۳۴۲ش؛ فقیهی، علی‌اصغر، وهابیان، تهران، ۱۳۶۶ش؛ کاشغری، محمود، دیوان لغات الترک، استانبول، ۱۳۳۵ق؛ کربن، هانری، ارض ملکوت، ترجمۀ، ضیاءالدین دهشیری، تهران، ۱۳۵۸ش؛ معتمدی، حسین، عزاداری سنتی شیعیان در بیوت علما و حوزه‌های‌ علمیـه و کشورهای‌جهـان، قم، ۱۳۷۸ش؛ میهن‌دوست، محسـن،‌ «ترانـۀ بـاران در تون»، نامۀ کـانون نویسندگان، تهران، ۱۳۶۰ش، شم‌ ۶؛ نرشخـی، محمد، تاریخ بخارا، ترجمۀ احمد بن محمد قباوی، تلخیص محمد بن زفر، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۵۱ش؛ نیز‌:
+
 
Eliade, M., The Myth of the Eternal Return, tr. W. R. Trask, New York, 1974; id, Patterns in Comparative Religion, tr. R. Sheed, London, 1971; Jaffri, H.A., »Moharram Ceremonies in India", Ta'zieh: Ritual and Drama in Iran, ed, P. J. Chelkowski, New York, 1979; Judaica; Tritton, A.S., Islam: Belief and Practices, London, 1966.
+
هندوهای شهر پس از دیدن هلال ماه عزا (محرم) «رخت سوگواری پوشند و شبیه به ضرایح مقدسه از چوب یا کاغذ سازند و نزد آن به [[سجده]] روند و بر خاک غلتند و طلب مطالب نمایند و بعد از انقضای ایام [[عاشورا]] آنها را یا در رودخانه غرق کنند، یا در جایی معین دفن کنند و آن را کربلا گویند».
 +
 
 +
او این چنین مراسمی را میان هندوان شهرهای لکهنو، بنگاله و بنارس ــ که آنها را «کفرستان» می‌نامد ــ به‌ چشم خود مشاهده کرده است.<ref>ص234-235.</ref> بسیاری این شیوه عزاداری و افکندن تعزیه در آب یا دفن کردن آن در کربلاهای محلی را در میان مسلمانان هند و بلاد دیگر اسلام، تأثیر پذیرفته از آیین هندو و تقلیدی از آنان دانسته‌اند.<ref>همو، 435.</ref> <ref>چلکوفسکی، 59.</ref> <ref> احمد، همانجا.</ref> به نظر پیتر چلکوفسکی کربلاهای محلی در هند نقش گورستان بزرگ [[کربلا]] در پیرامون مزار [[امام حسین]] علیه السلام در خاک عراق را ایفا می‌کرد و مردم برای تقدیس این کربلاهای محلی مقداری از خاک کربلای اصلی را روی زمین آنها می‌پاشیدند.<ref>همانجا.</ref>
 +
 
 +
==تابوت گردانی در اندونزی==
 +
 
 +
مسلمانان اندونزی به ویژه مسلمانان جزیره سوماترا، همه ساله در ماه محرم ــ که آن را «سورا» (قس: عاشورا) می‌نامند ــ بنابر سنت کهن، عزاداری سالار شهیدان، [[امام حسین]] علیه السلام را با نام «یادبود تابوت» برپا می‌کنند. آنها صبح روز عاشورا تابوتهای کوچکی را که «تابوت لینواتق» می‌نامند، برمی‌دارند و خانه به خانه می‌گردانند و [[صدقه]] می‌گیرند. هر تابوت را پسری که جامه زرد پوشیده است و «انک مجنون» (پسر دیوانه) نامیده می‌شود، حمل می‌کند.
 +
 
 +
در شب دوازدهم [[محرم]] (شب سوم امام) تابوتها را همراه با نواختن طبل به در خانه حاکم می‌برند و از آنجا دوباره در شهر می‌گردانند. در روز سوم امام، همه مردم از خانه‌ها بیرون می‌روند و هر گروه و طایفه با تابوتی رجزخوانان و فخرکنان به سوی یکی از شطهای شهر می‌روند و آنها را در تنگ غروب به آب می‌اندازند.<ref>برای شرح کامل مراسم تابوت‌گردانی، نک‌: شهرستانی، صالح، 362-367.</ref> <ref>نیز نک‌: بلوکباشی، نخل‌گردانی، همان، 28-29.</ref>
 +
 
 +
==تابوت گردانی در مجمع‌الجزایر کارائیب==
 +
 
 +
در برخی از نواحی دو جزیره کارائیب و ترینیداد گروههای مذهبی هندو، مسلمان و مسیحی مراسم ماه محرم را که به آن «هوسی» (قس: با نام حسین) می‌گویند به تأسی از هندوان مهاجر با ساختن تَجّه‌ (دگرگون شده تعزیه، نک‌: ه‌ د، تابوت)های کوچک و بزرگ و برخی از آنها با ساختن دو «ماه» نمادین به نام [[امام حسن]] علیه السلام و [[امام حسین]] علیه السلام، با آداب خاص برپا می‌دارند.
 +
 
 +
هر گروه فضای معینی به نام «چوک» در نزدیکی محل ساخت تجه‌ها و محلی به نام [[کربلا]] در ساحل دریا دارد که در 3 روز برگزاری مراسم «هوسی»، مقدس شمرده می‌شود. هر گروه تجه‌های کوچک و بزرگ خود را با آداب مخصوص در چوک می‌گردانند و طواف می‌دهند؛ بعد تجه‌های کوچک را در شب [[تاسوعا]] و تجه‌های بزرگ را فردای [[عاشورا]] در آب دریا می‌افکنند. پیش از آن هم تربتی که جمع نموده و در تجه‌ها نگهداری می‌کرده‌اند، در غروب عاشورا در کربلاهای خود خاک می‌کنند.<ref>برای گزارش کامل مراسم ماه [[محرم]] در این جزایر، نک‌: چلکوفسکی، 54-71.</ref>
 +
 
 +
==تابوت گردانی در ایران اسلامی==
 +
 
 +
رسم تابوت گردانی در میان شیعیان ایرانی احتمالاً همزمان با تشکیل نخستین تجمعهای شیعی در مجالس سوگ شهیدان دین و راه افتادن دسته‌های زائر مرقد امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام و [[امام حسین]] علیه السلام رواج یافت. بنابر گزارش هایی از اوایل سده ۵‌ق شیعیان محله کَرخ [[بغداد]] به هنگام رفتن به زیارت مزار امیرمؤمنان و سیدالشهدا، دستگاههایی آرایه‌بندی و طلاکاری شده به نام منجنیق با خود حمل می‌کردند.<ref>ابن جوزی، 8/ 78-79.</ref>
 +
 
 +
منجنیق نخستین و قدیم‌ترین شعار مذهبی شیعیان و مظهری از تابوت یا صندوق گور یا ضریح امام اول و سوم شیعیان بوده است. ابن جوزی توضیحی درباره شکل و ساختمان منجنیق و نوع کاربرد آن نمی‌دهد، اما حمل آن را توسط شیعیان تقلیدی از رسم حمل و گرداندن دستگاهی شبیه آن توسط جوانان سنی‌مذهب اصفهانی به وقت رفتن به زیارت قبر مُصْعَب بن زُبَیْر می‌داند.<ref>همانجا.</ref> منجنیق ظاهراً شعاری شبیه نخل امروزی شیعیان ایران بوده است که آن را همچون نخل می‌آراستند.<ref>بلوکباشی، همان، 15.</ref>
 +
 
 +
==محمل‌ گردانی==
 +
 
 +
از رسمهای کهن مسلمانان یکی هم رسم محمل‌آرایی و محمل‌گردانی (محمل، اتاقکی چوبی شبیه عماری یا هودج و کجاوه است) در شهرهای برخی از سرزمین های اسلامی مانند [[مصر]]، [[شام]]، [[یمن]]، ایران و عراق بوده است. این محملها را هم‌زمان با مناسک حج با پارچه‌های حریر و زربفت می‌پوشاندند و با زیورهای گوناگون می‌آراستند و بر شتر می‌بستند و از شهرهای مختلف به کعبه روانه می‌کردند (برای شرح محمل‌آرایی و پیشینه حمل محمل از مصر و شام به حجاز،<ref>نک‌: ابن بطوطه، 46-47.</ref> <ref>فقیهی، 384-386.</ref> <ref>فراهانی، 252.</ref> برای حمل محمل از [[یزد]] به [[مکه]] در سده 9ق،<ref>نک‌: روملو، 1/ 517-518، 521.</ref> میرزا حسین فراهانی این محملها را شبیه سقاخانه‌های دستی شیعیان ایران می‌داند که هر یک چند قبه طلا و نقره دارد و روپوشی بر آن کشیده‌اند و در ایام عاشورا همراه دسته‌های عزا در کوچه‌ها می‌گردانند.<ref>ص280.</ref>
 +
 
 +
علی‌اصغر فقیهی محملها را بسیار شبیه نخلهای عزای روز عاشورا و نخل‌گردانی را اثری از این رسم محمل‌گردانی می‌داند.<ref>ص385.</ref> اگرچه ممکن است رسم و آیین محمل‌آرایی و محمل‌گردانی در موسم [[حج]] در رسم و آیین نخل‌آرایی و نخل‌گردانی در عاشورا تأثیر گذاشته باشد، اما آن‌چنان که می‌نماید محمل و نخل با یکدیگر متفاوت بوده‌اند.
 +
 
 +
محمل می‌تواند نمونه تمثیلی محمل شریف پیامبر صلی الله علیه و آله و عایشه به هنگام سفر [[حج]] به [[مکه]] و نخل نمونه نمادین تابوت و صندوق گور و بارگاه شهید [[کربلا]] [[امام حسین]] علیه السلام باشد.<ref>بلوکباشی، همان، 99.</ref>
 +
 
 +
در میان شیعیان [[عراق]] هنوز هم سنت تابوت‌گردانی در مراسم سالگرد شهادت حضرت علی علیه السلام در ۲۱ [[رمضان]] و شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام در ۲۵ [[رجب]] معمول است. آنها مَحَفّه‌ (اتاقکی هودج مانند و شبیه عماری)‌هایی را به مثابه تابوت با پارچه سیاه می‌پوشانند و روی محفه امیرالمؤمنین علیه السلام عمامه‌ای سبز و شمشیر (نماد عمامه حضرت علی علیه السلام و شمشیر او ذوالفقار)، و روی محفه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام عمامه‌ای باکُند و زنجیر (نمادی از به کند و زنجیر کشیدن امام در زندان) می‌گذارند و پس از گرداندن در شهر به مرقد آن دو می‌برند.<ref>برای تفصیل، نک‌: معتمدی، 1/609، 611-612.</ref> <ref>نیز نک‌: بلوکباشی، نخل‌گردانی، 106.</ref>
 +
 
 +
==تابوت‌شویی==
 +
 
 +
در مناطق خشک و کم‌آب ایران برای آمدن باران و آبیاری کشتزارها و باغستان ها به ویژه در فصل پاییز، مناسک و آداب تابوت‌گردانی یا تابوت‌شویی برگزار می‌کردند. مثلاً تا چندی پیش در تبریز، پیرمردان محل تابوتی را از مسجد محله برمی‌داشتند و به کنار چشمه یا جوی آب می‌بردند و آن را تا زمانی که باران ببارد در آب می‌گذاشتند.<ref>عناصری، 51.</ref> در تون (فردوس) 7 دختر تابوتی را برمی‌داشتند و به مظهر قنات می‌بردند و روی آب رها می‌کردند تا باران رحمت خداوندی بر مزارع کشاورزان ببارد و تنگی آب را از میانه بردارد.<ref>میهن‌دوست، 156.</ref>
 +
 
 +
در مشهد اردهال، در اوایل پاییز هر سال (دومین جمعه مهرماه) یک تخته قالیچه را که تابوت تمثیلی شهید حضرت سلطانعلی می‌پندارند، از آرامگاه او برمی‌دارند و با تشریفات و آداب خاص به سر نهری می‌برند و با چوب دست بر آن آب می‌پاشند، به این باور که آن را غسل می‌دهند و می‌شویند. سنت‌قالی‌شویی افزون بر نمایش یک رفتار مذهبی در یادآوری خاطره شهادت شهید دشت اردهال، اشاره‌ای هم به رسم کهن باران‌خواهی از راه تابوت‌شویی دارد.<ref>بلوکباشی، همان، 92.</ref> <ref>برای شرح تفصیلی مناسک نمادین قالی‌شویی، نک‌: همو، قالی‌شویان، سراسر کتاب.</ref> <ref>نیز نک‌: ه‌ د، قالی‌شویان.</ref>
 +
 
 +
رسم‌گرداندن و بردن گلیم یا قالیچه بر سرچشمه و شستن آن در آب یا پاشیدن آب بر گلیم یا قالی برای آمدن باران و رفع خشک‌سالی در میان مردم شهر مراغه<ref>باشگوز، 116.</ref> نیز حاکی از عمـومیت‌ رسم‌ قالی‌شویی، به مثابه تابوت‌شویی برای باران ـ ‌خواهی در سرزمین ایران است.<ref>نک‌: ه‌ د، باران‌خواهی.</ref>
 +
 
 +
رسمهای تابوت‌شویی یا قالی‌شویی در جامعه‌های کنونی ایران را با آیین دفن کردن تابوت دانیال در قعر رودخانه شوش و گذشتن آب از روی آن و برخاستن قحط از شهر شوشتر<ref>طوسی، 109.</ref> و نیز با آوردن تابوت [[حضرت یوسف]] علیه السلام از جانبی به جانب دیگر رودخانه نیل برای پدید آمدن «فراخی و نعمت» و از میانه برخاستن «قحط و تنگی از آن سامان» و دفن کردن آن تابوت در قعر نیل و گذر آب از روی آن و آمدن فراخی و نعمت به هر دو جانب نیل<ref>همو، 347.</ref> می‌توان مقایسه کرد.
 +
 
 +
==پانویس==
 +
<references/>
 +
 
 +
==ماخذ==
 +
* ابن بطوطه، الرحلة، بیروت، 1405ق/1985م.
 +
* ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباد دکن، 1359ق.
 +
* احمد، عزیز، تاریخ تفکر اسلامی در هند، ترجمه نقی لطفی و محمدجعفر یاحقی، تهران، 1367ش.
 +
* اصطخری، ابراهیم،‌ مسالک و‌ممالک، ترجمه کهن فارسی به کوشش ایرج افشار، تهران، 1347ش.
 +
* باشگوز، ایهان، «مراسم تمنای باران و باران سازی در ایران»، ترجمه محمدحسین باجلان فرخی، کتاب جمعه، تهران، 1358ش، س1، شم‌18.
 +
* بروگش، هاینریش، سفری به دربار سلطان صاحب قران، ترجمه محمدحسین کردبچه، تهران، 1367ش.
 +
* بلوکباشی، علی، «تابوت‌گردانی، نمایشی تمثیلی از قدرت قدسی خداوندی»، نشر دانش، تهران، 1378ش، س16، شم‌4.
 +
* همو، قالی شویان، تهران، 1379ش.
 +
* همو، نخل‌گردانی، تهران، 1380ش.
 +
* تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه، ترجمه ابوتراب نوری به کوشش حمید شیرانی، تهران، 1363ش.
 +
* چلکوفسکی، پیتر، «آثار سنتهای ایرانی در مراسم ماه [[محرم]] در کارائیب»، ایران‌شناسی، تهران، 1372ش، س5، شم‌1.
 +
* حصوری، علی، سیاوشان، تهران، 1378ش.
 +
* حکمت، علی‌اصغر، سرزمین هند، تهران، 1337ش.
 +
* دلاواله، پیترو، سفرنامه، ترجمه شعاع‌الدین شفا، تهران، 1348ش.
 +
* روملو، حسن‌، احسن التواریخ، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1349ش.
 +
* شوشتری، عبداللطیف، تحفة‌العالم، به کوشش صمد موحد، تهران، 1363ش.
 +
* شهرستانی، صالح، عزای حسین، قم، 1402ق.
 +
* شهرستانی، محمد، توضیح الملل (الملل والنحلترجمه مصطفى خالقداد هاشمی، تهران، 1361ش.
 +
* طوسی، محمد، عجایب المخلوقات به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1345ش.
 +
* عناصری، جابر، «آیین طلب باران و حرمت آن در ایران»، فرهنگ ایران باستان، تهران، فروردین 1348ش، س7، شم‌1.
 +
* فرامکین، گرگوار، باستان‌شناسی در آسیای مرکزی، ترجمه صادق ملک شهمیرزادی، تهران، 1372ش.
 +
* فرانکلین، ویلیام، مشاهدات سفر از بنگال به ایران (1787-1786مترجمه محسن جاویدان، تهران، 1358ش.
 +
* فراهانی، حسین، سفرنامه به کوشش حافظ فرمانفرمائیان، تهران، 1342ش.
 +
* فقیهی، علی‌اصغر، وهابیان، تهران، 1366ش.
 +
* کاشغری، محمود، دیوان لغات الترک، استانبول، 1335ق.
 +
* کربن، هانری، ارض ملکوت، ترجمه ضیاءالدین دهشیری، تهران، 1358ش.
 +
* معتمدی، حسین، عزاداری سنتی شیعیان در بیوت علما و حوزه‌های‌ علمیه و کشورهای‌ جهان، قم، 1378ش.
 +
* میهن‌دوست، محسن،‌ «ترانه باران در تون»، نامه کانون نویسندگان، تهران، 1360ش، شم‌6.
 +
* نرشخـی، محمد، تاریخ بخارا، ترجمه احمد بن محمد قباوی، تلخیص محمد بن زفر به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1351ش.
 +
* نیز‌: Eliade, M., The Myth of the Eternal Return, tr. W. R. Trask, New York, 1974; id, Patterns in Comparative Religion, tr. R. Sheed, London, 1971; Jaffri, H.A., »Moharram Ceremonies in India", Ta'zieh: Ritual and Drama in Iran, ed, P. J. Chelkowski, New York, 1979; Judaica; Tritton, A.S., Islam: Belief and Practices, London, 1966.
  
 
==منابع==
 
==منابع==
*دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد14، صفحه5638، مدخل "تابوت گردانی" از علی بلوکباشی، در دسترس در[http://lib.eshia.ir/23022/14/5638 کتابخانه مدرسه فقاهت]
+
* دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد14، صفحه5638، مدخل "تابوت گردانی" از علی بلوکباشی، در دسترس در [http://lib.eshia.ir/23022/14/5638 کتابخانه مدرسه فقاهت].
 +
 
 
[[رده:آداب و سنن]]
 
[[رده:آداب و سنن]]

نسخهٔ ‏۱۰ مارس ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۱۹

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف بزرگ اسلامی است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


تابوتْ‌گَرْدانی، حمل و گرداندن تابوت‌واره‌های تمثیلی به قصد تشییع نمادین پیکره شهیدان در آیین های سوگواری.

ریشه یابی تابوت گردانی در تاریخ

توده مردم درباره خاستگاه جغرافیایی و آیینی تابوتهای تمثیلی و معنا و مفهوم نمادین آن، و پیشینه حمل و گرداندن انواع تابوت‌واره‌ها در دسته‌های عزا، آگاهی درست و دقیقی ندارند. آنان حمل تابوت را معمولاً رسمی کهن و بازمانده از رسوم نیاکان خود می‌پندارند و می‌گویند که به پیروی از اسلاف خود آداب و رفتار آنها را تقلید و تکرار می‌کنند.[۱][۲]

توجیه مردم از این گونه مناسک و آیین ها بر اساس شنیده‌ها و گفته‌هایی است که سینه به سینه از گذشتگان به آنها رسیده و اصولاً مبتنی بر منطق‌ عامه و شعور جمعی است که بر مجموعه‌ای از عقاید و باورهای کهن و روایات شفاهی استوار است.[۳]

پیشینه در ایران باستان

ساختن تابوتهای تمثیلی شهیدان و آیین حمل آنها در دسته‌های سوگواران در فرهنگ ایران پیشینه بسیار دراز دارد. بنابر روایت های تاریخی، مردم فرارود (ماوراءالنهر) از روزگاران کهن تا سده‌های نخستین دوره اسلامی، همه ساله در آیین یادمان سالمرگ سیاوش، قهرمان اسطوره‌ای ایران شبیه پیکره او را می‌ساختند و در عماری یا محملی می‌نهادند و سینه‌کوبان و بر سر زنان و نوحه‌خوانان در شهر می‌گرداندند.[۴] [۵]

نرشخی در سده 4ق در تاریخ بخارا پیشینه رسم سیاوشان در ایران را «زیادت از 3 هزار سال» یاد می‌کند و می‌نویسد: «افراسیاب داماد خویش را بکشت که سیاوش نام داشت». آن‌گاه می‌افزاید: «مردمان بخارا را در کشتن سیاوش نوحه‌هاست، چنان‌ که در همه ولایت ها معروف است» و «قوّالان آن را گریستن مغان خوانند».[۶] و بعضی دیوارنگاره ها پیکره نمادین سیاوش را در یک عماری حجله‌مانند نشان می‌دهد که سوگواران گریان و بر سر و رو زنان در پیرامون آن گردآمده‌اند و آن را بر دوش می‌کشند.[۷]

در گورستان توک قلعه، بازمانده از پیش از میلاد در نقطه پایانی شمال دلتای آمودریا، «استودان» (تابوت)‌هایی بدست آمده است که به صورت صندوقهای مرمرین، سنگی و گلین بوده‌اند. روی در و پیرامون این استودانها نقشها یا طرحهایی ساده و به رنگ سیاه هستند که یکی از این نقشها صحنه‌هایی از سوگواری کم و بیش شبیه صحنه دیوارنگاره پنجیکنت را نشان می‌دهد.

در این صحنه‌ها پیکره‌ای در تابوت نمایانده می‌شود که سوگواران با جامه‌های سغدی دورتادور آن عزاداری می‌کنند.[۸] همه اینها آیین سوگ سیاوش و حمل تابوت تمثیلی او را در مراسم سالمرگش نشان می‌دهد که در سراسر آسیای مرکزی به ویژه از دوره هخامنشی اهمیت داشته است.

تابوت گردانی در طلب باران

سنت تابوت‌گردانی و تابوت‌شویی برای آمدن باران در فصل پاییز نیز از آیین های کهن در بسیاری از اقوام در دورانهای کهن بوده که آثاری از آن در برخی جامعه‌ها، از جمله جامعه ایران هنوز بازمانده است. اصطخری از رسم تابوت‌گردانی برای باران خواهی ــ که تا پس از ظهور اسلام نیز همچنان در میان مردم شوش معمول بوده ــ یاد می‌کند و می‌نویسد: «مردمان سوس (=‌شوش) آن تابوت [تابوت مقدس دانیال نبی، پیامبر بزرگ بنی‌اسرائیل] را حرمت داشتندی و به وقت تنگی بیرون آوردندی و باران خواستندی».[۹] [۱۰] اصطخری و طوسی چگونگی ساختمان این تابوت را شرح نمی‌دهند و روشن نیست که تابوت دانیال چگونه تابوتی بوده است؟! شبیه تابوت مرده بوده یا شبیه تابوت یا صندوق عهد![۱۱] [۱۲]

تابوت گردانی در میان قوم بنی اسرائیل

بنی اسرائیل در جنگها مانند جنگ با فلسطیان، تابوت را با خود در پیشاپیش سپاه می‌بردند و با دیدن تابوت آرامش قلب و ثبات قدم می‌یافتند و دشمنانشان پریشان حال و هراسان می‌شدند.(نک‌: ه‌ د، تابوت‌عهد)

تابوت گردانی در هند

شیعیان هند در روز دهم محرم و برخی پس از پایان مراسم عاشورا و برخی دیگر در روز اربعین حسینی، تعزیه‌های[۱۳] خود را با عَلَمهایی که نمادی از عَلَم حضرت ابوالفضل علیه السلام می‌پنداشتند، از زیارتگاه های موسوم به امام‌ باره (ه‌ م) بیرون می‌آوردند و آنها را با نوحه‌سرایی کنار رودخانه یا دریا می‌بردند و به آب می‌افکندند.[۱۴] و یا به ‌گورستانهای اطراف‌ امام ‌باره‌ها ــ که کربلا نامیده‌ می‌شدند ــ‌ می‌بردند و خاک می‌کردند.[۱۵] [۱۶] گروهی نیز آنها را به شط یا چاههایی که آنها را نیز کربلا می‌نامیدند، می‌انداختند.[۱۷]

عبداللطیف شوشتری که در 1203ق/1789م به هندوستان سفر کرده بود، در گزارشی به آیین تعزیه‌داری میان دو گروه مسلمان و هندو که به تقلید از یکدیگر در ماه محرم برگزار می‌کردند، اشاره می‌کند و درباره مراسم هندوها می‌نویسد: «عجیب است که در آن شهر (جِی‌نِگَر) با این حالات که بویی از مسلمانی و بانگ محمدی نیست، اعاظم و متمولین هنود تعزیه‌خانه‌های عالی به تکلّف دارند».

هندوهای شهر پس از دیدن هلال ماه عزا (محرم) «رخت سوگواری پوشند و شبیه به ضرایح مقدسه از چوب یا کاغذ سازند و نزد آن به سجده روند و بر خاک غلتند و طلب مطالب نمایند و بعد از انقضای ایام عاشورا آنها را یا در رودخانه غرق کنند، یا در جایی معین دفن کنند و آن را کربلا گویند».

او این چنین مراسمی را میان هندوان شهرهای لکهنو، بنگاله و بنارس ــ که آنها را «کفرستان» می‌نامد ــ به‌ چشم خود مشاهده کرده است.[۱۸] بسیاری این شیوه عزاداری و افکندن تعزیه در آب یا دفن کردن آن در کربلاهای محلی را در میان مسلمانان هند و بلاد دیگر اسلام، تأثیر پذیرفته از آیین هندو و تقلیدی از آنان دانسته‌اند.[۱۹] [۲۰] [۲۱] به نظر پیتر چلکوفسکی کربلاهای محلی در هند نقش گورستان بزرگ کربلا در پیرامون مزار امام حسین علیه السلام در خاک عراق را ایفا می‌کرد و مردم برای تقدیس این کربلاهای محلی مقداری از خاک کربلای اصلی را روی زمین آنها می‌پاشیدند.[۲۲]

تابوت گردانی در اندونزی

مسلمانان اندونزی به ویژه مسلمانان جزیره سوماترا، همه ساله در ماه محرم ــ که آن را «سورا» (قس: عاشورا) می‌نامند ــ بنابر سنت کهن، عزاداری سالار شهیدان، امام حسین علیه السلام را با نام «یادبود تابوت» برپا می‌کنند. آنها صبح روز عاشورا تابوتهای کوچکی را که «تابوت لینواتق» می‌نامند، برمی‌دارند و خانه به خانه می‌گردانند و صدقه می‌گیرند. هر تابوت را پسری که جامه زرد پوشیده است و «انک مجنون» (پسر دیوانه) نامیده می‌شود، حمل می‌کند.

در شب دوازدهم محرم (شب سوم امام) تابوتها را همراه با نواختن طبل به در خانه حاکم می‌برند و از آنجا دوباره در شهر می‌گردانند. در روز سوم امام، همه مردم از خانه‌ها بیرون می‌روند و هر گروه و طایفه با تابوتی رجزخوانان و فخرکنان به سوی یکی از شطهای شهر می‌روند و آنها را در تنگ غروب به آب می‌اندازند.[۲۳] [۲۴]

تابوت گردانی در مجمع‌الجزایر کارائیب

در برخی از نواحی دو جزیره کارائیب و ترینیداد گروههای مذهبی هندو، مسلمان و مسیحی مراسم ماه محرم را که به آن «هوسی» (قس: با نام حسین) می‌گویند به تأسی از هندوان مهاجر با ساختن تَجّه‌ (دگرگون شده تعزیه، نک‌: ه‌ د، تابوت)های کوچک و بزرگ و برخی از آنها با ساختن دو «ماه» نمادین به نام امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام، با آداب خاص برپا می‌دارند.

هر گروه فضای معینی به نام «چوک» در نزدیکی محل ساخت تجه‌ها و محلی به نام کربلا در ساحل دریا دارد که در 3 روز برگزاری مراسم «هوسی»، مقدس شمرده می‌شود. هر گروه تجه‌های کوچک و بزرگ خود را با آداب مخصوص در چوک می‌گردانند و طواف می‌دهند؛ بعد تجه‌های کوچک را در شب تاسوعا و تجه‌های بزرگ را فردای عاشورا در آب دریا می‌افکنند. پیش از آن هم تربتی که جمع نموده و در تجه‌ها نگهداری می‌کرده‌اند، در غروب عاشورا در کربلاهای خود خاک می‌کنند.[۲۵]

تابوت گردانی در ایران اسلامی

رسم تابوت گردانی در میان شیعیان ایرانی احتمالاً همزمان با تشکیل نخستین تجمعهای شیعی در مجالس سوگ شهیدان دین و راه افتادن دسته‌های زائر مرقد امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام و امام حسین علیه السلام رواج یافت. بنابر گزارش هایی از اوایل سده ۵‌ق شیعیان محله کَرخ بغداد به هنگام رفتن به زیارت مزار امیرمؤمنان و سیدالشهدا، دستگاههایی آرایه‌بندی و طلاکاری شده به نام منجنیق با خود حمل می‌کردند.[۲۶]

منجنیق نخستین و قدیم‌ترین شعار مذهبی شیعیان و مظهری از تابوت یا صندوق گور یا ضریح امام اول و سوم شیعیان بوده است. ابن جوزی توضیحی درباره شکل و ساختمان منجنیق و نوع کاربرد آن نمی‌دهد، اما حمل آن را توسط شیعیان تقلیدی از رسم حمل و گرداندن دستگاهی شبیه آن توسط جوانان سنی‌مذهب اصفهانی به وقت رفتن به زیارت قبر مُصْعَب بن زُبَیْر می‌داند.[۲۷] منجنیق ظاهراً شعاری شبیه نخل امروزی شیعیان ایران بوده است که آن را همچون نخل می‌آراستند.[۲۸]

محمل‌ گردانی

از رسمهای کهن مسلمانان یکی هم رسم محمل‌آرایی و محمل‌گردانی (محمل، اتاقکی چوبی شبیه عماری یا هودج و کجاوه است) در شهرهای برخی از سرزمین های اسلامی مانند مصر، شام، یمن، ایران و عراق بوده است. این محملها را هم‌زمان با مناسک حج با پارچه‌های حریر و زربفت می‌پوشاندند و با زیورهای گوناگون می‌آراستند و بر شتر می‌بستند و از شهرهای مختلف به کعبه روانه می‌کردند (برای شرح محمل‌آرایی و پیشینه حمل محمل از مصر و شام به حجاز،[۲۹] [۳۰] [۳۱] برای حمل محمل از یزد به مکه در سده 9ق،[۳۲] میرزا حسین فراهانی این محملها را شبیه سقاخانه‌های دستی شیعیان ایران می‌داند که هر یک چند قبه طلا و نقره دارد و روپوشی بر آن کشیده‌اند و در ایام عاشورا همراه دسته‌های عزا در کوچه‌ها می‌گردانند.[۳۳]

علی‌اصغر فقیهی محملها را بسیار شبیه نخلهای عزای روز عاشورا و نخل‌گردانی را اثری از این رسم محمل‌گردانی می‌داند.[۳۴] اگرچه ممکن است رسم و آیین محمل‌آرایی و محمل‌گردانی در موسم حج در رسم و آیین نخل‌آرایی و نخل‌گردانی در عاشورا تأثیر گذاشته باشد، اما آن‌چنان که می‌نماید محمل و نخل با یکدیگر متفاوت بوده‌اند.

محمل می‌تواند نمونه تمثیلی محمل شریف پیامبر صلی الله علیه و آله و عایشه به هنگام سفر حج به مکه و نخل نمونه نمادین تابوت و صندوق گور و بارگاه شهید کربلا امام حسین علیه السلام باشد.[۳۵]

در میان شیعیان عراق هنوز هم سنت تابوت‌گردانی در مراسم سالگرد شهادت حضرت علی علیه السلام در ۲۱ رمضان و شهادت امام موسی بن جعفر علیه السلام در ۲۵ رجب معمول است. آنها مَحَفّه‌ (اتاقکی هودج مانند و شبیه عماری)‌هایی را به مثابه تابوت با پارچه سیاه می‌پوشانند و روی محفه امیرالمؤمنین علیه السلام عمامه‌ای سبز و شمشیر (نماد عمامه حضرت علی علیه السلام و شمشیر او ذوالفقار)، و روی محفه حضرت موسی بن جعفر علیه السلام عمامه‌ای باکُند و زنجیر (نمادی از به کند و زنجیر کشیدن امام در زندان) می‌گذارند و پس از گرداندن در شهر به مرقد آن دو می‌برند.[۳۶] [۳۷]

تابوت‌شویی

در مناطق خشک و کم‌آب ایران برای آمدن باران و آبیاری کشتزارها و باغستان ها به ویژه در فصل پاییز، مناسک و آداب تابوت‌گردانی یا تابوت‌شویی برگزار می‌کردند. مثلاً تا چندی پیش در تبریز، پیرمردان محل تابوتی را از مسجد محله برمی‌داشتند و به کنار چشمه یا جوی آب می‌بردند و آن را تا زمانی که باران ببارد در آب می‌گذاشتند.[۳۸] در تون (فردوس) 7 دختر تابوتی را برمی‌داشتند و به مظهر قنات می‌بردند و روی آب رها می‌کردند تا باران رحمت خداوندی بر مزارع کشاورزان ببارد و تنگی آب را از میانه بردارد.[۳۹]

در مشهد اردهال، در اوایل پاییز هر سال (دومین جمعه مهرماه) یک تخته قالیچه را که تابوت تمثیلی شهید حضرت سلطانعلی می‌پندارند، از آرامگاه او برمی‌دارند و با تشریفات و آداب خاص به سر نهری می‌برند و با چوب دست بر آن آب می‌پاشند، به این باور که آن را غسل می‌دهند و می‌شویند. سنت‌قالی‌شویی افزون بر نمایش یک رفتار مذهبی در یادآوری خاطره شهادت شهید دشت اردهال، اشاره‌ای هم به رسم کهن باران‌خواهی از راه تابوت‌شویی دارد.[۴۰] [۴۱] [۴۲]

رسم‌گرداندن و بردن گلیم یا قالیچه بر سرچشمه و شستن آن در آب یا پاشیدن آب بر گلیم یا قالی برای آمدن باران و رفع خشک‌سالی در میان مردم شهر مراغه[۴۳] نیز حاکی از عمـومیت‌ رسم‌ قالی‌شویی، به مثابه تابوت‌شویی برای باران ـ ‌خواهی در سرزمین ایران است.[۴۴]

رسمهای تابوت‌شویی یا قالی‌شویی در جامعه‌های کنونی ایران را با آیین دفن کردن تابوت دانیال در قعر رودخانه شوش و گذشتن آب از روی آن و برخاستن قحط از شهر شوشتر[۴۵] و نیز با آوردن تابوت حضرت یوسف علیه السلام از جانبی به جانب دیگر رودخانه نیل برای پدید آمدن «فراخی و نعمت» و از میانه برخاستن «قحط و تنگی از آن سامان» و دفن کردن آن تابوت در قعر نیل و گذر آب از روی آن و آمدن فراخی و نعمت به هر دو جانب نیل[۴۶] می‌توان مقایسه کرد.

پانویس

  1. بلوکباشی، «تابوت‌گردانی»، ۳۲.
  2. نیز نک‌: نخل‌گردانی، 10.
  3. همانجاها.
  4. همو، قالی‌شویان، 67.
  5. نخل‌گردانی، 13، 97.
  6. ص23، 330.
  7. ص121-124.
  8. همو، 161-162.
  9. ص91.
  10. نیز نک‌: طوسی، 109، 199، 347-348.
  11. بلوکباشی، «تابوت‌گردانی»، 37.
  12. درباره رسم باران‌خواهی از راه تابوت‌شویی، نک‌: دنباله مقاله.
  13. نک‌: ه‌ د، تابوت، نیز تعزیه.
  14. تریتن، 75.
  15. جعفری، 233.
  16. حکمت، 252-253.
  17. احمد، 32.
  18. ص234-235.
  19. همو، 435.
  20. چلکوفسکی، 59.
  21. احمد، همانجا.
  22. همانجا.
  23. برای شرح کامل مراسم تابوت‌گردانی، نک‌: شهرستانی، صالح، 362-367.
  24. نیز نک‌: بلوکباشی، نخل‌گردانی، همان، 28-29.
  25. برای گزارش کامل مراسم ماه محرم در این جزایر، نک‌: چلکوفسکی، 54-71.
  26. ابن جوزی، 8/ 78-79.
  27. همانجا.
  28. بلوکباشی، همان، 15.
  29. نک‌: ابن بطوطه، 46-47.
  30. فقیهی، 384-386.
  31. فراهانی، 252.
  32. نک‌: روملو، 1/ 517-518، 521.
  33. ص280.
  34. ص385.
  35. بلوکباشی، همان، 99.
  36. برای تفصیل، نک‌: معتمدی، 1/609، 611-612.
  37. نیز نک‌: بلوکباشی، نخل‌گردانی، 106.
  38. عناصری، 51.
  39. میهن‌دوست، 156.
  40. بلوکباشی، همان، 92.
  41. برای شرح تفصیلی مناسک نمادین قالی‌شویی، نک‌: همو، قالی‌شویان، سراسر کتاب.
  42. نیز نک‌: ه‌ د، قالی‌شویان.
  43. باشگوز، 116.
  44. نک‌: ه‌ د، باران‌خواهی.
  45. طوسی، 109.
  46. همو، 347.

ماخذ

  • ابن بطوطه، الرحلة، بیروت، 1405ق/1985م.
  • ابن جوزی، عبدالرحمان، المنتظم، حیدرآباد دکن، 1359ق.
  • احمد، عزیز، تاریخ تفکر اسلامی در هند، ترجمه نقی لطفی و محمدجعفر یاحقی، تهران، 1367ش.
  • اصطخری، ابراهیم،‌ مسالک و‌ممالک، ترجمه کهن فارسی به کوشش ایرج افشار، تهران، 1347ش.
  • باشگوز، ایهان، «مراسم تمنای باران و باران سازی در ایران»، ترجمه محمدحسین باجلان فرخی، کتاب جمعه، تهران، 1358ش، س1، شم‌18.
  • بروگش، هاینریش، سفری به دربار سلطان صاحب قران، ترجمه محمدحسین کردبچه، تهران، 1367ش.
  • بلوکباشی، علی، «تابوت‌گردانی، نمایشی تمثیلی از قدرت قدسی خداوندی»، نشر دانش، تهران، 1378ش، س16، شم‌4.
  • همو، قالی شویان، تهران، 1379ش.
  • همو، نخل‌گردانی، تهران، 1380ش.
  • تاورنیه، ژان باتیست، سفرنامه، ترجمه ابوتراب نوری به کوشش حمید شیرانی، تهران، 1363ش.
  • چلکوفسکی، پیتر، «آثار سنتهای ایرانی در مراسم ماه محرم در کارائیب»، ایران‌شناسی، تهران، 1372ش، س5، شم‌1.
  • حصوری، علی، سیاوشان، تهران، 1378ش.
  • حکمت، علی‌اصغر، سرزمین هند، تهران، 1337ش.
  • دلاواله، پیترو، سفرنامه، ترجمه شعاع‌الدین شفا، تهران، 1348ش.
  • روملو، حسن‌، احسن التواریخ، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1349ش.
  • شوشتری، عبداللطیف، تحفة‌العالم، به کوشش صمد موحد، تهران، 1363ش.
  • شهرستانی، صالح، عزای حسین، قم، 1402ق.
  • شهرستانی، محمد، توضیح الملل (الملل والنحل)، ترجمه مصطفى خالقداد هاشمی، تهران، 1361ش.
  • طوسی، محمد، عجایب المخلوقات به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1345ش.
  • عناصری، جابر، «آیین طلب باران و حرمت آن در ایران»، فرهنگ ایران باستان، تهران، فروردین 1348ش، س7، شم‌1.
  • فرامکین، گرگوار، باستان‌شناسی در آسیای مرکزی، ترجمه صادق ملک شهمیرزادی، تهران، 1372ش.
  • فرانکلین، ویلیام، مشاهدات سفر از بنگال به ایران (1787-1786م)، ترجمه محسن جاویدان، تهران، 1358ش.
  • فراهانی، حسین، سفرنامه به کوشش حافظ فرمانفرمائیان، تهران، 1342ش.
  • فقیهی، علی‌اصغر، وهابیان، تهران، 1366ش.
  • کاشغری، محمود، دیوان لغات الترک، استانبول، 1335ق.
  • کربن، هانری، ارض ملکوت، ترجمه ضیاءالدین دهشیری، تهران، 1358ش.
  • معتمدی، حسین، عزاداری سنتی شیعیان در بیوت علما و حوزه‌های‌ علمیه و کشورهای‌ جهان، قم، 1378ش.
  • میهن‌دوست، محسن،‌ «ترانه باران در تون»، نامه کانون نویسندگان، تهران، 1360ش، شم‌6.
  • نرشخـی، محمد، تاریخ بخارا، ترجمه احمد بن محمد قباوی، تلخیص محمد بن زفر به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1351ش.
  • نیز‌: Eliade, M., The Myth of the Eternal Return, tr. W. R. Trask, New York, 1974; id, Patterns in Comparative Religion, tr. R. Sheed, London, 1971; Jaffri, H.A., »Moharram Ceremonies in India", Ta'zieh: Ritual and Drama in Iran, ed, P. J. Chelkowski, New York, 1979; Judaica; Tritton, A.S., Islam: Belief and Practices, London, 1966.

منابع

  • دائرة المعارف بزرگ اسلامی، جلد14، صفحه5638، مدخل "تابوت گردانی" از علی بلوکباشی، در دسترس در کتابخانه مدرسه فقاهت.