عدالت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
 
 
عدالت در لغت به معنای دادکردن، دادگر بودن، انصاف داشتن، دادگری و عدالت اجتماعی عدالتی است که همة افراد جامعه از آن برخوردار باشند.
 
عدالت در لغت به معنای دادکردن، دادگر بودن، انصاف داشتن، دادگری و عدالت اجتماعی عدالتی است که همة افراد جامعه از آن برخوردار باشند.
  
'''معنای عدالت در لغت'''
+
==معنای عدالت در لغت==
  
عدل در لغت و اصطلاح، معانی مختلفی دارد كه به برخی از آن‌ها اشاره می‌‌شود: «نهادن هر چیزی به جای خود»، «حد متوسط میان افراط و تفریط در قوای درونی»<ref> فرهنگ معین، واژه عدل.</ref>، «به تساوی تقسیم كردن»<ref> المنجد، ماده عدل.</ref>، «رعایت برابری در پاداش و كیفر دادن به دیگران، اگر عمل نیك است پاداش و اگر بد است است كیفر داده شود».<ref> المفردات، راغب اصفهانی، واژه عدل.</ref>
+
عدل در لغت و اصطلاح، معانی مختلفی دارد كه به برخی از آن‌ها اشاره می‌‌شود: «نهادن هر چیزی به جای خود»، «حد متوسط میان افراط و تفریط در قوای درونی»<ref>فرهنگ معین، واژه عدل.</ref>، «به تساوی تقسیم كردن»<ref> المنجد، ماده عدل.</ref>، «رعایت برابری در پاداش و كیفر دادن به دیگران، اگر عمل نیك است پاداش و اگر بد است است كیفر داده شود».<ref>المفردات، راغب اصفهانی، واژه عدل.</ref>
  
 
شهید مطهری از واژه عدالت و ظلم كه درباره انسان بكار می‌‌رود، چنین ترسیمی ‌‌ارائه داده است: «ما افراد بشر، فردی از نوع خود را كه نسبت به دیگران قصد سوئی ندارد به حقوق آن‌ها تجاوز نمی‌‌كند، هیچ‌گونه تبعیضی میان افراد قائل نمی‌‌گردد، در آنچه مربوط به حوزه حكومت و اداره او است با نهایت بی‌طرفی به همه به یك چشم نگاه می‌‌كند، در مناقشات و اختلافات افراد دیگر، طرفدار مظلوم و دشمن ظالم است؛ چنین كسی را دارای نوعی از كمال (یعنی عدالت) می‌‌دانیم و روش او را قابل «تحسین» می‌‌شماریم و خود او را «عادل» می‌‌دانیم».
 
شهید مطهری از واژه عدالت و ظلم كه درباره انسان بكار می‌‌رود، چنین ترسیمی ‌‌ارائه داده است: «ما افراد بشر، فردی از نوع خود را كه نسبت به دیگران قصد سوئی ندارد به حقوق آن‌ها تجاوز نمی‌‌كند، هیچ‌گونه تبعیضی میان افراد قائل نمی‌‌گردد، در آنچه مربوط به حوزه حكومت و اداره او است با نهایت بی‌طرفی به همه به یك چشم نگاه می‌‌كند، در مناقشات و اختلافات افراد دیگر، طرفدار مظلوم و دشمن ظالم است؛ چنین كسی را دارای نوعی از كمال (یعنی عدالت) می‌‌دانیم و روش او را قابل «تحسین» می‌‌شماریم و خود او را «عادل» می‌‌دانیم».
  
در مقابل، فردی را كه نسبت به حقوق دیگران تجاوز می‌‌كند، در حوزه قدرت و اداره خود میان افراد تبعیض قائل می‌‌شود، طرفدار ستمگران و ستمكشان «بی‌تفاوت» است، چنین كسی را دارای نوعی نقص به نام «ظلم» و ستمگری می‌‌دانیم و خود او را «ظالم» می‌‌خوانیم و روش او را لایق «تقبیح» می‌‌شماریم.<ref> عدل الهی، ص 47، صدرا.</ref>
+
در مقابل، فردی را كه نسبت به حقوق دیگران تجاوز می‌‌كند، در حوزه قدرت و اداره خود میان افراد تبعیض قائل می‌‌شود، طرفدار ستمگران و ستمكشان «بی‌تفاوت» است، چنین كسی را دارای نوعی نقص به نام «ظلم» و ستمگری می‌‌دانیم و خود او را «ظالم» می‌‌خوانیم و روش او را لایق «تقبیح» می‌‌شماریم.<ref>عدل الهی، ص47، صدرا.</ref>
  
'''ارزش عدالت'''
+
==ارزش عدالت==
  
 
عدل دارای جاذبه‌ای فطری است و نزد وجدان عمومی ‌‌بشریت، ارزش گرانقدر دارد زیرا در سایه عدل هر كسی به حق خویش می‌‌رسد، تعدی و تجاوز از جامعه رخت برمی‌‌بندد و امنیت و آرامش بر همه جا حاكم می‌‌شود. به همین جهت مردم، بی‌عدالتی را نكوهش می‌‌كنند و عدالت را می‌‌ستایند.
 
عدل دارای جاذبه‌ای فطری است و نزد وجدان عمومی ‌‌بشریت، ارزش گرانقدر دارد زیرا در سایه عدل هر كسی به حق خویش می‌‌رسد، تعدی و تجاوز از جامعه رخت برمی‌‌بندد و امنیت و آرامش بر همه جا حاكم می‌‌شود. به همین جهت مردم، بی‌عدالتی را نكوهش می‌‌كنند و عدالت را می‌‌ستایند.
  
[[امام صادق]] علیه‌السلام درباره این حقیقت كه بی‌عدالتی عیب و عدالت خوشایند همگان است، فرموده است: «اِتَّقُوا اللهَ وَاعْدِلوُا فَأنَّكُمْ تْعیبونَ عَلی قومٍ لایَعْدلونَ؛<ref> فروع كافی، ج 3، ص 217.</ref> از خداوند پروا كنید و به عدالت رفتار كنید، چرا كه شما به قومی‌‌ كه عدالت نكند خرده می‌‌گیرید».
+
[[امام صادق]] علیه‌السلام درباره این حقیقت كه بی‌عدالتی عیب و عدالت خوشایند همگان است، فرموده است: «اِتَّقُوااللهَ وَاعْدِلوُا فَأنَّكُمْ تْعیبونَ عَلی قومٍ لایَعْدلونَ؛<ref> فروع كافی، ج3، ص217.</ref> از خداوند پروا كنید و به عدالت رفتار كنید، چرا كه شما به قومی‌‌ كه عدالت نكند، خرده می‌‌گیرید».
  
همچنین فرموده است: «العَدْلُ أَحلی مِنَ الشَّهْدِ وَ‌ أَلْیَنُ مِنَ‌ الزبدِ و أطیَبُ ریحاً مِنَ الْمِشْكِ؛<ref> همان.</ref> عدل از عسل شیرین‌تر، از كره نرمتر و از مشك خوشبوتر است».
+
همچنین فرموده است: «العَدْلُ أَحلی مِنَ الشَّهْدِ وَ‌أَلْیَنُ مِنَ‌ الزبدِ و أطیَبُ ریحاً مِنَ الْمِشْكِ؛<ref>همان.</ref> عدل از عسل شیرین‌تر، از كره نرمتر و از مشك خوشبوتر است».
  
 
آری همچنان كه عسل به كام هر كسی شیرین و بوی خوش مشك خوشایند همگان است، رایحه عدل نیز نزد همگان پسندیده و خوشایند است. این سخن اشاره به این است كه مردم تشنه عدالتند و انجام یك كار عادلانه، هر چند قلیل موجب گشایش كارهای بسیار می‌‌شود.
 
آری همچنان كه عسل به كام هر كسی شیرین و بوی خوش مشك خوشایند همگان است، رایحه عدل نیز نزد همگان پسندیده و خوشایند است. این سخن اشاره به این است كه مردم تشنه عدالتند و انجام یك كار عادلانه، هر چند قلیل موجب گشایش كارهای بسیار می‌‌شود.
  
'''آثار اجتماعی عدالت'''
+
==آثار اجتماعی عدالت==
  
 
'''''الف) پایداری اجتماع:'''''
 
'''''الف) پایداری اجتماع:'''''
سطر ۲۶: سطر ۲۵:
 
انسان‌ها به دلیل داشتن، منافع مشترك و نیازهای متقابل همگانی برای زیست سالم و انسانی، نیازمند روابط عادلانه‌اند. عدالت از جمله اصولی است كه به كار بستن آن سبب قوام و پایداری اجتماع است و با اجرای آن حق هر كس ادا شده و راه تعدی و تجاوز به حقوق دیگران بسته می‌‌شود. تنظیم روابط سالم اجتماعی و حفظ حاكمیت ضوابط و قوانین الهی در جامعه اسلامی، تنها در سایه عدالت میسر است.
 
انسان‌ها به دلیل داشتن، منافع مشترك و نیازهای متقابل همگانی برای زیست سالم و انسانی، نیازمند روابط عادلانه‌اند. عدالت از جمله اصولی است كه به كار بستن آن سبب قوام و پایداری اجتماع است و با اجرای آن حق هر كس ادا شده و راه تعدی و تجاوز به حقوق دیگران بسته می‌‌شود. تنظیم روابط سالم اجتماعی و حفظ حاكمیت ضوابط و قوانین الهی در جامعه اسلامی، تنها در سایه عدالت میسر است.
  
امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌‌فرماید: «جَعَلَ اللهُ الْعَدْلَ قِواماً لِلْاَنامِ وَ تَنْزیهاً مِنَ الْمَظالِمِ وَالْآثامِ وَ تَسْنِیهً لِلْاِسْلامِ؛<ref> غررالحكم و دررالكلم، ج 3، ص 374.</ref> خداوند عدالت را برای استواری مردم و پاكیزگی از ستم و گناهان و وسیله علو و سربلندی اسلام قرار داده است». 
+
امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌‌فرماید: «جَعَلَ اللهُ الْعَدْلَ قِواماً لِلْاَنامِ وَ تَنْزیهاً مِنَ الْمَظالِمِ وَالْآثامِ وَ تَسْنِیهً لِلْاِسْلامِ؛<ref>غررالحكم و دررالكلم، ج3، ص374.</ref> خداوند عدالت را برای استواری مردم و پاكیزگی از ستم و گناهان و وسیله علو و سربلندی اسلام قرار داده است». 
  
 
'''''ب) اصلاح مردم:'''''
 
'''''ب) اصلاح مردم:'''''
  
[[امام علی]] علیه‌السلام فرمود: «بِالْعَدلِ تَصْلَحُ الرَّعِیَّهُ؛<ref> همان، ص 206.</ref> ملت با عدل اصلاح می‌‌شود».
+
[[امام علی]] علیه‌السلام فرمود: «بِالْعَدلِ تَصْلَحُ الرَّعِیَّهُ؛<ref>همان، ص206.</ref> ملت با عدل اصلاح می‌‌شود».
  
 
این سخن بیانگر این حقیقت است كه با حاكمیت عدل، امور مختلف زندگی مردم سامان می‌‌یابد و زمینه رشد فضایل اخلاقی فراهم می‌‌شود.
 
این سخن بیانگر این حقیقت است كه با حاكمیت عدل، امور مختلف زندگی مردم سامان می‌‌یابد و زمینه رشد فضایل اخلاقی فراهم می‌‌شود.
سطر ۳۶: سطر ۳۵:
 
'''''ج) پایداری و قدرت دولت:'''''
 
'''''ج) پایداری و قدرت دولت:'''''
  
امام علی علیه‌السلام می‌‌فرماید: «ثُباتُ الدُّوَلِ بِاقامَهِ سُنَنِ العَدلِ؛<ref> همان، ص 353.</ref> پایداری دولت‌ها با برپایی سنت‌های عادلانه است».
+
امام علی علیه‌السلام می‌‌فرماید: «ثُباتُ الدُّوَلِ بِاقامَهِ سُنَنِ العَدلِ؛<ref>همان، ص353.</ref> پایداری دولت‌ها با برپایی سنت‌های عادلانه است».
  
 
'''''د) آبادی و بركت:'''''
 
'''''د) آبادی و بركت:'''''
  
این دو اثر ارزنده نیز در دو جمله از امیرمؤمنان علیه‌السلام بیان شده است. «بِالْعَدْلِ تَتَضاعَفُ الْبَرَكاتُ؛<ref> شرح غررالحكم، ج 2، ص 205.</ref> با عدالت بركت‌ها فزونی می‌‌یابد».
+
این دو اثر ارزنده نیز در دو جمله از امیرمؤمنان علیه‌السلام بیان شده است. «بِالْعَدْلِ تَتَضاعَفُ الْبَرَكاتُ؛<ref>شرح غررالحكم، ج2، ص205.</ref> با عدالت بركت‌ها فزونی می‌‌یابد».
  
«ما عُمّرت البلدان بمثل العدل؛<ref> همان، ج 6، ص 68.</ref> شهرها به هیچ چیز همانند دادگری آباد نمی‌‌شود».
+
«ما عُمّرت البلدان بمثل العدل؛<ref> همان، ج6، ص68.</ref> شهرها به هیچ چیز همانند دادگری آباد نمی‌‌شود».
  
'''عوامل انحراف از مسیر عدالت'''
+
==عوامل انحراف از مسیر عدالت==
  
با فطری بودن جاذبه عدل، این سؤال مطرح است كه عامل انحراف بشر از مسیر عدل چیست؟ از برخی آیات قرآن استفاده می‌‌شود كه «امیال نفسانی» و نیز «حب و بغض»های بیجا از جمله انگیزه‌های بشر در سرپیچی از اجرای عدل است: «یا أَیُّها الّذینَ آمَنوُا كونُوا قَوّامینَ بِالقِسطِ شُهَداءَ لِلّهِ وَلَو عَلَی أَنْفُسِكُمْ أَوِ الوالدیْنِ والاَقربینَ إِن یَكُنْ غَنیّاً أَوْ فقیرَاً فالله أَولَی بِهِما فَلَاتتَّبِعُوا الهَوی أَن تَعْدِلوا؛<ref> [[سوره نساء]]، آیه 135.</ref> ای كسانی كه [[ایمان]] آورده‌اید كاملاً قیام به عدالت كنید، برای خدا گواهی دهید؛ اگرچه بر ضرر خود یا پدر و مادر و خویشان شما باشد، چه فقیر باشند و یا توانگر پس (در هر حال) خداوند سزاوارتر است (كه جانب او را مراعات كنید) پس پیروی هوای نفس مكنید كه از حق منحرف خواهید شد».
+
با فطری بودن جاذبه عدل، این سؤال مطرح است كه عامل انحراف بشر از مسیر عدل چیست؟ از برخی آیات قرآن استفاده می‌‌شود كه «امیال نفسانی» و نیز «حب و بغض»های بیجا از جمله انگیزه‌های بشر در سرپیچی از اجرای عدل است: {{متن قرآن|«یا أَیُّها الّذینَ آمَنوُا كونُوا قَوّامینَ بِالقِسطِ شُهَداءَ لِلّهِ وَلَو عَلَی أَنْفُسِكُمْ أَوِ الوالدیْنِ والاَقربینَ إِن یَكُنْ غَنیّاً أَوْ فقیرَاً فالله أَولَی بِهِما فَلَاتتَّبِعُوا الهَوی أَن تَعْدِلوا»}}؛<ref>[[سوره نساء]]، آیه 135.</ref> ای كسانی كه [[ایمان]] آورده‌اید كاملاً قیام به عدالت كنید، برای خدا گواهی دهید؛ اگرچه بر ضرر خود یا پدر و مادر و خویشان شما باشد، چه فقیر باشند و یا توانگر پس (در هر حال) خداوند سزاوارتر است (كه جانب او را مراعات كنید) پس پیروی هوای نفس مكنید كه از حق منحرف خواهید شد».
  
 
آری پیروی از هوا و هوس، روحیه عدالتخواهی را تضعیف می‌‌كند. دیده خدابین را كور می‌‌نماید و روزنه خودبینی را می‌‌گشاید و سرانجام انسان را وامی‌‌دارد تا به ملاحظه پدر و مادر و خویشان و اقوام، پا روی حقیقت بگذارد و از اجرای عدل سرباز زند.
 
آری پیروی از هوا و هوس، روحیه عدالتخواهی را تضعیف می‌‌كند. دیده خدابین را كور می‌‌نماید و روزنه خودبینی را می‌‌گشاید و سرانجام انسان را وامی‌‌دارد تا به ملاحظه پدر و مادر و خویشان و اقوام، پا روی حقیقت بگذارد و از اجرای عدل سرباز زند.
  
كینه با دشمنان نیز از دیگر عواملی است كه فرد را وامی‌‌دارد تا عدالت را نادیده انگارد. از این رو [[قرآن كریم]] تأكید فرموده است تا مؤمنان از بازگو كردن سخن حق در هیچ شرایطی خودداری نكنند و رعایت عدالت را بر هر چیز دیگر مقدم دارند: «یَا اَیُّها الَّذینَ آمَنوا كونُوا قَوّامینَ لِلّهِ شُهداءَ بِالقِسطِ وَلایَجْرِمَنَّكُمْ شَنآنُ قَوْمٍ علَی أَلّا تَعْدِلو إِعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتقوی؛<ref> [[سوره مائده]]، آیه 8.</ref> ای مؤمنان، برای خدا قیام كنید و به عدالت گواهی دهید و دشمنی قومی، شما را وادار نكند كه عدالت نكنید، عدالت كنید كه به تقوا نزدیكتر است».
+
كینه با دشمنان نیز از دیگر عواملی است كه فرد را وامی‌‌دارد تا عدالت را نادیده انگارد. از این رو [[قرآن كریم]] تأكید فرموده است تا مؤمنان از بازگو كردن سخن حق در هیچ شرایطی خودداری نكنند و رعایت عدالت را بر هر چیز دیگر مقدم دارند: {{متن قرآن|«یَا اَیُّها الَّذینَ آمَنوا كونُوا قَوّامینَ لِلّهِ شُهداءَ بِالقِسطِ وَلایَجْرِمَنَّكُمْ شَنآنُ قَوْمٍ علَی أَلّا تَعْدِلو إِعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتقوی»}}؛<ref> [[سوره مائده]]، آیه 8.</ref> ای مؤمنان، برای خدا قیام كنید و به عدالت گواهی دهید و دشمنی قومی، شما را وادار نكند كه عدالت نكنید، عدالت كنید كه به تقوا نزدیكتر است.
  
'''كاربردهای عدالت'''
+
==كاربردهای عدالت==
  
 
در این بخش به برخی از كاربردهای عدل كه به طور معمول در زندگی روزمره با آن‌ها روبرو هستیم،‌ اشاره می‌‌كنیم:
 
در این بخش به برخی از كاربردهای عدل كه به طور معمول در زندگی روزمره با آن‌ها روبرو هستیم،‌ اشاره می‌‌كنیم:
  
# شهادت به حق: عدالت ایجاب می‌‌كند كه یك فرد مسلمان در داوری‌های رسمی‌‌ و خودمانی همواره طرفدار «حق» و «اهل حق» باشد و اگر او را به گواهی دادن طلبیدند، صادقانه گواهی دهد، گرچه به زیان خودش باشد، چنان كه آیه 135 [[سوره نساء]] كه پیش‌تر آمد، بر این مطلب تصریح دارد و حضرت [[امام صادق]] علیه‌السلام نیز آن را از حقیقت ایمان شمرده است: «اِنَّ مِنَ حَقیقَهِ الایمانِ اَنْ تُؤَثِّرَ الحَقَّ وَ اِنْ ضَرَّكَ، عَلَی الباطِلِ وَ اِنْ نَفَعَكَ...؛<ref> [[بحارالانوار]]، ج 70، ص 107، اسلامیه.</ref> از حقیقت ایمان (این) است كه حق را ـ گرچه به زیانت باشد ـ بر باطل ـ گرچه به سودت باشد ـ مقدم بداری».
+
# شهادت به حق: عدالت ایجاب می‌‌كند كه یك فرد مسلمان در داوری‌های رسمی‌‌ و خودمانی همواره طرفدار «حق» و «اهل حق» باشد و اگر او را به گواهی دادن طلبیدند، صادقانه گواهی دهد، گرچه به زیان خودش باشد، چنان كه آیه 135 [[سوره نساء]] كه پیش‌تر آمد، بر این مطلب تصریح دارد و حضرت [[امام صادق]] علیه‌السلام نیز آن را از حقیقت ایمان شمرده است: «اِنَّ مِنَ حَقیقَهِ الایمانِ اَنْ تُؤَثِّرَ الحَقَّ وَ اِنْ ضَرَّكَ، عَلَی الباطِلِ وَ اِنْ نَفَعَكَ...؛<ref>[[بحارالانوار]]، ج 70، ص 107، اسلامیه.</ref> از حقیقت ایمان (این) است كه حق را ـ گرچه به زیانت باشد ـ بر باطل ـ گرچه به سودت باشد ـ مقدم بداری».
  
 
# قضاوت به حق: ممكن است كسانی گاه و بیگاه ما را به داوری بخوانند مانند داوری میان دو همسایه، دو همكار، دو فرزند، زن و شوهر و... در این گونه موارد، عدالت حكم می‌‌كند كه آنچه را حق تشخیص می‌‌دهیم، اظهار كنیم و ملاحظه و رودربایستی سبب حق‌كشی ما نشود، چنین كاری ممكن است در ابتدا برای ما آسان بنماید ولی هنگام عمل خواهیم دید كه چندان هم آسان نیست به ویژه اگر یك طرف دعوا دوست و طرف مقابل، دشمن باشد. در این گونه موارد خواهیم یافت كه حق‌گویی و داوری به حق، سخت و سنگین است.
 
# قضاوت به حق: ممكن است كسانی گاه و بیگاه ما را به داوری بخوانند مانند داوری میان دو همسایه، دو همكار، دو فرزند، زن و شوهر و... در این گونه موارد، عدالت حكم می‌‌كند كه آنچه را حق تشخیص می‌‌دهیم، اظهار كنیم و ملاحظه و رودربایستی سبب حق‌كشی ما نشود، چنین كاری ممكن است در ابتدا برای ما آسان بنماید ولی هنگام عمل خواهیم دید كه چندان هم آسان نیست به ویژه اگر یك طرف دعوا دوست و طرف مقابل، دشمن باشد. در این گونه موارد خواهیم یافت كه حق‌گویی و داوری به حق، سخت و سنگین است.
  
چنان كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله می‌‌فرماید: «الحق ثَقیلٌ مُرٌّ وَالباطِلُ خَفیفٌ حُلْوٌ...؛<ref> بحارالانوار، ج 77، ص 82.</ref> حق سنگین و تلخ و باطل سبك و شیرین است!» و اگر كسی این سنگینی را تحمل كند و آن تلخی را بچشد، شایسته آن است كه [[امام علی]] علیه‌السلام درباره‌اش بفرماید: «اَفْضلُ الْخَلقِ اقضاهُمْ بِالْحَقَّ؛<ref> شرح غررالحكم، ج 2، ص 467.</ref> بهترین مردم كسی است كه بیش از دیگران به حق، داوری كند».
+
چنان كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله می‌‌فرماید: «الحق ثَقیلٌ مُرٌّ وَالباطِلُ خَفیفٌ حُلْوٌ...؛<ref>بحارالانوار، ج 77، ص 82.</ref> حق سنگین و تلخ و باطل سبك و شیرین است!» و اگر كسی این سنگینی را تحمل كند و آن تلخی را بچشد، شایسته آن است كه [[امام علی]] علیه‌السلام درباره‌اش بفرماید: «اَفْضلُ الْخَلقِ اقضاهُمْ بِالْحَقَّ؛<ref>شرح غررالحكم، ج2، ص467.</ref> بهترین مردم كسی است كه بیش از دیگران به حق، داوری كند».
  
 
# حق‌طلبی و حق‌دهی: گرفتن حق و دادن حق نیز از لوازم عدالت است. حال، این حق كوچك باشد یا بزرگ، فردی باشد یا اجتماعی، دینی باشد یا سیاسی، اقتصادی باشد یا فرهنگی و...
 
# حق‌طلبی و حق‌دهی: گرفتن حق و دادن حق نیز از لوازم عدالت است. حال، این حق كوچك باشد یا بزرگ، فردی باشد یا اجتماعی، دینی باشد یا سیاسی، اقتصادی باشد یا فرهنگی و...
  
شخص عادل، هم درصدد احقاق حقوق خود و دیگران برمی‌‌آید، (حق طلبی) و هم حقوق دیگران را به آنان بازمی‌‌گرداند. (حق دهی) امیرمؤمنان علیه‌السلام ضمن نامه‌ای به سران سپاه خود، از حق رهبر و رهروان، سخن به میان می‌‌آورد و گوشه‌ای از آن را شرح می‌‌دهد، سپس به آنان سفارش می‌‌كند كه هم حق خود را از رده بالاتر دریافت كنند و هم حقوق آنان را بپردازند.<ref> ر.ك: نهج‌البلاغه، فیض الاسلام، نامه 50.</ref>
+
شخص عادل، هم درصدد احقاق حقوق خود و دیگران برمی‌‌آید، (حق طلبی) و هم حقوق دیگران را به آنان بازمی‌‌گرداند. (حق دهی) امیرمؤمنان علیه‌السلام ضمن نامه‌ای به سران سپاه خود، از حق رهبر و رهروان، سخن به میان می‌‌آورد و گوشه‌ای از آن را شرح می‌‌دهد، سپس به آنان سفارش می‌‌كند كه هم حق خود را از رده بالاتر دریافت كنند و هم حقوق آنان را بپردازند.<ref>ر.ك: نهج‌البلاغه، فیض الاسلام، نامه 50.</ref>
  
# انجام فرائض و ترك گناهان: چنین عدالتی در مرجع تقلید، امام جماعت، قاضی، گواه در دادگاه و مانند آن شرط است، حضرت [[امام خمینی]] قدس سره در معنای آن فرموده است: «حالتی است نفسانی كه صاحب خود را بر پایبندی به [[تقوا]] وامی‌‌دارد و مانع ارتكاب گناهان كبیره (و با احتیاط، گناهان صغیره) می‌‌شود... همچنین از انجام كارهایی كه در عرف، بی‌مبالاتی در دین شمرده می‌‌شود، جلوگیری می‌‌كند».<ref> ترجمه تحریرالوسیله، ج 1، ص 499، با توجه به پاورقی، (با تصرف در عبارت).</ref>
+
# انجام فرائض و ترك گناهان: چنین عدالتی در مرجع تقلید، امام جماعت، قاضی، گواه در دادگاه و مانند آن شرط است، حضرت [[امام خمینی]] قدس سره در معنای آن فرموده است: «حالتی است نفسانی كه صاحب خود را بر پایبندی به [[تقوا]] وامی‌‌دارد و مانع ارتكاب گناهان كبیره (و با احتیاط، گناهان صغیره) می‌‌شود... همچنین از انجام كارهایی كه در عرف، بی‌مبالاتی در دین شمرده می‌‌شود، جلوگیری می‌‌كند».<ref>ترجمه تحریرالوسیله، ج1، ص499، با توجه به پاورقی، (با تصرف در عبارت).</ref>
  
 
در برابر چنین عدالتی «فسق» قرار دارد؛ یعنی كسی كه مرتكب گناه كبیره شود یا بر گناه صغیر اصرار بورزد، «فاسق»‌ است كه از مرجعیت، امامت جماعت، گواهی دادن بر دادگاه و مانند آن محروم می‌‌شود، مگر آن كه از گناه [[توبه]] كند.
 
در برابر چنین عدالتی «فسق» قرار دارد؛ یعنی كسی كه مرتكب گناه كبیره شود یا بر گناه صغیر اصرار بورزد، «فاسق»‌ است كه از مرجعیت، امامت جماعت، گواهی دادن بر دادگاه و مانند آن محروم می‌‌شود، مگر آن كه از گناه [[توبه]] كند.
سطر ۷۲: سطر ۷۱:
 
# احترام به اموال و حقوق مردم: مصداق دیگر عدالت، احترام به جان، آبرو، مال و حقوق دینی و اجتماعی مردم است كه باید مراعات گردد، این دادگری نیز حساس و ارزشمند است كه بایستی به آن آراسته باشیم؛ اهمال یك پزشك در نجات جان بیمار، كوتاهی نیروی نظامی‌‌ و انتظامی‌‌ در ایجاد امنیت داخلی و خارجی، سستی یك قاضی در اعمال قانون، بی‌تفاوتی هر مسئولی در برابر حقوق مردم و... از اموری است كه عدالت را خدشه‌دار می‌‌كند و مرتكبین چنین كارهایی هرگز عادل شمرده نمی‌‌شوند.
 
# احترام به اموال و حقوق مردم: مصداق دیگر عدالت، احترام به جان، آبرو، مال و حقوق دینی و اجتماعی مردم است كه باید مراعات گردد، این دادگری نیز حساس و ارزشمند است كه بایستی به آن آراسته باشیم؛ اهمال یك پزشك در نجات جان بیمار، كوتاهی نیروی نظامی‌‌ و انتظامی‌‌ در ایجاد امنیت داخلی و خارجی، سستی یك قاضی در اعمال قانون، بی‌تفاوتی هر مسئولی در برابر حقوق مردم و... از اموری است كه عدالت را خدشه‌دار می‌‌كند و مرتكبین چنین كارهایی هرگز عادل شمرده نمی‌‌شوند.
  
'''عدالت در فرهنگ اسلامی'''
+
==عدالت در فرهنگ اسلامی==
  
از نظر لغوی عدل در مقابل ظلم و به معنای احقاق حق و اخراج حق از باطل است و امر متوسط میان افراط و تفریط را نیز عدل گویند. در تفسیر نمونه ذیل ایة 90 نحل آمده عدل به معنای واقعی کلمه آن است که هر چیزی در جای خود باشد؛ یعنی دادن حق هر صاحب حق.
+
از نظر لغوی عدل در مقابل ظلم و به معنای احقاق حق و اخراج حق از باطل است و امر متوسط میان افراط و تفریط را نیز عدل گویند. در تفسیر نمونه ذیل آیه 90 نحل آمده عدل به معنای واقعی کلمه آن است که هر چیزی در جای خود باشد؛ یعنی دادن حق هر صاحب حق.
  
 
شهید مطهری در کتاب عدل الهی چهار برداشت از عدل را بیان می کند:
 
شهید مطهری در کتاب عدل الهی چهار برداشت از عدل را بیان می کند:
  
1. موزون بودن: یعنی رعایت تناسب یا توازن میان اجزای یک مجموعه؛ واژة اقتصاد نیز در فرهنگ اسلامی به معنای رعایت حد وسط و اعتدال ذکر شده است و اساس اقتصاد اسلامی بر مبنای رعایت اعتدال است.
+
* 1. موزون بودن: یعنی رعایت تناسب یا توازن میان اجزای یک مجموعه؛ واژه اقتصاد نیز در فرهنگ اسلامی به معنای رعایت حد وسط و اعتدال ذکر شده است و اساس اقتصاد اسلامی بر مبنای رعایت اعتدال است.
 +
* 2. تساوی و رفع تبعیض: یعنی رعایت مساوات بین افراد هنگامی که استعدادها و استحقاق های مساوی دارند، مانند: عدل قاضی.
 +
* 3. رعایت حقوق افراد ودادن پاداش و امتیاز بر اساس میزان مشارکت آنها مانند: عدالت اجتماعی.
 +
* 4. رعایت استحقاق ها: این معنی از عدل عمدتاً مربوط به عدالت تکوینی و از خصوصیات باری تعالی است.
  
2. تساوی و رفع تبعیض: یعنی رعایت مساوات بین افراد هنگامی که استعدادها و استحقاق های مساوی دارند، مانند: عدل قاضی.
+
از دیدگاه قرآن کریم عدل در سراسر نظام آفرینش جاری است و نسبت به همه موجودات و همه هستی از آن جهت که فعل خدواند متعال هستند جریان دارد. به تعبیر [[قرآن کریم]] هم نظام طبیعت و هم نظام ملکوت، عادلانه می باشد. «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات انزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط».
  
3. رعایت حقوق افراد ودادن پاداش و امتیاز بر اساس میزان مشارکت آنها مانند: عدالت اجتماعی.
+
بنابراین سبب پویایی عدل در سراسر هستی چه در نظام تکوینی و چه در نظام تشریع، خداوند متعال خواهد بود بنابراین عدالت وصفی است برای توزیع مواهب و بدلیل آن که رحمت و علم الهی بی نهایت است عدالت به معنای تام و کامل آن محقق می شود.
  
4. رعایت استحقاق ها: این معنی از عدل عمدتاً مربوط به عدالت تکوینی و از خصوصیات باری تعالی است.
+
آنچه ویژگی منحصر به فرد دیدگاه برگرفته از [[وحی]] می باشد آن است که عدالت در میان انسانها هماهنگ با واقعیت های آفرینش بوده و آفرینش نیز دارای یک نظام هدفمند است لذا چنانچه قدرت علمی انسان نتواند برخی از اهداف حیات بشری را کشف نماید و در عین حال علم به آنها و عمل بدان اصول در رسیدن انسان به زندگی عادلانه و سعادتمند موثر باشد بی گمان خداوند متعال از طریق وحی، انسانها را هدایت خواهد کرد در حالی که در دیدگاه های غیردینی این مشکلات پیچیدگی های غیرقابل حلی پیدا می کند. علاوه بر این روایات بسیاری درباره عدالت و تبعات آن در کتب شیعی ذکر شده که به چند روایت اشاره می کنیم:
  
از دیدگاه قرآن کریم عدل در سراسر نظام آفرینش جاری است و نسبت به همة موجودات و همة هستی از آن جهت که فعل خدواند متعال هستند جریان دارد. به تعبیر قرآن کریم هم نظام طبیعت و هم نظام ملکوت، عادلانه می باشد.«لقد ارسلنا رسلنا بالبینات انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط»
+
* «العدل حیات الاحکام». امام علی علیه السلام
 +
* «لو عدل فی الناس لاستعنو». امام موسی کاظم علیه السلام
 +
* «ما عمرت البلدان به مثل العدل». امام علی علیه السلام
 +
* «ان الناس یستعنون اذا عدل بینهم». امام صادق علیه السلام
  
بنابراین سبب پویایی عدل در سراسر هستی چه در نظام تکوینی و چه در نظام تشریع، خداوند متعال خواهد بود.  
+
عدالت بنابر سخن مفسرین قرآن بطوری که در احادیث یاد شده ملاحظه شود آن است که فقر نباشد و مردم در معیشت و زندگی به استغنا و بی نیازی دست یابند. به نظر می رسد که اجرای عدالت و تحقق تقوا نویددهنده یک جامعه رفاه اسلامی خواهد بود.
  
بنابراین عدالت وصفی است برای توزیع مواهب و بدلیل آن که رحمت و علم الهی بی نهایت است عدالت به معنای تام و کامل آن محقق می شود.
+
==پانویس==
 +
<references/>
  
آن چه ویژگی منحصر به فرد دیدگاه برگرفته از وحی می باشد آن است که عدالت در میان انسان ها هماهنگ با واقعیت های آفرینش بوده و آفرینش نیز دارای یک نظام هدف مند است لذا چنان چه قدرت علمی انسان نتواند برخی از اهداف حیات بشری را کشف نماید و در عین حال علم به آنها و عمل بدان اصول در رسیدن انسان به زندگی عادلانه و سعادت مند موثر باشد بی گمان خداوند متعال از طریق وحی، انسان ها را هدایت خواهد کرد در حالی که در دیدگاه های غیر دینی این مشکلات پیچیدگی های غیرقابل حلی پیدا می کند. علاوه بر این روایات بسیاری درباره عدالت و تبعات آن در کتب شیعی ذکر شده که به چند روایت اشاره می کنیم:
+
==منابع==
 
+
* علی‌اصغر الهامی‌‌نیا، اخلاق اسلامی.
«العدل حیات الاحکام» امام علی (ع)
+
* سعید آخوندزاده، مفهوم عدالت، مجله دانش پژوهان، بهار و تابستان 1385، شماره 8، صفحه 38، [http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/5801/5820/58768 پایگاه اطلاع رسانی حوزه].
 
 
«لو عدل فی الناس لا ستعنو» امام موسی کاظم (ع)
 
 
 
«ما عمرت البلدان به مثل العدل» امام علی(ع)
 
 
 
«ان الناس یستعنون اذا عدل بینهم» امام صادق (ع)
 
 
 
عدالت بنابر سخن مفسرین قرآن بطوری که در احادیث یاد شده ملاحظه شود آن است که فقر نباشد ومردم در معیشت و زندگی به استغنا و بی نیازی دست یابند.
 
 
 
به نظر می رسد که اجرای عدالت و تحقق تقوا نوید دهندة یک جامعة رفاه اسلامی خواهد بود.
 
 
 
 
 
 
 
==پانویس ==
 
<references />
 
 
 
===منابع===
 
 
 
*علی‌اصغر الهامی‌‌نیا، اخلاق اسلامی.
 
 
 
*سعید آخوندزاده،مفهوم عدالت،مجله دانش پژوهان، بهار و تابستان 1385، شماره 8،صفحه 38،[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/5801/5820/58768 پایگاه اطلاع رسانی حوزه]
 
  
 
[[رده: اخلاق اجتماعی پسندیده]]
 
[[رده: اخلاق اجتماعی پسندیده]]
 
[[رده: صفات پسندیده]]
 
[[رده: صفات پسندیده]]

نسخهٔ ‏۸ فوریهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۷:۳۰

عدالت در لغت به معنای دادکردن، دادگر بودن، انصاف داشتن، دادگری و عدالت اجتماعی عدالتی است که همة افراد جامعه از آن برخوردار باشند.

معنای عدالت در لغت

عدل در لغت و اصطلاح، معانی مختلفی دارد كه به برخی از آن‌ها اشاره می‌‌شود: «نهادن هر چیزی به جای خود»، «حد متوسط میان افراط و تفریط در قوای درونی»[۱]، «به تساوی تقسیم كردن»[۲]، «رعایت برابری در پاداش و كیفر دادن به دیگران، اگر عمل نیك است پاداش و اگر بد است است كیفر داده شود».[۳]

شهید مطهری از واژه عدالت و ظلم كه درباره انسان بكار می‌‌رود، چنین ترسیمی ‌‌ارائه داده است: «ما افراد بشر، فردی از نوع خود را كه نسبت به دیگران قصد سوئی ندارد به حقوق آن‌ها تجاوز نمی‌‌كند، هیچ‌گونه تبعیضی میان افراد قائل نمی‌‌گردد، در آنچه مربوط به حوزه حكومت و اداره او است با نهایت بی‌طرفی به همه به یك چشم نگاه می‌‌كند، در مناقشات و اختلافات افراد دیگر، طرفدار مظلوم و دشمن ظالم است؛ چنین كسی را دارای نوعی از كمال (یعنی عدالت) می‌‌دانیم و روش او را قابل «تحسین» می‌‌شماریم و خود او را «عادل» می‌‌دانیم».

در مقابل، فردی را كه نسبت به حقوق دیگران تجاوز می‌‌كند، در حوزه قدرت و اداره خود میان افراد تبعیض قائل می‌‌شود، طرفدار ستمگران و ستمكشان «بی‌تفاوت» است، چنین كسی را دارای نوعی نقص به نام «ظلم» و ستمگری می‌‌دانیم و خود او را «ظالم» می‌‌خوانیم و روش او را لایق «تقبیح» می‌‌شماریم.[۴]

ارزش عدالت

عدل دارای جاذبه‌ای فطری است و نزد وجدان عمومی ‌‌بشریت، ارزش گرانقدر دارد زیرا در سایه عدل هر كسی به حق خویش می‌‌رسد، تعدی و تجاوز از جامعه رخت برمی‌‌بندد و امنیت و آرامش بر همه جا حاكم می‌‌شود. به همین جهت مردم، بی‌عدالتی را نكوهش می‌‌كنند و عدالت را می‌‌ستایند.

امام صادق علیه‌السلام درباره این حقیقت كه بی‌عدالتی عیب و عدالت خوشایند همگان است، فرموده است: «اِتَّقُوااللهَ وَاعْدِلوُا فَأنَّكُمْ تْعیبونَ عَلی قومٍ لایَعْدلونَ؛[۵] از خداوند پروا كنید و به عدالت رفتار كنید، چرا كه شما به قومی‌‌ كه عدالت نكند، خرده می‌‌گیرید».

همچنین فرموده است: «العَدْلُ أَحلی مِنَ الشَّهْدِ وَ‌أَلْیَنُ مِنَ‌ الزبدِ و أطیَبُ ریحاً مِنَ الْمِشْكِ؛[۶] عدل از عسل شیرین‌تر، از كره نرمتر و از مشك خوشبوتر است».

آری همچنان كه عسل به كام هر كسی شیرین و بوی خوش مشك خوشایند همگان است، رایحه عدل نیز نزد همگان پسندیده و خوشایند است. این سخن اشاره به این است كه مردم تشنه عدالتند و انجام یك كار عادلانه، هر چند قلیل موجب گشایش كارهای بسیار می‌‌شود.

آثار اجتماعی عدالت

الف) پایداری اجتماع:

انسان‌ها به دلیل داشتن، منافع مشترك و نیازهای متقابل همگانی برای زیست سالم و انسانی، نیازمند روابط عادلانه‌اند. عدالت از جمله اصولی است كه به كار بستن آن سبب قوام و پایداری اجتماع است و با اجرای آن حق هر كس ادا شده و راه تعدی و تجاوز به حقوق دیگران بسته می‌‌شود. تنظیم روابط سالم اجتماعی و حفظ حاكمیت ضوابط و قوانین الهی در جامعه اسلامی، تنها در سایه عدالت میسر است.

امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌‌فرماید: «جَعَلَ اللهُ الْعَدْلَ قِواماً لِلْاَنامِ وَ تَنْزیهاً مِنَ الْمَظالِمِ وَالْآثامِ وَ تَسْنِیهً لِلْاِسْلامِ؛[۷] خداوند عدالت را برای استواری مردم و پاكیزگی از ستم و گناهان و وسیله علو و سربلندی اسلام قرار داده است». 

ب) اصلاح مردم:

امام علی علیه‌السلام فرمود: «بِالْعَدلِ تَصْلَحُ الرَّعِیَّهُ؛[۸] ملت با عدل اصلاح می‌‌شود».

این سخن بیانگر این حقیقت است كه با حاكمیت عدل، امور مختلف زندگی مردم سامان می‌‌یابد و زمینه رشد فضایل اخلاقی فراهم می‌‌شود.

ج) پایداری و قدرت دولت:

امام علی علیه‌السلام می‌‌فرماید: «ثُباتُ الدُّوَلِ بِاقامَهِ سُنَنِ العَدلِ؛[۹] پایداری دولت‌ها با برپایی سنت‌های عادلانه است».

د) آبادی و بركت:

این دو اثر ارزنده نیز در دو جمله از امیرمؤمنان علیه‌السلام بیان شده است. «بِالْعَدْلِ تَتَضاعَفُ الْبَرَكاتُ؛[۱۰] با عدالت بركت‌ها فزونی می‌‌یابد».

«ما عُمّرت البلدان بمثل العدل؛[۱۱] شهرها به هیچ چیز همانند دادگری آباد نمی‌‌شود».

عوامل انحراف از مسیر عدالت

با فطری بودن جاذبه عدل، این سؤال مطرح است كه عامل انحراف بشر از مسیر عدل چیست؟ از برخی آیات قرآن استفاده می‌‌شود كه «امیال نفسانی» و نیز «حب و بغض»های بیجا از جمله انگیزه‌های بشر در سرپیچی از اجرای عدل است: «یا أَیُّها الّذینَ آمَنوُا كونُوا قَوّامینَ بِالقِسطِ شُهَداءَ لِلّهِ وَلَو عَلَی أَنْفُسِكُمْ أَوِ الوالدیْنِ والاَقربینَ إِن یَكُنْ غَنیّاً أَوْ فقیرَاً فالله أَولَی بِهِما فَلَاتتَّبِعُوا الهَوی أَن تَعْدِلوا»؛[۱۲] ای كسانی كه ایمان آورده‌اید كاملاً قیام به عدالت كنید، برای خدا گواهی دهید؛ اگرچه بر ضرر خود یا پدر و مادر و خویشان شما باشد، چه فقیر باشند و یا توانگر پس (در هر حال) خداوند سزاوارتر است (كه جانب او را مراعات كنید) پس پیروی هوای نفس مكنید كه از حق منحرف خواهید شد».

آری پیروی از هوا و هوس، روحیه عدالتخواهی را تضعیف می‌‌كند. دیده خدابین را كور می‌‌نماید و روزنه خودبینی را می‌‌گشاید و سرانجام انسان را وامی‌‌دارد تا به ملاحظه پدر و مادر و خویشان و اقوام، پا روی حقیقت بگذارد و از اجرای عدل سرباز زند.

كینه با دشمنان نیز از دیگر عواملی است كه فرد را وامی‌‌دارد تا عدالت را نادیده انگارد. از این رو قرآن كریم تأكید فرموده است تا مؤمنان از بازگو كردن سخن حق در هیچ شرایطی خودداری نكنند و رعایت عدالت را بر هر چیز دیگر مقدم دارند: «یَا اَیُّها الَّذینَ آمَنوا كونُوا قَوّامینَ لِلّهِ شُهداءَ بِالقِسطِ وَلایَجْرِمَنَّكُمْ شَنآنُ قَوْمٍ علَی أَلّا تَعْدِلو إِعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتقوی»؛[۱۳] ای مؤمنان، برای خدا قیام كنید و به عدالت گواهی دهید و دشمنی قومی، شما را وادار نكند كه عدالت نكنید، عدالت كنید كه به تقوا نزدیكتر است.

كاربردهای عدالت

در این بخش به برخی از كاربردهای عدل كه به طور معمول در زندگی روزمره با آن‌ها روبرو هستیم،‌ اشاره می‌‌كنیم:

  1. شهادت به حق: عدالت ایجاب می‌‌كند كه یك فرد مسلمان در داوری‌های رسمی‌‌ و خودمانی همواره طرفدار «حق» و «اهل حق» باشد و اگر او را به گواهی دادن طلبیدند، صادقانه گواهی دهد، گرچه به زیان خودش باشد، چنان كه آیه 135 سوره نساء كه پیش‌تر آمد، بر این مطلب تصریح دارد و حضرت امام صادق علیه‌السلام نیز آن را از حقیقت ایمان شمرده است: «اِنَّ مِنَ حَقیقَهِ الایمانِ اَنْ تُؤَثِّرَ الحَقَّ وَ اِنْ ضَرَّكَ، عَلَی الباطِلِ وَ اِنْ نَفَعَكَ...؛[۱۴] از حقیقت ایمان (این) است كه حق را ـ گرچه به زیانت باشد ـ بر باطل ـ گرچه به سودت باشد ـ مقدم بداری».
  1. قضاوت به حق: ممكن است كسانی گاه و بیگاه ما را به داوری بخوانند مانند داوری میان دو همسایه، دو همكار، دو فرزند، زن و شوهر و... در این گونه موارد، عدالت حكم می‌‌كند كه آنچه را حق تشخیص می‌‌دهیم، اظهار كنیم و ملاحظه و رودربایستی سبب حق‌كشی ما نشود، چنین كاری ممكن است در ابتدا برای ما آسان بنماید ولی هنگام عمل خواهیم دید كه چندان هم آسان نیست به ویژه اگر یك طرف دعوا دوست و طرف مقابل، دشمن باشد. در این گونه موارد خواهیم یافت كه حق‌گویی و داوری به حق، سخت و سنگین است.

چنان كه رسول اكرم صلی الله علیه و آله می‌‌فرماید: «الحق ثَقیلٌ مُرٌّ وَالباطِلُ خَفیفٌ حُلْوٌ...؛[۱۵] حق سنگین و تلخ و باطل سبك و شیرین است!» و اگر كسی این سنگینی را تحمل كند و آن تلخی را بچشد، شایسته آن است كه امام علی علیه‌السلام درباره‌اش بفرماید: «اَفْضلُ الْخَلقِ اقضاهُمْ بِالْحَقَّ؛[۱۶] بهترین مردم كسی است كه بیش از دیگران به حق، داوری كند».

  1. حق‌طلبی و حق‌دهی: گرفتن حق و دادن حق نیز از لوازم عدالت است. حال، این حق كوچك باشد یا بزرگ، فردی باشد یا اجتماعی، دینی باشد یا سیاسی، اقتصادی باشد یا فرهنگی و...

شخص عادل، هم درصدد احقاق حقوق خود و دیگران برمی‌‌آید، (حق طلبی) و هم حقوق دیگران را به آنان بازمی‌‌گرداند. (حق دهی) امیرمؤمنان علیه‌السلام ضمن نامه‌ای به سران سپاه خود، از حق رهبر و رهروان، سخن به میان می‌‌آورد و گوشه‌ای از آن را شرح می‌‌دهد، سپس به آنان سفارش می‌‌كند كه هم حق خود را از رده بالاتر دریافت كنند و هم حقوق آنان را بپردازند.[۱۷]

  1. انجام فرائض و ترك گناهان: چنین عدالتی در مرجع تقلید، امام جماعت، قاضی، گواه در دادگاه و مانند آن شرط است، حضرت امام خمینی قدس سره در معنای آن فرموده است: «حالتی است نفسانی كه صاحب خود را بر پایبندی به تقوا وامی‌‌دارد و مانع ارتكاب گناهان كبیره (و با احتیاط، گناهان صغیره) می‌‌شود... همچنین از انجام كارهایی كه در عرف، بی‌مبالاتی در دین شمرده می‌‌شود، جلوگیری می‌‌كند».[۱۸]

در برابر چنین عدالتی «فسق» قرار دارد؛ یعنی كسی كه مرتكب گناه كبیره شود یا بر گناه صغیر اصرار بورزد، «فاسق»‌ است كه از مرجعیت، امامت جماعت، گواهی دادن بر دادگاه و مانند آن محروم می‌‌شود، مگر آن كه از گناه توبه كند.

  1. احترام به اموال و حقوق مردم: مصداق دیگر عدالت، احترام به جان، آبرو، مال و حقوق دینی و اجتماعی مردم است كه باید مراعات گردد، این دادگری نیز حساس و ارزشمند است كه بایستی به آن آراسته باشیم؛ اهمال یك پزشك در نجات جان بیمار، كوتاهی نیروی نظامی‌‌ و انتظامی‌‌ در ایجاد امنیت داخلی و خارجی، سستی یك قاضی در اعمال قانون، بی‌تفاوتی هر مسئولی در برابر حقوق مردم و... از اموری است كه عدالت را خدشه‌دار می‌‌كند و مرتكبین چنین كارهایی هرگز عادل شمرده نمی‌‌شوند.

عدالت در فرهنگ اسلامی

از نظر لغوی عدل در مقابل ظلم و به معنای احقاق حق و اخراج حق از باطل است و امر متوسط میان افراط و تفریط را نیز عدل گویند. در تفسیر نمونه ذیل آیه 90 نحل آمده عدل به معنای واقعی کلمه آن است که هر چیزی در جای خود باشد؛ یعنی دادن حق هر صاحب حق.

شهید مطهری در کتاب عدل الهی چهار برداشت از عدل را بیان می کند:

  • 1. موزون بودن: یعنی رعایت تناسب یا توازن میان اجزای یک مجموعه؛ واژه اقتصاد نیز در فرهنگ اسلامی به معنای رعایت حد وسط و اعتدال ذکر شده است و اساس اقتصاد اسلامی بر مبنای رعایت اعتدال است.
  • 2. تساوی و رفع تبعیض: یعنی رعایت مساوات بین افراد هنگامی که استعدادها و استحقاق های مساوی دارند، مانند: عدل قاضی.
  • 3. رعایت حقوق افراد ودادن پاداش و امتیاز بر اساس میزان مشارکت آنها مانند: عدالت اجتماعی.
  • 4. رعایت استحقاق ها: این معنی از عدل عمدتاً مربوط به عدالت تکوینی و از خصوصیات باری تعالی است.

از دیدگاه قرآن کریم عدل در سراسر نظام آفرینش جاری است و نسبت به همه موجودات و همه هستی از آن جهت که فعل خدواند متعال هستند جریان دارد. به تعبیر قرآن کریم هم نظام طبیعت و هم نظام ملکوت، عادلانه می باشد. «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات انزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط».

بنابراین سبب پویایی عدل در سراسر هستی چه در نظام تکوینی و چه در نظام تشریع، خداوند متعال خواهد بود بنابراین عدالت وصفی است برای توزیع مواهب و بدلیل آن که رحمت و علم الهی بی نهایت است عدالت به معنای تام و کامل آن محقق می شود.

آنچه ویژگی منحصر به فرد دیدگاه برگرفته از وحی می باشد آن است که عدالت در میان انسانها هماهنگ با واقعیت های آفرینش بوده و آفرینش نیز دارای یک نظام هدفمند است لذا چنانچه قدرت علمی انسان نتواند برخی از اهداف حیات بشری را کشف نماید و در عین حال علم به آنها و عمل بدان اصول در رسیدن انسان به زندگی عادلانه و سعادتمند موثر باشد بی گمان خداوند متعال از طریق وحی، انسانها را هدایت خواهد کرد در حالی که در دیدگاه های غیردینی این مشکلات پیچیدگی های غیرقابل حلی پیدا می کند. علاوه بر این روایات بسیاری درباره عدالت و تبعات آن در کتب شیعی ذکر شده که به چند روایت اشاره می کنیم:

  • «العدل حیات الاحکام». امام علی علیه السلام
  • «لو عدل فی الناس لاستعنو». امام موسی کاظم علیه السلام
  • «ما عمرت البلدان به مثل العدل». امام علی علیه السلام
  • «ان الناس یستعنون اذا عدل بینهم». امام صادق علیه السلام

عدالت بنابر سخن مفسرین قرآن بطوری که در احادیث یاد شده ملاحظه شود آن است که فقر نباشد و مردم در معیشت و زندگی به استغنا و بی نیازی دست یابند. به نظر می رسد که اجرای عدالت و تحقق تقوا نویددهنده یک جامعه رفاه اسلامی خواهد بود.

پانویس

  1. فرهنگ معین، واژه عدل.
  2. المنجد، ماده عدل.
  3. المفردات، راغب اصفهانی، واژه عدل.
  4. عدل الهی، ص47، صدرا.
  5. فروع كافی، ج3، ص217.
  6. همان.
  7. غررالحكم و دررالكلم، ج3، ص374.
  8. همان، ص206.
  9. همان، ص353.
  10. شرح غررالحكم، ج2، ص205.
  11. همان، ج6، ص68.
  12. سوره نساء، آیه 135.
  13. سوره مائده، آیه 8.
  14. بحارالانوار، ج 70، ص 107، اسلامیه.
  15. بحارالانوار، ج 77، ص 82.
  16. شرح غررالحكم، ج2، ص467.
  17. ر.ك: نهج‌البلاغه، فیض الاسلام، نامه 50.
  18. ترجمه تحریرالوسیله، ج1، ص499، با توجه به پاورقی، (با تصرف در عبارت).

منابع

  • علی‌اصغر الهامی‌‌نیا، اخلاق اسلامی.
  • سعید آخوندزاده، مفهوم عدالت، مجله دانش پژوهان، بهار و تابستان 1385، شماره 8، صفحه 38، پایگاه اطلاع رسانی حوزه.