تنزیه الانبیاء (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(درست کردن پانویس ها)
سطر ۱: سطر ۱:
{{الگو:نیازمند ویرایش فنی}}
 
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[دانشنامه جهان اسلام]]}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[دانشنامه جهان اسلام]]}}
  
'''تنزیه الانبیاء (نام کامل آن : تنزیه الانبیاء و الائمه )''' ، کتابی به عربی در کلام نوشتة [[سید مرتضی]] علم الهدی  ، دانشمند شیعی (355ـ436). موضوع این کتاب اثبات عصمت پیامبران و امامان است . سیدمرتضی ، معروف به شریف مرتضی ، از پیشگامان تألیف منظم و مدون در حوزة کلام شیعه است و آثار کلامی او از زمان نگارش همواره موردتوجه بوده است . وی برخی کتابهایش را در پاسخ به دیگران نوشته اما سخن بعضی که گفته اند تنزیه الانبیاء پاسخ به تخطئة الانبیاء ابوحامد غزالی (450ـ 505) است ، با توجه به تاریخ وفات وی و ولادت غزالی ، درست نیست.
+
'''تنزیه الانبیاء (نام کامل آن : تنزیه الانبیاء والائمه )'''، کتابی به عربی در کلام نوشته [[سید مرتضی]] علم الهدی، دانشمند شیعی.(355ـ436) موضوع این کتاب اثبات عصمت [[پیامبران]] و امامان است. سید مرتضی معروف به شریف مرتضی از پیشگامان تألیف منظم و مدون در حوزه کلام [[شیعه]] است و آثار کلامی او از زمان نگارش همواره مورد توجه بوده است. وی برخی کتابهایش را در پاسخ به دیگران نوشته اما سخن بعضی که گفته اند تنزیه الانبیاء پاسخ به تخطئة الانبیاء ابوحامد غزالی (450ـ505) است، با توجه به تاریخ وفات وی و ولادت غزالی درست نیست.
  
سیدمرتضی در این کتاب بحثهای راجع به عصمت پیامبران را بتفصیل آورده اما در بحث عصمت امامان ، برای تفصیل مطالب ، به کتاب الشافی فی الامامة خود ارجاع داده است. وی رسالة کوتاهی به نام رسالة فی العصمة نیز دارد .  
+
سید مرتضی در این کتاب بحث های راجع به عصمت پیامبران را به تفصیل آورده اما در بحث عصمت امامان برای تفصیل مطالب به کتاب الشافی فی الامامة خود ارجاع داده است. وی رسالة کوتاهی به نام رسالة فی العصمة نیز دارد.  
  
تنزیه الانبیاء شامل مقدمه و دو بخش کلی است : بخش اول در تنزیه انبیا و بخش دوم در تنزیه ائمه . در مقدمه ، آرای مختلف در بارة عصمت پیامبران نقل شده است . به گفتة او حشویه و اصحاب حدیث وقوع گناهان کبیره یا صغیره را از جانب پیامبران روا دانسته اند. امامیه معتقدند که ارتکاب هیچ گناهی ، چه صغیره چه کبیره ، بر پیامبران و امامان ، چه پیش از پیامبری و امامت چه پس از آن ، روا نیست . معتزله فقط انجام دادن گناهان کبیره و صغیره ای را که موجب وهن انبیاست ، چه پیش از پیامبری چه پس از آن ، روا ندانسته اند اما در هر دو حال انجام دادن گناهان صغیره ای را که موجب وهن انبیا نیست ، جایز شمرده اند. معتزله و حشویه در بارة امامان (حاکمان ) معتقد بوده اند که انجام دادن گناهان کبیره و صغیره از جانب آنان ممکن است اما موجب عزل آنان از مقام خود می شود.
+
تنزیه الانبیاء شامل مقدمه و دو بخش کلی است: بخش اول در تنزیه انبیا و بخش دوم در تنزیه ائمه. در مقدمه، آرای مختلف درباره عصمت پیامبران نقل شده است. به گفته او حشویه و اصحاب حدیث وقوع [[گناهان کبیره]] یا [[گناهان صغیره]] را از جانب پیامبران روا دانسته اند. امامیه معتقدند که ارتکاب هیچ گناهی چه صغیره چه کبیره بر پیامبران و امامان چه پیش از پیامبری و امامت چه پس از آن روا نیست. معتزله فقط انجام دادن گناهان کبیره و صغیره ای را که موجب وهن انبیاست، چه پیش از پیامبری چه پس از آن روا ندانسته اند اما در هر دو حال انجام دادن گناهان صغیره ای را که موجب وهن انبیا نیست، جایز شمرده اند. معتزله و حشویه درباره امامان (حاکمان) معتقد بوده اند که انجام دادن گناهان کبیره و صغیره از جانب آنان ممکن است اما موجب عزل آنان از مقام خود می شود.
  
سیدمرتضی ، پس از نقل آرای مختلف ، آنها را بررسی و نقد کرده است . کتاب به صورت پرسش و پاسخ تنظیم شده است و به نظر می آید برخی پرسشها را پیشتر، متکلمان معتزلی مطرح کرده بوده اند، کسانی همچون نَظّام و ابومسلم محمدبن بحر اصفهانی و ابوعلی جُبّائی. پاره ای دیگر، پرسشهایی است که به نظر سیدمرتضی رسیده که ممکن است پیش بیاید یا پرسشهای کسی است که به درخواست او کتاب را نوشته است.
+
سید مرتضی پس از نقل آرای مختلف، آنها را بررسی و نقد کرده است. کتاب به صورت پرسش و پاسخ تنظیم شده است و به نظر می آید برخی پرسشها را پیشتر، متکلمان معتزلی مطرح کرده بوده اند، کسانی همچون نَظّام و ابومسلم محمد بن بحر اصفهانی و ابوعلی جُبّائی. پاره ای دیگر پرسشهایی است که به نظر سید مرتضی رسیده که ممکن است پیش بیاید یا پرسشهای کسی است که به درخواست او کتاب را نوشته است.
  
وی در شرح نظر خود می گوید تمام آنچه از پیامبران دور می دانیم و انجام دادنش را نمی پذیریم ، مستقیم یا غیرمستقیم ، به نشانة صدق (اعجاز) پیامبری بر می گردد. مستقیم به این صورت که نشانة پیامبری حاکی از آن است که خداوند آنان را تصدیق کرده است ، پس باید از گناه کبیره ای چون دروغ بری باشند زیرا تصدیق دروغگو شایستة خداوند نیست . غیرمستقیم به این صورت است که نشانة پیامبری بر وجوب پیروی از پیامبران و تصدیق آنان ــ که غرض از بر انگیختن پیامبران است ــ دلالت دارد، در حالی که امر به پیروی از دروغگو شایسته نیست . در بارة سایر گناهان کبیره نیز اینگونه است ، اما در بارة گناهان کبیرة پیش از پیامبری و گناهان صغیره (چه پیش از پیامبری چه پس از آن ) سیدمرتضی می گوید میان دو کس که یکی چنین گناهانی ندارد و آنکه مرتکب چنین گناهانی شده است و احتمال انجام دادنش بر او می رود، مردم به پیروی از کسی رغبت و اطمینان پیدا می کنند که چنین گناهانی نداشته باشد . در بارة امامان نیز می گوید علت حضور امام این است که با وجود او، تا آنجا که امکان دارد، مردم از کارهای ناشایست دور بمانند و به کارهای شایسته نزدیک شوند. پس ، اگر انجام دادن گناهان کبیره را برای امام هم جایز بدانیم ، علت مذکور همچنان باقی خواهد بود و این امام هم محتاج امام دیگری است و این روند به تسلسل می انجامد مگر اینکه به امامی معصوم برسد. چون قول امامان مانند قول پیامبر، حجت است و حق فقط از طریق آنان شناخته می شود، پس حکم آنان در بارة انجام دادن گناهان صغیره (چه پیش از امامت چه پس از آن )، و گناهان کبیرة پیش از امامت ، همان حکم پیامبر است. چنانکه پیداست سیدمرتضی در استدلال خود هیچ تکیه ای بر علم پیامبران و امامان ندارد و نیز با این نظریه که عصمت آنان به حفظ فرشتگان یا دیگر امدادهای غیبی متکی است به جِد مخالف است زیرا این امور با تکلیف و درد و رنجی که متحمل می شدند ناسازگار است و اگر چنین بود شایستة مدح و ثواب نبودند.
+
وی در شرح نظر خود می گوید تمام آنچه از پیامبران دور می دانیم و انجام دادنش را نمی پذیریم، مستقیم یا غیرمستقیم به نشانه صدق (اعجاز) پیامبری برمی گردد. مستقیم به این صورت که نشانه پیامبری حاکی از آن است که خداوند آنان را تصدیق کرده است پس باید از گناه کبیره ای چون دروغ بری باشند زیرا تصدیق دروغگو شایستة خداوند نیست.
  
سیدمرتضی در دو بخش کتاب ، آیه ها و روایتهایی را که با نظریة عصمت ناسازگارند بررسی و توجیه کرده است . بخش اول در تنزیه پیامبران است (شامل آدم ، نوح ، ابراهیم ، یعقوب ، یوسف ، ایوب ، شعیب ، موسی ، داوود، سلیمان ، یونس ، عیسی علیهم السلام و محمد صلی اللّه علیه وآله وسلم ) و بخش دوم در تنزیه امامان (شامل امام علی ، امام حسن ، امام حسین ، امام علی بن موسی الرضا و امام عصر علیهم السلام ).
+
غیرمستقیم به این صورت است که نشانه پیامبری بر وجوب پیروی از پیامبران و تصدیق آنان ــ که غرض از برانگیختن پیامبران است ــ دلالت دارد، در حالی که امر به پیروی از دروغگو شایسته نیست. درباره سایر گناهان کبیره نیز این گونه است اما درباره گناهان کبیره پیش از پیامبری و گناهان صغیره (چه پیش از پیامبری چه پس از آن) سید مرتضی می گوید میان دو کس که یکی چنین گناهانی ندارد و آنکه مرتکب چنین گناهانی شده است و احتمال انجام دادنش بر او می رود، مردم به پیروی از کسی رغبت و اطمینان پیدا می کنند که چنین گناهانی نداشته باشد.
  
معمولاً سیدمرتضی به یک اِشکال ، پاسخهای متعدد داده که همة پاسخها در یک سطح و قوّت نیستند و در عین حال ، گاه پاسخ کسانی را نقد کرده که با رأی او موافق اند. وی در تأویل آیه های قرآن از توجیه های گوناگونی استفاده کرده ، که آنها را به این صورت می توان دسته بندی کرد: پاره ای از برداشتهای نادرست ناشی از بی توجهی به مباحث لغت شناسی و اقتضائات زبانی و ویژگیهای زبان عربی است ؛ برخی تفسیرها با ظاهر آیه ناسازگارند، در حالی که اصل ، ظاهر آیه است و هر گاه در فهم ظاهر آیه شبهه ای پیش آید باید به ادلة قطعی رجوع کرد ؛ گاه ظاهر آیه ای تاب دو تفسیر مختلف را دارد که یکی سازگار با عصمت انبیاست و دیگری ناسازگار با آن ، در اینجا چون عصمت انبیا با ادلة عقلی ثابت شده ، باید تفسیری را پذیرفت که با عصمت آنان سازگار است ؛ برخی اِشکالها بر اثر بی توجهی به شأن نزول ، احوال زمان نزول آیه و نشانه های تاریخی است ؛ منظور برخی آیه ها، بر خلاف تصوری که می شود، کسانی غیر از انبیاست ؛ نسبت دادن هر چه که موجب بیزاری از انبیا و از دست دادن آرامش قلبی نسبت به حضور آنهاست ، مخالف دلیل عقلی است و بنابراین پذیرفتنی نیست ؛ برخی اعمالی که به انبیا نسبت داده می شود، گناه به حساب نمی آید بلکه ترک اَوْلی '  یا ترک یک کار مستحب است و خطاب لفظ «ظالم » و مانند آن به انبیا و توبه و استغفار آنان ، به سبب از دست دادن ثوابِ اعمال مستحب و نیز خضوع و خشوع در پیشگاه خداوند است ؛ پاره ای از اِشکالهای دیگر نیز به سبب بی توجهی به ویژگیهای انسانی انبیا و مسائل مربوط به عرف و اجتماع است ؛ برخی اعمال پیامبران ، به مصلحت و خواست الاهی بوده است که از راه وحی یا الهام از آن آگاه می شدند .
+
درباره امامان نیز می گوید: علت حضور امام این است که با وجود او تا آنجا که امکان دارد، مردم از کارهای ناشایست دور بمانند و به کارهای شایسته نزدیک شوند. پس اگر انجام دادن گناهان کبیره را برای امام هم جایز بدانیم، علت مذکور همچنان باقی خواهد بود و این امام هم محتاج امام دیگری است و این روند به تسلسل می انجامد مگر این که به امامی معصوم برسد. چون قول امامان مانند قول پیامبر، حجت است و حق فقط از طریق آنان شناخته می شود، پس حکم آنان درباره انجام دادن گناهان صغیره (چه پیش از امامت چه پس از آن) و گناهان کبیره پیش از امامت، همان حکم پیامبر است.
  
سیدمرتضی در بارة روایتهای ناظر به مسئلة عصمت که با نظر وی ناسازگار است ، می گوید که عصمت انبیا پیش از هر چیز متکی به ادلة عقلی است ، دلالت عقلی از هر دلالت دیگری قویتر است و آنچه را با دلیل عقلی ثابت شده است نمی توان با یک امر احتمالی انکار کرد ؛ بنابراین ، هر روایتی را که با ادلة عقلی ناسازگار باشد نمی پذیریم . این امر در صورتی است که روایتها از نظر سند و راوی محکم باشند وگرنه نمی توان به آنها اعتنا کرد . سیدمرتضی در بارة پاره ای از روایتها که با ظاهر قرآن نیز مخالف اند، می گوید وقتی ظاهر قرآن بر معصیت پیامبران دلالت ندارد، چگونه چنین روایتهایی را می توان پذیرفت ؟. البته اگر روایتهای صحیحی را که به ظاهر مخالف عقل اند بتوان تأویل کرد، باید تأویل کرد  و اگر این کار شدنی نباشد باید آنها را بر وجهی درست توضیح داد.
+
چنانکه پیداست سید مرتضی در استدلال خود هیچ تکیه ای بر علم پیامبران و امامان ندارد و نیز با این نظریه که عصمت آنان به حفظ فرشتگان یا دیگر امدادهای غیبی متکی است به جِد مخالف است زیرا این امور با تکلیف و درد و رنجی که متحمل می شدند ناسازگار است و اگر چنین بود شایسته مدح و ثواب نبودند.
  
سیدمرتضی ، در پایان کتاب ، وعده داده است که رساله ای جداگانه در بارة مسائل غیبت می نویسد و به نظر می رسد که کتاب المقنع فی الغیبة همان رساله باشد <ref>  محیی الدین ، ص 142 </ref>. با اینکه تنزیه الانبیاء به موضوعی اعتقادی می پردازد، به سبب مسائل نحوی و بلاغی و لغوی ای که در بر دارد <ref> رجوع کنید به ص 25ـ26، 28، 33، 40، 41، 45، 53، 93، 118ـ 119، 180ـ181، 183ـ184، 195، 198ـ199، 203، 206 </ref>، شایسته است که جزو کتابهایِ ادبی نیز به شمار رود.
+
سید مرتضی در دو بخش کتاب، آیه ها و روایت هایی را که با نظریه عصمت ناسازگارند بررسی و توجیه کرده است. بخش اول در تنزیه پیامبران است (شامل [[حضرت آدم]]، [[حضرت نوح]]، [[حضرت ابراهیم]]، [[حضرت یعقوب]]، [[حضرت یوسف]]، [[حضرت ایوب]]، [[حضرت شعیب]]، [[حضرت موسی]]، [[حضرت داوود]]، [[حضرت سلیمان]]، [[حضرت یونس]]، [[حضرت عیسی]] علیهم السلام و محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم) و بخش دوم در تنزیه امامان (شامل [[امام علی]] علیه السلام، [[امام حسن]] علیه السلام، [[امام حسین]] علیه السلام، امام علی بن موسی الرضا و امام عصر علیهم السلام).
  
این کتاب را شیخ محمدبن علی کراجِکی (متوفی 449) تلخیص کرده است <ref> ثقة الاسلام تبریزی ، ج 4، ص 422 </ref>. نسخة خطی ای که شیخ آقابزرگ داشته ، حاوی تکمله ای بر تنزیه الانبیاء بوده که عبدالوهاب حسینی استرآبادی (اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم ) آن را نوشته است <ref> محیی الدین ، ص 140 </ref>.
+
معمولاً سید مرتضی به یک اِشکال، پاسخهای متعدد داده که همه پاسخها در یک سطح و قوت نیستند و در عین حال گاه پاسخ کسانی را نقد کرده که با رأی او موافق اند. وی در تأویل آیه های قرآن از توجیه های گوناگونی استفاده کرده که آنها را به این صورت می توان دسته بندی کرد: پاره ای از برداشتهای نادرست ناشی از بی توجهی به مباحث لغت شناسی و اقتضائات زبانی و ویژگیهای زبان عربی است؛ برخی تفسیرها با ظاهر آیه ناسازگارند در حالی که اصل ظاهر آیه است و هرگاه در فهم ظاهر آیه شبهه ای پیش آید باید به ادلة قطعی رجوع کرد؛ گاه ظاهر آیه ای تاب دو تفسیر مختلف را دارد که یکی سازگار با عصمت انبیاست و دیگری ناسازگار با آن در اینجا چون عصمت انبیا با ادلة عقلی ثابت شده باید تفسیری را پذیرفت که با عصمت آنان سازگار است. برخی اِشکالها بر اثر بی توجهی به شأن نزول، احوال زمان نزول آیه و نشانه های تاریخی است؛ منظور برخی آیه ها، برخلاف تصوری که می شود کسانی غیر از انبیاست؛ نسبت دادن هر چه که موجب بیزاری از انبیا و از دست دادن آرامش قلبی نسبت به حضور آنهاست، مخالف دلیل عقلی است و بنابراین پذیرفتنی نیست؛ برخی اعمالی که به انبیا نسبت داده می شود، گناه به حساب نمی آید بلکه ترک اَوْلی یا ترک یک کار مستحب است و خطاب لفظ «ظالم» و مانند آن به انبیا و توبه و استغفار آنان، به سبب از دست دادن ثوابِ اعمال مستحب و نیز خضوع و خشوع در پیشگاه خداوند است؛ پاره ای از اِشکالهای دیگر نیز به سبب بی توجهی به ویژگیهای انسانی انبیا و مسائل مربوط به عرف و اجتماع است؛ برخی اعمال پیامبران به مصلحت و خواست الاهی بوده است که از راه [[وحی]] یا الهام از آن آگاه می شدند.
  
شهاب الدین شافعی رازی (متوفی قرن ششم ) در زَلَّة الانبیاء ، به رد تنزیه الانبیاء شریف مرتضی پرداخته است . نصیرالدین عبدالجلیل قزوینی ، همعصر رازی ، برخی اِشکالهای او را در کتاب بعض مثالب النواصب ، به فارسی ، پاسخ داده است . ترجمه ای فارسی از تنزیه الانبیاء به قلم امیر سلمانی رحیمی در 1377 ش در مشهد چاپ شده است .
+
سید مرتضی درباره روایتهای ناظر به مسئله عصمت که با نظر وی ناسازگار است، می گوید که عصمت انبیا پیش از هر چیز متکی به ادلة عقلی است، دلالت عقلی از هر دلالت دیگری قویتر است و آنچه را با دلیل عقلی ثابت شده است نمی توان با یک امر احتمالی انکار کرد؛ بنابراین هر روایتی را که با ادلة عقلی ناسازگار باشد نمی پذیریم. این امر در صورتی است که روایت ها از نظر سند و راوی محکم باشند وگرنه نمی توان به آنها اعتنا کرد. سید مرتضی درباره پاره ای از روایت ها که با ظاهر قرآن نیز مخالف اند، می گوید وقتی ظاهر قرآن بر معصیت پیامبران دلالت ندارد، چگونه چنین روایت هایی را می توان پذیرفت؟ البته اگر روایت های صحیحی را که به ظاهر مخالف عقل اند بتوان تأویل کرد، باید تأویل کرد و اگر این کار شدنی نباشد باید آنها را بر وجهی درست توضیح داد.
  
تنزیه الانبیاء نخستین بار در 1290 در تبریز چاپ سنگی شد، سپس چاپهای متعددی از آن در نجف و بیروت و قم منتشر گردید؛ از آن جمله است : چاپ فاطمه قاضی شعار، زیرنظر علی اکبر غفاری ، که در 1380 ش در تهران منتشر شده و چاپ فارس حسّون کریم که در 1380 ش در قم انتشار یافته است .
+
سید مرتضی در پایان کتاب وعده داده است که رساله ای جداگانه درباره مسائل غیبت می نویسد و به نظر می رسد که کتاب المقنع فی الغیبة همان رساله باشد.<ref>محیی الدین، ص142.</ref> با این که تنزیه الانبیاء به موضوعی اعتقادی می پردازد، به سبب مسائل نحوی و بلاغی و لغوی ای که دربردارد،<ref>رجوع کنید به ص25ـ26، 28، 33، 40، 41، 45، 53، 93، 118ـ119، 180ـ181، 183ـ184، 195، 198ـ199، 203، 206.</ref> شایسته است که جزو کتابهایِ ادبی نیز به شمار رود.
  
تنزیه الانبیاء از قدیمترین کتابهای موجود در بارة عصمت پیامبران است و عنوان آن برای تک نگاریهای مرتبط با این موضوع کاربرد پیدا کرده و از این جهت حائز اهمیت است . برخی از کتابهای دیگری که در این موضوع با همین عنوان نوشته شده اند، عبارت اند از: عصمة الانبیاء ، تألیف فخرالدین رازی (متوفی 606)؛ تنزیه الانبیاء عن تسفیه الاغبیاء ، تألیف جلال الدین سیوطی (متوفی 911)؛ تنزیه المصطفی المختار عمّایثبت من الاخبار و الا´ثار ، تألیف احمد وفائی (متوفی 1086)؛ تنزیه الانبیاء ، تألیف شیخ مصطفی بن حسین بغدادی (بغداد 1323)؛ تنزیه الانبیاء ، تألیف زین العابدین کرمانی (تبریز 1344)؛ التنبیه بالعلوم من البرهان علی تنزیه المعصوم عن السهو و النسیان یا التنبیه بالتنزیه ، تألیف محمدبن حسن حرّعاملی (قم 1401)؛ تنزیه الانبیاء عمّانسب الیهم حُثالة الاغبیاء ، تألیف ابن حِمیَر (بیروت 1411)؛ تنزیه الانبیاء و تأویل مایظهر منه خلافه و الرد علی من یَزعُمُ تَخطِأتهم ، تألیف شیخ محمدباقر استرآبادی به فارسی .
+
این کتاب را شیخ محمد بن علی کراجِکی (متوفی 449) تلخیص کرده است.<ref>ثقة الاسلام تبریزی، ج4، ص422.</ref> نسخه خطی ای که شیخ آقابزرگ داشته، حاوی تکمله ای بر تنزیه الانبیاء بوده که عبدالوهاب حسینی استرآبادی (اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم) آن را نوشته است.<ref>محیی الدین، ص140.</ref>
  
ترجمه ای به اردو از بخش اول تنزیه الانبیاء ، به قلم حسین هندی با عنوان تحفة الاتقیاء ، در هند به چاپ رسیده است . ترجمة اردویی به نام تحفة الانبیاء نیز موجود است که احتمالاً همان کتاب مذکور است.
+
شهاب الدین شافعی رازی (متوفی قرن ششم) در زَلَّة الانبیاء، به رد تنزیه الانبیاء شریف مرتضی پرداخته است. نصیرالدین عبدالجلیل قزوینی، همعصر رازی برخی اِشکالهای او را در کتاب بعض مثالب النواصب به فارسی پاسخ داده است. ترجمه ای فارسی از تنزیه الانبیاء به قلم امیر سلمانی رحیمی در 1377 ش در [[مشهد]] چاپ شده است.
  
== پانویس ==
+
تنزیه الانبیاء نخستین بار در 1290 در تبریز چاپ سنگی شد، سپس چاپهای متعددی از آن در [[نجف]] و [[بیروت]] و [[قم]] منتشر گردید؛ از آن جمله است: چاپ فاطمه قاضی شعار، زیرنظر علی اکبر غفاری که در 1380 ش در تهران منتشر شده و چاپ فارس حسّون کریم که در 1380 ش در قم انتشار یافته است.
 +
 
 +
تنزیه الانبیاء از قدیمترین کتابهای موجود درباره عصمت [[پیامبران]] است و عنوان آن برای تک نگاریهای مرتبط با این موضوع کاربرد پیدا کرده و از این جهت حائز اهمیت است. برخی از کتابهای دیگری که در این موضوع با همین عنوان نوشته شده اند، عبارت اند از: عصمة الانبیاء، تألیف فخرالدین رازی (متوفی 606)؛ تنزیه الانبیاء عن تسفیه الاغبیاء، تألیف جلال الدین سیوطی (متوفی 911)؛ تنزیه المصطفی المختار عمّایثبت من الاخبار والاثار، تألیف احمد وفائی (متوفی 1086)؛ تنزیه الانبیاء، تألیف شیخ مصطفی بن حسین بغدادی (بغداد 1323)؛ تنزیه الانبیاء، تألیف زین العابدین کرمانی (تبریز 1344)؛ التنبیه بالعلوم من البرهان علی تنزیه المعصوم عن السهو والنسیان یا التنبیه بالتنزیه، تألیف محمد بن حسن حرّ عاملی (قم 1401)؛ تنزیه الانبیاء عمّانسب الیهم حُثالة الاغبیاء، تألیف ابن حِمیَر (بیروت 1411)؛ تنزیه الانبیاء و تأویل مایظهر منه خلافه والرد علی من یَزعُمُ تَخطِأتهم، تألیف شیخ محمدباقر استرآبادی به فارسی.
 +
 
 +
ترجمه ای به اردو از بخش اول تنزیه الانبیاء، به قلم حسین هندی با عنوان تحفة الاتقیاء در هند به چاپ رسیده است. ترجمة اردویی به نام تحفة الانبیاء نیز موجود است که احتمالاً همان کتاب مذکور است.
 +
 
 +
==پانویس==
 
{{پانویس}}
 
{{پانویس}}
  
== منابع ==
+
==منابع==
 
+
* دانشنامه جهان اسلام، جلد 8، ذیل مدخل ''تنزیه الانبیاء'' از حسین خندق آبادی، در دسترس در  پایگاه دانشنامه جهان اسلام.
*دانشنامه جهان اسلام، جلد 8، ذیل مدخل ''تنزیه الانبیاء'' از حسین خندق آبادی، در دسترس در  پایگاه دانشنامه جهان اسلام
 
  
 
[[رده:منابع اعتقادی]]
 
[[رده:منابع اعتقادی]]
 
[[رده:منابع کلامی]]
 
[[رده:منابع کلامی]]

نسخهٔ ‏۲۷ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۴۰

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دانشنامه جهان اسلام است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


تنزیه الانبیاء (نام کامل آن : تنزیه الانبیاء والائمه )، کتابی به عربی در کلام نوشته سید مرتضی علم الهدی، دانشمند شیعی.(355ـ436) موضوع این کتاب اثبات عصمت پیامبران و امامان است. سید مرتضی معروف به شریف مرتضی از پیشگامان تألیف منظم و مدون در حوزه کلام شیعه است و آثار کلامی او از زمان نگارش همواره مورد توجه بوده است. وی برخی کتابهایش را در پاسخ به دیگران نوشته اما سخن بعضی که گفته اند تنزیه الانبیاء پاسخ به تخطئة الانبیاء ابوحامد غزالی (450ـ505) است، با توجه به تاریخ وفات وی و ولادت غزالی درست نیست.

سید مرتضی در این کتاب بحث های راجع به عصمت پیامبران را به تفصیل آورده اما در بحث عصمت امامان برای تفصیل مطالب به کتاب الشافی فی الامامة خود ارجاع داده است. وی رسالة کوتاهی به نام رسالة فی العصمة نیز دارد.

تنزیه الانبیاء شامل مقدمه و دو بخش کلی است: بخش اول در تنزیه انبیا و بخش دوم در تنزیه ائمه. در مقدمه، آرای مختلف درباره عصمت پیامبران نقل شده است. به گفته او حشویه و اصحاب حدیث وقوع گناهان کبیره یا گناهان صغیره را از جانب پیامبران روا دانسته اند. امامیه معتقدند که ارتکاب هیچ گناهی چه صغیره چه کبیره بر پیامبران و امامان چه پیش از پیامبری و امامت چه پس از آن روا نیست. معتزله فقط انجام دادن گناهان کبیره و صغیره ای را که موجب وهن انبیاست، چه پیش از پیامبری چه پس از آن روا ندانسته اند اما در هر دو حال انجام دادن گناهان صغیره ای را که موجب وهن انبیا نیست، جایز شمرده اند. معتزله و حشویه درباره امامان (حاکمان) معتقد بوده اند که انجام دادن گناهان کبیره و صغیره از جانب آنان ممکن است اما موجب عزل آنان از مقام خود می شود.

سید مرتضی پس از نقل آرای مختلف، آنها را بررسی و نقد کرده است. کتاب به صورت پرسش و پاسخ تنظیم شده است و به نظر می آید برخی پرسشها را پیشتر، متکلمان معتزلی مطرح کرده بوده اند، کسانی همچون نَظّام و ابومسلم محمد بن بحر اصفهانی و ابوعلی جُبّائی. پاره ای دیگر پرسشهایی است که به نظر سید مرتضی رسیده که ممکن است پیش بیاید یا پرسشهای کسی است که به درخواست او کتاب را نوشته است.

وی در شرح نظر خود می گوید تمام آنچه از پیامبران دور می دانیم و انجام دادنش را نمی پذیریم، مستقیم یا غیرمستقیم به نشانه صدق (اعجاز) پیامبری برمی گردد. مستقیم به این صورت که نشانه پیامبری حاکی از آن است که خداوند آنان را تصدیق کرده است پس باید از گناه کبیره ای چون دروغ بری باشند زیرا تصدیق دروغگو شایستة خداوند نیست.

غیرمستقیم به این صورت است که نشانه پیامبری بر وجوب پیروی از پیامبران و تصدیق آنان ــ که غرض از برانگیختن پیامبران است ــ دلالت دارد، در حالی که امر به پیروی از دروغگو شایسته نیست. درباره سایر گناهان کبیره نیز این گونه است اما درباره گناهان کبیره پیش از پیامبری و گناهان صغیره (چه پیش از پیامبری چه پس از آن) سید مرتضی می گوید میان دو کس که یکی چنین گناهانی ندارد و آنکه مرتکب چنین گناهانی شده است و احتمال انجام دادنش بر او می رود، مردم به پیروی از کسی رغبت و اطمینان پیدا می کنند که چنین گناهانی نداشته باشد.

درباره امامان نیز می گوید: علت حضور امام این است که با وجود او تا آنجا که امکان دارد، مردم از کارهای ناشایست دور بمانند و به کارهای شایسته نزدیک شوند. پس اگر انجام دادن گناهان کبیره را برای امام هم جایز بدانیم، علت مذکور همچنان باقی خواهد بود و این امام هم محتاج امام دیگری است و این روند به تسلسل می انجامد مگر این که به امامی معصوم برسد. چون قول امامان مانند قول پیامبر، حجت است و حق فقط از طریق آنان شناخته می شود، پس حکم آنان درباره انجام دادن گناهان صغیره (چه پیش از امامت چه پس از آن) و گناهان کبیره پیش از امامت، همان حکم پیامبر است.

چنانکه پیداست سید مرتضی در استدلال خود هیچ تکیه ای بر علم پیامبران و امامان ندارد و نیز با این نظریه که عصمت آنان به حفظ فرشتگان یا دیگر امدادهای غیبی متکی است به جِد مخالف است زیرا این امور با تکلیف و درد و رنجی که متحمل می شدند ناسازگار است و اگر چنین بود شایسته مدح و ثواب نبودند.

سید مرتضی در دو بخش کتاب، آیه ها و روایت هایی را که با نظریه عصمت ناسازگارند بررسی و توجیه کرده است. بخش اول در تنزیه پیامبران است (شامل حضرت آدم، حضرت نوح، حضرت ابراهیم، حضرت یعقوب، حضرت یوسف، حضرت ایوب، حضرت شعیب، حضرت موسی، حضرت داوود، حضرت سلیمان، حضرت یونس، حضرت عیسی علیهم السلام و محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم) و بخش دوم در تنزیه امامان (شامل امام علی علیه السلام، امام حسن علیه السلام، امام حسین علیه السلام، امام علی بن موسی الرضا و امام عصر علیهم السلام).

معمولاً سید مرتضی به یک اِشکال، پاسخهای متعدد داده که همه پاسخها در یک سطح و قوت نیستند و در عین حال گاه پاسخ کسانی را نقد کرده که با رأی او موافق اند. وی در تأویل آیه های قرآن از توجیه های گوناگونی استفاده کرده که آنها را به این صورت می توان دسته بندی کرد: پاره ای از برداشتهای نادرست ناشی از بی توجهی به مباحث لغت شناسی و اقتضائات زبانی و ویژگیهای زبان عربی است؛ برخی تفسیرها با ظاهر آیه ناسازگارند در حالی که اصل ظاهر آیه است و هرگاه در فهم ظاهر آیه شبهه ای پیش آید باید به ادلة قطعی رجوع کرد؛ گاه ظاهر آیه ای تاب دو تفسیر مختلف را دارد که یکی سازگار با عصمت انبیاست و دیگری ناسازگار با آن در اینجا چون عصمت انبیا با ادلة عقلی ثابت شده باید تفسیری را پذیرفت که با عصمت آنان سازگار است. برخی اِشکالها بر اثر بی توجهی به شأن نزول، احوال زمان نزول آیه و نشانه های تاریخی است؛ منظور برخی آیه ها، برخلاف تصوری که می شود کسانی غیر از انبیاست؛ نسبت دادن هر چه که موجب بیزاری از انبیا و از دست دادن آرامش قلبی نسبت به حضور آنهاست، مخالف دلیل عقلی است و بنابراین پذیرفتنی نیست؛ برخی اعمالی که به انبیا نسبت داده می شود، گناه به حساب نمی آید بلکه ترک اَوْلی یا ترک یک کار مستحب است و خطاب لفظ «ظالم» و مانند آن به انبیا و توبه و استغفار آنان، به سبب از دست دادن ثوابِ اعمال مستحب و نیز خضوع و خشوع در پیشگاه خداوند است؛ پاره ای از اِشکالهای دیگر نیز به سبب بی توجهی به ویژگیهای انسانی انبیا و مسائل مربوط به عرف و اجتماع است؛ برخی اعمال پیامبران به مصلحت و خواست الاهی بوده است که از راه وحی یا الهام از آن آگاه می شدند.

سید مرتضی درباره روایتهای ناظر به مسئله عصمت که با نظر وی ناسازگار است، می گوید که عصمت انبیا پیش از هر چیز متکی به ادلة عقلی است، دلالت عقلی از هر دلالت دیگری قویتر است و آنچه را با دلیل عقلی ثابت شده است نمی توان با یک امر احتمالی انکار کرد؛ بنابراین هر روایتی را که با ادلة عقلی ناسازگار باشد نمی پذیریم. این امر در صورتی است که روایت ها از نظر سند و راوی محکم باشند وگرنه نمی توان به آنها اعتنا کرد. سید مرتضی درباره پاره ای از روایت ها که با ظاهر قرآن نیز مخالف اند، می گوید وقتی ظاهر قرآن بر معصیت پیامبران دلالت ندارد، چگونه چنین روایت هایی را می توان پذیرفت؟ البته اگر روایت های صحیحی را که به ظاهر مخالف عقل اند بتوان تأویل کرد، باید تأویل کرد و اگر این کار شدنی نباشد باید آنها را بر وجهی درست توضیح داد.

سید مرتضی در پایان کتاب وعده داده است که رساله ای جداگانه درباره مسائل غیبت می نویسد و به نظر می رسد که کتاب المقنع فی الغیبة همان رساله باشد.[۱] با این که تنزیه الانبیاء به موضوعی اعتقادی می پردازد، به سبب مسائل نحوی و بلاغی و لغوی ای که دربردارد،[۲] شایسته است که جزو کتابهایِ ادبی نیز به شمار رود.

این کتاب را شیخ محمد بن علی کراجِکی (متوفی 449) تلخیص کرده است.[۳] نسخه خطی ای که شیخ آقابزرگ داشته، حاوی تکمله ای بر تنزیه الانبیاء بوده که عبدالوهاب حسینی استرآبادی (اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم) آن را نوشته است.[۴]

شهاب الدین شافعی رازی (متوفی قرن ششم) در زَلَّة الانبیاء، به رد تنزیه الانبیاء شریف مرتضی پرداخته است. نصیرالدین عبدالجلیل قزوینی، همعصر رازی برخی اِشکالهای او را در کتاب بعض مثالب النواصب به فارسی پاسخ داده است. ترجمه ای فارسی از تنزیه الانبیاء به قلم امیر سلمانی رحیمی در 1377 ش در مشهد چاپ شده است.

تنزیه الانبیاء نخستین بار در 1290 در تبریز چاپ سنگی شد، سپس چاپهای متعددی از آن در نجف و بیروت و قم منتشر گردید؛ از آن جمله است: چاپ فاطمه قاضی شعار، زیرنظر علی اکبر غفاری که در 1380 ش در تهران منتشر شده و چاپ فارس حسّون کریم که در 1380 ش در قم انتشار یافته است.

تنزیه الانبیاء از قدیمترین کتابهای موجود درباره عصمت پیامبران است و عنوان آن برای تک نگاریهای مرتبط با این موضوع کاربرد پیدا کرده و از این جهت حائز اهمیت است. برخی از کتابهای دیگری که در این موضوع با همین عنوان نوشته شده اند، عبارت اند از: عصمة الانبیاء، تألیف فخرالدین رازی (متوفی 606)؛ تنزیه الانبیاء عن تسفیه الاغبیاء، تألیف جلال الدین سیوطی (متوفی 911)؛ تنزیه المصطفی المختار عمّایثبت من الاخبار والاثار، تألیف احمد وفائی (متوفی 1086)؛ تنزیه الانبیاء، تألیف شیخ مصطفی بن حسین بغدادی (بغداد 1323)؛ تنزیه الانبیاء، تألیف زین العابدین کرمانی (تبریز 1344)؛ التنبیه بالعلوم من البرهان علی تنزیه المعصوم عن السهو والنسیان یا التنبیه بالتنزیه، تألیف محمد بن حسن حرّ عاملی (قم 1401)؛ تنزیه الانبیاء عمّانسب الیهم حُثالة الاغبیاء، تألیف ابن حِمیَر (بیروت 1411)؛ تنزیه الانبیاء و تأویل مایظهر منه خلافه والرد علی من یَزعُمُ تَخطِأتهم، تألیف شیخ محمدباقر استرآبادی به فارسی.

ترجمه ای به اردو از بخش اول تنزیه الانبیاء، به قلم حسین هندی با عنوان تحفة الاتقیاء در هند به چاپ رسیده است. ترجمة اردویی به نام تحفة الانبیاء نیز موجود است که احتمالاً همان کتاب مذکور است.

پانویس

  1. محیی الدین، ص142.
  2. رجوع کنید به ص25ـ26، 28، 33، 40، 41، 45، 53، 93، 118ـ119، 180ـ181، 183ـ184، 195، 198ـ199، 203، 206.
  3. ثقة الاسلام تبریزی، ج4، ص422.
  4. محیی الدین، ص140.


منابع

  • دانشنامه جهان اسلام، جلد 8، ذیل مدخل تنزیه الانبیاء از حسین خندق آبادی، در دسترس در پایگاه دانشنامه جهان اسلام.