علامه امینی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(اضافه کردن رده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
عبدالحسین امینی نجفی مشهور به علامه امینی از مراجع بنام شیعه و نویسنده کتاب دائرةالمعارفی الغدیر است.
'''منبع:''' تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 2، صفحه 733
+
==ولادت==
 +
در سال 1320 ه. ق برابر با 1281 ه. ش ستاره‌ای در شهر تبریز، در خانه‌ای سرشار از علم و تقوا بدرخشید و افراد خانواده‌ را سرشار از شادی و شعف نمود.
  
'''نویسنده:''' سيد عليرضا سيد كباري
+
فرزند را عبدالحسین نامیدند تا همواره سینه‌اش سرشار از عشق اهل‌بیت علیهم السلام باشد؛ پیوسته در مسیر ایشان گام بردارد و همچون مولایش امام حسین علیه‌السلام، شمیم روح افزای ولایت را پراكنده سازد. آری، عبدالحسین به دنیا آمد و الغدیر با او جان گرفت.
 +
==خاندان علامه امینی==
  
'''میلاد نور'''
+
شیخ احمد امینی تبریزی،<ref> ترجمه الغدیر، محمدتقی واحدی و دیگران، ج 1، ص 154/ علمای بزرگ شیعه، ص 410 </ref>. پدر بزرگوار علامه امینی از عالمان با تقوا بود و مردم به ایشان همواره به دیده احترام می‌نگریستند. ایشان در سال 1287 هـ.ق در سَردها از توابع تبریز به دنیا آمد. میرزا احمد از فقها و مجتهدین زمان خود و در زهد و پارسایی زبانزد عموم بود. او در سال 1304 ه.ق به تبریز مهاجرت نمود و برای همیشه ساکن آنجا گردید.
  
زمین و آسمان تبریز نور باران بود. بوی گل محمدی در فضای شهر پیچیده بود. بوی بهار می‎آمد. تبریز در شبی رؤیایی بسر می‎برد. صدای حمد و تهلیل و تكبیر از همه جا بلند بود. [[امام علی]] علیه السلام آن شاهكار آفرینش از خدای كعبه مولودی خواسته بود، خجسته، تا یاد حماسه بزرگ غدیر را زنده كند.
+
برخی آثار به یادگار مانده از ایشان عبارتند از: شرحی بر قصیده المفجع و تعلیقاتی بر مكاسب شیخ انصاری. این مرد بزرگ در سال 1370 ه. ق، دیده از جهان فرو بست و در قبرستان نو شهر مقدس قم دفن گردید
 +
پدربزرگ علامه امینی، مولی نجفقلی مشهور به امین الشرع بود كه نام خانوادگی علامه نیز از همین لقب گرفته شده است. ایشان در سال 1257ه. ق، در روستای سَردها ـ از توابع تبریز پا به عرصه هستی نهاد و به یادگیری دانش و ادب پرداخت. وی نیز بعدها ساکن شهر تبریز گردید. مردی زاهد، فاضل، پرهیزگار و ادیبی برجسته بود كه به گردآوری اخبار ائمه اطهار علیهم السلام علاقه بسیاری داشت و چند مجموعه روایت نیز تدوین كرده و اشعاری به فارسی و تركی از وی به جا مانده است. او در شعر خود به "واثق" تخلص می‌کرد و نقش مُهر او - آن طوری که در پشت برخی از رسائلش مشهود است - " الواثق بالله الغنیِ عبدهُ نجفقلی" بوده است . وی در سن 83 سالگی در سال 1340ه. ق از دنیا رفت و در وادی السلام نجف اشرف به خاك سپرده شد. <ref> شهیدان راه فضیلت، ص 7. </ref>
  
باغبان آفرینش، ندای علی علیه السلام را چگونه بی‎پاسخ می‎گذاشت؟ علی علیه السلام نور خدا، امید امت، فیض [[حق]] بود. دعایش مستجاب می‎گردید. خطه شیران، تبریز به امید طلوع بامدادی بود كه ناگه بانگ تكبیر مؤذن، شب را شكست و از نور خبر داد.
 
  
هزار و سیصد و بیست سال از هجرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله، از [[مكه]] به [[مدینه]] می‎گذشت كه «آقا میرزا احمد» صاحب پسر شد. سر به خاك سائید و طلوع آفتاب زندگی در خانه‎اش را سپاس نهاد. در كنار بستر كودك جای گرفت، بغل كرد، بوسید و بوئیدش. اشك شوق از دیدگانش بسان مرواریدی بر گونه كودك غلطید. سیمای طفل با جذبه و نوری كه در آن بود پدر را از خود برده بود. چشم از رخ فرزند برنمی‎داشت. پدر نام فرزندش را «عبدالحسین» نامید تا در سیر امامت و شهادت و حماسه و ایثار گام نهد و بدین صورت عشق وافر خود به پیشوای سوم شیعیان را از خود متبلور ساخت.
+
واقعه عجیبی در مورد مرحوم نجفقلی نقل می‌کنند که ایشان بعد از رحلت، در تبریز دفن شدند اما بنا بر وصیت خود ایشان، جنازه آن بزرگوار پس از گذشت 13 سال به نجف اشرف منتقل گردید و در قبرستان وادی السلام آرام گرفت.<ref> مقدمه الغدیر، ج 1، ص 58، چاپ 1368. </ref> کسانی که در آن روز حضور داشتند نقل می‌کنند که پیکر ایشان پس از 13 سال کاملا سالم بود<ref> کتاب فاطمه زهرا، دکتر محمد امینی نجفی، مقدمه، ص 20 </ref>
  
'''سوره تربیت'''
+
==دوران كودكی و جوانی علامه==
  
روزها گذشت. فرزند به دوره‎ای از زندگی رسید كه می‎توانست تعالیم پدر را به جان بپذیرد. او دیگر به بازی كم توجه شده بود و در عالم خیال سیر می‎كرد. می‎خواست بداند بیاموزد و در هستی اندیشه كند. نخست آموزه‎های مادر را فراگرفت. آیات قرآنی و سوره‎های كوتاهی كه با اوزان مخصوص جان او را صیقلی می‎داد. تا نوبت به تعالیم پدر شد.
+
كودكی عبدالحسین مانند دیگر همسالانش سپری نشد، بلكه او از همان كودكی، استعداد و تیزهوشی عجیبی از خود نشان می‌داد. وی از آغاز زندگی، با حافظه قوی و سرعت عجیبش در درك مسائل دینی،<ref> علمای بزرگ شیعه، ص 410 </ref>. همه نگاه‌ها را به خویش جلب كرد. روح پرسشگر و جست و جوگر عبدالحسین نمی‌گذاشت تا او مانند دیگر كودكان باشد. هر كس در كودكی او را درك می‌كرد، از تیزهوشی وی خبر می‌داد.<ref> ربع قرن مع العلامه، حسین شاكری، ص 299 </ref>
  
آقا میرزا احمد از دانشمندان نامی تبریز كه در سال 1287 هجری قمری در قریه «سُرُدها» از نواحی تبریز متولد شده بود. از سال 1304 برای ادامه تحصیل به شهر آمده و بعد از فراگیری مقدمات، در محضر درس علامه بزرگوار مرحوم حاج میرزا اسدالله حضور یافت و به مرتبه‎ای از دانش پژوهی رسید كه صلاحیت علمی آن بزرگ از طرف زعیم بزرگوار حضرت آیت الله میرزا علی آقای شیرازی و فقیه برجسته حاج میرزا علی ایروانی مورد تأیید واقع شد.
+
خانوده مذهبی و علاقه‌مند به دانش و معرفت علامه نیز، زمینه رشد و تعالی عبدالحسین را آماده كردند. ایشان شاگردی و یادگیری را در محضر پدر بزرگوارش آغاز نمود و با مبانی دانش آشنا شد.
  
علم و عمل از وی شخصیتی برجسته ساخته بود. حْسن سیرت، آراستگی طبیعت و پرهیزكاری وی زبانزد خاص و عام بود.<ref> الغدیر، علامه امینی، ج ص 156، ترجمه، مقدمه.</ref> وی اكنون تربیت فرزند خویش را بر عهده می‎گرفت تا به نیكی به بار آید و با دین محمدی و آئین علوی آشنا گردد. عبدالحسین به چنین پدری افتخار می‎كرد و خدای را سپاس می‎گفت كه در خانه [[علم]] و [[تقوا]] تولد یافته و تربیت می‎شود.
+
پدر؛ ادبیات فارسی، عربی، منطق و تا اندازه‌ای فقه و اصول را به فرزندش آموخت. در كنار اینها، عبدالحسین به كتاب‌های حدیثی و اعتقادی نیز اشتیاق زیادی داشت، ولی با این همه، «قرآن و نهج‌البلاغه دو كتاب گرانقدر برای آموزش این محصل جوان بود.»<ref> گلشن ابرار، جمعی از پژوهشگران، ج ص 727
 +
</ref>
 +
از همان كودكی، وجود عبدالحسین از آیه‌های قرآن و سخنان والای امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام و امامان دیگر پر شد. پس، عشق به اهل‌بیت علیهم السلام در تار و پود وجودش نفود كرد.
  
آموزش علوم توسط پدر شروع شد و در طی سال ها آموزش ادبیات فارسی و عربی، [[منطق]]، [[فقه]] و [[اصول]] انجام گرفت. عبدالحسین همان گونه كه دروس متداول حوزه‎های علمیه را فرامی‎گرفت و به حفظ اشعاری چون «الفیه ابن مالك» در علم نحو می‎پرداخت، در سایه هدایت پدر، اشعاری هم از بزرگان دین حفظ كرد.
+
بدین ترتیب، علامه امینی با كوشش علمی و با استعداد و پشتكار خویش، خانواده و اطرافیانش را به آینده خود امیدوار می‌ساخت.
  
از اولین شعرهایی كه پدر، فرزند و شاگردش را به آموختن و حفظ آن تشویق كرد، شعری از حضرت علی علیه السلام بود.<ref> (ر.ك: همان، ج 2، ص 25؛ ترجمه، ج 3، ص 43ـ44).</ref> او می‎دانست همان گونه كه برای علم نحو ابیاتی قرار داده شده است تا با حفظ آن ها اصول آن علم به آسانی در دست باشد، باید اصول اعتقادات را هم از این طریق به شاگردان مكتب توحید آموخت.
+
علامه در سن 16 سالگی برای ادامه تحصیل راهی نجف اشرف شد و تا حدود سن 32 سالگی در آنجا مشغول کسب معارف الهی بود. در این سالها در محضر اساتیدی چون: آیة الله سید محمدبن محمدباقر الحسینی فیروزآبادی، آیة الله سید ابوتراب بن ابوالقاسم خوانساری، آیة الله میرزا علی بن عبدالحسین ایروانی و آیة الله میرزا ابوالحسن بن عبدالحسین مشکینی زانوی ادب زده و کسب علم نمودند .
 +
ایشان در سن 32 سالگی به زادگاه خود تبریز مراجعت نموده و برای مدت کوتاهی در آنجا ماندگار شد. اوقات ایشان در آن ایام به تدریس و تحقیق مصروف گردید و در آن زمان بود که کتاب نفیس تفسیر فاتحة الکتاب توسط ایشان به نگارش درآمد.
  
عبدالحسین كتاب های مختلفی در [[حدیث]] و اعتقادات را نزد پدر خواند و از آن ها بهره برد. و مسایل مشكل را با استاد در میان نهاد و به حل آن ها پرداخت. اهتمام به [[قرآن]] و حدیث، به خصوص به [[نهج البلاغه]]، وی را عاشق [[امام علی]] علیه السلام كرد. چه نیك به یاد داشت آن سخن گران مایه را كه: «هیچ آیه‎ای در [[قرآن کریم]] نیست كه اول آن «یا ایها الذین آمنوا» باشد، مگر آن كه علی ابن ابیطالب علیه السلام سردار مخاطبان آن آیه و امیر و شریف و اول ایشان است».<ref> اعتقادات، [[شیخ صدوق]]، ص 110.</ref>
+
علامه امینی(ره) که عشق امیرالمومنین علی علیه السلام در جانش شعله‌ور بود، بیش از این در فراق از حضرتش تاب نیاورده و مجدداً راهی نجف اشرف شد.
  
قرآن و نهج البلاغه دو كتاب گرانقدر برای این محصل جوان بود. وی این دو كتاب را بارها مطالعه كرده و در معانی آن دقیق شده بود. گاهی در مطالعه این دو كتاب می‎گریست و نم‌نم اشك بر گونه‎اش جاری می‎شد و چون درّی گران مایه در سینه وی نهان می‎گردید.
+
ایشان در نجف ضمن تحقیق و مطالعه فراوان در مجالس اساتید برجسته و مراجع تقلید آن روزگار به استمرار حاضر می‌شدند و در ضمن آن بود که از جهت علمی و تقوا به مرتبه والای اجتهاد نائل گردیده و همچنین از علما و مجتهدین بزرگ آن عصر اجازه روایت نیز دریافت داشتند. بعضی از مشایخ روایت ایشان عبارتند از:
  
جد وی «مولی نجف علی» مشهور به «امین الشرع» از اهالی آذربایجان بود كه سال 1275 هجری قمری متولد شده و خویشتن را به علم و ادب و پاكی و پرهیزكاری آراسته بود. آن بزرگ شیفته جمع آثار [[ائمه اطهار]] علیهم السلام بود و از آن جا كه از ادب فارسی و تركی بهره وافر برده بود، قصایدی چند به این دو زبان داشت. خانواده عبدالحسین به مناسبت شهادت جدش به «امینی» معروف شده است. عبدالحسین هم راهی را در پیش گرفته بود كه امین شرع و مدافع اسلام ناب محمدی و علوی باشد.
+
آیة الله سید ابوالحسن موسوی اصفهانی، آیة الله شیخ علی اصغر ملکی تبریزی، آیة الله شیخ محمد محسن (آقا بزرگ) تهرانی.
  
'''هجرت عشق'''
+
علامه امینی(ره) در مقام اجتهاد، منزلت و جایگاه والایی داشتند و بیشتر ساعات ایشان به تحقیق و مطالعه می‌گذشت. و از منابع علمی اسلامی توشه برمی‌گرفت. ایشان در تفسیر، حدیث، تاریخ و علم رجال صاحب‌نظر بودند<ref> مقدمه الغدیر، ج 1، ص 64 - 68، چاپ 1368. </ref>
 +
==اساتید==
 +
علامه از محضـر عالـمانى چـون :
  
سال 1342 هجری بود، عبدالحسین بیست و دو سال در كنار پدر با نشست و برخاست او و درس های علمی و عملی‎اش، با [[اسلام]] و [[قرآن]] آشنا شده بود و از محضر بزرگان دیگری چون جناب حاج سید محمد مؤلف «مصباح السالكین» مشهور به «مولانا» و جناب حاج سید مرتضی خسروشاهی صاحب «اهداء الحقیر در معنی حدیث غدیر» و جناب شیخ حسین مؤلف «هدیه الانام» بهره‎های علمی برده بود.
+
* سید محمد مولانا
 +
* سید مرتضى خسرو شاهى
 +
* شیخ حسین
 +
* سیـد محمـد فیـروز آبادى
 +
* سیـد ابـو تـراب خوانسارى
 +
و دیگران استفاده برده است، همچنین ایشان از مراجع بزرگى چـون :
 +
* سید ابـوالحسـن اصفهانى
 +
* میرزا حسین نائینى
 +
* شیخ عبد الکریم حائرى
 +
*شیـخ محمـد حسین کمپانـى اصفهان
 +
وبه خطـوط خود آن بزرگان اجازه اجتهاد دریافت داشته است.
 +
==تالیفات==
 +
* الغدیر
 +
* تفسیر فاتحه الکتاب
 +
*شهداء الفضیلة
 +
* سیرتنا وسنتنا سیرة نبینا وسنته
 +
*السنة والسیرة
 +
* ثمرات الأسفار
 +
*ریاض الأنس
 +
* المقاصد العلیة
 +
*کامل الزیارات
 +
*اعلام الانام فـی معرفة الملک
 +
*رساله در علـم درایه
 +
* رساله در نیت
 +
*تصحیح وسائل الشیعة
 +
==خصوصیات اخلاقى==
 +
علامه امینـى روحـانـى کامل عیارى بـود که در او نـور عقل شـرعى به وجه احسـن تجلى کرد ایـن مرد بزرگ از جهات عدیده مانند علـو طبع، استغناى روح، بـى اعتنایى به ریاست، صراحت لهجه، زبان صدق گـویا، قلـم و بیان شیوا و رسا، قیافه جذاب و سیماى دل نشیـن و هیکلـى متناسب و آراستگـى به صفات کـریمه دیگـر از قبیل تـوکل، ادب، شجـاعت، ابـراز شخصیت در بـرابـر مخالف و در مقام دفاع از حقیقت و امثـال اینها در میـان اقـران کـم نظیـر بود.
 +
عالى تریـن صفات ممتاز وى محبت و ولاى کامل نسبت به خاندان رسالت بود که سرآمد تمام مزایاى وجودى او به شمار مى رفت به همیـن جهت است که علامه را بایـد در ایـن عصـر، یگانه غواص دریاى بـى کـران ولایت دانست.
  
عشق به [[امام علی]] علیه السلام و علاقه به تحصیل عالی وی را به كوی عشق هدایت كرد. «[[نجف]] اشرف»، شهری كه سابقه تاریخی آن بر همگان روشن است. حوزه علمیه نجف از دیرباز جایگاهی برای رشد و تعالی دانشجویان علوم اسلامی بود و اینك مسافر عاشق می‎خواست به شهر علم وارد شود.
+
==مقام علمى==
 +
علامه امینى در علـوم اسلامى مانند تفسیر، حدیث درایه و علـم رجال استاد و متبحرى بى مانند و به خصـوص در علم فقه و تاریخ گویى سبقت را از همه محققان در ربود هنگامى که نخستیـن تألیف وى تحت عنوان شهداى راه فضیلت در، سى و پنجمیـن سال زندگى پر برکتش منتشر شد مراجع و علماى بزرگ زمان هـم چـون سید ابـوالحسـن اصفهانى، حاج آقا حسیـن طباطبایى قمـى، شیخ آقا بزرگ تهرانـى، شیخ محمد حسین کمپانـى، و شیخ محمد خلیل عاملـى زبان به تحسین گذاردند و ایـن زمانى است که هنوز سخنى از الغدیر در میان نبـود و پـس از ایـن مراحل است که ایـن بزرگوار 40 سال دیگر از عمر پر برکت خویش را بـا تلاشـى بى مـاننـد و پشت کـارى کـم نشـان در راه تحقیق و تتبع گذارنـده و کتاب عظیـم و شاهکار خـویـش (الغدیـر) را به جهان اسلام تقـدیـم داشت.
  
عبدالحسین داستان هجرت را با پدر در میان نهاد. پدر بر قامت برومند فرزند نظری انداخت و با دیدگانی اشكبار بر هجرت فرزند پاسخ مثبت داد. پدر از ندای امام آگاه بود و از جاذبه علی علیه السلام حكایات فراوانی به خاطر داشت. چگونه می‎توانست عاشق را از معشوق دور نگاه دارد؟ كه او بی‎عشق افسرده می‎شد و این بر پدر سخت گران بود. پدر لذت دیدار و هم نوایی با فرزند را از دامن شست و وی را به امام علی علیه السلام بخشید و فرزندش [[امام حسین]] علیه السلام. همان گونه كه فرزند از لذات مادی به حیات جاوید روآورده بود.
+
==فعالیت==
 
+
علامه بـراى گرد آورى مطالب الغدیر سفـرهاى پژوهشـى بسیار کرد در سرزمینهـا و شهرها، کعبه آمالـش کتابخانه هاى عمومى و شخصى بـود ایـن سفـرها پـر بـار عمـوما به مطالعه و استنتاج و تهیه مأخذ و ملاقات با استادان مى گذشت. از جمله شهرهایـى که وى به ایـن هدف به آنها سفر کرد، مـى تـوان :حیـدرآبـاد، دکـن، علیگـره، لکنهو، کـانپـور، جلالـى (در هنـد )، رامپـور، فـوعه، معره، قـاهـره (در مصـر )، حلب، نبل و دمشق (در سوریه) را بر شمرد، عشق به خـانـدان عتـرت چنـان سـراسـر وجـودش را فـرا گرفته بـود که ساعتها مطالعه در مخزن کتـابهاى خطـى و دست یافتن به گوهرهاى گرانبهاى نبـوى را بر خویشتـن خویـش هموار ساخته هرگز احساس خستگى نمى نمود.
امینی هواخواه علی علیه السلام بود و خود می‎دانست كه علی علیه السلام او را به شهر خویش فراخوانده است از این رو ملامت سرزنشگران و كوردلان را به هیچ انگاشت و زیر لب زمزمه می‎نمود:
+
گـوینـد در کتابخانه‌ى یکـى از شهرهاى عراق به مطالعه مـى پرداخت، چـون ایـن کتابخانه در هر شبانه روز تنها چهار ساعت بیشتـر باز نبـود علامه امینـى هـم نمـى تـوانست بیـش از چهار روز در آن شهر بماند، با توافقى که میان وى و رئیـس کتابخانه برقرار شده بود، علامه امینـى هـر روز به هنگام ظهر یعنـى ساعت تعطیل کتـابخـانه وارد آنجا مى شـد، کتابـدار، در را به روى او مـى بست تا روز بعد سـاعت 8 صبح که در را به رویـش مـىگشـود.
 
+
در نتیجه او روزى 20 ساعت در ایـن کتابخانه کار مى کـرد و بـا لقمه نـانـى که همـراه داشت و جـرعه آبـى که کتـابـدار در اختیارش مـى گذاشت، تـوانست از میـان چهار هزار نسخه‌ى خطـى مـوجـود در آن کتابخانه، مأخذ دلخـواه خـود را بیابـد. آرى این همه تـوانایى و پشت کار و دل بستگـى به کار، فقط و فقط در پرتو ایمان و عشق میسر است.
ملك در [[سجده]] آدم، زمین بوس تو نیت كرد × كه در حسن تو لطفی دید بیش از حد انسانی
+
وی از مولود کعبه به عنوان محور امت اسلامی بعد از پیامبر یاد می‌کند. علامه امینی با تأسیس کتابخانه در نجف اشرف دانشگاه بزرگ عالم تشیع را تا حد امکان از کتاب بی‌نیاز کرد. او در صدد است عدل علیعلیه‌السلام با به اجرا در آمدن اصول سیاسی اسلام دیگر بار در جامعه انسانی آشکار گردد.
 
+
علامه امینی به همراه بزرگانی همچون سید شرف‌الدین عاملی نهضت متن ‌گرایی را بنیان نهادند تا مبانی فلسفه‌ی سیاسی اسلام را با ارائه مدرک به امت اسلامی عرضه نمایند و به این وسیله در مقابل نهضت پیشین‌گرایی یا نهضت سلفیه ایستادند. علامه‌ی مصلح با جمع‌آوری اجتماجات پیشوایان شیعه تمامی زمینه‌های شک و تردید را در باره‌ی حدیث غدیر از بین می‌برد.
شهر [[نجف]] با سابقه دیرینه، از عصر [[شیخ طوسی]] مهد علم و تقوی و فضیلت بود و بزرگ دانشگاه عالم تشیع محسوب می‎گشت و با آشفته بازاری كه در ایران ـ در آغاز كودتا و سپس سلطنت رضاخان ـ به وجود آمده بود، محل مناسبی برای تحصیل بشمار می‎رفت.
+
روش علامه برای مبارزه با استعمار تدافعی نبود بلکه با مطرح کردن ولایت و امامت و بحث‌های عمیق علمی پیرامون آن به ولایت فقیه در عصر غیبت رسید.
 
+
==خدمات==
و امینی در صدد بود با تحصیل در عتبات به [[جهاد]] علمی پردازد، عالمی فریادگر شود و مسیر [[حق]] را تداوم بخشد. وی با هجرت به نجف در صدر تكمیل معارف الهی بود. از این رو در مكتب درس حضرات آیات سید محمد فیروزآبادی ـ متوفی 1345 هجری قمری ـ و سید ابوتراب خوانساری ـ متوفی 1346 هجری قمری ـ حاضر شد:
+
علامه غیر از تألیف کتب، به خدمات دیگرى نیز مـى پـرداخت از جمله کتابخانه (مکتبه الامام امـیر المومنیـن العامه) در نجف از بـاقیـات صـالحـات آن بزرگـوار بـوده و از نظر کیفیت در شمار با ارزش تریـن کتابخانه هاى علمى دنیاى اسلام است.
 
+
==وفات ==
'''سپاه شقایق'''
+
تلاش بـى وقفه معمار مـدینه غدیر را، دچار فتـور جسمانـى کـرد و بیمارش نمـود بیمارى، اندک اندک رو به فزونـى گرفت تا اینکه آن پیر فرزانه و فقیه پر مایه در روز جمعه 12 تیـر مـاه 1349 هـ .ش برابر با 28 ربیع الثـانـى 1390 هـ .ق نزدیک اذان ظهر در آستان 70 سالگى به ملکـوت اعلى پیـوست روز بعد پیکر پاک وى در تهران تشییع و پـس از چنـد روز به نجف اشـرف حمل و در آنجا بعد از تشییع و طـواف بـر گرد مزار دوست در کتـابخـانه عمـومـى که خـود تأسیـس کـرده بـود به خاک سپرده شد او رفت ولى الغدیر وى چراغ خانه دلهاى با صفا و مشعل هدایت امت تا طلـوع خـورشید ولایت شد
 
 
شیخ مصلح سرزمین عشق، امینی در روزگاری به شهر علی ابن ابیطالب علیه السلام وارد شده بود كه با از هم پاشیدن امپراطوری عثمانی، عراق به دست انگلیسی های ناپاك افتاده بود. وی هنوز شهدای انقلاب مشروطیت را به خاطر داشت كه با مظلومیتی دیگر مواجه شد و در صدد برآمد تا با یاد شهیدان راه فضیلت، امت متفرق اسلامی را به وحدت و اخوّت اسلامی دعوت نماید. چرا كه خون شهیدان رایج‎ترین سكه تاریخ بشریت در راه آزادی و استقلال و امت اسلامی است. و این سكه طلائی نه در ضرابخانه‎های آزادیخواهان، بلكه در ضرابخانه‎های مستبدان به نفع امت اسلام زده شده است.
 
 
 
علامه امینی زندگی شهدای راه [[حق]] و فضیلت را اولین تألیف خویش قرار داد تا با جمع آوری گلهای بوستان فضیلت امت اسلامی را به بزرگ آرمان الهی سوق دهد. آرمان والایی كه برای تحقق آن رادمردان بسیاری وضوی خون ساخته بودند و در محراب عشق به [[نماز]] ایستادند.
 
 
 
علامه امینی در اولین تألیف خویش ابداع و ابتكاری بكار برد كه پیش از آن كسی به انجامش موفق نشده بود. با تألیف گرانبهای «شهداءالفضیله» گوی سبقت را از همگان ربوده و بر گذشتگان و معاصران خویش برتری یافت. از كتاب های قدیمی كه در معرض نابودی و فراموشی بود گزارشاتی درباره علمای گذشته و قریب العهد فراهم آورده و به جاودانگی رساند.
 
 
 
بدین منظور بار سفر بسته و كشورها پیمود تا با رنج بسیار، كه برای هر كس تحمل پذیر نیست، این مجموعه از شرح حال را گرد آورد. كتابخانه‎های ایران و عراق را زیر پا گذاشته و در كتاب های خطی كمیاب به دنبال مردانی گشته كه به راه حق شهید گشته‎اند، وی پس از صرف سال ها و ماه ها این مهم را به انجام رساند.<ref> «شهداء الفضیله»، مقدمه، استاد دانشمند شیخ محمدخلیل الزین عاملی، ص 4.</ref> و پس از این تألیف به عنوان مجاهدی نستوه زبانزد خاص و عام شد. برخی از دانشمندان اسلامی كه با تقریظ های خود این اثر جاودانه را ستودند، عبارتند از:
 
 
 
* 1. بزرگ مرجع شیعه آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی.
 
 
 
* 2. آیت الله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی قمی.
 
 
 
* 3. آیت الله شیخ محمدحسین غروی اصفهانی.
 
 
 
* 4. علامه محقق شیخ [[آقا بزرگ تهرانی]].
 
 
 
به این ترتیب علامه امینی، با «شهداء الفضیله» مواضع صد و سی تن از علمای دین و پیروان [[امام علی]] علیه السلام و آل علی علیه السلام را از قرن چهارم تا چهاردهم به رشته تحریر درآورد. تا امت اسلامی همچنان سرفراز و استوار در مقابل فتنه‎های دشمنان ایستادگی نمایند.
 
 
 
زمانی كه استعمارگران با ترتیب دادن جنگ های جهانی درصدد برآمدند تا ملل اسلامی را مورد تجاوز قرار داده و جزو مستعمرات خویش درآورند. امینی با تألیف كتاب شریف شهداء الفضیله بزرگ اسوه‎های شجاعت و ایثار را در مقابل مردم غیور مسلمان سامان داد و آنان را به پایداری و استقامت فراخواند.
 
 
 
در این دوره است كه مجتهد مجاهد تبریز، آقا میرزا صادق تبریزی (1274ـ1351) علیه فساد و استبداد رضاخانی نهضت را شكل می‎دهد و آیت الله العظمی حاج آقا حسین قمی (1282ـ1366) نهضت خراسان را رهبری می‎نماید<ref> اندیشه اصلاحی در نهضت های اسلامی، محمدجواد صاحبی، ص 209ـ208.</ref> و آیت الله كاشانی كه تازه از عراق به جبهه جنگ علیه انگلیس به ایران آمده است، حركت سیاسی خود را در مقابل استبداد رضاخانی آغاز نموده است.
 
 
 
'''غواص بحر معانی'''
 
 
 
علامه امینی به عنوان [[محدث]]، [[مفسر]]، [[فیلسوف]] و متكلم و فقیه دست به تحقیقات دامنه داری می‎زند. شیخ بزرگوار در صدد است فلسفه سیاسی اسلام را در هر صورت ممكن برای مردم كوچه و بازار هم قابل فهم نماید. هر چند كه بعضی از بزرگان علم هم از آن غافل مانده‎اند.
 
 
 
با تحقیق و تعلیق بر كتاب «كامل الزیارات» [[ابن قولویه]] قمی كه از مشایخ [[شیعه]] محسوب می‎گردد، معتبرترین متون زیارات را در اختیار امت اسلامی قرار می‎دهد و با تألیف «اَدَبُ الزّائر لِمَنْ یَمُمُّ الحائر» كه شرح آداب زیارت حضرت [[امام حسین]] علیه السلام است، [[فلسفه]] [[زیارت]] را بیان می‎دارد.
 
 
 
در این باره شیخ مصلح، عبدالحسین امینی سالهاست كه در پای مكتب درس اساتید بزرگی نشسته و [[فقه]] و [[اصول]] و فلسفه و [[كلام]] اسلامی را فراگرفته است. از این رو «ثمرات الاسفار» را در دو جلد فراهم می‎آورد و بر «رسائل» و «مكاسب» شیخ اعظم انصاری حاشیه می‎نویسد. همچنین رساله‎ای درباره «نیت» می‎نگارد و رساله‎ای در بیان «حقیقت زیارت»، تا به علمای پاكستان پاسخ داده باشد و رساله‎ای در علم «درایه الحدیث».
 
 
 
علامه امینی با تألیفات گرانقدر خویش جنبه علمی و نهاد وقّاد خود را در معرض معاصران قرار می‎دهد و از حضرت آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی و حضرت آیت الله علامه حاج میرزا محمدحسین نائینی و حضرت آیت الله العظمی شیخ عبدالكریم حائری و حضرت آیت الله شیخ محمدحسین كمپانی اصفهانی، اجازه [[اجتهاد]] دریافت می‎دارد. و به زادگاه خویش تبریز بازمی‎گردد. تا امین الشرع دیار خویش باشد. اما دل او دیگر بار آهنگ نجف می‎كند.
 
 
 
اینك او رو به [[قرآن کریم]] آورده است تا برنامه زندگی بشر و سعادت و خوشبختی و كام روائی وی را از كتاب الهی استخراج نماید. شاگرد مكتب [[وحی]] آیاتی از كتاب مبین را برمی‎گزیند و به [[تفسیر]] آن می‎نشیند:
 
 
 
* [[سوره اعراف]]، آیه 172، «میثاق الاول»؛
 
 
 
* سوره اعراف، آیه 180:
 
 
 
* [[سوره واقعه]]، آیه 7؛
 
 
 
* سوره مؤمن، آیه 11؛
 
 
 
آن گاه «العِترَهُ الطّاهِرَهُ فی الكتابِ العزیز» را می‎نگارد و حق اولویت و مولویت خاندان رسالت را تبیین می‎نماید.
 
 
 
'''شهر آرمانی غدیر'''
 
 
 
تألیف رسالات گوناگون، جان شیفته وی را خوشنود نساخت. لذا بر آن شد، مدینه فاضله اسلامی را به صورت منقحی امت اسلامی عرضه دارد و داستان سال دهم هجرت را در خاطره‎ها زنده كند و آن زمانی است كه استعمارگران با حیله‎های خاص خود امپراطوری عثمانی را از بین برده‎اند و در عرصه عقیدتی دولت سنی مذهبی را كه به عنوان حكومت اسلامی بر سرزمین پهناوری حكومت می‎كرد، از صحنه خارج ساخته‎اند. علامه امینی به عنوان آسیب شناس اجتماعی، این گونه تشخیص داد كه با زوال دولت عثمانی نباید به دولت های استعمارگر اجازه داد، تا جایگزین دولت ولو ظاهر اسلامی شوند.
 
 
 
از دیدگاه او، امت اسلام كه با زوال دولت 632 ساله عثمانی روبرو گشته است، و تلخی‎های بسیار چشیده، بهتر است، نظام مدینه فاضله اسلامی را كه در آن اصل بنیادی غدیر مطرح است، تجربه نماید. نظامی كه پیامبر جز به آن سفارش نفرموده است.
 
 
 
علامه امینی با تألیف «الغدیر» خاطرات عصر نبوی را تجدید می‎كند، عصری كه سروری از آن امت قرآنی است و رسول اكرم صلی الله علیه و آله رهبری آن را بر عهده دارد و بعد از خود، ولایت علی بن ابی طالب علیه السلام را معرفی كرده است. امینی، احیاگر سنت نبوی، با «الغدیر» جلوه‎های شوكت و عظمت امت اسلامی را در خاطره‎ها زنده می‎دارد و اصل اصیل و محور حكومت قرآنی، جریان غدیرخم را یادآور می‎شود.
 
 
 
امینی در عصری زندگی می‎كند كه شكست دولت عثمانی روی داده است. شكستی كه اگر «اصل غدیر» و رهبری امت آن گونه كه [[پیامبر اسلام]] و [[قرآن کریم]] فرموده، اجرا می‎گردید، روی نمی‎داد و انگلیس را جرأت آن نبود كه عراق را جزء مستعمرات خویش درآورد.
 
 
 
امینی احیاگر مدینه فاضله قرآنی، با [[قرآن]] و [[حدیث]] و شعر و حماسه، مبانی فلسفه سیاسی اسلام را به جهانیان ابلاغ نمود. وی علاوه بر این كه با رجوع به قرآن و سنت و رعایت موازین «سند شناسی» و «نقد حدیث» حقائق غیرقابل انكاری را پیش چشم امت اسلامی نهاد و مسأله اختلاف اهل یك كتاب و قبله را از میان برداشت. جهانیان را به این مسأله واقف ساخت كه فلسفه امامت و رهبری از اصول شناخته شده تشیع، از مبانی اصیل اسلامی است كه با رعایت آن حكومت اسلامی برقرار می‎گردد، آن گونه كه در صدر اسلام رسول اعظم الهی و امیرمؤمنان با تكیه به این اصل، حكومت اسلامی را بنیاد نهاده و حیات سیاسی اسلام را استمرار بخشیدند.
 
 
 
علامه مصلح با نقد آثار و تألیفات كسانی چون «[[ابن تیمیه]]»، «[[آلوسی]]»، «[[قصیمی]]» و «رشیدرضا» درصدد برآمد وحدت و اخوت اسلامی را در جهان اسلام بگستراند و تخم های نفاق و تفرقه را بخشكاند. وی در پی اسناد حدیث غدیر، بیست و چهار كتاب تاریخی، بیست و هفت محدث و چهارده مفسر [[قرآن]] و هفت متكلم اسلامی را می‎یابد كه به نقد [[حدیث]] غدیر پرداخته‎اند. آن گاه راویان حدیث غدیر از صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله را به ترتیب حروف الفبا ذكر می‎كند.
 
 
 
وی یكصد و ده تن از اصحاب را نام می‎برد كه حدیث غدیر را روایت كرده‎اند و به نام هشتاد و چهار تابعی اشاره می‎نماید. سپس طبقات راویان حدیث غدیر از علما را برمی‎شمارد از علمای قرن دوم هجری تا قرن چهاردهم سیصد و شصت تن را ذكر می‎كند كه به نقل از حدیث شریف غدیر موفق شده‎اند و علامه مجاهد برای یافتن مدارك معتبر بارها به اقصی نقاط جهان مسافرت می‎نماید تا آن چه را كه از دین الهی در مورد خلافت كبری فرود آمده، به امت اسلام برساند. وی نخست در كتاب گرانقدر الغدیر به آیاتی كه در خصوص امیرمؤمنان [[امام علی]] علیه السلام فرود آمده، می‎پردازد، برخی از این آیات نورانی عبارتند از:
 
 
 
آیه تبلیغ<ref> [[سوره مائده]]، آیه 67.</ref>، آیه اكمال دین<ref> سوره مائده، آیه 5.</ref>، آیات سوره معارج<ref> [[سوره معارج]]، آیه 3ـ1.</ref>، آیه ولایت<ref> سوره مائده، آیه 55.</ref>، سوره هل اتی. همچنین [[احادیث]] نبوی و سخنان پیامبر صلی الله علیه و آله را با آمیختگی شگرفی در آغاز و انجام سخن و یا در مقام استدلال و تأیید و تضمین یادآور می‎شود كه بعضی از این احادیث به قرار زیر می‎باشند.
 
 
 
حدیث غدیر و ولایت، حدیث أخاء، حدیث منزلت، حدیث ثقلین، حدیث علی مع الحق و الحق مع علی، حدیث تبلیغ، حدیث انذار العشیره، حدیث اِنَّ علیاً اوّل من اسلم و آمن و صلّی، حدیث ردّ الشمس، حدیث سد الابواب، و صدها حدیث دیگر كه در فضل و بزرگی وصی بر حق حضرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله، بر زبان [[پیامبر اسلام]] جاری گشته است.
 
 
 
دكتر سید جعفر شهیدی كه خود در [[نجف]] و [[تهران]] از یاران آن فرزانه بود، نقل می‎كند كه روزی علامه امینی به من گفت: «برای تألیف «الغدیر» ده هزار جلد كتاب خوانده‎ام». وی در ادامه سخن می‎گوید: «او مردی گزافه گو نبود. وقتی می‎گفت كتابی را خوانده‎ام، به درستی خوانده و در ذهن سپرده و از آن یادداشت برداشته بود».<ref> حماسه غدیر، محمدرضا حكیمی، ص 480.</ref>
 
 
 
علامه نستوه پس از بررسی اسناد [[حدیث غدیر]] و اثبات واقعه مهم عصر نبوی، شاعران چهارده قرن را كه از سفره [[قرآن]] توشه برداشته بودند، به شهادت آورد. تا هم یادی از نام آوران و مبارزان مكتب ارجمند علوی كرده باشد و هم فضایل [[امام علی]] علیه السلام، وصی حضرت رسول اكرم صلی الله علیه و آله را به اثبات رساند. وی ادب متعهد شیعی را یكی دیگر از حجت های واقعه غدیر دانست و برای فراهم آوردن شعر بزرگ مردان فضیلت سال ها تلاش پیگیر نمود. تا علاوه بر گردآوری شعر حماسه سرایان غدیر، اشتباهات عمدی محققین مغرض را برملا سازد.
 
 
 
سال 1364/1324 چاپ اول كتاب الغدیر در [[نجف]] آغاز می‎شود و تا نه جلد آن به طبع رسیده و در سراسر ممالك اسلامی و غیر آن منتشر می‎گردد. با انتشار كتاب گران مایه «الغدیر» سیل نامه‎ها و ستایش ها به دانشمند فرزانه و علامه خبیر ارسال می‎شود. این تقریظ ها گاه از دانشمندان بزرگ [[شیعه]] و [[اهل سنت]] است و گاه از پادشاهان كشورهای اسلامی.
 
 
 
نكته واحدی كه در تمام ستایش ها به چشم می‎خورد. پذیرش غدیر است به عنوان محور حركت اسلامی و بنیان حكومت دینی و مذهبی اسلام. پادشاهان فرصت طلب درصدد هستند تا این جنبش دینی را به نفع خود به پایان رسانند ولی دانشمندان از جایگاهی بی‎غرضانه به مسأله می‎اندیشند و در حقیقت زنجیر متصل به [[وحی]] را بعد از قرن ها به راهنمایی مصلح بزرگ حضرت علامه امینی می‎یابند.
 
 
 
شیخ محمد سعید دحدوح از دانشمندان متتبع و امام جمعه و جماعت «اریحا» از نواحی حلب نامه‎ای ادیبانه به مؤلف «الغدیر» نگاشته و در آن این گونه می‎گوید: «آقای من، كتاب «الغدیر» را دریافت كردم و آن را مورد مطالعه قرار دادم... قبل از آن كه در امواج انبوه معانی آن وارد شوم نیروی فكر و اندیشه‎ام در آن شناور گشت و شمه‎ای از آن را با ذائقه روحی خویش چشیدم. احساس نمودم كه این همان یگانه سرچشمه و منبع آب گوارائی است كه هرگز دگرگون نشود. این منبع جوشان معانی از آب باران صاف‎تر و گواراتر و از مشك خوشبوتر است...».<ref> الغدیر، ج 1، ترجمه، ص 16 و 17.</ref>
 
 
 
'''بوستان هدایت'''
 
 
 
صاحب الغدیر سال 1373 هجری قمری، هشت سال پس از انتشار نخستین جلد «الغدیر» به تأسیس كتابخانه‎ای اقدام نمود كه نام آن را «مكتبه الامام امیرالمؤمنین علیه السلام» نهاد و در روز [[عید غدیر]] افتتاح كرد. آغاز فعالیت این كتابخانه با 42000 جلد كتاب خطی و چاپی بود. در تأسیس این كتابخانه نسخه‎های خطی از كتابخانه‎های معتبری تهیه شد.
 
 
 
'''وفات'''
 
 
 
تلاش بی‎پایان، معمار [[مدینه]] غدیر را دچار فتور جسمی كرد و بیمار شد. بیماری اندك اندك رو به فزونی گرفت. وی از كار بازماند. كتاب از جلو دیدگانش دور شد و قلم از حركت ایستاد. بیماری و بستری شدن علامه حدود دو سال به طول انجامید و معالجات خارج از كشور هم مفید واقع نشد تا این كه آیتی از آیات الهی و عاشقی از عاشقان ولایت و مجاهدی نستوه روز جمعه 12 تیر ماه 1349 برابر 28 [[ربیع الثانی]] 1390 هجری قمری نزدیك ظهر بدرود جهان گفت. وی كه همواره در [[نماز]] بود و جز به [[عبادت]] خدای كعبه و خدمت به مولود آن كاری دیگر نداشت، در شصت و هشت سالگی از دنیا رفت و جهانی را در غم ارتحال خویش فروبرد. الغدیر وی چراغ خانه دل های باصفا شد و مشعل هدایت امت اسلامی.
 
  
 
==پانویس ==
 
==پانویس ==
 
<references />
 
<references />
 +
==منابع==
 +
*نگاهبان غدیر،علامه امینی در دسترس در[http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87+%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C&SSOReturnPage=Check&Rand=0    دانشنامه رشد] تاریخ بازیابی:26 آذرماه 1392.
 +
*نگاهی به زندگی علامه امینی(ره)  در  دسترس در [http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=43094 سایت تبیان] تاریخ بازیابی:26 آذرماه 1392.
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 
[[رده:علمای قرن چهاردهم]]
 +
[[رده:مجتهدین]]

نسخهٔ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۰:۲۵

عبدالحسین امینی نجفی مشهور به علامه امینی از مراجع بنام شیعه و نویسنده کتاب دائرةالمعارفی الغدیر است.

ولادت

در سال 1320 ه. ق برابر با 1281 ه. ش ستاره‌ای در شهر تبریز، در خانه‌ای سرشار از علم و تقوا بدرخشید و افراد خانواده‌ را سرشار از شادی و شعف نمود.

فرزند را عبدالحسین نامیدند تا همواره سینه‌اش سرشار از عشق اهل‌بیت علیهم السلام باشد؛ پیوسته در مسیر ایشان گام بردارد و همچون مولایش امام حسین علیه‌السلام، شمیم روح افزای ولایت را پراكنده سازد. آری، عبدالحسین به دنیا آمد و الغدیر با او جان گرفت.

خاندان علامه امینی

شیخ احمد امینی تبریزی،[۱]. پدر بزرگوار علامه امینی از عالمان با تقوا بود و مردم به ایشان همواره به دیده احترام می‌نگریستند. ایشان در سال 1287 هـ.ق در سَردها از توابع تبریز به دنیا آمد. میرزا احمد از فقها و مجتهدین زمان خود و در زهد و پارسایی زبانزد عموم بود. او در سال 1304 ه.ق به تبریز مهاجرت نمود و برای همیشه ساکن آنجا گردید.

برخی آثار به یادگار مانده از ایشان عبارتند از: شرحی بر قصیده المفجع و تعلیقاتی بر مكاسب شیخ انصاری. این مرد بزرگ در سال 1370 ه. ق، دیده از جهان فرو بست و در قبرستان نو شهر مقدس قم دفن گردید پدربزرگ علامه امینی، مولی نجفقلی مشهور به امین الشرع بود كه نام خانوادگی علامه نیز از همین لقب گرفته شده است. ایشان در سال 1257ه. ق، در روستای سَردها ـ از توابع تبریز پا به عرصه هستی نهاد و به یادگیری دانش و ادب پرداخت. وی نیز بعدها ساکن شهر تبریز گردید. مردی زاهد، فاضل، پرهیزگار و ادیبی برجسته بود كه به گردآوری اخبار ائمه اطهار علیهم السلام علاقه بسیاری داشت و چند مجموعه روایت نیز تدوین كرده و اشعاری به فارسی و تركی از وی به جا مانده است. او در شعر خود به "واثق" تخلص می‌کرد و نقش مُهر او - آن طوری که در پشت برخی از رسائلش مشهود است - " الواثق بالله الغنیِ عبدهُ نجفقلی" بوده است . وی در سن 83 سالگی در سال 1340ه. ق از دنیا رفت و در وادی السلام نجف اشرف به خاك سپرده شد. [۲]


واقعه عجیبی در مورد مرحوم نجفقلی نقل می‌کنند که ایشان بعد از رحلت، در تبریز دفن شدند اما بنا بر وصیت خود ایشان، جنازه آن بزرگوار پس از گذشت 13 سال به نجف اشرف منتقل گردید و در قبرستان وادی السلام آرام گرفت.[۳] کسانی که در آن روز حضور داشتند نقل می‌کنند که پیکر ایشان پس از 13 سال کاملا سالم بود[۴]

دوران كودكی و جوانی علامه

كودكی عبدالحسین مانند دیگر همسالانش سپری نشد، بلكه او از همان كودكی، استعداد و تیزهوشی عجیبی از خود نشان می‌داد. وی از آغاز زندگی، با حافظه قوی و سرعت عجیبش در درك مسائل دینی،[۵]. همه نگاه‌ها را به خویش جلب كرد. روح پرسشگر و جست و جوگر عبدالحسین نمی‌گذاشت تا او مانند دیگر كودكان باشد. هر كس در كودكی او را درك می‌كرد، از تیزهوشی وی خبر می‌داد.[۶]

خانوده مذهبی و علاقه‌مند به دانش و معرفت علامه نیز، زمینه رشد و تعالی عبدالحسین را آماده كردند. ایشان شاگردی و یادگیری را در محضر پدر بزرگوارش آغاز نمود و با مبانی دانش آشنا شد.

پدر؛ ادبیات فارسی، عربی، منطق و تا اندازه‌ای فقه و اصول را به فرزندش آموخت. در كنار اینها، عبدالحسین به كتاب‌های حدیثی و اعتقادی نیز اشتیاق زیادی داشت، ولی با این همه، «قرآن و نهج‌البلاغه دو كتاب گرانقدر برای آموزش این محصل جوان بود.»[۷] از همان كودكی، وجود عبدالحسین از آیه‌های قرآن و سخنان والای امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام و امامان دیگر پر شد. پس، عشق به اهل‌بیت علیهم السلام در تار و پود وجودش نفود كرد.

بدین ترتیب، علامه امینی با كوشش علمی و با استعداد و پشتكار خویش، خانواده و اطرافیانش را به آینده خود امیدوار می‌ساخت.

علامه در سن 16 سالگی برای ادامه تحصیل راهی نجف اشرف شد و تا حدود سن 32 سالگی در آنجا مشغول کسب معارف الهی بود. در این سالها در محضر اساتیدی چون: آیة الله سید محمدبن محمدباقر الحسینی فیروزآبادی، آیة الله سید ابوتراب بن ابوالقاسم خوانساری، آیة الله میرزا علی بن عبدالحسین ایروانی و آیة الله میرزا ابوالحسن بن عبدالحسین مشکینی زانوی ادب زده و کسب علم نمودند . ایشان در سن 32 سالگی به زادگاه خود تبریز مراجعت نموده و برای مدت کوتاهی در آنجا ماندگار شد. اوقات ایشان در آن ایام به تدریس و تحقیق مصروف گردید و در آن زمان بود که کتاب نفیس تفسیر فاتحة الکتاب توسط ایشان به نگارش درآمد.

علامه امینی(ره) که عشق امیرالمومنین علی علیه السلام در جانش شعله‌ور بود، بیش از این در فراق از حضرتش تاب نیاورده و مجدداً راهی نجف اشرف شد.

ایشان در نجف ضمن تحقیق و مطالعه فراوان در مجالس اساتید برجسته و مراجع تقلید آن روزگار به استمرار حاضر می‌شدند و در ضمن آن بود که از جهت علمی و تقوا به مرتبه والای اجتهاد نائل گردیده و همچنین از علما و مجتهدین بزرگ آن عصر اجازه روایت نیز دریافت داشتند. بعضی از مشایخ روایت ایشان عبارتند از:

آیة الله سید ابوالحسن موسوی اصفهانی، آیة الله شیخ علی اصغر ملکی تبریزی، آیة الله شیخ محمد محسن (آقا بزرگ) تهرانی.

علامه امینی(ره) در مقام اجتهاد، منزلت و جایگاه والایی داشتند و بیشتر ساعات ایشان به تحقیق و مطالعه می‌گذشت. و از منابع علمی اسلامی توشه برمی‌گرفت. ایشان در تفسیر، حدیث، تاریخ و علم رجال صاحب‌نظر بودند[۸]

اساتید

علامه از محضـر عالـمانى چـون :

  • سید محمد مولانا
  • سید مرتضى خسرو شاهى
  • شیخ حسین
  • سیـد محمـد فیـروز آبادى
  • سیـد ابـو تـراب خوانسارى

و دیگران استفاده برده است، همچنین ایشان از مراجع بزرگى چـون :

  • سید ابـوالحسـن اصفهانى
  • میرزا حسین نائینى
  • شیخ عبد الکریم حائرى
  • شیـخ محمـد حسین کمپانـى اصفهان

وبه خطـوط خود آن بزرگان اجازه اجتهاد دریافت داشته است.

تالیفات

  • الغدیر
  • تفسیر فاتحه الکتاب
  • شهداء الفضیلة
  • سیرتنا وسنتنا سیرة نبینا وسنته
  • السنة والسیرة
  • ثمرات الأسفار
  • ریاض الأنس
  • المقاصد العلیة
  • کامل الزیارات
  • اعلام الانام فـی معرفة الملک
  • رساله در علـم درایه
  • رساله در نیت
  • تصحیح وسائل الشیعة

خصوصیات اخلاقى

علامه امینـى روحـانـى کامل عیارى بـود که در او نـور عقل شـرعى به وجه احسـن تجلى کرد ایـن مرد بزرگ از جهات عدیده مانند علـو طبع، استغناى روح، بـى اعتنایى به ریاست، صراحت لهجه، زبان صدق گـویا، قلـم و بیان شیوا و رسا، قیافه جذاب و سیماى دل نشیـن و هیکلـى متناسب و آراستگـى به صفات کـریمه دیگـر از قبیل تـوکل، ادب، شجـاعت، ابـراز شخصیت در بـرابـر مخالف و در مقام دفاع از حقیقت و امثـال اینها در میـان اقـران کـم نظیـر بود. عالى تریـن صفات ممتاز وى محبت و ولاى کامل نسبت به خاندان رسالت بود که سرآمد تمام مزایاى وجودى او به شمار مى رفت به همیـن جهت است که علامه را بایـد در ایـن عصـر، یگانه غواص دریاى بـى کـران ولایت دانست.

مقام علمى

علامه امینى در علـوم اسلامى مانند تفسیر، حدیث درایه و علـم رجال استاد و متبحرى بى مانند و به خصـوص در علم فقه و تاریخ گویى سبقت را از همه محققان در ربود هنگامى که نخستیـن تألیف وى تحت عنوان شهداى راه فضیلت در، سى و پنجمیـن سال زندگى پر برکتش منتشر شد مراجع و علماى بزرگ زمان هـم چـون سید ابـوالحسـن اصفهانى، حاج آقا حسیـن طباطبایى قمـى، شیخ آقا بزرگ تهرانـى، شیخ محمد حسین کمپانـى، و شیخ محمد خلیل عاملـى زبان به تحسین گذاردند و ایـن زمانى است که هنوز سخنى از الغدیر در میان نبـود و پـس از ایـن مراحل است که ایـن بزرگوار 40 سال دیگر از عمر پر برکت خویش را بـا تلاشـى بى مـاننـد و پشت کـارى کـم نشـان در راه تحقیق و تتبع گذارنـده و کتاب عظیـم و شاهکار خـویـش (الغدیـر) را به جهان اسلام تقـدیـم داشت.

فعالیت

علامه بـراى گرد آورى مطالب الغدیر سفـرهاى پژوهشـى بسیار کرد در سرزمینهـا و شهرها، کعبه آمالـش کتابخانه هاى عمومى و شخصى بـود ایـن سفـرها پـر بـار عمـوما به مطالعه و استنتاج و تهیه مأخذ و ملاقات با استادان مى گذشت. از جمله شهرهایـى که وى به ایـن هدف به آنها سفر کرد، مـى تـوان :حیـدرآبـاد، دکـن، علیگـره، لکنهو، کـانپـور، جلالـى (در هنـد )، رامپـور، فـوعه، معره، قـاهـره (در مصـر )، حلب، نبل و دمشق (در سوریه) را بر شمرد، عشق به خـانـدان عتـرت چنـان سـراسـر وجـودش را فـرا گرفته بـود که ساعتها مطالعه در مخزن کتـابهاى خطـى و دست یافتن به گوهرهاى گرانبهاى نبـوى را بر خویشتـن خویـش هموار ساخته هرگز احساس خستگى نمى نمود. گـوینـد در کتابخانه‌ى یکـى از شهرهاى عراق به مطالعه مـى پرداخت، چـون ایـن کتابخانه در هر شبانه روز تنها چهار ساعت بیشتـر باز نبـود علامه امینـى هـم نمـى تـوانست بیـش از چهار روز در آن شهر بماند، با توافقى که میان وى و رئیـس کتابخانه برقرار شده بود، علامه امینـى هـر روز به هنگام ظهر یعنـى ساعت تعطیل کتـابخـانه وارد آنجا مى شـد، کتابـدار، در را به روى او مـى بست تا روز بعد سـاعت 8 صبح که در را به رویـش مـىگشـود. در نتیجه او روزى 20 ساعت در ایـن کتابخانه کار مى کـرد و بـا لقمه نـانـى که همـراه داشت و جـرعه آبـى که کتـابـدار در اختیارش مـى گذاشت، تـوانست از میـان چهار هزار نسخه‌ى خطـى مـوجـود در آن کتابخانه، مأخذ دلخـواه خـود را بیابـد. آرى این همه تـوانایى و پشت کار و دل بستگـى به کار، فقط و فقط در پرتو ایمان و عشق میسر است. وی از مولود کعبه به عنوان محور امت اسلامی بعد از پیامبر یاد می‌کند. علامه امینی با تأسیس کتابخانه در نجف اشرف دانشگاه بزرگ عالم تشیع را تا حد امکان از کتاب بی‌نیاز کرد. او در صدد است عدل علیعلیه‌السلام با به اجرا در آمدن اصول سیاسی اسلام دیگر بار در جامعه انسانی آشکار گردد. علامه امینی به همراه بزرگانی همچون سید شرف‌الدین عاملی نهضت متن ‌گرایی را بنیان نهادند تا مبانی فلسفه‌ی سیاسی اسلام را با ارائه مدرک به امت اسلامی عرضه نمایند و به این وسیله در مقابل نهضت پیشین‌گرایی یا نهضت سلفیه ایستادند. علامه‌ی مصلح با جمع‌آوری اجتماجات پیشوایان شیعه تمامی زمینه‌های شک و تردید را در باره‌ی حدیث غدیر از بین می‌برد. روش علامه برای مبارزه با استعمار تدافعی نبود بلکه با مطرح کردن ولایت و امامت و بحث‌های عمیق علمی پیرامون آن به ولایت فقیه در عصر غیبت رسید.

خدمات

علامه غیر از تألیف کتب، به خدمات دیگرى نیز مـى پـرداخت از جمله کتابخانه (مکتبه الامام امـیر المومنیـن العامه) در نجف از بـاقیـات صـالحـات آن بزرگـوار بـوده و از نظر کیفیت در شمار با ارزش تریـن کتابخانه هاى علمى دنیاى اسلام است.

وفات

تلاش بـى وقفه معمار مـدینه غدیر را، دچار فتـور جسمانـى کـرد و بیمارش نمـود بیمارى، اندک اندک رو به فزونـى گرفت تا اینکه آن پیر فرزانه و فقیه پر مایه در روز جمعه 12 تیـر مـاه 1349 هـ .ش برابر با 28 ربیع الثـانـى 1390 هـ .ق نزدیک اذان ظهر در آستان 70 سالگى به ملکـوت اعلى پیـوست روز بعد پیکر پاک وى در تهران تشییع و پـس از چنـد روز به نجف اشـرف حمل و در آنجا بعد از تشییع و طـواف بـر گرد مزار دوست در کتـابخـانه عمـومـى که خـود تأسیـس کـرده بـود به خاک سپرده شد او رفت ولى الغدیر وى چراغ خانه دلهاى با صفا و مشعل هدایت امت تا طلـوع خـورشید ولایت شد

پانویس

  1. ترجمه الغدیر، محمدتقی واحدی و دیگران، ج 1، ص 154/ علمای بزرگ شیعه، ص 410
  2. شهیدان راه فضیلت، ص 7.
  3. مقدمه الغدیر، ج 1، ص 58، چاپ 1368.
  4. کتاب فاطمه زهرا، دکتر محمد امینی نجفی، مقدمه، ص 20
  5. علمای بزرگ شیعه، ص 410
  6. ربع قرن مع العلامه، حسین شاكری، ص 299
  7. گلشن ابرار، جمعی از پژوهشگران، ج 2، ص 727
  8. مقدمه الغدیر، ج 1، ص 64 - 68، چاپ 1368.

منابع

  • نگاهبان غدیر،علامه امینی در دسترس دردانشنامه رشد تاریخ بازیابی:26 آذرماه 1392.
  • نگاهی به زندگی علامه امینی(ره) در دسترس در سایت تبیان تاریخ بازیابی:26 آذرماه 1392.