منابع تاریخ غزنوی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
غزنویان نخستین خاندان حکومتگر ایرانی پس از اسلام اند که تاریخ های سلسله ای مفصل و گرانباری درباره آنها نگاشته شده و به یادگار مانده است از این روی سرگذشت روزگار آنان را پیش و بیش از همه باید در تاریخ های سلسله ای جستجو کرد و آنگاه در دیگر منابع از جمله تاریخ های عمومی ،محلی، وزارت،تذکره ها ،آثار ادبی و دیگر نوشته های مرتبط.نخستین تاریخ دودمانی غزنویان کتاب تاریخ یمینی نوشته ابونصر محمدبن عبدالجبار عتبی است اصل کتاب عربی است اما در سال 602 ناصح بن ظفر جرفاذقانی آن را به فارسی ترجمه کرد. این ترجمه از نثری متصنع و متکلف برخوردار است و پیش از متن اصلی عربی مورد استفاده مورخان و محققان بعدی بوده است. تاریخ یمینی که نام خود را از یمین الدوله محمود غزنوی گرفته است عمدتاً شامل شرح کشور گشائی های محمود غزنوی و پدرش سبکتکین می باشد.
+
{{الگو:نیازمند ویرایش فنی}}
درخشانترین تاریخ روزگار غزنوی ،بلکه یکی از برجسته ترین تاریخ نگاری های ایران با نوشته شدن تاریخ مسعودی معروف به تاریخ بیهقی پدید آمد. این کتاب همانگونه که از نامش پیداست سرگذشت روزگار سلطان مسعود غزنوی است اما به مناسبت به مسایل فراوان از دیگر ادوار پیش از سلطان یاد شده ، به ویژه رخدادهای مرتبط با سامانیان و آل بویه و قراخانیان و سیمجوریان و خوارزمشاهیان مقتدم و...نیز پرداخته است. ابوالفضل بیهقی نویسنده کتاب خود از دبیران دستگاه دیوانسالاری دوران غزنوی است. او در گزارش رویدادها دقت و حوصله فراوانی به خرج می دهد و بسیاری زا جزییات دقیق را برای خواننده بازگو می کند و تا آنجا که برای یک نویسنده دولتی ممکن بوده است جانب انصاف و بی طرفی را رعایت کرده است. اصل کتاب بیهقی آن گونه که خود می گوید سی مجلد بود، که تاریخ غزنویان از آغاز تا جلوس ابراهیم بن مسعود را شامل می شده است. اما آنچه از آن بر جای مانده است 5 مجلد از آن سی جلد می باشد که به گزارش روزگار سلطان مسعود غزنوی می پردازد.
+
با آنکه خاندان سامانی در زمره نخستین خاندانهای فرمانروای ایرانی پس از اسلام است که به تالیف و ترجمه آثار علمی و ادبی در قلمرو خود اهتمام ویزه ای داشته و هم از جمله  نخستین ترجمه[[ تاریخ  طبری]] زیر نظر دانمشند این خاندان بلعمی انجام پذیرفت. از این رو رخدادهای روزگار فرمانروایی آنان را باید در منابع دیگر بویژه تاریخ های عمومی، تاریخ های خاندانی و سلسله های نزدیک به زمانه ی آنان و بویژه در برخی از تاریخهای محلی جستجو کرد. همچنین تاریخ های وزارت، جغرافیا، و آثار ادبی نیز برای شناخت زمانه این سلسله می تواند سودمند باشد.
تاریخ های سلسله ای سلجوقیان نیز برای بخشهایی از تاریخ غزنویان به ویژه شکست آنان از سلجوقیان و مناسبات بازماندگان خاندان غزنوی با دولت سلجوقی می تواند مفید باشد.
+
 
زیت الاخبار عبدالحی بن ضحاک گردیزی از جمله نخستین تاریخ های عمومی است که به شرح حال و روزگار غزنویان از آغاز تا جلوس مودودبن مسعود پرداخته است. این اثر نخستین تاریخ عمومی به زبان فارسی نیز به شمار می آید.
+
 
نویسنده گمنام مجمل التواریخ و القصص که از جمله تواریخ عمومی فارسی است و در حدود سال 520تالیف یافته است نیز اشاراتی مختصر به تاریخ غزنویان تا زمان خود و به ویژه درگیری های آنان با سلجوقیان می نماید.  
+
== تاریخ های سلسله ای ==
همچنین باید از طبقات ناصری اثر گرانقدر منهاج الدین سراج الدین جوزجانی یاد کرد که در اوایل قرن هفتم هجری  در هندوستان نوشته شده است. این کتاب به ویژه وقایعنامه های مربوط به قراخانیان و غوریان که امروزه از میان رفته اند جایگاه برجسته ای دارد. طبقات ناصری هم برای بررسی دوران پیدایش دولت غزنوی و اجداد این خاندان و هم ماسله مناسبت غزنویان و غوریان که امروزه از میان رفته اند جایگاه برجسته ای دارد.
+
 
الکامل فی التاریخ ابن اثیر نیز به جهت استفاده از منابع گمشده ای مانند مشارب التجارب ابن فندق و احتمالا ملک نامه (کتابی که در تاریخ اوایل کار سلجوقیان) همچون طبقات ناصری علیرغم اینکه سالها پس از سقوط غزنویان نوشته شده است. منبعی ارزشمند برای مطالعه تاریخ ایران در روزگار مورد بحث به شمار می آید.در کنار این منابع ،برخی تاریخ های عمومی دیگر نیز اطلاعات مفیدی درباره غزنویان به دست می دهند که مهمترین آنها عبارتند از: مجمع الانساب شبانکاره ای، جامع التواریخ رشید الدین فضل الله همدانی، المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم ابوالفرج ابن جوزی،مختصر الدول ابن عربی
+
در میان تاریخ های سلسله ای  تنها نمونه هایی که با زمانه سامانیان پیوند دارد و می تواند برای پژوهشگر سودمند باشد تاریخ های مربوط به خاندان غزنوی است. چه غزنویان ارتباط تنگاتنگی با سامانیان داشته برآمده ی از تشکیلات سیاسی و نظامی آنها بوده و سپس رقیب و جانشین آنها شده اند.
در میان تاریخ های محلی آن بخش از تاریخ ها که در سرزمین های شرق و شمال شرق ایران از جمله خراسان ،سیستان و ماورالنهر ،خوارزم و مازندران نگارش یافته است برای بررسی تاریخ غزنویان اهمیت بیشتری دارد. در این میان نخست باید از تاریخ سیستان مجهول المولف نام برد از آنجا که زمان زندگی مولف اصلی کتاب مقارن با سالهای پایانی اقتدار غزنویان و آغاز چیرگی سلجوقیان در ایران است پاره ای اطلاعات درباره هر خاندان به دست می دهد. اما آنچه اهمیت دارد این است که به صورت سیستان در کنار خراسان اصلی تیرن قلمرو غزنویان است و از این روی توصیفات مولف از سیستان قرن چهارم و پنجم هجری می تواند در روشن شدن پاره ای مسایل اجتماعی و سیاسی عصر غزنوی می تواند سودمند باشد.
+
 
در میان تاریخ های خراسان تاریخ بیهق ابوالحسن علی بن زید بیهقی معروف به ابن فندق برای بررسی اوضاع عصر غزنوی اهمیت بیشتری دارد. نویسنده که خود در تاریخ گمشده اش ، مشارب التجارب قطعاً بخش مهمی از وقایع تاریخ غزنوی را آورده بود چه کتاب اخیز ذیلی بر تاریخ یمینی بوده است در تاریخ بیهق نیز به مناسبت گزارشهای ارزشمندی از اوضاع غزنویان به دست می دهد او ضمن مناسبتهای مختلف اشاراتی به اقدامات سیاسی نظامی غزنویان به ویژه در خراسان می کند.
+
تاریخ یمینی نوشته ابو نصر محمد بن عبدالجبار عتبی(تالیف 412) هر چند در اصل سرگذشت فرمانروایی یمین الدوله محمود غزنوی است اما از آنجا که رویدادهای مربوط به شکل گیری خاندان غزنوی و برآمدن و جدائی آنان از خاندان سامانی و رویدادهای مربوط به فروپاشی سامانیان و جانشین شده غزنویان به جای آنان را نیز در بر می گیرد می تواند برای شناخت بخشی از تاریخ سامانی،که بیشتر نیمه پایانی حکومت آنهاست سودمند می باشد. عتبی با آنکه مورخی نسبتا دقیق است اما از آنجا که مورخ دربار غزنوی است و این خاندان در رقابت با سامانیان به فرمانروایی رسیده است طبیعتا می تواند موضع کاملا بی طرفانه ای نسبت به خاندان سامانی داشته باشد.
همچنین از آنجا که بخشی از دیوانسالاران برجسته دولت غزنوی اصلاً از اهالی بیهق بوده اند نویسنده اشارات مفید و مفصلی به زندگی آنان و خاندانشنان نموده که برای روشن شدن بخشهایی از تاریخ غزنوی می تواند مفید باشد.
+
 
بخشهای برجای مانده تاریخ نیشابور ابوعبدالله محمد نیشابوری معروف به الحاکم نیشابوری که عمدتاً شرح حال علمای دینی نیشابور است و به ذیل های آن نظیر ذیل ابوالحسن عبدالغفار فارسی(بنام السیاق فی التاریخ نیشابور)نیز برخی گزارشهای پراکنده از روزگار غزنوی به دست می دهد. همچنین روضات الجنات فی اوصاف مدینه هرات نوشته معین الدین زمچی اسفزاری هر چند منبعی متاخر و مربوط به اواخر قرن نهم هجری(تالیف897) است اما به دلیل توصیف تاریخ خراسان پاره ای گزارشها درباره غزنویان در آن به چشم می خورد.
+
برخلاف عتبی ،ابوالفضل بیهقی آفریننده اثر گراقندر و بی مانند تاریخ مسعودی(تاریخ بیهقی) با توجه به فاصله زمانی بیشتر نسبت به عتبی با سلسلهی سامانی و کشمکشهای آنان با غزنویان تا اندازه ای بیشتری موضع بی طرفانه تری دارد هر چند بخشی از این بی طرفی هم به شخصیت و روش تاریخ نگایر بیهقی بر می گردد . بخش باقیمانده تاریخ بیهقی مربوط به زمانه ای است که سالها از فروپاشی سامانیان گذشته است و از این رو گزارش کار سامانیان مستقیما در دستور کار بیهقی نیست .اما از آنجا که بیهقی در کتاب خود مثالها و نمونه هایی از رویدادهای تاریخی پیش از روزگار مورد بحث خود را برای روشن تر کردن گفتار خود به مناسبت نقل می کند در چنین جاهایی گاهی گزارشهایی از فرمانروایی سامانی و زمانه ای آنها را نیز برای روشن تر کردن ذهن خواننده ازائه می دهد. نظر به نزدیکی زمان بیهقی با دوره سامانی روایات او در این زمینه بوِزه آنچه مربوط به سالهای پایانی این خاندان است می تواند برای پژوهشگر تاریخ سامانیان تا اندازه ی زیادی موثق و دقیق باشد.
علاوه بر این تاریخ های محلی  ماوراء النهر و خوارزم به ویژه تاریخ بخارای نرشخی و اضافات آن و تاریخ های محلی مازندران از جمله تاریخ طبرستان ابن اسفندیار گاه دارای گزاراشات ارزنده ای درباره عصر غزنوی به ویژه مناسبات دولتهای محلی ولایات یاد شده با دودمان غزنوی می باشند.
+
 
تاریخ های وزارت نیز برای بررسی عصر غزنیو اهمیت ویزه ای دارند از جمله باید از کتاب ارزشمند نسایم الاسحار من لطائم الاخبار نوشته ناصرالدین منشی کرمانی یاد کرد که شرح حال وزرای دولتهای ایراین و خلافت عباسی تا 718 است از این جهت اطلاعات سودمندی درباره وزرای عصر غزنوی به دست می دهد. سیف الدین حاجی بن نظام عقیلی نیز در آثار الوزارء علاوه بر اینکه استفاده گسترده ای از مطالب نسایم الاسحار کرده است در شرح وزیران عصر غزنوی پاره ای اطلاعات را نیز از منابع دیگر از جمله کتاب مفقوده مقامات ابونصر مشکان گزارش کرده است.
+
 
ذر کنار تاریخ های وزارت باید از آثار سیاست نامه ای  و مانند آن یاد کرد که علاوه بر روشن شدن بخشهایی از ساختار سیاسی و دیوانی عصر غزنوی ،پاره ای گزارشهای ارزشمند درباره سلاطین ،امرا،وزراء و رویدادهای آن عصر به دست می دهند. مهمترین این آثار سیرالملوک یا سیاست نامه خواجه نظام الملک طوسی است .او هر چند به عصر سلجوق یتعلق داشت اما در روزگار جوانی با دیوانساراری غزنوی پیوسته بود و از این روی دیوانسالاری سلجوقی، تحت وزارت او قطعاً تاثیر عمیقی از نمونه غزنوی خود پذیرفته بود. در سیاسنامه نظام الملک از میان چند پادشاه ایرانس پیش و پس از اسلام که به عنوان نمونه های پادشاهی برای شاهان بعدی معرفی شده اند یکی هم سلطان مسعود محمود غزنوی است که خواجه به مناسبت های مختلف داستانهایی از زندگی و روزگار او را برای خوانندگان کتاب خود گزارش می کند. قابوسنامه کیکاوس بن اسکندر بن وشمگیر زیاری نیز هم از جهت مناسبات زیاریان و غزنویان و هم به دلیل اقامت چند ساله نویسنده آن در دربار مودودبن مسعود و هم به دلیل اقامت چند ساله نویسنده آن در دربار مودودبن مسعود غزنوی دارای برخی اطلاعات از روزگار غزنوی است.
+
== تاریخ های عمومی ==
در میان تذکره های رجال دینی که به اوضاع زمانه غزنویان نیز مربوط است کتاب الانساب سمعانی از اهمیت بیشتری برخوردار است چه مولف علاوه بر شرح حال و نسب برخی علمای معاصر با غزنویان، زندگی و نسب نامه برخی از فرمانروایان روزگاران گذشته از جمله روزگاران غزنوی را نیز در کتاب خد ضبط کرده است.
+
نبود تاریخ  خاندانی ویژه سامانیان را بیشتر باید از گزارشهای تاریخی عمومی جبران کرد. چه تاریخهایی که به روزگار سامانیان نزدیک ترند و چه آنها که سالها از فروپاشی این خاندان نگاشته اند .
وفیات الاعیان ابوالعباس احمد معروف به ابن خلکان نیز همچون الانساب از جهت در برداشتن شرح حال برخی عالمان و همچنین امرا و فرمانروایان عصر غزنوی می تواند منبع سودمندی برای تاریخ غزنوی باشد.
+
''زین الاخبار گردیزی''
تذکره معروف یاقوت حموی بنام ارشاد الاریب الی معرفه الادیب که به مناسبت نام اثر دیگر معروف مولف(معجم البلدان)به معجم الادبا معروف است نیز شامل شرح حال دانشمندان اسلامی و به ویژه شاعران و ادیبان است. این کتاب نیز همانند نمونه های پیشین شرح حال بخشی از دسوانسالان و ادبای عصر غزنوی را نیز در بر می گیرد.
+
در این زمینه  باید از  یاد کرد که هم از نظر زمانی و هم از نظر جغرافیایی به روزگار سامانیان بسیار نزدیک است. گردیزی که خود مورخی از دوران غزنوی است فصل جداگانه ای از کتابش را به سامانیان اختصاص داده و گزارش رویدادهای مربوط به فرمانروایی هر یک از امیران سامانی را از آغاز تا پایان این سلسله را ارائه نموده است. با توجه به نزدکی زمانی و مکانی این مورخ با روزگار سامانی و حضور او در قلمرو غزنویان که خود جانشینان سامانیان در شرق  ایران به حساب می آِند،گزارشهایش درباره این خاندان و مناسباتشان با دیگر دولتهای پیرامون می تواند نسبتا دقیق و سودمند باشد
از آنجا که روزگار غزنوی از دورانهای مهم ادب ایراین و اسلامی است طبیعتاً منابع ادبی مرتبط با این دوره یم تواند اطلاعات سودمنید هم از اوضاع فرهنگی و هم گاه از اوضاع سیاسی آن روزگار به دست دهد.در این میان نخست باید از اثر ارزشمند یتمه الدهر فی محاسن اهل العصر نوشته ابومنصور محمد ثعالبی  تتمه آن به قلم خود مولف یاد کرد که به زبان عربی است .در بخش دیگری از این کتاب گزارش های سودمندی درباره برخی زندگی  و شعر شاعران عصر غزنوی و نمونه اشعار آنان وجود دارد که علاوه بر روشن کردن بخشی از تاریخ ادبی آن روزگار پاره ای از مسایل سیاسی و اجتماعی آن عصر نیز  از خلال شرح حال ها و نمونه شعرهای شاعران قابل دستیابی است. ذیل ابوالحسن علی باخزری بر یتیمه الدهر بنام دمیه القصر و عصره اهل العصر نیز در هیمن زمینه می تواند مفید باشد.
+
'' تجارب الامم ابن مسکویه''
علاوه بر این تذکره های ادبی فارسی به ویژه آنها که در قلمرو ادب فارسی نگاشته شده نیز از آنجا که غالباً به شعرا و نویسندگان روزگار غزنوی پرداخته اند هر یک به فراخور حال می تواند آگاهیهایی درباره عصر غزنوی در اختیار محقق قرار دهدکه در میان آنها می توان به لباب الالباب سدید الدین محمود عوفی و تذکره الشعرای دولتشاه سمرقندی اشاره کرد.
+
که پیش از این زین الاخبار گردیزی به رشته نگارش درآمده است از انجا که نویسنده ی آن نسبت به گردیزی تا اندازه ی زیادی از حوادث قلمرو سامانیان دور است ،در دولت رقیب آنان یعنی آل بویه تاریخ خود را نگشاته است طبیعتاً نمی توانسته است جانب بی طرفی کامل را در گزارش کارهای سامانیان نگه دارد اما به هر روی به دلیل همزمانی نویسنده با بخش مهمی از تاریخ سامانیان تا گزارشهایش از این خاندان ،به ویژه انچه مربوط به مناسبات آنان با دیگر دولت های اسلامی، از جمله آل بویه و دستگاه خلافت عباسی است ،می تواند برای پژوهشگر راهگشا باشد.  
همچنین باید از پاره ای از نوشته های ادبی و کتب شعر یاد کرد که به گونه های مختلف با اوضاع و احوال روزگار غزنوی پیوستگی داشته و اطلاعاتی متنوع را در اختیار خواننده قرار می دهند در میان نوشته های ادبی می توان چهار مقاله نظامی عروضی سمرقندی، جوامع الحکایات و لوامع الروایات محمد عوفی، اعراض السیاسه فی اغراض الریاسه سمرقندی،راس مال الندیم، ابوالعباس احمد کاشانی(به زبان عربی) از اهمیت بیشتری برخوردارند. دیوانهای شعر غزنوی نیز در زمره آثار برجسته شعر فارسی به ویژه از لحاظ فنی به شمار می آِند. این ٍار از آنجایی که در بخشهایی به مدح پادشاهان و امیران و دیوانسالاران غزنوی اختصاص دارند می تواند اطلاعات سودمند و منحصر به فردی را در اختیار محقق قرار دهند
+
مجمل التواریخ و القصص: در همین زمینه ولی فاصله زمانی بیشتر می توان از این کتاب نام برد که از نویسنده ی ناشناخته است که گزارشهای اندک اما سودمندی درباره سامانیان و پیوندهای آنان با برخی دیگر از قدرت های معاصرشان به دست می دهد.  
 +
''الکامل ابن اثیر''
 +
مانند بسیاری دوره های دیگر در شش قرن نخست تاریخ ایران پس از اسلام ،برای تاریخ روزگار سامانی نیز اثری گرانبهاست که حجم قابلتوجهی از گزارشهای مربوط به دوران مورد بحث را در اختیار پژوهشگر قرار می دهد این امر نشان می دهد که این مورخ پر تلاش و تیز بین مانند بسیاری موارد دیگر، در این موضوع نیز به بیشتر منابع قابل دسترسی ، که پاره ای  از آنها امروزه از میان رفته اند ، مراجعه و اطلاعات مربوطه را در کتاب خود بازتاب داده است.
 +
 
 +
''طبقات ناصری منهاج سراج''
 +
 
 +
مورخ هم روزگار او منهاج الدین بن سراج جوزجانی ،معروف به مناهج سراج است که خود برخاسته از سرزمین خراسان است و حدود دو قرن پس از فروپاشی سامانیان کتاب خود، طبقات ناصری را در هندوستان نوشته است ،نیز پاره ای گزارشهای مختصر از اوضاع زمانه این خاندان به دست می دهد.
 +
 
 +
== تاریخ های محلی ==
 +
در کنار تاریخ های عمومی، تاریخ های محلی نیز اطلاعات ارزمشندی درباره سامانیان در بر دارند.
 +
''تاریخ بخارای ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی''
 +
نرشخی کتاب خود را در حدود 332 هجری و به نام امیر نوح دوم سامانی و به زبان عربی تالیف کرد. این روی اصل کتاب او می توانسته است حوادث سامانیان از آغاز تا بینانگذاری این خاندان تا سال نگارش کتاب را در برداشته باشد. اما از آنجا که بعداً این کتاب به فارسی ترجمه و در جریان ترجمه و سپس تلخیص این کتاب مطالب پس از سال 332 به آن افزوده شد، امروزه این کتاب یکی از ارزشمندترین آثار تاریخ نگاری برای پژوهش درباره خاندان سامانی بویژه ننیمه نخست فرمانروایی آنهاست.  
 +
''تاریخ سیستان''
 +
از نویسنده ی نانشناخته نیز برای شناخت دوره سامانی دارای اهمیت است با آنکه این کتاب پس از فروپاشی سامانیان نوشته شده است اما از آنجا که از یکسو بخش بزرگی از سیستان در قلمرو سامانیان قرار داشت و از سوی دیگر این خاندان جانشینان صفاریان به حساب می آیند و نظر به اهتمام نویسندگان تاریخ سیستان در گردآوری گزارشهای مربوط به هر دو موضوع (سیستان و صفاریان)  طبیعتا ً به این مناسبت ها ،گزارشهای سودمندی  نیز از زد و خوردهای سامانیان و صفاریان و همچنین حضور سامانیان در بخش هایی از سیستان به دست می دهد.
 +
''تاریخ طبرستان ابن اسفندیار''
 +
از آنجا که طبرستان سرزمین همجوار خراسان بزرگ و در همسایگی قلمرو سامانیان بود طبیعتاً می تواند مورد توجه این خاندان قرار گرفت و برخوردهای فراوانی میان خاندانهای محلی این سرزمین با سامانیان پدید آمد که دستمایه بخشی از گزارشهای ابن اسفندیار از خاندانهای یاد شده در تاریخ طبرسرتان قرار گرفته است.  
 +
از دیگر تاریخ های محلی می توان تاریخ اولیاء الله آملی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران سید ظهیر الدین مرعشی یاد کرد.
 +
 
 +
== دیوانسالاری ==
 +
 
 +
دیوانسالاری سامانیان از جمله نخستین نمونه های موفق و برجسته ی دیوانسالارای ایرانی پس از اسلام است. جایگاه دیوانسالاری این خاندان و راس آنها وزیران مورد توجه بسیاری از نویسندگان پس از اسلام، بوِیژه آنها که اختصاصاً به تاریخ وزارت و وزراء پرداخته اند قرار گرفته است. از این روی تاریخ های وزارت بخش مهمی از منابع تاریخ سامانیان را تشکیل می دهد.
 +
''نسائم الاسحار من لطائم الاخبار ناصر الدین منشی کرمانی ''
 +
 
 +
 
 +
به دلیل تقدم نسبت به آثار مربوطه ی دیگر ازاهمیت بیشتری برخوردار است. دیگر تاریخ های وزارت که پس از نسائیم الاسحار به رشته تحریر درآمده اند.
 +
''' در موضوع وزارت و وزیران سامانی مطلب چندان چشمگیر ندارند اما به هر روی مراجعه به متون اخیر از جمله آثار الوزراء سیف الدین حاجی بن نظام عقیلی،و دستورالوزراءغیاث الدین بن همام الدین خواندمیر برای سنجش و تکمیل مطالب مربوطه خالی از فایده نیست.'''
 +
 
 +
== جغرافیای تاریخی ==
 +
 
 +
روزگار سامانیان از جمله درخشان ترین دوره های فرهنگ و تمدن ایرانی است در زمانه آنان و دولتهای هم روزگارشان آثار ارزشمندی در زمینه جغرافیای تاریخی جهان و به ویژه قلمرو خلافت اسلامی پدید آمد. توصیفات دل انگیز جغرافی نویسان مسلمان معاصر سامانیان از قلمرو این خاندان فرهنگ پرور ایرانی ،از جمله ایالات خراسان، ماورالنهر و خوارزم، در واقع گزارش بخشی از تاریخ و جغرافیا و به ویژه اوضاع اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی سرزمین های تابع دولت مورد بحث می باشد. از این رو پژوهشگر تاریخ سامانی ناگزیر به بهره بردن از آثار جغرافیایی معاصر سامانیان از جمله مسالک و ممالک ابن خرداذبه ،المسالک و الممالک ابو اسحاق ابراهیم اصطخری،صوره الارض ابن حوقل بغدادی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم ابوعبدالله محمد بن احمد مقدسی، حدود العالم من المشرق الی المغرب از نویسنده ی ناشناخته می باشد.اثر از جمله نخستین آثار جغرافیایی پس از اسلام به زیان فارسی است و در سال 372ه و در دربار یکی از خاندانهای محلی شرق ایران به زیان فارسی نوشته شده است از آنجا برای تاریخ سامانیان اهمیت بیشتری دارد که هم زمان با این سلسله و در شرق ایران نوشته شده است و گزارشهای او از ایالات شرقی ایران و همچنین قبایل ترک که نقش مهمی در تکاپوهای سیاسی نظامی این روزگار در قلمرو سامانسان دارند، اثری ارزشمند و گاه منحصر به فرد است. در قلمرو سامانیان آثار جغرافیای ارزشمند دیگری نیز تالیف یافته که متاسفانه پاره ای از آنها به دست ما نرسیده است. از جمله انها آثار جیهانی است که به جز رساله ای مختصر منسوب به او به نام اشکال العالم چیزی دیگری از آنها برجای نمانده است.
 +
 
 +
 
 +
 
 +
[[رده:منابع تاریخ اسلام]]

نسخهٔ ‏۱ دسامبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۹:۲۲

با آنکه خاندان سامانی در زمره نخستین خاندانهای فرمانروای ایرانی پس از اسلام است که به تالیف و ترجمه آثار علمی و ادبی در قلمرو خود اهتمام ویزه ای داشته و هم از جمله نخستین ترجمهتاریخ طبری زیر نظر دانمشند این خاندان بلعمی انجام پذیرفت. از این رو رخدادهای روزگار فرمانروایی آنان را باید در منابع دیگر بویژه تاریخ های عمومی، تاریخ های خاندانی و سلسله های نزدیک به زمانه ی آنان و بویژه در برخی از تاریخهای محلی جستجو کرد. همچنین تاریخ های وزارت، جغرافیا، و آثار ادبی نیز برای شناخت زمانه این سلسله می تواند سودمند باشد.


تاریخ های سلسله ای

در میان تاریخ های سلسله ای تنها نمونه هایی که با زمانه سامانیان پیوند دارد و می تواند برای پژوهشگر سودمند باشد تاریخ های مربوط به خاندان غزنوی است. چه غزنویان ارتباط تنگاتنگی با سامانیان داشته برآمده ی از تشکیلات سیاسی و نظامی آنها بوده و سپس رقیب و جانشین آنها شده اند.

تاریخ یمینی نوشته ابو نصر محمد بن عبدالجبار عتبی(تالیف 412) هر چند در اصل سرگذشت فرمانروایی یمین الدوله محمود غزنوی است اما از آنجا که رویدادهای مربوط به شکل گیری خاندان غزنوی و برآمدن و جدائی آنان از خاندان سامانی و رویدادهای مربوط به فروپاشی سامانیان و جانشین شده غزنویان به جای آنان را نیز در بر می گیرد می تواند برای شناخت بخشی از تاریخ سامانی،که بیشتر نیمه پایانی حکومت آنهاست سودمند می باشد. عتبی با آنکه مورخی نسبتا دقیق است اما از آنجا که مورخ دربار غزنوی است و این خاندان در رقابت با سامانیان به فرمانروایی رسیده است طبیعتا می تواند موضع کاملا بی طرفانه ای نسبت به خاندان سامانی داشته باشد.

برخلاف عتبی ،ابوالفضل بیهقی آفریننده اثر گراقندر و بی مانند تاریخ مسعودی(تاریخ بیهقی) با توجه به فاصله زمانی بیشتر نسبت به عتبی با سلسلهی سامانی و کشمکشهای آنان با غزنویان تا اندازه ای بیشتری موضع بی طرفانه تری دارد هر چند بخشی از این بی طرفی هم به شخصیت و روش تاریخ نگایر بیهقی بر می گردد . بخش باقیمانده تاریخ بیهقی مربوط به زمانه ای است که سالها از فروپاشی سامانیان گذشته است و از این رو گزارش کار سامانیان مستقیما در دستور کار بیهقی نیست .اما از آنجا که بیهقی در کتاب خود مثالها و نمونه هایی از رویدادهای تاریخی پیش از روزگار مورد بحث خود را برای روشن تر کردن گفتار خود به مناسبت نقل می کند در چنین جاهایی گاهی گزارشهایی از فرمانروایی سامانی و زمانه ای آنها را نیز برای روشن تر کردن ذهن خواننده ازائه می دهد. نظر به نزدیکی زمان بیهقی با دوره سامانی روایات او در این زمینه بوِزه آنچه مربوط به سالهای پایانی این خاندان است می تواند برای پژوهشگر تاریخ سامانیان تا اندازه ی زیادی موثق و دقیق باشد.


تاریخ های عمومی

نبود تاریخ خاندانی ویژه سامانیان را بیشتر باید از گزارشهای تاریخی عمومی جبران کرد. چه تاریخهایی که به روزگار سامانیان نزدیک ترند و چه آنها که سالها از فروپاشی این خاندان نگاشته اند . زین الاخبار گردیزی در این زمینه باید از یاد کرد که هم از نظر زمانی و هم از نظر جغرافیایی به روزگار سامانیان بسیار نزدیک است. گردیزی که خود مورخی از دوران غزنوی است فصل جداگانه ای از کتابش را به سامانیان اختصاص داده و گزارش رویدادهای مربوط به فرمانروایی هر یک از امیران سامانی را از آغاز تا پایان این سلسله را ارائه نموده است. با توجه به نزدکی زمانی و مکانی این مورخ با روزگار سامانی و حضور او در قلمرو غزنویان که خود جانشینان سامانیان در شرق ایران به حساب می آِند،گزارشهایش درباره این خاندان و مناسباتشان با دیگر دولتهای پیرامون می تواند نسبتا دقیق و سودمند باشد تجارب الامم ابن مسکویه که پیش از این زین الاخبار گردیزی به رشته نگارش درآمده است از انجا که نویسنده ی آن نسبت به گردیزی تا اندازه ی زیادی از حوادث قلمرو سامانیان دور است ،در دولت رقیب آنان یعنی آل بویه تاریخ خود را نگشاته است طبیعتاً نمی توانسته است جانب بی طرفی کامل را در گزارش کارهای سامانیان نگه دارد اما به هر روی به دلیل همزمانی نویسنده با بخش مهمی از تاریخ سامانیان تا گزارشهایش از این خاندان ،به ویژه انچه مربوط به مناسبات آنان با دیگر دولت های اسلامی، از جمله آل بویه و دستگاه خلافت عباسی است ،می تواند برای پژوهشگر راهگشا باشد. مجمل التواریخ و القصص: در همین زمینه ولی فاصله زمانی بیشتر می توان از این کتاب نام برد که از نویسنده ی ناشناخته است که گزارشهای اندک اما سودمندی درباره سامانیان و پیوندهای آنان با برخی دیگر از قدرت های معاصرشان به دست می دهد. الکامل ابن اثیر مانند بسیاری دوره های دیگر در شش قرن نخست تاریخ ایران پس از اسلام ،برای تاریخ روزگار سامانی نیز اثری گرانبهاست که حجم قابلتوجهی از گزارشهای مربوط به دوران مورد بحث را در اختیار پژوهشگر قرار می دهد این امر نشان می دهد که این مورخ پر تلاش و تیز بین مانند بسیاری موارد دیگر، در این موضوع نیز به بیشتر منابع قابل دسترسی ، که پاره ای از آنها امروزه از میان رفته اند ، مراجعه و اطلاعات مربوطه را در کتاب خود بازتاب داده است.

طبقات ناصری منهاج سراج

مورخ هم روزگار او منهاج الدین بن سراج جوزجانی ،معروف به مناهج سراج است که خود برخاسته از سرزمین خراسان است و حدود دو قرن پس از فروپاشی سامانیان کتاب خود، طبقات ناصری را در هندوستان نوشته است ،نیز پاره ای گزارشهای مختصر از اوضاع زمانه این خاندان به دست می دهد.

تاریخ های محلی

در کنار تاریخ های عمومی، تاریخ های محلی نیز اطلاعات ارزمشندی درباره سامانیان در بر دارند. تاریخ بخارای ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی نرشخی کتاب خود را در حدود 332 هجری و به نام امیر نوح دوم سامانی و به زبان عربی تالیف کرد. این روی اصل کتاب او می توانسته است حوادث سامانیان از آغاز تا بینانگذاری این خاندان تا سال نگارش کتاب را در برداشته باشد. اما از آنجا که بعداً این کتاب به فارسی ترجمه و در جریان ترجمه و سپس تلخیص این کتاب مطالب پس از سال 332 به آن افزوده شد، امروزه این کتاب یکی از ارزشمندترین آثار تاریخ نگاری برای پژوهش درباره خاندان سامانی بویژه ننیمه نخست فرمانروایی آنهاست. تاریخ سیستان از نویسنده ی نانشناخته نیز برای شناخت دوره سامانی دارای اهمیت است با آنکه این کتاب پس از فروپاشی سامانیان نوشته شده است اما از آنجا که از یکسو بخش بزرگی از سیستان در قلمرو سامانیان قرار داشت و از سوی دیگر این خاندان جانشینان صفاریان به حساب می آیند و نظر به اهتمام نویسندگان تاریخ سیستان در گردآوری گزارشهای مربوط به هر دو موضوع (سیستان و صفاریان) طبیعتا ً به این مناسبت ها ،گزارشهای سودمندی نیز از زد و خوردهای سامانیان و صفاریان و همچنین حضور سامانیان در بخش هایی از سیستان به دست می دهد. تاریخ طبرستان ابن اسفندیار از آنجا که طبرستان سرزمین همجوار خراسان بزرگ و در همسایگی قلمرو سامانیان بود طبیعتاً می تواند مورد توجه این خاندان قرار گرفت و برخوردهای فراوانی میان خاندانهای محلی این سرزمین با سامانیان پدید آمد که دستمایه بخشی از گزارشهای ابن اسفندیار از خاندانهای یاد شده در تاریخ طبرسرتان قرار گرفته است. از دیگر تاریخ های محلی می توان تاریخ اولیاء الله آملی، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران سید ظهیر الدین مرعشی یاد کرد.

دیوانسالاری

دیوانسالاری سامانیان از جمله نخستین نمونه های موفق و برجسته ی دیوانسالارای ایرانی پس از اسلام است. جایگاه دیوانسالاری این خاندان و راس آنها وزیران مورد توجه بسیاری از نویسندگان پس از اسلام، بوِیژه آنها که اختصاصاً به تاریخ وزارت و وزراء پرداخته اند قرار گرفته است. از این روی تاریخ های وزارت بخش مهمی از منابع تاریخ سامانیان را تشکیل می دهد. نسائم الاسحار من لطائم الاخبار ناصر الدین منشی کرمانی


به دلیل تقدم نسبت به آثار مربوطه ی دیگر ازاهمیت بیشتری برخوردار است. دیگر تاریخ های وزارت که پس از نسائیم الاسحار به رشته تحریر درآمده اند. در موضوع وزارت و وزیران سامانی مطلب چندان چشمگیر ندارند اما به هر روی مراجعه به متون اخیر از جمله آثار الوزراء سیف الدین حاجی بن نظام عقیلی،و دستورالوزراءغیاث الدین بن همام الدین خواندمیر برای سنجش و تکمیل مطالب مربوطه خالی از فایده نیست.

جغرافیای تاریخی

روزگار سامانیان از جمله درخشان ترین دوره های فرهنگ و تمدن ایرانی است در زمانه آنان و دولتهای هم روزگارشان آثار ارزشمندی در زمینه جغرافیای تاریخی جهان و به ویژه قلمرو خلافت اسلامی پدید آمد. توصیفات دل انگیز جغرافی نویسان مسلمان معاصر سامانیان از قلمرو این خاندان فرهنگ پرور ایرانی ،از جمله ایالات خراسان، ماورالنهر و خوارزم، در واقع گزارش بخشی از تاریخ و جغرافیا و به ویژه اوضاع اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی سرزمین های تابع دولت مورد بحث می باشد. از این رو پژوهشگر تاریخ سامانی ناگزیر به بهره بردن از آثار جغرافیایی معاصر سامانیان از جمله مسالک و ممالک ابن خرداذبه ،المسالک و الممالک ابو اسحاق ابراهیم اصطخری،صوره الارض ابن حوقل بغدادی، احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم ابوعبدالله محمد بن احمد مقدسی، حدود العالم من المشرق الی المغرب از نویسنده ی ناشناخته می باشد.اثر از جمله نخستین آثار جغرافیایی پس از اسلام به زیان فارسی است و در سال 372ه و در دربار یکی از خاندانهای محلی شرق ایران به زیان فارسی نوشته شده است از آنجا برای تاریخ سامانیان اهمیت بیشتری دارد که هم زمان با این سلسله و در شرق ایران نوشته شده است و گزارشهای او از ایالات شرقی ایران و همچنین قبایل ترک که نقش مهمی در تکاپوهای سیاسی نظامی این روزگار در قلمرو سامانسان دارند، اثری ارزشمند و گاه منحصر به فرد است. در قلمرو سامانیان آثار جغرافیای ارزشمند دیگری نیز تالیف یافته که متاسفانه پاره ای از آنها به دست ما نرسیده است. از جمله انها آثار جیهانی است که به جز رساله ای مختصر منسوب به او به نام اشکال العالم چیزی دیگری از آنها برجای نمانده است.