علامه حلی: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | |||
− | |||
− | |||
'''کلیدواژه: علامه حلی، آثار علامه حلی''' | '''کلیدواژه: علامه حلی، آثار علامه حلی''' | ||
سطر ۱۴: | سطر ۱۱: | ||
موقعیت ممتاز علمی و اجتماعی او، بالاتر از آن است كه در یك مقال یا نوشتار كوتاه بگنجد، یا شأن و اعتبار علمی و اجتماعی او در یك فصل بازگو گردد و در محدوده مختصر نگاری گزیری نیست جز آن كه خلاصهای از گفتهها و نوشتههای رجال تحقیق و تخصص را كه آشنایی كامل با نحوه فعالیت و اندیشههای فقهی و علمی او دارند بازگو نماییم و سپس به بررسی و تجزیه و تحلیل مطالب آنان در مورد این شخصیت عالیقدر بپردازیم. | موقعیت ممتاز علمی و اجتماعی او، بالاتر از آن است كه در یك مقال یا نوشتار كوتاه بگنجد، یا شأن و اعتبار علمی و اجتماعی او در یك فصل بازگو گردد و در محدوده مختصر نگاری گزیری نیست جز آن كه خلاصهای از گفتهها و نوشتههای رجال تحقیق و تخصص را كه آشنایی كامل با نحوه فعالیت و اندیشههای فقهی و علمی او دارند بازگو نماییم و سپس به بررسی و تجزیه و تحلیل مطالب آنان در مورد این شخصیت عالیقدر بپردازیم. | ||
− | + | == ولادت: == | |
+ | این ستاره فروزان آسمان علم و فقاهت در روز 29 ماه مبارك [[رمضان]] سال 648 هجری در شهر حله پا به عرصه وجود نهاد و ماده تاریخ آن لطف رحمت میباشد. تولد او در یك خانواده علمی و روحانی بوده است. از اوان كودكی به تحصیل علم و كسب كمال پرداخت ادبیات عرب و علوم مقدماتی و متداول عصر را در حله نزد پدر دانشمندش و سایر علمای بزرگ آن منطقه، همچون دایی بزرگوارش محقق حلی و پسر عم مادرش شیخ نجیبالدین یحیی بن سعید و سید احمد بن طاووس و رضیالدین علی بن طاووس و حكیم مشهور ابن میثم بحرانی مؤلف شرح [[نهج البلاغه]] آموخت هنوز سنین عمرش به حد بلوغ نرسیده بود كه از تحصیل علوم مقدماتی فراغت یافت و به مقام عالی [[اجتهاد]] نائل آمد و از همان روزها آوازه فضل و نبوغ و هوش سرشار او همه جا طنین افكند و آینده بسیار درخشانی را به او نوید داد. | ||
− | + | == عصر زندگی او == | |
− | |||
علامه در زادگاه خود رشد كرد و همانجا به ادامه تحصیل مشغول گردید و در آن زمان كشور ایران در آتش بیداد اولاد چنگیزخان مغول میسوخت و شهرهای مركزی ایران، یكی پس از دیگری سقوط میكرد و اهالی آن شهرها با اندك بهانه تا آخرین نفر قتل عام میشدند چیزی نگذشت كه هلاكو نواده چنگیزخان آهنگ فتح [[عراق]] كرد و برگ اول كتاب مبادی الاصول با اجازهای به خط علامه حلی. در سال 656 لشكر به [[بغداد]] فرستاد و منطقه عراق را دچار وحشت و اضطراب نمود در این موقع علامه حلی هشت ساله بود. | علامه در زادگاه خود رشد كرد و همانجا به ادامه تحصیل مشغول گردید و در آن زمان كشور ایران در آتش بیداد اولاد چنگیزخان مغول میسوخت و شهرهای مركزی ایران، یكی پس از دیگری سقوط میكرد و اهالی آن شهرها با اندك بهانه تا آخرین نفر قتل عام میشدند چیزی نگذشت كه هلاكو نواده چنگیزخان آهنگ فتح [[عراق]] كرد و برگ اول كتاب مبادی الاصول با اجازهای به خط علامه حلی. در سال 656 لشكر به [[بغداد]] فرستاد و منطقه عراق را دچار وحشت و اضطراب نمود در این موقع علامه حلی هشت ساله بود. | ||
− | + | == اساتيد == | |
+ | |||
+ | 1- شخصى به نام« محرم» موضوع: خواندن و نوشتن و تعليم قرآن مجيد. | ||
+ | |||
+ | 2- شيخ سديد الدين حلّى( پدر علامه) موضوع: فقه و اصول، حديث، علم كلام. | ||
+ | |||
+ | 3- محقق حلّى( دايى علامه) موضوع: فقه و اصول، حديث، علم كلام( دايى او مانند پدرى مهربان برايش زحمت كشيد و بيشتر علومش مخصوصا فقه و اصول را نزد او فرا گرفت). | ||
+ | |||
+ | 4- شمس الدين محمد كيشى موضوع: بعضى تأليفات او در علوم عقلى. | ||
+ | |||
+ | 5- شيخ نجم الدين على بن عمر كاتبى قزوينى موضوع: كتاب« شرح كشف الأسرار عن غوامض الأفكار» در منطق از تأليفات خود اوست. | ||
+ | |||
+ | 6- خواجه نصير الدين طوسى موضوع: كتاب شفاى ابن سينا در فلسفه و علم هيئت و رياضيات. | ||
+ | |||
+ | 7- برهان الدين فسفى موضوع: بعضى تأليفات او در علم جدل و مناظره. | ||
+ | |||
+ | 8- ابن ميثم بحرانى شارح نهج البلاغة، موضوع: فقه. | ||
+ | |||
+ | 9- على بن طاوس، موضوع: فقه. | ||
+ | |||
+ | 10- احمد بن طاوس، موضوع: فقه. | ||
+ | |||
+ | == مشايخ روايى == | ||
+ | |||
+ | 1- [[شيخ سديد الدين حلّى]]( پدر علامه) | ||
+ | |||
+ | 2- [[محقق حلّى]]( دايى علامه) | ||
+ | |||
+ | 3- [[خواجه نصير الدين طوسى]] | ||
+ | |||
+ | 4-[[ على بن طاوس]] | ||
+ | |||
+ | 5-[[شيخ بهاء الدين على بن عيسى الاربلى]]، صاحب كشف الغمة | ||
+ | |||
+ | 6-[[ابن ميثم بحرانى]]، شارح نهج البلاغة | ||
+ | |||
+ | 7- احمد بن عبد اللّه واسطى | ||
+ | |||
+ | 8- احمد بن موسى بن جعفر طاوسى | ||
+ | |||
+ | 9- نجم الدين جعفر بن محمد بن جعفر، معروف بابن نماى حلّى | ||
+ | |||
+ | 10- عبد الحميد بن ابى الحديد معتزلى، شارح نهج البلاغة | ||
+ | |||
+ | 11- شيخ جمال الدين حسين بن ابان نحوى | ||
+ | |||
+ | 12- شيخ تقى الدين عبد اللّه بن جعفر بن على صباغ كوفى | ||
+ | |||
+ | 13- نجم الدين كاتبى قزوينى، معروف به دبيران | ||
+ | |||
+ | 14- غياث الدين عبد الكريم بن طاوس | ||
+ | |||
+ | 15- جمال الدين محمد بن سليمان بلخى | ||
+ | |||
+ | 16- شمس الدين محمد كيشى | ||
+ | |||
+ | 17- برهان الدين محمد نسفى | ||
+ | |||
+ | 18- شيخ نجيب الدين يحيى بن حسن بن سعيد حلّى، صاحب الجامع( پسر عموى مادر علامه) 19- شيخ حسن بن محمد صنعانى | ||
+ | |||
+ | 20- شمس الدين عبد اللّه بخارى | ||
+ | |||
+ | 21- شيخ جمال الدين محمد بلخى | ||
+ | |||
+ | 22- شيخ مفيد الدين محمد بن على بن محمد بن جهم حلّى اسدى. | ||
+ | |||
+ | == شاگردان == | ||
− | + | علامه يكى از علمايى است كه شاگردان زيادى تربيت كرده است. بنابر نقلى نزديك به 500 مجتهد از درس او فارغ التحصيل شدهاند ولى نام اكثر آنها در تاريخ نمانده است. اينك تعدادى از آنهايى كه نسبت شاگردى علامه به آنها داده شده در اينجا ذكر مىشود. | |
+ | بعضى از اين شاگردان هم كتابى را نزد او خواندهاند و هم از او اجازه روايت دارند و بعضى ديگر در يكى از اين دو جنبه شاگرد او محسوب مىشوند- فخر المحققين( فرزند علامه) | ||
+ | 2- قطب الدين رازى، شارح شمسيه 3 و 4- عميد الدين عبد المطلّب حسينى اعرجى حلّى و برادرش ضياء الدين عبد اللّه( پسران خواهر علامه) 5- تاج الدين محمد بن قاسم بن معيه حسنى حلّى 6- احمد بن ابراهيم بن محمد بن حسن بن زهره صادقى حلبى 7- شيخ زين الدين ابو الحسن على بن احمد بن طرّاد مطاربادى 8- محمد بن على جرجانى 9- رضى الدين ابو الحسن علّى بن احمد مزيدى حلّى 10- تقى الدين ابراهيم بن حسين بن على عاملى 11- تاج الدين حسن سرابشنوى 12- مهنّا بن سنان حسينى اعرجى مدنى 13- زين الدين على سرورى طبرى 14- جمال الدين حسينى مرعشى طبرسى آملى 15- ابو الحسن محمد استرآبادى 16- زين الدين نيشابورى 17- شمس الدين محمد حلّى 18- تاج الدين محمود بن زين الدين محمد بن عبد الواحد رازى | ||
− | + | ||
+ | == مكتب علمى علامه == | ||
+ | |||
+ | علامه حلّى از كسانى است كه عنوان جامع معقول و منقول بحق برازنده اوست. او همان طور كه اكثر علما دربارهاش گفتهاند مجتهدى حكيم، متكلمى رجالى، مفسرى محدث و اديب و شاعر است و نوشتههاى او كه تقريبا تمام دائرههاى علوم را شامل مىشود بر اين گفته شاهد صدق است. | ||
− | + | == ابتكار در تأليف == | |
− | + | او در زمينههاى مختلف علمى، براى مبتديان و متوسطان و سطح عالى كتاب نوشته است و ابتكار او در اين زمينه نوشتن كتابهايى در هر سطح به شيوههاى مختلف مىباشد. به عنوان مثال براى مبتديان در زمينه فقه سه كتاب« تبصرة المتعلمين، [[إيضاح الأحكام]]، [[إرشاد الأذهان]]» و در سطح متوسط دو كتاب« قواعد الأحكام، تحرير الأحكام» و در سطح عالى سه كتاب« مختلف الشيعة، [[تذكرة الفقهاء، منتهى المطلب]]» را نوشته است. | |
+ | اين كتابها هر كدام به غرض خاصى نوشته شده است و از نظر شكل و سياق شبيه همديگر نيستند. البته تحقيق درباره اين كه هر كدام چه تفاوتهايى با ديگرى دارد فرصتى مناسب لازم دارد ولى از صحبتهاى خود علامه و ديگران در اين باره اين مطلب آشكار مىشود كه اين كتابها تكرارى نيستند. | ||
+ | بطور مثال خود درباره كتاب« تحرير الأحكام» مىگويد: من در اين كتاب تنها عمده مسائل فقهى را ذكر كردهام بدون آنكه استدلالى براى آنها بياورم، در حالى كه بر طبق گفته خود او و پسرش كتاب قواعد تنها عمده مسائل فقهى را در بر دارد و علاوه بر آن قواعد كلى در فقه را كه جزئيات از آن متفرع مىشود ارائه داده است و لوازم هر قاعده نيز توضيح داده شده است سه كتاب مفصل و استدلالى او نيز هر يك به موردى اختصاص دارد. | ||
+ | در كتاب« مختلف» علاوه بر استدلال بر مسائل فقهى، اختلافات درون مذهبى شيعه را در مسائل تبين مىكند و در كتاب« تذكره» به اختلاف فرقههاى اسلامى در اين مورد مىپردازد ولى در كتاب« منتهى» تنها استدلال را به غايت و نهايت ذكر مىكند. | ||
+ | كتابهاى ديگر او در علوم ديگر مثل اصول فقه و كلام نيز همين گونه هستند بطور مثال كتاب« نهج الحق» به بحث درباره همه اصول دين مىپردازد. | ||
+ | در ضمن بحث امامت، فضائل و ادله اثبات امامت على عليه السلام و ادله ردّ امامت ديگران آورده مىشود در حالى كه كتاب« اليقين» تنها به همين موضوع مىپردازد و آن را به غايت مىرساند و هزار دليل بر امامت و افضليت على عليه السلام در آن ذكر مىكند و قصد داشته همين مقدار نيز در ردّ امامت ديگران دليل بياورد كه ظاهرا اشتغالات به او اجازه نداده است يا اين كه بعد از تأليف مفقود گرديده است. | ||
− | + | == ابتكار در احاديث == | |
− | + | يكى ديگر از ابتكارات او تقسيم احاديث به اقسامى است كه امروزه نزد علما متداول است. در قديم علماى شيعه احاديث را يا ضعيف مىدانستند و يا صحيح، ولى علامه حلّى از جهتى احاديث را به صحيح، حسن، موثق و ضعيف و از جهات ديگر نيز به اقسام ديگرى نيز تقسيم مىكند. ناگفته نماند كه اين اقسام به نحوى در كتابهاى اهل سنت قبلا آورده شده بود ولى اجراى آن در احاديث شيعه به ابتكار علامه بود. | |
+ | با اين حال گذشته از مقام اجتهاد او در فقه و اصول و وسعت علوم او در تمام زمينهها، علامه را نمىتوان مبتكر شيوه خاصى در كلام و فلسفه دانست هر چند كتابهاى او در اين دو زمينه هم از لحاظ سبك نگارش داراى ابتكاراتى است كه در جاى ديگر يافت نمىشود. | ||
+ | |||
+ | == رواج اجتهاد == | ||
+ | |||
+ | اخباريان مثل مرحوم استرآبادى در مخالفت با علامه حلّى يكى از ايرادات بر او را تأسيس اجتهاد برمىشمارند. هر چند اين مطلب درست نيست زيرا قبل از علاّمه شيوه اجتهاد در بين اصحاب رواج داشته است ولى از جبههگيرى سخت اخباريان در برابر او و كتابهاى متعدد فقهى علامه كه با استدلال همراه است مىتوان فهميد كه علامه در اين زمينه بسيار تلاش نموده است و طريقه اجتهاد را رونقى بسزا داده است. | ||
+ | يكى از اجتهادات او در اين زمينه كه بعد از او همه مجتهدان به آن فتوا دادهاند، تبديل وجوب آب كشيدن از چاه هنگام افتادن نجاستى در آن به استحباب است. | ||
+ | |||
+ | == تأثيرگذارى و تأثرپذيرى == | ||
+ | |||
+ | تمام علما از اين جهت كه خود شاگرد گذشتگان و استاد آيندگان بودهاند، از يك جهت متأثر شده و از جهت ديگر تأثيرگذار بودهاند. ولى در اين ميان اساتيدى وجود داشتهاند كه بيشتر در روحيات و علوم شاگردان خويش تأثير گذاشتهاند و بعضى آنقدر در اين جهت مؤثر بودهاند كه جريان علم اندوزى را در قرنها پس از خود تحت نفوذ داشتهاند. | ||
+ | در فقه، علامه حلّى از جمله عالمانى است كه در جهت تأثيرگذارى بر روند علم اندوزى بعد از خود تأثير بسزايى داشته است. بسيارى از اجتهادات او مثل مسأله عدم نجاست آب چاه به محض ملاقات با نجس بدون تغيّر، در تمام قرون بعد تاكنون از طرف علما پذيرفته شده است. | ||
+ | شيوه اجتهاد را كه او رونق داد همواره در حال تكامل و سير صعودى بوده و عالمان بعد از او در راه اعتلاى آن كوشيدهاند و با وجود كتابهاى بسيارى كه در زمينه فقه نوشته شده، هنوز هم كتابهاى او مورد استفاده دانش پژوهان است. ملا نظام الدين قرشى در اين باره گفته است: هر كس بعد از او آمده از او استفاده كرده است. | ||
+ | اما در زمينه تأثرپذيرى، او در فقه و اصول بيشتر تحت تأثير دايى خويش محقق حلّى بوده است. يكى از محققان در تحقيقى پيرامون كتاب« ارشاد» ميزان تأثرپذيرى محتوايى آن را از شرايع مشخص كرده است به گونهاى كه بسيارى از عبارات آن عين عبارات شرايع است ولى علامه با اختصار بسيار و باب بندى بديع شكل و صورتى نو به آن داده است. شهيد اول در« غاية المراد» به اين تأثيرپذيرى در بعضى موارد اشاره كرده است. | ||
+ | در زمينه كلام نيز از شرحهاى متعددى كه بر كتابهاى او نوشته شده است و همچنين متداول بودن تدريس كتابهاى او و مراجعه علما به آنها حتى تا زمان حاضر مىتوان از ميزان تأثيرگذارى آن اطلاع يافت به صورتى كه شايد بعد از او سبك جديدى در كلام اسلامى يافت نمىشود و تمام كسانى كه بعد از او آمدهاند يا شارح آثار او بودهاند يا در تأليفات خود از همان سبكها استفاده كردهاند. | ||
+ | |||
+ | == تالیفات: == | ||
علامه حلی یكی از پركارترین و موفقترین فقهای نامدار شیعه از نظر تالیف بشمار میآید و طبق احصا و شمارشی كه از تالیفات او به عمل آوردهاند، با تقسیم به روزهای عمر او به هر روز آن تا هزار سطر رسیده است و این امر، از كرامتها و تاییدات الهی حكایت دارد، حالا آیا او هم مانند مرحوم مجلسی از دستیاران و معاونان و شاگردان خویش بهره جسته است یا آن كه اغلب اوقات خود را به تالیف و تصنیف اشتغال ورزیده است، چندان مهم نیست. | علامه حلی یكی از پركارترین و موفقترین فقهای نامدار شیعه از نظر تالیف بشمار میآید و طبق احصا و شمارشی كه از تالیفات او به عمل آوردهاند، با تقسیم به روزهای عمر او به هر روز آن تا هزار سطر رسیده است و این امر، از كرامتها و تاییدات الهی حكایت دارد، حالا آیا او هم مانند مرحوم مجلسی از دستیاران و معاونان و شاگردان خویش بهره جسته است یا آن كه اغلب اوقات خود را به تالیف و تصنیف اشتغال ورزیده است، چندان مهم نیست. | ||
سطر ۵۴: | سطر ۱۴۳: | ||
# تذكره الفقها (در فقه استدلالی) در دو مجلد محتوی اكثر ابواب فقه | # تذكره الفقها (در فقه استدلالی) در دو مجلد محتوی اكثر ابواب فقه | ||
# تسلیك الاذهان الی احكام الایمان (در فقه) در یك مجلد | # تسلیك الاذهان الی احكام الایمان (در فقه) در یك مجلد | ||
− | # تلخیص الكشاف (در تفسیر [[قرآن]] مجید) | + | # تلخیص [[الكشاف]] (در تفسیر [[قرآن]] مجید) |
# تلخیص المرام فی معرفه الاحكام (در فقه) | # تلخیص المرام فی معرفه الاحكام (در فقه) | ||
# شرح تجرید خواجه نصیرالدین طوسی كه به كشف المراد معروف است. | # شرح تجرید خواجه نصیرالدین طوسی كه به كشف المراد معروف است. | ||
سطر ۶۳: | سطر ۱۵۲: | ||
و جز اینها یكصد و ده جلد دیگر تالیف دارد كه اسامی آنها در منبع فوق الذكر آمده است. | و جز اینها یكصد و ده جلد دیگر تالیف دارد كه اسامی آنها در منبع فوق الذكر آمده است. | ||
− | '''گفتار صاحب مستدرك:''' | + | '''گفتار صاحب [[مستدرك]]:''' |
محدث متتبع و دانشمند نامی، [[محدث نوری]] در كتاب مستدرك [[وسائل الشیعه]] در مورد او چنین مینگارد: علامه حلی شیخ بزرگوار و جلیل القدر اقیانوس علوم و غواص فضائل و [[حكمت]]ها حافظ ناموس هدایت و ارشاد و شكننده ناقوس ضلالت، پاسدار حریم دین، زائل كننده آثار فسادگران او در جمع علما و دانشمندان اسلام، همانند بدر (ماه شب چهارده) در میان ستارگان میدرخشد و نسبت به دشمنان و بدخواهان سیاهدل، شدیدتر از عذاب زهرناك و برندهتر از شمشیر مسموم است او دارنده مقامات فاخره و كرامات درخشان و سعادتهای ظاهری است او زبان گویای فقها و متكلمین، محدثین، مفسرین و ترجمان حكما و عرفای سالكین متبحر است او فردی است كه لقب آیت الله تام و كامل، شایسته اوست رحمتها و عنایات خاص خدا شامل حال او باد.<ref> فایده سوم از خاتمه مستدرك، ص 459، جز سوم، چاپ سنگی.</ref> | محدث متتبع و دانشمند نامی، [[محدث نوری]] در كتاب مستدرك [[وسائل الشیعه]] در مورد او چنین مینگارد: علامه حلی شیخ بزرگوار و جلیل القدر اقیانوس علوم و غواص فضائل و [[حكمت]]ها حافظ ناموس هدایت و ارشاد و شكننده ناقوس ضلالت، پاسدار حریم دین، زائل كننده آثار فسادگران او در جمع علما و دانشمندان اسلام، همانند بدر (ماه شب چهارده) در میان ستارگان میدرخشد و نسبت به دشمنان و بدخواهان سیاهدل، شدیدتر از عذاب زهرناك و برندهتر از شمشیر مسموم است او دارنده مقامات فاخره و كرامات درخشان و سعادتهای ظاهری است او زبان گویای فقها و متكلمین، محدثین، مفسرین و ترجمان حكما و عرفای سالكین متبحر است او فردی است كه لقب آیت الله تام و كامل، شایسته اوست رحمتها و عنایات خاص خدا شامل حال او باد.<ref> فایده سوم از خاتمه مستدرك، ص 459، جز سوم، چاپ سنگی.</ref> | ||
سطر ۷۸: | سطر ۱۶۷: | ||
او پس از عمری تلاش و كوشش در راه احیای شریعت، در یازدهم یا بیست و یكم [[محرم]] الحرام 726 هجرت در حله وفات یافت و جنازه او به [[نجف]] اشرف حمل گردید و در جنب رواق مطهر مرتضوی علیه السلام از ایوان طلا دفن شد و در مقابل آن، مزار شیخ احمد مقدس اردبیلی قرار گرفته است. | او پس از عمری تلاش و كوشش در راه احیای شریعت، در یازدهم یا بیست و یكم [[محرم]] الحرام 726 هجرت در حله وفات یافت و جنازه او به [[نجف]] اشرف حمل گردید و در جنب رواق مطهر مرتضوی علیه السلام از ایوان طلا دفن شد و در مقابل آن، مزار شیخ احمد مقدس اردبیلی قرار گرفته است. | ||
+ | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
سطر ۸۳: | سطر ۱۷۳: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
− | عقيقي بخشايشي، تلخيص از كتاب فقهاي نامدار شيعه، صفحه 130. | + | *عقيقي بخشايشي، تلخيص از كتاب فقهاي نامدار شيعه، صفحه 130. |
− | + | *مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرم افزار جامع الحادیث 3 [لوح فشرده]، بخش کتابشناسی | |
'''پيوندها''' | '''پيوندها''' | ||
* '''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=35404&scope=To7aJ9yLnlgcnpjIZ3V_UwILADADRHEMILADADRHEM&flowLastAction=view&from=search&query=%D8%AD%D8%B3%D9%86%20%D8%A8%D9%86%20%D9%8A%D9%88%D8%B3%D9%81%20%D8%AD%D9%84%D9%8A&field=&collectionPID=0&lang=&count=20&execute=true زندگينامه1]''' | * '''[http://lib.ahlolbait.ir/parvan/resource.do?action=resource&id=35404&scope=To7aJ9yLnlgcnpjIZ3V_UwILADADRHEMILADADRHEM&flowLastAction=view&from=search&query=%D8%AD%D8%B3%D9%86%20%D8%A8%D9%86%20%D9%8A%D9%88%D8%B3%D9%81%20%D8%AD%D9%84%D9%8A&field=&collectionPID=0&lang=&count=20&execute=true زندگينامه1]''' |
نسخهٔ ۳ نوامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۲۹
کلیدواژه: علامه حلی، آثار علامه حلی
محتویات
شیخ حسن بن یوسف حلی (علامه حلی)
حسن بن یوسف بن علی بن مطهر حلی، معروف به علامه حلی یكی از اعجوبههای روزگار است در فقه، اصول و كلام و منطق و فلسفه و رجال و غیره كتاب نوشته است. در حدود صد كتاب از آثار خطی یا چاپی او شناخته شده كه بعضی از آنها به تنهایی (مانند تذكره الفقها) كافی است كه نبوغ او را نشان دهد علامه كتب زیادی دارد كه غالب آنها مانند كتابهای محقق حلی در زمانهای بعد از او از طرف فقها، شرح و حاشیه شده است كتب معروف فقهی علامه عبارت است از ارشاد، تبصره المتعلمین، قواعد، تحریر، تذكره الفقها، مختلف الشیعه، المنتهی و...
علامه اساتید زیادی داشته است در فقه شاگرد دائی خود محقق حلی و در فلسفه و منطق شاگرد خواجه نصیرالدین طوسی بوده است. فقه تسنن را نزد علمای اهل تسنن تحصیل كرده است علامه در سال 648 متولد و در سال 726 درگذشته است.[۱]
علامه بزرگوار، آیت الله شیخ حسن بن یوسف بن مطهر حلی، (متوفی 726 هـ.ق) فقیه بزرگوار و متعهد اسلام، رئیس طائفه و فقیه بزرگوار شیعه، صاحب ابتكارات و نوآوریها، دارای شخصیت معنوی بسیار جلیل القدری میباشد كه ریاست و مرجعیت شیعه در قرن هفتم هجری به او منتهی گردیده است.
موقعیت ممتاز علمی و اجتماعی او، بالاتر از آن است كه در یك مقال یا نوشتار كوتاه بگنجد، یا شأن و اعتبار علمی و اجتماعی او در یك فصل بازگو گردد و در محدوده مختصر نگاری گزیری نیست جز آن كه خلاصهای از گفتهها و نوشتههای رجال تحقیق و تخصص را كه آشنایی كامل با نحوه فعالیت و اندیشههای فقهی و علمی او دارند بازگو نماییم و سپس به بررسی و تجزیه و تحلیل مطالب آنان در مورد این شخصیت عالیقدر بپردازیم.
ولادت:
این ستاره فروزان آسمان علم و فقاهت در روز 29 ماه مبارك رمضان سال 648 هجری در شهر حله پا به عرصه وجود نهاد و ماده تاریخ آن لطف رحمت میباشد. تولد او در یك خانواده علمی و روحانی بوده است. از اوان كودكی به تحصیل علم و كسب كمال پرداخت ادبیات عرب و علوم مقدماتی و متداول عصر را در حله نزد پدر دانشمندش و سایر علمای بزرگ آن منطقه، همچون دایی بزرگوارش محقق حلی و پسر عم مادرش شیخ نجیبالدین یحیی بن سعید و سید احمد بن طاووس و رضیالدین علی بن طاووس و حكیم مشهور ابن میثم بحرانی مؤلف شرح نهج البلاغه آموخت هنوز سنین عمرش به حد بلوغ نرسیده بود كه از تحصیل علوم مقدماتی فراغت یافت و به مقام عالی اجتهاد نائل آمد و از همان روزها آوازه فضل و نبوغ و هوش سرشار او همه جا طنین افكند و آینده بسیار درخشانی را به او نوید داد.
عصر زندگی او
علامه در زادگاه خود رشد كرد و همانجا به ادامه تحصیل مشغول گردید و در آن زمان كشور ایران در آتش بیداد اولاد چنگیزخان مغول میسوخت و شهرهای مركزی ایران، یكی پس از دیگری سقوط میكرد و اهالی آن شهرها با اندك بهانه تا آخرین نفر قتل عام میشدند چیزی نگذشت كه هلاكو نواده چنگیزخان آهنگ فتح عراق كرد و برگ اول كتاب مبادی الاصول با اجازهای به خط علامه حلی. در سال 656 لشكر به بغداد فرستاد و منطقه عراق را دچار وحشت و اضطراب نمود در این موقع علامه حلی هشت ساله بود.
اساتيد
1- شخصى به نام« محرم» موضوع: خواندن و نوشتن و تعليم قرآن مجيد.
2- شيخ سديد الدين حلّى( پدر علامه) موضوع: فقه و اصول، حديث، علم كلام.
3- محقق حلّى( دايى علامه) موضوع: فقه و اصول، حديث، علم كلام( دايى او مانند پدرى مهربان برايش زحمت كشيد و بيشتر علومش مخصوصا فقه و اصول را نزد او فرا گرفت).
4- شمس الدين محمد كيشى موضوع: بعضى تأليفات او در علوم عقلى.
5- شيخ نجم الدين على بن عمر كاتبى قزوينى موضوع: كتاب« شرح كشف الأسرار عن غوامض الأفكار» در منطق از تأليفات خود اوست.
6- خواجه نصير الدين طوسى موضوع: كتاب شفاى ابن سينا در فلسفه و علم هيئت و رياضيات.
7- برهان الدين فسفى موضوع: بعضى تأليفات او در علم جدل و مناظره.
8- ابن ميثم بحرانى شارح نهج البلاغة، موضوع: فقه.
9- على بن طاوس، موضوع: فقه.
10- احمد بن طاوس، موضوع: فقه.
مشايخ روايى
1- شيخ سديد الدين حلّى( پدر علامه)
2- محقق حلّى( دايى علامه)
5-شيخ بهاء الدين على بن عيسى الاربلى، صاحب كشف الغمة
6-ابن ميثم بحرانى، شارح نهج البلاغة
7- احمد بن عبد اللّه واسطى
8- احمد بن موسى بن جعفر طاوسى
9- نجم الدين جعفر بن محمد بن جعفر، معروف بابن نماى حلّى
10- عبد الحميد بن ابى الحديد معتزلى، شارح نهج البلاغة
11- شيخ جمال الدين حسين بن ابان نحوى
12- شيخ تقى الدين عبد اللّه بن جعفر بن على صباغ كوفى
13- نجم الدين كاتبى قزوينى، معروف به دبيران
14- غياث الدين عبد الكريم بن طاوس
15- جمال الدين محمد بن سليمان بلخى
16- شمس الدين محمد كيشى
17- برهان الدين محمد نسفى
18- شيخ نجيب الدين يحيى بن حسن بن سعيد حلّى، صاحب الجامع( پسر عموى مادر علامه) 19- شيخ حسن بن محمد صنعانى
20- شمس الدين عبد اللّه بخارى
21- شيخ جمال الدين محمد بلخى
22- شيخ مفيد الدين محمد بن على بن محمد بن جهم حلّى اسدى.
شاگردان
علامه يكى از علمايى است كه شاگردان زيادى تربيت كرده است. بنابر نقلى نزديك به 500 مجتهد از درس او فارغ التحصيل شدهاند ولى نام اكثر آنها در تاريخ نمانده است. اينك تعدادى از آنهايى كه نسبت شاگردى علامه به آنها داده شده در اينجا ذكر مىشود. بعضى از اين شاگردان هم كتابى را نزد او خواندهاند و هم از او اجازه روايت دارند و بعضى ديگر در يكى از اين دو جنبه شاگرد او محسوب مىشوند- فخر المحققين( فرزند علامه) 2- قطب الدين رازى، شارح شمسيه 3 و 4- عميد الدين عبد المطلّب حسينى اعرجى حلّى و برادرش ضياء الدين عبد اللّه( پسران خواهر علامه) 5- تاج الدين محمد بن قاسم بن معيه حسنى حلّى 6- احمد بن ابراهيم بن محمد بن حسن بن زهره صادقى حلبى 7- شيخ زين الدين ابو الحسن على بن احمد بن طرّاد مطاربادى 8- محمد بن على جرجانى 9- رضى الدين ابو الحسن علّى بن احمد مزيدى حلّى 10- تقى الدين ابراهيم بن حسين بن على عاملى 11- تاج الدين حسن سرابشنوى 12- مهنّا بن سنان حسينى اعرجى مدنى 13- زين الدين على سرورى طبرى 14- جمال الدين حسينى مرعشى طبرسى آملى 15- ابو الحسن محمد استرآبادى 16- زين الدين نيشابورى 17- شمس الدين محمد حلّى 18- تاج الدين محمود بن زين الدين محمد بن عبد الواحد رازى
مكتب علمى علامه
علامه حلّى از كسانى است كه عنوان جامع معقول و منقول بحق برازنده اوست. او همان طور كه اكثر علما دربارهاش گفتهاند مجتهدى حكيم، متكلمى رجالى، مفسرى محدث و اديب و شاعر است و نوشتههاى او كه تقريبا تمام دائرههاى علوم را شامل مىشود بر اين گفته شاهد صدق است.
ابتكار در تأليف
او در زمينههاى مختلف علمى، براى مبتديان و متوسطان و سطح عالى كتاب نوشته است و ابتكار او در اين زمينه نوشتن كتابهايى در هر سطح به شيوههاى مختلف مىباشد. به عنوان مثال براى مبتديان در زمينه فقه سه كتاب« تبصرة المتعلمين، إيضاح الأحكام، إرشاد الأذهان» و در سطح متوسط دو كتاب« قواعد الأحكام، تحرير الأحكام» و در سطح عالى سه كتاب« مختلف الشيعة، تذكرة الفقهاء، منتهى المطلب» را نوشته است. اين كتابها هر كدام به غرض خاصى نوشته شده است و از نظر شكل و سياق شبيه همديگر نيستند. البته تحقيق درباره اين كه هر كدام چه تفاوتهايى با ديگرى دارد فرصتى مناسب لازم دارد ولى از صحبتهاى خود علامه و ديگران در اين باره اين مطلب آشكار مىشود كه اين كتابها تكرارى نيستند. بطور مثال خود درباره كتاب« تحرير الأحكام» مىگويد: من در اين كتاب تنها عمده مسائل فقهى را ذكر كردهام بدون آنكه استدلالى براى آنها بياورم، در حالى كه بر طبق گفته خود او و پسرش كتاب قواعد تنها عمده مسائل فقهى را در بر دارد و علاوه بر آن قواعد كلى در فقه را كه جزئيات از آن متفرع مىشود ارائه داده است و لوازم هر قاعده نيز توضيح داده شده است سه كتاب مفصل و استدلالى او نيز هر يك به موردى اختصاص دارد. در كتاب« مختلف» علاوه بر استدلال بر مسائل فقهى، اختلافات درون مذهبى شيعه را در مسائل تبين مىكند و در كتاب« تذكره» به اختلاف فرقههاى اسلامى در اين مورد مىپردازد ولى در كتاب« منتهى» تنها استدلال را به غايت و نهايت ذكر مىكند. كتابهاى ديگر او در علوم ديگر مثل اصول فقه و كلام نيز همين گونه هستند بطور مثال كتاب« نهج الحق» به بحث درباره همه اصول دين مىپردازد. در ضمن بحث امامت، فضائل و ادله اثبات امامت على عليه السلام و ادله ردّ امامت ديگران آورده مىشود در حالى كه كتاب« اليقين» تنها به همين موضوع مىپردازد و آن را به غايت مىرساند و هزار دليل بر امامت و افضليت على عليه السلام در آن ذكر مىكند و قصد داشته همين مقدار نيز در ردّ امامت ديگران دليل بياورد كه ظاهرا اشتغالات به او اجازه نداده است يا اين كه بعد از تأليف مفقود گرديده است.
ابتكار در احاديث
يكى ديگر از ابتكارات او تقسيم احاديث به اقسامى است كه امروزه نزد علما متداول است. در قديم علماى شيعه احاديث را يا ضعيف مىدانستند و يا صحيح، ولى علامه حلّى از جهتى احاديث را به صحيح، حسن، موثق و ضعيف و از جهات ديگر نيز به اقسام ديگرى نيز تقسيم مىكند. ناگفته نماند كه اين اقسام به نحوى در كتابهاى اهل سنت قبلا آورده شده بود ولى اجراى آن در احاديث شيعه به ابتكار علامه بود. با اين حال گذشته از مقام اجتهاد او در فقه و اصول و وسعت علوم او در تمام زمينهها، علامه را نمىتوان مبتكر شيوه خاصى در كلام و فلسفه دانست هر چند كتابهاى او در اين دو زمينه هم از لحاظ سبك نگارش داراى ابتكاراتى است كه در جاى ديگر يافت نمىشود.
رواج اجتهاد
اخباريان مثل مرحوم استرآبادى در مخالفت با علامه حلّى يكى از ايرادات بر او را تأسيس اجتهاد برمىشمارند. هر چند اين مطلب درست نيست زيرا قبل از علاّمه شيوه اجتهاد در بين اصحاب رواج داشته است ولى از جبههگيرى سخت اخباريان در برابر او و كتابهاى متعدد فقهى علامه كه با استدلال همراه است مىتوان فهميد كه علامه در اين زمينه بسيار تلاش نموده است و طريقه اجتهاد را رونقى بسزا داده است. يكى از اجتهادات او در اين زمينه كه بعد از او همه مجتهدان به آن فتوا دادهاند، تبديل وجوب آب كشيدن از چاه هنگام افتادن نجاستى در آن به استحباب است.
تأثيرگذارى و تأثرپذيرى
تمام علما از اين جهت كه خود شاگرد گذشتگان و استاد آيندگان بودهاند، از يك جهت متأثر شده و از جهت ديگر تأثيرگذار بودهاند. ولى در اين ميان اساتيدى وجود داشتهاند كه بيشتر در روحيات و علوم شاگردان خويش تأثير گذاشتهاند و بعضى آنقدر در اين جهت مؤثر بودهاند كه جريان علم اندوزى را در قرنها پس از خود تحت نفوذ داشتهاند. در فقه، علامه حلّى از جمله عالمانى است كه در جهت تأثيرگذارى بر روند علم اندوزى بعد از خود تأثير بسزايى داشته است. بسيارى از اجتهادات او مثل مسأله عدم نجاست آب چاه به محض ملاقات با نجس بدون تغيّر، در تمام قرون بعد تاكنون از طرف علما پذيرفته شده است. شيوه اجتهاد را كه او رونق داد همواره در حال تكامل و سير صعودى بوده و عالمان بعد از او در راه اعتلاى آن كوشيدهاند و با وجود كتابهاى بسيارى كه در زمينه فقه نوشته شده، هنوز هم كتابهاى او مورد استفاده دانش پژوهان است. ملا نظام الدين قرشى در اين باره گفته است: هر كس بعد از او آمده از او استفاده كرده است. اما در زمينه تأثرپذيرى، او در فقه و اصول بيشتر تحت تأثير دايى خويش محقق حلّى بوده است. يكى از محققان در تحقيقى پيرامون كتاب« ارشاد» ميزان تأثرپذيرى محتوايى آن را از شرايع مشخص كرده است به گونهاى كه بسيارى از عبارات آن عين عبارات شرايع است ولى علامه با اختصار بسيار و باب بندى بديع شكل و صورتى نو به آن داده است. شهيد اول در« غاية المراد» به اين تأثيرپذيرى در بعضى موارد اشاره كرده است. در زمينه كلام نيز از شرحهاى متعددى كه بر كتابهاى او نوشته شده است و همچنين متداول بودن تدريس كتابهاى او و مراجعه علما به آنها حتى تا زمان حاضر مىتوان از ميزان تأثيرگذارى آن اطلاع يافت به صورتى كه شايد بعد از او سبك جديدى در كلام اسلامى يافت نمىشود و تمام كسانى كه بعد از او آمدهاند يا شارح آثار او بودهاند يا در تأليفات خود از همان سبكها استفاده كردهاند.
تالیفات:
علامه حلی یكی از پركارترین و موفقترین فقهای نامدار شیعه از نظر تالیف بشمار میآید و طبق احصا و شمارشی كه از تالیفات او به عمل آوردهاند، با تقسیم به روزهای عمر او به هر روز آن تا هزار سطر رسیده است و این امر، از كرامتها و تاییدات الهی حكایت دارد، حالا آیا او هم مانند مرحوم مجلسی از دستیاران و معاونان و شاگردان خویش بهره جسته است یا آن كه اغلب اوقات خود را به تالیف و تصنیف اشتغال ورزیده است، چندان مهم نیست.
آن چه بالعیان و بالمشاهده میبینیم، این است كه كثرت و اتقان و استحكام تالیفات او از یك عمر پربركت و توام با توفیق، حكایتها دارد و نوع تالیفات او نشانگر این معنی است كه از فكر وقاد و نظر صائب خود او سریان و جریان پیدا كرده است، چون ابتكارات و تراوشهای فكری برجسته را نمیتوان بر عهده فرد امین یا فاضل دیگری گذاشت، یا محصول فكری آنان را به حساب خویش گذاشت و نوع آثار علامه از قسم اول میباشد و این احتمال هم وجود دارد كه علامه تكمیل كتابهای ناقص خود را بر عهده فرزند مجتهدش فخرالمحققین نهاده باشد كه اصل فكر مربوط به خود او بوده و تنظیم و تحریر و تنسیق مربوط به دیگران بوده باشد چون فخرالمحققین با عمر پربركت هشتاد و یك ساله خویش در تكمیل كتابهای پدر كوشیده است و از خود او و به نام او چندان كتاب باقی نمانده است.
گفتار تفرشی:
سید مصطفی تفرشی، صاحب كتاب نقد الرجال میگوید: علامه آن قدر فضیلت و شان و اعتبار دارد كه بهتر آن است كه توصیف نشود، چون توصیفها و تعریفهای من چیزی بر شأن او نمیافزاید او بیش از 70 جلد كتاب دارد كه هر كدام نشانگر نوعی از فضیلت و نبوغ و علم و دانش اوست.[۲]
صاحب روضات بعد از نقل این سخن میافزاید: او بیش از 90 جلد تالیف دارد[۳] ولی به تعبیر استاد شهید مطهری، او در حدود 100 جلد كتاب شناخته شده و ناشناخته دارد، چون خود علامه در كتاب الخلاصه بیش از این رقم را معرفی نموده است.
عالم متتبع و دانشمند نامی مرحوم مدرس صاحب كتاب ریحانه الادب در شرح حال او بیش از 120 جلد كتاب را با نام و عنوان تحقیقی آنها نام میبرد و ما برخی از آنها را برگزیده و در این جا میآوریم و طالبان تفصیل را به خود آن كتاب ارجاع میدهیم:
- الابحاث المفیده فی تحصیل العقیده (كلام)
- ابطال الجبر (كلام)
- الفین بین الصدق والمین (در امامت و ولایت)
- تبصره المتعلمین فی احكام الدین كه بارها در ایران به چاپ رسیده است
- تذكره الفقها (در فقه استدلالی) در دو مجلد محتوی اكثر ابواب فقه
- تسلیك الاذهان الی احكام الایمان (در فقه) در یك مجلد
- تلخیص الكشاف (در تفسیر قرآن مجید)
- تلخیص المرام فی معرفه الاحكام (در فقه)
- شرح تجرید خواجه نصیرالدین طوسی كه به كشف المراد معروف است.
- منهاج الاستقامه كه ابن تیمیه در رد آن چند مقاله نوشته و پاسخ شنیده است.
- القواعد كه در آن كتاب بیش از 40 هزار فرع فقهی را عنوان نموده است. (در 10 جلد)
- الارشاد.[۴]
و جز اینها یكصد و ده جلد دیگر تالیف دارد كه اسامی آنها در منبع فوق الذكر آمده است.
گفتار صاحب مستدرك:
محدث متتبع و دانشمند نامی، محدث نوری در كتاب مستدرك وسائل الشیعه در مورد او چنین مینگارد: علامه حلی شیخ بزرگوار و جلیل القدر اقیانوس علوم و غواص فضائل و حكمتها حافظ ناموس هدایت و ارشاد و شكننده ناقوس ضلالت، پاسدار حریم دین، زائل كننده آثار فسادگران او در جمع علما و دانشمندان اسلام، همانند بدر (ماه شب چهارده) در میان ستارگان میدرخشد و نسبت به دشمنان و بدخواهان سیاهدل، شدیدتر از عذاب زهرناك و برندهتر از شمشیر مسموم است او دارنده مقامات فاخره و كرامات درخشان و سعادتهای ظاهری است او زبان گویای فقها و متكلمین، محدثین، مفسرین و ترجمان حكما و عرفای سالكین متبحر است او فردی است كه لقب آیت الله تام و كامل، شایسته اوست رحمتها و عنایات خاص خدا شامل حال او باد.[۵]
گفتار صاحب ریاض:
رجالی معروف، صاحب ریاض العلما درباره او گوید: پیشوای وارسته، عالم عامل، فاضل كامل، شاعر ماهر، علامه علما، فهامه فضلا، استاد جهان، معروف در بین ما به علامه علی الاطلاق موصوف با نهایت علم، فهم، كمال او فرزند خواهر محقق میباشد و او آیت الله روی زمین میباشد او حقوق بیشماری از نظر زبان، بیان و قلم بر عهده طائفه شیعه امامیه دارد او جامع علوم مختلف و مصنف در رشتههای گوناگون آن بود او به تنهایی فقیه، حكیم، متكلم، محدث، اصولی، ادیب و شاعر ماهری بود من برخی از اشعار او را در اردبیل دیدم كه به كمال جودت طبع او در نظم و شعر دلالت دارد.[۶]
دانشمندان اهل سنت و علامه:
تجلیل و توصیف از مقام علمی علامه حلی اختصاص به علما شیعه ندارد، بلكه دانشمندان اهل سنت نیز او را مورد توصیف و تجلیل قرار دادهاند از باب نمونه، ابن حجر عسقلانی در كتاب لسان المیزان درباره او گوید: ابن یوسف بن المطهر الحلی، عالم شیعه و پیشوا و مؤلف آنان است او آیت حق در ذكاوت بود المختصر ابن حاجب را شرح زیبایی نمود او همان فردی است كه شیخ تقیالدین بن تیمیه در كتاب خود ردی بر او نوشته است و كتاب او معروف به رد بر رافضی است ابن مطهر بسیار خوش اخلاق و خوش برخورد بود هنگامی كه كتاب ردیه ابن تیمیه بدست او رسید، گفت: اگر او میفهمید كه من چه میگویم، به او پاسخ میدادم.[۷] از این نوع كلمات و سخنان توصیفی، در مورد آن مجتهد والامقام به كثرت و فراوانی وجود دارد كه به نقل یك نمونه بسنده گردید.
وفات:
او پس از عمری تلاش و كوشش در راه احیای شریعت، در یازدهم یا بیست و یكم محرم الحرام 726 هجرت در حله وفات یافت و جنازه او به نجف اشرف حمل گردید و در جنب رواق مطهر مرتضوی علیه السلام از ایوان طلا دفن شد و در مقابل آن، مزار شیخ احمد مقدس اردبیلی قرار گرفته است.
پانویس
- ↑ آشنایی با علوم اسلامی، ص 301.
- ↑ ریحانه الادب، ج 4، صفحات 176-178 چاپ كتابفروشی خیام.
- ↑ روضات الجنات، ج 2، ص 270. افرادی كه طالب تحقیق بیشتر در این زمینه میباشند، میتوانند به: روضات الجنات، ج 1، ص 294 و ج 2، صفحات 269 تا 286 و 356. ریاض العلما، ج 2 ریحانه الادب، ج 4، ص 167. مجله مكتب اسلام، سال 4، شمارههای 6، 7، 8 و 9 به قلم آقای دوانی. تاسیس الشیعه لعلوم الاسلام تالیف سید حسن صدر، صفحات 34 تا 36 و دیگر كتابهای مربوطه مراجعه نمایند.
- ↑ ریحانه الادب، ج 4، ص 179.
- ↑ فایده سوم از خاتمه مستدرك، ص 459، جز سوم، چاپ سنگی.
- ↑ ریاض العلما، ص 357.
- ↑ لسان المیزان، ج 2، ص 317، چاپ حیدرآباد دكن.
منابع
- عقيقي بخشايشي، تلخيص از كتاب فقهاي نامدار شيعه، صفحه 130.
- مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرم افزار جامع الحادیث 3 [لوح فشرده]، بخش کتابشناسی
پيوندها