محبت اهل بیت: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی ' {{الگو:نیازمند ویرایش فنی}} == '''محبت اهل بیت (ع)''' == قرآن کريم « اهل بيت(ع) » را به ...' ایجاد کرد) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | قرآن کريم «اهل بيت علیهم السلام» را به عنوان شايسته ترين الگوها برا انسانها معرفي نموده است. تا انسانها با پيروي از آنان به سر منزل مقصود برسند. معصومان علیهم السلام مجراي ولايت خداوند متعال در عالم هستند و در [[احاديث]] از آنان با عنوان باب الله ياد شده است. در موضعي است که از آن وارد خانه مي شوند و اگر کسي بخواهد وارد خانه معرفت و بندگي خدا بشود بايد صرفاً از اين در وارد شود. | |
− | + | اگر کسي بخواهد به هدف بندگي و معرفت خداوند برسد بايد از دري که خود خدا قرار داده وارد شود وگرنه به هدف خود نمي رسد. در [[حديث]] آمده است «ولو لانحن ما عُبدالله». زيرا راه بندگي خدا را ائمه به خلايق ياد داده اند حتي ملائکه نيز درس [[توحيد]] و تنزيه را از اهل بيت علیهم السلام آموخته اند. | |
− | + | پس محبت اهل بيت علیهم السلام راهي است براي رسيدن به محبت خداوند. [[امام صادق]] علیه السلام فرمود: «من عرف حقّنا و أحبّنا فقد أحبّ فقد احبّ الله تبارك و تعالي»؛<ref>كليني، 1367، ج8، ص102.</ref> هر كس حق ما را شناخته و ما را دوست بدارد در حقيقت خداوند تبارك و تعالي را دوست داشته است. | |
− | |||
− | پس محبت اهل بيت | ||
− | هر كس حق ما را شناخته و ما را دوست بدارد در حقيقت خداوند تبارك و تعالي را دوست داشته است. | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | == نتایج محبت به اهل بیت | + | در نتيجه انسان بايد محبت به اهل بيت علیهم السلام را حفظ کند زيرا خداوند انسانهاي کامل و نمونههاي اعلاي انسانيت را پرورانده و به انسانها معرفي کرده است و دستور داده به آن نمونههاي اعلاي انسانيت مودّت بورزيد و وقتي مودت و محبت به صحنه آمد به طور طبيعي تبعيت از آنها به صحنه ميآيد. زيرا وقتي مودت و محبت به محبوبي متعالي در ميان آمد تبعيت از آن محبوب عين ادامهي مودّت است. |
+ | |||
+ | خداوند دستور داده است انسان نسبت به اهل بيت علیهم السلام مودت بورزند. {{متن قرآن|«قُلْ لاأَسْئَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى»}}.<ref>[[سوره شوری]]/21.</ref> | ||
+ | |||
+ | مودت به معناي محبت تثبيت شده در قلب است و مودت با نزديکان پيامبر صلی الله علیه و آله بازگشت به مسأله ولايت و قبول رهبري ائمه معصومين دارد و اجراي اين دستور در واقع تداوم خط رهبري پيامبر و ادامه مساله ولايت الهي است. پذيرش ولايت ائمه علیهم السلام و دوست داشتن آنها باعث نجات و رستگاري خواهد شد. زيرا انسان همواره با کسي است که او را دوست دارد و به ويژه کساني که دوستي آنها در جانشان رخنه کرده و تثبيت شده. آدمي در قيامت نيز با کساني محشور مي شود که دوستشان دارد بنابراين پذيرش اين ولايت منجر به سعادت آدمي در دنيا و آخرت خواهد شد. قربي، عترت رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام هستند و بنابراين مودتي که اجر رسالت فرض شده چيزي ماوراي خود رسالت ديني و بقا و دوام آن نيست زيرا پذيرش ولايت عترت جزء، مهمي از اين رسالت است از همين رو آيه و تفسير آن منافاتي با آياتي که طلب اجر رسالت، از مردم را نفي مي کنند، منافات ندارد.<ref>طباطبائي، 1375، ج18، ص46؛ مکارم شيرازي، 1421ق، ج15، ص508.</ref> | ||
+ | |||
+ | در آيه 82 [[سوره طه]] آمده است: {{متن قرآن|«وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى»}}. | ||
+ | |||
+ | آيات قبل از اين آيه به گوساله پرست شدن قوم [[حضرت موسی]] علیه السلام اشاره دارد. [[علامه طباطبایی]] ذيل اين آيه مي نويسد: بنى اسرائيل با اين كه به خداى سبحان ايمان داشتند و رسالت موسى و هارون علیه السلام را تصديق كرده بودند ولى درباره ولايت آن دو بزرگوار يا متوقف بودهاند و از آن دو تبعيت کامل نداشتند. بدان جهت بوده كه قيد "ثُمَّ اهْتَدى" را بر ايمان به خدا و عمل صالح اضافه کرده است. | ||
+ | |||
+ | در اين آيه قيد و شرطى كه ايمان به خدا و عمل صالح را در تأثير و قبولش نزد خدا مقيد و مشروط كند، ديده نمي شود مگر همين قيد كه شخص، به رسول هم ايمان داشته باشد به اين معنا كه تسليم رسول باشد و او را در هر كار و امرى چه بزرگ و چه كوچك اطاعت كند و دين خود را از او بگيرد و راهى را كه او پيش پايش گذاشته سير نمايد و بدون هيچ استبداد او را پيروى كند، پس معلوم مي شود كه مراد از "اهتداء" در آيه شريفه همان شرطى است كه ساير آيات قرآنى نيز بدان راهنمايى فرموده و آن عبارت است از پيروى پيغمبر در امر دين و دنيا و به عبارت ديگر اهتداء به ولايت رسول خدا صلی الله علیه و آله است.<ref>طباطبايى، 1374، ج14، ص265.</ref> | ||
+ | |||
+ | [[امام باقر]] علیه السلام فرموده اند: منظور از «اهتدى» اين است كه به ولايت اهل بيت علیهم السلام نائل آيد. به خدا قسم اگر مردى تمام عمر در ميان ركن و مقام ابراهيم خدا را عبادت كند، آنگاه بميرد و از ولايت ما دور باشد، خدا او را بر پيشانى در جهنم ساقط مي كند.<ref>طبرسي، 1372، ج7، ص39؛ بانو امين، ج8، ص196، مکارم شيرازي، 1374، ج13، ص261.</ref> | ||
+ | |||
+ | [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله فرمود: «أساس الاسلام حبّي و حبّ أهل بيتي».<ref>متقي، 1409ق، ج12، ص105.</ref> اساس اسلام، دوستي من و اهل بيت من است. | ||
+ | |||
+ | قرآن در پاسخ به اين سوال که چرا نبي اکرم صلی الله علیه و آله دوستي و محبت عترت خود را به عنوان پاداش رسالت از مردم خواست جواب مي دهد: «قُلْ مَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِىَ إِلَّا عَلىَ اللَّهِ وَ هُوَ عَلىَ كلُِّ شىَْءٍ شهَِيد»؛<ref>[[سوره سبا]]/47.</ref> بگو مزدي را که درخواست کردم چيزي است که سودش عايد شما است مزد من جز بر خدا نيست. يعني آنچه به عنوان مزد خواستم، عايد شما مي گردد و اين دوستي و محبت اولياء همچون اکسير، تحول آفرين، رشددهنده است. | ||
+ | |||
+ | ==نتایج محبت به اهل بیت علیهم السلام== | ||
+ | |||
+ | الف) رسيدن به سعادت: انسان در سايه دوستي اهل بيت علیهم السلام به نيکبختي مي رسد. [[امام علی]] علیه السلام در اين باره مي فرمايند: «أسعد الناس من عرف فضلنا و تقرب الي الله بنا و أخلص حبنا و عمل بما اليه ندبنا وانتهي عما عنه نهينا فذاک منا و هو في دارالمقامه معنا»؛ نيکبخت ترين مردمان کسي است که برتري جايگاه ما را بشناسد و به وسيله ما به خدا نزديک شود و محبت ما را در خود خالص گرداند و به آنچه او را فراخوانده ايم عمل کند و از آنچه او را نهي کرده ايم باز ايستد، پس چنين کسي از ما است و در خانه آخرت همراه ما است.<ref>خوانساري، 1373، ج2، ص461.</ref> | ||
+ | |||
+ | ب) علاقه و محبت به کسي يا چيزي از قويترين عوامل تلاش و انگيزه ساز در انسان به خصوص نوجوانان و جوانان است. وابستگي هاي عاطفي، انسان را فعالتر و باانگيزه تر مي سازد. پيدايش محبت در دل، موجب تحول و دگرگوني انسان مي شود. آدمي همواره به سوي فکر و فرهنگ محبوب کشيده مي شود. | ||
+ | |||
+ | از راه محبت اهل بيت علیهم السلام، به ويژه حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مي توان ديگر احكام ديني و آموزه هاي اخلاقي را به فرزندان منتقل كرد؛ چون وقتي امام خوبي ها نزد آنها محبوب شد در عمل به سوي او گرايش مي يابند و او را الگو و مرجع خود قرار مي دهند. | ||
+ | |||
+ | اين از ويژگي هاي انسان است كه اگر كسي نزد او محبوب شد، سعي مي كند در گفتار و رفتار به او توجه كند و از او الگو گيرد. شايد حضرت علي علیه السلام بر اساس همين نكته مي فرمايد: «مَن أحَبَّ شيئاً لَهِجَ بذكرِه» كسي كه چيزي را دوست داشته باشد، همواره به ياد اوست. بنابراين محبت حضرت، بستري فراهم مي آورد كه فرزندان به سمت خوبي ها گرايش يابند. | ||
+ | |||
+ | اما نکته مهم در محبت اهل بيت علیهم السلام شناخت و محبت امام زمان خويش است. چرا که کسي که امام زمان خويش را نشناسد از هيچيک از معتقدات خود حتي از ولايت ائمه قبل نيز بهره نخواهد گرفت. بهترين دليل بر اين ادعا روايت مشهوري است که اهل سنت و شيعيان را نقل مي کنند و آن اين که پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله مي فرمايند: «من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميته جاهليه».<ref>ري شهري، ميزان الحکمه، بي تا، ج1، ص171.</ref> | ||
+ | |||
+ | هر قدر محبت و دلباختگي و ارتباط قلبي با [[ائمه اطهار]] عليهم السلام بيشتر باشد، تبعيت و همرنگي و همراهي و همدلي با آنها نيز بيشتر خواهد شد. نقش عشق و محبت در ايجاد همساني، همفکري و همراهي بسيار مهم است و مردم پيوسته از چهره هاي محبوبشان الگو و سرمشق مي گيرند. ايمان عاطفي به رهبري حتي در اطاعت سياسي و اجتماعي هم تأثير مي گذارد و زمينه ساز تبعيتي عاشقانه مي شود نه يک اطاعت رسمي و تشريفاتي. در اين صورت ميان «شناخت»، «عشق» و «پيروي» رابطه اي مستحکم به وجود مي آيد زيرا معرفت، محبت مي آورد و محبت ولايت و تبعيت. | ||
+ | |||
+ | ج. کسب آرامش و امنيت فردي و اجتماعي: انسان مطيع و معتقد ولايت ائمه اطهار علیهم السلام در ابعاد فردي و اجتماعي، برخوردار از وجود آثار و برکات ائمه علیهم السلام خواهند شد. به طوري که بعد فردي در روح وي طمأنينه و آرامش مي آفريند. انسان تحت ولايت ائمه علیهم السلام از آن جهت که خود را به واسطه جريان فيض الهي در همه هستي وابسته مي بيند همواره بر آنان تکيه مي کند و به رحمت آنان دل مي بندد. همواره اميدوار است و کمتر دچار اضطراب و آشفتگي روحي مي شود و چون خود را در محضر آنان مي بيند کمتر دچار لغزش و گناه مي شود. در بعد اجتماعي نيز جامعه معتقدين به ولايت معصومين علیهم السلام جامعه اي است که در آن همبستگي و همنوايي و نيز رعايت بسياري از هنجارهاي ديني در حد بسيار بالايي وجود دارد در نتيجه نظم و امنيت بيشتري در آن جامعه حکمفرماست. | ||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
− | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
− | == منابع == | + | |
− | *بررسي تطبيقي شيوه | + | ==منابع== |
+ | * بررسي تطبيقي شيوه هاي «تربيت فرزند» در اسلام و «فرزندپروري» در روانشناسي، حمیده اله یاری، دانشگاه اصفهان، دکتر اعظم پرچم، ص73. تاریخ بازیابی: 4 شهریور 1392. | ||
+ | |||
[[رده:اهل بیت]] | [[رده:اهل بیت]] |
نسخهٔ ۲۷ اوت ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۳۶
قرآن کريم «اهل بيت علیهم السلام» را به عنوان شايسته ترين الگوها برا انسانها معرفي نموده است. تا انسانها با پيروي از آنان به سر منزل مقصود برسند. معصومان علیهم السلام مجراي ولايت خداوند متعال در عالم هستند و در احاديث از آنان با عنوان باب الله ياد شده است. در موضعي است که از آن وارد خانه مي شوند و اگر کسي بخواهد وارد خانه معرفت و بندگي خدا بشود بايد صرفاً از اين در وارد شود.
اگر کسي بخواهد به هدف بندگي و معرفت خداوند برسد بايد از دري که خود خدا قرار داده وارد شود وگرنه به هدف خود نمي رسد. در حديث آمده است «ولو لانحن ما عُبدالله». زيرا راه بندگي خدا را ائمه به خلايق ياد داده اند حتي ملائکه نيز درس توحيد و تنزيه را از اهل بيت علیهم السلام آموخته اند.
پس محبت اهل بيت علیهم السلام راهي است براي رسيدن به محبت خداوند. امام صادق علیه السلام فرمود: «من عرف حقّنا و أحبّنا فقد أحبّ فقد احبّ الله تبارك و تعالي»؛[۱] هر كس حق ما را شناخته و ما را دوست بدارد در حقيقت خداوند تبارك و تعالي را دوست داشته است.
در نتيجه انسان بايد محبت به اهل بيت علیهم السلام را حفظ کند زيرا خداوند انسانهاي کامل و نمونههاي اعلاي انسانيت را پرورانده و به انسانها معرفي کرده است و دستور داده به آن نمونههاي اعلاي انسانيت مودّت بورزيد و وقتي مودت و محبت به صحنه آمد به طور طبيعي تبعيت از آنها به صحنه ميآيد. زيرا وقتي مودت و محبت به محبوبي متعالي در ميان آمد تبعيت از آن محبوب عين ادامهي مودّت است.
خداوند دستور داده است انسان نسبت به اهل بيت علیهم السلام مودت بورزند. «قُلْ لاأَسْئَلُكُمْ عَلَيهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى».[۲]
مودت به معناي محبت تثبيت شده در قلب است و مودت با نزديکان پيامبر صلی الله علیه و آله بازگشت به مسأله ولايت و قبول رهبري ائمه معصومين دارد و اجراي اين دستور در واقع تداوم خط رهبري پيامبر و ادامه مساله ولايت الهي است. پذيرش ولايت ائمه علیهم السلام و دوست داشتن آنها باعث نجات و رستگاري خواهد شد. زيرا انسان همواره با کسي است که او را دوست دارد و به ويژه کساني که دوستي آنها در جانشان رخنه کرده و تثبيت شده. آدمي در قيامت نيز با کساني محشور مي شود که دوستشان دارد بنابراين پذيرش اين ولايت منجر به سعادت آدمي در دنيا و آخرت خواهد شد. قربي، عترت رسول خدا صلی الله علیه و آله و ائمه علیهم السلام هستند و بنابراين مودتي که اجر رسالت فرض شده چيزي ماوراي خود رسالت ديني و بقا و دوام آن نيست زيرا پذيرش ولايت عترت جزء، مهمي از اين رسالت است از همين رو آيه و تفسير آن منافاتي با آياتي که طلب اجر رسالت، از مردم را نفي مي کنند، منافات ندارد.[۳]
در آيه 82 سوره طه آمده است: «وَ إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى».
آيات قبل از اين آيه به گوساله پرست شدن قوم حضرت موسی علیه السلام اشاره دارد. علامه طباطبایی ذيل اين آيه مي نويسد: بنى اسرائيل با اين كه به خداى سبحان ايمان داشتند و رسالت موسى و هارون علیه السلام را تصديق كرده بودند ولى درباره ولايت آن دو بزرگوار يا متوقف بودهاند و از آن دو تبعيت کامل نداشتند. بدان جهت بوده كه قيد "ثُمَّ اهْتَدى" را بر ايمان به خدا و عمل صالح اضافه کرده است.
در اين آيه قيد و شرطى كه ايمان به خدا و عمل صالح را در تأثير و قبولش نزد خدا مقيد و مشروط كند، ديده نمي شود مگر همين قيد كه شخص، به رسول هم ايمان داشته باشد به اين معنا كه تسليم رسول باشد و او را در هر كار و امرى چه بزرگ و چه كوچك اطاعت كند و دين خود را از او بگيرد و راهى را كه او پيش پايش گذاشته سير نمايد و بدون هيچ استبداد او را پيروى كند، پس معلوم مي شود كه مراد از "اهتداء" در آيه شريفه همان شرطى است كه ساير آيات قرآنى نيز بدان راهنمايى فرموده و آن عبارت است از پيروى پيغمبر در امر دين و دنيا و به عبارت ديگر اهتداء به ولايت رسول خدا صلی الله علیه و آله است.[۴]
امام باقر علیه السلام فرموده اند: منظور از «اهتدى» اين است كه به ولايت اهل بيت علیهم السلام نائل آيد. به خدا قسم اگر مردى تمام عمر در ميان ركن و مقام ابراهيم خدا را عبادت كند، آنگاه بميرد و از ولايت ما دور باشد، خدا او را بر پيشانى در جهنم ساقط مي كند.[۵]
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «أساس الاسلام حبّي و حبّ أهل بيتي».[۶] اساس اسلام، دوستي من و اهل بيت من است.
قرآن در پاسخ به اين سوال که چرا نبي اکرم صلی الله علیه و آله دوستي و محبت عترت خود را به عنوان پاداش رسالت از مردم خواست جواب مي دهد: «قُلْ مَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِىَ إِلَّا عَلىَ اللَّهِ وَ هُوَ عَلىَ كلُِّ شىَْءٍ شهَِيد»؛[۷] بگو مزدي را که درخواست کردم چيزي است که سودش عايد شما است مزد من جز بر خدا نيست. يعني آنچه به عنوان مزد خواستم، عايد شما مي گردد و اين دوستي و محبت اولياء همچون اکسير، تحول آفرين، رشددهنده است.
نتایج محبت به اهل بیت علیهم السلام
الف) رسيدن به سعادت: انسان در سايه دوستي اهل بيت علیهم السلام به نيکبختي مي رسد. امام علی علیه السلام در اين باره مي فرمايند: «أسعد الناس من عرف فضلنا و تقرب الي الله بنا و أخلص حبنا و عمل بما اليه ندبنا وانتهي عما عنه نهينا فذاک منا و هو في دارالمقامه معنا»؛ نيکبخت ترين مردمان کسي است که برتري جايگاه ما را بشناسد و به وسيله ما به خدا نزديک شود و محبت ما را در خود خالص گرداند و به آنچه او را فراخوانده ايم عمل کند و از آنچه او را نهي کرده ايم باز ايستد، پس چنين کسي از ما است و در خانه آخرت همراه ما است.[۸]
ب) علاقه و محبت به کسي يا چيزي از قويترين عوامل تلاش و انگيزه ساز در انسان به خصوص نوجوانان و جوانان است. وابستگي هاي عاطفي، انسان را فعالتر و باانگيزه تر مي سازد. پيدايش محبت در دل، موجب تحول و دگرگوني انسان مي شود. آدمي همواره به سوي فکر و فرهنگ محبوب کشيده مي شود.
از راه محبت اهل بيت علیهم السلام، به ويژه حضرت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مي توان ديگر احكام ديني و آموزه هاي اخلاقي را به فرزندان منتقل كرد؛ چون وقتي امام خوبي ها نزد آنها محبوب شد در عمل به سوي او گرايش مي يابند و او را الگو و مرجع خود قرار مي دهند.
اين از ويژگي هاي انسان است كه اگر كسي نزد او محبوب شد، سعي مي كند در گفتار و رفتار به او توجه كند و از او الگو گيرد. شايد حضرت علي علیه السلام بر اساس همين نكته مي فرمايد: «مَن أحَبَّ شيئاً لَهِجَ بذكرِه» كسي كه چيزي را دوست داشته باشد، همواره به ياد اوست. بنابراين محبت حضرت، بستري فراهم مي آورد كه فرزندان به سمت خوبي ها گرايش يابند.
اما نکته مهم در محبت اهل بيت علیهم السلام شناخت و محبت امام زمان خويش است. چرا که کسي که امام زمان خويش را نشناسد از هيچيک از معتقدات خود حتي از ولايت ائمه قبل نيز بهره نخواهد گرفت. بهترين دليل بر اين ادعا روايت مشهوري است که اهل سنت و شيعيان را نقل مي کنند و آن اين که پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله مي فرمايند: «من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميته جاهليه».[۹]
هر قدر محبت و دلباختگي و ارتباط قلبي با ائمه اطهار عليهم السلام بيشتر باشد، تبعيت و همرنگي و همراهي و همدلي با آنها نيز بيشتر خواهد شد. نقش عشق و محبت در ايجاد همساني، همفکري و همراهي بسيار مهم است و مردم پيوسته از چهره هاي محبوبشان الگو و سرمشق مي گيرند. ايمان عاطفي به رهبري حتي در اطاعت سياسي و اجتماعي هم تأثير مي گذارد و زمينه ساز تبعيتي عاشقانه مي شود نه يک اطاعت رسمي و تشريفاتي. در اين صورت ميان «شناخت»، «عشق» و «پيروي» رابطه اي مستحکم به وجود مي آيد زيرا معرفت، محبت مي آورد و محبت ولايت و تبعيت.
ج. کسب آرامش و امنيت فردي و اجتماعي: انسان مطيع و معتقد ولايت ائمه اطهار علیهم السلام در ابعاد فردي و اجتماعي، برخوردار از وجود آثار و برکات ائمه علیهم السلام خواهند شد. به طوري که بعد فردي در روح وي طمأنينه و آرامش مي آفريند. انسان تحت ولايت ائمه علیهم السلام از آن جهت که خود را به واسطه جريان فيض الهي در همه هستي وابسته مي بيند همواره بر آنان تکيه مي کند و به رحمت آنان دل مي بندد. همواره اميدوار است و کمتر دچار اضطراب و آشفتگي روحي مي شود و چون خود را در محضر آنان مي بيند کمتر دچار لغزش و گناه مي شود. در بعد اجتماعي نيز جامعه معتقدين به ولايت معصومين علیهم السلام جامعه اي است که در آن همبستگي و همنوايي و نيز رعايت بسياري از هنجارهاي ديني در حد بسيار بالايي وجود دارد در نتيجه نظم و امنيت بيشتري در آن جامعه حکمفرماست.
پانویس
- ↑ كليني، 1367، ج8، ص102.
- ↑ سوره شوری/21.
- ↑ طباطبائي، 1375، ج18، ص46؛ مکارم شيرازي، 1421ق، ج15، ص508.
- ↑ طباطبايى، 1374، ج14، ص265.
- ↑ طبرسي، 1372، ج7، ص39؛ بانو امين، ج8، ص196، مکارم شيرازي، 1374، ج13، ص261.
- ↑ متقي، 1409ق، ج12، ص105.
- ↑ سوره سبا/47.
- ↑ خوانساري، 1373، ج2، ص461.
- ↑ ري شهري، ميزان الحکمه، بي تا، ج1، ص171.
منابع
- بررسي تطبيقي شيوه هاي «تربيت فرزند» در اسلام و «فرزندپروري» در روانشناسي، حمیده اله یاری، دانشگاه اصفهان، دکتر اعظم پرچم، ص73. تاریخ بازیابی: 4 شهریور 1392.