نصیبین: تفاوت بین نسخهها
Saeed zamani (بحث | مشارکتها) (ایجاد) |
Saeed zamani (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۵۲: | سطر ۵۲: | ||
حسین قره چانلو، جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى، سمت، تهران، 1380، ج1، ص 292 تا 295. | حسین قره چانلو، جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى، سمت، تهران، 1380، ج1، ص 292 تا 295. | ||
− | |||
[[رده:جغرافیای تاریخی بین النهرین]] | [[رده:جغرافیای تاریخی بین النهرین]] |
نسخهٔ ۱۳ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۲:۳۱
جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى، ج1، ص: 292
نصيبين همان شهر «نسيبيس «2»» روميهاست. اين شهر در قسمت علياى رود هرماس- از شعب چپ رود فرات- واقع است و جغرافيانويسان يونانى آن را «سوكورس» يا «مكدونيس» مىگفتند. «3» ابن خرداذبه مىنويسد: نصيبين شهر ديار ربيعه است و از آنجا تا دارا پنج فرسخ راه است. «4» به نوشته بلاذرى، عياض بن غنم، رقّه، حرّان، رها، نصيبين ... و شهرهاى ساحل فرات را به صلح و سرزمين آن را به عنوه گشود. وى روايت ديگرى نقل مىكند كه عياض، نصيبين را پس از جنگيدن به صلحى مانند صلح رها فتح كرد. «5» اصطخرى در وصف نصيبين مىنويسد: شهر بزرگ و بانزهتى است در ديار جزيره با آب و سبزى بسيار و بر كنار بيابان واقع است. آب آن از شكاف كوهى كه به آن بالوسا گفته مىشود، بيرون مىآيد و در بوستانها و مزارع جارى است. كشاورزى آنان (بيشتر) به صورت ديم است ... معبدى بزرگ دارد كه در اطراف آن، جايگاه نصاراست، عقربهاى كشنده نصيبين معروف است ... نزديك نصيبين كوهى است كه آن را ماردين خوانند. قلعهاى استوار بر آن است كه به جنگ آن را نمىتوان فتح كرد. در آن كوه مارهاى كشنده فراوان است و همچنين گوهر آبگينه در آن يافت مىشود، اصطخرى اضافه مىكند كه گفتهاند، كوه جودى كه كشتى نوح (ع) بر سر آن نشست در نزديك نصيبين قرار دارد. «6» ابن حوقل نوشته است كه قلعهاى كه بر روى كوه ماردين نزديك به نصيبين است از آن حمدان بن حسن بن عبد الله بن حمدان است كه به باز اشهب معروف است و فتح آن حتى به جنگ نيز ميسر نباشد. «7» مقدسى مىنويسد: نصيبين از موصل كوچكتر ولى دلگشاتر و دلبازتر و پرميوه است. گرمابههاى زيبا و كاخهاى مجلل دارد؛ مردم آن مرفّه و خوشبرخوردند؛ بازارش از دروازهاى تا دروازه ديگر امتداد دارد؛ دژى از سنگ و آهك دارد و مسجد جامع آن در ميان شهر است؛ __________________________________________________
(2). sibisiN (3). سرزمينهاى خلافت شرقى؛ ص 102. (4). المسالك و الممالك؛ ص 71 و 72. (5). فتوح البلدان؛ ص 253 و 254. (6). مسالك و ممالك؛ ص 76 و صورة الارض؛ جزء اوّل، ص 194. (7). صورة الارض؛ جزء اوّل، ص 194. جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى، ج1، ص: 293
صادرات آن، شاه بلوط، كه از فندق بزرگتر و خوشمزهتر است، خشكبار، دوات و كوزه است. از شگفتيهاى نصيبين چشمهاى است كه آب آهك از آن بيرون مىآيد كه در گرمابهها و خانهها از آن استفاده مىكنند. «1» در اواخر قرن ششم ابن جبير كه از نصيبين ديدن كرده در وصف آن مىنويسد: نصيبين شهرى است كه به كهنگى و قدمت مشهور است، بيرونش جوان و درونش پير است، حومهاى خوشمنظره و چشمگير و وسيع دارد ... اطراف شهر بوستانهايى است پر از درختان درهم پيچيده و سرشار از ميوههاى رسيده. رودى از كنار شهر مىگذرد و چون دستبندى آن را دربر گرفته و باغها در دو سوى آن قرار دارند ... شهر داراى دو مدرسه و يك بيمارستان و حكمران شهر معين الدين برادر معز الدين صاحب موصل است. «2» به نوشته ياقوت نصيبين از شهرهاى آباد جزيره است كه بر سر راه كاروانهاى موصل- شام قرار دارد. ديوار شهر باقيمانده از زمان روميهاست، انوشيروان وقتى آن را فتح كرد ديوارش را استوار و كامل كرد. «3» ابو الفداء مىنويسد: گلهاى سفيد نصيبين مشهور است و در آن گل سرخ نرويد ... و رود آن رود هرماس است. «4» حمد الله مستوفى كه معاصر با ابو الفداء است، در وصف اين شهر مىنويسد: نصيبين ... از اقليم چهارم است. دور باروى آن شش هزار و پانصد گام است، هواى آن متعفّن است. فوايد آن ميوه و انگور بسيار است ... گل آنجا بهترين گلهاى ايران زمين است، در روزگار صلاح الدين يوسف باروى آن، عمارت شد. «5» ابن بطوطه جهانگرد طنجهاى كه در قرن هشتم از نصيبين ديدن كرده در وصف آن مىنويسد: [اكنون] شهرى ... متوسط الحال و بيشتر آن مخروبه است. در دشت پهناورى قرار گرفته كه آبهاى روان و درختان ميوه دارد. ابن بطوطه همه اوصافى را كه جغرافيانويسان قبل از او درباره نصيبين گفتهاند، تأييد كرده است. «6» دارا. واقع در چند ميلى مشرق دنيسر (قوچ حصار) و در زمان روميان قلعهاى __________________________________________________
(1). احسن التقاسيم؛ بخش 1، ص 196، 204 و 205. (2). سفرنامه ابن جبير؛ ص 292 و 293. (3). معجم البلدان؛ ج 5، ص 288 و 289. (4). تقويم البلدان؛ ص 317. (5). نزهة القلوب؛ ص 106. (6). سفرنامه ابن بطوطه؛ ج 1، ص 258 و 259. جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى، ج1، ص: 294
بزرگ بوده است. «1» از اخبار به دست آمده چنين برمىآيد كه نقشه شهر نخست از سوى امپراتور روم آناستاسى «2» به تصويب رسيد؛ سپس به بناى آن اقدام شد. «3» دارا طى دوره ساسانى گاهى در دست روميان و زمانى در تصرف دولت ايران بوده است. آخرينبارى كه نام آن در تاريخ رفته و به تصرف دولت ايران درآمده در دوران خسرو اوّل انوشيروان به سال 572 ميلادى بوده است. «4» ابن خرداذبه هنگام سخن از راههاى ديار ربيعه مىنويسد: از نصيبين تا دارا 5 فرسخ و از دارا تا كفرتوثا 7 فرسخ راه است. «5» اصطخرى مىنويسد: دارا شهرى كوچك و كشاورزى آن به ديم است. «6» صاحب حدود العالم در نيمه دوّم قرن چهارم در وصف اين شهر مىنويسد: دارا شهركى است بر دامن كوه و اندر وى آبهاى روان بسيار است. «7» به نوشته مقدسى، دارا كوچك و خوشساخت است. نهرى دارد كه همه شهر را آبيارى مىكند، از روى بامها مىگذرد و به مسجد جامع شهر مىرسد، سپس به درّهاى مىريزد. ساختمانهاى شهر با سنگ سياه و آهك ساخته شده است. «8» ابن جبير كه در 580 هجرى قمرى دارا را ديده در وصف آن مىنويسد: شهرى سپيد و بزرگ است و بر كوه ميان شهر كهن دژى دارد. «9» به نوشته ياقوت دارا شهرى است واقع در دامنه كوهى ميان نصيبين و ماردين و از اطراف آن گياهى خوشبو به نام «محلّب» مىآورند كه اعراب خود را با آن خوشبو مىسازند. در شهر پادگانى قديمى متعلّق به دارا يا «داريوش» است كه به همين سبب نام شهر را دارا گذاشتهاند. «10» ابن بطوطه كه شهر دارا را ديده در وصف آن مىنويسد: شهرى قديمى است و منظرى روشن دارد، در اين شهر قلعهمانندى است كه اكنون ويران است، ولى در __________________________________________________
(1). سرزمينهاى خلافت شرقى؛ ص 104. (2). is? ats? an? A (3). شهرهاى ايران (در روزگار پارتيان و ساسانيان)؛ ص 236. (4). ايرانشهر بر مبناى جغرافياى موسى خورنى؛ ص 132. (5). المسالك و الممالك؛ ص 72. (6). مسالك و ممالك؛ ص 77. (7). حدود العالم؛ ص 159. (8). احسن التقاسيم؛ بخش 1، ص 196. (9). سفرنامه ابن جبير؛ ص 294. (10). معجم البلدان؛ ج 2، ص 418. جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى، ج1، ص: 295
خارج شهر ده آبادى وجود دارد كه در آنجا منزل كرديم. «1»
( 1). سفرنامه ابن بطوطه؛ ج 1، ص 259.
پانویس
منابع
حسین قره چانلو، جغرافياى تاريخى كشورهاى اسلامى، سمت، تهران، 1380، ج1، ص 292 تا 295.