حسان بن نعمان: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
 
 
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
 
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
حَسّان­ بن نُعمان بن بَکر بن مُغیثِ أسدی غسّانی،[1] سردار معروف عصر اموی است.[2] که برخی از منابع، او را پسر «نُعمان بن مُنذَر بن أمرُئُ قِیس لَّخمی» معروف به ابوقابوس که آخرین و مشهورترین پادشاهان حیره در زمان جاهلیت بوده است، می­دانند.[3] حسان ملقب به «شیخُ الأمین» است که به سبب جنگ­ها و پیروزیهایش در إفریقیه شهرت بسیار یافت.[4] تاریخ ولادت او مشخص نیست؛ ولی در شام متولد شده است.[5] در منابع آمده که عُمر بن خَطّاب، خلیفه­ی دوم او را تکریم می­نمود و او نیز از عمر حدیث نقل کرده است.[6]
 
 
  
== حسان در زمان امویان ==
+
حَسّان­ بن نُعمان بن بَکر بن مُغیثِ أسدی غسّانی،<ref>حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دار صادر، 1995، ج2، ص61.</ref> سردار معروف عصر اموی است.<ref>زرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، 1989 هـ، ج2، ص177.</ref> که برخی از منابع، او را پسر «نُعمان بن مُنذَر بن أمرُئُ قِیس لَّخمی» معروف به ابوقابوس که آخرین و مشهورترین پادشاهان حیره در زمان جاهلیت بوده است، می­دانند.<ref>همان، ج8، ص 43 و ابن قتیبة، عبدالله بن مسلم، المعارف، تحقیق ثروت عکاشه، القاهره، الهیئة المصریه العامة للکتاب، 1992، ص 650.</ref>
  
گزارشات تاریخی از حوادث زندگی حسان در زمان معاویه، و خلفای اولیه بنی­امیه اخبار مفصلی در دسترس قرار نمی­دهد. اینکه وی در زمان معاویه به امارت افریقیه و در زمان خلافت عبدالملک بن مروان به امارت مصر گماشته شد و پس از کشته شدن زهیر بلوی که اوضاع افریقیه نابسامان شد از سوی عبدالملک مأمور آن منطقه شد.[7] حسان برای اولین بار در سال 57هـ از طرف معاویه به سمت آفریقا فرستاده شد، وی وقتی به آن منطقه وارد شد، بربرها با او صلح کردند و او نیز برای آنها خراج معین کرد.[8]
+
حسان ملقب به «شیخُ الأمین» است که به سبب جنگ­ها و پیروزی هایش در إفریقیه شهرت بسیار یافت.<ref>همان، ج2، ص177 و ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، 1413، ج 5، ص 393.</ref> تاریخ ولادت او مشخص نیست؛ ولی در شام متولد شده است.<ref>زرکلی، پیشین.</ref> در منابع آمده که عُمر بن خَطّاب، خلیفه­ی دوم او را تکریم می­نمود و او نیز از عمر حدیث نقل کرده است.<ref>ابن عساکر، علی بن الحسن، تاریخ مدینة الدمشق، تحقیق عمربن غرامة العمروی، بیروت، دارالفکر، 1415، ج 12، ص 453.</ref>
 
  
== فتوحات حسّان در آفریقا ==
+
==حسان در زمان امویان==
  
پس از این که خبر کشته شدن «زُهِیر بن قِیس بَلَوی» والی آفریقا در سال 69به عَبدُالملک رسید، سخت نگران شد؛ ولی چون مشغول جنگ با ابن­زُبِیر بود ناگزیر از انتقام باز ماند. وقتی ابن­زبیر کشته شد، یک سپاه عظیم تشکیل داد و حَسّان بن نُعمان غَسّانی را در سال 74 به فرماندهی آن و ایالت آفریقا برگزید و آنها را به آن منطقه فرستاد.[9] اعزام این نیروها به فرماندهی حسّان، مرحله­ی ششم فتوحات آفریقا به حساب می­آمد. هنگامی که به شهر «قَیروان» وارد شدند، از آنجا لشکری تجهیز کرد و راه قَرطاجَنّه (پایتخت قدیم آفریقا)را گرفت که امیر آن یکی از بزرگترین ملوک آفریقا بود و مسلمین تا آن زمان هم به جنگ او نرفته بودند. از آنجا که عدّه­ی رومیان و بربرها بسیار زیاد بود، پس از جنگ با آنها و محاصره­ی شهر، تصمیم به فرار گرفتند. بعضی سوار بر کشتی شده و به جزیره­ی صِقلیِّه(سیسیل) رفتند و بعضی هم به اَندُلُس (اِسپانیا) کوچ کردند. حَسّان هم با شمشیر وارد شهر شد و چندین لشکر را هم به اطراف فرستاد.
+
گزارشات تاریخی از حوادث زندگی حسان در زمان معاویه و خلفای اولیه بنی­امیه اخبار مفصلی در دسترس قرار نمی­دهد. این که وی در زمان معاویه به امارت افریقیه و در زمان خلافت عبدالملک بن مروان به امارت مصر گماشته شد و پس از کشته شدن زهیر بلوی که اوضاع افریقیه نابسامان شد از سوی عبدالملک مأمور آن منطقه شد.<ref>زرکلی، پیشین.</ref> حسان برای اولین بار در سال 57هـ از طرف معاویه به سمت آفریقا فرستاده شد، وی وقتی به آن منطقه وارد شد، بربرها با او صلح کردند و او نیز برای آنها خراج معین کرد.<ref>خلیفة بن خیاط، ابوعمرو، تاریخ خلیفه، تحقیق فواز، بیروت‌، دارالکتب العلمیه، 1415 هـ. ص138.</ref>
مردم اطراف، از شدّت ترس تسلیم شده، نزد او رفتند. او فرمان داد که دیوار و حصار شهر را ویران کنند. پس از آن شنید که رومیان و بربرها در محل (صَطفوُره) و (بِنذِرت) که هر دو شهر، بزرگ بودند، تجمع کرده­اند به همین دلیل به قصد جنگ با آنان خارج شد. آنها مقاومت و پایداری کردند و پس از یک جنگ سخت، رومیان فرار کرند و بسیاری هم کشته شدند. آنها که فرار کرده بودند به شهر «باجِه» رفته و تحصن نمودند. ازسوی دیگر، بربرها هم در شهر «بُونِه» تحصن کردند. حسان نیز به دلیل تلفات فراوان، به شهر قیروان بازگشت تا مجروحین مداوا شوند.[10]
 
 
  
== ماجرای زن کاهِنِه ==
+
==فتوحات حسّان در آفریقا==
  
بعد از این که مجروحین بهبود یافتند حَسّان گفت: «هر کدام از پادشاهان آفریقا که از حمله مصون مانده نام ببرید تا او را نابود کنیم.» مردم گفتند: زنی هست که ملکه­ی بربر است و «کاهِنِه» نام دارد. از آن جهت که غیب می­گوید و پیش بینی می­کند، او را کاهنه می­خوانند. آن زن هم بربر و محل اقامت او کوه اوراس بود که پس از قتل «کَسیِله»[11] بربرها گرد او جمع شده بودند. حسان از مردم آفریقا تحقیق کرد که او چگونه زنی است، به او گفتند: «زنی بسیار قوی و محل اقامت او عظیم و مستحکم می­باشد و اگر او را بکشی، دیگر بربرها هرگز نسبت به تو نافرمانی نخواهند کرد. وقتی حسان به سوی او لشکر کشید، آن زن دستور داد قلعه و حصار (باغایِه) را ویران کنند. کاهِنه تصور کرده بود که او فقط به قلعه و پناهگاه حمله می­کند. حسان هم به  قلعه نرفت و یکسره به جنگ با او رفت و در اطراف رود «نِینِی» جنگ بسیار سختی رخ داد[12] و مسلمین پراکنده شدند و بسیاری از آنها به قتل رسیدند و حسان نیز فرار کرد. بسیاری از مسلمین هم اسیر شدند که آن زن همه را آزاد کرد به جز «خالِدِ بن یَزید قِیسِی» که فردی دلیر و بزرگوار بود. کاهنه او را به فرزندی پذیرفت.[13] وقتی حسان خبر شکست خود را به عبدالملک داد به او دستور داد که در محل خود تا رسیدن دستور بعدی بماند. او در «بَرقَه» مدت پنج سال ماند و در آن محل قصرهایی ساخت که به نام «کاخهای حَسّان» معروف شد.[14]
+
پس از این که خبر کشته شدن «زُهِیر بن قِیس بَلَوی» والی آفریقا در سال 69 به عَبدُالملک رسید، سخت نگران شد؛ ولی چون مشغول جنگ با ابن ­زُبِیر بود ناگزیر از انتقام بازماند. وقتی ابن­زبیر کشته شد، یک سپاه عظیم تشکیل داد و حَسّان بن نُعمان غَسّانی را در سال 74 به فرماندهی آن و ایالت آفریقا برگزید و آنها را به آن منطقه فرستاد.<ref>ابن الاثیر، عزالدین ابوالحسن، الکامل، بیروت، دار صادر، 1385، ج4، ص370. و ابن عذاری مراکشی، محمد، البیان المغرب، بیروت، مکتبة الصادر، ج 1، ص 25.</ref> اعزام این نیروها به فرماندهی حسّان، مرحله­ی ششم فتوحات آفریقا به حساب می­آمد. هنگامی که به شهر «قَیروان» وارد شدند، از آنجا لشکری تجهیز کرد و راه قَرطاجَنّه (پایتخت قدیم آفریقا)را گرفت که امیر آن یکی از بزرگترین ملوک آفریقا بود و مسلمین تا آن زمان هم به جنگ او نرفته بودند. از آنجا که عدّه­ی رومیان و بربرها بسیار زیاد بود، پس از جنگ با آنها و محاصره­ی شهر تصمیم به فرار گرفتند. بعضی سوار بر کشتی شده و به جزیره­ی صِقلیِّه (سیسیل) رفتند و بعضی هم به اَندُلُس (اِسپانیا) کوچ کردند. حَسّان هم با شمشیر وارد شهر شد و چندین لشکر را هم به اطراف فرستاد.
 
  
=== فرمانروایی کاهِنِه و ویرانی آفریقا ===
+
مردم اطراف از شدّت ترس تسلیم شده، نزد او رفتند. او فرمان داد که دیوار و حصار شهر را ویران کنند. پس از آن شنید که رومیان و بربرها در محل (صَطفوُره) و (بِنذِرت) که هر دو شهر بزرگ بودند، تجمع کرده­اند به همین دلیل به قصد جنگ با آنان خارج شد. آنها مقاومت و پایداری کردند و پس از یک جنگ سخت، رومیان فرار کرند و بسیاری هم کشته شدند. آنها که فرار کرده بودند به شهر «باجِه» رفته و تحصن نمودند. از سوی دیگر، بربرها هم در شهر «بُونِه» تحصن کردند. حسان نیز به دلیل تلفات فراوان به شهر قیروان بازگشت تا مجروحین مداوا شوند.<ref>همان و ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، تحقیق خلیل شحاده، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، 1408، ج 3، ص 177و ابن الاثیر، پیشین، ص 371.</ref>
  
آن زن مالک سراسر آفریقا شد و شروع به ظلم و ستم کرد. بعد از آن عبدالملک سپاه و مال برای مدد حسان فرستاد و به او دستور داد که به آفریقا برود و با آن زن کاهنه بجنگد. حسان هم پیکی به همراه نامه نزد خالد بن یزید که نزد آن زن بود فرستاد و اوضاع را جویا شد.[15] خالد هم یک نامه مبنی بر پراکندگی بربرها از اطراف آن زن نوشت و تاکید کرد که عجله کند خالد آن نامه را در یک قرص نان پنهان کرد و توسط همان پیک فرستاد. وقتی پیک نزد حسان برگشت نامه که داخل قرص نان بود سوخت به همین دلیل حسان دوباره به خالد نامه نوشت. در این میان، حسان لشکر کشید و وقتی آن زن آگاه شد گفت: «اَعراب جز به دست آوردن طلا و نقره هدفی ندارند، ما هم فقط خواهان مزارع و مراتع هستیم چاره­ای نیست جز این که سراسر آفریقا را ویران کنم تا آنها ناامید شوند.[16]» زن کاهنه دستور داد که همه­ی بلاد را ویران کنند. آنها نیز همه چیز را ویران و اموال را غارت کردند و این ویرانی نخستین آفریقا بود.[17]
+
==ماجرای زن کاهِنِه==
 
  
=== قتل زن کاهنه ===
+
بعد از این که مجروحین بهبود یافتند حَسّان گفت: «هر کدام از پادشاهان آفریقا که از حمله مصون مانده نام ببرید تا او را نابود کنیم». مردم گفتند: زنی هست که ملکه­ی بربر است و «کاهِنِه» نام دارد. از آن جهت که غیب می­گوید و پیش بینی می­کند، او را کاهنه می­خوانند. آن زن هم بربر و محل اقامت او کوه اوراس بود که پس از قتل «کَسیِله»<ref>ابن اثیر، پیشین. (کسیله قبل از زن کاهنه، فرمانروای افریقا بودکه در سال 67 توسط زهیر بن قیس شکست خورده و کشته شد.)</ref> بربرها گرد او جمع شده بودند. حسان از مردم آفریقا تحقیق کرد که او چگونه زنی است، به او گفتند: «زنی بسیار قوی و محل اقامت او عظیم و مستحکم می­باشد و اگر او را بکشی، دیگر بربرها هرگز نسبت به تو نافرمانی نخواهند کرد. وقتی حسان به سوی او لشکر کشید، آن زن دستور داد قلعه و حصار (باغایِه) را ویران کنند. کاهِنه تصور کرده بود که او فقط به قلعه و پناهگاه حمله می­کند. حسان هم به  قلعه نرفت و یکسره به جنگ با او رفت و در اطراف رود «نِینِی» جنگ بسیار سختی رخ داد<ref>ابن عبدالحکم، عبدالرحمن، فتوح المصر والمغرب، تحقیق دکترعلی محمد عمر، بی جا، مکتبة الثقافة الدینیّه، 1415، ص 229. (مسلمانان جنگ آن روز را «روز بلا» نامیدند.)</ref> و مسلمین پراکنده شدند و بسیاری از آنها به قتل رسیدند و حسان نیز فرار کرد. بسیاری از مسلمین هم اسیر شدند که آن زن همه را آزاد کرد به جز «خالِدِ بن یَزید قِیسِی» که فردی دلیر و بزرگوار بود. کاهنه او را به فرزندی پذیرفت.<ref>ابن اثیر، پیشین و ابن خلدون، پیشین، ج3، ص 239 و ابن عذاری، پیشین.</ref> وقتی حسان خبر شکست خود را به عبدالملک داد به او دستور داد که در محل خود تا رسیدن دستور بعدی بماند. او در «بَرقَه» مدت پنج سال ماند و در آن محل قصرهایی ساخت که به نام «کاخهای حَسّان» معروف شد.<ref>ابن عبدالحکم، پیشین، فتوح مصر و اخبارها، تحقیق محمد الحجیری، بی جا، دارالفکر، 1420، ص 338 و بلاذری، ابوالحسن احمد بن یحیی، فتوح البلدان، بیروت، دار و مکتبة الهلال، 1989، ص 227.</ref>
 +
 
 +
===فرمانروایی کاهِنِه و ویرانی آفریقا===
 +
 
 +
آن زن مالک سراسر آفریقا شد و شروع به ظلم و ستم کرد. بعد از آن عبدالملک سپاه و مال برای مدد حسان فرستاد و به او دستور داد که به آفریقا برود و با آن زن کاهنه بجنگد. حسان هم پیکی به همراه نامه نزد خالد بن یزید که نزد آن زن بود، فرستاد و اوضاع را جویا شد.<ref>ابن اثیر، پیشین، ص 372 و ابن خلدون، پیشین، ج 4، ص 239.</ref> خالد هم یک نامه مبنی بر پراکندگی بربرها از اطراف آن زن نوشت و تاکید کرد که عجله کند خالد آن نامه را در یک قرص نان پنهان کرد و توسط همان پیک فرستاد. وقتی پیک نزد حسان برگشت نامه که داخل قرص نان بود، سوخت. به همین دلیل حسان دوباره به خالد نامه نوشت. در این میان، حسان لشکر کشید و وقتی آن زن آگاه شد گفت: «اَعراب جز بدست آوردن طلا و نقره هدفی ندارند، ما هم فقط خواهان مزارع و مراتع هستیم چاره­ای نیست جز این که سراسر آفریقا را ویران کنم تا آنها ناامید شوند.<ref> ابن اثیر، پیشین».</ref>زن کاهنه دستور داد که همه­ی بلاد را ویران کنند. آنها نیز همه چیز را ویران و اموال را غارت کردند و این ویرانی نخستین آفریقا بود.<ref>همان.</ref>
 +
 
 +
===قتل زن کاهنه===
 +
 
 +
وقتی حسان به کشور آن زن نزدیک شد، عده­ای از رومیان نزد او آمدند و از ستم آن زن شکایت کردند. حسان شکایت آنان را مغتنم شمرد و به «قابِس» هم لشکر کشید و مردم آنجا به استقبال او آمده و هدایای بسیار به او دادند.<ref>همان.</ref> او در آن شهر حاکمی منصوب کرد و دو شهر دیگر به نام «قَسطِیلِیّه» و «نَفزاوِه» را هم بدون جنگ گرفت. کاهنه که از شکست خود مطمئن بود دو فرزند خود را به اتفاق  خالِد بن یزید (فرزندخوانده) نزد خود خواند و گفت: «من کشته می­شوم، شما نزد حسان بروید و برای نجات خود امان بگیرید».<ref>همان، ص 373.</ref> وقتی حسان رسید، جنگ بسیار سختی رخ داد و کشتگان مسلمین در حال افزایش بود تا آن جا که همه یقین کردند شکست حتمی است؛ ولی خداوند مسلمین را یاری کرد و بربرها شکست خوردند و آن زن جادوگر فرار کرد؛ ولی او را تعقیب کردند و نزدیک یک چاه، سر او را از تن جدا کردند که هنوز هم به «بِئر کاهنه» معروف است و فرزندانش و خالد هم به حسان رسیده و امان گرفتند. بربرها پس از آن چاره­ای جز تسلیم ندیده، امان خواستند. بعضی از آنها به این شرط تسلیم شدند که در اختیار سپاه اسلام باشند که تعداد آنها دوازده هزار نفر بود. حسان هم شرط را قبول کرد و به این ترتیب همه­ی آنها به مسلمین ملحق شدند و فرمانده­ی آنها دو فرزند زن کاهنه شدند. بعد از آن اسلام میان بربرها منتشر شد. حسان هم به محل خود در قیروان بازگشت.<ref>ابن اثیر، پیشین.</ref> او بدون مخالف و مدّعی در آن جا ماند تا این که عبدالملک از دنیا رفت و وقتی خلافت به فرزندش «وَلید بن عَبدُالمَلِک» رسید، آنگاه در سال 85، حسان عزل و «موسَی بنِ نُصِیر » به جای او منصوب شد.<ref>خلیفة بن خیاط، ابوعمرو، تاریخ خلیفه، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1415، ص 190.</ref>
  
وقتی حسان به کشور آن زن نزدیک شد، عده­ای از رومیان نزد او آمدند و از ستم آن زن شکایت کردند. حسان شکایت آنان را مغتنم شمرد و به «قابِس» هم لشکر کشید و مردم آن جا به استقبال او آمده و هدایای بسیار به او دادند.[18] او در آن شهر حاکمی منصوب کرد و دو شهر دیگر به نام «قَسطِیلِیّه» و «نَفزاوِه» را هم بدون جنگ گرفت. کاهنه که از شکست خود مطمئن بود دو فرزند خود را به اتفاق  خالِد بن یزید (فرزندخوانده) نزد خود خواند و گفت: «من کشته می­شوم، شما نزد حسان بروید و برای نجات خود امان بگیرید.[19]» وقتی حسان رسید، جنگ بسیار سختی رخ داد و کشتگان مسلمین در حال افزایش بود تا آن جا که همه یقین کردند شکست حتمی است؛ ولی خداوند، مسلمین را یاری کرد و بربرها شکست خوردند و آن زن جادوگر فرار کرد؛ ولی او را تعقیب کردند و نزدیک یک چاه، سر او را از تن جدا کردند که هنوز هم به «بِئر کاهنه» معروف است. و فرزندانش و خالد هم به حسان رسیده و امان گرفتند. بربرها پس از آن چاره­ای جز تسلیم ندیده، امان خواستند. بعضی از آنها به این شرط تسلیم شدند که در اختیار سپاه اسلام باشند که تعداد آنها دوازده هزار نفر بود. حسان هم شرط را قبول کرد و به این ترتیب همه­ی آنها به مسلمین ملحق شدند و فرمانده­ی آنها دو فرزند زن کاهنه شدند. بعد از آن اسلام میان بربرها منتشر شد. حسان هم به محل خود در قیروان بازگشت.[20] او بدون مخالف و مدّعی در آن جا ماند تا این که عبدالملک از دنیا رفت و وقتی خلافت به فرزندش «وَلید بن عَبدُالمَلِک» رسید، آن گاه در سال 85، حسان عزل و «موسَی بنِ نُصِیر » به جای او منصوب شد.[21]
 
 
 
==اقدامات حسان در آفریقا==
 
==اقدامات حسان در آفریقا==
1.تدوین دیوان اداری و انتخاب والی: حسان پس از استقرار کامل در آفریقا به منظور نظم بخشیدن به امور و سازماندهی نیرو ها و مناطق فتح شده، تصمیم به تدوین دیوانهای متعدد و تعیین حکام گرفت.[22]
 
2. ساخت کارگاه کشتی سازی: بعد از شکست زن کاهنه توسط حسان، رومیها به کمک ناوگان دریایی خود، تلاش کردند «قَرطاجَنّه» را تصرف کنند که در سال 85 آن را تصرف کردند؛ امّا حسان آنها را بیرون کرد و برای اینکه دوباره حمله نکنند، آن شهر را ویران کرد و در سال 83 در شرق آن، کشوری اسلامی به نام «تونِس» بنا کرد[23] و اقدام به تأسیس «دارُ الصّناعَه» گرفت تا با ساخت کشتی­های جنگی، از راه خشکی و دریا با رومیان به نبرد بپردازد.[24]
 
3. تجدید بنای مسجد قیروان: اولین کسی که پس از « عُقبَةِ بن نافِع[25]» مسجد قیروان را ترمیم و بازسازی کرد، حسان بن نعمان بود.[26]
 
4. تعیین خراج برای غیر عرب: حسان بر همه آنهایی که در آفریقا زندگی می­کردند و عرب نبودند و نیز مسیحیانی که با آنها زندگی می­کردند خراج نوشت.[27]
 
5. تقسیم مغرب به مناطق پنج گانه: حسان منطقه بزرگ مغرب را به پنج اقلیم جداگانه، بَرقَه، طِرابلُس، اِفریِقیّه، مَغربُ الأوسَط و مغرب الأقصی تقسیم کرد. تا اداره این منطقه بزرگ برای کارگزاران دولت آسان­تر باشد.[28]
 
6. پیوند دادن مسیحیان مغرب با کلیسای اسکندریه: حسان، کشیشان کاتولیک و اُرتُدُکس مغرب را جمع کرد و از آنها خواست با کلیسای روم قطع رابطه کرده و از کلیسای اسکندریه پیروی کنند که تابع حکومت مصر بود.[29]
 
 
  
== سرانجام حسان بن نعمان ==
+
1. تدوین دیوان اداری و انتخاب والی: حسان پس از استقرار کامل در آفریقا به منظور نظم بخشیدن به امور و سازماندهی نیروها و مناطق فتح شده، تصمیم به تدوین دیوان های متعدد و تعیین حکام گرفت.<ref>زرکلی، پیشین، ج 2، ص 177 و ابن خلدون، پیشین، ج 4، ص 239 و ابن عبدالحکم، پیشین، ص 229.</ref>
 +
 
 +
2. ساخت کارگاه کشتی سازی: بعد از شکست زن کاهنه توسط حسان، رومی ها به کمک ناوگان دریایی خود، تلاش کردند «قَرطاجَنّه» را تصرف کنند که در سال 85 آن را تصرف کردند؛ امّا حسان آنها را بیرون کرد و برای این که دوباره حمله نکنند، آن شهر را ویران کرد و در سال 83 در شرق آن، کشوری اسلامی به نام «تونِس» بنا کرد<ref>ابن عذاری، پیشین، ص 37.</ref> و اقدام به تأسیس «دارُ الصّناعَه» گرفت تا با ساخت کشتی­های جنگی، از راه خشکی و دریا با رومیان به نبرد بپردازد.<ref>حموی، پیشین و زرکلی، پیشین.</ref>
 +
 
 +
3. تجدید بنای مسجد قیروان: اولین کسی که پس از «عُقبَةِ بن نافِع»<ref> (عقبة بن نافع بن عبدالقیس الاموی القرشی الفهری، که در سال 42 والی آفریقا شد.) زرکلی، 4، ص 241.</ref> مسجد قیروان را ترمیم و بازسازی کرد، حسان بن نعمان بود.<ref>زرکلی، پیشین  و ابن عساکر، ص 451 و ابن عبدالحکم، پیشین.</ref>
 +
 
 +
4. تعیین خراج برای غیر عرب: حسان بر همه آنهایی که در آفریقا زندگی می­کردند و عرب نبودند و نیز مسیحیانی که با آنها زندگی می­کردند خراج نوشت.<ref>ابن خلدون، پیشین.</ref>
 +
 
 +
5. تقسیم مغرب به مناطق پنج گانه: حسان منطقه بزرگ مغرب را به پنج اقلیم جداگانه، بَرقَه، طِرابلُس، اِفریِقیّه، مَغربُ الأوسَط و مغرب الأقصی تقسیم کرد. تا اداره این منطقه بزرگ برای کارگزاران دولت آسان­تر باشد.<ref>مونس، حسین، معالم تاریخ المغرب والاندلس، قاهره، دارالمستقبل، چاپ اول، 1980، ص 47.</ref>
 +
 
 +
6. پیوند دادن مسیحیان مغرب با کلیسای اسکندریه: حسان، کشیشان کاتولیک و اُرتُدُکس مغرب را جمع کرد و از آنها خواست با کلیسای روم قطع رابطه کرده و از کلیسای اسکندریه پیروی کنند که تابع حکومت مصر بود.<ref>ثعالبی، عبدالعزیز، تاریخ شمال آفریقا، تحقیق دکتر احمد بن میلاد و محمد ادریس، بیروت، دارالعرب الاسلامی، چاپ دوم، 1410، ص80.</ref>
 +
 
 +
==سرانجام حسان بن نعمان==
  
دشمنان حسان نزد خلیفه اموی و برادر او عبدالعزیز بن مروان که عامل اموی در مصر بود از او بدگویی کردند و شایع کردند حسان قصد استقلال و خروج بر ضد خلیفه را دارد عبدالعزیز هم او را از ولایت مغرب عزل کرد.[30]
+
دشمنان حسان نزد خلیفه اموی و برادر او عبدالعزیز بن مروان که عامل اموی در مصر بود از او بدگویی کردند و شایع کردند حسان قصد استقلال و خروج بر ضد خلیفه را دارد عبدالعزیز هم او را از ولایت مغرب عزل کرد.<ref>ابن عذاری مراکشی، محمد، پیشین، ص29.</ref>
درباره ‌تاریخ وفات حسان، در میان مورخان اختلاف است. برخی از آنها، تاریخ وفات او را سال 80 هـ ذکر کرده­اند.[31] برخی دیگر معتقدند وقتی حسان از ولایت آفریقا عزل شد به شام بازگشت و حدود سال 90هـ وفات یافت.[32] به نظر می­رسد که قول دوم صحیح­تر باشد، زیرا در منابع تاریخی آمده که حسان در سال 86 از مقامش کناره­گیری کرد.[33]
 
 
  
[1]- حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دار صادر، 1995، ج2، ص61.    
+
درباره ‌تاریخ وفات حسان، در میان مورخان اختلاف است. برخی از آنها تاریخ وفات او را سال 80 هـ ذکر کرده­اند.<ref>ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، 1413هـ، ج5، ص 392 و سیر اعلام النبلاء، تحقیق شعیب الارنؤوط و مأمون الصّاغرجی، بیروت، مؤسسة الرساله، 1413، چاپ اول، ج4، ص140.</ref> برخی دیگر معتقدند وقتی حسان از ولایت آفریقا عزل شد به شام بازگشت و حدود سال 90هـ وفات یافت.<ref>الصفدی، صلاح الدین خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، تحقیق احمد الارناؤوط و تزکی مصطفی، بی جا، داراحیاء التراث العربی، 1420هـ. ج11، ص277.</ref> به نظر می­رسد که قول دوم صحیح­تر باشد زیرا در منابع تاریخی آمده که حسان در سال 86 از مقامش کناره­گیری کرد.<ref>ابن عذاری، پیشین. </ref>
[2]- زرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، 1989 هـ، ج2، ص177.
 
[3] - همان، ج8، ص 43.و ابن قتیبة، عبد الله بن مسلم، المعارف، تحقیق ثروت عکاشه، القاهره، الهیئة المصریه العامة للکتاب، 1992، ص 650 .
 
[4]- همان، ج2، ص177وذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق عمر عبد السلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، 1413، ج 5، ص 393.
 
[5] - زرکلی، پیشین.
 
[6] - ابن عساکر، علی بن الحسن، تاریخ مدینة الدمشق، تحقیق عمربن غرامة العمروی، بیروت، دارالفکر، 1415، ج 12، ص 453.
 
[7]. زرکلی، پیشین.
 
[8]. خلیفة بن خیاط، ابوعمرو، تاریخ خلیفه، تحقیق فواز، بیروت‌، دارالکتب العلمیه، 1415 هـ. ص138.
 
[9] - ابن الاثیر، عزالدین ابوالحسن، الکامل، بیروت، دار صادر، 1385، ج4، ص370. وابن عذاری مراکشی، محمد، البیان المغرب، بیروت، مکتبة الصادر، ج 1، ص 25.       
 
[10] - همان و ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، تحقیق خلیل شحاده، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، 1408، ج 3، ص 177و ابن الاثیر، پیشین، ص 371.
 
[11] - ابن اثیر، پیشین.(کسیله قبل از زن کاهنه، فرمانروای افریقا بودکه در سال 67 توسط زهیربن قیس شکست خورده وکشته شد.)
 
[12]- ابن عبدالحکم، عبدالرحمن، فتوح المصر والمغرب، تحقیق دکترعلی محمد عمر، بی جا، مکتبة الثقافة الدینیّه، 1415، ص 229.(مسلمانان جنگ ان روز را «روز بلا»نامیدند.)
 
[13] - ابن اثیر، پیشین و ابن خلدون، پیشین، ج3، ص 239 و ابن عذاری، پیشین.
 
[14] - ابن عبدالحکم، پیشین، فتوح مصر و اخبارها، تحقیق محمد الحجیری، بی جا، دارالفکر، 1420، ص 338 و بلاذری، ابوالحسن احمد بن یحیی، فتوح البلدان، بیروت، دار و مکتبة الهلال، 1989، ص 227 .
 
[15] -ابن اثیر، پیشین، ص 372وابن خلدون، پیشین، ج 4، ص 239.
 
[16] - ابن اثیر، پیشین .
 
[17] - همان.
 
[18]-همان.
 
[19]  -همان، ص 373.
 
[20] - ابن اثیر، پیشین.
 
[21]  - خلیفة بن خیاط، ابوعمرو، تاریخ خلیفه، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1415، ص 190.
 
[22] - زرکلی، پیشین، ج 2، ص 177وابن خلدون، پیشین، ج 4، ص 239 وابن عبدالحکم، پیشین، ص 229.
 
[23] -ابن عذاری، پیشین، ص 37.
 
[24] - حموی، پیشین و زرکلی، پیشین .
 
[25]- (عقبة بن نافع بن عبد القیس الاموی القرشی الفهری، که در سال 42 والی آفریقا شد.)زرکلی، 4، ص 241.
 
[26] - زرکلی، پیشین  وابن عساکر، ص 451 وابن عبدالحکم، پیشین.
 
[27].- ابن خلدون، پیشین.
 
[28] - مونس، حسین، معالم تاریخ المغرب والاندلس، قاهره، دارالمستقبل، چاپ اول، 1980، ص 47.
 
1 - ثعالبی، عبدالعزیز، تاریخ شمال آفریقا، تحقیق دکتر احمد بن میلاد و محمد ادریس، بیروت، دارالعرب الاسلامی، چاپ دوم، 1410، ص80 .
 
[30]- ابن عذاری مراکشی، محمد، پیشین، ص29.
 
[31]- ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، 1413هـ، ج5، ص 392 و سیر اعلام النبلاء، تحقیق شعیب الارنؤوط و مأمون الصّاغرجی، بیروت، مؤسسة الرساله، 1413، چاپ اول، ج4، ص140.
 
[32]- الصفدی، صلاح الدین خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، تحقیق احمد الارناؤوط و تزکی مصطفی، بی جا، داراحیاء التراث العربی، 1420هـ. ج11، ص277.
 
[33]- ابن عذاری، پیشین.  
 
  
 +
==پانویس==
 +
<references/>
  
==منبع==
+
==منابع==
[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=46898 زهره منصوري حسن آبادي، حسان بن نعمان، سایت پژوهشکده باقر العلوم ]، تاریخ بازیابی:4 بهمن 1391
+
[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=46898 زهره منصوري حسن آبادي، حسان بن نعمان، سایت پژوهشکده باقر العلوم]، تاریخ بازیابی: 4 بهمن 1391.
  
 
[[رده:دولتمردان]]
 
[[رده:دولتمردان]]

نسخهٔ ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۱۹

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


حَسّان­ بن نُعمان بن بَکر بن مُغیثِ أسدی غسّانی،[۱] سردار معروف عصر اموی است.[۲] که برخی از منابع، او را پسر «نُعمان بن مُنذَر بن أمرُئُ قِیس لَّخمی» معروف به ابوقابوس که آخرین و مشهورترین پادشاهان حیره در زمان جاهلیت بوده است، می­دانند.[۳]

حسان ملقب به «شیخُ الأمین» است که به سبب جنگ­ها و پیروزی هایش در إفریقیه شهرت بسیار یافت.[۴] تاریخ ولادت او مشخص نیست؛ ولی در شام متولد شده است.[۵] در منابع آمده که عُمر بن خَطّاب، خلیفه­ی دوم او را تکریم می­نمود و او نیز از عمر حدیث نقل کرده است.[۶]

حسان در زمان امویان

گزارشات تاریخی از حوادث زندگی حسان در زمان معاویه و خلفای اولیه بنی­امیه اخبار مفصلی در دسترس قرار نمی­دهد. این که وی در زمان معاویه به امارت افریقیه و در زمان خلافت عبدالملک بن مروان به امارت مصر گماشته شد و پس از کشته شدن زهیر بلوی که اوضاع افریقیه نابسامان شد از سوی عبدالملک مأمور آن منطقه شد.[۷] حسان برای اولین بار در سال 57هـ از طرف معاویه به سمت آفریقا فرستاده شد، وی وقتی به آن منطقه وارد شد، بربرها با او صلح کردند و او نیز برای آنها خراج معین کرد.[۸]

فتوحات حسّان در آفریقا

پس از این که خبر کشته شدن «زُهِیر بن قِیس بَلَوی» والی آفریقا در سال 69 به عَبدُالملک رسید، سخت نگران شد؛ ولی چون مشغول جنگ با ابن ­زُبِیر بود ناگزیر از انتقام بازماند. وقتی ابن­زبیر کشته شد، یک سپاه عظیم تشکیل داد و حَسّان بن نُعمان غَسّانی را در سال 74 به فرماندهی آن و ایالت آفریقا برگزید و آنها را به آن منطقه فرستاد.[۹] اعزام این نیروها به فرماندهی حسّان، مرحله­ی ششم فتوحات آفریقا به حساب می­آمد. هنگامی که به شهر «قَیروان» وارد شدند، از آنجا لشکری تجهیز کرد و راه قَرطاجَنّه (پایتخت قدیم آفریقا)را گرفت که امیر آن یکی از بزرگترین ملوک آفریقا بود و مسلمین تا آن زمان هم به جنگ او نرفته بودند. از آنجا که عدّه­ی رومیان و بربرها بسیار زیاد بود، پس از جنگ با آنها و محاصره­ی شهر تصمیم به فرار گرفتند. بعضی سوار بر کشتی شده و به جزیره­ی صِقلیِّه (سیسیل) رفتند و بعضی هم به اَندُلُس (اِسپانیا) کوچ کردند. حَسّان هم با شمشیر وارد شهر شد و چندین لشکر را هم به اطراف فرستاد.

مردم اطراف از شدّت ترس تسلیم شده، نزد او رفتند. او فرمان داد که دیوار و حصار شهر را ویران کنند. پس از آن شنید که رومیان و بربرها در محل (صَطفوُره) و (بِنذِرت) که هر دو شهر بزرگ بودند، تجمع کرده­اند به همین دلیل به قصد جنگ با آنان خارج شد. آنها مقاومت و پایداری کردند و پس از یک جنگ سخت، رومیان فرار کرند و بسیاری هم کشته شدند. آنها که فرار کرده بودند به شهر «باجِه» رفته و تحصن نمودند. از سوی دیگر، بربرها هم در شهر «بُونِه» تحصن کردند. حسان نیز به دلیل تلفات فراوان به شهر قیروان بازگشت تا مجروحین مداوا شوند.[۱۰]

ماجرای زن کاهِنِه

بعد از این که مجروحین بهبود یافتند حَسّان گفت: «هر کدام از پادشاهان آفریقا که از حمله مصون مانده نام ببرید تا او را نابود کنیم». مردم گفتند: زنی هست که ملکه­ی بربر است و «کاهِنِه» نام دارد. از آن جهت که غیب می­گوید و پیش بینی می­کند، او را کاهنه می­خوانند. آن زن هم بربر و محل اقامت او کوه اوراس بود که پس از قتل «کَسیِله»[۱۱] بربرها گرد او جمع شده بودند. حسان از مردم آفریقا تحقیق کرد که او چگونه زنی است، به او گفتند: «زنی بسیار قوی و محل اقامت او عظیم و مستحکم می­باشد و اگر او را بکشی، دیگر بربرها هرگز نسبت به تو نافرمانی نخواهند کرد. وقتی حسان به سوی او لشکر کشید، آن زن دستور داد قلعه و حصار (باغایِه) را ویران کنند. کاهِنه تصور کرده بود که او فقط به قلعه و پناهگاه حمله می­کند. حسان هم به قلعه نرفت و یکسره به جنگ با او رفت و در اطراف رود «نِینِی» جنگ بسیار سختی رخ داد[۱۲] و مسلمین پراکنده شدند و بسیاری از آنها به قتل رسیدند و حسان نیز فرار کرد. بسیاری از مسلمین هم اسیر شدند که آن زن همه را آزاد کرد به جز «خالِدِ بن یَزید قِیسِی» که فردی دلیر و بزرگوار بود. کاهنه او را به فرزندی پذیرفت.[۱۳] وقتی حسان خبر شکست خود را به عبدالملک داد به او دستور داد که در محل خود تا رسیدن دستور بعدی بماند. او در «بَرقَه» مدت پنج سال ماند و در آن محل قصرهایی ساخت که به نام «کاخهای حَسّان» معروف شد.[۱۴]

فرمانروایی کاهِنِه و ویرانی آفریقا

آن زن مالک سراسر آفریقا شد و شروع به ظلم و ستم کرد. بعد از آن عبدالملک سپاه و مال برای مدد حسان فرستاد و به او دستور داد که به آفریقا برود و با آن زن کاهنه بجنگد. حسان هم پیکی به همراه نامه نزد خالد بن یزید که نزد آن زن بود، فرستاد و اوضاع را جویا شد.[۱۵] خالد هم یک نامه مبنی بر پراکندگی بربرها از اطراف آن زن نوشت و تاکید کرد که عجله کند خالد آن نامه را در یک قرص نان پنهان کرد و توسط همان پیک فرستاد. وقتی پیک نزد حسان برگشت نامه که داخل قرص نان بود، سوخت. به همین دلیل حسان دوباره به خالد نامه نوشت. در این میان، حسان لشکر کشید و وقتی آن زن آگاه شد گفت: «اَعراب جز بدست آوردن طلا و نقره هدفی ندارند، ما هم فقط خواهان مزارع و مراتع هستیم چاره­ای نیست جز این که سراسر آفریقا را ویران کنم تا آنها ناامید شوند.[۱۶]زن کاهنه دستور داد که همه­ی بلاد را ویران کنند. آنها نیز همه چیز را ویران و اموال را غارت کردند و این ویرانی نخستین آفریقا بود.[۱۷]

قتل زن کاهنه

وقتی حسان به کشور آن زن نزدیک شد، عده­ای از رومیان نزد او آمدند و از ستم آن زن شکایت کردند. حسان شکایت آنان را مغتنم شمرد و به «قابِس» هم لشکر کشید و مردم آنجا به استقبال او آمده و هدایای بسیار به او دادند.[۱۸] او در آن شهر حاکمی منصوب کرد و دو شهر دیگر به نام «قَسطِیلِیّه» و «نَفزاوِه» را هم بدون جنگ گرفت. کاهنه که از شکست خود مطمئن بود دو فرزند خود را به اتفاق خالِد بن یزید (فرزندخوانده) نزد خود خواند و گفت: «من کشته می­شوم، شما نزد حسان بروید و برای نجات خود امان بگیرید».[۱۹] وقتی حسان رسید، جنگ بسیار سختی رخ داد و کشتگان مسلمین در حال افزایش بود تا آن جا که همه یقین کردند شکست حتمی است؛ ولی خداوند مسلمین را یاری کرد و بربرها شکست خوردند و آن زن جادوگر فرار کرد؛ ولی او را تعقیب کردند و نزدیک یک چاه، سر او را از تن جدا کردند که هنوز هم به «بِئر کاهنه» معروف است و فرزندانش و خالد هم به حسان رسیده و امان گرفتند. بربرها پس از آن چاره­ای جز تسلیم ندیده، امان خواستند. بعضی از آنها به این شرط تسلیم شدند که در اختیار سپاه اسلام باشند که تعداد آنها دوازده هزار نفر بود. حسان هم شرط را قبول کرد و به این ترتیب همه­ی آنها به مسلمین ملحق شدند و فرمانده­ی آنها دو فرزند زن کاهنه شدند. بعد از آن اسلام میان بربرها منتشر شد. حسان هم به محل خود در قیروان بازگشت.[۲۰] او بدون مخالف و مدّعی در آن جا ماند تا این که عبدالملک از دنیا رفت و وقتی خلافت به فرزندش «وَلید بن عَبدُالمَلِک» رسید، آنگاه در سال 85، حسان عزل و «موسَی بنِ نُصِیر » به جای او منصوب شد.[۲۱]

اقدامات حسان در آفریقا

1. تدوین دیوان اداری و انتخاب والی: حسان پس از استقرار کامل در آفریقا به منظور نظم بخشیدن به امور و سازماندهی نیروها و مناطق فتح شده، تصمیم به تدوین دیوان های متعدد و تعیین حکام گرفت.[۲۲]

2. ساخت کارگاه کشتی سازی: بعد از شکست زن کاهنه توسط حسان، رومی ها به کمک ناوگان دریایی خود، تلاش کردند «قَرطاجَنّه» را تصرف کنند که در سال 85 آن را تصرف کردند؛ امّا حسان آنها را بیرون کرد و برای این که دوباره حمله نکنند، آن شهر را ویران کرد و در سال 83 در شرق آن، کشوری اسلامی به نام «تونِس» بنا کرد[۲۳] و اقدام به تأسیس «دارُ الصّناعَه» گرفت تا با ساخت کشتی­های جنگی، از راه خشکی و دریا با رومیان به نبرد بپردازد.[۲۴]

3. تجدید بنای مسجد قیروان: اولین کسی که پس از «عُقبَةِ بن نافِع»[۲۵] مسجد قیروان را ترمیم و بازسازی کرد، حسان بن نعمان بود.[۲۶]

4. تعیین خراج برای غیر عرب: حسان بر همه آنهایی که در آفریقا زندگی می­کردند و عرب نبودند و نیز مسیحیانی که با آنها زندگی می­کردند خراج نوشت.[۲۷]

5. تقسیم مغرب به مناطق پنج گانه: حسان منطقه بزرگ مغرب را به پنج اقلیم جداگانه، بَرقَه، طِرابلُس، اِفریِقیّه، مَغربُ الأوسَط و مغرب الأقصی تقسیم کرد. تا اداره این منطقه بزرگ برای کارگزاران دولت آسان­تر باشد.[۲۸]

6. پیوند دادن مسیحیان مغرب با کلیسای اسکندریه: حسان، کشیشان کاتولیک و اُرتُدُکس مغرب را جمع کرد و از آنها خواست با کلیسای روم قطع رابطه کرده و از کلیسای اسکندریه پیروی کنند که تابع حکومت مصر بود.[۲۹]

سرانجام حسان بن نعمان

دشمنان حسان نزد خلیفه اموی و برادر او عبدالعزیز بن مروان که عامل اموی در مصر بود از او بدگویی کردند و شایع کردند حسان قصد استقلال و خروج بر ضد خلیفه را دارد عبدالعزیز هم او را از ولایت مغرب عزل کرد.[۳۰]

درباره ‌تاریخ وفات حسان، در میان مورخان اختلاف است. برخی از آنها تاریخ وفات او را سال 80 هـ ذکر کرده­اند.[۳۱] برخی دیگر معتقدند وقتی حسان از ولایت آفریقا عزل شد به شام بازگشت و حدود سال 90هـ وفات یافت.[۳۲] به نظر می­رسد که قول دوم صحیح­تر باشد زیرا در منابع تاریخی آمده که حسان در سال 86 از مقامش کناره­گیری کرد.[۳۳]

پانویس

  1. حموی، یاقوت، معجم البلدان، بیروت، دار صادر، 1995، ج2، ص61.
  2. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، 1989 هـ، ج2، ص177.
  3. همان، ج8، ص 43 و ابن قتیبة، عبدالله بن مسلم، المعارف، تحقیق ثروت عکاشه، القاهره، الهیئة المصریه العامة للکتاب، 1992، ص 650.
  4. همان، ج2، ص177 و ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، 1413، ج 5، ص 393.
  5. زرکلی، پیشین.
  6. ابن عساکر، علی بن الحسن، تاریخ مدینة الدمشق، تحقیق عمربن غرامة العمروی، بیروت، دارالفکر، 1415، ج 12، ص 453.
  7. زرکلی، پیشین.
  8. خلیفة بن خیاط، ابوعمرو، تاریخ خلیفه، تحقیق فواز، بیروت‌، دارالکتب العلمیه، 1415 هـ. ص138.
  9. ابن الاثیر، عزالدین ابوالحسن، الکامل، بیروت، دار صادر، 1385، ج4، ص370. و ابن عذاری مراکشی، محمد، البیان المغرب، بیروت، مکتبة الصادر، ج 1، ص 25.
  10. همان و ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، تحقیق خلیل شحاده، بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، 1408، ج 3، ص 177و ابن الاثیر، پیشین، ص 371.
  11. ابن اثیر، پیشین. (کسیله قبل از زن کاهنه، فرمانروای افریقا بودکه در سال 67 توسط زهیر بن قیس شکست خورده و کشته شد.)
  12. ابن عبدالحکم، عبدالرحمن، فتوح المصر والمغرب، تحقیق دکترعلی محمد عمر، بی جا، مکتبة الثقافة الدینیّه، 1415، ص 229. (مسلمانان جنگ آن روز را «روز بلا» نامیدند.)
  13. ابن اثیر، پیشین و ابن خلدون، پیشین، ج3، ص 239 و ابن عذاری، پیشین.
  14. ابن عبدالحکم، پیشین، فتوح مصر و اخبارها، تحقیق محمد الحجیری، بی جا، دارالفکر، 1420، ص 338 و بلاذری، ابوالحسن احمد بن یحیی، فتوح البلدان، بیروت، دار و مکتبة الهلال، 1989، ص 227.
  15. ابن اثیر، پیشین، ص 372 و ابن خلدون، پیشین، ج 4، ص 239.
  16. ابن اثیر، پیشین».
  17. همان.
  18. همان.
  19. همان، ص 373.
  20. ابن اثیر، پیشین.
  21. خلیفة بن خیاط، ابوعمرو، تاریخ خلیفه، تحقیق فواز، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1415، ص 190.
  22. زرکلی، پیشین، ج 2، ص 177 و ابن خلدون، پیشین، ج 4، ص 239 و ابن عبدالحکم، پیشین، ص 229.
  23. ابن عذاری، پیشین، ص 37.
  24. حموی، پیشین و زرکلی، پیشین.
  25. (عقبة بن نافع بن عبدالقیس الاموی القرشی الفهری، که در سال 42 والی آفریقا شد.) زرکلی، 4، ص 241.
  26. زرکلی، پیشین و ابن عساکر، ص 451 و ابن عبدالحکم، پیشین.
  27. ابن خلدون، پیشین.
  28. مونس، حسین، معالم تاریخ المغرب والاندلس، قاهره، دارالمستقبل، چاپ اول، 1980، ص 47.
  29. ثعالبی، عبدالعزیز، تاریخ شمال آفریقا، تحقیق دکتر احمد بن میلاد و محمد ادریس، بیروت، دارالعرب الاسلامی، چاپ دوم، 1410، ص80.
  30. ابن عذاری مراکشی، محمد، پیشین، ص29.
  31. ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر والاعلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمری، بیروت، دارالکتاب العربی، 1413هـ، ج5، ص 392 و سیر اعلام النبلاء، تحقیق شعیب الارنؤوط و مأمون الصّاغرجی، بیروت، مؤسسة الرساله، 1413، چاپ اول، ج4، ص140.
  32. الصفدی، صلاح الدین خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، تحقیق احمد الارناؤوط و تزکی مصطفی، بی جا، داراحیاء التراث العربی، 1420هـ. ج11، ص277.
  33. ابن عذاری، پیشین.

منابع

زهره منصوري حسن آبادي، حسان بن نعمان، سایت پژوهشکده باقر العلوم، تاریخ بازیابی: 4 بهمن 1391.