قوم تبع: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
سطر ۷: سطر ۷:
 
این كلمه دو بار در [[قرآن مجید]] در آیات زیر آمده:
 
این كلمه دو بار در [[قرآن مجید]] در آیات زیر آمده:
  
* '''''«أَهُمْ خَیْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ».''''' ([[سوره دخان]]: 37)
+
* {{متن قرآن|«أَهُمْ خَیْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ»}}.([[سوره دخان]]: 37)
 
+
* {{متن قرآن|«وَأَصْحابُ الْأَیْكَةِ وَ قَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِیدِ»}}.([[سوره ق]]: 14)
* '''''«وَ أَصْحابُ الْأَیْكَةِ وَ قَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِیدِ».''''' ([[سوره ق]]: 14)
 
  
 
از [[قرآن]] معلوم می‌گردد که قوم تبع و رعایای او مردمی طاغی و گناهکار بودند و از مردم [[مکه]] در قدرت و ثروت و فراخی معیشت بهتر و بالاتر با این حال خدا آن‌ها را هلاک کرد خداوند از قوم تبع در قرآن موضع عبرت را نقل کرده و از تفاصیل خودداری کرده است. (نثر طوبی، علامه شعرانی، ذیل واژه تبع)
 
از [[قرآن]] معلوم می‌گردد که قوم تبع و رعایای او مردمی طاغی و گناهکار بودند و از مردم [[مکه]] در قدرت و ثروت و فراخی معیشت بهتر و بالاتر با این حال خدا آن‌ها را هلاک کرد خداوند از قوم تبع در قرآن موضع عبرت را نقل کرده و از تفاصیل خودداری کرده است. (نثر طوبی، علامه شعرانی، ذیل واژه تبع)
سطر ۱۹: سطر ۱۸:
 
در تفسیر برهان نیز چند [[حدیث]] در همین مضمون منقول است. در كمال الدین صدوق، ص 169، باب 11 سه حدیث در مدح تبّع آمده از جمله از ابن عباس كه گفت: كار تبّع بر شما مشتبه نشود او مسلم بود. (قاموس قرآن، علی‌اکبر قرشی، ذیل واژه تبع)
 
در تفسیر برهان نیز چند [[حدیث]] در همین مضمون منقول است. در كمال الدین صدوق، ص 169، باب 11 سه حدیث در مدح تبّع آمده از جمله از ابن عباس كه گفت: كار تبّع بر شما مشتبه نشود او مسلم بود. (قاموس قرآن، علی‌اکبر قرشی، ذیل واژه تبع)
  
===منابع===
+
==منابع==
 
 
 
* نثر طوبی، علامه شعرانی.
 
* نثر طوبی، علامه شعرانی.
 
 
* قاموس قرآن، علی‌اکبر قرشی.
 
* قاموس قرآن، علی‌اکبر قرشی.
  
 
[[رده: واژگان قرآنی]]
 
[[رده: واژگان قرآنی]]

نسخهٔ ‏۱۴ ژانویهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۰۳

لقب پادشاهان یمن است از سلسه حمیر و گاه جمع آن‌ها را تبابعه گویند. از تاریخ آن‌ها اطلاعی در دست نیست. (نثر طوبی، علامه شعرانی، ذیل واژه تبع)

راغب گوید: علت این تسمیه آنست كه شاهان تبّع در سیاست و زمامدارى تابع یكدیگر بوده و از یك نقشه پیروى می‌كرده اند و گویند: تبّع پادشاهى است كه ملت از وى پیروى نماید. طبرسى علت این تسمیه را كثرت پیروان دانسته و قول راغب را به طور احتمال آورده است. (قاموس قرآن، علی‌اکبر قرشی، ذیل واژه تبع)

تبع در قرآن:

این كلمه دو بار در قرآن مجید در آیات زیر آمده:

  • «أَهُمْ خَیْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَالَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ».(سوره دخان: 37)
  • «وَأَصْحابُ الْأَیْكَةِ وَ قَوْمُ تُبَّعٍ كُلٌّ كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِیدِ».(سوره ق: 14)

از قرآن معلوم می‌گردد که قوم تبع و رعایای او مردمی طاغی و گناهکار بودند و از مردم مکه در قدرت و ثروت و فراخی معیشت بهتر و بالاتر با این حال خدا آن‌ها را هلاک کرد خداوند از قوم تبع در قرآن موضع عبرت را نقل کرده و از تفاصیل خودداری کرده است. (نثر طوبی، علامه شعرانی، ذیل واژه تبع)

تبع در روایات:

در مجمع البیان از سهل بن سعد از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل كرده كه فرمود: تبّع را فحش نگوئید كه او اسلام آورده، ولید بن صبیح از امام صادق علیه‌السلام نقل كرده كه: تبّع به طایفه اوس و خزرج گفت در همین جا باشید تا این پیامبر بیاید و اگر او را درك می‌كردم در خدمتش بودم و با او به پا می‌خواستم.

در تفسیر برهان نیز چند حدیث در همین مضمون منقول است. در كمال الدین صدوق، ص 169، باب 11 سه حدیث در مدح تبّع آمده از جمله از ابن عباس كه گفت: كار تبّع بر شما مشتبه نشود او مسلم بود. (قاموس قرآن، علی‌اکبر قرشی، ذیل واژه تبع)

منابع

  • نثر طوبی، علامه شعرانی.
  • قاموس قرآن، علی‌اکبر قرشی.