علی بن محمد اشعری قمی: تفاوت بین نسخهها
جز |
Saeed zamani (بحث | مشارکتها) |
||
سطر ۱۴۸: | سطر ۱۴۸: | ||
ابوالحسن رباني سبزواري, ستارگان حرم، جلد 19، صفحه 188-196 | ابوالحسن رباني سبزواري, ستارگان حرم، جلد 19، صفحه 188-196 | ||
[[رده:علمای قرن دوم]] | [[رده:علمای قرن دوم]] | ||
+ | [[رده:راویان حدیث]] |
نسخهٔ ۲۶ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۰۷
راوي صادق
طليعه
شناخت محدثان شيعي كه از زلال قرآن و عترت و با كوششهاي فرهنگي خود، ميراث فرهنگي و باورهاي ديني امت اسلام را پاسداري میكنند و انديشه مردم اين مرز و بوم را غنا میبخشند، میتواند روشنگر راه پويندگان فرهنگ اسلام ناب در روزگار ما باشد؛ تا هر چه بيشتر، بر تلاش خود بيفزايند.
يكي از محدثان بزرگوار شيعي، ابوقتاده قمی است كه در اين مقاله به معرفي او میپردايم. آن گونه كه از زندگينامه اين محدث گرامي به دست میآيد، او در نيمه اول سده دوم هجري در خاندان پرآوازه اشعري، در شهر قم، ديده به جهان گشود. نامش علي است و چون در قم و خاندان اشعري ولادت يافت، به نام اشعري قمي، اشتهار دارد. كنيهاش ابوقتاده (به فتح قاف) و نام پدرش محمد است. شرح حالي از پدرش در دست نيست.[۱]
جايگاه
نهال زندگي علي بن محمد اشعري، در محيطي شكوفا شد كه انوار عشق و حب اهل بيت علیهمالسلام در آن تابان بود. او در اين فضاي معنوي به يادگيري آموزههاي ديني و اخبار اهل بيت علیهمالسلام پرداخت و به چنان جايگاهي رسيد كه در رديف محدثان نامآور شيعه قرار گرفت.
دقيقترين دانشور آشنا با شرح راويان شيعي يعني نجاشي، در منزلت اين محدث چنين مینگارد: علي بن محمد بن حفص بن عبيد بن حميد مولي سائب بن مالك اشعري ابوقتاده قمي، عمرش به درازا كشيد و او چهرهاي موجه است.[۲]
ترجمهنويسان بعد از نجاشي از ديرزمان، تا به امروز به نقل سخن نجاشي بسنده و آن را بدون هيچ گونه اشكالي، تأييد نمودهاند.
صحابي امام علیهالسلام
نجاشي در دو مورد، هم در شرح حال اين راوي برجسته و هم در ترجمه فرزند او به صراحت نگاشته است: ابوقتاده قمی روي عن ابي عبدالله جعفر بن محمد علیهالسلام و عن ابي الحسن موسي علیهالسلام؛ اين محدث از ياران دو تن از امامان بزرگوار شيعه است و از آنان روايت میكند.[۳]
شيخ طوسی در كتاب رجال خود، نامی از اين مرد بزرگوار نياورده بدين سبب، محقق بزرگوار شيخ محمدتقي شوشتري، صاحب كتاب ارزشمند قاموس الرجال به شيخ طوسي انتقاد كرده كه چرا نام ابوقتاده را در شمار ياران امامان ذكر نكرده است.[۴]
به هر حال از سخن نجاشي آشكار است كه ابوقتاده بدون واسطه از محضر مقدس معصوم علیهالسلام كسب فيض نموده؛ اما رواياتي كه از اين محدث در كتابهاي روايتي موجود است، همه باواسطه از امام علیهالسلام نقل شده است.
استادان حديث
فراگيري هر دانشي نيازمند به درك آموزههاي استاد دارد و دانش حديث نيز از اين قاعده مستثنا نيست. ابوقتاده براي فراگيري آموزههاي ديني، در گام نخست به محضر امامان معصوم علیهمالسلام، شتافت و در گام بعدي نزد شاگردان مكتب اهل بيت علیهمالسلام حاضر شد و از آنان كسب فيض نمود.
اينك به نام چند نفر از استادان او اشاره میشود:
- 1- محمد بن خالد برقي قمي: محمد پدر بزرگوار احمد بن محمدبن خالد برقي صاحب كتاب محاسن است.[۵]
- 2- علي بن جعفر. وي فرزند امام جعفرصادق علیهالسلام و مردي بزرگوار و جليل القدر و يكي از برجستهترين، پاكترين و متعبدترين راويان شيعي است. وي روايات فراواني از برادر بزرگوارش، امام موسي كاظم علیهالسلام روايت میكند كه در جاي جاي كتابهاي روايي ديده میشود.[۶]
- 3- سهل بن يسع قمي: او يكي از راويان موجه و بافضيلت است كه از محضر پاك امام كاظم و امام رضا علیهمالسلام بهرهمند و از ياران آن دو بزرگوار به شمار میرود.[۷]
- 4- احمد بن هلال.
شاگردان
ابوقتاده قمی بعد از بهرهمندي از محضر امامان علیهمالسلام به سفارش آنان - كه فرموده بودند اخبار ما را ميان مردم منتشر كنيد - جامه عمل پوشاند. بدين گونه كه گروهي از دانش طلبان، به گرد او جمع شدند و از محضرش بهره بردند. نام جمعي از شاگردان ابوقتاده عبارت است از:
- 1- احمد بن محمد بن عيسي قمي: وي سرآمد محدثان قم و از موجهترين و پرنفوذترين دانشمندان اين شهر بود. موقعيت او در حوزه قم، بيبديل بود.[۸]
- 2- عبدالله بن مالك نخعي: گويي اين شخصيت از ياران امام جعفرصادق علیهالسلام بوده است.
- 3- ابراهيم بن هاشم قمي: ابراهيم پدر بزرگوار علي بن ابراهيم قمی است. وي همان مرد بزرگي است كه براي اولين بار، حديث دانشمندان كوفي را در حوزه قم، گسترش داد.[۹]
فرزندان
ابوقتاده، يكي از دهها، محدث بزرگي است كه در افق خاندان اشعري طلوع كرد. اين محدث داراي دو فرزند است كه از گروه راويان شيعي به شمار میروند و آن دو عبارتند از:
- 1- حسن بن ابي قتاده قمي؛
- 2- احمد بن ابي قتاده؛
نجاشي در ترجمه حسن بن ابي قتاده مینويسد: حسن بن ابي قتاده، قمی است كه جدش حميد، در قيام مختار از همراهان او بود و با مختار كشته شد. كنيهاش ابومحمد است. او شاعر و اديب بود و اشعار معدي كرب را جمع كرده بود.[۱۰][۱۱]
نجاشي درباره احمد، فرزند ديگر ابي قتاده میگويد: او از راويان است و نسل ابوقتاده، از احمد استمرار يافت.[۱۲]
احمد بن ابي قتاده، صاحب فرزندي به نام محمد بود كه از چهرههاي موجه حديث شيعي است.
نجاشي در منزلت والايش چنين میگويد: محمد بن احمد بن ابي قتاده، كنيهاش ابوجعفر، يكي از چهرههاي موجه و محدثي راستگو و برجسته و مشهور است.[۱۳] او پديدآورنده كتاب حديثي پيرامون وظيفه مؤمنان در هنگام از دنيا رفتن امام معصوم علیهالسلام است.[۱۴]
اهميت پيشوايي و رهبري
محمد بن احمد بن ابي قتاده، پيرامون وظيفه مؤمنان در زمان رحلت پيشواي معصوم، كتابي تأليف نموده و اين اشارهاي است به جايگاه رفيع ولايت و ولايتپذيري، در نظام اعتقادي شيعي.
از منظر باورهاي ديني كه بنياد آن، روايات اهل بيت علیهمالسلام است، شيعه در زندگي خود همواره بايد پيرو پيشواي معصوم علیهالسلام باشد. اگر مسلماني بميرد و امام زمان خود را نشناسد، به مردن جاهليت از دنيا رفته و همين باور ژرف بود كه ياران امامان علیهالسلام را وادار مینمود تا از آنها درباره امام بعد پرسش كنند؛ زيرا نبايد حتي يك لحظه، بدون پيشوا باشند.
به عنوان نمونه، فيض بن مختار به امام صادق علیهالسلام میگويد: اي امام! دست مرا بگير و از آتش جهنم نجاتم ده؛ امام و پيشواي بعد از شما كيست. در اين موقعيت بود كه حضرت موسي بن جعفر علیهالسلام كه هنوز در سنين نوجواني بود، وارد شد. حضرت امام صادق علیهالسلام فرمود: او رهبر و امام شماست.
در روايت ديگري آمده است: يعقوب بن شعيب از امام صادق علیهالسلام میپرسد: اگر امام، از دنيا برود وظيفه مؤمنان چيست. حضرت میفرمايد: خداوند وظيفه آنان را در يك آيه قرآن روشن ساخته است. بايد از ميان هر گروه از مردم، جمعي از آنان به پاخيزند و حركت كنند و خود را به مركز اسلام برسانند و در مسئله امام و رهبري بررسي و تحقيق كنند و مردمی كه باقي مانده اند، معذورند تا هنگامی كه آنها برگردند و امام را معرفي كنند.
اثر
گرچه در حوزه نقل روايت، جايگاه اين راوي بسي والا و ارزشمند است؛ در حوزه تأليف، اثر چنداني براي وي ذكر نشده است. تنها مطلبي كه در مورد آثار اين محدث بزرگ آمده اين است كه: او صاحب يك كتاب حديث است.[۱۵]
گرايش روايتي
در حوزه نقل حديث، گرايش محدثان با يكديگر فرق دارد. بعضي از آنان بيشتر گرايش فقهي دارند؛ يعني اخبار مربوط به وظيفه و تكليف مردم را از منظر بايد و نبايدها همانند مسائل نماز، روزه، حج، زكات و... نقل میكنند. گرايش اين محدث بزرگ شيعي، چنانچه از روايات او بدست میآيد بيشتر فقهي است. از تاريخ وفات، مكان و دفن ابوقتاده نيز اطلاعي در دست نيست.
روايات
در پايان اين نوشتار به چند روايت كه از اين محدث بزرگوار و به عنوان ميراث فرهنگي گرانبها، در كتابهاي روايي به يادگار مانده اشاره میشود.
غسل ميت در فضاي باز
ابوقتاده از علي بن جعفر از برادرش امام موسي كاظم علیهالسلام روايت میكند كه از آن بزرگوار پرسيدم: آيا میشود ميت را در زير آسمان و فضاي باز غسل داد يا نه؟ امام در پاسخ فرمود: اشكالي ندارد؛ ولي اگر در جايي باشد كه بدن ميت مستور بماند نزد من بهتر است.(××)[۱۶]
نماز بر ميت هنگام غروب
ابوقتاده از علي بن جعفر علیهالسلام روايت كرده كه وي گفت: از برادرم حضرت كاظم علیهالسلام سؤال كردم: آيا در حال غروب خورشيد و هنگامی كه وقت نماز مغرب فرامیرسد، میتوان نماز ميت را خواند.
امام فرمود: نبايد در هنگام فرارسيدن نماز مغرب، نماز ميت را خواند هنگامی كه خورشيد غروب كرد، نخست نماز مغرب را بخوان، سپس نماز بر جنازه را.(×××)[۱۷]
درباره وضو گرفتن
ابوقتاده از علي بن جعفر روايت میكند كه گفت: از برادرم حضرت موسي بن جعفر علیهالسلام پرسيدم: مردي وضو میگرفت؛ اما فراموش كرد دست چپش را بشويد، حالا چكار كند. حضرت فرمود: دست چپ را بشويد كفايت میكند، لازم نيست وضو را دوباره انجام دهد.[۱۸]
زكات مال
ابوقتاده از سهل بن يسع قمي، نقل میكند: هنگامی كه سهل بن يسع در قم، دهكدهاي به نام سهل آباد، احداث كرد. از حضرت موسي بن جعفر علیهمالسلام پرسيد: آيا خراج و مالياتي كه از درآمد، اين زمين كشاورزي به حكومت وقت میپردازم، زكاتش بر من واجب است.
حضرت فرمود: اگر حاكم زمان، خراج و ماليات آن جا را از تو میگيرد بر تو چيزي نيست و بدهكار زكات نيستي؛ ولي اگر چيزي از تو نمیگيرد بايد يك دهم مالي را كه به حد نصاب زكات میرسد پرداخت كني.[۱۹]
قرباني در مِنا
ابوقتاده از علي بن جعفر روايت میكند كه: از برادرم پرسيدم: تا چند روز میتوان گوسفند قرباني را در سرزمين منا ذبح كرد. امام علیهالسلام فرمود: اگر در سرزمين منا باشي، تا چهار روز مهلت داري؛ اما در غير منا تا سه روز.[۲۰]
مختار و امام حسين علیهالسلام
برابر با يكي از نسخههاي كتاب تهذيب الاحكام، ابوقتاده قمی از احمد بن هلال روايت میكند كه روزي امام صادق علیهالسلام فرمود: روز قيامت، اولين كسي كه از پل صراط میگذرد رسول اكرم صلی الله علیه و آله است. بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله حضرت علي علیهالسلام بعد از امام علی علیهالسلام، امام حسن علیهالسلام و آنگاه امام حسين علیهالسلام كه در حال عبور از پل صراط است، در اين حال مختار ثقفي، امام حسين علیهالسلام را چنين میخواند، يا ابا عبدالله! من به طلب و خونخواهي خون تو قيام كردم و انتقام تو را از كشندگانت گرفتم.
رسول اكرم صلی الله علیه و آله تا اين صدا را میشنود رو میكند به امام حسين علیهالسلام كه او را جواب ده، به فريادش برسد. ناگهان حضرت حسين علیهالسلام همانند پرندههاي چابك داخل آتش میشود و او را از داخل آتش جهنم خارج میكند، در حالي كه بدنش سياه شده است. آنگاه امام صادق علیهالسلام میفرمايد: اگر قلب مختار شكافته میشد، محبت و مهر آن دو (ابوبكر و عمر) در دلش جاي داشت.(××××)[۲۱]
موسي بن جعفر در عراق
ابوقتاده از ابوخالد زُبالي - كه يكي از ياران حضرت امام كاظم علیهالسلام است - اين قطعه تاريخي آموزنده و جالب را نقل میكند، كه ابوخالد گفت: مرتبه اولي را كه حضرت موسي بن جعفر علیهالسلام را از مدينه به بغداد، نزد خليفه عباسي؛ - مهدي - میبردند، هنگامی كه آن بزرگوار به سرزمين زباله(×××××) رسيد، به محضر حجت خدا، پيشوايم حضرت كاظم علیهالسلام رفتم.[۲۲] من با آن حضرت صحبت میكردم. امام مرا بسيار غمگين و ناراحت يافت. فرمود: تو را بسيار اندوهگين و غمناك میبينم.
عرض كردم: چرا غمگين و افسرده نباشم، در حالي كه شما را به سمت اين طاغوت - مهدي عباسي - میبرند و نمیدانم با شما چه خواهند كرد. آيا شما را به شهادت خواهند رساند يا نه! امام فرمود: خيلي نگران نباش! در اين سفر برايم مشكلي پيش نخواهد آمد و به من آسيبي نخواهد رسيد. حالا میروم و سپس بر خواهم گشت، در فلان ماه و فلان روز در فلان جا، حاضر باش تا با هم ديدار كنيم.
ابوخالد میگويد، من بعد از اين رخداد با دقت فراوان ماهها و روزها را میشمردم، تا اين كه روز موعود فرارسيد. من به آن جا رفتم و منتظر آمدن امام بودم. امام نيامد؛ تا اين كه نزديك بود خورشيد غروب كند و تاريكي فرارسد.
ناگهان شيطان در من وسوسه كرد، دچار ترس شدم كه نكند در گفتار امام علیهالسلام دچار شك و ترديد شوم، در اين وضع نگران كننده بودم كه چشمم به يك سياهي افتاد كه از سوي سرزمين عراق میآمد. من از آن كاروان استقبال كردم و به پيشواز آنان شتافتم. ديدم حضرت كاظم علیهالسلام در جلوي كاروان، سوار بر استر است. او تا مرا ديد، فرمود: اهاي ابوخالد! گفتم: لبيك يابن رسول الله! آنگاه فرمود: شك مكن، شيطان دوست دارد كه تو دچار شك شوي. من عرض كردم: خدا را سپاس میگويم كه خداوند تو را از شر طاغوت نجات داد. امام فرمود: اين را بدان! من يك بار ديگر به سوي آنان - هارون الرشيد - بر خواهم گشت كه ديگر نجات نخواهم يافت؛ بلكه در غربت به شهادت خواهم رسيد.[۲۳]
پانویس
- ↑ رجال نجاشي، ص 194، چ داوري قم و ص 273، چ جامعه مدرسين؛ خلاصةالاقوال، ص 102، چ منشورات رضي قم؛ تنقيح المقال، ج 2، ص 303؛ جامع الروات، ج 1، ص 597؛ وسائل الشيعه، ج 20، ص 288، منشورات الاسلاميه؛ معجم رجال الحديث، ج 12، ص 136؛ رجال ابن داود، ص 140؛ بهجةالآمال، ج 5، ص 513، قاموس الرجال، ج 7، ص 549، جامعه مدرسين؛ مجمع الرجال قهپائي، ج 4، ص 216.
- ↑ رجال نجاشي، ص 194.
- ↑ همان.
- ↑ قاموس الرجال.
- ↑ رجال نجاشي، ص 194.
- ↑ جامع الروات، ج 1، ص 597.
- ↑ همان.
- ↑ همان.
- ↑ تنقيح المقال، ج 2، ص 303؛ تهذيب الاخبار، ج 1، ص 457.
- ↑ عمرو بن معدي كرب، يكي از شاعران برجسته و مردان شجاع بود كه هم، زمان جاهليت و هم زمان اسلام را درك كرد او اهل يمن است و در سال 9 قمری به پيامبر اسلام صلی الله علیه و آله ايمان آورد؛ ولي دوباره به كفر بازگشت ولي ارتداد او طولي نكشيد و دوباره مسلمان شد وي در چند جنگ، در سپاه اسلام شركت كرد به ويژه در جنگ مسلمانان با سپاهيان شاه ايران وي در نهاوند يا در شهر ري از دنيا رفت. (الاغاني، ج 15، ص 200)
- ↑ جامع الروات، ج 1، ص 597.
- ↑ همان.
- ↑ رجال نجاشي، ص 27.
- ↑ اصول كافي، ج 1، ص 372، ح 5 ص 307، 376 و 378.
- ↑ رجال نجاشي، ص 194.
- ↑ تهذيب الاحكام، ج 1، ص 457، ح 1397؛ وسائل الشيعه، ج 2، ص 720، چ منشورات اسلاميه.
- ↑ تهذيب الاحكام، ج 3، ص 533؛ وسائل الشيعه، ج 2، ص 808، باب 21، ح 3.
- ↑ همان، ج 1، ص 101، ح 106؛ مسائل علي بن جعفر، ص 226، چ مؤسسه آل البيت قم.
- ↑ فروع كافي، ج 3، ص 350، ح 15258.
- ↑ الاستبصار، ج 2، ص 264.
- ↑ تهذيب الاحكام، ج 1، ص 495، ح 15258.
- ↑ تهذيب الاحكام، ج 1، ص 495، ح 15258.
- ↑ اصول كافي، ج 1، ص 477.
(××). ثقةٌ من القميين صدوقٌ، عينٌ.
(×××). و اِن سُتِر بسترٍ فهو احبُّ اليّ.
(××××). قال: اذا وجبتِ الشمس فصلّ المغرب ثم صلّ علي الجنائز.
(×××××). پيرامون مختار، روايات شيعي به دو صورت آمده است؛ در بعضي از آنها از او ستايش شده؛ ولي در پارهاي از اخبار، او مورد مذمت قرار گرفته روايت ذكر شده از بخش دوم است گرچه در اين كه مهر آن دو در دلش بود، دو سخن ديگر هم گفته شده كه مراد از اين دو امام حسن و امام حسين علیهمالسلام است كه اين قول بسيار ضعيف است بعضي گفتهاند مراد علاقه به مال دنيا و رياست است براي تحقيق بيشتر ر.ك: قيام مختار، نوشته سيد ابوفاضل رضوي اردكاني، چاپ دفتر تبليغات قم.
منبع
ابوالحسن رباني سبزواري, ستارگان حرم، جلد 19، صفحه 188-196