حرام: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ایجاد صفحه) |
Saeed zamani (بحث | مشارکتها) (بازنویسی مقاله به کمک منبع پیشین و منابع جدید) |
||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | «حرام» | + | «حرام» به معنای ممنوع و ضد حلال است<ref> قاموس قرآن، ج2، ص: 122 </ref> و در اصطلاح دینی كارى است كه از طرف خدا ممنوع و نهی شده باشد و انجام آن گناه محسوب شود<ref>فرهنگ معین</ref> ترک محرمات در کنار انجام واجبات نخستین گام برای رسیدن به قرب الهی است |
− | == روایات | + | == کاربردهای قرآنی == |
+ | |||
+ | |||
+ | '''1) حرام تكليفى''' | ||
+ | |||
+ | مثل: | ||
+ | |||
+ | وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا (سوره بقره/ آیه 275) | ||
+ | |||
+ | خدا خرید و فروش را حلال نموده و ربا را حرام نموده است | ||
+ | |||
+ | إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ (سوره بقره/ آیه 173.) | ||
+ | |||
+ | [خداوند،] مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را كه [هنگام سر بريدن] نام غير خدا بر آن برده شده، بر شما حرام گردانيده است. | ||
+ | |||
+ | '''2) باز داشتن قهرى و اجبارى''' | ||
+ | |||
+ | مثل: | ||
+ | |||
+ | إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ (سوره مائده/ 72) | ||
+ | |||
+ | هر كس به خدا شرك آوَرَد، قطعاً خدا بهشت را بر او حرام ساخته | ||
+ | |||
+ | وَ نادى أَصْحابُ النَّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفيضُوا عَلَيْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الْكافِرين (سوره اعراف/ 50) | ||
+ | |||
+ | و دوزخيان، بهشتيان را آواز مىدهند كه: «از آن آب يا از آنچه خدا روزىِ شما كرده، بر ما فرو ريزيد.» مىگويند: «خدا آنها را بر كافران حرام كرده است.» | ||
+ | |||
+ | اين تحريم بطريق منع اجبارى است كه خدا جلوشان را گرفته است ميشود گفت كه تحريم طبيعى است همانطور كه شخص تعليم نديده از هدايت هواپيما ممنوع است همچنين مشرك از رفتن به بهشت طبيعتا ممنوع است گر چه راه بهشت باز باشد زيرا او توانائى رفتن ندارد پس حرام در اينگونه آيات بمعنى غير مقدور است. | ||
+ | |||
+ | '''3) بتسخير و اعمال قدرت خدا''' | ||
+ | |||
+ | مثل: | ||
+ | |||
+ | وَ حَرَّمْنا عَلَيْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ ... قصص: 12 | ||
+ | |||
+ | زنان شير ده را بر او قبلا حرام كرديم، اينكه موسى پستان هيچ زن شير ده را نگرفت فقط خواست خدا بود تا بالاخره بمادرش برگردد.<ref> قاموس قرآن، ج2، ص: 122 </ref> | ||
+ | |||
+ | |||
+ | == روایات درباره پرهیز از «حرام» == | ||
*[[پیامبر اکرم]] (صلی الله علیه و آله) فرمود: همچنانكه درخت بدون ثمر كامل نبود ايمان بدون اجتناب از محرمات نيز بكمال نرسد. | *[[پیامبر اکرم]] (صلی الله علیه و آله) فرمود: همچنانكه درخت بدون ثمر كامل نبود ايمان بدون اجتناب از محرمات نيز بكمال نرسد. | ||
سطر ۲۵: | سطر ۶۳: | ||
− | + | ||
+ | == منابع == | ||
+ | |||
+ | * سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ «معارف و معاریف» | ||
+ | |||
+ | * سيد على اكبر قرشی، قاموس قرآن، دار الكتب الإسلامية، تهران،1371 ش | ||
+ | |||
+ | [[رده:اصطلاحات فقهی]] | ||
+ | |||
+ | [[رده:واژگان قرآنی]] |
نسخهٔ ۴ دسامبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۲:۵۳
«حرام» به معنای ممنوع و ضد حلال است[۱] و در اصطلاح دینی كارى است كه از طرف خدا ممنوع و نهی شده باشد و انجام آن گناه محسوب شود[۲] ترک محرمات در کنار انجام واجبات نخستین گام برای رسیدن به قرب الهی است
کاربردهای قرآنی
1) حرام تكليفى
مثل:
وَ أَحَلَّ اللَّهُ الْبَيْعَ وَ حَرَّمَ الرِّبا (سوره بقره/ آیه 275)
خدا خرید و فروش را حلال نموده و ربا را حرام نموده است
إِنَّما حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَ الدَّمَ وَ لَحْمَ الْخِنْزِيرِ (سوره بقره/ آیه 173.)
[خداوند،] مردار و خون و گوشت خوك و آنچه را كه [هنگام سر بريدن] نام غير خدا بر آن برده شده، بر شما حرام گردانيده است.
2) باز داشتن قهرى و اجبارى
مثل:
إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ (سوره مائده/ 72)
هر كس به خدا شرك آوَرَد، قطعاً خدا بهشت را بر او حرام ساخته
وَ نادى أَصْحابُ النَّارِ أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ أَفيضُوا عَلَيْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ قالُوا إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الْكافِرين (سوره اعراف/ 50)
و دوزخيان، بهشتيان را آواز مىدهند كه: «از آن آب يا از آنچه خدا روزىِ شما كرده، بر ما فرو ريزيد.» مىگويند: «خدا آنها را بر كافران حرام كرده است.»
اين تحريم بطريق منع اجبارى است كه خدا جلوشان را گرفته است ميشود گفت كه تحريم طبيعى است همانطور كه شخص تعليم نديده از هدايت هواپيما ممنوع است همچنين مشرك از رفتن به بهشت طبيعتا ممنوع است گر چه راه بهشت باز باشد زيرا او توانائى رفتن ندارد پس حرام در اينگونه آيات بمعنى غير مقدور است.
3) بتسخير و اعمال قدرت خدا
مثل:
وَ حَرَّمْنا عَلَيْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ ... قصص: 12
زنان شير ده را بر او قبلا حرام كرديم، اينكه موسى پستان هيچ زن شير ده را نگرفت فقط خواست خدا بود تا بالاخره بمادرش برگردد.[۳]
روایات درباره پرهیز از «حرام»
- پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: همچنانكه درخت بدون ثمر كامل نبود ايمان بدون اجتناب از محرمات نيز بكمال نرسد.
- اميرالمؤمنين (علیه السلام): «لا زهدَ كالزّهد فى الحرام»[۴].
- و همچنین می فرماید: «ما اصف من دار اولها عناء و آخرها فناء، فى حلالها حساب و فى حرامها عقاب ...» . [۵]
- امام موسى بن جعفر (علیه السلام): خردمند كسى است كه دستيابيش بحلال، وى را از سپاس حضرت حق باز ندارد، و (جاذبه كار) حرام بر نيروى خوددارى و استقامتش چيره نگردد.[۶]
- امام صادق (علیه السلام) در معنى آيه «و قَدِمنا الى ما عملوا من عمل فجعلناه هباء منثوراً»(و به هر گونه كارى كه كردهاند مىپردازيم و آن را [چون] گَردى پراكنده مىسازيم) فرمود: بخدا سوگند كه آن اعمال از حيث ظاهر آنچنان پاكيزه است كه از پارچه قباطى سفيدتر، ولى صاحبان عمل، كسانى بوده اند كه اگر درى از حرام برويشان گشوده مي شد از آن باز نمى ايستادند.
- مفضل گويد: روزى در محضر امام صادق (علیه السلام) سخن از عمل به ميان آمد، من گفتم: چه ضعيف است عمل من! فرمود: چنين مگو و از گفته ات نزد خدا پوزش بخواه. سپس فرمود: عمل اندكى كه با تقوى توأم باشد به از عمل بسيارى كه تقوى بهمراه نداشته باشد. آرى يكى را مى بينى كه بمستمندان خوراك ميدهد و بهمسايگان رسيدگى مي نمايد و درب خانه اش بروى واردين باز است اما چون درى از حرام بر او گشوده مي گردد وارد آن شده خود را تباه ميسازد. اين است عمل بدون تقوى. ديگرى را مى بينى كه چنين اعمالى را ندارد ولى چون درى از حرام برويش باز مى شود بدان درنيايد و از آن اجتناب كند.[۷].
- اميرالمؤمنين (علیه السلام) فرمود: حتى اگر هم خدا از محرمات نهى نمى نمود بر عاقل واجب مى بود كه از آنها اجتناب ورزد.[۸]
- امام باقر (علیه السلام) فرمود: همه چشمها در قيامت گريان باشند جز سه چشم: چشمى كه در راه طاعت خدا بيدارى كشيده و چشمى كه از خوف خدا اشك ريخته و چشمى كه از حرام بسته بوده. (بحار:71/204 ـ 207)
پانویس
- ↑ قاموس قرآن، ج2، ص: 122
- ↑ فرهنگ معین
- ↑ قاموس قرآن، ج2، ص: 122
- ↑ نهج البلاغه: حكمت 113.
- ↑ همان، خطبه 82.
- ↑ بحارالانوار:1/137.
- ↑ سفينة البحار.
- ↑ غررالحکم.
منابع
- سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ «معارف و معاریف»
- سيد على اكبر قرشی، قاموس قرآن، دار الكتب الإسلامية، تهران،1371 ش