‌حجر الأسود‌‌: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
'''حَجَرُ الاسْوَد:'''
+
{{مدخل دائره المعارف|[[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام]]}}
  
 
سنگى سیاه و بیضى شكل در ركن شرقى كعبه.  
 
سنگى سیاه و بیضى شكل در ركن شرقى كعبه.  
سطر ۱۲: سطر ۱۲:
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references />
+
<references/>
  
 
==منابع==
 
==منابع==
 
+
جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، جلد ‌3، ص 230.
جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، جلد ‌3، ص 230
 

نسخهٔ ‏۳۱ اکتبر ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۴۴

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


سنگى سیاه و بیضى شكل در ركن شرقى كعبه.

حجرالاسود یا سنگ سیاه، در ركن شرقى كعبه به ارتفاع یك و نیم متر از سطح زمین نصب شده است. حجرالاسود از اجزاى بسیار مقدس مسجدالحرام و از سنگ‌هاى بهشتى است كه همراه حضرت آدم علیه‌السلام بوده و پس از نزول آدم به زمین و قبول توبه‌اش نزد وى فرود آمده است.[۱]

در روایات آمده است كه این سنگ در آغاز بسیار سفید بود، اما گناهانى كه‌ فرزندان آدم انجام دادند، سبب سیاه شدن آن گردید.[۲] در روایتى از رسول خدا صلى الله علیه و آله آمده است: حجرالاسود دست راست خداوند در روى زمین است، كسى كه آن را مسح كند دست خدا را مسح كرده است.[۳] از احكام آن در باب حج سخن رفته است.

استلام (لمس كردن) حجرالاسود بر مردان مستحب است.[۴](استلام)

حجرالاسود نقطه آغاز و پایان طواف است؛ بنابراین هر دورى از طواف از محاذى حجرالاسود آغاز مى‌شود و با رسیدن به محاذى آن پایان مى‌یابد.[۵] مستحب است طواف كننده قبل از شروع به طواف، رو به حجرالاسود كند؛[۶] چنان كه توقف طواف كننده محاذى حجرالاسود و گفتن حمد و ثناى خداى متعال و صلوات بر پیامبر و خاندان مطهرش و بالا بردن دستان به دعا مستحب است.[۷]

پانویس

  1. الكافى (كلینى) 4/ 185 و 188.
  2. همان، 191.
  3. همان، 406؛ وسائل الشیعة ج13، ص324.
  4. الحدائق الناضرة ج19، ص 116-119.
  5. جواهرالكلام ج19، ص287.
  6. همان، 291.
  7. همان، 340.

منابع

جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام، جلد ‌3، ص 230.