بذله گویی: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
(←مزاح در سیره معصومین) |
||
سطر ۴: | سطر ۴: | ||
==مزاح در سیره معصومین== | ==مزاح در سیره معصومین== | ||
− | آنچه از مجموع روایات [[پیامبر اکرم]] صلى الله علیه و آله و [[ائمه اطهار|ائمه معصومین]] علیهم السلام استفاده میشود این است که مزاح و شوخی تا حدی مطلوب است، زیرا پیشوایان دینی ما به طور مطلق از مزاح نهی نکردهاند، بلکه شوخ طبعی را به طور نسبی و در شرایط خاص ستودهاند و حتی خود آن بزرگواران گاهی مزاح میکردند، چنانکه [[رسول خدا]] صلّی اللّه علیه و آله فرمود: «إنّی لأمزح و لاأقول إلا | + | آنچه از مجموع روایات [[پیامبر اکرم]] صلى الله علیه و آله و [[ائمه اطهار|ائمه معصومین]] علیهم السلام استفاده میشود این است که مزاح و شوخی تا حدی مطلوب است، زیرا پیشوایان دینی ما به طور مطلق از مزاح نهی نکردهاند، بلکه شوخ طبعی را به طور نسبی و در شرایط خاص ستودهاند و حتی خود آن بزرگواران گاهی مزاح میکردند، چنانکه [[رسول خدا]] صلّی اللّه علیه و آله فرمود: {{متن حدیث|«إنّی لأمزح و لاأقول إلا حقّا»}}؛<ref>علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۱۶، ص۱۱۶.</ref> من مزاح میکنم ولی سخنی جز حق نمیگویم». |
− | و [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه السلام فرمود: «کان رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: لیسرّ الرّجل من أصحابه اذا رآه مغموما | + | و [[امام علی علیه السلام|حضرت علی]] علیه السلام فرمود: {{متن حدیث|«کان رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: لیسرّ الرّجل من أصحابه اذا رآه مغموما بالمداعبه»}}؛<ref>محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج۸ ص۴۰۷.</ref> رسول خدا صلی اللّه علیه و آله هرگاه یکی از [[صحابی|اصحاب]] خود را اندوهگین میدید او را با شوخی و مزاح خوشحال میکرد. و نیز کسی از [[ابن عباس]] پرسید: «أکان النّبی صلّی اللّه علیه و آله یمزح؟ فقال کان النّبی صلّی اللّه علیه و آله یمزح؛<ref>همان، ص۴۱۳.</ref> آیا رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله مزاح میکرد؟ گفت: آری». |
− | از دلیلهاى این مطلب این است که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در مواردى شوخىهاى لطیفى انجام مىداده است. از جمله: پیامبر به پیرزنى فرمود: | + | از دلیلهاى این مطلب این است که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در مواردى شوخىهاى لطیفى انجام مىداده است. از جمله: پیامبر به پیرزنى فرمود: {{متن حدیث|«لاتدخل الجنة عجوز»}}؛ پیرزنان به [[بهشت]] وارد نمىشوند. آن پیرزن با شنیدن این جمله به گریه افتاد. پیامبر فرمود: {{متن حدیث|«انّکِ لَستِ یومئذ بعجوز»}}؛ تو در آن روز پیرزن نخواهى بود. |
و در روایت است که روزى پیامبر صلی الله علیه و آله با [[حضرت على]] علیه السلام مشغول خوردن خرما بود، حضرت خرما مىخورد و هسته اش را جلوى على علیه السلام مىگذاشت؛ وقتى دست کشیدند، تمام هستهها جلوى حضرت على علیه السلام جمع شده بود. حضرت فرمود: یا على، تو چقدر خوردى! حضرت على فرمود: یا رسول الله! پرخور کسى است که خرما را با هسته اش مىخورد! | و در روایت است که روزى پیامبر صلی الله علیه و آله با [[حضرت على]] علیه السلام مشغول خوردن خرما بود، حضرت خرما مىخورد و هسته اش را جلوى على علیه السلام مىگذاشت؛ وقتى دست کشیدند، تمام هستهها جلوى حضرت على علیه السلام جمع شده بود. حضرت فرمود: یا على، تو چقدر خوردى! حضرت على فرمود: یا رسول الله! پرخور کسى است که خرما را با هسته اش مىخورد! | ||
− | شخصی به نام معمّر بن خلاد میگوید: «سألت ابا الحسن علیه السلام فقلت: جعلت فداک الرّجل یکون مع القوم فیجری بینهم کلام یمزحون و یضحکون فقال: لا بأس ما لم یکن، فظننت أنّه عنی الفحش، ثمّ قال: إنّ رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله کان یأتیه الأعرابیّ فیأتی إلیه الهدیّه ثمّ یقول مکانه: أعطنا ثمن هدیّتنا فیضحک رسول اللّه و کان إذا اغتمّ یقول: ما فعل الاعرابی لیته اتانا».<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۶۳.</ref> از امام رضا علیه السلام پرسیدم: قربانت شوم، اگر کسی در میان جمعیتی باشد که هنگام سخن گفتن با یکدیگر شوخی میکنند و میخندند وظیفه او چیست؟ فرمود: باکی نیست تا زمانی که نباشد - و من گمان دارم که مقصود حضرت فحش بود، یعنی در صورتی که شوخی توأم با فحش و ناسزاگویی نباشد اشکالی ندارد. - سپس فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله این گونه بود که مرد اعرابی خدمت آن حضرت میرسید و برای ایشان هدیهای میآورد و همانجا میگفت بهای هدیهام را بپردازید و رسول خدا میخندید. و هرگاه اندوهگین میشد میفرمود: آن مرد چادرنشین چه شد؟ ای کاش نزد ما میآمد. | + | شخصی به نام معمّر بن خلاد میگوید: {{متن حدیث|«سألت ابا الحسن علیه السلام فقلت: جعلت فداک الرّجل یکون مع القوم فیجری بینهم کلام یمزحون و یضحکون فقال: لا بأس ما لم یکن، فظننت أنّه عنی الفحش، ثمّ قال: إنّ رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله کان یأتیه الأعرابیّ فیأتی إلیه الهدیّه ثمّ یقول مکانه: أعطنا ثمن هدیّتنا فیضحک رسول اللّه و کان إذا اغتمّ یقول: ما فعل الاعرابی لیته اتانا»}}.<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۶۳.</ref> از امام رضا علیه السلام پرسیدم: قربانت شوم، اگر کسی در میان جمعیتی باشد که هنگام سخن گفتن با یکدیگر شوخی میکنند و میخندند وظیفه او چیست؟ فرمود: باکی نیست تا زمانی که نباشد - و من گمان دارم که مقصود حضرت فحش بود، یعنی در صورتی که شوخی توأم با فحش و ناسزاگویی نباشد اشکالی ندارد. - سپس فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله این گونه بود که مرد اعرابی خدمت آن حضرت میرسید و برای ایشان هدیهای میآورد و همانجا میگفت بهای هدیهام را بپردازید و رسول خدا میخندید. و هرگاه اندوهگین میشد میفرمود: آن مرد چادرنشین چه شد؟ ای کاش نزد ما میآمد. |
− | [[امام باقر علیه السلام|امام باقر]] علیه السلام فرمود: «إنّ اللّه عزّ و جلّ یحبّ المداعب فی الجماعه بلا | + | [[امام باقر علیه السلام|امام باقر]] علیه السلام فرمود: {{متن حدیث|«إنّ اللّه عزّ و جلّ یحبّ المداعب فی الجماعه بلا رفث»}}؛<ref>کلینی، الکافی، ج۲، ص۶۶۳.</ref> خداوند انسان شوخ طبع را دوست دارد به شرط آنکه از گناه و ناسزاگویی بپرهیزد. |
− | [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] علیه السلام فرمود: «ما من مؤمن إلا و فیه دعابه، قلت و ما الدّعابه؟ قال | + | [[امام صادق علیه السلام|امام صادق]] علیه السلام فرمود: {{متن حدیث|«ما من مؤمن إلا و فیه دعابه، قلت و ما الدّعابه؟ قال المزاح»}}؛<ref>الکافی، همان.</ref> هیچ مؤمنی نیست جز این که در او دعابه هست. عرض کردم: دعابه چیست؟ فرمود: مزاح. |
امام صادق علیه السلام به شخصی فرمود: «آیا با یکدیگر مزاح میکنید؟ آن مرد گفت: کم مزاح میکنیم. امام فرمود: این طور نباشید، زیرا شوخی نشانه خوش خلقی است و به وسیله شوخی برادر دینی خود را خوشحال میکنی. سپس فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله برای این که کسی را خوشحال کند با او مزاح میکرد».<ref>همان.</ref> | امام صادق علیه السلام به شخصی فرمود: «آیا با یکدیگر مزاح میکنید؟ آن مرد گفت: کم مزاح میکنیم. امام فرمود: این طور نباشید، زیرا شوخی نشانه خوش خلقی است و به وسیله شوخی برادر دینی خود را خوشحال میکنی. سپس فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله برای این که کسی را خوشحال کند با او مزاح میکرد».<ref>همان.</ref> |
نسخهٔ ۱۰ آوریل ۲۰۲۵، ساعت ۱۶:۱۱
«بذلهگویی» به معنای شوخطبعی، یکی از موارد حسن خُلق است، ولی باید توجه داشت که از جمله آفات زبان که آثار سوئی را به دنبال دارد، زیاد مزاح و شوخیکردن است. در روایات، مزاح اندک که از حق تجاوز نشود و مشتمل بر سخن باطل یا اذیت و اهانتی نباشد و باعث شکفتگی خاطری گردد، پسندیده است، اما زیادهروى در شوخى که موجب شکستن احترام و شخصیت افراد شود، نکوهش شده است.
مزاح در سیره معصومین
آنچه از مجموع روایات پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و ائمه معصومین علیهم السلام استفاده میشود این است که مزاح و شوخی تا حدی مطلوب است، زیرا پیشوایان دینی ما به طور مطلق از مزاح نهی نکردهاند، بلکه شوخ طبعی را به طور نسبی و در شرایط خاص ستودهاند و حتی خود آن بزرگواران گاهی مزاح میکردند، چنانکه رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرمود: «إنّی لأمزح و لاأقول إلا حقّا»؛[۱] من مزاح میکنم ولی سخنی جز حق نمیگویم».
و حضرت علی علیه السلام فرمود: «کان رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: لیسرّ الرّجل من أصحابه اذا رآه مغموما بالمداعبه»؛[۲] رسول خدا صلی اللّه علیه و آله هرگاه یکی از اصحاب خود را اندوهگین میدید او را با شوخی و مزاح خوشحال میکرد. و نیز کسی از ابن عباس پرسید: «أکان النّبی صلّی اللّه علیه و آله یمزح؟ فقال کان النّبی صلّی اللّه علیه و آله یمزح؛[۳] آیا رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله مزاح میکرد؟ گفت: آری».
از دلیلهاى این مطلب این است که پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در مواردى شوخىهاى لطیفى انجام مىداده است. از جمله: پیامبر به پیرزنى فرمود: «لاتدخل الجنة عجوز»؛ پیرزنان به بهشت وارد نمىشوند. آن پیرزن با شنیدن این جمله به گریه افتاد. پیامبر فرمود: «انّکِ لَستِ یومئذ بعجوز»؛ تو در آن روز پیرزن نخواهى بود.
و در روایت است که روزى پیامبر صلی الله علیه و آله با حضرت على علیه السلام مشغول خوردن خرما بود، حضرت خرما مىخورد و هسته اش را جلوى على علیه السلام مىگذاشت؛ وقتى دست کشیدند، تمام هستهها جلوى حضرت على علیه السلام جمع شده بود. حضرت فرمود: یا على، تو چقدر خوردى! حضرت على فرمود: یا رسول الله! پرخور کسى است که خرما را با هسته اش مىخورد!
شخصی به نام معمّر بن خلاد میگوید: «سألت ابا الحسن علیه السلام فقلت: جعلت فداک الرّجل یکون مع القوم فیجری بینهم کلام یمزحون و یضحکون فقال: لا بأس ما لم یکن، فظننت أنّه عنی الفحش، ثمّ قال: إنّ رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله کان یأتیه الأعرابیّ فیأتی إلیه الهدیّه ثمّ یقول مکانه: أعطنا ثمن هدیّتنا فیضحک رسول اللّه و کان إذا اغتمّ یقول: ما فعل الاعرابی لیته اتانا».[۴] از امام رضا علیه السلام پرسیدم: قربانت شوم، اگر کسی در میان جمعیتی باشد که هنگام سخن گفتن با یکدیگر شوخی میکنند و میخندند وظیفه او چیست؟ فرمود: باکی نیست تا زمانی که نباشد - و من گمان دارم که مقصود حضرت فحش بود، یعنی در صورتی که شوخی توأم با فحش و ناسزاگویی نباشد اشکالی ندارد. - سپس فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله این گونه بود که مرد اعرابی خدمت آن حضرت میرسید و برای ایشان هدیهای میآورد و همانجا میگفت بهای هدیهام را بپردازید و رسول خدا میخندید. و هرگاه اندوهگین میشد میفرمود: آن مرد چادرنشین چه شد؟ ای کاش نزد ما میآمد.
امام باقر علیه السلام فرمود: «إنّ اللّه عزّ و جلّ یحبّ المداعب فی الجماعه بلا رفث»؛[۵] خداوند انسان شوخ طبع را دوست دارد به شرط آنکه از گناه و ناسزاگویی بپرهیزد.
امام صادق علیه السلام فرمود: «ما من مؤمن إلا و فیه دعابه، قلت و ما الدّعابه؟ قال المزاح»؛[۶] هیچ مؤمنی نیست جز این که در او دعابه هست. عرض کردم: دعابه چیست؟ فرمود: مزاح.
امام صادق علیه السلام به شخصی فرمود: «آیا با یکدیگر مزاح میکنید؟ آن مرد گفت: کم مزاح میکنیم. امام فرمود: این طور نباشید، زیرا شوخی نشانه خوش خلقی است و به وسیله شوخی برادر دینی خود را خوشحال میکنی. سپس فرمود: رسول خدا صلی اللّه علیه و آله برای این که کسی را خوشحال کند با او مزاح میکرد».[۷]
جنبههای منفی مزاح
انسان باید مالک زبان خود باشد و هنگام مزاح و شوخی ابعاد مثبت و منفی آن را در نظر بگیرد و بداند که هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد. زیرا اگر کسی زندگی خود را با شوخی و بذله گویی سپری کند و در مزاح کردن به حد افراط کشیده شود، به تدریج در اثر عادت به مزاح در برخورد با مسائل جدّی نیز جدی نخواهد بود و کسی که در زندگی و در برابر وظایف خود احساس مسئولیت نکند، نمیتواند به حال خود و اجتماع مفید باشد. بدیهی است کسی که روح شوخی و مزاح بر او غلبه کند، حسّ واقع بینی را از دست میدهد و آن گونه که باید حقایق را درک نمیکند و دیگران نیز مطالب او را جدّی تلقّی نمیکنند.
از دیدگاه عالمان اخلاق، مزاح ناپسند، افراط و مداومت بر آن است که بعضى از گناهان دیگر مانند دروغ، استهزاء و آزار دیگران و ریختن آبروی آنان را بدنبال دارد.
در ادامه برخی از جنبه های منفی مزاح بیان میشود:
تهدید آبرو و شخصیت انسان:
- رسول خدا صلی اللّه علیه و آله به امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: «یا علی لاتمزح فیذهب بهاؤک؛[۸] ای علی از مزاح بپرهیز که شخصیت تو را از بین میبرد».
- حمران بن اعین میگوید: خدمت امام صادق علیه السلام شرفیاب شدم و از حضرت تقاضا کردم مرا توصیه و سفارش کند. آن بزرگوار پس از سفارش به تقوا فرمود: «و ایّاک والمزاح فانّه یذهب هیبة الرّجل و ماء وجهه...؛[۹] از شوخی بپرهیز زیرا بزرگی و عظمت شخص را از بین میبرد و موجب ریختن آبروی او میگردد».
- پیامبر اکرم صلی اللّه علیه و آله فرمود: «کثرة المزاح تذهب بماء الوجه؛[۱۰] مزاح بیش از حد آبروی شخص را میبرد».
مزاح و جری شدن مردم:
- اثر سوء دیگر مزاح این است که مردم به انسان جری شده و برای او احترام و ارزشی قائل نمیشوند. از این رو امام صادق علیه السلام فرمود: «لا تُمازح فیجترأ علیک؛[۱۱] شوخی مکن که روی مردم به تو باز میشود و بر تو جرأت پیدا می کنند».
پانویس
منابع
- نقطههای آغاز در اخلاق عملی، آیتالله مهدوی کنی، ص۵۶۳.
- "بذلهگویی"، اصطلاحنامه جامع علوم اسلامی، بازیابی: ۴ اسفند ۱۳۹۲.