تفاخر: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
{{خوب}}
+
{{خوب}}از جمله موانع راه ترقّي روح [[انسان]]، صفت زشت و رذيله «تفاخر» است و آن، به معنای فخر فروشی و مباهات كردن با زبان و گفتار است، بواسطه چيزي كه فرد آن را كمال خود مي‌پندارد. اين صفت ناپسند در حقيقت از اقسام [[تكبر]] شمرده شده و مفاسدي نيز از آن زائيده مي‌شود.
  
==تركيب انسان از جسم و نفس==
+
==معنای تفاخر==
  
انسان اعجوبه‌اي است مركب از دو عالم: يكي عالم ظاهري كه بدن گويند و مربوط به اين عالم خاكي است و آن ديگري گوهري است بس گرانقدر از جنس ملائكه مقدسه كه روحش نامند، اين بدن حكم مركبي را براي روح ايفاء مي‌كند كه بر آن سوار شده از جايگاه اصلي خود به اين عالم فاني قدم نهاده براي خود سودي كرده زاد و توشه‌اي جمع آورد و خود را به انواع كمالات بيارايد؛ آنگاه به زادگاه خود رجعت كند،<ref> نراقي، ملا احمد، معراج السعادة، مؤسسه انتشارات هجرت، تابستان 1375، چاپ سوم، ص 22. </ref> از جمله موانع راه ترقّي روح، صفت زشت و رذيله تفاخر است.
+
«تفاخر» از ریشه «فخر» بنا به گفته اهل لغت به معنای «بر همديگر نازیدن»<ref> عبدالرحيم صفي پور، منتهي الأدب في لغة العرب، انتشارات كتابخانه سنايي، واژه «فخر» </ref> و فخر فروشی است و در اصطلاح علماي [[اخلاق]]، افتخار يا مباهات به زبان است به واسطه چيزي كه آن را كمال خود مي‌پندارد مانند: مال، جاه و اولاد و یا مباهات به مکارم و محاسن. مباهات هم غالباً در حد باوري است كه بيرون از وجود مباهات كننده است و از اقسام [[تکبر|تكبّر]] بشمار مي‌رود، بنابراين آنچه كه در مذمت متكبّران بيان شده در مورد اينان نيز صادق است.<ref> ملا مهدي نراقي، جامع السعادات، ترجمه: كريم فيضي، انتشارات آل محمد صلی الله علیه و آله، 1385، ج 1، ص 497.</ref>
  
==معنا و مفهوم تفاخر==
+
== تفاخر در قرآن ==
 +
واژه «تفاخر» و مشتقاتش پنج بار در [[قرآن کریم]] آمده است:
  
تفاخر بنا به گفته اهل لغت «بر همديگر نازیدن»<ref> صفي پور، عبدالرحيم ابن عبدالكريم، منتهي الأدب في لغة العرب، انتشارات كتابخانه سنايي، واژه «فخر» </ref> است و در اصطلاح علماي اخلاق، تفاخر افتخار يا مباهات به زبان است به واسطه چيزي كه آن را كمال خود مي‌پندارد، مباهات هم غالباً در حد باوري است كه بيرون از وجود مباهات كننده است و از اقسام تكبّر بشمار مي‌رود بنابراين آنچه كه در مذمت متكبّران بيان شده در مورد اينان نيز صادق است.<ref> علامه نراقي، ملا مهدي، جامع السعادات، ترجمه: كريم فيضي، انتشارات آل محمد صلی الله علیه و آله، 1385، چاپ اول، ج 1، ص 497.</ref>
+
1: "… اِنّ اللَّهَ لایُحِبُّ مَنْ کانَ مُخْتالاُ '''فَخُوراً'''" (نساء، 36)
  
چنانكه خداي تعالي مي‌فرمايد: {{متن قرآن|«ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ»}}<ref>[[سوره زمر]]، آيه 72.</ref> داخل شويد در درهاي جهنم، در حالتي كه جاودانه و هميشه در آن خواهيد بود كه متكبران را (دوزخ) بسيار بدمنزلگاهي است.
+
2: "و لَئِنْ اَذَقْناه نَعْماءَ بَعْدَ ضَرّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبّ السّیئاتُ عَنّی انَِّهُ لَفَرِحٌ '''فخورٌ'''" (هود، 10)
  
امام جعفرصادق علیه السلام مي‌فرمايد: «إنّ المتكبّرين يُجعَلون في صور الذّرّ، يتوطّأهم الناس حتي يفرغ الله من الحساب»<ref> مرحوم كليني، يعقوب، اصول كافي، تصحيح علي اكبر غفاري، نشر دارالكتب الاسلاميه، 1375، چاپ ششم، ج 2، ص 311. </ref> متكبرين در روز قيامت به صورت مورچگان محشور خواهند شد و مردم ايشان را پايمال خواهند نمود تا خدا از حساب بندگان فارغ شود.
+
3: "وَ لاتُصَعِّرْ خدّکَ لٍلّناسِ وَ لاتَمْشِ فی الَأرْضِ مَرَحاً اِنَّ اللهَ لایُحِبُّ کُلَّ مُختالٍ '''فخورِ'''". لقمان، 18)
 +
 
 +
4: "اِعْلَمُوا اَنّما الحیوةُ الدنیا لَعِبٌ وَ لَهوٌ و زینَةٌ و '''تَفاخر''' بینکم و تکاثرٌ فی الاَمْوالِ و الاولادِ …" (حدید، 20)
 +
 
 +
5: "لِکَیْلا تَأسَوْا علَی ما فاتَکم وَ لاتَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ وَ اللهُ لا یُحِبَّ کُلَّ مُختالٍ '''فخورٍ'''" (حدید، 23)
 +
 
 +
در آیات فوق واژه «فَخُور» در چهار آیه قرآن بکار رفته و به معنای کسی است که مناقب و محاسن خود را به خاطر [[کبر]] و خودنمایی، برمی شمارد و برخی از مفسرین در تفسیر آیه 23 از سوره حدید، "فخور" را صیغه مبالغه گرفته و آن را به معنای کسی می دانند که زیاد افتخار و مباهات می کند، به توهم اینکه آنچه که از نعمتهای الهی دارد فقط به خاطر استحقاق و لیاقت خودش می باشد.  
  
 
==سبب تفاخر==
 
==سبب تفاخر==
  
اسباب تفاخر بسيار است كه برگشت همه آنها به اين است كه شخص متكبر و فخر فروش بخاطر كوچكي افق فكر و پستي همت و كم ظرفيتي خود، كمالي را در خويش توهم مي‌كند كه باعث عجب و خودبزرگ بيني او مي‌شود. چه بسا عارف نمايي كه به ديگران با ديده حقارت مي‌نگرد و حال آن كه آنچه در دست اوست مشتي مفاهيم و اصطلاحاتی است كه همه حجاب و بي ارتباط با معارف الهيه هستند.<ref> امام خميني، روح الله، چهل حديث، نشر مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني 1383، چاپ 29، ص 82.</ref>
+
اسباب تفاخر بسيار است كه برگشت همه آنها به اين است كه شخص [[تکبر|متكبر]] و فخر فروش بخاطر كوچكي افق فكر و پستي همت و كم ظرفيتي خود، كمالي را در خويش توهم مي‌كند كه باعث [[عجب|عُجب]] و خودبزرگ‌ بيني او مي‌شود. چه بسا عارف نمايي كه به ديگران با ديده حقارت مي‌نگرد و حال آن كه آنچه در دست اوست مشتي مفاهيم و اصطلاحاتی است كه همه حجاب و بي ارتباط با معارف الهيه هستند.<ref> امام خميني، چهل حديث، نشر مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني 1383، چاپ 29، ص 82.</ref>
  
 
==آثار سوء تفاخر==
 
==آثار سوء تفاخر==
  
با اندك دقتي در احوال صاحبان چنين صفتي بدست مي‌آيد كه اين رذيله و صفت زشت، انسان را از كمالات ظاهري و باطني و از لذائذ دنيوي و اخروي باز مي‌دارد و توليد بغض و عداوت كرده، انسان را از چشم خلائق انداخته و ناچيز مي‌كند. علاوه بر این که موجب ذلت در آخرت و خواري در آن عالم مي‌گردد همچنان كه از آيه شريفه و فرمايش امام صادق علیه السلام و روايات ديگر نمايان است.<ref> همان، ص 86.</ref>
+
با اندك دقتي در احوال صاحبان چنين صفتي بدست مي‌آيد كه اين رذيله و صفت زشت، [[انسان]] را از كمالات ظاهري و باطني و از لذائذ دنيوي و اخروي باز مي‌دارد و توليد بغض و عداوت كرده، انسان را از چشم خلائق انداخته و ناچيز مي‌كند. علاوه بر این که موجب [[ذلت نفس|ذلت]] و خواري در [[آخرت]] مي‌گردد،<ref> همان، ص 86.</ref> چنانكه خداي تعالي مي‌فرمايد: {{متن قرآن|«ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ»}}<ref>[[سوره زمر]]، آيه 72.</ref> داخل شويد در درهاي [[جهنم]]، در حالتي كه هميشه در آن خواهيد بود كه متكبران را بسيار بدمنزلگاهي است.
 +
 
 +
[[امام جعفرصادق]] علیه السلام مي‌فرمايد: «إنّ المتكبّرين يُجعَلون في صور الذّرّ، يتوطّأهم الناس حتي يفرغ الله من الحساب»؛<ref> شیخ كليني، اصول كافي، تصحيح علي اكبر غفاري، نشر دارالكتب الاسلاميه، 1375، چاپ ششم، ج 2، ص 311. </ref> متكبرين در روز [[قيامت]] به صورت مورچگان محشور خواهند شد و مردم ايشان را پايمال خواهند نمود تا خدا از حساب بندگان فارغ شود.
  
 
==علاج تفاخر==
 
==علاج تفاخر==
  
علاج عملي آن بدين گونه است كه دامن همت به كمر زده و در مورد مفاسد و مهلكاتي كه در سر راه صاحب اين صفت زشت و خانمان سوز قرار دارد با ديده عبرت، نظري افكند و به خود بازگردد كه اول، نطفه‌اي بيش نبود و در آخر غير از لاشه‌اي بدبو چيزي نخواهد بود. پس چنين آغاز و چنان سرانجامي، شايستگي افتخار و نازفروشي را ندارد و دیگر این که خود را بر ضد این رذیله كه تحقير و ترجيح غير بر نفس خویش است به زبان و گفتار وا دارد و براي خداي تعالي كه بزرگي فقط شايسته و خلق اوست، تواضع و فروتني كند.<ref>همان، ص 93-99؛ نراقي، ملا احمد، معراج السعادة، ص 292-293.</ref>
+
علاج عملي تفاخر بدين گونه است كه دامن همت به كمر زده و در مورد مفاسد و مهلكاتي كه در سر راه صاحب اين صفت زشت و خانمان سوز قرار دارد با ديده [[عبرت]]، نظري افكند و به خود بازگردد، كه اول نطفه‌اي بيش نبود و در آخر غير از لاشه‌اي بدبو چيزي نخواهد بود؛ پس چنين آغاز و چنان سرانجامي، شايستگي افتخار و نازفروشي را ندارد.  
  
بنابراین تفاخر مباهات كردن با زبان و گفتار است، بواسطه چيزي كه آن را كمال خود مي‌پندارد و اين صفت ناپسند در حقيقت از اقسام تكبر شمرده مي‌شود و تفاخر مفاسدي بر آن مترّتب است و مفاسدي نيز از آن زائيده مي‌شود.
+
دیگر این که خود را بر ضد این رذیله - كه تحقير و ترجيح غير بر نفس خویش است - به زبان و گفتار وا دارد و براي خداي تعالي كه بزرگي فقط شايسته و خلق اوست، [[تواضع]] و فروتني كند.<ref>همان، ص 93-99؛ ملا احمد نراقي، معراج السعادة، ص 292-293.</ref>
  
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
اصغر صفرزاده، تفاخر، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: 12 اردیبهشت 1391.
+
 
 +
* "تفاخر"، [http://www.pajoohe.ir دانشنامه پژوهه]، اصغر صفرزاده، تاریخ بازیابی: 12 اردیبهشت 1391.
 +
* "تفاخر در قرآن"، مجله اندیشه صادق، محمدرضا آرام، شماره 15، در دسترس: [https://hawzah.net/fa/Article/View/89100/%D8%AA%D9%81%D8%A7%D8%AE%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86 پایگاه اطلاع رسانی حوزه].
  
 
[[رده:صفات ناپسند]]
 
[[رده:صفات ناپسند]]
 
[[رده:اخلاق اجتماعی]]
 
[[رده:اخلاق اجتماعی]]

نسخهٔ ‏۱۶ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۲۹

از جمله موانع راه ترقّي روح انسان، صفت زشت و رذيله «تفاخر» است و آن، به معنای فخر فروشی و مباهات كردن با زبان و گفتار است، بواسطه چيزي كه فرد آن را كمال خود مي‌پندارد. اين صفت ناپسند در حقيقت از اقسام تكبر شمرده شده و مفاسدي نيز از آن زائيده مي‌شود.

معنای تفاخر

«تفاخر» از ریشه «فخر» بنا به گفته اهل لغت به معنای «بر همديگر نازیدن»[۱] و فخر فروشی است و در اصطلاح علماي اخلاق، افتخار يا مباهات به زبان است به واسطه چيزي كه آن را كمال خود مي‌پندارد مانند: مال، جاه و اولاد و یا مباهات به مکارم و محاسن. مباهات هم غالباً در حد باوري است كه بيرون از وجود مباهات كننده است و از اقسام تكبّر بشمار مي‌رود، بنابراين آنچه كه در مذمت متكبّران بيان شده در مورد اينان نيز صادق است.[۲]

تفاخر در قرآن

واژه «تفاخر» و مشتقاتش پنج بار در قرآن کریم آمده است:

1: "… اِنّ اللَّهَ لایُحِبُّ مَنْ کانَ مُخْتالاُ فَخُوراً" (نساء، 36)

2: "و لَئِنْ اَذَقْناه نَعْماءَ بَعْدَ ضَرّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ ذَهَبّ السّیئاتُ عَنّی انَِّهُ لَفَرِحٌ فخورٌ" (هود، 10)

3: "وَ لاتُصَعِّرْ خدّکَ لٍلّناسِ وَ لاتَمْشِ فی الَأرْضِ مَرَحاً اِنَّ اللهَ لایُحِبُّ کُلَّ مُختالٍ فخورِ". لقمان، 18)

4: "اِعْلَمُوا اَنّما الحیوةُ الدنیا لَعِبٌ وَ لَهوٌ و زینَةٌ و تَفاخر بینکم و تکاثرٌ فی الاَمْوالِ و الاولادِ …" (حدید، 20)

5: "لِکَیْلا تَأسَوْا علَی ما فاتَکم وَ لاتَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ وَ اللهُ لا یُحِبَّ کُلَّ مُختالٍ فخورٍ" (حدید، 23)

در آیات فوق واژه «فَخُور» در چهار آیه قرآن بکار رفته و به معنای کسی است که مناقب و محاسن خود را به خاطر کبر و خودنمایی، برمی شمارد و برخی از مفسرین در تفسیر آیه 23 از سوره حدید، "فخور" را صیغه مبالغه گرفته و آن را به معنای کسی می دانند که زیاد افتخار و مباهات می کند، به توهم اینکه آنچه که از نعمتهای الهی دارد فقط به خاطر استحقاق و لیاقت خودش می باشد.

سبب تفاخر

اسباب تفاخر بسيار است كه برگشت همه آنها به اين است كه شخص متكبر و فخر فروش بخاطر كوچكي افق فكر و پستي همت و كم ظرفيتي خود، كمالي را در خويش توهم مي‌كند كه باعث عُجب و خودبزرگ‌ بيني او مي‌شود. چه بسا عارف نمايي كه به ديگران با ديده حقارت مي‌نگرد و حال آن كه آنچه در دست اوست مشتي مفاهيم و اصطلاحاتی است كه همه حجاب و بي ارتباط با معارف الهيه هستند.[۳]

آثار سوء تفاخر

با اندك دقتي در احوال صاحبان چنين صفتي بدست مي‌آيد كه اين رذيله و صفت زشت، انسان را از كمالات ظاهري و باطني و از لذائذ دنيوي و اخروي باز مي‌دارد و توليد بغض و عداوت كرده، انسان را از چشم خلائق انداخته و ناچيز مي‌كند. علاوه بر این که موجب ذلت و خواري در آخرت مي‌گردد،[۴] چنانكه خداي تعالي مي‌فرمايد: «ادْخُلُوا أَبْوَابَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا فَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ»[۵] داخل شويد در درهاي جهنم، در حالتي كه هميشه در آن خواهيد بود كه متكبران را بسيار بدمنزلگاهي است.

امام جعفرصادق علیه السلام مي‌فرمايد: «إنّ المتكبّرين يُجعَلون في صور الذّرّ، يتوطّأهم الناس حتي يفرغ الله من الحساب»؛[۶] متكبرين در روز قيامت به صورت مورچگان محشور خواهند شد و مردم ايشان را پايمال خواهند نمود تا خدا از حساب بندگان فارغ شود.

علاج تفاخر

علاج عملي تفاخر بدين گونه است كه دامن همت به كمر زده و در مورد مفاسد و مهلكاتي كه در سر راه صاحب اين صفت زشت و خانمان سوز قرار دارد با ديده عبرت، نظري افكند و به خود بازگردد، كه اول نطفه‌اي بيش نبود و در آخر غير از لاشه‌اي بدبو چيزي نخواهد بود؛ پس چنين آغاز و چنان سرانجامي، شايستگي افتخار و نازفروشي را ندارد.

دیگر این که خود را بر ضد این رذیله - كه تحقير و ترجيح غير بر نفس خویش است - به زبان و گفتار وا دارد و براي خداي تعالي كه بزرگي فقط شايسته و خلق اوست، تواضع و فروتني كند.[۷]

پانویس

  1. عبدالرحيم صفي پور، منتهي الأدب في لغة العرب، انتشارات كتابخانه سنايي، واژه «فخر»
  2. ملا مهدي نراقي، جامع السعادات، ترجمه: كريم فيضي، انتشارات آل محمد صلی الله علیه و آله، 1385، ج 1، ص 497.
  3. امام خميني، چهل حديث، نشر مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني 1383، چاپ 29، ص 82.
  4. همان، ص 86.
  5. سوره زمر، آيه 72.
  6. شیخ كليني، اصول كافي، تصحيح علي اكبر غفاري، نشر دارالكتب الاسلاميه، 1375، چاپ ششم، ج 2، ص 311.
  7. همان، ص 93-99؛ ملا احمد نراقي، معراج السعادة، ص 292-293.

منابع