سید اسدالله لاجوردی: تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) (ویرایش) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
{{منبع الکترونیکی معتبر}} | {{منبع الکترونیکی معتبر}} | ||
− | + | '''شهید سید اسدالله لاجوردی''' (۱۳۷۷-۱۳۱۴ ش)، عضو هئیت مؤتلفه اسلامی و از مبارزان فعال در دوران انقلاب اسلامی [[ایران]] بود. وی پس از انقلاب، مسؤلیت دادستانی انقلاب اسلامی را بر عهده گرفت و در زمان تصدی مسؤلیت زندانها، منشأ خدمات خیر فراوانی شد و سرانجام توسط [[نفاق|منافقین]] به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید. | |
− | + | [[پرونده:Lajvardi.jpg|بندانگشتی|شهید سید اسدالله لاجوردی]] | |
− | |||
− | + | == تحصیلات == | |
+ | سید اسدالله لاجوردی فرزند سید علیاکبر، سال ۱۳۱۴ شمسی در یکی از محلات جنوبی [[تهران]] در خانواهای مذهبی چشم به جهان گشود. | ||
− | + | تحصیلات ابتدایی سید اسدالله از سال ۱۳۲۰ همزمان با جنگ جهانی دوم آغاز گردید و با مشکلاتی مانند قحطی، تورم و ناامنی ناشی از جنگ به پایان رسید. سال ۱۳۲۷ پای به دبیرستان نهاد او برای تأمین معاش خانوادهاش همزمان با تحصیل در چوب فروشی پدرش نیز کار میکرد. | |
− | + | سید اسدالله پس از دو سال تحصیل در مقطع دبیرستان ترک تحصیل کرد و به فراگیری علوم حوزوی پرداخت. شرح لمعه و اصول و منطق را در مسجد شاهچراغ نزد استاد شاهچراغی و [[فقه]] را نزد مرحوم سید مرتضی لنگرودی فراگرفت. آشنایی با حاج صادق امانی حاصل آن دوران است. دوستی آنها با وصلت حاج صادق امانی با خواهر سید اسدالله مستحکمتر شد و نقطه عطفی در زندگی مبارزاتی وی محسوب میگردد. | |
− | + | او همراه حاج صادق امانی، محمدصادق اسلامی گیلانی و حسین رحمانی، [[ادبیات عرب|ادبیات عرب]] را به خوبی و علوم حوزوی را در حد کفایه آموخت و به دلیل هوش و ذکاوت و قدرت و استنباط بالا به [[تفسیر قرآن|تفسیر قرآن]] پرداخت و به جلسات بحث [[مرتضی مطهری|شهید مطهری]] نیز راه یافت. | |
− | + | == فعالیتهای سیاسی == | |
+ | سید اسدالله لاجوردی و همراهانش به مرور تحت رهنمودهای علمای متعهدی همچون [[شهید بهشتی|شهید آیتالله بهشتی]] و [[مرتضی مطهری|شهید استاد مطهری]] ـ گردانندگان سه هئیت مذهبی تهران ـ و همچنین آشنایی گروههای مختلف با [[امام خمینی|امام خمینی]] و توصیه ایشان به همبستگی میان گروهها، تصمیم به ائتلاف و ایجاد تشکل در راستای مبارزه با رژیم ستمشاهی گرفتند که به شکلگیری هئیت مؤتلفه اسلامی انجامید. با این رویداد، مبارزات امام خمینی با رژیم شکل تازهای به خود گرفت. | ||
− | + | امام در اعتراض به اقدامات رژیم، نوروز سال ۱۳۴۲ را که مصادف با وفات [[امام صادق علیه السلام|امام جعفر صادق]] علیه السلام بود، عزای عمومی اعلام نمود و رژیم تصمیم گرفت با انجام اقداماتی شدید روحانیون را مرعوب ساخته و آنها را از صحنه سیاست دور نماید. بنابراین روز ۲ فروردین ۱۳۴۲ گروهی از سربازان گارد شاهنشاهی مجلس [[روضه خوانی|روضهخوانی]] و عزای [[سید محمدرضا موسوی گلپایگانی|آیتالله گلپایگانی]] را که در [[مدرسه فیضیه|مدرسه فیضیه]] قم برگزار شده بود، برهم زده و به ضرب و شتم مردم و روحانیون پرداختند. واقعه مدرسه فیضیه قم و سخنرانی تاریخی امام در روز ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ که منجر به دستگیری ایشان و قیام ۱۵ خرداد گردید، موجب تظاهرات عده بسیاری از مردم شهرهای [[قم]] و [[تهران]] شد. یک شاخه از تظاهرات نیز قرار بود از منزل سید اسدالله لاجوردی شروع شود. | |
− | + | به دنبال اقدامات خشونتبار رژیم، هئیت مؤتلفه تصمیم به فعالیت مسلحانه گرفت و به دنبال تصویب طرح کاپیتولاسیون توسط حسنعلی منصور و ترور وی، لاجوردی دستگیر شد و پس از مدتی از زندان شهربانی آزاد گردید. بعد از آزادی او از زندان، تحقیقات در مورد قتل منصور ادامه یافت و [[ساواک]] که به نقش هئیت مؤتلفه اسلامی در برنامهریزی و اجرای قتل منصور پی برده بود، در ۱۳ اسفند ۱۳۴۳ منزل لاجوردی را دوباره بازرسی و بعد از دو روز او را به اتهام عضویت در هئیت مؤتلفه دستگیر کرد و به زندان قزلقلعه منتقل ساخت و تحت بازجویی و شکنجههای طاقتفرسا قرار داد. | |
− | + | ولی لاجوردی با استقامتی ستودنی در برابر بازجویان پایداری نمود و در نهایت به ۱۸ ماه حبس تأدیبی محکوم گردید. او پس از آزادی از زندان شغل خود را تغییر داد و در شکلگیری مؤسسه بنیاد تعاون و رفاه اسلامی نقش مؤثری ایفا نمود. مبارزات مخفیانه لاجوردی تا سال ۱۳۴۷ از دید مأموران ساواک پنهان ماند و در این مدت به ساماندهی افراد مذهبی در چارچوب جلسات سیار همت گماشت. | |
− | + | او در ادامه مبارزات خود با ورود سرمایهگذاران آمریکایی به [[ایران|ایران]] در فروردین ۱۳۴۹، مبادرت به تکثیر اعلامیهای تحت عنوان «گامی دیگر در راه تشدید غارتگری» نمود و در اردیبهشت همان سال دستگیر شد و در زیر شکنجههای ددمنشانه دژخیمان ساواک، کمرش شکست و بینایی یک چشم خود را نیز تا حد زیادی از دست داد و به چهار سال حبس محکوم گردید و مرد پولادین زندانها لقب گرفت. | |
− | + | سومین دوران زندان وی ۳۰ فروردین ۱۳۵۳ پایان گرفت.<ref>اسطوره مقاومت: شهید سید اسدالله لاجوردی، ج۱، تهران: آخرین پیام، ۱۳۸۴، صص ۹۱-۱۲۴.</ref> با توجه به آگاهی ساواک از روحیه مبارزهطلبانه سید اسدالله، بعد از آزادی نیز او را تحت کنترل و مراقبت شدید قرار داد و در تاریخ هفتم اسفند ۱۳۵۳ مجدداً وی را دستگیر و به ۱۸ ماه حبس جنایی محکوم نمود. | |
+ | |||
+ | سال ۱۳۵۶ همزمان با اوجگیری حرکتهای مردمی و شکلگیری انقلاب اسلامی در ۲۷ مرداد ۱۳۵۶، همراه با عده زیادی از زندان آزاد شد و برای ادامه مبارزه به همرزمان و همسنگران دیرینه خود پیوست. او در کمیته استقبال از [[امام خمینی|امام خمینی]] بسیار فعال بود و با پیروزی انقلاب اسلامی مسؤلیت دادستانی انقلاب اسلامی را بر عهده گرفت. | ||
+ | |||
+ | لاجوردی در زمان تصدی مسؤلیت زندانها منشأ خدمات خیر فراوانی شد که از جمله میتوان به ایجاد کارگاههای مختلف برای یادگیری حرفههای گوناگون و امرار معاش زندانیان پس از آزادی و ریشهکن کردن بیسوادی در میان زندانیان اشاره نمود. وی معتقد بود بسیاری از زندانیانی که حکم اعدام برایشان صادر شده، نباید اعدام شوند و همه تلاش خود را برای بازپروری و نجات آنها از مرگ میکرد. | ||
+ | |||
+ | == شهادت == | ||
+ | شهید سید اسدالله لاجوردی سرانجام در سال ۱۳۷۷ شمسی، در حالی که هیچ سمت رسمی نداشت، در محل کسب خود در بازار [[تهران]] توسط دو نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق ([[نفاق|منافقین]]) به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
− | <references/> | + | <references /> |
==منابع== | ==منابع== | ||
− | * | + | |
+ | *ویدا معزینیا، سید اسدالله لاجوردی، [http://www.iichs.org/index.asp?id=956&doc_cat=7 موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران]، تاریخ بازیابی: ۸ آذر ماه ۱۳۹۲. | ||
[[رده:شخصیت های سیاسی]] | [[رده:شخصیت های سیاسی]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۲ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۳۱
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
شهید سید اسدالله لاجوردی (۱۳۷۷-۱۳۱۴ ش)، عضو هئیت مؤتلفه اسلامی و از مبارزان فعال در دوران انقلاب اسلامی ایران بود. وی پس از انقلاب، مسؤلیت دادستانی انقلاب اسلامی را بر عهده گرفت و در زمان تصدی مسؤلیت زندانها، منشأ خدمات خیر فراوانی شد و سرانجام توسط منافقین به شهادت رسید.
تحصیلات
سید اسدالله لاجوردی فرزند سید علیاکبر، سال ۱۳۱۴ شمسی در یکی از محلات جنوبی تهران در خانواهای مذهبی چشم به جهان گشود.
تحصیلات ابتدایی سید اسدالله از سال ۱۳۲۰ همزمان با جنگ جهانی دوم آغاز گردید و با مشکلاتی مانند قحطی، تورم و ناامنی ناشی از جنگ به پایان رسید. سال ۱۳۲۷ پای به دبیرستان نهاد او برای تأمین معاش خانوادهاش همزمان با تحصیل در چوب فروشی پدرش نیز کار میکرد.
سید اسدالله پس از دو سال تحصیل در مقطع دبیرستان ترک تحصیل کرد و به فراگیری علوم حوزوی پرداخت. شرح لمعه و اصول و منطق را در مسجد شاهچراغ نزد استاد شاهچراغی و فقه را نزد مرحوم سید مرتضی لنگرودی فراگرفت. آشنایی با حاج صادق امانی حاصل آن دوران است. دوستی آنها با وصلت حاج صادق امانی با خواهر سید اسدالله مستحکمتر شد و نقطه عطفی در زندگی مبارزاتی وی محسوب میگردد.
او همراه حاج صادق امانی، محمدصادق اسلامی گیلانی و حسین رحمانی، ادبیات عرب را به خوبی و علوم حوزوی را در حد کفایه آموخت و به دلیل هوش و ذکاوت و قدرت و استنباط بالا به تفسیر قرآن پرداخت و به جلسات بحث شهید مطهری نیز راه یافت.
فعالیتهای سیاسی
سید اسدالله لاجوردی و همراهانش به مرور تحت رهنمودهای علمای متعهدی همچون شهید آیتالله بهشتی و شهید استاد مطهری ـ گردانندگان سه هئیت مذهبی تهران ـ و همچنین آشنایی گروههای مختلف با امام خمینی و توصیه ایشان به همبستگی میان گروهها، تصمیم به ائتلاف و ایجاد تشکل در راستای مبارزه با رژیم ستمشاهی گرفتند که به شکلگیری هئیت مؤتلفه اسلامی انجامید. با این رویداد، مبارزات امام خمینی با رژیم شکل تازهای به خود گرفت.
امام در اعتراض به اقدامات رژیم، نوروز سال ۱۳۴۲ را که مصادف با وفات امام جعفر صادق علیه السلام بود، عزای عمومی اعلام نمود و رژیم تصمیم گرفت با انجام اقداماتی شدید روحانیون را مرعوب ساخته و آنها را از صحنه سیاست دور نماید. بنابراین روز ۲ فروردین ۱۳۴۲ گروهی از سربازان گارد شاهنشاهی مجلس روضهخوانی و عزای آیتالله گلپایگانی را که در مدرسه فیضیه قم برگزار شده بود، برهم زده و به ضرب و شتم مردم و روحانیون پرداختند. واقعه مدرسه فیضیه قم و سخنرانی تاریخی امام در روز ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ که منجر به دستگیری ایشان و قیام ۱۵ خرداد گردید، موجب تظاهرات عده بسیاری از مردم شهرهای قم و تهران شد. یک شاخه از تظاهرات نیز قرار بود از منزل سید اسدالله لاجوردی شروع شود.
به دنبال اقدامات خشونتبار رژیم، هئیت مؤتلفه تصمیم به فعالیت مسلحانه گرفت و به دنبال تصویب طرح کاپیتولاسیون توسط حسنعلی منصور و ترور وی، لاجوردی دستگیر شد و پس از مدتی از زندان شهربانی آزاد گردید. بعد از آزادی او از زندان، تحقیقات در مورد قتل منصور ادامه یافت و ساواک که به نقش هئیت مؤتلفه اسلامی در برنامهریزی و اجرای قتل منصور پی برده بود، در ۱۳ اسفند ۱۳۴۳ منزل لاجوردی را دوباره بازرسی و بعد از دو روز او را به اتهام عضویت در هئیت مؤتلفه دستگیر کرد و به زندان قزلقلعه منتقل ساخت و تحت بازجویی و شکنجههای طاقتفرسا قرار داد.
ولی لاجوردی با استقامتی ستودنی در برابر بازجویان پایداری نمود و در نهایت به ۱۸ ماه حبس تأدیبی محکوم گردید. او پس از آزادی از زندان شغل خود را تغییر داد و در شکلگیری مؤسسه بنیاد تعاون و رفاه اسلامی نقش مؤثری ایفا نمود. مبارزات مخفیانه لاجوردی تا سال ۱۳۴۷ از دید مأموران ساواک پنهان ماند و در این مدت به ساماندهی افراد مذهبی در چارچوب جلسات سیار همت گماشت.
او در ادامه مبارزات خود با ورود سرمایهگذاران آمریکایی به ایران در فروردین ۱۳۴۹، مبادرت به تکثیر اعلامیهای تحت عنوان «گامی دیگر در راه تشدید غارتگری» نمود و در اردیبهشت همان سال دستگیر شد و در زیر شکنجههای ددمنشانه دژخیمان ساواک، کمرش شکست و بینایی یک چشم خود را نیز تا حد زیادی از دست داد و به چهار سال حبس محکوم گردید و مرد پولادین زندانها لقب گرفت.
سومین دوران زندان وی ۳۰ فروردین ۱۳۵۳ پایان گرفت.[۱] با توجه به آگاهی ساواک از روحیه مبارزهطلبانه سید اسدالله، بعد از آزادی نیز او را تحت کنترل و مراقبت شدید قرار داد و در تاریخ هفتم اسفند ۱۳۵۳ مجدداً وی را دستگیر و به ۱۸ ماه حبس جنایی محکوم نمود.
سال ۱۳۵۶ همزمان با اوجگیری حرکتهای مردمی و شکلگیری انقلاب اسلامی در ۲۷ مرداد ۱۳۵۶، همراه با عده زیادی از زندان آزاد شد و برای ادامه مبارزه به همرزمان و همسنگران دیرینه خود پیوست. او در کمیته استقبال از امام خمینی بسیار فعال بود و با پیروزی انقلاب اسلامی مسؤلیت دادستانی انقلاب اسلامی را بر عهده گرفت.
لاجوردی در زمان تصدی مسؤلیت زندانها منشأ خدمات خیر فراوانی شد که از جمله میتوان به ایجاد کارگاههای مختلف برای یادگیری حرفههای گوناگون و امرار معاش زندانیان پس از آزادی و ریشهکن کردن بیسوادی در میان زندانیان اشاره نمود. وی معتقد بود بسیاری از زندانیانی که حکم اعدام برایشان صادر شده، نباید اعدام شوند و همه تلاش خود را برای بازپروری و نجات آنها از مرگ میکرد.
شهادت
شهید سید اسدالله لاجوردی سرانجام در سال ۱۳۷۷ شمسی، در حالی که هیچ سمت رسمی نداشت، در محل کسب خود در بازار تهران توسط دو نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به شهادت رسید و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
پانویس
- ↑ اسطوره مقاومت: شهید سید اسدالله لاجوردی، ج۱، تهران: آخرین پیام، ۱۳۸۴، صص ۹۱-۱۲۴.
منابع
- ویدا معزینیا، سید اسدالله لاجوردی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، تاریخ بازیابی: ۸ آذر ماه ۱۳۹۲.