شهید مرتضی جاویدی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
شهيد مرتضي جاويدي معروف به اشلو در سال 1337 در روستاي جليان فسا دیده به جهان گشود و در عملیات کربلای 5، سال 1365 به شهادت رسید.
+
'''سردار شهيد مرتضي جاويدي''' (1365-1337 ش) از فرماندهان مجاهد دوران جنگ تحمیلی بود که سال 1365، در عملیات کربلای 5 در شلمچه به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید.
  
== زندگینامه ==
+
==زندگی‌نامه==
در بیست و دوم تير سال 1337 در روستاي جليان فسا کودکي در يک خانواده مستضعف و مذهبي به دنيا آمد خانواده اش او را مرتضي ناميدند .
+
مرتضي جاویدی در بیست و دوم تير سال 1337 در روستاي جليان فسا (استان فارس) در خانواده ای مذهبي به دنيا آمد.
همزمان با تحصيل به کارهاي مختلفي چون دامپروري و کشاورزي مشغول گرديد تا بدينوسيله علاوه بر تأمين هزينه تحصيل به امرار معاش خانواده کمک نمايد. وي تحصيلات خود را در سال ۱۳۵۶ با مدرک ديپلم تجربي با موفقيت به پايان رساند.
+
همزمان با تحصيل به کارهاي مختلفي چون دامپروري و کشاورزي مشغول گرديد. وي تحصيلات خود را در سال ۱۳۵۶ با مدرک ديپلم تجربي با موفقيت به پايان رساند.
شهيد جاويدي که برحسب دستور امام خميني(ره) مبني بر ترک پادگان ها از خدمت سربازي در رژيم ستم شاهي امتناع ورزيد ،پس از پيروزي انقلاب با انگيزه اي متعالي به جمع آفتابي پاسداران پيوست و به عضويت اين نهاد مردمي در آمد. تمام دوران حضور در سپاه در صحنه هاي خطر در داخل و خارج از کشور همیشه پیش قدم بود.
 
  
== فعالیتهای شهید در دوران دفاع مقدس ==
+
مرتضي پس از اخذ مدرک دیپلم تجربی عازم خدمت نظام‌وظیفه گشت، اما پس از مدت کوتاهی به دستور [[امام خمینی|امام خميني]](ره)  محل خدمت خود را ترک نمود. جاويدي در زمان اوج مبارزات مردم علیه ظلم حکومت پهلوی بارها توسط ساواک دستگیر و مورد شکنجه قرار گرفت.
  
پس از شروع جنگ تحميلي به خوزستان رفت و عاشقانه در عملياهاي مختلف شرکت کرد. او در ابتدا فرمانده گردان 941 بود.
+
وی پس از پيروزي انقلاب با انگيزه اي متعالي به جمع پاسداران پيوست و به عضويت اين نهاد مردمي در آمد. تمام دوران حضور در سپاه در صحنه هاي خطر در داخل و خارج از کشور همیشه پیش قدم بود.
  
در عملیات والفجر مقدماتي ، گردان فجر و گردان 941 در مجاورت يکديگر عملیات داشتند . یک شب قبل از شروع عمليات «شهيد کيهان پور» به شهادت رسيد و در حین عمليات هم «جليل اسلامي» فرمانده گردان فجر مجروح شد. «مرتضي» به ناچار در حاليکه گردان 941 را هدايت مي کرد هدايت گردان فجر را هم به عهده گرفت و از همان تاريخ به بعد فرمانده گردان فجر شد.
+
==حضور در دوران دفاع مقدس==
  
«جلیل اسلامی» پس از بهبودی و بازگشت به جبهه «مرتضی» را فرمانده گردان فجر می دانست و «مرتضی» نیز «جلیل» را فرمانده گردان فجر مي خواند . تا اینکه شهید «جلیل اسلامی» در عملیات بدر مفقودالاثر شد .
+
پس از شروع جنگ تحميلي به خوزستان رفت و عاشقانه در عملياهاي مختلف شرکت کرد. او در ابتدا فرمانده گردان 941 بود.
  
گردان فجر تقريباً در تمام عملياتها، از جمله والفجر 1 ، 2 ، 4 ، 8 خيبر، بدر، کربلاي 4 و 5 و 8 کربلاي 10 ، بيت المقدس 7 ، والفجر 10 و... شرکت کرد و در همه جا به تکليف الهي خود عمل نمود و «مرتضی» گردان را براي خدمت به اسلام مي خواست .
+
در عملیات والفجر مقدماتي، گردان فجر و گردان 941 در مجاورت يکديگر عملیات داشتند. یک شب قبل از شروع عمليات «شهيد کيهان پور» به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسيد و در حین عمليات هم «جليل اسلامي» فرمانده گردان فجر مجروح شد. «مرتضي» به ناچار در حاليکه گردان 941 را هدايت مي کرد، هدايت گردان فجر را هم به عهده گرفت و از همان تاريخ به بعد فرمانده گردان فجر شد.
 
مجاهدات این شهيد عزيز منحصر به گردان فجر نبود بلکه قبل از تأسيس گردان فجر از ابتدا در جنگ حضور همه جانبه داشت و در مناطق عملياتي مختلف از جمله: عمليات ثامن الائمه ( شکست حصر آبادان ) - طريق القدس ( آزادي بستان ) فتح المبين بيت المقدس و آزادي خرمشهر - کرخه نور و کردستان و همه جاي جبهه هاي نبرد فداکاري هاي زيادي نمود.
 
  
==چرا شهید جاویدی را اشلو نامیدند ==
+
گردان فجر تقريباً در تمام عملياتها، از جمله والفجر 1، 2، 4، 8، خيبر، بدر، کربلاي 4 و 5 و 8 و 10، بيت المقدس 7، والفجر 10 و... شرکت کرد و در همه جا به تکليف الهي خود عمل نمود و «مرتضی» گردان را براي خدمت به [[اسلام]] مي خواست.
  
«مرتضی» با زبان عربی با عراقی ها حرف می زد و تکیه کلامش روی کلمه اشلو بود که مخفف همان «ای شی لونک » رنگ و روت چطوره بود .                                        
+
در عملیات والفجر، پادگان عظیم حاج عمران و... توسط رزمندگان دلیر اسلام به تصرف درآمده بود و در این راستا گردان فجر از سه طرف در تپه بردزرد محاصره‌ی شدید نیرو‌های بعثی بود و تنها یک راه عقب‌نشینی وجود داشت که این گردان به مدت چهار روز با ده‌ها شهید و زخمی و اسیر با دشمن زبون در جنگ بود و هراسی به خود راه نمی‌داد. ساعتی از روز پنجم گذشته، صدای بی سیم فرماندهان منطقه عملیاتی از جمله [[شهید صیاد شیرازی]]، سرلشکر محسن رضائی و جمع دیگر از فرماندهان عملیاتی مبنی بر این که: برادر جاویدی، گردان شما در محاصره‌ی شدید دشمن می‌باشد. عقب‌نشینی کنید. این شهید بزرگوار پاسخ به آنان داد که: «نمی‌گذارم اُحُد دیگر تکرار شود».
او هر روز صبح به فاصله هفتاد ، هشتاد متری عراقی ها ، روی خاکریز می ایستاد و دست هایش را دور دهان حلقه می کرد وبرای عراقی ها سخنرانی می کرد :
 
اشلونک ... یا اخی ... صباح الخیر ! (یعنی رنگ وروت چطوره ... حال وروزت چطوره ...)
 
  
ظهر دوباره همان آش و همان کاسه ! مرتضی دست بردار نبود وروز روشن ، جلو چشم عراقی ها روی خاکریز می رفت و برای دشمن کلاس عقیدتی می گذاشت . گاهی هم از پشت بلندگو سوره واقعه را می خواند. اما جواب عراقی ها توپ و تفنگ بود.
+
پس از پیروزی این عملیات، اکثریت فرماندهان و رزمندگان نزد [[امام خمینی|حضرت‌ امام]] به [[تهران]] رفتند و سرلشکر رضایی موضوع را با حضرت امام در میان می‌گذارد. و امام بر پیشانی این شهید بوسه می‌زند. شهید صیاد شیرازی می گوید در تمام دورانی که همراه رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس خدمت حضرت امام می رسیم، فقط یک بار دیدم که امام رزمنده ای را در آغوش گرفت و پیشانی اش را بوسید، و آن کسی نبود جز شهید مرتضی جاویدی.
  
این عمل مرتضی ترس و وحشت در دل نیروهای دشمن انداخت به صورتی که عراقی ها برای سرش جایزه گذاشتند . و او معرف شد به «اشلو» ...
+
مجاهدات این شهيد عزيز منحصر به گردان فجر نبود بلکه قبل از تأسيس گردان فجر از ابتدا در جنگ حضور همه جانبه داشت و در مناطق عملياتي مختلف از جمله: عمليات ثامن الائمه (شکست حصر آبادان) - طريق القدس (آزادي بستان) فتح المبين، بيت المقدس و آزادي [[خرمشهر]]، کرخه نور و کردستان و همه جاي جبهه هاي نبرد فداکاري هاي زيادي نمود.
  
==نحوه شهادت ==
+
==شهادت==
  
«شهید مرتضي جاويدي» سرانجام پس از مبارزات و مجاهدات خستگي ناپذير در هفتم بهمن ماه 1365 در عمليات کربلاي 5 پس از روزها تلاش و جهاد به آرزوي هميشگي خود رسيد.این شهید بزرگوار سرانجام در زادگاهش آرام گرفت.  
+
«شهید مرتضي جاويدي» سرانجام پس از مبارزات و مجاهدات خستگي ناپذير در هفتم بهمن ماه 1365 در عمليات کربلاي 5 به آرزوي هميشگي خود رسيد و در زادگاهش به خاک سپرده شد.  
 
خاطرات و زندگینامه این شهید در کتابی با عنوان "تپه های جاویدی و راز اشلو" (نویسنده اکبر صحرایی) به چاپ رسیده است.
 
خاطرات و زندگینامه این شهید در کتابی با عنوان "تپه های جاویدی و راز اشلو" (نویسنده اکبر صحرایی) به چاپ رسیده است.
  
==وصیتنامه==
+
==وصیت‌نامه شهید==
... نمی دانم چه کرده ام که شهید نمی شوم . شاید قلبم سیاه است. خدا رحمت کند حاج محمود ستوده را ، وقتی با هم صحبت می کردیم ، می گفتیم اگر جنگ تمام شود و ما زنده باشیم ، چه کار کنیم؟ واقعا نمی شود زندگی کرد و به صورت خانوادهای شهدا نگاه کرد... و این جاست که ما و جاماندگان از قافله نور باید بگوییم خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند ...
+
... نمی دانم چه کرده ام که شهید نمی شوم. شاید قلبم سیاه است. خدا رحمت کند حاج محمود ستوده را ، وقتی با هم صحبت می کردیم ، می گفتیم اگر جنگ تمام شود و ما زنده باشیم، چه کار کنیم؟ واقعا نمی شود زندگی کرد و به صورت خانواده های شهدا نگاه کرد... و این جاست که ما و جاماندگان از قافله نور باید بگوییم خوشا به حال آنان که با [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رفتند ... .
 +
 
 +
==منابع==
  
== منبع==
+
* نوید شاهد.
 +
* دانش‌نامه فرهنگ ایثار، جهاد و شهادت.
  
- نوید شاهد
 
 
[[رده:شهدای هشت سال دفاع مقدس|جاویدی، مرتضی]]
 
[[رده:شهدای هشت سال دفاع مقدس|جاویدی، مرتضی]]
ّ[[رده:سرداران شهید سپاه پاسداران]]
+
[[رده:سرداران شهید سپاه پاسداران]]

نسخهٔ ‏۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۲۰، ساعت ۰۸:۴۰

سردار شهيد مرتضي جاويدي (1365-1337 ش) از فرماندهان مجاهد دوران جنگ تحمیلی بود که سال 1365، در عملیات کربلای 5 در شلمچه به شهادت رسید.

زندگی‌نامه

مرتضي جاویدی در بیست و دوم تير سال 1337 در روستاي جليان فسا (استان فارس) در خانواده ای مذهبي به دنيا آمد. همزمان با تحصيل به کارهاي مختلفي چون دامپروري و کشاورزي مشغول گرديد. وي تحصيلات خود را در سال ۱۳۵۶ با مدرک ديپلم تجربي با موفقيت به پايان رساند.

مرتضي پس از اخذ مدرک دیپلم تجربی عازم خدمت نظام‌وظیفه گشت، اما پس از مدت کوتاهی به دستور امام خميني(ره) محل خدمت خود را ترک نمود. جاويدي در زمان اوج مبارزات مردم علیه ظلم حکومت پهلوی بارها توسط ساواک دستگیر و مورد شکنجه قرار گرفت.

وی پس از پيروزي انقلاب با انگيزه اي متعالي به جمع پاسداران پيوست و به عضويت اين نهاد مردمي در آمد. تمام دوران حضور در سپاه در صحنه هاي خطر در داخل و خارج از کشور همیشه پیش قدم بود.

حضور در دوران دفاع مقدس

پس از شروع جنگ تحميلي به خوزستان رفت و عاشقانه در عملياهاي مختلف شرکت کرد. او در ابتدا فرمانده گردان 941 بود.

در عملیات والفجر مقدماتي، گردان فجر و گردان 941 در مجاورت يکديگر عملیات داشتند. یک شب قبل از شروع عمليات «شهيد کيهان پور» به شهادت رسيد و در حین عمليات هم «جليل اسلامي» فرمانده گردان فجر مجروح شد. «مرتضي» به ناچار در حاليکه گردان 941 را هدايت مي کرد، هدايت گردان فجر را هم به عهده گرفت و از همان تاريخ به بعد فرمانده گردان فجر شد.

گردان فجر تقريباً در تمام عملياتها، از جمله والفجر 1، 2، 4، 8، خيبر، بدر، کربلاي 4 و 5 و 8 و 10، بيت المقدس 7، والفجر 10 و... شرکت کرد و در همه جا به تکليف الهي خود عمل نمود و «مرتضی» گردان را براي خدمت به اسلام مي خواست.

در عملیات والفجر، پادگان عظیم حاج عمران و... توسط رزمندگان دلیر اسلام به تصرف درآمده بود و در این راستا گردان فجر از سه طرف در تپه بردزرد محاصره‌ی شدید نیرو‌های بعثی بود و تنها یک راه عقب‌نشینی وجود داشت که این گردان به مدت چهار روز با ده‌ها شهید و زخمی و اسیر با دشمن زبون در جنگ بود و هراسی به خود راه نمی‌داد. ساعتی از روز پنجم گذشته، صدای بی سیم فرماندهان منطقه عملیاتی از جمله شهید صیاد شیرازی، سرلشکر محسن رضائی و جمع دیگر از فرماندهان عملیاتی مبنی بر این که: برادر جاویدی، گردان شما در محاصره‌ی شدید دشمن می‌باشد. عقب‌نشینی کنید. این شهید بزرگوار پاسخ به آنان داد که: «نمی‌گذارم اُحُد دیگر تکرار شود».

پس از پیروزی این عملیات، اکثریت فرماندهان و رزمندگان نزد حضرت‌ امام به تهران رفتند و سرلشکر رضایی موضوع را با حضرت امام در میان می‌گذارد. و امام بر پیشانی این شهید بوسه می‌زند. شهید صیاد شیرازی می گوید در تمام دورانی که همراه رزمندگان و فرماندهان دفاع مقدس خدمت حضرت امام می رسیم، فقط یک بار دیدم که امام رزمنده ای را در آغوش گرفت و پیشانی اش را بوسید، و آن کسی نبود جز شهید مرتضی جاویدی.

مجاهدات این شهيد عزيز منحصر به گردان فجر نبود بلکه قبل از تأسيس گردان فجر از ابتدا در جنگ حضور همه جانبه داشت و در مناطق عملياتي مختلف از جمله: عمليات ثامن الائمه (شکست حصر آبادان) - طريق القدس (آزادي بستان) فتح المبين، بيت المقدس و آزادي خرمشهر، کرخه نور و کردستان و همه جاي جبهه هاي نبرد فداکاري هاي زيادي نمود.

شهادت

«شهید مرتضي جاويدي» سرانجام پس از مبارزات و مجاهدات خستگي ناپذير در هفتم بهمن ماه 1365 در عمليات کربلاي 5 به آرزوي هميشگي خود رسيد و در زادگاهش به خاک سپرده شد. خاطرات و زندگینامه این شهید در کتابی با عنوان "تپه های جاویدی و راز اشلو" (نویسنده اکبر صحرایی) به چاپ رسیده است.

وصیت‌نامه شهید

... نمی دانم چه کرده ام که شهید نمی شوم. شاید قلبم سیاه است. خدا رحمت کند حاج محمود ستوده را ، وقتی با هم صحبت می کردیم ، می گفتیم اگر جنگ تمام شود و ما زنده باشیم، چه کار کنیم؟ واقعا نمی شود زندگی کرد و به صورت خانواده های شهدا نگاه کرد... و این جاست که ما و جاماندگان از قافله نور باید بگوییم خوشا به حال آنان که با شهادت رفتند ... .

منابع

  • نوید شاهد.
  • دانش‌نامه فرهنگ ایثار، جهاد و شهادت.