اکبر هاشمی رفسنجانی: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱۳: | سطر ۱۳: | ||
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} | {{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}} | ||
− | اکبر هاشمی رفسنجانی | + | اکبر هاشمی رفسنجانی در سال سوم شهریور ۱۳۱۳ (برابر با ۴ آگوست ۱۹۳۴) در روستای بهرمان شهرستان رفسنجان و در خانوادهای نسبتاً ثروتمند به دنیا آمد. او یکی از ۹ فرزند میرزاعلی هاشمی بهرمانی و ماهبیبی صفریان است. پدرش با تحصیلات حوزوی از باغداران و تاجران پسته بهرمان از توابع بخش نوق رفسنجان بود. |
در سن ۵ سالگی تحصیل را از مکتبخانه ای در نوق آغاز نمود. در سن ۱۴ سالگی به [[قم]] رفت و به تحصیل علوم دینی پرداخت. اساتید وی در [[حوزه علمیه]] قم آیات عظام سید حسین طباطبایی [[آیت الله بروجردی|بروجردی]]، [[امام خمینی]]، سید محمد محقق داماد، محمدرضا [[آیت الله سید محمد رضا گلپایگانی|گلپایگانی]]، سید محمدکاظم شریعتمداری، عبدالکریم [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|حائری یزدی]]، شهابالدین [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|نجفی مرعشی]]، محمدحسین [[علامه طباطبايى|طباطبائی]] و [[حسینعلی منتظری]] بودهاند. | در سن ۵ سالگی تحصیل را از مکتبخانه ای در نوق آغاز نمود. در سن ۱۴ سالگی به [[قم]] رفت و به تحصیل علوم دینی پرداخت. اساتید وی در [[حوزه علمیه]] قم آیات عظام سید حسین طباطبایی [[آیت الله بروجردی|بروجردی]]، [[امام خمینی]]، سید محمد محقق داماد، محمدرضا [[آیت الله سید محمد رضا گلپایگانی|گلپایگانی]]، سید محمدکاظم شریعتمداری، عبدالکریم [[شیخ عبد الکریم حائری یزدی|حائری یزدی]]، شهابالدین [[سید شهاب الدین مرعشی نجفی|نجفی مرعشی]]، محمدحسین [[علامه طباطبايى|طباطبائی]] و [[حسینعلی منتظری]] بودهاند. |
نسخهٔ ۱۳ آوریل ۲۰۲۰، ساعت ۱۰:۵۰
نام کامل | اکبر هاشمی بهرمانی |
زادروز | 1313 شمسی |
زادگاه | رفسنجان - کرمان |
وفات | 19 دی 1395 |
| |
| |
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
اکبر هاشمی رفسنجانی در سال سوم شهریور ۱۳۱۳ (برابر با ۴ آگوست ۱۹۳۴) در روستای بهرمان شهرستان رفسنجان و در خانوادهای نسبتاً ثروتمند به دنیا آمد. او یکی از ۹ فرزند میرزاعلی هاشمی بهرمانی و ماهبیبی صفریان است. پدرش با تحصیلات حوزوی از باغداران و تاجران پسته بهرمان از توابع بخش نوق رفسنجان بود.
در سن ۵ سالگی تحصیل را از مکتبخانه ای در نوق آغاز نمود. در سن ۱۴ سالگی به قم رفت و به تحصیل علوم دینی پرداخت. اساتید وی در حوزه علمیه قم آیات عظام سید حسین طباطبایی بروجردی، امام خمینی، سید محمد محقق داماد، محمدرضا گلپایگانی، سید محمدکاظم شریعتمداری، عبدالکریم حائری یزدی، شهابالدین نجفی مرعشی، محمدحسین طباطبائی و حسینعلی منتظری بودهاند.
در آنجا تحت اثر تعلیمات امام خمینی به سیاست روی آورد و به مخالفت با حکومت محمدرضا شاه پهلوی و انقلاب سفید او پرداخت. با تبعید امام، نقش هاشمی در مبارزه با شاه و نمایندگی امام در داخل کشور پررنگتر شد. با وجود نگرش ضدغربی انقلابیون، او سفرهای زیادی از ژاپن در شرق تا ۲۰ ایالت از ایالات متحده در غرب نمود.
در سال ۱۳۳۷ با عفت مرعشی که دختری از خانواده روحانی و از نوادگان سید محمدکاظم طباطبایی یزدی است، ازدواج نمود. ثمره این ازدواج ۵ فرزند به ترتیب به نامهای فاطمه، محسن، فائزه، مهدی و یاسر است. دو دختر او با دو پسر حسن لاهوتی اشکوری، امام جمعه سابق رشت و از دوستان او در زندان، (که یکی پزشک و دیگری دندانپزشک است) ازدواج کردند.
از بین دختران او تنها فائزه هاشمی وارد سیاست شد و یک بار نماینده مجلس شورای اسلامی شد. فاطمه هاشمی نیز تا سال ۱۳۸۸ در بنیاد امور بیماریهای خاص فعالیت داشت و محسن هاشمی رئیس سابق مترو تهران بوده است. مهدی هاشمی نیز مسئولیتهایی مانند ریاست سازمان بهینه سازی مصرف سوخت و ریاست مرکز تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی را بر عهده داشته است.
محتویات
دوران مبارزه پیش از انقلاب
اکبر هاشمی رفسنجانی یکی از چهرههای تاثیرگذار در روند انقلاب ایران و همچنین دوران پس از آن تا امروز است. آشنایی و دوستی او با امام خمینی از اواخر دهه سی شمسی آغاز شد. ولی فعالیت سیاسی خود را از سال ۱۳۴۰ آغاز کرد. او در دوران قبل از انقلاب، بسیار به امام نزدیک بود.
هاشمی پیش از انقلاب، یکی از مخالفان برنامههای نوگرایانه شاه (انقلاب سفید) شناخته میشد. با تبعید امام، رفسنجانی در ایران ماند و مخالفتهایش با این برنامهها افزایش یافت. این مخالفتها سرانجام به دستگیری و زندانی شدن او منجر شد. در مجموع و از سال ۱۳۳۷ تا سال ۱۳۵۷ هاشمی رفسنجانی ۷ بار و مجموعا ۴ سال و ۵ ماه به جرم فعالیت مخفیانه علیه حکومت پهلوی به زندان افتاد.
اگرچه در بعد فردی عمده فعالیت مبارزاتی وی پیش از انقلاب را سخنرانیهای مختلف و کارهای انتشاراتی تشکیل میدادند ولی امام در دوران تبعید، نقش مدیر مالی مبارزات انقلاب و نیز ارتباط با سایر گروههای انقلابی را نیز بر عهده وی گذاشته بود.
از جمله گروههایی که پیوندهای عمیقی با هاشمی داشتند، حزب مؤتلفه اسلامی بود که مسئول ترور حسنعلی منصور شناخته میشد. همین ارتباطات یکی دیگر از دلایل دستگیریهای او بود. در زندان او فرصت یافت تا با سایر گروههای مخالف شاه آشنا شود. هاشمی در آغاز دهه پنجاه، به گروه مارکسیست اسلامی مجاهدین خلق ایران پیوست ولی خیلی زود آنان را ترک کرد و به فعالیت اقتصادی بساز و بفروشی آپارتمان در تهران روی آورد.
پس از انقلاب
پس از پیروزی انقلاب او یکی از اعضای شورای انقلاب اسلامی شد. او از بدو تشکیل این شورا، یکی از قدرتمندترین چهرههای آن بود همچنین او مدتی سرپرستی وزارت کشور را بر عهده گرفت.
او یکی از ۲۸ عضو اولیه و موسس جامعه روحانیت مبارز (یک تشکل راستگرای سنتی) و همچنین یکی از اعضای موسس حزب جمهوری اسلامی در سال اول پس از انقلاب بود. سالها بعد، باز او بود که درخواست انحلال این حزب را به امام داد.
با تسخیر لانه جاسوسی به وسیله دانشجویان پیرو خط امام در سال ۱۳۵۸، هاشمی رفسنجانی از آن به عنوان یکی از بزرگترین اقدامات سازنده در تاریخ کشور یاد کرد. با این حال او در دهمین سالگرد پیروزی انقلاب در یک مصاحبه گفت که با توجه به تجارب این سالها گروگانگیری اشتباه بود.
نخستین قانون انتخابات پس از انقلاب با مشارکت او تدوین شد و پس از برگزاری اولین انتخابات مجلس به مجلس راه یافت و با آغاز کار مجلس در ۷ خرداد ۱۳۵۹ اولین رئیس مجلس شورای اسلامی ایران شد. در بهار سال ۱۳۶۰ در عزل ابوالحسن بنیصدر از فرماندهی کل قوا و سپس تصویب طرح عدم کفایت سیاسی او نقشی تعیین کننده داشت.
در تابستان ۱۳۶۰ او بود که اعتراض مجلس را به رد یکی از مصوباتش توسط شورای نگهبان به اطلاع امام رساند و توانست برای اولین بار، راهکار قانونیای برای اجرایی شدن قوانینی که توسط شورای نگهبان خلاف شرع دانسته شده بود، ایجاد کند. راهکاری که بعدها به تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام به ریاست خودش منجر شد.
هاشمی در دوره جنگ، علاوه بر ریاست مجلس یکی از ائمه جمعه موقت تهران (تا سی سال بعد)، نماینده امام در شورای عالی دفاع (بعد از شهادت مصطفی چمران در سال ۱۳۶۰) و جانشین فرمانده کل قوا در ماههای پایانی جنگ ایران و عراق بود.
ریاست جمهوری
هاشمی در انتخابات سال 1368، به ریاست جمهوری رسید. 4 سال بعد در سال 1372، هاشمی توانست بار دیگر به ریاست جمهوری برسد. وی در این دوره به لقب «سردار سازندگی» دست یافت.
دوران اصلاحات
با نزدیک شدن به پایان دور دوم ریاست جمهوری، کمسیون فرهنگ و ارشاد مجلس شورای اسلامی تلاش کرد تا اصلاحیهای را به تصویب برساند که بر اساس آن، هاشمی بتواند برای سومین بار پیاپی در انتخابات ریاست جمهوری شرکت کند. این اقدام بیدرنگ مورد اعتراض قرار گرفت. هاشمی نیز تصمیم گرفت ابتکار عمل را از دست ندهد و همگام با اصلاحطلبان مسیر اصلاحات را انتخاب کرد.
او ابتدا برای مدت چند ماه تلاش کرد تا میرحسین موسوی را ترغیب به شرکت در انتخابات کند. ولی پس از این که او نامزدی در انتخابات را نپذیرفت، هاشمی از نامزدی سید محمد خاتمی (که پس از خروج از کابینه در سال ۱۳۷۰ همواره مشاور او بود) حمایت کرد.
او دو سال پس از اتمام دوران ریاست جمهوری خود و در سال ۱۳۷۸ در انتخابات مجلس ششم برای بدست آوردن نمایندگی تهران شرکت کرد. در این انتخابات او به سختی توانست آخرین نفر پذیرفته شده باشد. علیرغم این پیروزی، هاشمی رفسنجانی قبل از تحلیف به عنوان نماینده از این پست استعفا داد.
دوره پس از اصلاحات
هاشمی بار دیگر در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ شرکت کرد. با وجود آنکه او در مرحله اول انتخابات آرایی بیش از محمود احمدینژاد کسب کرده بود ولی در مرحله دوم نتوانست بیش از ۳۶ درصد از آرا را کسب کند. در واقع رایدهندگان ترجیح دادند از میان دو فردی که یکی را میشناختند و دیگری را نمیشناختند، ناشناخته را انتخاب کنند.
پیروزی او در انتخابات مجلس خبرگان رهبری در سال ۱۳۸۶، فرصتی برای جبران شکستهای پیشین او را فراهم آورد. هاشمی در تهران آرای بیشتری نسبت به سایر نامزدها کسب کرده بود و نماینده اول پایتخت محسوب میشد و توانست ریاست خبرگان را کسب کند.
پس از انتخابات سال 88، در واکنش به برخی اغتشاشات در تهران، هاشمی سکوت غیرمعمول خود را شکست. او در خطبههای نماز جمعه تهران (۲۶ تیر ۱۳۸۸) شورای نگهبان را به از دست دادن فرصت متهم کرد. نتایج انتخابات را از دید مردم مشکوک و تردیدآمیز خواند و از نظام خواست تا با آزادکردن زندانیان سیاسی، اعتماد را به مردم بازگرداند. در فتنه 88 نزدیکان هاشمی به ویژه فائزه هاشمی و مهدی هاشمی دستگیر شدند.
با اعلام کاندیداتوری مهدوی کنی برای ریاست خبرگان در سال ۱۳۸۹، هاشمی از کاندیداتوری برای این سمت نیز استعفا داد و ریاست مجلس خبرگان را به مهدوی کنی واگذار کرد.