شماتت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۶۴: سطر ۶۴:
  
 
==منابع==
 
==منابع==
محمد سودی، شماتت،[http://www.pajoohe.ir  دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: 1 خرداد 1391.
+
محمد سودی، شماتت، [http://www.pajoohe.ir  دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: 1 خرداد 1391.
  
 
[[رده:صفات ناپسند]]
 
[[رده:صفات ناپسند]]
 
[[رده:اخلاق اجتماعی]]
 
[[رده:اخلاق اجتماعی]]

نسخهٔ ‏۷ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۰۵:۱۷


این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


شماتت در لغت عبارت است از شادشدن از گرفتارى دیگران یا كسى كه با شماتت­کننده دشمنى مى‌كند.[۱] معنای اصطلاحی شماتت نیز به مانند بسیاری از واژگان علم اخلاق از معنای لغوی آن گرفته شده است و آن عبارت است از این که: «مثلا بگوید فلان بلا یا فلان مصیبت كه به فلان ­كس رسیده از بدى اوست و با آن شادى و سرور نیز باشد».[۲]

شماتت در آیات

در برخی آیات قرآنی در توصیف سیمای مخالفین دین اسلام و منافقین ویژگی­ها و خصوصیاتی برای آنان ذکر می­شود که از جمله­ی آنها صفت شماتت یا همان خشنودی به گرفتاری مؤمنان به بلاها و حوادث ناگوار است: «اگر نیكى به شما برسد، آنها را ناراحت مى‌كند و اگر حادثه­ی ناگوارى براى شما رخ دهد، خوشحال مى‌شوند».[۳]

«هرگاه نیكى به تو رسد، آنها را ناراحت مى‌كند و اگر مصیبتى به تو رسد، مى‌گویند: "ما تصمیم خود را از پیش گرفته‌ایم" و بازمى‌گردند در حالى كه خوشحالند!».[۴]

با این که شکست مسلمانان می­توانست موجب آسیب های اجتماعی فراوانی برای منافقانی که با آنها زندگی می­کردند، شود. اما کینه و دشمنی نسبت به پیامبر و دیگر مسلمانان که در دل منافقان جای گرفته بود، باعث می­شد که این گروه به گرفتاری­ها و شکست مسلمانان خشنود شوند.

شماتت در احادیث

این صفت در کلمات و سخنان معصومین علیهم السلام جزو صفت­های ناپسند و از ویژگی های کسانی برشمرده شده است که از وادی ایمان دور گشته­اند به­ همین جهت مومنان از آن برحذر داشته شده­اند.

صفت حسودان

حمّاد بن عیسى از امام صادق علیه السلام نقل مى‌كند كه فرمود: «لقمان به پسرش گفت: "فرزندم! هر چیزى علامتى دارد كه با آن شناخته مى‌شود(...) و حسود سه علامت دارد: وقتى كسى غایب است غیبت او را مى‌كند و چون حضور داشته باشد. چاپلوسی او را مى‌كند و مصیبت زده را شماتت مى‌كند"».[۵]

پرهیز از شماتت صفت اهل­ ایمان

ابان بن عبدالملك از امام صادق علیه السلام روایت كند كه آن حضرت فرمود: «در گرفتارى برادر (دینى) خود اظهار شادى و شماتت مكن تا (در نتیجه) خداوند به او ترحم كند و آن گرفتارى را به ­سوى تو بگرداند» و فرمود: «هر كس به مصیبتى كه به برادر (دینیش) رسیده، شادكام شود. از دنیا نرود تا خودش گرفتار آن شود».[۶]

امیرالمومنین علیه السلام از جمله صفاتی که برای پرهیزکاران در خطبه­ی معروف همّام برمی­شمارد. این است که «در مصیبت‌هاى دیگران شاد نمى‌شود»[۷]

ریشه­ی شماتت

از آیات و احادیثی که ذکر شد چنین بدست می­آید که منشأ و ریشه­ی اصلی صفت شماتت دو چیز است: یکی کینه و دشمنی و دیگری حسادت؛ البته این دو نیز ناشی از جهل و نادانی به حکمت کارهای خداست؛ چرا که در بسیاری از موارد خداوند به جبران اشتباهات گذشته و یا به سبب ارتقاء درجه­ی فردی در پیشگاهش، آنها را مورد آزمایش قرار می­دهد و آن­ که آشنایی با مهربانی­های خداوند متعال نداشته باشد، همه­ی این رفتارها را خشم خداوند متعال و تقاص کارهای فرد گرفتار و مصیبت­زده دانسته و تمامی این مصیبت­ها را بلا و عذاب برای او می­داند،[۸] اما غافل از این که:


هر که در این بزم مقرب­تر است جام بلا بیشترش می­دهند

خطاهای شماتت­ کننده

  1. ایرادگیری از امر خلقت: از جمله مسائلی که فرد شماتت­کننده توجهی به آن ندارد این است که شماتت ایراد گرفتن از آفریدگار است؛ چرا که در بعضی موارد خداوند فردی را برای حکمت­هایی، دچار گرفتاری­هایی می­نماید که این گرفتاری­ها به ­سبب رفتارهای گذشته­ی او نیست و حتی بعضی از انسان­ها از همان ابتدای خلقت­شان دچار نقیصه­ای هستند؛ بنابراین ایراد گرفتن از این افراد و خندیدن به کاستی­هایی که آنها دچار آن هستند، در نگاهی دقیق ایرادگرفتن از امر خلقت و اشکال در حکمت آفریدگار است.
  2. شکست روحی شماتت­ شونده: نکته­ی دیگر ابعاد اجتماعی این رفتار است؛ زیرا خندیدن به کاستی­های دیگران باعث شکست روحی این افراد شده و روحیّه­ی پیشرفت و جبران کمبودها را از این گروه می­گیرد. درباره­ی افراد مریض و معیوب و ناقص الخلقه و طرز معاشرت با آنان اخبار مخصوص رسیده كه اگر عملا مراعات شود، مبتلایان در برخورد با مردم دچار ناراحتى روان و احساس حقارت نمی­شوند: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «وقتی گرفتاران را دیدید، خدا را شكر كنید و به­ آنها نشنوانید (آهسته بگوئید)؛ زیرا اندوهگین­شان می­سازد».[۹]

از دیگر مضرات شماتت می­توان به این موارد اشاره نمود:

  1. موجبات خشم خدا و ملائکه را فراهم می­آورد.
  2. نشانگر بداخلاقی شماتت کننده است.
  3. وسیله­ی از میان رفتن مهربانی در قلب­هاست.
  4. اسباب دشمنی و کینه را مهیا می­سازد.
  5. باعث ایجاد تفرقه می­شود.[۱۰]

راه­های پیشگیری

  1. وظایف شماتت ­کننده:
    1. تفکر در عواقب شماتت: بسیاری از رفتارهای ناپسندی که از انسان­ها سر می­زند به دلیل اندیشه­نکردن به نتایج و عواقب آن است و برای همین، شخص پس از گرفتارشدن به عواقب بد ناشی از آن متوجه رفتار ناشایست خویش گشته و شرمنده می­شود؛ از این رو از مهمترین عوامل مؤثر در پیشگیری این نوع از رفتارها، تفکر در نتایج و عواقب آن است. در میان روایاتی که ذکر شد، برخی از این روایات حاکی از گرفتارشدن شخص شماتت­کننده به آن بلا و مصیبتی است که دیگران را در مورد آن شماتت می­کرد. در همین رابطه امیرالمومنین علیه السلام می­فرماید: «هر کس دیگری را به­ خاطر لغزش­هایش مورد شماتت قرار دهد، دیگری نیز او را برای لغزش­هایش مورد شماتت قرار خواهد داد».[۱۱] جدای از وجود احادیث در این زمینه، بارها به تجربه دیده شده است کسی که به گرفتاری دیگران شادمان می­شود، در آینده خود گرفتار همان بلا و مصیبت می­گردد.[۱۲]
    2. ریشه­یابی: راه دیگر مبارزه با این رذیله­ی اخلاقی، ریشه­یابی آن است؛ یعنی باید دید که این صفت ناپسند، منشأش چه ­چیزی است؟ و با رفع آن مشکل و کندن ریشه­ی آن، اجازه­ی رشد و نمو به شاخ و برگ­های آن را نداد. در سطرهای گذشته بیان شد که با توجه به آیات و روایات منشأ اصلی صفت شماتت، دشمنی، کینه و حسادت است؛ به همین منظور یکی از اساسی­ترین راه­های مبارزه، از بین بردن صفت­های ناپسند، حسد و کینه است که علاوه بر به وجود آوردن صفت شماتت باعث به وجود آمدن صفت­های ناپسند دیگری نیز می­شوند.
    3. توجه به شخصیت شماتت ­شونده: از راه­های دیگر مبارزه با این معضل، دقت ­نظر در شخصیت کسانی است که مورد شماتت قرار می­گیرند. در برخی موارد شخص شماتت­ کننده هیچ توجهی ندارد که چه کسی را مورد شماتت قرار می­دهد؛ چرا که بعضی از کسانی که دچار بلا و گرفتاری می­شوند، در زمره­ی مردان خوب خداوند می­باشند؛ در نتیجه گرفتاری این افراد از بدی رفتار و عملکردشان نخواهد بود.[۱۳]رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: «در روز قیامت وقتی اهل عافیت و سلامتی، پاداش و جزاى مردمى كه در دنیا گرفتار بودند را می­بینند، دوست دارند که گوشت بدنشان با قیچی­هایی تکه تکه می­شد (تا اینان نیز به ثواب و پاداش گرفتاران و مصیبت­کشیدگان نایل می­شدند)».[۱۴]
  2. وظایف شماتت­ شونده:
    1. بی­تابی­نکردن در گرفتاری­ها: بعضی از رفتارها سبب طعنه و شماتت دیگران می­شود. جزع و بی­تابی­کردن بر گرفتاری­ها و مصیبت­ها از مواردی است که راه شماتت را بر انسان­های پست هموار می­کند.[۱۵] در حادثه­ی کربلا، وقتی امام حسین علیه السلام خبر شهادت خویش را به حضرت زینب سلام الله علیها می­دهد، حضرت زینب سلام الله علیها از شدت اندوه سیلى بر صورتش زده و فریاد و شیون می­کشد؛ در آن هنگام امام حسین علیه السلام به حضرت زینب سلام الله علیها می­فرماید: «آرام باش، ما را مورد شماتت دشمن قرار نده».[۱۶]
    2. فروخوردن خشم: پنهان نکردن خشم نیز از دیگر مواردی است که موجبات شماتت دشمنان را فراهم می­آورد. لقمان حکیم در میان اندرزها و نصیحت­هایی که به فرزندش داشت، این نکته را یادآور می­شود که: «هر کس خشمش را پنهان ندارد، دشمنش او را مورد شماتت قرار می­دهد».[۱۷] وقتی خشم بر انسان غلبه می­کند، رفتارهایی به­ دور از انتظار از انسان سر می­زند و همین امر زمینه­ی لازم برای شماتت دشمنان را فراهم می­سازد. بنابراین شایسته است که انسان در هنگام خشم خود را کنترل نموده و از رفتارهایی که برخلاف شأن اوست، بپرهیزد تا از این طریق راه شماتت دشمنانش را بگیرد.
    3. مؤاخذه­ نکردن دوستان در نزد دشمنان: مورد دیگری که سبب شماتت دشمنان می­شود، مؤاخذه کردن نزدیکان و دوستان در نزد دشمنان است. هنگامی که شخصی یکی از نزدیکانش را در مقابل دشمنان او بازخواست می­نماید، فرصتی بدست مخالفینش می­دهد تا با سخنانانی مانند: «ببین چگونه شخصی است که حتی دوست (یا فامیل) او هم، مؤاخذه­اش می­کند»، شماتتش کنند و به حال او بخندند. برای همین، زمانی که حضرت موسی علیه السلام برادرش حضرت هارون علیه السلام را به دلیل گوساله­پرست شدن قوم بنی اسرائیل (در زمان غیبت حضرت موسی علیه السلام) بازخواست می­نمود، حضرت هارون علیه السلام به برادرش چنین فرمود: «پس كارى نكن كه دشمنان مرا شماتت كنند و مرا با گروه ستمكاران قرار مده!».[۱۸]
    4. صبر بر شماتت­ها: بهترین عکس­العمل، صبر در برابر شماتت­هاست؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله می­فرماید: «صبر كردن بر مصیبت، مصیبتى است بر شماتت‌ كننده در آن مصیبت».[۱۹]

دلیل این امر نیز از بیانات گذشته معلوم می­شود؛ زیرا مصیبت­زده اگر صبر پیشه نسازد، جزع و بی­تابی نموده و دیگران را بر مصیبت­های وارد شده به خویش آگاه می­سازد و فرصتی برای حسودان و دشمنان ایجاد می­کند تا او را مورد ریشخند قرار دهند. از سوی دیگر شماتت­کننده وقتی به مقصود خود می­رسد که اندوه را در اثر شماتت­هایش در چهره­ی مصیبت­زده مشاهده کند؛ اما با صبر این حربه­ی دشمن خنثی شده و همین امر موجب شماتت دیگران بر شماتت کننده می­شود.

پانویس

  1. ر.ک: راغب اصفهانى، حسین؛ المفردات فی غریب القرآن‌، تحقیق صفوان عدنان داودى‌، دمشق، انتشارات دارالعلم الدار الشامیة، 1412ق، چ اول، ص463 و طریحى، فخرالدین؛ مجمع البحرین،‌ تحقیق: سید احمد حسینى‌، تهران، انتشارات كتابفروشى مرتضوى، 1375 ش، چ سوم، ج2، ص208 و معین، محمد؛ فرهنگ فارسی، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1384ش، چ22، ج2، ص2073.‌
  2. محدث قمی، شیخ عباس؛ نزهة النواظر فی ترجمة معدن الجواهر، تهران، انتشارات اسلامیه‌، (بی تا)، چ اول، ص131.
  3. سوره آل عمران/120.
  4. سوره توبه/50.
  5. صدوق، محمد بن علی؛ خصال، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1362، چ اول، ج1، ص121.
  6. کلینی، یعقوب؛ اصول كافى، ترجمه سید جواد مصطفوى‌، تهران، انتشارات كتاب فروشى علمیه اسلامیه‌، (بی­تا)، چ اول، ج4، ص63.
  7. سید رضى‌، محمد؛ نهج البلاغة، قم، انتشارات هجرت‌، 1414 ق‌، چ اول‌، ص306.
  8. ر.ک: نراقی، احمد؛ معراج السعاده، تهران، انتشارات چاپ­خانه هما، 1373ش، ص422.
  9. کلینی، پیشین، ج3، ص154.
  10. صالح بن عبدالله؛ موسوعة النضرة النعيم في مكارم أخلاق الرسول الكريم صلی الله علیه و آله‌، جده، انتشارات دارالوسیله، 1426ق، چ چهارم، ج‌10، ص4773.
  11. آمدى‌، عبدالواحد؛ تصنیف غررالحكم و دررالكلم‌، قم، انتشارات دفتر تبلیغات، 1366 ش، چ اول، ص244.
  12. همان.
  13. نراقی، پیشین.
  14. دیلمى‌، حسن؛ ارشاد القلوب إلى الصواب‌، قم، انتشارات شریف رضی، 1412ق، چ اول، ج1، ص42.
  15. همان، ص126.
  16. سيد ابن طاووس‌، علی؛ اللهوف على قتلى الطفوف‌، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی، تهران، نشر مطهر، 1377ش، چ نخست، ص113.
  17. کراجکی، محمد؛ کنزالفوائد، قم، دارالذخائر، 1410ق، چ اول، ج2، صص66.
  18. سوره اعراف/150.
  19. دیلمی، پیشین، ص74.

منابع

محمد سودی، شماتت، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: 1 خرداد 1391.