ابن سنان خفاجی: تفاوت بین نسخهها
(←وفات) |
|||
سطر ۵۴: | سطر ۵۴: | ||
هنگامى كه پيكر ابن سنان را از قلعه به حلب تشييع مىكردند، امير محمود، گويا از بيم آشكار شدن توطئة قتل ابن سنان، از شركت پسر او، سنان بن ابى محمد، در مراسم ممانعت كرد؛ اما خودِ وي همراه جماعتى از خاندان ابن سنان در مراسم حضور يافت و شخصاً بر وي نماز گزارد . | هنگامى كه پيكر ابن سنان را از قلعه به حلب تشييع مىكردند، امير محمود، گويا از بيم آشكار شدن توطئة قتل ابن سنان، از شركت پسر او، سنان بن ابى محمد، در مراسم ممانعت كرد؛ اما خودِ وي همراه جماعتى از خاندان ابن سنان در مراسم حضور يافت و شخصاً بر وي نماز گزارد . | ||
− | مسموميت و وفات ابن سنان را ابن عديم به اختلاف | + | مسموميت و وفات ابن سنان را ابن عديم به اختلاف 463 يا 464ق نيز ذكر كرده است. |
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۱۹ ژوئیهٔ ۲۰۱۶، ساعت ۱۲:۱۲
نام کامل | ابومحمد عبدالله بن محمدبن سنان خفاجى |
وفات | 464 قمری |
مدفن | حلب |
اساتید |
ابونصر مَنازي ، ابوالعلاء معرّي |
| |
آثار |
الاصوات و مخارج الحروف العربيّة، ديوان شعر الخفاجى، سرّالفصاحة |
ابومحمد عبدالله بن محمداِبْنِ سِنانِ خَفاجى از شعرای شیعه قرن پنجم هجری که
ولادت
ابومحمد عبدالله بن محمداِبْنِ سِنانِ خَفاجى، اديب و شاعر شيعى مذهب شام. تبار او به قبيلة خفاجه مىرسيد كه در آغاز سدة چهارم قمری از صحراي عربستان و حجاز به شامعليا مهاجرتكردند.از نوشتة ابنخلكان چنين برمىآيد كه در ربع اول سدة 5 ق به دنيا آمده است.
تحصیلات
در آغاز به فراگيري قرآن مجيد و حديث پرداخت و در فنون ادب نزد دانشوران حلب به كمال رسيد و در سلك محدثان و قاريانِ قرآن درآمد و از آنجا كه قرآن را به سبك مخصوص خود و به نغمة اهل حلب مىخواند، زبانزد خاص و عام گرديد.
اساتید
از استادان او ابونصر مَنازي و ابوالعلاء معرّي را نام بردهاند. وي به منظور استفاده از محضر ابوالعلاء به معره سفر كرد و هنگام ورود با تحسين و تكريم او مواجه گرديد.
اشعار
ابن سنان سرودن شعر را از كودكى شروع كرده بود و در 435ق، كه هنوز نوجوان بود، مرثيهاي در سوگ مخلصالدولة منقذي سرود. در 439ق نيز براي برادر وي ابوالمغيث مرثيه گفت. در 446ق در سوگ مادر خود نيز مرثيهاي سرود. وي بدينسان در عنفوان جوانى به شاعري شهرت يافت، چنانكه 2 بيت از سرودههاي وي را ابوالعلاء ابن حسول به سال 443ق در دارالكتب ري براي باخرزي خوانده است.
فعالیت علمی و اجتماعی
در 453ق از سوي آل مرداس به عنوان سفير به قسطنطنيه اعزام شد.
همچنین در سال 456 از سوی امير محمود بن نصر سرپرستى قلعة عَزاز در نزديكى حلب را كه موقعيتى حساس داشت، به ابنسنان واگذار شد.
تالیفات
(الف -آثار چاپى)
- الاصوات و مخارج الحروف العربيّة، كتابى است در آواشناسى زبان عربى كه به كوشش فؤاد حناترزي در بيروت چاپ شده است.
- ديوان شعر الخفاجى
- سرّالفصاحة
(ب -آثار يافت نشدهها)
- الحكم بينالنّظم والنثر، كتاب كمحجمى است.
- حِكَم منثورة
- الصّرفة، كتابى است پيرامون «نظرية صرفة» رمّانى در باب اعجاز قرآن مجيد
- عبارة المتكلمين فى اصول الدين، كتابى است در علم كلام و اصول عقايد
- العروض، كتابى است در علم عروض
- فى رؤية الهلال
وفات
در سال 465 قمری، امير محمود بن نصر بر آن شد كه سرپرستى قلعههاي بزرگ را به بزرگان حلب واگذار كند. از اين رو با صلاحديد وزيرش ابن ابى ثريا و تأييد كاتبش ابونصر بن نحّاس كه دوست ابن سنان بود، سرپرستى قلعة عَزاز در نزديكى حلب را كه موقعيتى حساسداشت، به ابنسنان واگذار كرد. دو سالى پيش از آن، زمانى كه امير محمود به صلاحديد شيوخ قبايل در شوال 463/ ژوئية 1071 خطبه به نام خليفة عباسى، القائم بأمرالله خواند، ابن سنان وي را طىّ قصيدهاي مدح گفت . اما عامة مردم حلب از اين امر راضى نبودند و چون نخستين خطبه به نام قائم و آلب ارسلان خوانده شد، همه مسجد را ترك گفتند. و جمعة بعد، امير ناچار شد به ضرب شمشير مردم را در مسجد نگاه دارد و نماز را تمام كند. اما نارضايى فروكش نكرد و وضع امير محمود اندكى متزلزل گشت. احتمالاً همين احوال موجب شد كه ابن سنان از اطاعت امير محمود سر بتابد و در قلعة مستحكم عزاز خودسري كند. امير محمود بارها ابن سنان را با نامه احضار كرد، اما وي اعتنايى نمىكرد. سرانجام با تهديد ابونصر بن نحاس به قتل، از وي خواست تا ابن سنان را از ميان بردارد. ابونصر به قلعه رفت و او را به نيرنگ و بى سروصدا مسموم كرد و به قتل رسانيد.
هنگامى كه پيكر ابن سنان را از قلعه به حلب تشييع مىكردند، امير محمود، گويا از بيم آشكار شدن توطئة قتل ابن سنان، از شركت پسر او، سنان بن ابى محمد، در مراسم ممانعت كرد؛ اما خودِ وي همراه جماعتى از خاندان ابن سنان در مراسم حضور يافت و شخصاً بر وي نماز گزارد . مسموميت و وفات ابن سنان را ابن عديم به اختلاف 463 يا 464ق نيز ذكر كرده است.