ارهاص: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی 'زمينه‌سازى براى وقوع بعثت انبيا عليهم‌السلام. ارهاص در لغت به ‌معناى «اثبات»...' ایجاد کرد)
 
جز
سطر ۱: سطر ۱:
زمينه‌سازى براى وقوع بعثت انبيا عليهم‌السلام.
+
زمینه‌سازى براى وقوع بعثت انبیا علیهم‌السلام.
  
ارهاص در لغت به ‌معناى «اثبات» و «اصرار» از ريشه «ر‌ـ‌ هـ ‌ـ‌ ص» (تأسيس بنيان، ساختن رگه‌زيرين بنا)<ref> لسان‌العرب، ج‌ 5، ص ‌343، «رهص».</ref> و «رِهص» (شالوده، چينه و بنيان) آمده است.<ref> الصحاح، ج‌ 3، ص‌ 1042، «رهص».</ref> براى ارهاص معانى ديگرى نيز گفته ‌شده است.<ref> لغت‌نامه، ج‌ 2، ص‌ 1637، «ارهاص».</ref>
+
ارهاص در لغت به ‌معناى «اثبات» و «اصرار» از ریشه «ر‌ـ‌ هـ ‌ـ‌ ص» (تأسیس بنیان، ساختن رگه‌زیرین بنا)<ref> لسان‌العرب، ج‌ 5، ص ‌343، «رهص».</ref> و «رِهص» (شالوده، چینه و بنیان) آمده است.<ref> الصحاح، ج‌ 3، ص‌ 1042، «رهص».</ref> براى ارهاص معانى دیگرى نیز گفته ‌شده است.<ref> لغت‌نامه، ج‌ 2، ص‌ 1637، «ارهاص».</ref>
  
در اصطلاح متكلمان، حوادث خارق‌العاده<ref> كشاف اصطلاحات الفنون، ج‌ 1، ص‌ 141، «ارهاص».</ref> يا شگفتى<ref> كشف المراد، شعرانى، ص‌ 491.</ref> است كه در آستانه ميلاد انبياء و يا بعد از آن و پيش از بعثت ايشان به وقوع مى‌پيوندد<ref> روح البيان، ج‌ 10، ص‌ 510.</ref> و از نبوت آن‌ها در آينده حكايت دارد تا مردم با مشاهده آن امور، آماده شنيدن دعوت انبيا عليهم‌السلام شوند.<ref> همان؛ تلخيص المحصل، ص‌ 350.</ref>
+
در اصطلاح متكلمان، حوادث خارق‌العاده<ref> كشاف اصطلاحات الفنون، ج‌ 1، ص‌ 141، «ارهاص».</ref> یا شگفتى<ref> كشف المراد، شعرانى، ص‌ 491.</ref> است كه در آستانه میلاد انبیاء و یا بعد از آن و پیش از بعثت ایشان به وقوع مى‌پیوندد<ref> روح البیان، ج‌ 10، ص‌ 510.</ref> و از نبوت آن‌ها در آینده حكایت دارد تا مردم با مشاهده آن امور، آماده شنیدن دعوت انبیا علیهم‌السلام شوند.<ref> همان؛ تلخیص المحصل، ص‌ 350.</ref>
  
آنچه مقدمه آماده‌سازى [[پيامبران]] براى [[نبوت]] باشد مانند تذكرات غيبى به ايشان نيز، ارهاص دانسته شده است<ref> منشور جاويد، ج‌ 12، ص‌ 358.</ref> تناسب بين معناى لغوى و اصطلاحى آن، اين است كه با ارهاص، شالوده نبوت پى‌ريزى مى‌شود.<ref> تلخيص المحصل، ص‌ 350.</ref>
+
آنچه مقدمه آماده‌سازى [[پیامبران]] براى [[نبوت]] باشد مانند تذكرات غیبى به ایشان نیز، ارهاص دانسته شده است<ref> منشور جاوید، ج‌ 12، ص‌ 358.</ref> تناسب بین معناى لغوى و اصطلاحى آن، این است كه با ارهاص، شالوده نبوت پى‌ریزى مى‌شود.<ref> تلخیص المحصل، ص‌ 350.</ref>
  
ارهاص همچون معجزه و كرامت از باب لطف است؛<ref> كشف المراد، شعرانى، ص‌ 49.</ref> و زمينه انجام اطاعت و دورى از گناه را فراهم مى‌سازد.<ref> كشف المراد، شعرانى، ص‌ 492؛ كشف المراد، حسن‌زاده، ص‌ 444.</ref> تفاوت ارهاص با معجزه در اين است كه ارهاص، پيش از زمان دعوت و بدون تحدى (مبارزه‌طلبى) است.<ref> شرح المقاصد، ج‌ 5، ص‌ 12.</ref> گرچه متكلمان گاهى از باب مجاز و ‌علاقه مشابهت يا تغليب به ارهاص معجزه نيز ‌گفته‌اند.<ref> شرح المقاصد، ج‌ 5، ص‌ 12‌ـ‌13.</ref>
+
ارهاص همچون معجزه و كرامت از باب لطف است؛<ref> كشف المراد، شعرانى، ص‌ 49.</ref> و زمینه انجام اطاعت و دورى از گناه را فراهم مى‌سازد.<ref> كشف المراد، شعرانى، ص‌ 492؛ كشف المراد، حسن‌زاده، ص‌ 444.</ref> تفاوت ارهاص با معجزه در این است كه ارهاص، پیش از زمان دعوت و بدون تحدى (مبارزه‌طلبى) است.<ref> شرح المقاصد، ج‌ 5، ص‌ 12.</ref> گرچه متكلمان گاهى از باب مجاز و ‌علاقه مشابهت یا تغلیب به ارهاص معجزه نیز ‌گفته‌اند.<ref> شرح المقاصد، ج‌ 5، ص‌ 12‌ـ‌13.</ref>
  
بعضى از متكلمان معتزلى ارهاص را نپذيرفته‌اند. چنان‌كه كرامت را نيز انكار نموده‌اند<ref> كشف المراد، شعرانى، ص‌ 491.</ref> آنان ارهاصات واقع شده در هر عصرى را به پيامبر موجود در آن عصر نسبت داده و از معجزات وى مى‌دانند<ref> شرح المواقف الايجى، ج‌ 8، ص‌ 226.</ref> و اين در ‌حالى است كه برخى از ارهاصات در زمانى تحقق يافته كه پيامبرى وجود نداشته است.<ref> شرح المواقف الايجى، ج‌ 8، ص‌ 226.</ref>
+
بعضى از متكلمان معتزلى ارهاص را نپذیرفته‌اند. چنان‌كه كرامت را نیز انكار نموده‌اند<ref> كشف المراد، شعرانى، ص‌ 491.</ref> آنان ارهاصات واقع شده در هر عصرى را به پیامبر موجود در آن عصر نسبت داده و از معجزات وى مى‌دانند<ref> شرح المواقف الایجى، ج‌ 8، ص‌ 226.</ref> و این در ‌حالى است كه برخى از ارهاصات در زمانى تحقق یافته كه پیامبرى وجود نداشته است.<ref> شرح المواقف الایجى، ج‌ 8، ص‌ 226.</ref>
  
برخى، آماده‌سازى اذهان براى وقوع ولايت اوليا را نيز ارهاص دانسته‌اند بنابر اين سخن گفتن [[حضرت فاطمه]] زهرا علیهاالسلام را در رَحم مادر<ref> منتهى‌الآمال، ج‌ 1، ص‌ 215.</ref> و خواندن [[سوره مؤمنون]] به ‌وسيله [[امام على]] علیه‌السلام لحظاتى پس از ولادت<ref> مناقب، ج‌ 2، ص‌ 198.</ref> و سخن گفتن ديگر امامان بلافاصله پس از ولادت و كرامات آنان در خردسالى را ارهاص به ‌شمار آورده<ref> مهر تابان، ص‌ 225.</ref> و تفاوت آن با كرامت را در پيش از موعد بودن ارهاص دانسته‌اند.<ref> مهر تابان، ص‌ 225.</ref>
+
برخى، آماده‌سازى اذهان براى وقوع ولایت اولیا را نیز ارهاص دانسته‌اند بنابر این سخن گفتن [[حضرت فاطمه]] زهرا علیهاالسلام را در رَحم مادر<ref> منتهى‌الآمال، ج‌ 1، ص‌ 215.</ref> و خواندن [[سوره مؤمنون]] به ‌وسیله [[امام على]] علیه‌السلام لحظاتى پس از ولادت<ref> مناقب، ج‌ 2، ص‌ 198.</ref> و سخن گفتن دیگر امامان بلافاصله پس از ولادت و كرامات آنان در خردسالى را ارهاص به ‌شمار آورده<ref> مهر تابان، ص‌ 225.</ref> و تفاوت آن با كرامت را در پیش از موعد بودن ارهاص دانسته‌اند.<ref> مهر تابان، ص‌ 225.</ref>
  
در تاريخ، ارهاصات بسيارى براى [[پيامبران]] به خصوص نبى ‌اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده است.<ref> كشف‌المراد، حسن‌زاده، ص‌ 353؛ البداية والنهايه، ج‌ 1، ص‌ 213؛ شرح المقاصد، ج‌ 5، ص‌ 12.</ref> در [[قرآن]] گرچه به ارهاص تصريح نشده است ولى آياتى از قرآن به وقايعى اشاره دارد كه از ارهاصات پيامبران دانسته شده و يا مى‌توان آن‌ها را از مصاديق ارهاص دانست.
+
در تاریخ، ارهاصات بسیارى براى [[پیامبران]] به خصوص نبى ‌اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده است.<ref> كشف‌المراد، حسن‌زاده، ص‌ 353؛ البدایة والنهایه، ج‌ 1، ص‌ 213؛ شرح المقاصد، ج‌ 5، ص‌ 12.</ref> در [[قرآن]] گرچه به ارهاص تصریح نشده است ولى آیاتى از قرآن به وقایعى اشاره دارد كه از ارهاصات پیامبران دانسته شده و یا مى‌توان آن‌ها را از مصادیق ارهاص دانست.
  
'''ارهاصات يوسف علیه‌السلام'''
+
'''ارهاصات یوسف علیه‌السلام'''
  
 
'''''1. دور ساختن از گناه:'''''
 
'''''1. دور ساختن از گناه:'''''
  
با اين ‌كه تمام شرايط و امكانات تحقق گناه براى [[حضرت يوسف]] علیه‌السلام فراهم بود،<ref> الميزان، ج‌ 11، ص‌ 120‌ـ‌125.</ref> وى خدا را در خلوت‌ها شاهد و ناظر ديده، بندگى او را برگزيد و خود را آماده پذيرش هر گونه سختى نمود: «...قالَ مَعاذَاللّهِ اِنَّهُ رَبّى اَحسَنَ مَثواىَ اِنَّهُ لايُفلِحُ الظّلِمون» ([[سوره يوسف]]/12، 23) و با كمك برهان الهى از ارتكاب گناه خوددارى كرد: «...لَولا اَن رَءا بُرهنَ رَبِّهِ... لِنَصرِفَ عَنهُ السّوءَ والفَحشاءَ‌...».(سوره يوسف/12،24)
+
با این ‌كه تمام شرایط و امكانات تحقق گناه براى [[حضرت یوسف]] علیه‌السلام فراهم بود،<ref> المیزان، ج‌ 11، ص‌ 120‌ـ‌125.</ref> وى خدا را در خلوت‌ها شاهد و ناظر دیده، بندگى او را برگزید و خود را آماده پذیرش هر گونه سختى نمود: «...قالَ مَعاذَاللّهِ اِنَّهُ رَبّى اَحسَنَ مَثواىَ اِنَّهُ لایُفلِحُ الظّلِمون» ([[سوره یوسف]]/12، 23) و با كمك برهان الهى از ارتكاب گناه خوددارى كرد: «...لَولا اَن رَءا بُرهنَ رَبِّهِ... لِنَصرِفَ عَنهُ السّوءَ والفَحشاءَ‌...».(سوره یوسف/12،24)
  
'''''2. شفاى چشمان يعقوب با پيراهن:'''''
+
'''''2. شفاى چشمان یعقوب با پیراهن:'''''
  
حضرت يوسف علیه‌السلام به برادرانش گفت: پيراهنم را ببريد بر صورت پدرم بيندازيد تا بينا شود: «اِذهَبوا بِقَميصى هذا فَاَلقوهُ عَلى وجهِ اَبى يَأتِ بَصيرًا‌...». (سوره يوسف/12، 93) با توجه به اين ‌كه غالباً خواب‌هاى صادق [[پيامبران]] را كه از نبوت ايشان گزارش مى‌دهد، ارهاص مى‌خوانند.<ref> منشور جاويد، ج‌ 12، ص‌ 358.</ref>
+
حضرت یوسف علیه‌السلام به برادرانش گفت: پیراهنم را ببرید بر صورت پدرم بیندازید تا بینا شود: «اِذهَبوا بِقَمیصى هذا فَاَلقوهُ عَلى وجهِ اَبى یَأتِ بَصیرًا‌...». (سوره یوسف/12، 93) با توجه به این ‌كه غالباً خواب‌هاى صادق [[پیامبران]] را كه از نبوت ایشان گزارش مى‌دهد، ارهاص مى‌خوانند.<ref> منشور جاوید، ج‌ 12، ص‌ 358.</ref>
  
ممكن است خوابى كه يوسف علیه‌السلام براى پدر خود نقل مى‌كند كه يازده ستاره، خورشيد و ماه براى وى سجده مى‌كنند: «اِنّى رَاَيتُ اَحَدَ عَشَرَ كَوكَبـًا والشَّمسَ والقَمَرَ رَاَيتُهُم لى سجِدين» ([[سوره يوسف]]/12،4) را از ارهاصات وى به ‌شمار آورد.
+
ممكن است خوابى كه یوسف علیه‌السلام براى پدر خود نقل مى‌كند كه یازده ستاره، خورشید و ماه براى وى سجده مى‌كنند: «اِنّى رَاَیتُ اَحَدَ عَشَرَ كَوكَبـًا والشَّمسَ والقَمَرَ رَاَیتُهُم لى سجِدین» ([[سوره یوسف]]/12،4) را از ارهاصات وى به ‌شمار آورد.
  
نجات از چاه و پرورش در خانه عزيز مصر، (سوره يوسف/12،100) و علم تعبير خواب (سوره يوسف/12،21) نيز از ‌جمله مواردى است كه شايد بتوان آن‌ها را از ديگر ارهاصات حضرت يوسف علیه‌السلام دانست. گفتنى است تمام اين حوادث را در ‌صورتى مى‌توان از ارهاصات حضرت يوسف علیه‌السلام دانست كه پيش از نبوت آن حضرت باشد.
+
نجات از چاه و پرورش در خانه عزیز مصر، (سوره یوسف/12،100) و علم تعبیر خواب (سوره یوسف/12،21) نیز از ‌جمله مواردى است كه شاید بتوان آن‌ها را از دیگر ارهاصات حضرت یوسف علیه‌السلام دانست. گفتنى است تمام این حوادث را در ‌صورتى مى‌توان از ارهاصات حضرت یوسف علیه‌السلام دانست كه پیش از نبوت آن حضرت باشد.
  
 
'''ارهاصات موسى علیه‌السلام'''
 
'''ارهاصات موسى علیه‌السلام'''
سطر ۳۳: سطر ۳۳:
 
'''''1. وحى (الهام) به مادر موسى علیه‌السلام:'''''
 
'''''1. وحى (الهام) به مادر موسى علیه‌السلام:'''''
  
خداوند به مادر موسى [[وحى]] كرد كه او را شيرده و در دريا بينداز و ترس و اندوه به دل راه مده كه ما او را به ‌تو باز ‌مى‌گردانيم: «و‌اَوحَينا اِلى اُمِّ موسى اَن اَرضِعيهِ فَاِذا خِفتِ عَلَيهِ فَاَلقيهِ فِى‌اليَمِّ و‌لاتَخافى و لاتَحزَنى اِنّا رادّوهُ اِلَيكِ‌...».([[سوره قصص]]/28، 7)
+
خداوند به مادر موسى [[وحى]] كرد كه او را شیرده و در دریا بینداز و ترس و اندوه به دل راه مده كه ما او را به ‌تو باز ‌مى‌گردانیم: «و‌اَوحَینا اِلى اُمِّ موسى اَن اَرضِعیهِ فَاِذا خِفتِ عَلَیهِ فَاَلقیهِ فِى‌الیَمِّ و‌لاتَخافى و لاتَحزَنى اِنّا رادّوهُ اِلَیكِ‌...».([[سوره قصص]]/28، 7)
  
'''''2. نجات موسى علیه‌السلام از دريا:'''''
+
'''''2. نجات موسى علیه‌السلام از دریا:'''''
  
هنگامى كه كارگزاران فرعون، موسى را از آب گرفته به نزد وى آوردند، چون چشم همسر فرعون به موسى افتاد به فرعون گفت: او چشم روشنى براى من و تو است. او را نكشيد؛ شايد برايمان سودمند باشد يا او را به فرزندى بگيريم: «و‌قالَتِ امرَاَتُ فِرعَونَ قُرَّتُ عَين لى ولَكَ لاتَقتُلوهُ عَسى اَن يَنفَعَنا اَو نَتَّخِذَهُ وَلَدًا‌...». ‌(سوره قصص/28، 9)
+
هنگامى كه كارگزاران فرعون، موسى را از آب گرفته به نزد وى آوردند، چون چشم همسر فرعون به موسى افتاد به فرعون گفت: او چشم روشنى براى من و تو است. او را نكشید؛ شاید برایمان سودمند باشد یا او را به فرزندى بگیریم: «و‌قالَتِ امرَاَتُ فِرعَونَ قُرَّتُ عَین لى ولَكَ لاتَقتُلوهُ عَسى اَن یَنفَعَنا اَو نَتَّخِذَهُ وَلَدًا‌...». ‌(سوره قصص/28، 9)
  
 
'''''3. بازگشت موسى به دامان مادر:'''''
 
'''''3. بازگشت موسى به دامان مادر:'''''
  
خداوند مى‌فرمايد: موسى را به مادرش بازگردانديم تا چشمش بدو روشن شود و غم نخورد و بداند كه وعده خداوند درست است: «فَرَدَدنهُ اِلى اُمِّهِ كَى تَقَرَّ عَينُها ولاتَحزَنَ و لِتَعلَمَ اَنَّ وَعدَاللّهِ حَقٌّ‌...». (سوره قصص/28،‌13)
+
خداوند مى‌فرماید: موسى را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش بدو روشن شود و غم نخورد و بداند كه وعده خداوند درست است: «فَرَدَدنهُ اِلى اُمِّهِ كَى تَقَرَّ عَینُها ولاتَحزَنَ و لِتَعلَمَ اَنَّ وَعدَاللّهِ حَقٌّ‌...». (سوره قصص/28،‌13)
  
'''ارهاصات عيسى علیه‌السلام'''
+
'''ارهاصات عیسى علیه‌السلام'''
  
'''''1. باردار شدن مريم علیهاالسلام بدون شوهر:'''''<ref> [[بحارالانوار]]، ج‌ 14، ص ‌224؛ الفرقان، ج‌ 16، ص‌ 29.</ref>
+
'''''1. باردار شدن مریم علیهاالسلام بدون شوهر:'''''<ref> [[بحارالانوار]]، ج‌ 14، ص ‌224؛ الفرقان، ج‌ 16، ص‌ 29.</ref>
  
وقتى فرشتگان بشارت فرزند را به مريم دادند، مريم گفت: پروردگارا! چگونه فرزنددار شوم؛ در ‌حالى ‌كه بشرى با من تماس نداشته است؟ گفت: چنين است. خداوند هر چه بخواهد مى‌آفريند: «قالَت رَبِّ اَنّى يَكونُ لى وَلَدٌ ولَم‌ يَمسَسنى بَشَرٌ قالَ كَذلِكِ اللّهُ يَخلُقُ ما‌يَشاءُ‌...». ([[سوره آل ‌عمران]]/3، 47)
+
وقتى فرشتگان بشارت فرزند را به مریم دادند، مریم گفت: پروردگارا! چگونه فرزنددار شوم؛ در ‌حالى ‌كه بشرى با من تماس نداشته است؟ گفت: چنین است. خداوند هر چه بخواهد مى‌آفریند: «قالَت رَبِّ اَنّى یَكونُ لى وَلَدٌ ولَم‌ یَمسَسنى بَشَرٌ قالَ كَذلِكِ اللّهُ یَخلُقُ ما‌یَشاءُ‌...». ([[سوره آل ‌عمران]]/3، 47)
  
'''''2. بارور شدن نخل خشك:'''''<ref> التفسير الكبير، ج‌ 13، ص‌ 528؛ الفرقان، ج‌ 16، ص‌ 296.</ref>
+
'''''2. بارور شدن نخل خشك:'''''<ref> التفسیر الكبیر، ج‌ 13، ص‌ 528؛ الفرقان، ج‌ 16، ص‌ 296.</ref>
  
پس از وضع حمل مريمِ طاهره و نياز وى به غذاى مناسب در آن حال، خداوند به وى فرمود: اين تنه نخل را به ‌طرف خود تكان ده، رطب تازه‌اى بر تو فرو ‌مى‌ريزد: «و ‌هُزّى اِلَيكِ بِجِذعِ النَّخلَةِ تُسقِط عَلَيكِ رُطَبـًا جَنيـّا». ([[سوره مريم]]/19، 25)
+
پس از وضع حمل مریمِ طاهره و نیاز وى به غذاى مناسب در آن حال، خداوند به وى فرمود: این تنه نخل را به ‌طرف خود تكان ده، رطب تازه‌اى بر تو فرو ‌مى‌ریزد: «و ‌هُزّى اِلَیكِ بِجِذعِ النَّخلَةِ تُسقِط عَلَیكِ رُطَبـًا جَنیـّا». ([[سوره مریم]]/19، 25)
  
'''''3. جارى شدن جوى آب از كنار مريم علیهاالسلام:'''''<ref> التفسير الكبير، ج‌ 21، ص ‌528؛ الفرقان، ج‌ 16، ص‌ 296‌ـ‌297.</ref>
+
'''''3. جارى شدن جوى آب از كنار مریم علیهاالسلام:'''''<ref> التفسیر الكبیر، ج‌ 21، ص ‌528؛ الفرقان، ج‌ 16، ص‌ 296‌ـ‌297.</ref>
  
هنگامى كه مريم علیهاالسلام به آب نياز داشت جوى آبى از كنار آن حضرت جارى شد: «...‌قَد جَعَلَ رَبُّكِ تَحتَكِ سَريـّا». ([[سوره مريم]]/19، 24)
+
هنگامى كه مریم علیهاالسلام به آب نیاز داشت جوى آبى از كنار آن حضرت جارى شد: «...‌قَد جَعَلَ رَبُّكِ تَحتَكِ سَریـّا». ([[سوره مریم]]/19، 24)
  
'''''4. سخن گفتن عيسى علیه‌السلام در گهواره:'''''<ref> مجمع‌البيان، ج‌ 2، ص‌ 295؛ بحارالانوار، ج‌ 14، ص‌ 222.</ref>
+
'''''4. سخن گفتن عیسى علیه‌السلام در گهواره:'''''<ref> مجمع‌البیان، ج‌ 2، ص‌ 295؛ بحارالانوار، ج‌ 14، ص‌ 222.</ref>
  
عيسى به كسانى ‌كه مريم علیهاالسلام را متهم ساخته بودند. فرمود: من بنده خدا هستم. خداوند مرا پيامبرى صاحب كتاب قرار داده است: «قالوا كَيفَ نُكَلِّمُ مَن كانَ فِى المَهدِ صَبيـّا × قالَ اِنّى عَبدُاللّهِ ءاتـنِىَ الكِتبَ و جَعَلَنى نَبيـّا». ([[سوره مريم]]/19، 29‌ـ‌30)
+
عیسى به كسانى ‌كه مریم علیهاالسلام را متهم ساخته بودند. فرمود: من بنده خدا هستم. خداوند مرا پیامبرى صاحب كتاب قرار داده است: «قالوا كَیفَ نُكَلِّمُ مَن كانَ فِى المَهدِ صَبیـّا × قالَ اِنّى عَبدُاللّهِ ءاتـنِىَ الكِتبَ و جَعَلَنى نَبیـّا». ([[سوره مریم]]/19، 29‌ـ‌30)
  
شايان ذكر است كه [[حضرت عيسى]] علیه‌السلام با جمله «و‌جَعَلَنى نَبيـّا» از پيامبرى خويش در آينده خبر داده و به ‌دليل حتمى بودن وقوع آن از فعل ماضى استفاده شده است.<ref> شرح المواقف، ج‌ 8، ص‌ 226.</ref> بنابر اين سخن گفتن وى در گهواره از معجزات آن حضرت به حساب نيامده بلكه از ارهاصات وى به ‌شمار مى‌آيد.
+
شایان ذكر است كه [[حضرت عیسى]] علیه‌السلام با جمله «و‌جَعَلَنى نَبیـّا» از پیامبرى خویش در آینده خبر داده و به ‌دلیل حتمى بودن وقوع آن از فعل ماضى استفاده شده است.<ref> شرح المواقف، ج‌ 8، ص‌ 226.</ref> بنابر این سخن گفتن وى در گهواره از معجزات آن حضرت به حساب نیامده بلكه از ارهاصات وى به ‌شمار مى‌آید.
  
گروهى از معتزله كه كرامات اوليا را انكار كرده‌اند نزول مائده آسمانى بر مريم ([[سوره آل ‌عمران]]/3،37) و سخن گفتن [[فرشتگان]] با وى (سوره آل ‌عمران/3،42‌ـ‌45) را نيز از ارهاصات حضرت عيسى علیه‌السلام دانسته‌اند.<ref> كشف المراد، حسن‌زاده، ص‌ 476.</ref>
+
گروهى از معتزله كه كرامات اولیا را انكار كرده‌اند نزول مائده آسمانى بر مریم ([[سوره آل ‌عمران]]/3،37) و سخن گفتن [[فرشتگان]] با وى (سوره آل ‌عمران/3،42‌ـ‌45) را نیز از ارهاصات حضرت عیسى علیه‌السلام دانسته‌اند.<ref> كشف المراد، حسن‌زاده، ص‌ 476.</ref>
  
'''ارهاصات پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله'''
+
'''ارهاصات پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله'''
  
'''''1. نابودى اصحاب فيل:'''''
+
'''''1. نابودى اصحاب فیل:'''''
  
در سال چهلم پيش از بعثت، همزمان با ميلاد پيامبر صلی الله علیه و آله،<ref> التبيان، ج‌ 10، ص‌ 410؛ مجمع‌البيان، ج ‌10، ص‌ 825؛ التفسيرالكبير، ج‌ 11، ص‌ 293؛ شرح تجريد، ص‌ 491.</ref> اصحاب فيل كه قصد حمله به خانه كعبه را داشتند، شكست خوردند: «اَلَم تَرَ كَيفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِاَصحبِ الفيل».([[سوره فيل]]/105،1)
+
در سال چهلم پیش از بعثت، همزمان با میلاد پیامبر صلی الله علیه و آله،<ref> التبیان، ج‌ 10، ص‌ 410؛ مجمع‌البیان، ج ‌10، ص‌ 825؛ التفسیرالكبیر، ج‌ 11، ص‌ 293؛ شرح تجرید، ص‌ 491.</ref> اصحاب فیل كه قصد حمله به خانه كعبه را داشتند، شكست خوردند: «اَلَم تَرَ كَیفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِاَصحبِ الفیل».([[سوره فیل]]/105،1)
  
داستان اصحاب فيل قضيه‌اى است كه در آن نمى‌توان شبهه كرد و در آن هنگامى كه اين قصه در [[قرآن]] آمد برخى از كسانى ‌كه آن واقعه را ديده بودند هنوز از دنيا نرفته و آن را به ‌خاطر داشتند.<ref> كشف المراد، شعرانى، ص‌ 490.</ref>
+
داستان اصحاب فیل قضیه‌اى است كه در آن نمى‌توان شبهه كرد و در آن هنگامى كه این قصه در [[قرآن]] آمد برخى از كسانى ‌كه آن واقعه را دیده بودند هنوز از دنیا نرفته و آن را به ‌خاطر داشتند.<ref> كشف المراد، شعرانى، ص‌ 490.</ref>
  
'''''2. شرح صدر:'''''<ref> التفسيرالكبير، ج 32، ص 2؛شرح‌المواقف الايجى، ج‌ 8، ص‌ 225.</ref>
+
'''''2. شرح صدر:'''''<ref> التفسیرالكبیر، ج 32، ص 2؛شرح‌المواقف الایجى، ج‌ 8، ص‌ 225.</ref>
  
گرچه برخى شرح صدر در آيه: «اَلَم نَشرَح لَكَ صَدرَك». ([[سوره انشراح]]/94،1) را امرى جسمانى و مادى (شكافتن سينه حضرت) گرفته‌اند<ref> التفسيرالكبير، ج‌ 32، ص ‌206؛ شرح المواقف الايجى، ج‌ 8، ص‌ 225.</ref> ولى برخى از محققان آن را ناظر به سعه وجودى [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله به نور الهى دانسته‌اند كه به واسطه آن گنجايش همه معارف الهى را يافته و در برابر آن‌ها احساس ضيق و تنگى نكرده است و درباره قصه‌اى كه موهم مادى بودن شرح صدر است (و ‌بعضى از تفاسير آن را ذيل اين آيه آورده‌اند) گفته‌اند، داستان مذكور از قبيل تمثل است و اعتقاد به مادى بودن آن اساساً باطل است.<ref> الميزان، ج‌ 20، ص‌ 341، 317‌ـ‌318.</ref>
+
گرچه برخى شرح صدر در آیه: «اَلَم نَشرَح لَكَ صَدرَك». ([[سوره انشراح]]/94،1) را امرى جسمانى و مادى (شكافتن سینه حضرت) گرفته‌اند<ref> التفسیرالكبیر، ج‌ 32، ص ‌206؛ شرح المواقف الایجى، ج‌ 8، ص‌ 225.</ref> ولى برخى از محققان آن را ناظر به سعه وجودى [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله به نور الهى دانسته‌اند كه به واسطه آن گنجایش همه معارف الهى را یافته و در برابر آن‌ها احساس ضیق و تنگى نكرده است و درباره قصه‌اى كه موهم مادى بودن شرح صدر است (و ‌بعضى از تفاسیر آن را ذیل این آیه آورده‌اند) گفته‌اند، داستان مذكور از قبیل تمثل است و اعتقاد به مادى بودن آن اساساً باطل است.<ref> المیزان، ج‌ 20، ص‌ 341، 317‌ـ‌318.</ref>
  
چنانچه بتوان وقايعى را كه در ارتباط با تحقق نبوت در عالم تكوين به وقوع مى‌پيوندد، ارهاص ناميد. منع و رجم شياطين از 3 آسمان با تولد [[حضرت عيسى]] علیه‌السلام و از همه آسمان‌ها با تولد پيامبر‌اكرم صلی الله علیه و آله كه در روايتى از [[امام صادق]] علیه‌السلام در ضمن تفسير «و‌حَفِظنها مِن كُلِّ شَيطن رَجيم» ([[سوره حجر]]/15، 17) وارد شده است<ref> البرهان، ج‌ 3، ص‌ 334؛ مناقب، ج‌ 1، ص‌ 56.</ref> از ارهاصات آن‌ها خواهد بود.
+
چنانچه بتوان وقایعى را كه در ارتباط با تحقق نبوت در عالم تكوین به وقوع مى‌پیوندد، ارهاص نامید. منع و رجم شیاطین از 3 آسمان با تولد [[حضرت عیسى]] علیه‌السلام و از همه آسمان‌ها با تولد پیامبر‌اكرم صلی الله علیه و آله كه در روایتى از [[امام صادق]] علیه‌السلام در ضمن تفسیر «و‌حَفِظنها مِن كُلِّ شَیطن رَجیم» ([[سوره حجر]]/15، 17) وارد شده است<ref> البرهان، ج‌ 3، ص‌ 334؛ مناقب، ج‌ 1، ص‌ 56.</ref> از ارهاصات آن‌ها خواهد بود.
  
افزون بر موارد قرآنى، در تاريخ نيز نمونه‌هاى فراوانى از ارهاصات براى پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله گزارش شده است كه برخى از آن‌ها عبارت‌ند از: آشكار بودن نور پيامبر صلی الله علیه و آله در پيشانى پدرانش<ref> شرح‌المقاصد، ج 5، ص 13؛ الصحيح من سيره، ج‌ 2، ص‌ 67.</ref> و ‌فرو‌ريختن 14 كنگره از ايوان كسرا؛ خاموش ‌شدن آتش‌كده فارس<ref> كشف‌المراد، حسن‌زاده، ص‌ 353؛ البداية و‌النهايه، ج‌ 2، ص‌ 213.</ref> و خشك ‌شدن درياچه ساوه هنگام ‌تولد حضرت،<ref> كشف‌المراد، حسن‌زاده، ص‌ 353؛ البداية و‌النهايه، ج‌ 2، ص‌ 213.</ref> سايه ‌انداختن ابر بر سر حضرت<ref> كشف المراد، حسن‌زاده، ص‌ 353؛ شرح المواقف، ج‌ 8، ص‌ 225؛ روح‌البيان، ج‌ 10، ص‌ 510.</ref> و سلام‌كردن سنگ‌ها به آن ‌بزرگوار<ref> شرح المواقف الايجى، ج‌ 8، ص‌ 225.</ref> و‌..‌. گفتنى است سخن گفتن [[حضرت فاطمه]] ‌زهرا علیهاالسلام در رحم مادر<ref> منتهى الآمال، ج‌ 1، ص‌ 215.</ref> و نيز خواندن [[سوره مومنون]] به ‌وسيله على علیه‌السلام لحظاتى پس از ولادت<ref> مناقب، ج‌ 2، ص‌ 198.</ref> افزون بر اين ‌كه مى‌تواند ارهاص براى ولايت خودشان باشد از ارهاصات پيامبر اكرم نيز محسوب مى‌شود.
+
افزون بر موارد قرآنى، در تاریخ نیز نمونه‌هاى فراوانى از ارهاصات براى پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله گزارش شده است كه برخى از آن‌ها عبارت‌ند از: آشكار بودن نور پیامبر صلی الله علیه و آله در پیشانى پدرانش<ref> شرح‌المقاصد، ج 5، ص 13؛ الصحیح من سیره، ج‌ 2، ص‌ 67.</ref> و ‌فرو‌ریختن 14 كنگره از ایوان كسرا؛ خاموش ‌شدن آتش‌كده فارس<ref> كشف‌المراد، حسن‌زاده، ص‌ 353؛ البدایة و‌النهایه، ج‌ 2، ص‌ 213.</ref> و خشك ‌شدن دریاچه ساوه هنگام ‌تولد حضرت،<ref> كشف‌المراد، حسن‌زاده، ص‌ 353؛ البدایة و‌النهایه، ج‌ 2، ص‌ 213.</ref> سایه ‌انداختن ابر بر سر حضرت<ref> كشف المراد، حسن‌زاده، ص‌ 353؛ شرح المواقف، ج‌ 8، ص‌ 225؛ روح‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 510.</ref> و سلام‌كردن سنگ‌ها به آن ‌بزرگوار<ref> شرح المواقف الایجى، ج‌ 8، ص‌ 225.</ref> و‌..‌. گفتنى است سخن گفتن [[حضرت فاطمه]] ‌زهرا علیهاالسلام در رحم مادر<ref> منتهى الآمال، ج‌ 1، ص‌ 215.</ref> و نیز خواندن [[سوره مومنون]] به ‌وسیله على علیه‌السلام لحظاتى پس از ولادت<ref> مناقب، ج‌ 2، ص‌ 198.</ref> افزون بر این ‌كه مى‌تواند ارهاص براى ولایت خودشان باشد از ارهاصات پیامبر اكرم نیز محسوب مى‌شود.
  
در ميان متكلمان معتزلى آن‌ها كه ارهاص را نپذيرفته‌اند، برخى از موارد قرآنى پيشين را بدين ‌شكل پاسخ داده‌اند: داستان اصحاب فيل، معجزه خالد بن‌ سنان است كه او را در آن زمان پيامبر مى‌دانستند.<ref> التبيان، ج 10، ص 410؛ مجمع‌البيان، ج 10، ص 447.</ref>
+
در میان متكلمان معتزلى آن‌ها كه ارهاص را نپذیرفته‌اند، برخى از موارد قرآنى پیشین را بدین ‌شكل پاسخ داده‌اند: داستان اصحاب فیل، معجزه خالد بن‌ سنان است كه او را در آن زمان پیامبر مى‌دانستند.<ref> التبیان، ج 10، ص 410؛ مجمع‌البیان، ج 10، ص 447.</ref>
  
نزول مائده بر مريم و سخن‌گفتن [[فرشتگان]] با وى و باردار شدن ايشان بدون همسر<ref> التفسير الكبير، ج‌ 8، ص‌ 217؛ [[بحارالانوار]]، ج‌ 14، ص‌ 224.</ref> و باروَر شدن نخل خشك و جارى ‌شدن جوى آب، از معجزات [[حضرت زكريا]] علیه‌السلام است.<ref> التفسيرالكبير، ج‌ 21، ص‌ 528.</ref> سخن گفتن عيسى علیه‌السلام در گهواره به ‌دليل كلام وى در قرآن «و‌جَعَلَنى نَبيـّا» ([[سوره مريم]]/19، 30) معجزه و در زمان نبوت آن حضرت بوده است.<ref> بحارالانوار، ج‌ 14، ص‌ 222.</ref>
+
نزول مائده بر مریم و سخن‌گفتن [[فرشتگان]] با وى و باردار شدن ایشان بدون همسر<ref> التفسیر الكبیر، ج‌ 8، ص‌ 217؛ [[بحارالانوار]]، ج‌ 14، ص‌ 224.</ref> و باروَر شدن نخل خشك و جارى ‌شدن جوى آب، از معجزات [[حضرت زكریا]] علیه‌السلام است.<ref> التفسیرالكبیر، ج‌ 21، ص‌ 528.</ref> سخن گفتن عیسى علیه‌السلام در گهواره به ‌دلیل كلام وى در قرآن «و‌جَعَلَنى نَبیـّا» ([[سوره مریم]]/19، 30) معجزه و در زمان نبوت آن حضرت بوده است.<ref> بحارالانوار، ج‌ 14، ص‌ 222.</ref>
  
 
==پانویس ==
 
==پانویس ==
سطر ۸۹: سطر ۸۹:
 
===منابع===
 
===منابع===
  
الله‌مراد انصارى ‌جيرفتی؛ دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 2، صفحه 539-543
+
الله‌مراد انصارى ‌جیرفتی؛ دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 2، صفحه 539-543

نسخهٔ ‏۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۳۶

زمینه‌سازى براى وقوع بعثت انبیا علیهم‌السلام.

ارهاص در لغت به ‌معناى «اثبات» و «اصرار» از ریشه «ر‌ـ‌ هـ ‌ـ‌ ص» (تأسیس بنیان، ساختن رگه‌زیرین بنا)[۱] و «رِهص» (شالوده، چینه و بنیان) آمده است.[۲] براى ارهاص معانى دیگرى نیز گفته ‌شده است.[۳]

در اصطلاح متكلمان، حوادث خارق‌العاده[۴] یا شگفتى[۵] است كه در آستانه میلاد انبیاء و یا بعد از آن و پیش از بعثت ایشان به وقوع مى‌پیوندد[۶] و از نبوت آن‌ها در آینده حكایت دارد تا مردم با مشاهده آن امور، آماده شنیدن دعوت انبیا علیهم‌السلام شوند.[۷]

آنچه مقدمه آماده‌سازى پیامبران براى نبوت باشد مانند تذكرات غیبى به ایشان نیز، ارهاص دانسته شده است[۸] تناسب بین معناى لغوى و اصطلاحى آن، این است كه با ارهاص، شالوده نبوت پى‌ریزى مى‌شود.[۹]

ارهاص همچون معجزه و كرامت از باب لطف است؛[۱۰] و زمینه انجام اطاعت و دورى از گناه را فراهم مى‌سازد.[۱۱] تفاوت ارهاص با معجزه در این است كه ارهاص، پیش از زمان دعوت و بدون تحدى (مبارزه‌طلبى) است.[۱۲] گرچه متكلمان گاهى از باب مجاز و ‌علاقه مشابهت یا تغلیب به ارهاص معجزه نیز ‌گفته‌اند.[۱۳]

بعضى از متكلمان معتزلى ارهاص را نپذیرفته‌اند. چنان‌كه كرامت را نیز انكار نموده‌اند[۱۴] آنان ارهاصات واقع شده در هر عصرى را به پیامبر موجود در آن عصر نسبت داده و از معجزات وى مى‌دانند[۱۵] و این در ‌حالى است كه برخى از ارهاصات در زمانى تحقق یافته كه پیامبرى وجود نداشته است.[۱۶]

برخى، آماده‌سازى اذهان براى وقوع ولایت اولیا را نیز ارهاص دانسته‌اند بنابر این سخن گفتن حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام را در رَحم مادر[۱۷] و خواندن سوره مؤمنون به ‌وسیله امام على علیه‌السلام لحظاتى پس از ولادت[۱۸] و سخن گفتن دیگر امامان بلافاصله پس از ولادت و كرامات آنان در خردسالى را ارهاص به ‌شمار آورده[۱۹] و تفاوت آن با كرامت را در پیش از موعد بودن ارهاص دانسته‌اند.[۲۰]

در تاریخ، ارهاصات بسیارى براى پیامبران به خصوص نبى ‌اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده است.[۲۱] در قرآن گرچه به ارهاص تصریح نشده است ولى آیاتى از قرآن به وقایعى اشاره دارد كه از ارهاصات پیامبران دانسته شده و یا مى‌توان آن‌ها را از مصادیق ارهاص دانست.

ارهاصات یوسف علیه‌السلام

1. دور ساختن از گناه:

با این ‌كه تمام شرایط و امكانات تحقق گناه براى حضرت یوسف علیه‌السلام فراهم بود،[۲۲] وى خدا را در خلوت‌ها شاهد و ناظر دیده، بندگى او را برگزید و خود را آماده پذیرش هر گونه سختى نمود: «...قالَ مَعاذَاللّهِ اِنَّهُ رَبّى اَحسَنَ مَثواىَ اِنَّهُ لایُفلِحُ الظّلِمون» (سوره یوسف/12، 23) و با كمك برهان الهى از ارتكاب گناه خوددارى كرد: «...لَولا اَن رَءا بُرهنَ رَبِّهِ... لِنَصرِفَ عَنهُ السّوءَ والفَحشاءَ‌...».(سوره یوسف/12،24)

2. شفاى چشمان یعقوب با پیراهن:

حضرت یوسف علیه‌السلام به برادرانش گفت: پیراهنم را ببرید بر صورت پدرم بیندازید تا بینا شود: «اِذهَبوا بِقَمیصى هذا فَاَلقوهُ عَلى وجهِ اَبى یَأتِ بَصیرًا‌...». (سوره یوسف/12، 93) با توجه به این ‌كه غالباً خواب‌هاى صادق پیامبران را كه از نبوت ایشان گزارش مى‌دهد، ارهاص مى‌خوانند.[۲۳]

ممكن است خوابى كه یوسف علیه‌السلام براى پدر خود نقل مى‌كند كه یازده ستاره، خورشید و ماه براى وى سجده مى‌كنند: «اِنّى رَاَیتُ اَحَدَ عَشَرَ كَوكَبـًا والشَّمسَ والقَمَرَ رَاَیتُهُم لى سجِدین» (سوره یوسف/12،4) را از ارهاصات وى به ‌شمار آورد.

نجات از چاه و پرورش در خانه عزیز مصر، (سوره یوسف/12،100) و علم تعبیر خواب (سوره یوسف/12،21) نیز از ‌جمله مواردى است كه شاید بتوان آن‌ها را از دیگر ارهاصات حضرت یوسف علیه‌السلام دانست. گفتنى است تمام این حوادث را در ‌صورتى مى‌توان از ارهاصات حضرت یوسف علیه‌السلام دانست كه پیش از نبوت آن حضرت باشد.

ارهاصات موسى علیه‌السلام

1. وحى (الهام) به مادر موسى علیه‌السلام:

خداوند به مادر موسى وحى كرد كه او را شیرده و در دریا بینداز و ترس و اندوه به دل راه مده كه ما او را به ‌تو باز ‌مى‌گردانیم: «و‌اَوحَینا اِلى اُمِّ موسى اَن اَرضِعیهِ فَاِذا خِفتِ عَلَیهِ فَاَلقیهِ فِى‌الیَمِّ و‌لاتَخافى و لاتَحزَنى اِنّا رادّوهُ اِلَیكِ‌...».(سوره قصص/28، 7)

2. نجات موسى علیه‌السلام از دریا:

هنگامى كه كارگزاران فرعون، موسى را از آب گرفته به نزد وى آوردند، چون چشم همسر فرعون به موسى افتاد به فرعون گفت: او چشم روشنى براى من و تو است. او را نكشید؛ شاید برایمان سودمند باشد یا او را به فرزندى بگیریم: «و‌قالَتِ امرَاَتُ فِرعَونَ قُرَّتُ عَین لى ولَكَ لاتَقتُلوهُ عَسى اَن یَنفَعَنا اَو نَتَّخِذَهُ وَلَدًا‌...». ‌(سوره قصص/28، 9)

3. بازگشت موسى به دامان مادر:

خداوند مى‌فرماید: موسى را به مادرش بازگرداندیم تا چشمش بدو روشن شود و غم نخورد و بداند كه وعده خداوند درست است: «فَرَدَدنهُ اِلى اُمِّهِ كَى تَقَرَّ عَینُها ولاتَحزَنَ و لِتَعلَمَ اَنَّ وَعدَاللّهِ حَقٌّ‌...». (سوره قصص/28،‌13)

ارهاصات عیسى علیه‌السلام

1. باردار شدن مریم علیهاالسلام بدون شوهر:[۲۴]

وقتى فرشتگان بشارت فرزند را به مریم دادند، مریم گفت: پروردگارا! چگونه فرزنددار شوم؛ در ‌حالى ‌كه بشرى با من تماس نداشته است؟ گفت: چنین است. خداوند هر چه بخواهد مى‌آفریند: «قالَت رَبِّ اَنّى یَكونُ لى وَلَدٌ ولَم‌ یَمسَسنى بَشَرٌ قالَ كَذلِكِ اللّهُ یَخلُقُ ما‌یَشاءُ‌...». (سوره آل ‌عمران/3، 47)

2. بارور شدن نخل خشك:[۲۵]

پس از وضع حمل مریمِ طاهره و نیاز وى به غذاى مناسب در آن حال، خداوند به وى فرمود: این تنه نخل را به ‌طرف خود تكان ده، رطب تازه‌اى بر تو فرو ‌مى‌ریزد: «و ‌هُزّى اِلَیكِ بِجِذعِ النَّخلَةِ تُسقِط عَلَیكِ رُطَبـًا جَنیـّا». (سوره مریم/19، 25)

3. جارى شدن جوى آب از كنار مریم علیهاالسلام:[۲۶]

هنگامى كه مریم علیهاالسلام به آب نیاز داشت جوى آبى از كنار آن حضرت جارى شد: «...‌قَد جَعَلَ رَبُّكِ تَحتَكِ سَریـّا». (سوره مریم/19، 24)

4. سخن گفتن عیسى علیه‌السلام در گهواره:[۲۷]

عیسى به كسانى ‌كه مریم علیهاالسلام را متهم ساخته بودند. فرمود: من بنده خدا هستم. خداوند مرا پیامبرى صاحب كتاب قرار داده است: «قالوا كَیفَ نُكَلِّمُ مَن كانَ فِى المَهدِ صَبیـّا × قالَ اِنّى عَبدُاللّهِ ءاتـنِىَ الكِتبَ و جَعَلَنى نَبیـّا». (سوره مریم/19، 29‌ـ‌30)

شایان ذكر است كه حضرت عیسى علیه‌السلام با جمله «و‌جَعَلَنى نَبیـّا» از پیامبرى خویش در آینده خبر داده و به ‌دلیل حتمى بودن وقوع آن از فعل ماضى استفاده شده است.[۲۸] بنابر این سخن گفتن وى در گهواره از معجزات آن حضرت به حساب نیامده بلكه از ارهاصات وى به ‌شمار مى‌آید.

گروهى از معتزله كه كرامات اولیا را انكار كرده‌اند نزول مائده آسمانى بر مریم (سوره آل ‌عمران/3،37) و سخن گفتن فرشتگان با وى (سوره آل ‌عمران/3،42‌ـ‌45) را نیز از ارهاصات حضرت عیسى علیه‌السلام دانسته‌اند.[۲۹]

ارهاصات پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله

1. نابودى اصحاب فیل:

در سال چهلم پیش از بعثت، همزمان با میلاد پیامبر صلی الله علیه و آله،[۳۰] اصحاب فیل كه قصد حمله به خانه كعبه را داشتند، شكست خوردند: «اَلَم تَرَ كَیفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِاَصحبِ الفیل».(سوره فیل/105،1)

داستان اصحاب فیل قضیه‌اى است كه در آن نمى‌توان شبهه كرد و در آن هنگامى كه این قصه در قرآن آمد برخى از كسانى ‌كه آن واقعه را دیده بودند هنوز از دنیا نرفته و آن را به ‌خاطر داشتند.[۳۱]

2. شرح صدر:[۳۲]

گرچه برخى شرح صدر در آیه: «اَلَم نَشرَح لَكَ صَدرَك». (سوره انشراح/94،1) را امرى جسمانى و مادى (شكافتن سینه حضرت) گرفته‌اند[۳۳] ولى برخى از محققان آن را ناظر به سعه وجودى رسول خدا صلی الله علیه و آله به نور الهى دانسته‌اند كه به واسطه آن گنجایش همه معارف الهى را یافته و در برابر آن‌ها احساس ضیق و تنگى نكرده است و درباره قصه‌اى كه موهم مادى بودن شرح صدر است (و ‌بعضى از تفاسیر آن را ذیل این آیه آورده‌اند) گفته‌اند، داستان مذكور از قبیل تمثل است و اعتقاد به مادى بودن آن اساساً باطل است.[۳۴]

چنانچه بتوان وقایعى را كه در ارتباط با تحقق نبوت در عالم تكوین به وقوع مى‌پیوندد، ارهاص نامید. منع و رجم شیاطین از 3 آسمان با تولد حضرت عیسى علیه‌السلام و از همه آسمان‌ها با تولد پیامبر‌اكرم صلی الله علیه و آله كه در روایتى از امام صادق علیه‌السلام در ضمن تفسیر «و‌حَفِظنها مِن كُلِّ شَیطن رَجیم» (سوره حجر/15، 17) وارد شده است[۳۵] از ارهاصات آن‌ها خواهد بود.

افزون بر موارد قرآنى، در تاریخ نیز نمونه‌هاى فراوانى از ارهاصات براى پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله گزارش شده است كه برخى از آن‌ها عبارت‌ند از: آشكار بودن نور پیامبر صلی الله علیه و آله در پیشانى پدرانش[۳۶] و ‌فرو‌ریختن 14 كنگره از ایوان كسرا؛ خاموش ‌شدن آتش‌كده فارس[۳۷] و خشك ‌شدن دریاچه ساوه هنگام ‌تولد حضرت،[۳۸] سایه ‌انداختن ابر بر سر حضرت[۳۹] و سلام‌كردن سنگ‌ها به آن ‌بزرگوار[۴۰] و‌..‌. گفتنى است سخن گفتن حضرت فاطمه ‌زهرا علیهاالسلام در رحم مادر[۴۱] و نیز خواندن سوره مومنون به ‌وسیله على علیه‌السلام لحظاتى پس از ولادت[۴۲] افزون بر این ‌كه مى‌تواند ارهاص براى ولایت خودشان باشد از ارهاصات پیامبر اكرم نیز محسوب مى‌شود.

در میان متكلمان معتزلى آن‌ها كه ارهاص را نپذیرفته‌اند، برخى از موارد قرآنى پیشین را بدین ‌شكل پاسخ داده‌اند: داستان اصحاب فیل، معجزه خالد بن‌ سنان است كه او را در آن زمان پیامبر مى‌دانستند.[۴۳]

نزول مائده بر مریم و سخن‌گفتن فرشتگان با وى و باردار شدن ایشان بدون همسر[۴۴] و باروَر شدن نخل خشك و جارى ‌شدن جوى آب، از معجزات حضرت زكریا علیه‌السلام است.[۴۵] سخن گفتن عیسى علیه‌السلام در گهواره به ‌دلیل كلام وى در قرآن «و‌جَعَلَنى نَبیـّا» (سوره مریم/19، 30) معجزه و در زمان نبوت آن حضرت بوده است.[۴۶]

پانویس

  1. لسان‌العرب، ج‌ 5، ص ‌343، «رهص».
  2. الصحاح، ج‌ 3، ص‌ 1042، «رهص».
  3. لغت‌نامه، ج‌ 2، ص‌ 1637، «ارهاص».
  4. كشاف اصطلاحات الفنون، ج‌ 1، ص‌ 141، «ارهاص».
  5. كشف المراد، شعرانى، ص‌ 491.
  6. روح البیان، ج‌ 10، ص‌ 510.
  7. همان؛ تلخیص المحصل، ص‌ 350.
  8. منشور جاوید، ج‌ 12، ص‌ 358.
  9. تلخیص المحصل، ص‌ 350.
  10. كشف المراد، شعرانى، ص‌ 49.
  11. كشف المراد، شعرانى، ص‌ 492؛ كشف المراد، حسن‌زاده، ص‌ 444.
  12. شرح المقاصد، ج‌ 5، ص‌ 12.
  13. شرح المقاصد، ج‌ 5، ص‌ 12‌ـ‌13.
  14. كشف المراد، شعرانى، ص‌ 491.
  15. شرح المواقف الایجى، ج‌ 8، ص‌ 226.
  16. شرح المواقف الایجى، ج‌ 8، ص‌ 226.
  17. منتهى‌الآمال، ج‌ 1، ص‌ 215.
  18. مناقب، ج‌ 2، ص‌ 198.
  19. مهر تابان، ص‌ 225.
  20. مهر تابان، ص‌ 225.
  21. كشف‌المراد، حسن‌زاده، ص‌ 353؛ البدایة والنهایه، ج‌ 1، ص‌ 213؛ شرح المقاصد، ج‌ 5، ص‌ 12.
  22. المیزان، ج‌ 11، ص‌ 120‌ـ‌125.
  23. منشور جاوید، ج‌ 12، ص‌ 358.
  24. بحارالانوار، ج‌ 14، ص ‌224؛ الفرقان، ج‌ 16، ص‌ 29.
  25. التفسیر الكبیر، ج‌ 13، ص‌ 528؛ الفرقان، ج‌ 16، ص‌ 296.
  26. التفسیر الكبیر، ج‌ 21، ص ‌528؛ الفرقان، ج‌ 16، ص‌ 296‌ـ‌297.
  27. مجمع‌البیان، ج‌ 2، ص‌ 295؛ بحارالانوار، ج‌ 14، ص‌ 222.
  28. شرح المواقف، ج‌ 8، ص‌ 226.
  29. كشف المراد، حسن‌زاده، ص‌ 476.
  30. التبیان، ج‌ 10، ص‌ 410؛ مجمع‌البیان، ج ‌10، ص‌ 825؛ التفسیرالكبیر، ج‌ 11، ص‌ 293؛ شرح تجرید، ص‌ 491.
  31. كشف المراد، شعرانى، ص‌ 490.
  32. التفسیرالكبیر، ج 32، ص 2؛شرح‌المواقف الایجى، ج‌ 8، ص‌ 225.
  33. التفسیرالكبیر، ج‌ 32، ص ‌206؛ شرح المواقف الایجى، ج‌ 8، ص‌ 225.
  34. المیزان، ج‌ 20، ص‌ 341، 317‌ـ‌318.
  35. البرهان، ج‌ 3، ص‌ 334؛ مناقب، ج‌ 1، ص‌ 56.
  36. شرح‌المقاصد، ج 5، ص 13؛ الصحیح من سیره، ج‌ 2، ص‌ 67.
  37. كشف‌المراد، حسن‌زاده، ص‌ 353؛ البدایة و‌النهایه، ج‌ 2، ص‌ 213.
  38. كشف‌المراد، حسن‌زاده، ص‌ 353؛ البدایة و‌النهایه، ج‌ 2، ص‌ 213.
  39. كشف المراد، حسن‌زاده، ص‌ 353؛ شرح المواقف، ج‌ 8، ص‌ 225؛ روح‌البیان، ج‌ 10، ص‌ 510.
  40. شرح المواقف الایجى، ج‌ 8، ص‌ 225.
  41. منتهى الآمال، ج‌ 1، ص‌ 215.
  42. مناقب، ج‌ 2، ص‌ 198.
  43. التبیان، ج 10، ص 410؛ مجمع‌البیان، ج 10، ص 447.
  44. التفسیر الكبیر، ج‌ 8، ص‌ 217؛ بحارالانوار، ج‌ 14، ص‌ 224.
  45. التفسیرالكبیر، ج‌ 21، ص‌ 528.
  46. بحارالانوار، ج‌ 14، ص‌ 222.

منابع

الله‌مراد انصارى ‌جیرفتی؛ دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 2، صفحه 539-543