همسر حضرت زکریا علیه السلام: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز
سطر ۳: سطر ۳:
 
سالها گذشت و هر دو به سن پیری رسیدند ولی دارای فرزند نشدند. سرانجام زكریا علیه السلام در كنار محراب [[حضرت مریم]] علیه السلام غذاها و میوه‎های بهشتی را دید، دریافت كه باید امیدوار به خدا بود، با این كه خود و همسرش مسن بودند و همسرش نازا هم بود از درگاه خداوند تقاضای داشتن فرزند كرد: «رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّیهً طَیبَهً إِنَّكَ سَمِیعُ الدُّعاءِ؛ خداوندا! از طرف خود فرزند پاكیزه‎ای (نیز) به من عطا فرما كه تو دعا را می‎شنوی».<ref>[[سوره آل عمران]]/38.</ref>   
 
سالها گذشت و هر دو به سن پیری رسیدند ولی دارای فرزند نشدند. سرانجام زكریا علیه السلام در كنار محراب [[حضرت مریم]] علیه السلام غذاها و میوه‎های بهشتی را دید، دریافت كه باید امیدوار به خدا بود، با این كه خود و همسرش مسن بودند و همسرش نازا هم بود از درگاه خداوند تقاضای داشتن فرزند كرد: «رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّیهً طَیبَهً إِنَّكَ سَمِیعُ الدُّعاءِ؛ خداوندا! از طرف خود فرزند پاكیزه‎ای (نیز) به من عطا فرما كه تو دعا را می‎شنوی».<ref>[[سوره آل عمران]]/38.</ref>   
  
در آیات آغازین سوره مریم در خلال جریان درخواست حضرت زکریا علیه السلام، دو بار به همسر ایشان اشاره می شود: ذِكْرُ رَحْمَةِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا؛ إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاء خَفِيًّا؛ قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُن بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا؛ وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِن وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا؛ يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا؛ يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِيًّا؛ قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا؛ قَالَ كَذَلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا؛ قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَيَالٍ سَوِيًّا.
+
در آیات آغازین سوره مریم در خلال جریان درخواست حضرت زکریا علیه السلام، دو بار به همسر ایشان اشاره می شود: {{متن قرآن|«ذِكْرُ رَحْمَةِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا؛ إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاء خَفِيًّا؛ قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُن بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا؛ وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِن وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا؛ يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا؛ يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِيًّا؛ قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا؛ قَالَ كَذَلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا؛ قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَيَالٍ سَوِيًّا»}}.
  
 
بیان، بخشایش پروردگارت بر بنده خود زکریا است؛ آنگاه که پروردگارش را در نهان ندا داد؛ گفت: ای پروردگار من، استخوان من سست گشته و سرم از پیری سفید شده است و هرگز در [[دعا]] به درگاه تو، ای پروردگار من بی بهره نبوده ام؛ من پس از [[مرگ]] خویش از خویشاوندانم بیمناکم و زنم نازاینده است مرا از جانب خود فرزندی عطا کن؛ که میراثبر من و میراثبر خاندان یعقوب باشد و او را ای پروردگار من، شایسته و پسندیده گردان؛ ای زکریا، ما تو را به پسری به نام یحیی مژده می دهیم از این پیش کسی را همنام او نساخته ایم؛ گفت: ای پروردگار من، مرا از کجا پسری باشد، حال آنکه زنم نازاینده است و من خود در پیری به پایان عمرم رسیده ام؛ گفت: پروردگارت این چنین گفته است: این برای من آسان است و تو را؛ گفت: ای پروردگارمن، به من نشانی بنمای گفت: نشان تو این است که سه شب و سه روز با مردم سخن نگویی.<ref>[[سوره مریم]]/10-2.</ref>
 
بیان، بخشایش پروردگارت بر بنده خود زکریا است؛ آنگاه که پروردگارش را در نهان ندا داد؛ گفت: ای پروردگار من، استخوان من سست گشته و سرم از پیری سفید شده است و هرگز در [[دعا]] به درگاه تو، ای پروردگار من بی بهره نبوده ام؛ من پس از [[مرگ]] خویش از خویشاوندانم بیمناکم و زنم نازاینده است مرا از جانب خود فرزندی عطا کن؛ که میراثبر من و میراثبر خاندان یعقوب باشد و او را ای پروردگار من، شایسته و پسندیده گردان؛ ای زکریا، ما تو را به پسری به نام یحیی مژده می دهیم از این پیش کسی را همنام او نساخته ایم؛ گفت: ای پروردگار من، مرا از کجا پسری باشد، حال آنکه زنم نازاینده است و من خود در پیری به پایان عمرم رسیده ام؛ گفت: پروردگارت این چنین گفته است: این برای من آسان است و تو را؛ گفت: ای پروردگارمن، به من نشانی بنمای گفت: نشان تو این است که سه شب و سه روز با مردم سخن نگویی.<ref>[[سوره مریم]]/10-2.</ref>

نسخهٔ ‏۲۹ ژانویهٔ ۲۰۱۴، ساعت ۰۸:۱۹

در میان بنی اسرائیل دو خواهر برجسته و بزرگزاده وجود داشتند، یكی به نام «حَنّه» و دیگری به نام «اَشْیاع»،[۱] حضرت زكریا علیه السلام از اَشْیاع خواستگاری كرد و با او ازدواج نمود.

سالها گذشت و هر دو به سن پیری رسیدند ولی دارای فرزند نشدند. سرانجام زكریا علیه السلام در كنار محراب حضرت مریم علیه السلام غذاها و میوه‎های بهشتی را دید، دریافت كه باید امیدوار به خدا بود، با این كه خود و همسرش مسن بودند و همسرش نازا هم بود از درگاه خداوند تقاضای داشتن فرزند كرد: «رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّیهً طَیبَهً إِنَّكَ سَمِیعُ الدُّعاءِ؛ خداوندا! از طرف خود فرزند پاكیزه‎ای (نیز) به من عطا فرما كه تو دعا را می‎شنوی».[۲]

در آیات آغازین سوره مریم در خلال جریان درخواست حضرت زکریا علیه السلام، دو بار به همسر ایشان اشاره می شود: «ذِكْرُ رَحْمَةِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا؛ إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاء خَفِيًّا؛ قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُن بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا؛ وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِن وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا؛ يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا؛ يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِيًّا؛ قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا؛ قَالَ كَذَلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا؛ قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَيَالٍ سَوِيًّا».

بیان، بخشایش پروردگارت بر بنده خود زکریا است؛ آنگاه که پروردگارش را در نهان ندا داد؛ گفت: ای پروردگار من، استخوان من سست گشته و سرم از پیری سفید شده است و هرگز در دعا به درگاه تو، ای پروردگار من بی بهره نبوده ام؛ من پس از مرگ خویش از خویشاوندانم بیمناکم و زنم نازاینده است مرا از جانب خود فرزندی عطا کن؛ که میراثبر من و میراثبر خاندان یعقوب باشد و او را ای پروردگار من، شایسته و پسندیده گردان؛ ای زکریا، ما تو را به پسری به نام یحیی مژده می دهیم از این پیش کسی را همنام او نساخته ایم؛ گفت: ای پروردگار من، مرا از کجا پسری باشد، حال آنکه زنم نازاینده است و من خود در پیری به پایان عمرم رسیده ام؛ گفت: پروردگارت این چنین گفته است: این برای من آسان است و تو را؛ گفت: ای پروردگارمن، به من نشانی بنمای گفت: نشان تو این است که سه شب و سه روز با مردم سخن نگویی.[۳]

پس از این طولی نكشید كه همسر زكریا علیه السلام با اين كه عقيم و نازا بود اما خداوند به خاطر كمالاتى كه داشت فرزندى به وى عنايت فرمود و پس از مدتی حضرت یحیی علیه السلام چشم به جهان گشود و حضرت زكریا و همسرش پس از سالها امید و آرزو دارای فرزندی مبارك شدند.

«رَبِّ لاتَذَرْنى فَرْداً وَ أَنْتَ خيْرُالوارِثينَ؛ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَ يَدْعُونَنَا رَغَبًا وَ رَهَبًا وَ كَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ»؛ بارالها، مرا تنها نگذار و تو بهترين وارثانى؛ پس [دعاى] او را اجابت نموديم و يحيى را بدو بخشيديم و همسرش را براى او شايسته [و آماده حمل] كرديم زيرا آنان در كارهاى نيك شتاب مى‌نمودند و ما را از روى رغبت و بيم مى‌خواندند و در برابر ما فروتن بودند.[۴]

در واقع خداوند از این رو آنها را مورد الطاف سرشارش قرار داد كه در انجام نیكی‎ها شتاب می‎نمودند و همواره به خاطر عشق به رحمت خدا و ترس از عذاب او، او را می‎خواندند و خضوع و اخلاص خاصی در درِ خانه خدا داشتند.

یحیی علیه السلام همدم و مونس خوبی برای پدر و مادرش بود و عصای پیری آنها در جهت ظاهر و باطن به شمار می‎رفت و به راستی كه آنها را از تنهایی بیرون آورد و یار و فرزند صالحی برای آنها شد.

پانویس

  1. در بعضی از روایات او با نام «حنّانه» خوانده شده كه مادر حضرت یحیی علیه السلام بود. (بحار، ج14، ص202)
  2. سوره آل عمران/38.
  3. سوره مریم/10-2.
  4. سوره انبياء/90-89.


منابع

  • پایگاه اندیشه قم.
  • پاره پيامبر صلی الله عليه و آله (الگوى كمالات بانوان)، عبدالكريم بى آزار شيرازى.