تفسیر اجتهادی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سطر ۱: سطر ۱:
{{بخشی از یک کتاب}}
+
{{نیازمند ویرایش فنی}}
  
 
==تفسير اجتهادى==
 
==تفسير اجتهادى==
  
تفسير اجتهادى بيشتر بر درايت و عقل متكى است تا روايت و نقل؛ چون معيار سنجش و بررسى در آن، انديشه و تدبر است و به طور مطلق بر آثار و اخبار نقل شده اعتماد نمى شود. البته منكر آن نيستيم كه زمينه لغزش در اين عرصه فراوان است و گاه عواقب ناگوارى نيز در پى دارد و به همين دليل، احتياط و دقت نظر - البته پس از توكل بر خدا و استعانت از وى - امرى ضرورى است؛ خواسته اى كه در داشتن حسن نيت و اخلاص همراه با كار مداوم و تلاش پیگير حاصل مى شود.
+
مشهورترین روش و مبنای تفسیری که در طی قرون اسلامی همواره در میان دانشمندان اسلامی و مفسران قرآن معمول یوده تفسیر اجتهادی است . این نوع تفسیر را می توان  حد وسط بین دو نوع تفسیر دیگر، یعنی تفسیر به رای(طبقه افراطی) و تفسیر نقلی(طبقه  تفریطی) دانست.
 +
گرچه طبقه معتقد به تفسیر مبتنی بر روایت عرضه کننده قدیمی ترین روش در تفسیر قران محسوب می شود ولی ملاحظه روش مفسران صدر اسلام و اصحاب پیامبر (ص) و تابعانی چون ابن عباس ، ابن مسعود، قیس بن مسلم مجاهد و نظایر آنان بخوبی بیانگر آ« است که اولین گروه مفسران معروف پیرو تفسیر اجتهادی بوده اند و با وجود عنایت و توجه فراوان به روایات تفسیری تامل و تدبر و اجتهاد را پایه و اساس  فهم آیات و ایتخراج معانی آنها قرار داده ، از طریق روایت و سماع به عنوان یکی از وسایل و مقدمات فهم قرآن استفاده می نمودند. روش تفسیر اجتهادی، اعتماد به تدبر و عقل را توام با تقید به روایات تفسیری مورد استفاده قرار می دهد و به همین جهت است که با روش تفسیر به رای و همچنین با تفسیر نقلی فرق اصولی دارد. به علاوه در تفسیر اجتهادی امکان استخراج صحیح معانی آیات از طریق تدبر و تعقل با اینکه سنت و روایت نیز یکی از ارکان ضروری  آن است اما در عین حال نیازمند شرایط و مقدمات دیگری است که مفسر باید به قدر کفایت از آنها اطلاع داشته باشد. دانستن ادبیات عربی در سطح بالا آگاه بودن از نکات و دقایق فصاحتو بلاغت زبان، اطلاع از کیفیت تنزیل، اسباب نزول و شان نزول آیات، ناسخ و منسوخ، علم حدیث و...از جمله این شرایط محسوب می گردد.
 +
بدیهی است حساسیتی که در تفسیر اجتهادی از نظر صلاحیت و مسئولیت مفسر در احراز شرایط و مقدمات علمی لازم وجود دارد موجب آن شده که مرز میان «تفسیر اجتهادی» و« تفسیر به رای» همواره مبهم و تاریک مانده تشخیص این دو از یکدیگر برای مفسران دشوار باشد وباعث لغزش و انحراف آنان شود. اری بسیاریی از مفسرانی که تحت عنوان تفسیر اجتهادی دچار لغز شها واشتباهات عجیب و دور از انتظار گردیده، مرتکب بدترین شکل« تفسیر به رای » شده  ندو عده ای دیگر بی آنکه شرایط تفسیر اجتهادی را دارا باشند اقدام به تفسیر قرآن کرده اند.
  
كار اجتهادى در تفسير، پديده اى است كه از همان روزهاى نخست در عصر تابعان به وجود آمد؛ چون در آن زمان، باب اجتهاد و اظهارنظر در تفسير گشوده شد و نقد و بررسى در آثار و اخبار منقول رواج يافت و با گذشت زمان دايره آن گسترده تر شد و با تنوع و چندگونگى علوم و معارف در جوامع اسلامى رو به گسترش نهاد.
 
  
پيش از اين گفتيم كه از جمله مشخصات تفسير تابعان، گشوده شدن باب [[اجتهاد]] و گسترش آن بود. كسانى هم كه پس از آنان آمدند همين روش را دنبال نمودند و محدوده آن را گسترش دادند.
 
  
در اين هنگام - كه تفسير، از محدوده نقل و روايت خارج مى گشت و پا به عرصه نقد و درايت مى نهاد - بيم آن مى رفت كه دچار آفت (تفسير به راى) - كه عقلا مذموم و شرعا ممنوع بود - گردد و به لغزشگاه و پرتگاهى عميق منتهى گردد؛ كه البته چنين شد و عملاً گروه بسيارى از پويندگان راه تفسير، در اين وادى سقوط كردند.
+
== مشخصات تفسیر اجتهادی ==
  
به همين جهت لازم است محدوده و جوانب و ابعاد تفسير به راى - به منظور اجتناب از آن - شناخته شود. پيش از اين به تفصيل در مورد مساله تفسير به راى سخن گفتيم. تفسير به راى به طور خلاصه يكى از اين دو صورت است:
+
 +
1.قران، کتابی است همگانی و مقصود از خطابات ان عموم و تفهیم تمامی آنام می باشد.
  
1. تكروى و استبداد در راى در تفسير كلام خدا؛ بدين صورت كه فرد در آن تنها بر دريافت خود از لغت و ادب اعتماد ورزد و به گفته ها و ديدگاهها و رهنمودهاى پيشينيان و روشى كه آنان در فهم آيه پيش مى گرفتند و نيز به اين حقيقت كه ممكن است دلايل و قراين بسيارى - كه ناديده گرفتن آنها شايسته نيست - پيرامون آن آيه باشد؛ از جمله شناخت شان و اسباب نزول آيه و شروح حوادث همزمان با آن و همچنين [[احاديث]] و اخبار رسيده از پيامبر و بزرگان صحابه؛ كه همگى در فهم كلام خدا كه بر رسولش نازل شده است به ما كمك مى كند و مسلم است كسانى كه به طور مستقيم مخاطب قرآن قرار گرفته اند (پيامبر و صحابه) بهتر و روشنتر قرآن را فهميده و از آن سخن گفته اند. ناديده گرفتن اين موارد و ديگر آثار و دلايل قرين با نزول آيات از نظر انديشه ورزان، هرگز شايسته نيست و همان طور كه اميرمؤمنان عليه السلام فرمودند: هر كه تكروى (استبداد راى) ورزد به سوى تباهى مى رود.
+
2.تمام ایات قران قابل فهم بوده از راه تدبر و تامل می وتان به درک معانی و مقاصد آن نایل آمد.
 +
3. روایات تفسیری جنهب ارشادی دارند و منظر از بیان انها توسط پیامبر اکرم(ص) توضیح مطالبی نیست که بدون وجود آنها درک معانی آیات قران غیر ممکن باشد.
 +
4.روایاتی که د تفسیر آیات وارد شده است به عنوان یکی از مقدمات لازم و مهم در توضیح معانی انها مورد استفاده قرار می گیرند.
 +
5.همه شرایط و مقدماتی که ذکر شد همراه با تجربه و ممارست کافی در صلاحیت مفسر معتبر بوده باید در این باره به مقدار لازم و ضروری امادگی داشته باشد.
 +
6.در این روش، مفسر باید از تحمیل رای و نظریه به دست آمده از غیر قرآن به آیات و تطبیق آن با مطالبی که مناسبت لفظی و معنوی با ظاهر آیات ندارد اکیدا خودداری نماید.
  
دانش تفسير نيز مانند ديگر دانشها - كه بشر از گذشتگان به ارث برده است - از نقطه اى آغاز گشته و سپس به تدريج گسترده و متنوع شده است و براى يك دانشمند سزاوار نيست كه دستاوردها و تحقيقات پيشينيان را ناديده انگارد و مانند اولين كسانى كه پايه گذار دانشى بوده اند، از ابتدا آغاز كند.
 
  
خلاصه اين كه: مراجعه به دلايل و شواهد قرآنى همراه با توجه و عنايت به اقوال و آراى پيشينيان شرط اساسى شناختن كلام خداست و كسى كه به آنها رجوع نكند و تنها بر راى و نظر خاص خود تكيه كند، هم خود را هلاك كرده است و هم ديگران را و اين مفاد همان حديثى است كه فرموده است: من تكلم فى القرآن برايه فاصاب اخطاء.
+
==  آغازگران تفسیر اجتهادی ==
  
پس اگر فرض شود كه او به طور تصادفى و اتفاقى به درك واقعى آيه رسيده باشد ولى از راهى كه عقلا از آن به حقيقت مى رسند نرفته باشد، به خطا رفته است!
+
به یک معنا و در حقیقت نخستین اموزگاران عقل ورزی در فهم متن قران یامبر و جانشینان ان مقام عالیقدر نبوت است.آنان با علم به نیاز همیشگی مسلمانان به فهم درست و روز آمد قران راه را بر تفسیر اجتهادی گشودند تا زندگی بر مبنای وحی را محدود به دوران خود نکرده باشند. اما تا چند سده پس از ایشان کسی را یارای پیمودن این  راهنبود و گویا مسلمانان تا مدت های مدید اجتهاد را رقیب و معارض تفسیر ماثور می دانستند و جز ماثور را مرضی معصوم نمی پنداشتند تا اینکه به تدریج نظرها مساعدتر گشت و هر روز بر خیل کسانی که جسارت  و توانایی اجتهاد در تفسیر را پیدا می کردند بیشتر شد.
  
2. اين كه شخص آيه اى را در نظر بگيرد و سعى كند آن را بر راى و نظر خود منطبق سازد و بدين وسيله ديدگاه خود را با آن آيه توجيه نمايد يا آن را وسيله اى براى تبليغ عقيده و مسلك خويش گرداند؛ در حالى كه خود بداند آن آيه هيچ ارتباطى با موضوع ندارد.
+
محمد ابن جریرطبری(متوافای 310هجری) اندک تغییرات او د شیوه تفسیر اثری ، اولین نمونه های تفسیر اجتهادی در میان مفسران رسمی اهل سنت است.
  
عمده اين است كه منظور شخص فهم آيه و تفسير واقعى آن نيست بلكه هدف او تثبيت مذهب و عقيده خويش است به هر وسيله اى كه ممكن باشد؛ آيات قرآن نيز براى او در حكم وسيله اى براى رسيدن به هدف خويش است؛ البته اگر تقدير با او همسويى كند! و اين تحميل راى بر آيه است نه تفسير آن؛ بنابراين - طبق حديث نبوى - جايگاه او [[جهنم]] خواهد بود.
+
ابومسلم اصفهانی(متوفای322 هجری) نویسنده جامع التاویل
  
ابوجعفر صدوق با سلسله اسناد از امام اميرمؤمنان عليه السلام نقل مى كند كه فرمود: رسول الله فرمود: خداوند فرموده است: ما آمن بى من فسر براءيه كلامى.
+
تفسیر علی ابن موسی رمانی(متوفای 384 هجری)
  
طبرى نيز با اسناد از ابن عباس نقل كرده كه پيامبر فرمود: من قال فى القرآن برايه فليتبواء مقعده من النار.
+
نوشته هاو بحث های شیخ مفید در آثار کلامی خود که سخت گرایش تفسیری داشتند.
  
بنابراين هر كه روش عقلا را در فهم كلام پيشه كند و بر دلايل و شواهد موجود تكيه نمايد و به آراى علماى سلف عنايت ورزد و سپس نظر خود را در تفسير كلام خدا بيان كند، مفسر به راى و مستبد به راى و يا كسى كه راى خود را بر [[قرآن]] تحميل سازد، نيست و تنها خداوند است كه از اشتباه دور است.
+
سید رضی(متوفای 406) با تالیف کتاب های تفسیری حقائق التنزیل و دقائق التاویل والمجازات القرانیه..
  
==تنوع تفسير اجتهادى==
+
سید مرتضی علم الهدی(متوفای 436هجری) نویسنده المحکم و المتشابه و الصرفه  فی اعجاز القران.
 +
 
 +
شیخ طوسی(متوفای 460) در التبیان و همه آثار کلامی خود.
 +
 
 +
ابن ادریس(متوفای 598) تبیان را تلخیص کرد و نام مختصر البیان را برآن گذاشت.
 +
 
 +
فضل بن حسن طبرسی(متوفای 548) مولف مهم ترین تفسیر شیعی به نام مجمع البیان.
 +
 
 +
ابوالفتوح رازی(متوفای 589 به بعد) صاحب روض الجنن و روح الجنان
 +
 
 +
این فهرست را می توان همچنان ادامه دادو تا دامنه های تفاسیر قرن حاضر کشاند اما شمار بی حد و حصری از آثار تفسیری در قرون اخیر به این شیوه نگارش یافته اند.
 +
 
 +
 
 +
== حجیت تفسیر اجتهادی ==
 +
 
 +
 
 +
دانشمندان و علمای اسلام برای اثبات صحت و حجیت روش تفسیر اجتهادی دلایل زیادی اورده اند:
 +
 
 +
 
 +
'''دلایل قرآنی:'''
 +
 
 +
آیاتی که می وتواند به منظور اثبات و تایید  «تفسیر اجتهادی» مورد استناد قرار گیرد به جهت اختلافی که از نظر مضمون و کیفیت استدلال دارند به چند دسته تقسیم می شوند:
 +
 
 +
*دسته اول:آیاتی که زبان قرآن را لسان عربی آشکار و قابل فهم و مطابق با زبان قومی که برآنان نازل شده معرف می کند.نحل /31  زخرف 2و3 ابراهیم 4 دخان58
 +
 
 +
*دسته دوم: آیاتی که قؤان را به عنوان هدایت ، فارق بین حق و باطل و روشنگر هر امر مبهمی توصیف می نماید. مانند بقره /185 و نحل 89
 +
 
 +
*دسته سوم: آیاتی مه با لحنی شدید و تند مردمان را به تدبر و تعقل در معانی و مقاصد آیات قرن ترغیب می کند و کسانی را که در فهم آنها کوتاهی می کنند  مورد انتقاد شدید قرار می دهد. بدیهی است اگر قران با تدر و تامل قابل فهم نبود چگونه امکن داشت چنینی دستوری از سوی خداوند حکیم آن هم نسبت به یک امر  ناممکن صادر گردد . و در این صورت تعقلو تفکر چه سودی می وانست داشته باشد؟ مانندص/29 و محمد/24.
 +
 
 +
*دسته چهارم: آیاتی که صریحاا تحدی به قران می کند و از مردم می خواهد که اگر به قابل فهم بودن آن برای عوم مردم ایمان ندارد دسته به دست هم داده سوره ای مشابه یک سوره از ان بیاورند..نساء/82 و بقره 23.
 +
مشخص است که آیات قرآن تا خود مفهوم و قابل درک نباشد تحدی آن امری نامعقول است.
 +
 
 +
''' دلایل روایی'''
  
آنچه شايان توجه است اين است كه تفسير اجتهادى - كه مبتنى بر اعمال راى و نظر است - بر اساس استعدادها و توانايي هاى علمى و ادبى و دستاوردها و آموخته هاى مفسران از علوم و معارف، متنوع و گوناگون خواهد بود؛ زيرا هر دانشمندى، تخصص علمى خود را وسيله فهم [[قرآن]] قرار مى دهد و از زاويه دانشى كه در آن تبحر دارد به قرآن مى نگرد.
+
به رواياتى نيز استدلال شده است؛ مانند اين روايت معتبر از رسول خدا(صلى الله عليه وآله): «فاذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم فعليكم بالقرآن».  با توجه به اينكه ظاهر از «الفتن» همه فتنه ها و «القرآن» همه قرآن است رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به طور مطلق در هر فتنه اى ما را به قرآن كريم ارجاع داده است، بنابراين بايد در حد توان از هدايت معارف و احكام قرآن بهره گرفت؛ خواه معارف و احكام روشنى كه نياز به تفسير ندارند يا معارف و احكام نيازمند تفسير؛ همچنين حديث متواتر ثقلين كه تمسك به قرآن و عترت را شرط گمراه نشدن قرار داده است و نيز اين سخناميرمؤمنان، على(عليه السلام): «عليكم بكتاب الله فإنه الحبل المتين والعصمة للتمسك»  كه مسلمانان را به كتاب خدا ارجاع مى دهد، دليل لزوم اجتهاد در فهم و تفسير قرآن اند. روايت مرسل نبوى: «القرآن ذلول ذو وجوه فاحملوه على أحسن وجهه؛ قرآن انعطاف پذير و داراى وجوهى است، پس آن را بر بهترين وجه حمل كنيد» نيز مؤيد جواز استنباط و اجتهاد در قرآن است.
  
بنابراين فضل و برترى هر مفسر بر ديگران در همان مقوله اى است كه توانايى علمى بيشترى در آن دارد؛ مثلاً كسى كه اديب برجسته اى است؛ در تفسير از نظر ادبى بر ديگران تفوق و برترى دارد؛ همچنين كسانى كه در [[فلسفه]]، كلام، فقه، لغت و يا حتى علوم طبيعى و رياضى و نجوم و جز آن صاحبنظرند، آيات مربوط به تخصص خود را بهتر و شايسته تر از ديگران - كه در آن رشته تخصص ندارند - درك مى كنند.
+
''' سيره پيامبر و امامان معصوم: '''
  
پس هر مفسر دانشمندى با توجه به رشته اى كه در آن مهارت يافته در تفسير به شهرت رسيده است؛ زيرا با تكيه بر همان تخصص وارد تفسير شده و اين همان چيزى است كه تفاسير را متنوع كرده است.
+
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) كيفيت اجتهاد عقلى در فهم نصوص دينى (قرآن و سنت) را به اصحاب خويش مى آموخت[54]، چنان كه براى ابن عباس دعا كرد: «اللّهمّ فقهه فى الدين و علمه التأويل».اگر تفسير منحصر در نقل و روايت مى بود، دعاى پيامبر به ابن عباس هيچ ويژگى اى نداشت. هرچند نقل هاى ياد شده از جهت سند ضعيف اند؛ ولى مى توانند مؤيدى بر جواز تفسير اجتهادى باشند.
  
با توجه به همين نكته مى توانيم تفاسير را به انواع مختلفى تقسيم كنيم: ادبى و لغوى، كلامى و فلسفى و عرفانى، اجتماعى و علمى و يا جامع دو يا چند جنبه از موارد فوق (ويژگى بيشتر تفاسير) البته اين بدان معنا نيست كه شخص اديب در تفسيرش تنها به ادب و لغت توجه داشته و يا فقيه صرفاً به فقه القرآن عنايت نموده است و يا متكلم و فيلسوف و عارف اختصاصاً در تفاسير خود به علوم تخصصى خود پرداخته اند؛ بلكه منظور اين است كه در تفاسير اديبان صبغه ادبى غلبه دارد و تفاسير فقها بيشتر رنگ فقهى دارد و...؛ هر چند تفاسير آنان فاقد مطالب ديگر تفاسير نيست.
+
''' سيره عقلا: '''
  
بنابر آنچه گفتيم، تفاسير اصحاب مذاهب همچون معتزله و [[خوارج]] و صوفيه و امثال آنها يا داخل در نوع كلامى است يا عرفانى؛ و از اين دو نوع خارج نيست و به همين سبب تقسيم بندى ما از تفاسير، اندكى با تقسيم بندى ديگران تفاوت دارد.
+
دليل ديگر بر جواز تفسير اجتهادى سيره عقلاست. روش عقلا در فهم مطالب هر كتابى اين است كه مطالب مبهم آن را با شيوه اى خاص روشن و معناى كلام و مراد نويسنده را آشكار مى كنند. اين سيره همان اجتهاد در فهم معناى كلام و مراد گوينده و نويسنده است كه همواره معمول بوده و خداوند متعالى و پيامبر(صلى الله عليه وآله) آن را رد نكرده اند. قرآن كريم گرچه باطنى دارد كه فهم آن با قواعد ادبى و اصول عقلايى محاوره ممكن نيست و از اين نظر با كتاب هاى ديگر فرق دارد؛ ولى ظاهرى نيز دارد كه روش تفهيم آن مانند روش تفهيم ديگر كتاب هاست و با اين سيره جواز اجتهاد در فهم معناى متن و صحت روش تفسير اجتهادى در تفسير قرآن ثابت مى شود.
 +
حتى مى توان گفت چون دانستن بسيارى از معارف و احكام قرآن ضرورى اند و كوشش براى فهم آن ها از راه مناسب از نظر عقل و عقلا لازم است، وجوب تفسير اجتهادى فى الجمله ثابت مى شود.[
  
بر اين اساس تفسير اجتهادى به اين موارد تقسيم مى شود: ادبى، فقهى، كلامى، فلسفى، عرفانى، اجتماعى، علمى و جامع.
+
==تنوع تفسير اجتهادى==
 +
 
 +
تفسير اجتهادى بر اساس اختلاف منابع و روش هاى مفسران، متنوع مى شود؛ براى نمونه گاهى در تفسير اجتهادى براى توضيح و تبيين آيات، بيشترين استفاده از آيات قرآن مى شود كه به آن تفسير اجتهادى قرآن به قرآن گفته مى شود و گاه بيشترين استفاده از روايات برده مى شود كه به آن تفسير اجتهادى روايى گفته مى شود و گاه در تفسير آيات از منابع مختلف (قرآن، روايات، عقل، علوم ادبى) بهره برده مى شود كه به آن تفسير اجتهادى جامع گفته مى شود؛ همچنين تفسير اجتهادى بر اساس استعدادها و توانايى هاى علمى و ادبى و دستاوردها و آموخته هاى مفسران از علوم و معارف متنوع و گوناگون است، زيرا هر دانشمندى تخصص علمى خود را وسيله فهم قرآن قرار مى دهد و از زاويه دانشى كه در آن مهارت دارد به قرآن مى نگرد؛ مثلا كسى كه اديب برجسته اى است در تفسير از نظر ادبى بر ديگران برترى دارد؛ همچنين كسانى كه در فلسفه، عرفان، كلام، فقه، لغت يا حتى علوم طبيعى و رياضى و نجوم و جز آن صاحب نظرند آيات مربوط به تخصص خود را بهتر از كسانى كه در آن رشته تخصص ندارند تفسير مى كنند و گرايش ويژه آن ها در تفسيرشان بروز مى كند و در نتيجه تفسير اجتهادى با گرايش متفاوت مانند ادبى، فلسفى، باطنى، عرفانى، علمى، كلامى، اجتماعى و فقهى به وجود مى آيد.
 +
همچنين به باور برخى تفسير اجتهادى به اعتبار برخوردارى از شرايط به تفسير اجتهادى صحيح و غير صحيح قسمت مى شود، زيرا تفسير اجتهادى يا داراى شرايط لازم براى تفسير و مفسر و بر پايه قراين صحيح است كه تفسير اجتهادى صحيح است يا داراى شرايط لازم و بر پايه قراين نيست كه تفسير غير صحيح و مردود است.
  
 
==منابع==
 
==منابع==
* محمدهادی معرفت، تفسیر و مفسران، قم: موسسه فرهنگی التمهید، 1385، جلد دوم.
+
*حسين علوى مهر ، سيد عبدالرسول حسينى زاده، تفسیر  اجتهادی [http://www.maarefquran.org/index.php/page,viewArticle/LinkID,13129 دانشنامه موضوعی قرآن] تاریخ بازیابی 10 مهر 1392.
 +
 
 +
*عباسعلیی عمید زنجانی، مبانی و روش های تفسیر قرآن،تهران:وزارت فرهنگ و ارشاد
 +
اسلامی،1367،صص270-276.
 +
*علی اصغر چراغی، نگاهی دوباره به تفسیر اجتهادی ، صحیفه مبین، دوره دوم شماره 23-24.
 +
 
 +
* محمدهادی معرفت، تفسیر و مفسران، قم: موسسه فرهنگی التمهید، 1385، جلد دوم
  
 
[[رده:تفسیر قرآن]]
 
[[رده:تفسیر قرآن]]

نسخهٔ ‏۲ اکتبر ۲۰۱۳، ساعت ۰۹:۲۲


تفسير اجتهادى

مشهورترین روش و مبنای تفسیری که در طی قرون اسلامی همواره در میان دانشمندان اسلامی و مفسران قرآن معمول یوده تفسیر اجتهادی است . این نوع تفسیر را می توان حد وسط بین دو نوع تفسیر دیگر، یعنی تفسیر به رای(طبقه افراطی) و تفسیر نقلی(طبقه تفریطی) دانست. گرچه طبقه معتقد به تفسیر مبتنی بر روایت عرضه کننده قدیمی ترین روش در تفسیر قران محسوب می شود ولی ملاحظه روش مفسران صدر اسلام و اصحاب پیامبر (ص) و تابعانی چون ابن عباس ، ابن مسعود، قیس بن مسلم مجاهد و نظایر آنان بخوبی بیانگر آ« است که اولین گروه مفسران معروف پیرو تفسیر اجتهادی بوده اند و با وجود عنایت و توجه فراوان به روایات تفسیری تامل و تدبر و اجتهاد را پایه و اساس فهم آیات و ایتخراج معانی آنها قرار داده ، از طریق روایت و سماع به عنوان یکی از وسایل و مقدمات فهم قرآن استفاده می نمودند. روش تفسیر اجتهادی، اعتماد به تدبر و عقل را توام با تقید به روایات تفسیری مورد استفاده قرار می دهد و به همین جهت است که با روش تفسیر به رای و همچنین با تفسیر نقلی فرق اصولی دارد. به علاوه در تفسیر اجتهادی امکان استخراج صحیح معانی آیات از طریق تدبر و تعقل با اینکه سنت و روایت نیز یکی از ارکان ضروری آن است اما در عین حال نیازمند شرایط و مقدمات دیگری است که مفسر باید به قدر کفایت از آنها اطلاع داشته باشد. دانستن ادبیات عربی در سطح بالا آگاه بودن از نکات و دقایق فصاحتو بلاغت زبان، اطلاع از کیفیت تنزیل، اسباب نزول و شان نزول آیات، ناسخ و منسوخ، علم حدیث و...از جمله این شرایط محسوب می گردد. بدیهی است حساسیتی که در تفسیر اجتهادی از نظر صلاحیت و مسئولیت مفسر در احراز شرایط و مقدمات علمی لازم وجود دارد موجب آن شده که مرز میان «تفسیر اجتهادی» و« تفسیر به رای» همواره مبهم و تاریک مانده تشخیص این دو از یکدیگر برای مفسران دشوار باشد وباعث لغزش و انحراف آنان شود. اری بسیاریی از مفسرانی که تحت عنوان تفسیر اجتهادی دچار لغز شها واشتباهات عجیب و دور از انتظار گردیده، مرتکب بدترین شکل« تفسیر به رای » شده ندو عده ای دیگر بی آنکه شرایط تفسیر اجتهادی را دارا باشند اقدام به تفسیر قرآن کرده اند.


مشخصات تفسیر اجتهادی

1.قران، کتابی است همگانی و مقصود از خطابات ان عموم و تفهیم تمامی آنام می باشد.

2.تمام ایات قران قابل فهم بوده از راه تدبر و تامل می وتان به درک معانی و مقاصد آن نایل آمد. 3. روایات تفسیری جنهب ارشادی دارند و منظر از بیان انها توسط پیامبر اکرم(ص) توضیح مطالبی نیست که بدون وجود آنها درک معانی آیات قران غیر ممکن باشد. 4.روایاتی که د تفسیر آیات وارد شده است به عنوان یکی از مقدمات لازم و مهم در توضیح معانی انها مورد استفاده قرار می گیرند. 5.همه شرایط و مقدماتی که ذکر شد همراه با تجربه و ممارست کافی در صلاحیت مفسر معتبر بوده باید در این باره به مقدار لازم و ضروری امادگی داشته باشد. 6.در این روش، مفسر باید از تحمیل رای و نظریه به دست آمده از غیر قرآن به آیات و تطبیق آن با مطالبی که مناسبت لفظی و معنوی با ظاهر آیات ندارد اکیدا خودداری نماید.


آغازگران تفسیر اجتهادی

به یک معنا و در حقیقت نخستین اموزگاران عقل ورزی در فهم متن قران یامبر و جانشینان ان مقام عالیقدر نبوت است.آنان با علم به نیاز همیشگی مسلمانان به فهم درست و روز آمد قران راه را بر تفسیر اجتهادی گشودند تا زندگی بر مبنای وحی را محدود به دوران خود نکرده باشند. اما تا چند سده پس از ایشان کسی را یارای پیمودن این راهنبود و گویا مسلمانان تا مدت های مدید اجتهاد را رقیب و معارض تفسیر ماثور می دانستند و جز ماثور را مرضی معصوم نمی پنداشتند تا اینکه به تدریج نظرها مساعدتر گشت و هر روز بر خیل کسانی که جسارت و توانایی اجتهاد در تفسیر را پیدا می کردند بیشتر شد.

محمد ابن جریرطبری(متوافای 310هجری) اندک تغییرات او د شیوه تفسیر اثری ، اولین نمونه های تفسیر اجتهادی در میان مفسران رسمی اهل سنت است.

ابومسلم اصفهانی(متوفای322 هجری) نویسنده جامع التاویل

تفسیر علی ابن موسی رمانی(متوفای 384 هجری)

نوشته هاو بحث های شیخ مفید در آثار کلامی خود که سخت گرایش تفسیری داشتند.

سید رضی(متوفای 406) با تالیف کتاب های تفسیری حقائق التنزیل و دقائق التاویل والمجازات القرانیه..

سید مرتضی علم الهدی(متوفای 436هجری) نویسنده المحکم و المتشابه و الصرفه فی اعجاز القران.

شیخ طوسی(متوفای 460) در التبیان و همه آثار کلامی خود.

ابن ادریس(متوفای 598) تبیان را تلخیص کرد و نام مختصر البیان را برآن گذاشت.

فضل بن حسن طبرسی(متوفای 548) مولف مهم ترین تفسیر شیعی به نام مجمع البیان.

ابوالفتوح رازی(متوفای 589 به بعد) صاحب روض الجنن و روح الجنان

این فهرست را می توان همچنان ادامه دادو تا دامنه های تفاسیر قرن حاضر کشاند اما شمار بی حد و حصری از آثار تفسیری در قرون اخیر به این شیوه نگارش یافته اند.


حجیت تفسیر اجتهادی

دانشمندان و علمای اسلام برای اثبات صحت و حجیت روش تفسیر اجتهادی دلایل زیادی اورده اند:


دلایل قرآنی:

آیاتی که می وتواند به منظور اثبات و تایید «تفسیر اجتهادی» مورد استناد قرار گیرد به جهت اختلافی که از نظر مضمون و کیفیت استدلال دارند به چند دسته تقسیم می شوند:

  • دسته اول:آیاتی که زبان قرآن را لسان عربی آشکار و قابل فهم و مطابق با زبان قومی که برآنان نازل شده معرف می کند.نحل /31 زخرف 2و3 ابراهیم 4 دخان58
  • دسته دوم: آیاتی که قؤان را به عنوان هدایت ، فارق بین حق و باطل و روشنگر هر امر مبهمی توصیف می نماید. مانند بقره /185 و نحل 89
  • دسته سوم: آیاتی مه با لحنی شدید و تند مردمان را به تدبر و تعقل در معانی و مقاصد آیات قرن ترغیب می کند و کسانی را که در فهم آنها کوتاهی می کنند مورد انتقاد شدید قرار می دهد. بدیهی است اگر قران با تدر و تامل قابل فهم نبود چگونه امکن داشت چنینی دستوری از سوی خداوند حکیم آن هم نسبت به یک امر ناممکن صادر گردد . و در این صورت تعقلو تفکر چه سودی می وانست داشته باشد؟ مانندص/29 و محمد/24.
  • دسته چهارم: آیاتی که صریحاا تحدی به قران می کند و از مردم می خواهد که اگر به قابل فهم بودن آن برای عوم مردم ایمان ندارد دسته به دست هم داده سوره ای مشابه یک سوره از ان بیاورند..نساء/82 و بقره 23.

مشخص است که آیات قرآن تا خود مفهوم و قابل درک نباشد تحدی آن امری نامعقول است.

دلایل روایی

به رواياتى نيز استدلال شده است؛ مانند اين روايت معتبر از رسول خدا(صلى الله عليه وآله): «فاذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم فعليكم بالقرآن». با توجه به اينكه ظاهر از «الفتن» همه فتنه ها و «القرآن» همه قرآن است رسول خدا(صلى الله عليه وآله) به طور مطلق در هر فتنه اى ما را به قرآن كريم ارجاع داده است، بنابراين بايد در حد توان از هدايت معارف و احكام قرآن بهره گرفت؛ خواه معارف و احكام روشنى كه نياز به تفسير ندارند يا معارف و احكام نيازمند تفسير؛ همچنين حديث متواتر ثقلين كه تمسك به قرآن و عترت را شرط گمراه نشدن قرار داده است و نيز اين سخناميرمؤمنان، على(عليه السلام): «عليكم بكتاب الله فإنه الحبل المتين والعصمة للتمسك» كه مسلمانان را به كتاب خدا ارجاع مى دهد، دليل لزوم اجتهاد در فهم و تفسير قرآن اند. روايت مرسل نبوى: «القرآن ذلول ذو وجوه فاحملوه على أحسن وجهه؛ قرآن انعطاف پذير و داراى وجوهى است، پس آن را بر بهترين وجه حمل كنيد» نيز مؤيد جواز استنباط و اجتهاد در قرآن است.

سيره پيامبر و امامان معصوم:

پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) كيفيت اجتهاد عقلى در فهم نصوص دينى (قرآن و سنت) را به اصحاب خويش مى آموخت[54]، چنان كه براى ابن عباس دعا كرد: «اللّهمّ فقهه فى الدين و علمه التأويل».اگر تفسير منحصر در نقل و روايت مى بود، دعاى پيامبر به ابن عباس هيچ ويژگى اى نداشت. هرچند نقل هاى ياد شده از جهت سند ضعيف اند؛ ولى مى توانند مؤيدى بر جواز تفسير اجتهادى باشند.

سيره عقلا:

دليل ديگر بر جواز تفسير اجتهادى سيره عقلاست. روش عقلا در فهم مطالب هر كتابى اين است كه مطالب مبهم آن را با شيوه اى خاص روشن و معناى كلام و مراد نويسنده را آشكار مى كنند. اين سيره همان اجتهاد در فهم معناى كلام و مراد گوينده و نويسنده است كه همواره معمول بوده و خداوند متعالى و پيامبر(صلى الله عليه وآله) آن را رد نكرده اند. قرآن كريم گرچه باطنى دارد كه فهم آن با قواعد ادبى و اصول عقلايى محاوره ممكن نيست و از اين نظر با كتاب هاى ديگر فرق دارد؛ ولى ظاهرى نيز دارد كه روش تفهيم آن مانند روش تفهيم ديگر كتاب هاست و با اين سيره جواز اجتهاد در فهم معناى متن و صحت روش تفسير اجتهادى در تفسير قرآن ثابت مى شود. حتى مى توان گفت چون دانستن بسيارى از معارف و احكام قرآن ضرورى اند و كوشش براى فهم آن ها از راه مناسب از نظر عقل و عقلا لازم است، وجوب تفسير اجتهادى فى الجمله ثابت مى شود.[

تنوع تفسير اجتهادى

تفسير اجتهادى بر اساس اختلاف منابع و روش هاى مفسران، متنوع مى شود؛ براى نمونه گاهى در تفسير اجتهادى براى توضيح و تبيين آيات، بيشترين استفاده از آيات قرآن مى شود كه به آن تفسير اجتهادى قرآن به قرآن گفته مى شود و گاه بيشترين استفاده از روايات برده مى شود كه به آن تفسير اجتهادى روايى گفته مى شود و گاه در تفسير آيات از منابع مختلف (قرآن، روايات، عقل، علوم ادبى) بهره برده مى شود كه به آن تفسير اجتهادى جامع گفته مى شود؛ همچنين تفسير اجتهادى بر اساس استعدادها و توانايى هاى علمى و ادبى و دستاوردها و آموخته هاى مفسران از علوم و معارف متنوع و گوناگون است، زيرا هر دانشمندى تخصص علمى خود را وسيله فهم قرآن قرار مى دهد و از زاويه دانشى كه در آن مهارت دارد به قرآن مى نگرد؛ مثلا كسى كه اديب برجسته اى است در تفسير از نظر ادبى بر ديگران برترى دارد؛ همچنين كسانى كه در فلسفه، عرفان، كلام، فقه، لغت يا حتى علوم طبيعى و رياضى و نجوم و جز آن صاحب نظرند آيات مربوط به تخصص خود را بهتر از كسانى كه در آن رشته تخصص ندارند تفسير مى كنند و گرايش ويژه آن ها در تفسيرشان بروز مى كند و در نتيجه تفسير اجتهادى با گرايش متفاوت مانند ادبى، فلسفى، باطنى، عرفانى، علمى، كلامى، اجتماعى و فقهى به وجود مى آيد. همچنين به باور برخى تفسير اجتهادى به اعتبار برخوردارى از شرايط به تفسير اجتهادى صحيح و غير صحيح قسمت مى شود، زيرا تفسير اجتهادى يا داراى شرايط لازم براى تفسير و مفسر و بر پايه قراين صحيح است كه تفسير اجتهادى صحيح است يا داراى شرايط لازم و بر پايه قراين نيست كه تفسير غير صحيح و مردود است.

منابع

  • عباسعلیی عمید زنجانی، مبانی و روش های تفسیر قرآن،تهران:وزارت فرهنگ و ارشاد

اسلامی،1367،صص270-276.

  • علی اصغر چراغی، نگاهی دوباره به تفسیر اجتهادی ، صحیفه مبین، دوره دوم شماره 23-24.
  • محمدهادی معرفت، تفسیر و مفسران، قم: موسسه فرهنگی التمهید، 1385، جلد دوم