قاموس المحیط (کتاب): تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی ' == معرفی اجمالی قاموس المحیط == قاموس اللغه فرهنگ واژه نامه عربی به عربی در چها...' ایجاد کرد)
 
سطر ۶۵: سطر ۶۵:
 
_حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله القسطنطنی،(1982)، کشف الظنون عن أسامی الکتب و الفنون، بیروت: دارالفکر.
 
_حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله القسطنطنی،(1982)، کشف الظنون عن أسامی الکتب و الفنون، بیروت: دارالفکر.
 
_زرکلی، خیرالدین،(1999)، الأعلام، بیروت: دارالعلم للملایین.
 
_زرکلی، خیرالدین،(1999)، الأعلام، بیروت: دارالعلم للملایین.
 +
[[رده:فرهنگ نامه ها]]

نسخهٔ ‏۱ سپتامبر ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۳۸

معرفی اجمالی قاموس المحیط

قاموس اللغه فرهنگ واژه نامه عربی به عربی در چهار جزء است. این واژه ‌نامه با شصت هزار مدخل، بر اساس صحاح ِجوهری، ولی با انتقاد از آن نوشته شده و چهاربار (دو بار در سدهٔ یازده، یک ‌بار در سدهٔ دوازده و برای بار چهارم با عنوان منتهی الارب در سده‌ی سیزده) به فارسی برگردانده شده‌ است. عناوین دیگر کتاب «قاموس اللغه» یا «قاموس المحیط» یا «قاموس فیروزآبادی»، با نام کامل «قاموس المحیط و القابوس الوسیط الجامع لماذهب من کلام العرب شماطیط» است.

فیروزآبادی

محمد بن یعقوب بن محمد بن ابراهیم بن عمر بن ابوبکر بن احمد بن محمود بن ادریس بن فضل الله فیروزآبادی مکنّی به ابوطاهر(729-817ق. / 1329-1414م.). عالم لغوی، فقیه، محدّث، مفسر، سیره نویس و مؤلف قاموس است. وی فقه را نزد محمد بن یوسف زرندی مدنی آموخت و در فراگیری دانش حدیث در دمشق از مشایخی چون حافظ ابن قیم جوزیه شاگرد ابن تیمیه حرّانی استفاده نمود؛ همچنین تقی الدین سُبکی و پسرش تاج الدین سبکی و ابن نباته، ابن خباز، احمد بن عبدالرحمن المرداوی احمد بن مظفر نابلسی و ابن جماعة و گفته¬اند در شام مجلس درس بیش از یکصد تن از علمای بارز آنجا را درک کرد. همچنین در قدس مجلس قَلقَشَندی را درک نمود. افرادی چون ابن حجرعسقلانی، صلاح الدین صَفَدی، ابن عقیل، جمال الدین اسنوی و ابن هشام که خود بعدها دانشمندان نام آوری شدند محضرش را دریافتند و شاگردیش کردند.

منابع قاموس

فیروزآبادی اثرش را بر مبنای تهذیب اللغة ابومنصور ازهری (ف.370 ق.)، المحکم ابن سیده (ف.458ق.)، الصحاح جوهری (ف. 393ق.) حواشی ابن بری (ف 582 ق.) نگاشته است. فیروزآبادی به نقل از صحاح، و محکم و عباب بسنده نکرد، بلکه به سه هزار کتاب با زبانهای دیگر از مهمترین کتب زمان خود رجوع کرد.

شیوه نگارش

ترتیبِ واژگان این فرهنگ، الفبایی و برحسب حرف آخر و سپس حرف نخستِ شکل مجرد، یا ریشهٔ کلمه‌ است. در تنظیم واژه‌ها در این روش (روش قافیه‌ای یا روش باب و فصل)، با توجه به حرف پایانی کلمه، آن را بر اساس ترتیب الفبایی در باب مخصوص ِآن حرف جای می‌دهند. سپس با رعایت حرف اول و دوم و سوم و چهارم واژه، آن را در فصلی که درون این باب قرار دارد می‌نهند. به عبارت دیگر، الگوی اصلی برای یافتن ریشهٔ سه حرفی «فعل» به این ترتیب است: اول، ل؛ دوم، ف. برای نمونه مدخل«ولج» را در فصل مربوط به حرف «واو» آورده و سپس براساس ترتیب حرف آخر کلمه، نوشته است: «باب الجیم».

اهمیت قاموس

فیروزآبادی نخستین کسی بود که به سبب گستردگی کار، نام قاموس (دریای بزرگ) را بر کتاب خویش نهاد. چه، وی ــ علاوه بر توضیح مصطلحات پزشکی، ذکر اسامی خاص، استفاده از نشانه‌های اختصاری، ضبط دقیق واژگان و تفاوت گذاشتن میان حرف علهٔ واوی و یایـی ــ خود نیز حدود ۲۰ هزار واژه به کتابهای لغوی پیشینیان چون المحیط ابن‌عباد، العباب صغانی، المحکم ابن‌سیده و البحر المحیط و النهر الماد اندلسی و الصحاح جوهری افزود. قاموس فیروزآبادی پس از انتشار مورد ِ استقبال ِ فراوان قرارگرفته، و از واژه‌ نامه‌های پیشین سبقت گرفت. همه به آن روآوردند و كتاب‌هاي ديگر، حتي صحاح جوهري متروك شدند بسیاری خاورشناسان نیز بنیان تألیفات لغوی خود را در زبان عربی بر اساس قاموس فیروزآبادی نهادند. شهرت ِ قاموس‌المحیط تا آنجا پیش رفت، که واژهٔ نخست ِ آن یعنی «قاموس» بعداً به معنای فرهنگ در زبان عربی به‌کار رفت. و از ان زمان کلمه قاموس با معجم مترادف شد و در عربی جدید (قاموس) بیشتر از معجم به کار می رود. اهمیت آن به لحاظ شهرتش در همه آفاق و به خاطر استفاده و کاربرد فراوان آن است که امروزه در بین معجم های زبان عربی در این عصر هنوز مهم ترین و سودمندترین فرهنگ به شمار می رود.

مهم ترین ویژگیهای قاموس

درمیان آثار مجدالدین، قاموس از همه معروف تر است. دلایل این شهرت را می توان معلول عوامل ذیل دانست: 1-ظهورش در زمانی صورت گرفته که فرهنگ نویسی در زبان عربی تقریباً مراحل کمال خود را می گذراند و مکاتب مختلفی را چون مکتب خلیل بن احمد(ف 100 هـ.) و مکتب قاسم بن سلّام ( ف 223هـ.) و مکتب جوهری(394 هـ.) و غیره را پشت سر داشت؛ طبیعی است که از تجارب آنها برخوردار باشد. 2-مؤلفش دانشمندی بلند پایه و مایه ور بود که در طلب علم و معرفت به سیر آفاق پرداخت و غرب و شرق را درنوردید و به منزلتی دست یافت که بزرگان در اکناف و اقطار زمین، مصاحبت وی را غنیمت می شمردند و در معاشرت با او رقابت می کردند. 3-کتاب محصول عمری تجربه و تلاش در لغت و انس و الفت اوست در این زمینه؛ چنانکه خود نیز در مقدمه قاموس بدان تصریح می کند و می گوید: وإنی قد نَبَغتُ فی هذا الفنّ قدیماً و صبغتُ به أدیماً و لم أزل فی خدمته مستدیماً...( فیروزآبادی،99:1998). 4-دادن معنای همه صیغه های گوناگون واژه در همه اَشکال مجرد و مزید آن. 5-استدلال به آیات قرآنی و احادیث نبوی و اشعار اصیل عرب. 6-فراوانی مدخل ها بطوری که خود در مقدمه می گوید: کتابم را قاموس نامیده ام؛ قاموس یعنی دریای بزرگی که همه چیز را در بردارد؛ این کتابم نیز همه چیز را دربردارد (همان). 7-رعایت ایجاز و اختصار در توضیح واژه ها. در واقع قاموس خلاصه طرح کتاب دیگری بود در شصت جلد به نام« اللامع المعلم العجاب، الجامع بین المحکم و العباب» که از بیم فرارسیدن مرگ و ناقص ماندن آن، نتوانست قصدش را عملی سازد و به تألیف قاموس بسنده نمود. 8- به کار گیری علائم اختصاری در نشانه ها که کاری ابتکاری بوده است؛ مانند: ع = موضع د = بلد ة = قریة ج = جمع جج = جمع الجمع ججج = جمع جمع الجمع 9-آوردن اَعلام و اسامی اشخاص، قبایل و اماکن گوناگون (شهرها، روستاها و...) با ارائه توضیحی مختصر بدون ذکر شواهد. افرادی را هم که ذکر نموده شامل اصحاب، فقها، محدثان، مفسران و دیگر اشخاص معروف (چه زن چه مرد) هستند. 10-آوردن اصطلاحات علمی در زبان عربی مربوط به گیاهان دارویی و بیان فوائد آنها و نیز ذکر بیماریها. همچنین اسامی جنگها و غزوات و انواع حیوانات و پرندگان و اسب ها و شمشیرها؛ بطوری که می توان تصور کرد که فیروزآبادی خواسته است قاموسش را به صورت دائرة المعارفی سرشار از انواع اطلاعات درآورد. 11-فیروزآبادی در میان قاموس های قبل از خودش در ترتیب کتابش توجه ویژه ای به کتاب الصحاح ابونصر اسماعیل بن حماد جوهری (ف 393هـ.) داشت که خود شامل چهل هزار مدخل است. البته در بسیاری جاها مطالب این کتاب را نقد و رد می کند و ضعف های آن را برطرف می کند. 12-تلاش فراوان برای ارائه کلمات فارسی عربی شده یا معرّب؛ که گمان می رود به خاطر ایرانی بودن وی، تلاش وی در این زمینه در مقایسه با دیگر فرهنگ نویسان بیشتر و برجسته تر است. 13-گردآوری کلمات فصیح و غریب موجود در زبان عربی و تلاش مضاعف در ضبط الفاظ غریب و نوادر زبان و دادن توضیح مختصری در باره آنها. 14-در ذکر افعال، ابتدا ماضی و مضارع و مصدر را به ترتیب آورده، و اگر اسم باشد شکل جمع و جمع الجمع آن را هم گاهی آورده است. البته همیشه به این قواعد التزام ندارد.

پژوهش ها و شروح

در باره قاموس فیروزآبادی، پژوهشها و مستدرکات و شروح و تعلیقات و تلخیص هایی انجام گرفته که تعدادشان به شصت مورد رسیده است؛ که مشهورترین آنها عبارتند از: القول المأنوس فی صفات القاموس از محمد سعدالله المفتی که به سال 1287 هـ. در هند منتشر شده است. الجاسوس علی القاموس از احمد فارس الشدیاق که به سال 1299 هـ. منتشر شده است. تصحیح القاموس المحیط از احمد تیمور پاشا که به سال 1343 هـ. به طبع رسیده است. ترتیب القاموس المحیط از طاهر احمد الزاوی الطرابلسی که ترتیب مدخل های آن ریشه ای اما از حرف اول به آخر است که نخست در سال 1959 منتشر شده و بعد توسط الدارالعربیة للکتاب در 1980 به طبع رسیده است. در قرن دوازدهم، سیدمرتضی زبیدی کتاب تاج‌العروس فی شرح القاموس را در توضیح اثر فیروزآبادی تألیف کرده و بر آن نام‌های خاص تاریخی و جغرافیای را نیز افزود. تاج العروس تا امروز حجیم ترین فرهنگ در زبان عربی است بطوری که شامل یکصد و بیست هزار مدخل می شود و گنجینه¬ای بزرگ در زبان عربی است. استاد بطرس البستانی هم فرهنگ لغتی در دو جلد به‌ نام محيط المحيط (1867-)1870 تأليف كرد که اساس اثر بستاني كتاب قاموس المحيط فيروزآبادي است؛ ترتيب آن الفبايي است و مثل ساير فرهنگ‌هاي عربي ريشه (شكل مجرد) واژه‌ها مدخل قرار گرفته‌اند

ترجمه و نشر

قاموس المحیط به زبان لاتین ترجمه شده که به سال 1632م. در ایتالیا منتشر شده است. اولین چاپ قاموس فیروزآبادی در مطبعه بولاق در قاهره به سال 1872م. به کوشش علامه نصر الهورینی در چهار جلد انجام گرفته است. بعد از آن صدها بار در همه کشورهای اسلامی از جمله ایران به طبع رسیده است. شیخ رمضان بن موسی العطیفی نیز کتابی در شرح حال فیروزآبادی با عنوان «ریّ الصادی فی ترجمة الفیروزآبادی» نوشته است. علاوه براینها، دهها حاشیه توسط دانشمندان لغوی بر این کتاب نوشته شده است که در کتاب کشف الظنون (حاجی خلیفه) آمده است.

منابع

_کتاب ماه ادبیات و فلسفه، سال ۱۳۷۸، شماره 26. _مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی. _نامه پارسی،سال 8، شماره4، زمستان 1382،مقاله درباره ی قاموس المحیط فیروز آبادی، محمد التونجی. _حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله القسطنطنی،(1982)، کشف الظنون عن أسامی الکتب و الفنون، بیروت: دارالفکر. _زرکلی، خیرالدین،(1999)، الأعلام، بیروت: دارالعلم للملایین.