اقتباس: تفاوت بین نسخهها
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
− | + | اين كلمه مصدر عربي از باب افتعال به معناي گرفتن، اخذ كردن، آموختن و فراگرفتن علم و هنر و ادب از ديگري است كه امروزه در برابر آن كلمه انطباق يا بازنويسي نيز بكار ميرود. از لحاظ اصطلاحي، در علم بديع اقتباس آن است كه در كلام ـ نثر يا نظم ـ مطلبي از [[قرآن]] يا [[حديث]] يا بيتي معروف را بياورند. در حالي كه اشارهاي صريح به آن آيه، حديث يا بيت نكرده باشند؛ مانند: | |
− | + | {{بیت|كه من شهر علمم عليّم در است|درست اين سخن گفتِ پيغمبر است}} | |
− | + | كه ترجمه حديث نبوي "انا مدينه العلم و علي بابها"ست. تعريفي كه امروزه از انطباق و بازنويسي ارائه ميشود بيشتر به كل يك متن اشاره دارد و به تدوين دوباره يك اثر گفته ميشود كه بدون دخل و تصرّف در درونمايه و محتوا صورت ميگيرد و هدف آن متناسب كردن نوشته با مخاطبان خاصّي است. گروهي نيز بازنويسي را بيشتر مربوط به تعديل ساختار متون كهن ميدانند، "به گونهاي كه كهنگي و دشواري زبان و سبك قديم از آنها گرفته ميشود". در بازنويسي هرگاه درونمايه با رويكردي متفاوت نسبت به متن اصلي عرضه شود به آن بازآفريني گويند. | |
− | + | ==تاريخچه== | |
− | + | اصطلاح اقتباس تا قبل از قرن ششم وجود نداشت. اگرچه در الفهرست به كتاب المقتبس از مدائني (135ـ225 ق) و كتاب ديگري از مرزباني اشاره شده است، معلوم نيست كه مراد از كلمه اقتباس در اين دو تصنيف همان معناي اصطلاحي بوده باشد. برخي دانشمندان اقتباس را محدود به استفاده از عبارات قرآني دانستهاند، در حالي كه ديگران در معنايي گستردهتر، آن را در مورد اصطلاحات [[فقه]] و دانشهاي ديگر نيز بهكار بردهاند. | |
− | + | سيوطي (849ـ911 ق) مباحثات و اختلافهايي را در ميان علما در مسئله اقتباس بيان ميكند: مالكيان عمل اقتباس را يا كاملاً محكوم ميكردند يا آن را فقط در نثر مجاز ميدانستند، در حالي كه شافعيان آن را به طور كلي مجاز ميشمردند. برخي اقتباسهاي قرآني را به سه دسته تقسيم كردهاند: مقبول، مباح و مردود. | |
− | + | مقبول آن است كه در خطبهها و موعظهها و عهود و نعت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و امثال آن باشد؛ مباح آن است كه در غزل، رسايل و قصهها باشد و نوع مردود خود بر دو قسم است: اول آن چيزي است كه خداي تعالي آن را به ذات خود نسبت داده باشد و شخص آن را براي خود نقل كند، چنانكه يكي از بني مروان در مكتوبي كه در آن از كارگران خود شكايت داشت، اين آيه را به طور اقتباس نوشته بود: «انَّ اِلينا ايابهم ثم ان الينا حسابهم». ([[سوره الغاشيه]]/26) | |
− | + | دوم اين كه آيه كريمه براي هزل اقتباس شود. اقتباس حتي در آثار نامقبولي چون كتابهاي مربوط به آميزش جنسي نيز وارد شده است. در شعر نيز اقتباس از شعري ديگر صورت ميگيرد كه به آن "تضمين" ميگويند. اقتباس با تلميح نيز قرابت دارد. در اقتباس همه يا بخشي از آيه يا [[حديث]] ميآيد، در حالي كه در تلميح فقط به آيه يا حديثي اشاره ميشود تا ذهن خواننده يا شنونده را در كشف مفهوم سخن به تلاش وادارد. گاه اقتباس با صنعت ارسال مثل جمع ميشود، مانند: | |
− | ==منبع== | + | {{بیت|از لبت زنده گشت جان هما|و من الماء كلُّ شيء حي}} |
− | [http://portal.nlai.ir/daka/Wiki%20Pages/%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B3.aspx دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، مدخل "اقتباس" از عباس جاهدجاه]، بازیابی: 1 مرداد 1392 | + | (هماي شيرازي) |
+ | |||
+ | گاه به ضرورت وزن، در كلام اقتباسشده تغييري داده ميشود يا معنايي غير از معناي اصلي از آن اراده ميگردد. | ||
+ | |||
+ | ==كاربردها== | ||
+ | |||
+ | هرگاه اقتباس را مترادف بازنويسي بدانيم و غرض بازسازي هيأت اثري ادبي در قالبي نو باشد، معادل كلمه انگليسي adaptation يا adoption تلقي شده است؛ مانند رمان كه براي فيلم يا تئاتر بازنويسي شود يا نمايشنامه كه به صورت رمان درآيد. بسياري از قصّههاي "هزارويك شب" براي سينما، راديو، تئاتر و ادبيات كودكان بازنويسي شده است. در اقتباس به گونهاي عمل ميشود كه سير داستان، شخصيتها و تا حد امكان خصوصيت زباني و لحن اثر اصلي حفظ گردد. | ||
+ | |||
+ | ممكن است نويسنده يا شاعري معني و محتوي يا مضموني را از نويسنده يا شاعري ديگر اخذ كند يا امري محقَّق و واقعهاي تاريخي را بگيرد و آن را به زبان خود نقل كند. در قلمرو ادبيات، اقتباس محتوايي يا مضموني معمولتر از اقتباس تاريخي است، هر چند شاهكارهايي در عرصه ادبيات جهان پديد آمد كه برگرفته از حوادث تاريخي است كه كتاب جنگ و صلح تولستوي از آن جمله است. در اقتباس محتوايي، چنانچه اقتباسكننده نامي از منبع مورد استفاده خويش نياورد، همارز سرقت ادبي است. | ||
+ | |||
+ | گاهي سخنوري از سخنوران ديگر تأثير ميپذيرد و سبكي اقتباسي پديد ميآورد، چنانكه صائب خود را پيرو حافظ ميشمارد. گاه نيز يك دوره ادبي به طور كامل متأثر از يك دوره ادبي ديگر است، همانگونه كه ادبيات كلاسيك اروپا متأثر از ادبيات يونان و رم قديم است. بسياري از داستانهاي ايران پس از اسلام، اقتباس يا ترجمه از منابع فارسي پيش از اسلام است، مانند شاهنامه و ويس و رامين. برخي كتابها و داستانها از كشوري به كشور ديگر سفر ميكنند و جنبه بينالمللي مييابند، مانند حكايات كليله و دمنه كه از هند به ايران و سپس به نقاط ديگر عالم سفر كرده و آثار اقتباسي شگفتانگيزي بهوجود آورده است. اين آثار، اگر به صورت آزاد ترجمه شده باشد، ترجمه اقتباسي خوانده ميشود. | ||
+ | |||
+ | يكي از كاركردهاي مهم اقتباس احياي مجدّد آثار كهنه ادبي است كه به عللي توانايي ايجاد ارتباط با مخاطب را از دست دادهاند. اقتباس، با ايجاد هماهنگي ميان اثر ادبي كهن و تحولات اجتماعي نوين، نقش مهمي ايفا ميكند. هر چه محتواي يك اثر جهانيتر باشد اقتباس از آن آسانتر و هرچه رابطه اثر با زمان يا مكاني خاص بيشتر باشد، اقتباس دشوارتر است. | ||
+ | |||
+ | ==منابع== | ||
+ | * [http://portal.nlai.ir/daka/Wiki%20Pages/%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B3.aspx دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، مدخل "اقتباس" از عباس جاهدجاه]، بازیابی: 1 مرداد 1392. |
نسخهٔ ۲۷ ژوئیهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۰۲
اين كلمه مصدر عربي از باب افتعال به معناي گرفتن، اخذ كردن، آموختن و فراگرفتن علم و هنر و ادب از ديگري است كه امروزه در برابر آن كلمه انطباق يا بازنويسي نيز بكار ميرود. از لحاظ اصطلاحي، در علم بديع اقتباس آن است كه در كلام ـ نثر يا نظم ـ مطلبي از قرآن يا حديث يا بيتي معروف را بياورند. در حالي كه اشارهاي صريح به آن آيه، حديث يا بيت نكرده باشند؛ مانند:
كه من شهر علمم عليّم در است درست اين سخن گفتِ پيغمبر است
كه ترجمه حديث نبوي "انا مدينه العلم و علي بابها"ست. تعريفي كه امروزه از انطباق و بازنويسي ارائه ميشود بيشتر به كل يك متن اشاره دارد و به تدوين دوباره يك اثر گفته ميشود كه بدون دخل و تصرّف در درونمايه و محتوا صورت ميگيرد و هدف آن متناسب كردن نوشته با مخاطبان خاصّي است. گروهي نيز بازنويسي را بيشتر مربوط به تعديل ساختار متون كهن ميدانند، "به گونهاي كه كهنگي و دشواري زبان و سبك قديم از آنها گرفته ميشود". در بازنويسي هرگاه درونمايه با رويكردي متفاوت نسبت به متن اصلي عرضه شود به آن بازآفريني گويند.
تاريخچه
اصطلاح اقتباس تا قبل از قرن ششم وجود نداشت. اگرچه در الفهرست به كتاب المقتبس از مدائني (135ـ225 ق) و كتاب ديگري از مرزباني اشاره شده است، معلوم نيست كه مراد از كلمه اقتباس در اين دو تصنيف همان معناي اصطلاحي بوده باشد. برخي دانشمندان اقتباس را محدود به استفاده از عبارات قرآني دانستهاند، در حالي كه ديگران در معنايي گستردهتر، آن را در مورد اصطلاحات فقه و دانشهاي ديگر نيز بهكار بردهاند.
سيوطي (849ـ911 ق) مباحثات و اختلافهايي را در ميان علما در مسئله اقتباس بيان ميكند: مالكيان عمل اقتباس را يا كاملاً محكوم ميكردند يا آن را فقط در نثر مجاز ميدانستند، در حالي كه شافعيان آن را به طور كلي مجاز ميشمردند. برخي اقتباسهاي قرآني را به سه دسته تقسيم كردهاند: مقبول، مباح و مردود.
مقبول آن است كه در خطبهها و موعظهها و عهود و نعت حضرت رسول صلی الله علیه و آله و امثال آن باشد؛ مباح آن است كه در غزل، رسايل و قصهها باشد و نوع مردود خود بر دو قسم است: اول آن چيزي است كه خداي تعالي آن را به ذات خود نسبت داده باشد و شخص آن را براي خود نقل كند، چنانكه يكي از بني مروان در مكتوبي كه در آن از كارگران خود شكايت داشت، اين آيه را به طور اقتباس نوشته بود: «انَّ اِلينا ايابهم ثم ان الينا حسابهم». (سوره الغاشيه/26)
دوم اين كه آيه كريمه براي هزل اقتباس شود. اقتباس حتي در آثار نامقبولي چون كتابهاي مربوط به آميزش جنسي نيز وارد شده است. در شعر نيز اقتباس از شعري ديگر صورت ميگيرد كه به آن "تضمين" ميگويند. اقتباس با تلميح نيز قرابت دارد. در اقتباس همه يا بخشي از آيه يا حديث ميآيد، در حالي كه در تلميح فقط به آيه يا حديثي اشاره ميشود تا ذهن خواننده يا شنونده را در كشف مفهوم سخن به تلاش وادارد. گاه اقتباس با صنعت ارسال مثل جمع ميشود، مانند:
از لبت زنده گشت جان هما و من الماء كلُّ شيء حي
(هماي شيرازي)
گاه به ضرورت وزن، در كلام اقتباسشده تغييري داده ميشود يا معنايي غير از معناي اصلي از آن اراده ميگردد.
كاربردها
هرگاه اقتباس را مترادف بازنويسي بدانيم و غرض بازسازي هيأت اثري ادبي در قالبي نو باشد، معادل كلمه انگليسي adaptation يا adoption تلقي شده است؛ مانند رمان كه براي فيلم يا تئاتر بازنويسي شود يا نمايشنامه كه به صورت رمان درآيد. بسياري از قصّههاي "هزارويك شب" براي سينما، راديو، تئاتر و ادبيات كودكان بازنويسي شده است. در اقتباس به گونهاي عمل ميشود كه سير داستان، شخصيتها و تا حد امكان خصوصيت زباني و لحن اثر اصلي حفظ گردد.
ممكن است نويسنده يا شاعري معني و محتوي يا مضموني را از نويسنده يا شاعري ديگر اخذ كند يا امري محقَّق و واقعهاي تاريخي را بگيرد و آن را به زبان خود نقل كند. در قلمرو ادبيات، اقتباس محتوايي يا مضموني معمولتر از اقتباس تاريخي است، هر چند شاهكارهايي در عرصه ادبيات جهان پديد آمد كه برگرفته از حوادث تاريخي است كه كتاب جنگ و صلح تولستوي از آن جمله است. در اقتباس محتوايي، چنانچه اقتباسكننده نامي از منبع مورد استفاده خويش نياورد، همارز سرقت ادبي است.
گاهي سخنوري از سخنوران ديگر تأثير ميپذيرد و سبكي اقتباسي پديد ميآورد، چنانكه صائب خود را پيرو حافظ ميشمارد. گاه نيز يك دوره ادبي به طور كامل متأثر از يك دوره ادبي ديگر است، همانگونه كه ادبيات كلاسيك اروپا متأثر از ادبيات يونان و رم قديم است. بسياري از داستانهاي ايران پس از اسلام، اقتباس يا ترجمه از منابع فارسي پيش از اسلام است، مانند شاهنامه و ويس و رامين. برخي كتابها و داستانها از كشوري به كشور ديگر سفر ميكنند و جنبه بينالمللي مييابند، مانند حكايات كليله و دمنه كه از هند به ايران و سپس به نقاط ديگر عالم سفر كرده و آثار اقتباسي شگفتانگيزي بهوجود آورده است. اين آثار، اگر به صورت آزاد ترجمه شده باشد، ترجمه اقتباسي خوانده ميشود.
يكي از كاركردهاي مهم اقتباس احياي مجدّد آثار كهنه ادبي است كه به عللي توانايي ايجاد ارتباط با مخاطب را از دست دادهاند. اقتباس، با ايجاد هماهنگي ميان اثر ادبي كهن و تحولات اجتماعي نوين، نقش مهمي ايفا ميكند. هر چه محتواي يك اثر جهانيتر باشد اقتباس از آن آسانتر و هرچه رابطه اثر با زمان يا مكاني خاص بيشتر باشد، اقتباس دشوارتر است.
منابع
- دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، مدخل "اقتباس" از عباس جاهدجاه، بازیابی: 1 مرداد 1392.