اقتباس: تفاوت بین نسخهها
(صفحهای جدید حاوی 'اين كلمه مصدر عربي از باب افتعال بهمعناي گرفتن، اخذ كردن، آموختن (9: ذيل واژه)، ...' ایجاد کرد) |
|||
سطر ۱: | سطر ۱: | ||
+ | {{الگو:نیازمند ویرایش فنی}} | ||
+ | |||
اين كلمه مصدر عربي از باب افتعال بهمعناي گرفتن، اخذ كردن، آموختن (9: ذيل واژه)، و فراگرفتن علم و هنر و ادب از ديگري است (12: 383)، كه امروزه در برابر آن كلمه انطباق يا بازنويسي نيز بهكار ميرود. از لحاظ اصطلاحي، در علم بديع (4: ذيل واژه) اقتباس آن است كه در كلام ـ نثر يا نظم ـ مطلبي از قرآن يا حديث (3: 21-22) يا بيتي معروف را بياورند درحاليكه اشارهاي صريح به آن آيه، حديث، يا بيت نكرده باشند (2: ج 1، ص 183)؛ مانند: "كه من شهر علمم عليّم در است/ درست اين سخن گفتِ پيغمبر است"، كه ترجمه حديث نبوي "انا مدينه العلم و علي بابها"ست (6: 129). تعريفي كه امروزه از انطباق و بازنويسي ارائه ميشود بيشتر به كل يك متن اشاره دارد و به تدوين دوباره يك اثر گفته ميشود كه بدون دخل و تصرّف در درونمايه و محتوا صورت ميگيرد و هدف آن متناسب كردن نوشته با مخاطبان خاصّي است (43:11). گروهي نيز بازنويسي را بيشتر مربوط به تعديل ساختار متون كهن ميدانند، "بهگونهاي كه كهنگي و دشواري زبان و سبك قديم از آنها گرفته ميشود" (4: ذيل واژه). در بازنويسي هرگاه درونمايه با رويكردي متفاوت نسبت به متن اصلي عرضه شود به آن بازآفريني گويند (43:11). | اين كلمه مصدر عربي از باب افتعال بهمعناي گرفتن، اخذ كردن، آموختن (9: ذيل واژه)، و فراگرفتن علم و هنر و ادب از ديگري است (12: 383)، كه امروزه در برابر آن كلمه انطباق يا بازنويسي نيز بهكار ميرود. از لحاظ اصطلاحي، در علم بديع (4: ذيل واژه) اقتباس آن است كه در كلام ـ نثر يا نظم ـ مطلبي از قرآن يا حديث (3: 21-22) يا بيتي معروف را بياورند درحاليكه اشارهاي صريح به آن آيه، حديث، يا بيت نكرده باشند (2: ج 1، ص 183)؛ مانند: "كه من شهر علمم عليّم در است/ درست اين سخن گفتِ پيغمبر است"، كه ترجمه حديث نبوي "انا مدينه العلم و علي بابها"ست (6: 129). تعريفي كه امروزه از انطباق و بازنويسي ارائه ميشود بيشتر به كل يك متن اشاره دارد و به تدوين دوباره يك اثر گفته ميشود كه بدون دخل و تصرّف در درونمايه و محتوا صورت ميگيرد و هدف آن متناسب كردن نوشته با مخاطبان خاصّي است (43:11). گروهي نيز بازنويسي را بيشتر مربوط به تعديل ساختار متون كهن ميدانند، "بهگونهاي كه كهنگي و دشواري زبان و سبك قديم از آنها گرفته ميشود" (4: ذيل واژه). در بازنويسي هرگاه درونمايه با رويكردي متفاوت نسبت به متن اصلي عرضه شود به آن بازآفريني گويند (43:11). | ||
سطر ۱۵: | سطر ۱۷: | ||
==منبع== | ==منبع== | ||
[http://portal.nlai.ir/daka/Wiki%20Pages/%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B3.aspx دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، مدخل "اقتباس" از عباس جاهدجاه]، بازیابی: 1 مرداد 1392 | [http://portal.nlai.ir/daka/Wiki%20Pages/%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%A8%D8%A7%D8%B3.aspx دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، مدخل "اقتباس" از عباس جاهدجاه]، بازیابی: 1 مرداد 1392 | ||
− | |||
− |
نسخهٔ ۲۳ ژوئیهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۷:۵۶
اين كلمه مصدر عربي از باب افتعال بهمعناي گرفتن، اخذ كردن، آموختن (9: ذيل واژه)، و فراگرفتن علم و هنر و ادب از ديگري است (12: 383)، كه امروزه در برابر آن كلمه انطباق يا بازنويسي نيز بهكار ميرود. از لحاظ اصطلاحي، در علم بديع (4: ذيل واژه) اقتباس آن است كه در كلام ـ نثر يا نظم ـ مطلبي از قرآن يا حديث (3: 21-22) يا بيتي معروف را بياورند درحاليكه اشارهاي صريح به آن آيه، حديث، يا بيت نكرده باشند (2: ج 1، ص 183)؛ مانند: "كه من شهر علمم عليّم در است/ درست اين سخن گفتِ پيغمبر است"، كه ترجمه حديث نبوي "انا مدينه العلم و علي بابها"ست (6: 129). تعريفي كه امروزه از انطباق و بازنويسي ارائه ميشود بيشتر به كل يك متن اشاره دارد و به تدوين دوباره يك اثر گفته ميشود كه بدون دخل و تصرّف در درونمايه و محتوا صورت ميگيرد و هدف آن متناسب كردن نوشته با مخاطبان خاصّي است (43:11). گروهي نيز بازنويسي را بيشتر مربوط به تعديل ساختار متون كهن ميدانند، "بهگونهاي كه كهنگي و دشواري زبان و سبك قديم از آنها گرفته ميشود" (4: ذيل واژه). در بازنويسي هرگاه درونمايه با رويكردي متفاوت نسبت به متن اصلي عرضه شود به آن بازآفريني گويند (43:11).
تاريخچه. اصطلاح اقتباس تا قبل از قرن ششم وجود نداشت (14: ج 3، ص 1091). اگرچه در الفهرست به كتاب المقتبس از مدائني (135ـ225 ق.) و كتاب ديگري از مرزباني اشاره شده است، معلوم نيست كه مراد از كلمه اقتباس در اين دو تصنيف همان معناي اصطلاحي بوده باشد (5: ج2، ص 456). برخي دانشمندان اقتباس را محدود به استفاده از عبارات قرآني دانستهاند، درحاليكه ديگران، در معنايي گستردهتر، آن را در مورد اصطلاحات فقه و دانشهاي ديگر نيز بهكار بردهاند.
سيوطي (849 ـ 911 ق.) مباحثات و اختلافهايي را در ميان علما در مسئله اقتباس بيان ميكند: مالكيان عمل اقتباس را يا كاملاً محكوم ميكردند يا آن را فقط در نثر مجاز ميدانستند، درحاليكه شافعيان آن را بهطور كلي مجاز ميشمردند (14: ج3، ص 1091). برخي اقتباسهاي قرآني را به سه دسته تقسيم كردهاند: مقبول، مباح، و مردود. مقبول آن است كه در خطبهها و موعظهها و عهود و نعت حضرت رسول (ص) و امثال آن باشد؛ مباح آن است كه در غزل، رسايل، و قصهها باشد؛ و نوع مردود خود بر دو قسم است: اول آن چيزي است كه خداي تعالي آن را به ذات خود نسبت داده باشد و شخص آن را براي خود نقل كند، چنانكه يكي از بني مروان در مكتوبي كه در آن از كارگران خود شكايت داشت، اين آيه را بهطور اقتباس نوشته بود: انَّ اِلينا ايابهم ثم ان الينا حسابهم (غاشيه / 26). دوم اينكه آيه كريمه براي هزل اقتباس شود(1: ج3، ص 681). اقتباس حتي در آثار نامقبولي چون كتابهاي مربوط به آميزش جنسي نيز وارد شده است. در :شعر نيز اقتباس از شعري ديگر صورت ميگيرد كه به آن "تضمين" ميگويند (5: ج 2، ص 456). اقتباس با تلميح نيز قرابت دارد. در اقتباس، همه يا بخشي از آيه يا حديث ميآيد، درحاليكه در تلميح فقط به آيه يا حديثي اشاره ميشود تا ذهن خواننده يا شنونده را در كشف مفهوم سخن به تلاش وادارد (129:6). گاه اقتباس با صنعت ارسال مثل جمع ميشود، مانند: از لبت زنده گشت جان هما/ و من الماء كلُّ شي ء حي (هماي شيرازي). گاه به ضرورت وزن، در كلام اقتباسشده تغييري داده ميشود يا معنايي غير از معناي اصلي از آن اراده ميگردد (391:12).
كاربردها. هرگاه اقتباس را مترادف بازنويسي بدانيم و غرض بازسازي هيأت اثري ادبي در قالبي نو باشد (13: ذيل واژه)، معادل كلمه انگليسي adaptation يا adoption تلقي شده است (8: 115)؛ مانند رمان كه براي فيلم يا تئاتر بازنويسي شود، يا نمايشنامه كه بهصورت رمان در آيد. بسياري از قصّههاي "هزارويك شب" براي سينما، راديو، تئاتر، و ادبيات كودكان بازنويسي شده است. در اقتباس بهگونهاي عمل ميشود كه سير داستان، شخصيتها، و تا حد امكان خصوصيت زباني و لحن اثر اصلي حفظ گردد (10: ذيل واژه).
ممكن است نويسنده يا شاعري معني و محتوي يا مضموني را از نويسنده يا شاعري ديگر اخذ كند يا امري محقَّق و واقعهاي تاريخي را بگيرد و آن را به زبان خود نقل كند. در قلمرو ادبيات، اقتباس محتوايي يا مضموني معمولتر از اقتباس تاريخي است، هرچند شاهكارهايي در عرصه ادبيات جهان پديد آمد كه برگرفته از حوادث تاريخي است كه كتاب جنگ و صلح تولستوي از آن جمله است. در اقتباس محتوايي، چنانچه اقتباسكننده نامي از منبع مورد استفاده خويش نياورد، همارز سرقت ادبي است (8: 115) .
گاهي سخنوري از سخنوران ديگر تأثير ميپذيرد و سبكي اقتباسي پديد ميآورد، چنانكه صائب خود را پيرو حافظ ميشمارد. گاه نيز يك دوره ادبي بهطور كامل متأثر از يك دوره ادبي ديگر است، همانگونه كه ادبيات كلاسيك اروپا متأثر از ادبيات يونان و رم قديم است (7: ج2، ص 683). بسياري از داستانهاي ايران پس از اسلام، اقتباس يا ترجمه از منابع فارسي پيش از اسلام است، مانند شاهنامه و ويس و رامين. برخي كتابها و داستانها از كشوري به كشور ديگر سفر ميكنند و جنبه بينالمللي مييابند، مانند حكايات كليله و دمنه كه از هند به ايران و سپس به نقاط ديگر عالم سفر كرده و آثار اقتباسي شگفتانگيزي بهوجود آورده است (7: ج 2، ص 684). اين آثار، اگر بهصورت آزاد ترجمه شده باشد، ترجمه اقتباسي خوانده ميشود (8: 115).
يكي از كاركردهاي مهم اقتباس احياي مجدّد آثار كهنه ادبي است كه بهعللي توانايي ايجاد ارتباط با مخاطب را از دست دادهاند. اقتباس، با ايجاد هماهنگي ميان اثر ادبي كهن و تحولات اجتماعي نوين، نقش مهمي ايفا ميكند. هرچه محتواي يك اثر جهانيتر باشد اقتباس از آن آسانتر، و هرچه رابطه اثر با زمان يا مكاني خاص بيشتر باشد اقتباس دشوارتر است (15: ج 1، ص 5-6).
منبع
دائره المعارف کتابداری و اطلاع رسانی، مدخل "اقتباس" از عباس جاهدجاه، بازیابی: 1 مرداد 1392