بیت: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(ایجاد)
 
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
 
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[نثر طوبی]]}}
 
{{مدخل دائرة المعارف|[[نثر طوبی]]}}
  
خانه (آنکه ما امروز اطاق می گوئیم) خیمه چادر نشینان
+
==خانه (آن که ما امروز اطاق می گوئیم) خیمه چادرنشینان==
  
در بسیاری از موارد مراد از بیت خانه کعبه است و آن نخستین خانه ای است که برای پرستش خدای یگانه ساختند، «ان اول بیت وضع للناس للذی ببکة» (سوره آل عمران/آیه91) و حضرت ابراهیم و اسماعیل پایه آن را بالا آوردند «اذ یرفع ابراهیم القواعا من البیت و اسمعیل» (سوره بقره/آیه127) (ج1ص327). خداوند آن را پناهگاه و مأمن  قرار داد هر کس بدانجا می آمد از تعرض دیگران ایمن بود. اعراب با آنکه دولتی نداشتند و در قصاص کینه جو بودند اگر قاتلی بدانجا پناه می برد تا چند میل در اطراف آن ایمن بود و کسی متعرض او نمی شد. و این حکم را عرب بصرافت طبع خویش اجرا می کردند نه بالزام حکومت و سلطان. و از اینجا معلوم می شود با همه بدویت در عقل و شعور و ادراک مصالح اجتماع و تقدیم مصلحت جامعه بر مصلحت فردی به اختیار از اکثر ملل متمدنه آن عهد بلکه عهد ما نیز پیش بودند «واذ جعلنا البیت مثابة للناس و أمنا» (سوره بقره/آیه125) «جعل الله الکعبة البیت الحرام قیاما للناس» (سوره مائده /آیه97) خداوند کعبه را خانه خود نامید و ما آن را بیت الله گوئیم و فرمود به ابراهیم و اسماعیل هر دو (سوره بقره/آیه125) و به ابراهیم تنها در(سوره حج/آیه27)«طهرا» یا «طهر بیتی للطائفین و العاکفین «یا للقائمین» و الرکع السجود» خانه مرا پاک کنید برای طواف کنندگان و ایستادگان به عبادت و رکوع و سجده کنندگان (ج8ص88). و نیز فرمود ما جای خانه را برای حضرت ابراهیم آماده کردیم (سوره حج/آیه27) و فرمودیم شرک نیاورد به خدا یعنی خانه را ازشرک دور دارد و مردم را به حج خواند.  
+
در بسیاری از موارد، مراد از بیت خانه کعبه است و آن نخستین خانه ای است که برای پرستش خدای یگانه ساختند، {{متن قرآن|«إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ»}} ([[سوره آل عمران]]، 91) و [[حضرت ابراهیم]] و [[حضرت اسماعیل]] پایه آن را بالا آوردند.
  
خداوند دلیل عقلی اقامه فرمود بر اینکه خانه کعبه از حضرت ابراهیم علیه السلام است «فیه آیات بینات مقام ابراهیم و من دخله کان آمناً» (سوره آل عمران/آیه97) مقام ابراهیم از دیر باز به نام او مشهور بوده و به تواتر به او منسوب دلیل آنکه ساخته حضرت او است و نیز مأمن بودن آن و احترام عرب و متعرض نشدن کسی که به آن پناه برد بی سبب و علت نیست وگرنه بتخانه بسیار داشتند حرمت آنها را نگاه نمی داشتند این احترام هیچ علت نداشت جز عظمت و تأثیر حضرت ابراهیم علیه السلام در نفوس مردم و در میان عرب کسی بدان بزرگی و حرمت نبود. نصاری شک دارند که کعبه بنای ابراهیم علیه السلام باشد و آن را از معابد بت پرستان قدیم می دانند با آنکه در تورات بیرون بردن ابراهیم هاجر و اسماعیل را به زمین جنوب و بی آب ماندن هاجر و برکت خداوند نسبت به اسماعیل و فرزندان او وارد است. اگر معبد بت پرستی چنین حرمت داشت بت خانه بسیار بود و عرب جاهلیت کعبه را مانند سایر بت خانه ها می شمردند بحرمت کعبه حرم را تا چند میل احترام نمی کردند و در ماههای حج راه آمدن و باز گشتن حجاج را امن نگاه می داشتند و جنگ نمی کردند تا حاجیان نترسند. در اسلام هم قتال در ماه حرام را گناه بزرگ شمرده فرمود «قتال فیه کبیر و صد عن سبیل الله و المسجد الحرام» قتال منع کردن از راه خدا و مسجد الحرام است.
+
{{متن قرآن|«وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ»}} ([[سوره بقره]]، آیه 127) (ج1، ص327) خداوند آن را پناهگاه و مأمن قرار داد. هر کس بدانجا می آمد از تعرض دیگران ایمن بود. اعراب با آن که دولتی نداشتند و در قصاص کینه جو بودند اگر قاتلی بدانجا پناه می برد تا چند میل در اطراف آن ایمن بود و کسی متعرض او نمی شد.
  
«ولا تحلوا شعائر الله و لا الشهر الحرام و لا الهدی و لا القلائد و لا آمین البیت الحرام» (سوره مائده/آیه2)
+
و این حکم را عرب به صرافت طبع خویش اجرا می کردند نه بالزام حکومت و سلطان و از اینجا معلوم می شود با همه بدویت در عقل و شعور و ادراک مصالح اجتماع و تقدیم مصلحت جامعه بر مصلحت فردی به اختیار از اکثر ملل متمدنه آن عهد بلکه عهد ما نیز پیش بودند.  
 
برای آنکه نپندارند طواف خانه خدا یا سعی میان صفا و مروه شرک است فرمود هر کس حج خانه کند یا عمره «فلا جناح علیه ان یطوف بهما» گناهی نیست که سعی کند میان صفا و مروه وفرمود «ولیطوفوا بالبیت العتیق» (سوره حج/آیه30) به خانه قدیم طواف کنند. نصاری پندارند طواف خانه نوعی بت پرستی است چنانکه گروهی زیارت قبور ائمه را بت پرستی می دانند. عبادت و پرستش به نیت است نه به ظاهر عمل، شرک و ایمان هر دو عمل قلب است نه عمل جوارح چنانکه اگر کسی عمل نیک کند و اعتقاد به خدا و رسول خدا نداشته باشد مؤمن نیست هر که رسول را بغیر عنوان رسالت احترام گذارد مؤمن نیست. کس که حجر الاسود و خانه کعبه و قبور صلحا و قرآن و انگشتری و اسامی معصومین و تربت مقدسه را احترام کند نه به عنوان آنکه اینها خدا و بی واسطه او مؤثرند  پرستش نکرده و شرک آن است که چیزی رامؤثرداند به استقلال و از او حاجت خواهد و پندارد بی اراده پروردگار یا بر خلاف اراده او می تواند عملی انجام دهد اعتقاد شفاعت به اذن خدا شرک نیست و بی اذن او شرک است «من ذا الذی یشفع عنده الا باذنه» بت پرستان بت را شفیع می دانستند نه به اذن او بلکه معتقد بودند اراده بت در اراده حق تغییر می دهد و خدا را به اجرای غیر مشیت خود وادار می کند. نظیر این بوسیدن، که گاه برای شهوت باشد مانند بوسیدن زن، یا برای محبت باشد مانند بوسیدن فرزند یا برای حرمت، مانند بوسیدن دست بزرگان و بوسیدن خانه و حجر و متبرکات دینی از این قبیل است.
 
  
 +
{{متن قرآن|«وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْناً»}}. ([[سوره بقره]]، آیه 125) {{متن قرآن|«جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِّلنَّاسِ»}} ([[سوره مائده]]، آیه 97) خداوند کعبه را خانه خود نامید و ما آن را بیت الله گوئیم و فرمود: به ابراهیم و اسماعیل هر دو ([[سوره بقره]]، آیه 125) و به ابراهیم تنها در ([[سوره حج]]، آیه 27) «طهرا» یا «طهر بیتی للطائفین والعاکفین «یا للقائمین» و الرکع السجود» خانه مرا پاک کنید برای طواف کنندگان و ایستادگان به عبادت و رکوع و سجده کنندگان. (ج8، ص88)
  
==منبع==
+
و نیز فرمود: ما جای خانه را برای حضرت ابراهیم علیه السلام آماده کردیم. ([[سوره حج]]، آیه 27) و فرمودیم شرک نیاورد به خدا یعنی خانه را از شرک دور دارد و مردم را به [[حج]] خواند.
* نثر طوبی، علامه شعرانی، کتابفروشی اسلامیه، ص100
+
 
 +
خداوند دلیل عقلی اقامه فرمود بر این که خانه کعبه از حضرت ابراهیم علیه السلام است. {{متن قرآن|«فِيهِ آيَاتٌ بَيِّـنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَن دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا»}}. ([[سوره آل عمران]]، آیه 97) مقام ابراهیم از دیرباز به نام او مشهور بوده و به تواتر به او منسوب دلیل آن که ساخته حضرت او است و نیز مأمن بودن آن و احترام عرب و متعرض نشدن کسی که به آن پناه برد بی سبب و علت نیست وگرنه بتخانه بسیار داشتند حرمت آنها را نگاه نمی داشتند. این احترام هیچ علت نداشت جز عظمت و تأثیر [[حضرت ابراهیم]] علیه السلام در نفوس مردم و در میان عرب کسی بدان بزرگی و حرمت نبود.
 +
 
 +
نصاری شک دارند که کعبه بنای ابراهیم علیه السلام باشد و آن را از معابد بت پرستان قدیم می دانند با آن که در [[تورات]] بیرون بردن ابراهیم هاجر و اسماعیل را به زمین جنوب و بی آب ماندن هاجر و برکت خداوند نسبت به اسماعیل و فرزندان او وارد است.
 +
 
 +
اگر معبد بت پرستی چنین حرمت داشت بت خانه بسیار بود و عرب جاهلیت کعبه را مانند سایر بت خانه ها می شمردند به حرمت کعبه حرم را تا چند میل احترام نمی کردند و در ماههای [[حج]] راه آمدن و بازگشتن حجاج را امن نگاه می داشتند و جنگ نمی کردند تا حاجیان نترسند. در [[اسلام]] هم قتال در ماه حرام را گناه بزرگ شمرده فرمود: «قتال فیه کبیر و صد عن سبیل الله والمسجدالحرام» قتال منع کردن از راه خدا و مسجدالحرام است.
 +
 
 +
{{متن قرآن|«لاَ تُحِلُّواْ شَعَآئِرَ اللّهِ وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلاَ الْهَدْيَ وَلاَ الْقَلآئِدَ وَلا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ»}}. ([[سوره مائده]]، آیه 2) برای آن که نپندارند [[طواف]] خانه خدا یا سعی میان [[صفا و مروه]] شرک است. فرمود: هر کس حج خانه کند یا عمره «فلا جناح علیه ان یطوف بهما» گناهی نیست که سعی کند میان صفا و مروه و فرمود: {{متن قرآن|«وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ»}} ([[سوره حج]]، آیه 30) به خانه قدیم طواف کنند.
 +
 
 +
نصاری پندارند طواف خانه نوعی بت پرستی است چنانکه گروهی زیارت قبور ائمه را بت پرستی می دانند. [[عبادت]] و پرستش به نیت است نه به ظاهر عمل، شرک و [[ایمان]] هر دو عمل قلب است نه عمل جوارح چنانکه اگر کسی عمل نیک کند و اعتقاد به خدا و رسول خدا نداشته باشد، مؤمن نیست هر که رسول را به غیر عنوان رسالت احترام گذارد، مؤمن نیست.
 +
 
 +
کس که [[حجرالاسود]] و خانه کعبه و قبور صلحا و [[قرآن]] و انگشتری و اسامی معصومین و تربت مقدسه را احترام کند نه به عنوان آن که اینها خدا و بی واسطه او مؤثرند. پرستش نکرده و شرک آن است که چیزی را مؤثر داند به استقلال و از او حاجت خواهد و پندارد بی اراده پروردگار یا برخلاف اراده او می تواند عملی انجام دهد.
 +
 
 +
اعتقاد شفاعت به اذن خدا شرک نیست و بی اذن او شرک است «من ذاالذی یشفع عنده الا باذنه» بت پرستان بت را شفیع می دانستند نه به اذن او بلکه معتقد بودند اراده بت در اراده حق تغییر می دهد و خدا را به اجرای غیرمشیت خود وادار می کند. نظیر این بوسیدن که گاه برای شهوت باشد مانند بوسیدن زن یا برای محبت باشد مانند بوسیدن فرزند یا برای حرمت، مانند بوسیدن دست بزرگان و بوسیدن خانه و حجر و متبرکات دینی از این قبیل است.
 +
 
 +
==منابع==
 +
* نثر طوبی، علامه شعرانی، کتابفروشی اسلامیه، ص100.
  
 
[[رده:واژگان قرآنی]]
 
[[رده:واژگان قرآنی]]

نسخهٔ ‏۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۰۸:۴۹

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از نثر طوبی است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


خانه (آن که ما امروز اطاق می گوئیم) خیمه چادرنشینان

در بسیاری از موارد، مراد از بیت خانه کعبه است و آن نخستین خانه ای است که برای پرستش خدای یگانه ساختند، «إِنَّ أَوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ» (سوره آل عمران، 91) و حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل پایه آن را بالا آوردند.

«وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْرَاهِيمُ الْقَوَاعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْمَاعِيلُ» (سوره بقره، آیه 127) (ج1، ص327) خداوند آن را پناهگاه و مأمن قرار داد. هر کس بدانجا می آمد از تعرض دیگران ایمن بود. اعراب با آن که دولتی نداشتند و در قصاص کینه جو بودند اگر قاتلی بدانجا پناه می برد تا چند میل در اطراف آن ایمن بود و کسی متعرض او نمی شد.

و این حکم را عرب به صرافت طبع خویش اجرا می کردند نه بالزام حکومت و سلطان و از اینجا معلوم می شود با همه بدویت در عقل و شعور و ادراک مصالح اجتماع و تقدیم مصلحت جامعه بر مصلحت فردی به اختیار از اکثر ملل متمدنه آن عهد بلکه عهد ما نیز پیش بودند.

«وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثَابَةً لِّلنَّاسِ وَأَمْناً». (سوره بقره، آیه 125) «جَعَلَ اللّهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ قِيَامًا لِّلنَّاسِ» (سوره مائده، آیه 97) خداوند کعبه را خانه خود نامید و ما آن را بیت الله گوئیم و فرمود: به ابراهیم و اسماعیل هر دو (سوره بقره، آیه 125) و به ابراهیم تنها در (سوره حج، آیه 27) «طهرا» یا «طهر بیتی للطائفین والعاکفین «یا للقائمین» و الرکع السجود» خانه مرا پاک کنید برای طواف کنندگان و ایستادگان به عبادت و رکوع و سجده کنندگان. (ج8، ص88)

و نیز فرمود: ما جای خانه را برای حضرت ابراهیم علیه السلام آماده کردیم. (سوره حج، آیه 27) و فرمودیم شرک نیاورد به خدا یعنی خانه را از شرک دور دارد و مردم را به حج خواند.

خداوند دلیل عقلی اقامه فرمود بر این که خانه کعبه از حضرت ابراهیم علیه السلام است. «فِيهِ آيَاتٌ بَيِّـنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِيمَ وَمَن دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا». (سوره آل عمران، آیه 97) مقام ابراهیم از دیرباز به نام او مشهور بوده و به تواتر به او منسوب دلیل آن که ساخته حضرت او است و نیز مأمن بودن آن و احترام عرب و متعرض نشدن کسی که به آن پناه برد بی سبب و علت نیست وگرنه بتخانه بسیار داشتند حرمت آنها را نگاه نمی داشتند. این احترام هیچ علت نداشت جز عظمت و تأثیر حضرت ابراهیم علیه السلام در نفوس مردم و در میان عرب کسی بدان بزرگی و حرمت نبود.

نصاری شک دارند که کعبه بنای ابراهیم علیه السلام باشد و آن را از معابد بت پرستان قدیم می دانند با آن که در تورات بیرون بردن ابراهیم هاجر و اسماعیل را به زمین جنوب و بی آب ماندن هاجر و برکت خداوند نسبت به اسماعیل و فرزندان او وارد است.

اگر معبد بت پرستی چنین حرمت داشت بت خانه بسیار بود و عرب جاهلیت کعبه را مانند سایر بت خانه ها می شمردند به حرمت کعبه حرم را تا چند میل احترام نمی کردند و در ماههای حج راه آمدن و بازگشتن حجاج را امن نگاه می داشتند و جنگ نمی کردند تا حاجیان نترسند. در اسلام هم قتال در ماه حرام را گناه بزرگ شمرده فرمود: «قتال فیه کبیر و صد عن سبیل الله والمسجدالحرام» قتال منع کردن از راه خدا و مسجدالحرام است.

«لاَ تُحِلُّواْ شَعَآئِرَ اللّهِ وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلاَ الْهَدْيَ وَلاَ الْقَلآئِدَ وَلا آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرَامَ». (سوره مائده، آیه 2) برای آن که نپندارند طواف خانه خدا یا سعی میان صفا و مروه شرک است. فرمود: هر کس حج خانه کند یا عمره «فلا جناح علیه ان یطوف بهما» گناهی نیست که سعی کند میان صفا و مروه و فرمود: «وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ» (سوره حج، آیه 30) به خانه قدیم طواف کنند.

نصاری پندارند طواف خانه نوعی بت پرستی است چنانکه گروهی زیارت قبور ائمه را بت پرستی می دانند. عبادت و پرستش به نیت است نه به ظاهر عمل، شرک و ایمان هر دو عمل قلب است نه عمل جوارح چنانکه اگر کسی عمل نیک کند و اعتقاد به خدا و رسول خدا نداشته باشد، مؤمن نیست هر که رسول را به غیر عنوان رسالت احترام گذارد، مؤمن نیست.

کس که حجرالاسود و خانه کعبه و قبور صلحا و قرآن و انگشتری و اسامی معصومین و تربت مقدسه را احترام کند نه به عنوان آن که اینها خدا و بی واسطه او مؤثرند. پرستش نکرده و شرک آن است که چیزی را مؤثر داند به استقلال و از او حاجت خواهد و پندارد بی اراده پروردگار یا برخلاف اراده او می تواند عملی انجام دهد.

اعتقاد شفاعت به اذن خدا شرک نیست و بی اذن او شرک است «من ذاالذی یشفع عنده الا باذنه» بت پرستان بت را شفیع می دانستند نه به اذن او بلکه معتقد بودند اراده بت در اراده حق تغییر می دهد و خدا را به اجرای غیرمشیت خود وادار می کند. نظیر این بوسیدن که گاه برای شهوت باشد مانند بوسیدن زن یا برای محبت باشد مانند بوسیدن فرزند یا برای حرمت، مانند بوسیدن دست بزرگان و بوسیدن خانه و حجر و متبرکات دینی از این قبیل است.

منابع

  • نثر طوبی، علامه شعرانی، کتابفروشی اسلامیه، ص100.