عمران بن موسی اشعری قمی: تفاوت بین نسخهها
جز (صفحهای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} <keywords content='کلید واژه: عمران بن موسی اشعری قمی زیتونی، ' /> '''کلی...' ایجاد کرد) |
(اضافه کردن رده) |
||
سطر ۳: | سطر ۳: | ||
− | |||
− | |||
آيت ولايت | آيت ولايت | ||
سطر ۱۴۷: | سطر ۱۴۵: | ||
ابوالحسن رباني سبزواري, ستارگان حرم، جلد 15، صفحه 201-208 | ابوالحسن رباني سبزواري, ستارگان حرم، جلد 15، صفحه 201-208 | ||
+ | [[رده:علمای قرن سوم]] |
نسخهٔ ۱ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۷:۵۹
آيت ولايت
مطلع
اين محدث در منابع رجال، مشهور به «اشعري»، «زيتوني» و «قمي» است.
عمران بن موسي در يكي از خاندانهاي معروف قم، مشهور به اشعري متولد شد و در همين شهر استعدادهايش شكفته گشت. فضاي ديني خانواش كه سرشار از عِطر دلانگيز معارف ناب اهل ناب اهل بيت علیهمالسلام بود، چنان او را مجذوب ساخته بود كه از همان آغازين سالهاي جواني، به فرهنگ انسانساز امامان شيعي رهنمون شد. از زمان تولد اين محدث در منابع مختلف يادي نشده، ولي از برخي نشانهها میتوان حدس زد كه عمران در نيمه اول از سده سوم هجري ديدگان بر جهان خاكي گشود. به اين نشانهها در ادامه نوشتار اشاره خواهد شد.[۱]
پدرش موسي بن حسن بن عامر بن عبدالله بن سعد اشعري قمی از نخبگان و برجستگان علم حديث به شمار میرود. كنيه او، ابوالحسن و لقبش اشعري و قمی هم ناميده شده است. میتوان شخصيت بلندمرتبه و عاليقدر موسي بن حسن را در آيينه سخن نجاشي به نيكي نگريست. ايشان مینگارد: «موسي بن حسن از چهرههاي بزرگ و موجه شيعه بود و حدود سي كتاب حديث از خود به يادگار نهاد».[۲]
شأن محدث
براي آشنايي با چهره پرجاذبه عمران بن موسي، به ديدگاه بزرگان تراجم نظر میافكنيم.
نجاشي مینگارد: «عمران بن موسي زيتوني، محدثي است قمی و داراي وجاهت و منزلت رفيعي».[۳]
علامه حلي در ميراث ارزشمند خود مینويسد: «عمران بن موسي زيتوني اشعري از گروه محدثان صاحب منزلت و بزرگوار است».[۴]
پژوهشگر روزگار اخير، آيت الله سيد ابوالقاسم خويي يادآور میشود: «عمران بن موسي و عمران بن موسي زيتوني و عمران بن موسي اشعري قمي، هر سه، عنوان براي يك محدث است. به هر حال او محدثي موجه و برگزيده است».[۵]
نويسنده كتاب طبقات الفقهاء، حضرت استاد جعفر سبحاني نيز اين محدث را در شمار راويان و فقيهان بلندمرتبه شيعه قرار داده است.[۶] چكيده سخن اين است كه تمامی محققان تراجم و محدثان شيعه از ديرباز تا روزگار ما، همگي به سخنان نجاشي و علامه حلي مهر تأييد زدهاند.
عمران در كتابهاي حديث
حضرت امام جعفرصادق علیهالسلام فرمود: «اگر میخواهيد ارزش و پايگاه رفيع راويان ما را بشناسيد، نيك بنگريد كه آنان از ما اهل بيت چه اندازه حديث روايت كردهاند؛ به همان تعداد كه حديث نقل كنند، منزلت آنان به همان اندازه خواهد بود».
يكي از جلوههاي اين سخن بلند معنا، همين محدث است. از عمران بن موسي روايات بسيار زيادي به يادگار مانده و نام شريف او در جاي جاي كتابهاي حديث میدرخشد. با بررسي نويسنده اين سطور، حدود 207 روايت از اين محدث به دست ما رسيده و بر پژوهشگران اين حوزه آشكار است كه اين اندازه روايت تحسين برانگيز است.
گرچه، اين بزرگوار روايات فقهي مانند نماز، روزه، وصيت و غيره نقل كرده، برجستهترين و شاخصترين گرايش روايتي او به باب ولايت و امامت و فضايل و حالات امامان علیهالسلام اختصاص دارد كه اين، نشان گويايي است بر باور ژرف و مهر و پيوستگياش به خاندان وحی علیهمالسلام، چنانچه به عنوان نمونه به كتاب گرانسنگ بصائرالدرجات محمد بن حسن صفار قمی (م 290 ق) يكي از شاگردان روايتي عمران، توجه شود. آن گاه دانسته خواهد شد كه اين سخن گزاف نيست.
شايد علت توجه ويژه ايشان به اين امر، آن باشد كه او میخواسته برترين الگوهاي قدسي و الهي را به جامعه و مردم خويش بشناساند و به همه انسانها در تمامی زمانها گوشزد كند كه تنها با پيمودن راه روشن اهل بيت علیهمالسلام، سعادت و حيات واقعي بشر تضمين خواهد شد.
دو نكته
- اول: يكي از القاب عمران، زيتوني است. بنا به گفته محقق ارجمند، شيخ عبدالله ممقاني: شايد سبب اين شهرت، آن بوده كه عمران به فروش زيتون میپرداخته است؛ چنان كه برخي از محدثان فرزانه در كنار آموختن و نقل روايت، به كار و كسب هم اشتغال داشتهاند.
- دوم: با اين كه اين بزرگوار از راويان بزرگ است، اما شيخ طوسی در دو كتاب رجالش نامی از او نبرده كه اين، مايه شگفتي علماي رجال و تراجم شده است؛ به طوري كه شيخ محمدتقي شوشتري صاحب قاموس الرجال، بر شيخ طوسي خُرده گرفته كه چرا نام اين بزرگ را در گروه محدثان نياورده است؟[۷]
سرچشمههاي حديث
عمران بن موسي از محضر استادان زيادي بهره برد كه به عنوان نمونه به نام چند نفر از آنان بسنده میشود:
- 1. احمد بن حسن بن علي فضال؛
- 2. حسن بن ظريف ناصح؛
- 3. حسن بن علي بن نعمان اعلم؛
- 4. علي بن اسباط؛
- 5. محمد بن الحسين ابي الخطاب؛
- 6. محمد بن عبدالحميد؛
- 7. محمد بن وليد خزاز؛
- 8. موسي بن جعفر بغدادي؛
- 9. حسن بن موسي خشاب؛
- 10. هارون بن مسلم.[۸]
بر كرسي نشر
عمران، كه دلش از مهر و محبت به امامان شيعي آكنده بود، براي اين كه در گروه نشردهندگان معارف و آموزههاي ديني قرار گيرد، آموختههاي خويش را به جمعي از تشنهكامان انديشه ناب الهي انتقال داد. به نام تعدادي از آنان اشاره میشود:
- 1. احمد بن ادريس قمی (م 306 ق)؛
- 2. محمد بن احمد بن يحيي؛
- 3. محمد بن حسن صفار قمي؛
- 4. محمد بن يحيي عطار قمي؛
- 5. سعد بن عبدالله اشعري قمي (م 301 يا 299 ق)؛
- 6. حسن بن مُتَّيل قمي.[۹]
چنان كه در آغاز نوشتار اشاره شد، با توجه به برخي شواهد میتوان زمان تولد عمران را حدس زد؛ از جمله اين كه: يكي از استادان عمران، احمد بن حسن بن علي فضال است كه در سال 260 ق. و استاد ديگرش، جناب محمد بن حسين ابي الخطاب در سال 262 ق. رخ به نقاب خاك كشيدند. از سويي ديگر، يكي از شاگردانش به نام محمد بن حسن صفار، در تاريخ 290 ق. رحلت كرد. با عنايت به اين قرائن، محتمل است كه او در نيمه اول سده سوم هجري قمري ديده به جان گشوده باشد.
ميراث جاودانه
علاوه بر اخبار فراواني كه از اين محدث گرانقدر نقل شده، او صاحب كتابي است به نام النوادر كه از آن به عنوان كتاب كبير ياد میكنند.[۱۰]
ضمناً زمان رحلت و محل درگذشت عمران بن موسي چندان مشخص نيست. شايد با عنايت به اين كه يكي از استادانش در سال 260 ق. و يكي از شاگردانش در سال 290 ق. ديده از جهان فرو بستهاند، بتوان گفت كه اين استاد حديث، در اواخر سده سوم دار فاني را وداع گفته است.
سيري در گلستان
از اين راوي قمي، روايات زيادي نقل شده است. مناسب است كه از گلستان دلانگيز و زيباي احاديثي كه وي نقل كرده، تعدادي را گلچين كرده به دوستداران ولايت تقديم داريم.
امامان، وارثان پيامبران
عمران بن موسي با واسطه روايت میكند از حضرت امام صادق علیهالسلام: «الواح آسماني كه همان تورات واقعي است و عصاي حضرت موسی بن عمران، نزد ما امامان اهل بيت است و ما وارثان پيامبران هستيم».[۱۱]
دانش امامان
باز روايت میكند با واسطه از امام صادق علیهالسلام: «هنگامی كه امام معصوم، اراده كند كه از مطلبي آگاه شود، خداوند دانش آن را به امام الهام میفرمايد».[۱۲]
نشانه امامت حضرت باقر علیهالسلام
وي روايت میكند تا اين كه سند را به حضرت امام زين العابدين علیهالسلام میرساند و میگويد: «هنگامی كه لحظه رحلت حضرت زين العابدين علیهالسلام فرا رسيد، رو كرد به فرزندانش كه همگي نزد آن حضرت گرد آمده بودند و سپس به امام محمدباقر علیهالسلام توجه كرد و فرمود: اي محمد! اين صندوق را به خانهات ببر! البته در آن طلا و نقره نيست؛ بلكه سرشار است از علوم اهل بيت علیهالسلام».[۱۳]
چگونگي دانش امامان
با واسطه از امام چهارم حضرت علي بن الحسين علیهالسلام نقل میكند كه فرمود: «دانشهاي امامان بسيار دشوار است؛ به طوري كه آن را برنمیتابند، مگر پيامبران مرسل يا فرشتگان مقرب الهي يا بنده مؤمني كه خداوند جان او را براي جاي دادن ايمان، آزمايش كرد. همانا سلمان يكي از عالمان به شمار میآيد، چون او مردي از ما اهل بيت است. به همين سبب به ما اهل بيت نسبت داده میشود».[۱۴]
چهار بهشتي
از عيسي بن عبدالله نقل میكند كه گفت: «از امام صادق علیهالسلام درباره آن روايتي كه درباره چهار نفر آمده، پرسيدم. امام فرمود: كدام چهار نفر؟ گفتم: آن چهار فردي كه بهشت مشتاق آنان است. فرمود: بله؛ آنها سلمان، ابوذر، مقداد و عمار هستند. گفتم: كدام يك از آنها برترند؟ فرمود: سلمان. سپس چند لحظه سكوت كرد، بعد فرمود: سلمان دانشهايي را میدانست كه ابوذر نمیدانست».[۱۵]
راز محروميت از نماز شب
روايت میكند از امام صادق علیهالسلام: «مردي نزد حضرت اميرالمؤمنان علیهالسلام آمد و به او عرض كرد: اي امام بزرگوار! من از خواندن نماز شب محروم شدهام، علت آن چيست؟ امام فرمود: تو مردي هستي كه گناهان همچون غل و زنجير، تو را به بند كشيدهاند».[۱۶]
همتاي اين روايت است آنچه مرحوم صدوق در توحيد روايت میكند كه: «مردي نزد سلمان آمد و گفت: اي سلمان! من مردي هستم كه موفق به خواندن نماز شب نمیشوم. جناب سلمان در پاسخ گفت: در روز، خدا را گناه مكن».[۱۷]
از اين دو روايت، میتوان چنين استفاده كرد كه اعمال ما، بازتابهايي به دنبال دارد و تأثير گناه بر روح و روان انسان حقيقتي انكارناپذير است. گناه، انسان را از درك لذتها و توفيقهاي عظيم معنوي محروم میسازد. مشابه مضمون اين دو، حديث حضرت اميرالمؤمنين علیهالسلام در دعاي سوزناك كميل است كه میفرمايد: «وقَعَدت بي اغلالي؛ (خدايا) زنجيرهاي گناه، مرا در اين سراي خاكي زمين گير كرده است» يكي از عوامل سلب توفيق، دروغ گفتن است كه حضرت امام صادق علیهالسلام فرمود: «مردي يك دروغ میگويد و اين موجب میشود كه از خواندن نماز شب محروم گردد».[۱۸]
فضيلت رود فرات
همين محدث با واسطه روايت میكند از حضرت صادق علیهالسلام كه فرمود: «هر كس از آب فرات بنوشد و در هنگام تولد كام او را با اين آب بگيرند، ما اهل بيت را دوست خواهد داشت».[۱۹]
اوصاف برجسته حضرت علي علیهالسلام
روايت میكند از نعمان بن سعد كه گفت: اميرالمؤمنين علي علیهالسلام فرمود: «انا حجةالله و انا خليفةالله و انا صراطالله و انا بابُالله و انا خازن علمالله و انا المُؤتَمنُ علي سرّالله و انا امام البريّة، بعد خيرالخليقه محمد نبي الرحمه صلی الله علیه و آله؛[۲۰] منم حجت خدا، منم جانشين او در زمين، منم راه خدا، منم خزانهدار دانش الهي، منم امين بر اسرار خداوندي، من هستم رهبر تمام مردم بعد از بهترين مخلوق و آفريده حضرت محمد صلی الله علیه و آله است».
ثواب زيارت حضرت رضا علیهالسلام
عمران حديث میكند از حضرت اميرالمؤمنين علیهالسلام: «نزديك است كه يكي از فرزندان من، در سرزميني كه «خراسان» ناميده میشود؛ با زهر به شهادت رسد. نام او، نام من و نام پدرش، نام فرزند عمران است. بدانيد كه هر كس او را در غربت زيارت كند، خداوند متعال گناهان او را خواهد بخشيد، گرچه بسيار فراوان باشد».[۲۱]
زيارت قبور امامان و بزرگان دين، بدون ترديد يكي از راههاي پيوند و گرايش به سوي آنان است. در حقيقت اين بارگاهها، همانند مشعلهاي فروزان الهي در زميناند. البته روشن است ثوابهايي كه براي زيارت اين پاكان نقل شده، در گرو پيروي از راه آنان و شناخت حقانيت آنها است. زيارت آن امامان، خود نوعي تولاّ و اظهار مهر و وفا به دوستان خدا به شمار میرود.
امامان و فرشتگان
عمران، روايت میكند از عبدالله بن سهل اشعري و او از پدرش كه: «حمران بن اعين بر امام باقر علیهالسلام وارد شد. عرض كرد: آقاجان! شنيدهام فرشتگان بر ما نازل میشوند و بر روي فرشهاي ما قرار میگيرند! فرمود: مگر اين سخن خداوند متعال را نخواندهاي كه (آنان كه گفتند خداي ما الله است و سپس در اين راه استقامت كردند، فرشتگان بر آنان فرود میآيند كه بيمناك و اندوهگين نباشيد! مژده باد شما را به بهشت كه شما را به آن وعده دادهاند!)[۲۲][۲۳]
پانویس
- ↑ رجال نجاشي، چاپ جامعه مدرسين، قم، ص 291؛ معجم رجال الحديث، چاپ مؤسسه آل البيت، قم، ج 13، ص 150؛ وسائل الشيعه، ج 20، ص 285؛ قاموس الرجال، چاپ جامعه مدرسين، قم، ج 8، ص 254.
- ↑ رجال نجاشي، چاپ داوري قم، ص 290 و چاپ جامعه مدرسين، ص 406.
- ↑ همان، ص 207.
- ↑ خلاصة الاقوال، منشورات رضي قم، ص 125.
- ↑ معجم رجال الحديث، ج 13، ص 150.
- ↑ طبقات الفقهاء، چاپ مؤسسه امام الصادق علیهالسلام، ج 3، ص 415.
- ↑ قاموس الرجال، ج 8، ص 254.
- ↑ تنقيح المقال ممقاني، ج 2، ص 352.
- ↑ قاموس الرجال، ج 8، ص 254؛ معجم الرجال، ج 13، ص 150؛ مجمع الرجال قهپائي، ج 4، ص 273.
- ↑ رجال نجاشي، ص 207.
- ↑ اصول كافي، چاپ دارالكتب الاسلاميه، تهران، ج 1، ص 231.
- ↑ همان، ص 258.
- ↑ همان، ص 305، حديث 3، باب الاشاره والنص علي ابي جعفر علیهالسلام.
- ↑ بحارالانوار، ج 2، ص 190، باب 26.
- ↑ همان، ج 22، ص 343، باب 10.
- ↑ همان، ج 84، ص 145.
- ↑ توحيد شيخ صدوق، چاپ مكتبه صدوق، ص 97.
- ↑ فروع كافي، ج 3، ص 450.
- ↑ مستدرك الوسائل، چاپ اصفهان، ج 17، ص 23.
- ↑ اختصاص شيخ مفيد، ص 12.
- ↑ وسائل الشيعه، ج 14، ص 554، باب 82.
- ↑ سوره فصلت/ آیه 30.
- ↑ بحارالانوار، ج 26، ص 352، باب 9.
منبع
ابوالحسن رباني سبزواري, ستارگان حرم، جلد 15، صفحه 201-208