علی بن ابراهیم: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} <keywords content='کلید واژه: ابراهیم بن هاشم قمی، علی بن ابراهیم قمی...' ایجاد کرد)
 
(اضافه کردن رده)
سطر ۱۴۳: سطر ۱۴۳:
  
 
(26). رجال النجاشى، ص  260.
 
(26). رجال النجاشى، ص  260.
 +
[[رده:علمای قرن چهارم]]

نسخهٔ ‏۱ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۳۱

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)



منبع: ستارگان حرم، جلد 1

نویسنده: سید سیف‌الله نحوی

شهر قم همواره خاستگاه و پناهگاه اصحاب و راويان امامان مكتب تشيع و بزرگانى چون ذكريا بن ادريس، زكريا بن آدم، ابراهيم ين هاشم و بسيارى ديگر از رادمردان مكتب امامت و ولايت بوده است. على بن ابراهيم، يكى ديگر از فرزانگان نامدار و راويان معروف و پرآوازه جهان تشيع است.

اينك به دوردست‌هاى تاريخ نظر افكنده، به زيارت يكى از نام‌آوران قرن سوم و چهارم هجرى مى رويم و به تماشاى سيماى على بن ابراهيم مى نشينينم. على فرزند ابراهيم بن هاشم از راويان مشهور و قابل اعتماد است و كنيه اش را ابوالحسن دانسته اند.

اثر بسيار معروف و ارزشمند او - تفسير على بن ابراهيم موجب شده است - تا وى را مفسر قمى بنامند. قبل از اين كه به شرح حال او پردازيم، به پاس احترام به مقام علمى و معنوى پدرش، ابتدا نگاهى اجمالى به سيماى پدر بزرگوارش - ابراهيم بن هاشم - مى افكنيم تا از منظر او، شناخت بهترى به فرزند پيدا كنيم.

ابراهيم بن هاشم

ابراهيم بن هاشم پدر بزرگوار على بن ابراهيم كنيه اش ابواسحاق قمى است وى در اصل از بزرگان شيعيان كوفه بوده است و سپس به شهر قم مهاجرت كرده است. او از اصحاب امام رضا علیه‌السلام و امام جواد علیه‌السلام است.

درباره ‌اش گفته اند: ابراهيم بن هاشم اولين كسى بود كه احاديث ائمه بزرگوار تشيع را كه در ميان كوفى رايج بود، به شهر قم نقل و منتشر كرده است.[۱] و از اين رو مى توان او را پيشگام حديث در قم دانست. شيخ طوسى، او را از شاگردان يونس بن عبدالرحمان - از اصحاب امام رضا علیه‌السلام - دانسته است[۲] و مى گويد: ابراهيم بن هاشم به ملاقات امام رضا علیه‌السلام رسيده و محضر او را درك كرده است.[۳]

ايشان كتاب‌هاى متعددى دارد كه از جمله آن‌ها النوادر و قضايا اميرالمؤمنين است[۴] ابراهيم بن هاشم، از طريق نقل روايات و احاديث ائمه عليهم‌السلام، خدمت بي‌شمارى به اسلام كرده و عشق و علاقه خويش را به مكتب ائمه معصومين علیهم‌السلام ابراز كرده است اگر چه ابراهيم بن هاشم را در زمره ياران امام رضا علیه‌السلام به شمار آورده اند اما هيچ روايتى از امام رضا علیه‌السلام و نيز يونس بن عبدالرحمان به نقل از او يافت نشده است.[۵] اما روايات متعددى را از امام جواد علیه‌السلام نقل كرده است[۶] كه در كتب حديث معروف تشيع به ثبت رسيده است.[۷]

وى از بزرگان بسيارى استفاده كرده و نزد آنان حديث شنيده و نقل كرده است كه تعدادشان حدود 160 نفر مى باشد.[۸] از جمله آن بزرگان، محمد بن ابى عمير است كه تعداد 2921 روايت را از وى نقل كرده است.[۹] مجموع رواياتى كه از ابراهيم بن هاشم قمى نقل شده است و در كتاب‌هاى معتبر وجود دارد، 6416 مورد مى باشد.[۱۰]

علامه حلى درباره اعتبار عليم روايات نقل شده از سوى او مى گويد: هيچ كس از ياران و اصحاب درباره نفى يا تعديل روايات وى، مطلبى را نگفته اند ولى روايات او بي‌شمار است و قبول كردن رواياتش نزد من ارجحيت دارد.[۱۱] اين مسئله در ميان بزرگان علم رجال مورد نقد و بررسى قرار گرفته است و بزرگمردانى چون شهيد ثانى احاديث او را معتبر و صحيح دانسته، آن‌ها را مورد قبول خود مى دانند.[۱۲]

محقق عالى مقام - آيت الله خويى - مى گويد: سزاوار نيست درباره موثق بودن ابراهيم بن هاشم شك و ترديد به خود راه داد.[۱۳]

على بن ابراهيم

نام اين راوى عالي‌قدر، در شمار اصحاب حضرت امام هادى علیه‌السلام قرار گرفته است. شيخ طوسى به اين مسئله اشاره كرده است.[۱۴] سپس نجاشى به پيروى از شيخ طوسى درباره على بن ابراهيم مى گويد: او از افراد مورد وثوق و قابل اعتماد در احاديث و روايات مى باشد و مذهب و افكار اعتقادى او كاملا صحيح است.[۱۵]

على بن ابراهيم علاوه بر عصر امام هادى علیه‌السلام، در دوران حيات پربركت امام حسن عسكرى علیه‌السلام[۱۶] و نيز زمان غيبت صغرى زندگى مى كرده است. البته در كتاب‌هاى معتبر تشيع هيچ روايتى از امام هادى علیه‌السلام و نيز ديگر امامان معصوم عليهم‌السلام به نقل از على بن ابراهيم يافت نشده است. آيت الله خويى در اين باره مى گويد: نبودن روايت مستقيم از ائمه عليهم‌السلام منافاتى با اين مطلب ندارد كه نامش در زمره اصحاب امام هادى علیه‌السلام باشد.[۱۷]

علاقه و دلدادگى او نسبت به سرچشمه هاى زلال امامت به اندازه اى بود كه نه تنها شيعيان، بلكه دانشمندان اهل سنت نيز به اين مسأله اشاره كرده اند. ابن حجر عسقلانى كه از دانشمندان نامدار اهل سنت در علم رجال است، از على بن ابراهيم در كتاب خويش نام برده، سپس مى گويد: او از شيعيان سرسخت است.[۱۸] سرسختى و ارادت او نسبت به پيشوايان معصوم در لابلاى روايتى كه على بن ابراهيم نقل كرده به خوبى آشكار است.

همچنين تلاش بى‌وقفه و زحمات طاقت فرساى او در شنيدن، بدست آوردن، يادگيرى و منتشر ساختن روايات و احاديث، اين محبت و علاقمندى را شفاف‌تر ساخته است. اين تلاش بى‌وقفه به حدى بوده است كه على بن ابراهيم توفيق يافته تا تعداد 7140 روايت را نقل كند.[۱۹]

كتاب كافى تأليف حديث شناس بزرگ ثقة الاسلام كلينى، مملو از روايات و احاديث على بن ابراهيم است به گونه اى كه مى توان آن كتاب را مسند على بن ابراهيم به شمار آورد.

كلينى خود در اين باره مى گويد: تمام احاديثى را كه در كتب خود (كافى) آورده ام به نقل از بزرگانى چون على بن ابراهيم، محمد بن يحيى، على بن موسى كميدانى، داوود بن كوره و احمد بن ادريس است.[۲۰]

از اين تعداد (7140) رواياتى كه وى نقل كرده است، تعداد 6214 مورد از آن را از پدرش ابراهيم بن هاشم و او نيز از محمد بن ابى عمير نقل كرده است. تعداد بى‌شمار روايات على بن ابراهيم، ستايش و تمجيد همگان را بار آورده است. از اين رو عمر رضا كحاله - از دانشمندان اهل سنت - ضمن معرفى او مى گويد: على بن ابراهيم شخصيتى فقيه، مفسر قرآن و اخبارى است (كسى كه احاديث بسيارى را نقل مى كند) و كلينى از او روايت برگرفته است.[۲۱]

به يقين فقيه قمى، براى بدست آوردن و گردآورى اين حجم بسيار زياد از احاديث و سخنان پيشوايان دين، به نقاط مختلفى مسافرت كرده است و در راه رسيدن به اين مهم زحمات زيادى را بر خود هموار كرده است. او در اين راه علاوه بر استفاده از محضر بزرگان شيعه، نزد حافظان راويان اهل سنت رفته و از آنان احاديثى را ثبت و ضبط كرده است.

ابن حجر عسقلانى در اين باره مى گويد: على بن ابراهيم از برخى علماى اهل سنت چون ابوداود سيستانى، ابن عقده و افراد ديگر روايت نقل كرده است.[۲۲]

مفسر قمى در اواسط زندگى پرافتخارش، نعمت بينايى خود را از دست داد[۲۳] و تا پايان عمر با دلى روشن و قلبى حق بين به حيات بابركت خويش ادامه داد اما او با اين حالت جسمانى خويش، از پاى ننشست و همچنان در درياى عميق روايت و حديث شنا مى كرد تا از اين طريق معارف انسان‌ساز شريعت را به كمك و يارى امامت گردآورده و آن را به آيندگان بسپارد.

بنابراين بزرگترين امتياز وب و زرين ترين صفحه زندگى اش را مى بايست، گردآورى، تدوين،تأليف و نقل و نشر روايات امامان معصوم عليهم‌السلام برشمرد. از اين رو بر ما سيراب شدگان از زمزم زلال كافى وظيفه است تا اين تلاش عظيم و مقدس را ارج نهيم.

آثار و تأليفات

راويان و اصحاب امامان معصوم عليهم‌السلام، به منظور ثبت و ضبط معارف ناب و مكتب تشيع و انتقال آن به نسل‌هاى آتى احاديث معتبر را از نزدیكترين و مطمئن ترين ياران ائمه دريافت مى كردند و سپس آن‌ها را در موضوعات مختلف دسته‌بندى و تنظيم كرده و هر موضوعى را در كتابى مستقل با نامى ويژه به نگارش درمى آوردند. على بن ابراهيم بن هاشم كه از معروفترين راويان تشيع مى باشد و روايات بسيار زيادى (بيش از 7000 حديث) را نقل كرده است، به اين امر مهم (دسته‌بندى موضوعى روايات) همت گمارده است به گونه‌اى كه نام 14 كتاب او بدين شرح به ثبت رسيده است. شيخ طوسى پنج كتاب او را چنين نام مى برد[۲۴]:

  • 1- التفسير؛
  • 2- الناسخ والمنسوخ؛
  • 3- قرب الاسناد؛
  • 4- الشرايع؛
  • 5- المغازى.

ابن النديم - دانشمند بزرگ اهل سنت - در كتاب خويش، از على بن ابراهيم قمى، تحت عنوان فقهاء و محدثان و علماى شيعه نام برده و علاوه بر قرب الاسناد نام دو كتاب ديگر وى را چنين مى نويسد:

  • 1- المناقب؛
  • 2- اختيار القرآن .

دانشمند بزرگ علم رجال ابوالعباس نجاشى علاوه بر هفت كتاب نامبرده فوق از ديگر كتاب‌هاى وى چنين نام مى برد:

  • 1- التوحيد والشرك؛
  • 2- فضائل اميرالمؤمنين علیه‌السلام؛
  • 3- الانبياء علیه‌السلام؛
  • 4- المشذر؛
  • 5- الحيض؛
  • 6- رساله اى در معناى هشام و يونس؛
  • 7- جواب مسائل محمد بن بلال.

اگر چه هر يك از كتاب‌هاى اين فقيه بزرگ اسلام، خود گنجينه اى ارزشمند است اما كتاب تفسير على بن ابراهيم قمى از امتياز ويژه و موقعيت برجسته اى برخوردار است كه نگاهى به آن كتاب ضرورى مى نمايد.

تفسير نور با نور

از خدمات ارزنده اين شخصيت نستوه، تأليف كتاب تفسير قرآن است. از آنجا كه كتاب تفسير القمى از مزاياى خاصى برخوردار است، به مطالبى چند از اين تفسير اشاره مى شود تا از آن طريق، گوشه اى ديگر از زندگى اين راوى نو آشكار گردد.

على بن ابراهيم قمى در اين كتاب، براى توضيح و تفسير هر يك از آيات نورانى حق، روايات متعددى از امام صادق علیه‌السلام را به نقل از پدرش ذكر كرده است. پدرش نيز آن روايات را از طريق ابن ابى عمير و برخى ديگر از بزرگان بيان نموده است.

اما پس از چندى يكى ار شاگردان على بن ابراهيم، رواياتى ديگر از امام محمدباقر علیه‌السلام را در تفسير و توضيح آيات قرآن، به آن تفسير اضافه مى كند و با اضافه كردن آن روايات، ساختار كتاب تفسير از اوائل سوره آل عمران «و انبأكم بما كنتم تأكلون و ما تدخرون فى بيوتكم» تا آخر قرآن تغيير مى يابد. در واقع تفسير موجود كه به تفسير قمى معروف است، تفسير امام باقر و امام صادق عليهماالسلام مى باشد.

شيوه اين تفسير به صورتى است كه به مناسبت هر آيه قرآن، حديثى از امام صادق و امام باقر علیهما‌السلام در ذيل آن بيان شده و از اين طريق شرح و توضيح داده شده است. اين تفسير، از تفسير معروف به عسكرى جدا بوده و همچنين تفسيرى به نام تفسير كبير و صغير نيز وجود ندارد.

آن دسته از رواياتى كه از سوى امام صادق علیه‌السلام در اين تفسير وجود دارد، از طريق على بن ابراهيم نقل شده و دسته ديگر كه از سوى امام باقر علیه‌السلام است از طريق ابى الجارود نقل شده است.[۲۵]

تفسير القمى از منابع بسيار قديمى و معتبر شيعه است به طورى كه منبع تفاسير بعدى قرار گرفته[۲۶] و علامه طبرسى و ديگر مفسران از آن بهره مند شده اند.[۲۷] درباره اين تفسير على بن ابراهيم مطالب بسيارى از سوى بزرگان و پژوهشگران مختلف نقل شده است كه مشتاقان مى توانند بدان جا مراجعه نمايند. تفسير القمى در دو جلد به چاپ رسيده است. اين تفسير اولين بار در سال 1313 قمرى با چاپ سنگى، در دسترس عموم قرار گرفت و تاكنون با تصحيح حواشى جديد، چندين بار به صورت مجدد چاپ شده است.

بستگان

به يقين بخشى از هويت مذهبى، علمى و اجتماعى هر شخص از آيينه شفاف خانواده، بستگان و نزديكان او آشكار مى گردد. اين اصل مهم در مورد همگان قابل بررسى و مطالعه است. از آنجا كه على بن ابراهيم قمى نيز از اين قاعده مستثنی نبوده است، نگاهى هر چند مختصر به بستگان وى ضرورى مى نمايد. على بن ابراهيم علاوه بر پدرى فرزانه، برادران و فرزندانى داشته است كه همگان از راويان مشهور و معروف شيعه بوده اند. برادران او عبارتند از:

1. اسحاق بن ابراهيم:

به نظر مى آيد كه وى برادر بزرگ على بن ابراهيم بوده است زيرا كنيه پدرشان (ابراهيم) ابواسحاق بوده است. از آنجايى كه كنيه هر شخصى معمولاً بر اساس نام فرزند اول آن شخص بوجود مى آمده است بنابراين احتمال مى رود كه اسحاق برادر بزرگ على بن ابراهيم است. همچنين روايت كردند على بن ابراهيم از برادرش اسحاق اين ادعا را قوت بخشيد.

چنانچه شيخ عباس قمى مى گويد: از برخى روايات معلوم مى شود كه على بن ابراهيم، برادرى به نام اسحاق داشته است و او از برادرش اسحاق رواياتى نقل كرده است.[۲۸] محقق پرتلاش آيت الله خويى نيز اين مطلب را يادآورى كرده است.[۲۹] از ديگر برادران وى چندان اطلاعى در دست نيست.

فرزندان او عبارتند از:

1. احمد بن على بن ابراهيم :

وى از بزرگان شيعه بوده و شيخ صدوق با عبارت رضى الله عنه از او به نيكى نام برده و روايات بسيارى از وى نقل كرده است.[۳۰]

شأن و مقام والاى او به حدى است كه يكى از دانشمندان اهل سنت در كتاب خود - لسان الميزان - از وى ياد كرده مى گويد: احمد بن على در رى سكونت داشته است و كنيه اش ابوعلى بوده است. او از پدرش و نيز چند تن ديگر از بزرگان همچون سعد بن عبدالله بن جعفر حميرى و احمد بن ادريس، احاديثى شنيده و نقل كرده است.[۳۱] روايات اين فرزانه قمى، در كتاب بحارالانوار به چشم مى خورد.[۳۲]

2. محمد بن على :

او از استادان شيخ صدوق به شمار مى آيد به گونه اى كه آن فقيه بزرگ شيعه از محمد بن على بن ابراهيم قمى رواياتى را نقل كرده است. محمد كتاب‌هايى را مشتمل بر احاديث ائمه معصومين تنظيم و تهيه كرده است.[۳۳]

علامه مجلسى پس از نام على بن ابراهيم، آورده است... والكتاب العلل لولده الجليل محمد[۳۴] و بدين طريق از كتاب وى به نم العلل ياد شده است.

3. ابراهيم بن على :

او از ديگر فرزندان فرزانه مفسر - على بن ابراهيم - است و رواياتى را به نقل از پدرش بيان و منتشر كرده است.[۳۵] شيخ عباس قمى مى گويد: از مقدمه كتاب بحارالانوار، چنين برمى آيد كه ابراهيم بن على از محدثانى بوده است كه روايات زيادى را نقل نموده است.[۳۶]

پرواز به بیكران

از تاريخ وفات على بن ابراهيم قمى اطلاع دقيقى يافت نشده است اما پژوهشگران بر اساس روايتى كه شيخ صدوق درباره وى در كتاب عيون اخبارالرضا نقل كرده است، چنين استفاده كرده اند كه على بن ابراهيم تا سال 307 قمرى زنده بوده است و وفاتش پس از اين تاريخ واقع شده است.[۳۷]

سرانجام روح ملكوتى آن فرزانه دوران، به بيكران‌ها پرواز كرد و پيكر پاكش در شهر قم به خاك سپرده شد و بدان سرزمين مقدس، شرافتى ديگر بخشيد. هم‌اكنون مقبره آن فقه بزرگ و مفسر دانشمند در پارك ملى، روبروى مدرسه آيت الله العظمى گلپايگانى، واقع در خيابان ارم (آيت الله العظمى نجفى مرعشى)، زيارتگاه عاشقان كوثر مى باشد.

پانویس

  1. رجال النجاشى، ص 16، مؤسسه النشر الاسلامى.
  2. رجال الطوسى، ص 369.
  3. الفهرست، شيخ طوسى، ص 4. علامه تهرانى درباره اين كتاب، مطالب قابل توجهى بيان كرده اند. (ر.ك: طبقات اعيان الشيعه، ج 1، ص 169)
  4. همان - الامام الجواد، السيد محمد قزوينى، ص 103.
  5. معجم رجال الحديث، سيد ابوالقاسم خويى، ج 1، ص 317-318.
  6. معجم رجال الحديث، سيد ابوالقاسم خويى، ج 1، ص 317-318.
  7. التهذيب، ج 4، كتاب الزكات، حديث 397؛ معجم رجال الحديث، ج 1، ص 321.
  8. همان، ص 317.
  9. همان، ص 318.
  10. همان.
  11. رجال العلامة الحلى، ص 5.
  12. الامام الجواد عليه‌السلام، ص 103.
  13. معجم رجال الحديث، ج 1، ص 317.
  14. الامام الهادى عليه‌السلام، السيد محمدكاظم القزوينى، ص 308، مركز نشر آثار شيعه.
  15. رجال النجاشى، ص 260.
  16. الذريعة، آقا بزرگ تهرانى، ج 4، ص 302.
  17. معجم رجال الحديث، ج 11، ص 189.
  18. رسال الميزان، ج 4، ص 191.
  19. معجم رجال الحديث، ج 12، ص 213.
  20. رجال النجاشى، ص 378.
  21. معجم المؤلفين، ج 7، ص 9.
  22. لسان الميزان، ج 4، ص 191.
  23. رجال النجاشى، ص 260.
  24. الفهرست، ص 89. شيخ عباس قمى مى گويد: كتاب القرب الاسناد وى غير قرب الاسناد معروف است كه از كتاب‌هاى عبدالله بن جعفر حميرى است. قرب الاسناد مثل امالى از كتاب‌هاى رايج بين محدثان است. زيرا محدثان حديث در زمان‌هاى گذشته برخى از احاديثى را كه از نظر سلسله سند واسطه كمترى تا امام معصوم داشته و به اصطلاح داراى سند عالى بوده اند در كتاب ويژه اى جمع‌آورى كرده و آن را قرب الاسناد مى ناميده اند. آنان به اين نوع كتاب‌ها افتخار مى كردند. (فوائد الرضويه، ص 264)
  25. الذريعه، ج 4، ص 302 الى 309 - تفسير القمى، مقدمه، شيخ آقا بزرگ تهرانى - ص 5.
  26. خلاصة الاقوال، علامه حلى، ص 49.
  27. بحارالانوار، ج 1، ص 27. ر.ك: مقدمه سيد طيب موسوى جزائرى بر كتاب تفسير القمى - الذريعة، ج 4، ص 302 - تصوف و تشيع، هاشم معروف الحسنى، مفاخر اسلام، على دوانى، ج 2.
  28. فوائد الرضويه، ص 264.
  29. معجم الرجال الحديث، ج 12، ص 214.
  30. الكنى والالقاب، شيخ عباس قمى، ج 3، ص 84، مكتب الصدر، تهران - طبقات اعلام الشيعه، شيخ آقا بزرگ تهرانى، ج 1، ص 32، مؤسسه مطبوعاتى اسماعيليان.
  31. همان، ص 85.
  32. بحارالانوار، ج 3، ص 39 - ج 18، ص 315 - ج 25، ص 193.
  33. طبقات اعلام الشيعة، ج 1، ص 167، 168.
  34. بحارالانوار، ج 1، ص 8.
  35. بحارالانوار، ج 82، ص 12 و ج 108، ص 63.
  36. فوائد الرضويه، ص 264.
  37. الذريعة، ج 4، ص 302.

(25). الفهرست، محمد بن اسحاق النديم، ص 312؛ دارالمعرفة بيروت - معجم الادباء، ياقوت حموى، ج 12، ص 215.

(26). رجال النجاشى، ص 260.