خلاصة التواریخ (کتاب): تفاوت بین نسخهها
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
مهدی موسوی (بحث | مشارکتها) |
||
| سطر ۱: | سطر ۱: | ||
| − | کتاب '''«خلاصة التواریخ»''' | + | کتاب '''«خلاصة التواریخ»''' مهمترین و مفصلترین نوشته [[قاضی احمد قمی]] (۹۵۳-۱۰۱۵ ق) است، که از اعتبار و اتقان ویژهای برخوردار است. این کتاب، تاریخ دوره [[صفویه]]، از روزگار [[شیخ صفی الدین اردبیلی|شیخ صفیالدین اردبیلی]] -نیمه قرن هشتم هجری- تا اوایل قرن یازدهم هجری مقارن با نخستین سالهای سلطنت شاه عباس اول را دربر میگیرد. |
| − | |||
| − | | | + | ==مؤلف== |
| + | [[قاضی احمد قمی|قاضی احمد بن شرفالدين حسين منشی قمی]] مشهور به «میر منشى» (۹۵۳-۱۰۱۵ ق)، ادیب، نویسنده، تاریخنگار و کارگزار [[شیعه]] در عهد [[صفویه|صفوی]] -اواخر قرن دهم هجرى- است. او از [[شیخ بهایی]] مدتی بهرهمند گشت و از او [[اجازه (علم الحدیث)|اجازه روایت]] گرفت. | ||
| + | |||
| + | قاضی احمد با توجه به اشتغال در رشتههای مختلف [[دیوان (تشکیلات اداری)|دیوانی]] و علاقهاش به علم و هنر، تاریخنویسی و احاطه به حوادث سیاسی اجتماعی، توانسته است حوادث زمان خویش را با نوعی بصیرت و استقلال بنویسد. | ||
| + | |||
| + | مهمترین آثار قاضی احمد عبارتند از: خلاصة التواریخ، ، گلستان هنر، مجمع الشعراء، جمع الخیار، منتخب الوزرا، رساله احوال و مفاخر و مناقب قم. | ||
| − | + | ==معرفی كتاب== | |
| − | + | «خلاصة التواريخ» كتابى درباره تاريخ دوره صفويه از روزگار شيخ صفىالدين اردبيلى (نيمه اول سده 8 هجرى قمرى) تا نخستين سالهاى پادشاهى شاه عباس يكم (اواخر سده 10 ه.ق.) است. | |
| − | | | + | در واقع این کتاب مجلد پنجم از یک اثر تاریخی مفصل مشتمل بر تاریخ عمومی [[ایران|ایران]] است که مؤلف، چهار مجلد آن را به تاریخ بشر، از [[حضرت آدم علیه السلام|حضرت آدم]] تا روی کار آمدن صفویه اختصاص داده و پنجمین جلد، به تاریخ عصر صفوی اختصاص دارد؛ اما از مجلدات چهارگانه، چیزی باقی نمانده و تنها آخرین جلد در چندین نسخه وجود دارد.<ref> الذریعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج ۷، ص ۲۲۳؛ فهرست نسخههای خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، ج ۶، ص ۵۴۲؛ فهرست نسخههای خطی فارسی، علینقی منزوی، ج ۱، ص ۴۳۱۹-۴۳۱۸؛ تاریخ تذکرههای فارسی، احمد گلچین معانی، ج ۲، ص ۶۰۶-۶۱۴.</ref> |
| − | + | خلاصة التواریخ در حقیقت یک واقعهنگاری است و حوادث سیصد سال تاریخ ایران را از سده هشتم تا یازدهم هجری بیان میکند. حوادثی که منجر به تأسیس دولت صفوی و استقرار آن به عنوان یک قدرت سیاسی اجتماعی متمرکز بر اساس مذهب [[تشیع]] گردید.<ref> تاریخنگاری عصر صفوی، ص ۴۷.</ref> | |
| − | + | قاضی احمد قمی در مقدمه این کتاب، نام چند تن از مورخان را که از پیشروان او بودهاند آورده است که عبارتند از: امیر سلطان ابراهیم امینی هروی، میریحیی سیفی قزوینی، میر محمود ولد، میرخواند هروی، مولانا حیاتی تبریزی، قاضی احمد غفاری و حسن بیک روملو. وی میافزاید: بعد از درگذشت این مورخان، کسی پیرامون نگارش وقایع زمان خود اقدام نکرده است و ناگزیر، خودش برای تألیف چنین تاریخی، اقدام به نوشتن مجلد پنجم کرده است.<ref> خلاصةالتواریخ، ص ۱.</ref> البته در جای دیگری، از جلد ششم این کتاب یاد مینماید که در دسترس ما نیست.<ref> گلستان هنر، چاپ تهران، ص ۱۰۷ و ۱۱۸.</ref> | |
| − | + | از این مقدمه برمیآید که مؤلف پس از اتمام مجلدات چهارگانه که دوازده سال به طول انجامیده، ظاهراً در سال ۹۸۴ ق. به تشویق شاه اسماعیل دوم، تصمیم گرفته به سبک کتاب «مطلع السعدین» کمالالدین عبدالرزاق سمرقندی که شامل وقایع دوران ابوسعید مغول تا ابوسعید گورکانی است، کتابی در تاریخ صفویه تألیف کند؛ اما حوادث زمان و گرفتاریهای ناشی از همراهی او با اردوهای نظامی و مشکلات فراوان دیگر و نبودن یک صاحب دولت که او را در انجام این کار یاری دهد، تصمیم وی را با موانعی جدی مواجه ساخته است. با این همه، وی با اهتمام و تلاش خود موفق گردید که کتاب «خلاصة التواریخ» را در سال ۹۹۹ ق. به اتمام رساند و آن را به شاه عباس تقدیم کند. | |
| − | + | مؤلف در آغاز و انجام این اثر وعده داده است، نسخه دیگری در حوادث هر سال دوران شاه عباس بنویسد؛<ref> خلاصةالتواریخ، ص ۲ و ۳ و نیز ص آخر متن اصلی.</ref> اما به درستی نمیدانیم در این کار توفیق یافته یا خیر. احتمال میرود مطالب اضافی خلاصةالتواریخ نسخه برلین - مربوط به وقایع بین سالهای ۹۹۹ تا ۱۰۰۱ ق. - آغاز همان بخش باشد که مؤلف وعده آن را داده. دلیل این احتمال هم این است که مؤلف در امور اداری، اجتماعی و سیاسی دولت صفویه مسئولیتهای مهمی داشته و از نظر استعداد و مهارتهای نویسندگی و تواناییهای ذوقی، در وضع مطلوبی بوده و با توجه به دسترسی به منابع تاریخ معاصر، حوادث نزدیک به زمان خود را با شیوهای شیوا و دقیق، مفصلتر نوشته است. | |
| − | + | ==محتوای کتاب== | |
| + | كتاب با پيشگفتارى از مصحح كتاب آقاى احسان اشرقى و ديباچه از مول آغاز گرديده و عنوان گذارى و تقسيم مطالب كتاب از اول تا پايان سلطنت شاه اسماعيل اول بر اساس نام مشايخ سلسله و يا اتفاقات مهم قرار گرفته و از دوران شاه تهماسب، به بعد بر اساس سالهاى پادشاهى است. هر سال با فصل بهار و عيد نوروز آغاز مىشود و معمولا نام تركى سالها نيز آمده است. بين دو نوروز يك رشته رويدادهاى مهم به صورت فصلهاى فرعى وجود دارد و اتفاقات با اهميت با ذكر روز و ماه و سال همراه است. | ||
| − | + | پس از مرگ شاه تهماسب يكم، قاضى احمد از سوى شاه اسماعيل دوم مأمور شد كه تاريخ صفويه را از شاه اسماعيل يكم تا شاه اسماعيل را دوم بنويسد. اما اين كار به دليل مرگ شاه به تعويق افتاد و بعداً او تاريخ دوره صفويه از روزگار شيخ صفىالدين اردبيلى (نيمه اول سده هجرى قمرى) تا نخستين سالهاى پادشاهى شاه عباس يكم (اواخر سده ق.) را با نام خلاصة التواريخ به پايان رساند. | |
| − | + | خلاصة التواريخ، رخدادهاى سالهاى سده هشتم تا اواخر سده دهم هجرى قمرى در ايران است. وقايع مربوط به مشايخ صفويه به اختصار بيان شده است؛ ولى از هنگام تشكيل حكومت صفوى وقايع بيشتر با شرح و بسط آمده است. از ويژگىهاى اين كتاب اشارههاى بسيار به شاعران و هنرمندان و ذكر آثار و اشعار آنان است كه اين كتاب را از ساير كتابهاى تاريخى متمايز كرده است. | |
| − | + | احمد منشى قمى ادعا كرده است كه تاريخ عالم را از هبوط آدم تا زمان خود (يعنى روزگار صفويه) در جلد نوشته است؛ ولى در هر صورت فقط جلد پنجم آن يعنى تاريخ صفويان موجود است. | |
| − | + | ||
| − | + | قاضى احمد در مقدمه كتاب نام چند تن از مورخين را كه از پيشروان او بودهاند، آورده واين اشخاص عبارتند از امير سلطان ابراهیم امينى هروى و مير يحيى سيفى قزوينى و مير محمود ولد ميرخواند هروى و مولانا حياتى تبريزى، قاضى احمد غفارى، حسن بيگ روملو و مىنويسد، بعد از مرگ اين جماعت كسى پيرامون تحرير وقايع زمان نگشته است و ناگزير خود براى تألیف چنين تاريخ اقدام به نوشتن مجلد پنجم خلاصه التواريخ كرده است. و از همين مقدمه بر مىآيد كه مؤلف پس از اتمام مجلدات چهارگانه كه دوازده سال به طول انجاميده، ظاهرا در سال 984 به تشويق شاه اسماعيل دوم تصميم گرفته است، به سبک كتاب مطلع السعدين كمالالدين عبدالرزاق سمرقندى كه شامل وقايع دوران ابوسعيد مغول تا ابوسعيد گوركانى است، كتابى در تاريخ صفويه از شاه اسماعيل اول تا شاه اسماعيل ثانى تألیف كند. اما حوادث زمان و گرفتارىهاى ناشى از همراهى او با اردوهاى نظامى و مشكلات فراوان ديگر و مهمتر از همه نبودن يك صاحبدولت كه او را در انجام مقصود يارى دهد، تصميم وى را با موانعى روبرو ساخته است. بااين همه به سعى و همت خود موفق شده است، تألیف كتاب را در سال 999ق به اتمام رساند و آن را به شاه عباس هديه كند. مؤلف در آغاز و پايان كتاب وعده داده است، نسخه ديگرى در حوادث سال به سال دوران شاه عباس بنويسد و به درستى نمىدانيم، در اين كار توفيق يافته است يا نه. شايد مطالب اضافى خلاصه التواريخ نسخه برلين مربوط به وقايع بين سالهاى 999 تا 1001 آغاز همان بخشى باشد كه مؤلف وعده نوشتن آن را داده است. | |
| − | + | قاضى احمد در سال فوت شاه 984ق تهماسب 20 ساله بوده و با توجه به اشتغال او در رشتههاى مختلف ديوانى و علاقهاش به علم و هنر و تاريخنويسى و دسترسى به منابع تاريخ معاصر، حوادث نزدیک به زمان خود را مفصلتر نوشته و آنجا كه خود در متن حوادث بوده، اين تفصيل بيشتر به چشم مىخورد. اما براى نوشتن تاريخ زمانهاى دورتر از همان مداركى استفاده كرده است كه مورخين متقدم از آنها بهره گرفتهاند و به همين دليل بخش نخستين كتاب او كه تاريخ پيشوايان صفويه است، به اختصار برگزار شده و از تشكيل حكومت صفوى به بعد وقايع با جزئيات و تفصيل بيشترى آمده است. | |
| − | + | در حقيقت اين كتاب يك واقع نكارى است و حوادث و تحولات سيصد سال تاريخ ايران از سده هشتم تا يازدهم بيان مىكند. حوادثى كه منجر به تأسیس دولت صفوى و استقرار آن به عنوان يك قدرت سياسى و نظامى متمركز بر اساس مذهب شيعه اثنیعشر ى گرديد. استقرار تشيع به عنوان يك مذهب رسمى كه آرمان ديرين شیعیان ايران بود، به وحدت ملى و سياسى اقوام ايرانى كمك كرد و مقررات ادارى و اجتماعى خاصى را به وجود آورد. | |
| − | + | قاضى احمد بىآنكه تحليلى از ماهيت قضايا بدست دهد، شرح جنگهاى خارجى صفويه را به تفصيل بيان كرده است؛ اما او نه تنها به عنوان يك واقعه نگار، بلكه نظر به اعتقادات مذهبى و اطلاعاتش در زمينه ادبى و هنرى مباحث گوناگونى را در كتاب تاريخ خود آورده است. | |
| − | + | البته تنظيم اين مطالب با روش معينى دنبال نشده، بلكه نویسنده هر چه به خاطرش آمده و آنچه را كه ديده يادداشت كرده است. در چنين شيوه تاريخ نويسى آن قسمت از وقايع كه در زمان خود مؤلف اتفاق افتاده از اهميت بيشترى برخوردار است. | |
| − | در | + | در اين كتاب نام و شرح حال مختصر علماى شيعه كه در تحكيم مبانى مذهب و اسقرار آن در ايران نقش بسيار مؤثرى داشتند، همراه با آثار و تأليفات آنان ديده مىشود و كمتر اثر تاريخى از دوران صفويه داراى چنين خصوصيتى است. |
| − | + | در بسيارى از بخشهاى كتاب درباره علما و هنرمندان گزارش مفصلى دارد. اين گزارشها معمولا به مناسبت مرگ يك شخصيت مىآيد. متن كتاب داراى اشعار فراوانى است كه بعضى داراى ارزش ادبى هستند، مانند اشعار هلالى جغتابى و محتشم كاشانى و ميرزا شرف جهان و خان احمد گيلانى و سام ميرزا و ابراهیم ميرزا و مانند آن و بسيارى نيز فاقد ارزشند و به احتمال قوى اشعار بسيارى ازاين دست كه نام گوينده آنها معلوم نيست، بايد از خود مؤلف باشد. | |
| − | + | نویسنده تعداد زيادى نامه و منشور به فارسى و تركى و عربى از پادشاهان و شخصيتهاى علمى و ادبى آورده كه اغلب آنها داراى اعتبار سنديت تاريخى هستند و برخى ديگر نيز جز لفاظى عبارت پردازىهاى منشيانه ارزش ديگرى ندارند. از نامههاى مفصل يكى نامه پند آميزى است، به عربى كه امير عبدالوهاب نقيب سفير شاه اسماعيل كه براى تهنيت و تعزيت سلطان سليمان پادشاه عثمانى و جانشينى پسرش سليم دوم، به استانبول رفته بود. براى اولاد خود نوشته و جوابى است كه فرزندان براى وى فرستادهاند و ديگرى نامه تملق آميز و مفصلى است، از سوى شاه تهماسب به سلطان سليم مذكور پادشاه عثمانى واين همان نامه ايست كه قاضى احمد و پدرش به اتفاق گروهى از ادبا و منشيان بر طبق سليقه شاه تهماسب تنظيم كردند و براى نشان دادن ميزان تملقگويى و ترس شاه تهماسب در برابر سلطان عثمانى قاضى احمد كارى بهتر از اين نمىتوانست، انجام دهد. با اين همه نامه مفصل جنبههاى مثبتى نيز در معرفى اوضاع و احوال اجتماعى و فرهنگى زمان دارد كه نمونهاى از آن وصف پديدههاى هنرى ايوان چهل ستون قزوين و ذكر بازار و اصناف اين شهر و كالاهاى اين بازار است. | |
| − | از | + | با اين كه قاضى احمد، همچون بسيارى از وقايع نگاران متملق و خوش آمدگو تابع حاكم وقت بوده است؛ ولى لحن صريح و انتقادى و او در برابر تبهكارىها و جنايات حكومت و عمال آن گهگاه در خلال وقايع نگارى او به چشم مىخورد و آوردن عناوين پر طمطراق مانع از آن نشده است تا نویسنده بر خشونتهاى شاه اسماعيل و شاه تهماسب و شاه اسماعيل دوم و حمزه ميرزا و شاه عباس و سرگردگان قزلباش سرپوش بگذارد. |
| − | + | منابعى كه در كتاب خلاصه التواريخ از آنها استفاده شده است، به قرار زير است: | |
| − | + | صفوه الصفاى ابن بزاز، فتوحات شاهى، تاريخ حبيب السير، تاريخ جهان آرا، لب التواريخ، تكمله الاخبار، تاريخ شاه اسماعيل و شاه تهماسب، احسن التواريخ و جواهر الاخبار و ساير كتبى به آنها دسترسى داشته است. | |
| − | |||
| − | |||
| − | + | = | |
| − | + | و در برخی وقایع، خود مؤلف ناظر و شاهد بوده است. این دقت در نگارش گزارشها با تفصیل بیشتر به چشم میخورد؛ اما برای نوشتن تاریخ زمانهای دورتر، از همان مدارکی بهره جسته که مورخان متقدمش، از آنها استفاده کردهاند. به همین دلیل بخش نخستین کتابش که تاریخ قبل از شکل گرفتن دولت صفوی است به اختصار نگارش یافته و از تشکیل حکومت صفوی به بعد، وقایع با جزئیات و تشریح و تفصیل بیشتری آمده است. | |
| − | + | عنوان گذاری و تقسیم مطالب کتاب از آغاز تا پایان حکومت شاه اسماعیل اول، بر اساس نام مشایخ سلسله و یا حوادث مهم قرار گرفته و از دوران شاه طهماسب به بعد بر اساس سالهای فرمانروایی حکام تدوین یافته است. وی بدون آن که به تحلیل قضایا بپردازد، شرح جنگهای خارجی صفویه را به تفصیل بیان کرده؛ اما او نه تنها به عنوان یک واقعنگار، بلکه نظر به اعتقاد مذهبی و آگاهیهای وی در خصوص ادبیات و مباحث هنری، مباحث متنوعی را در این زمینهها، در کتاب خود آورده است. | |
| − | در | + | زندگی قاضی احمد، به عنوان یک کارگزار عالی رتبه و با مشاغل گوناگون دولتی و معاشرت با اهل علم و فضل و شاعران و هنرمندان سبب شده تا وی اخبار وسیعی در زمینههای گوناگون بدست آورد و با نگرش علمی و ادبی و نیز لحن انتقادی به ارزیابی وقایع بپردازد. |
| − | در | + | در این کتاب، شرح حال اجمالی عالمان [[شیعه|شیعه]] که در تحکیم و استقرار مذهب تشیع در ایران نقش مؤثری داشتهاند، نیز دیده میشود که دیگر آثار دوره صفوی، کمتر از این امتیاز برخوردارند. علاقه وی به علم و هنر، در وقایع نگاری، به طور کامل از مضامین کتاب هویداست. متن کتاب، دارای اشعار فراوانی است که برخی از آنها ارزش ادبی دارند. نویسنده تعداد قابل توجهی نامه و نوشته در خلاصة التواریخ آورده است که اعتبار تاریخی دارند.<ref> مقدمه دکتر احسان اشراقی بر خلاصةالتواریخ، ص ۱۶-۱۹.</ref> |
| − | |||
| − | + | تاریخ ایران اسلامی | |
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
| − | |||
نسخهٔ ۱۹ ژوئن ۲۰۲۵، ساعت ۱۳:۴۷
کتاب «خلاصة التواریخ» مهمترین و مفصلترین نوشته قاضی احمد قمی (۹۵۳-۱۰۱۵ ق) است، که از اعتبار و اتقان ویژهای برخوردار است. این کتاب، تاریخ دوره صفویه، از روزگار شیخ صفیالدین اردبیلی -نیمه قرن هشتم هجری- تا اوایل قرن یازدهم هجری مقارن با نخستین سالهای سلطنت شاه عباس اول را دربر میگیرد.
مؤلف
قاضی احمد بن شرفالدين حسين منشی قمی مشهور به «میر منشى» (۹۵۳-۱۰۱۵ ق)، ادیب، نویسنده، تاریخنگار و کارگزار شیعه در عهد صفوی -اواخر قرن دهم هجرى- است. او از شیخ بهایی مدتی بهرهمند گشت و از او اجازه روایت گرفت.
قاضی احمد با توجه به اشتغال در رشتههای مختلف دیوانی و علاقهاش به علم و هنر، تاریخنویسی و احاطه به حوادث سیاسی اجتماعی، توانسته است حوادث زمان خویش را با نوعی بصیرت و استقلال بنویسد.
مهمترین آثار قاضی احمد عبارتند از: خلاصة التواریخ، ، گلستان هنر، مجمع الشعراء، جمع الخیار، منتخب الوزرا، رساله احوال و مفاخر و مناقب قم.
معرفی كتاب
«خلاصة التواريخ» كتابى درباره تاريخ دوره صفويه از روزگار شيخ صفىالدين اردبيلى (نيمه اول سده 8 هجرى قمرى) تا نخستين سالهاى پادشاهى شاه عباس يكم (اواخر سده 10 ه.ق.) است.
در واقع این کتاب مجلد پنجم از یک اثر تاریخی مفصل مشتمل بر تاریخ عمومی ایران است که مؤلف، چهار مجلد آن را به تاریخ بشر، از حضرت آدم تا روی کار آمدن صفویه اختصاص داده و پنجمین جلد، به تاریخ عصر صفوی اختصاص دارد؛ اما از مجلدات چهارگانه، چیزی باقی نمانده و تنها آخرین جلد در چندین نسخه وجود دارد.[۱]
خلاصة التواریخ در حقیقت یک واقعهنگاری است و حوادث سیصد سال تاریخ ایران را از سده هشتم تا یازدهم هجری بیان میکند. حوادثی که منجر به تأسیس دولت صفوی و استقرار آن به عنوان یک قدرت سیاسی اجتماعی متمرکز بر اساس مذهب تشیع گردید.[۲]
قاضی احمد قمی در مقدمه این کتاب، نام چند تن از مورخان را که از پیشروان او بودهاند آورده است که عبارتند از: امیر سلطان ابراهیم امینی هروی، میریحیی سیفی قزوینی، میر محمود ولد، میرخواند هروی، مولانا حیاتی تبریزی، قاضی احمد غفاری و حسن بیک روملو. وی میافزاید: بعد از درگذشت این مورخان، کسی پیرامون نگارش وقایع زمان خود اقدام نکرده است و ناگزیر، خودش برای تألیف چنین تاریخی، اقدام به نوشتن مجلد پنجم کرده است.[۳] البته در جای دیگری، از جلد ششم این کتاب یاد مینماید که در دسترس ما نیست.[۴]
از این مقدمه برمیآید که مؤلف پس از اتمام مجلدات چهارگانه که دوازده سال به طول انجامیده، ظاهراً در سال ۹۸۴ ق. به تشویق شاه اسماعیل دوم، تصمیم گرفته به سبک کتاب «مطلع السعدین» کمالالدین عبدالرزاق سمرقندی که شامل وقایع دوران ابوسعید مغول تا ابوسعید گورکانی است، کتابی در تاریخ صفویه تألیف کند؛ اما حوادث زمان و گرفتاریهای ناشی از همراهی او با اردوهای نظامی و مشکلات فراوان دیگر و نبودن یک صاحب دولت که او را در انجام این کار یاری دهد، تصمیم وی را با موانعی جدی مواجه ساخته است. با این همه، وی با اهتمام و تلاش خود موفق گردید که کتاب «خلاصة التواریخ» را در سال ۹۹۹ ق. به اتمام رساند و آن را به شاه عباس تقدیم کند.
مؤلف در آغاز و انجام این اثر وعده داده است، نسخه دیگری در حوادث هر سال دوران شاه عباس بنویسد؛[۵] اما به درستی نمیدانیم در این کار توفیق یافته یا خیر. احتمال میرود مطالب اضافی خلاصةالتواریخ نسخه برلین - مربوط به وقایع بین سالهای ۹۹۹ تا ۱۰۰۱ ق. - آغاز همان بخش باشد که مؤلف وعده آن را داده. دلیل این احتمال هم این است که مؤلف در امور اداری، اجتماعی و سیاسی دولت صفویه مسئولیتهای مهمی داشته و از نظر استعداد و مهارتهای نویسندگی و تواناییهای ذوقی، در وضع مطلوبی بوده و با توجه به دسترسی به منابع تاریخ معاصر، حوادث نزدیک به زمان خود را با شیوهای شیوا و دقیق، مفصلتر نوشته است.
محتوای کتاب
كتاب با پيشگفتارى از مصحح كتاب آقاى احسان اشرقى و ديباچه از مول آغاز گرديده و عنوان گذارى و تقسيم مطالب كتاب از اول تا پايان سلطنت شاه اسماعيل اول بر اساس نام مشايخ سلسله و يا اتفاقات مهم قرار گرفته و از دوران شاه تهماسب، به بعد بر اساس سالهاى پادشاهى است. هر سال با فصل بهار و عيد نوروز آغاز مىشود و معمولا نام تركى سالها نيز آمده است. بين دو نوروز يك رشته رويدادهاى مهم به صورت فصلهاى فرعى وجود دارد و اتفاقات با اهميت با ذكر روز و ماه و سال همراه است.
پس از مرگ شاه تهماسب يكم، قاضى احمد از سوى شاه اسماعيل دوم مأمور شد كه تاريخ صفويه را از شاه اسماعيل يكم تا شاه اسماعيل را دوم بنويسد. اما اين كار به دليل مرگ شاه به تعويق افتاد و بعداً او تاريخ دوره صفويه از روزگار شيخ صفىالدين اردبيلى (نيمه اول سده هجرى قمرى) تا نخستين سالهاى پادشاهى شاه عباس يكم (اواخر سده ق.) را با نام خلاصة التواريخ به پايان رساند.
خلاصة التواريخ، رخدادهاى سالهاى سده هشتم تا اواخر سده دهم هجرى قمرى در ايران است. وقايع مربوط به مشايخ صفويه به اختصار بيان شده است؛ ولى از هنگام تشكيل حكومت صفوى وقايع بيشتر با شرح و بسط آمده است. از ويژگىهاى اين كتاب اشارههاى بسيار به شاعران و هنرمندان و ذكر آثار و اشعار آنان است كه اين كتاب را از ساير كتابهاى تاريخى متمايز كرده است.
احمد منشى قمى ادعا كرده است كه تاريخ عالم را از هبوط آدم تا زمان خود (يعنى روزگار صفويه) در جلد نوشته است؛ ولى در هر صورت فقط جلد پنجم آن يعنى تاريخ صفويان موجود است.
قاضى احمد در مقدمه كتاب نام چند تن از مورخين را كه از پيشروان او بودهاند، آورده واين اشخاص عبارتند از امير سلطان ابراهیم امينى هروى و مير يحيى سيفى قزوينى و مير محمود ولد ميرخواند هروى و مولانا حياتى تبريزى، قاضى احمد غفارى، حسن بيگ روملو و مىنويسد، بعد از مرگ اين جماعت كسى پيرامون تحرير وقايع زمان نگشته است و ناگزير خود براى تألیف چنين تاريخ اقدام به نوشتن مجلد پنجم خلاصه التواريخ كرده است. و از همين مقدمه بر مىآيد كه مؤلف پس از اتمام مجلدات چهارگانه كه دوازده سال به طول انجاميده، ظاهرا در سال 984 به تشويق شاه اسماعيل دوم تصميم گرفته است، به سبک كتاب مطلع السعدين كمالالدين عبدالرزاق سمرقندى كه شامل وقايع دوران ابوسعيد مغول تا ابوسعيد گوركانى است، كتابى در تاريخ صفويه از شاه اسماعيل اول تا شاه اسماعيل ثانى تألیف كند. اما حوادث زمان و گرفتارىهاى ناشى از همراهى او با اردوهاى نظامى و مشكلات فراوان ديگر و مهمتر از همه نبودن يك صاحبدولت كه او را در انجام مقصود يارى دهد، تصميم وى را با موانعى روبرو ساخته است. بااين همه به سعى و همت خود موفق شده است، تألیف كتاب را در سال 999ق به اتمام رساند و آن را به شاه عباس هديه كند. مؤلف در آغاز و پايان كتاب وعده داده است، نسخه ديگرى در حوادث سال به سال دوران شاه عباس بنويسد و به درستى نمىدانيم، در اين كار توفيق يافته است يا نه. شايد مطالب اضافى خلاصه التواريخ نسخه برلين مربوط به وقايع بين سالهاى 999 تا 1001 آغاز همان بخشى باشد كه مؤلف وعده نوشتن آن را داده است.
قاضى احمد در سال فوت شاه 984ق تهماسب 20 ساله بوده و با توجه به اشتغال او در رشتههاى مختلف ديوانى و علاقهاش به علم و هنر و تاريخنويسى و دسترسى به منابع تاريخ معاصر، حوادث نزدیک به زمان خود را مفصلتر نوشته و آنجا كه خود در متن حوادث بوده، اين تفصيل بيشتر به چشم مىخورد. اما براى نوشتن تاريخ زمانهاى دورتر از همان مداركى استفاده كرده است كه مورخين متقدم از آنها بهره گرفتهاند و به همين دليل بخش نخستين كتاب او كه تاريخ پيشوايان صفويه است، به اختصار برگزار شده و از تشكيل حكومت صفوى به بعد وقايع با جزئيات و تفصيل بيشترى آمده است.
در حقيقت اين كتاب يك واقع نكارى است و حوادث و تحولات سيصد سال تاريخ ايران از سده هشتم تا يازدهم بيان مىكند. حوادثى كه منجر به تأسیس دولت صفوى و استقرار آن به عنوان يك قدرت سياسى و نظامى متمركز بر اساس مذهب شيعه اثنیعشر ى گرديد. استقرار تشيع به عنوان يك مذهب رسمى كه آرمان ديرين شیعیان ايران بود، به وحدت ملى و سياسى اقوام ايرانى كمك كرد و مقررات ادارى و اجتماعى خاصى را به وجود آورد.
قاضى احمد بىآنكه تحليلى از ماهيت قضايا بدست دهد، شرح جنگهاى خارجى صفويه را به تفصيل بيان كرده است؛ اما او نه تنها به عنوان يك واقعه نگار، بلكه نظر به اعتقادات مذهبى و اطلاعاتش در زمينه ادبى و هنرى مباحث گوناگونى را در كتاب تاريخ خود آورده است.
البته تنظيم اين مطالب با روش معينى دنبال نشده، بلكه نویسنده هر چه به خاطرش آمده و آنچه را كه ديده يادداشت كرده است. در چنين شيوه تاريخ نويسى آن قسمت از وقايع كه در زمان خود مؤلف اتفاق افتاده از اهميت بيشترى برخوردار است.
در اين كتاب نام و شرح حال مختصر علماى شيعه كه در تحكيم مبانى مذهب و اسقرار آن در ايران نقش بسيار مؤثرى داشتند، همراه با آثار و تأليفات آنان ديده مىشود و كمتر اثر تاريخى از دوران صفويه داراى چنين خصوصيتى است.
در بسيارى از بخشهاى كتاب درباره علما و هنرمندان گزارش مفصلى دارد. اين گزارشها معمولا به مناسبت مرگ يك شخصيت مىآيد. متن كتاب داراى اشعار فراوانى است كه بعضى داراى ارزش ادبى هستند، مانند اشعار هلالى جغتابى و محتشم كاشانى و ميرزا شرف جهان و خان احمد گيلانى و سام ميرزا و ابراهیم ميرزا و مانند آن و بسيارى نيز فاقد ارزشند و به احتمال قوى اشعار بسيارى ازاين دست كه نام گوينده آنها معلوم نيست، بايد از خود مؤلف باشد.
نویسنده تعداد زيادى نامه و منشور به فارسى و تركى و عربى از پادشاهان و شخصيتهاى علمى و ادبى آورده كه اغلب آنها داراى اعتبار سنديت تاريخى هستند و برخى ديگر نيز جز لفاظى عبارت پردازىهاى منشيانه ارزش ديگرى ندارند. از نامههاى مفصل يكى نامه پند آميزى است، به عربى كه امير عبدالوهاب نقيب سفير شاه اسماعيل كه براى تهنيت و تعزيت سلطان سليمان پادشاه عثمانى و جانشينى پسرش سليم دوم، به استانبول رفته بود. براى اولاد خود نوشته و جوابى است كه فرزندان براى وى فرستادهاند و ديگرى نامه تملق آميز و مفصلى است، از سوى شاه تهماسب به سلطان سليم مذكور پادشاه عثمانى واين همان نامه ايست كه قاضى احمد و پدرش به اتفاق گروهى از ادبا و منشيان بر طبق سليقه شاه تهماسب تنظيم كردند و براى نشان دادن ميزان تملقگويى و ترس شاه تهماسب در برابر سلطان عثمانى قاضى احمد كارى بهتر از اين نمىتوانست، انجام دهد. با اين همه نامه مفصل جنبههاى مثبتى نيز در معرفى اوضاع و احوال اجتماعى و فرهنگى زمان دارد كه نمونهاى از آن وصف پديدههاى هنرى ايوان چهل ستون قزوين و ذكر بازار و اصناف اين شهر و كالاهاى اين بازار است.
با اين كه قاضى احمد، همچون بسيارى از وقايع نگاران متملق و خوش آمدگو تابع حاكم وقت بوده است؛ ولى لحن صريح و انتقادى و او در برابر تبهكارىها و جنايات حكومت و عمال آن گهگاه در خلال وقايع نگارى او به چشم مىخورد و آوردن عناوين پر طمطراق مانع از آن نشده است تا نویسنده بر خشونتهاى شاه اسماعيل و شاه تهماسب و شاه اسماعيل دوم و حمزه ميرزا و شاه عباس و سرگردگان قزلباش سرپوش بگذارد.
منابعى كه در كتاب خلاصه التواريخ از آنها استفاده شده است، به قرار زير است:
صفوه الصفاى ابن بزاز، فتوحات شاهى، تاريخ حبيب السير، تاريخ جهان آرا، لب التواريخ، تكمله الاخبار، تاريخ شاه اسماعيل و شاه تهماسب، احسن التواريخ و جواهر الاخبار و ساير كتبى به آنها دسترسى داشته است.
=
و در برخی وقایع، خود مؤلف ناظر و شاهد بوده است. این دقت در نگارش گزارشها با تفصیل بیشتر به چشم میخورد؛ اما برای نوشتن تاریخ زمانهای دورتر، از همان مدارکی بهره جسته که مورخان متقدمش، از آنها استفاده کردهاند. به همین دلیل بخش نخستین کتابش که تاریخ قبل از شکل گرفتن دولت صفوی است به اختصار نگارش یافته و از تشکیل حکومت صفوی به بعد، وقایع با جزئیات و تشریح و تفصیل بیشتری آمده است.
عنوان گذاری و تقسیم مطالب کتاب از آغاز تا پایان حکومت شاه اسماعیل اول، بر اساس نام مشایخ سلسله و یا حوادث مهم قرار گرفته و از دوران شاه طهماسب به بعد بر اساس سالهای فرمانروایی حکام تدوین یافته است. وی بدون آن که به تحلیل قضایا بپردازد، شرح جنگهای خارجی صفویه را به تفصیل بیان کرده؛ اما او نه تنها به عنوان یک واقعنگار، بلکه نظر به اعتقاد مذهبی و آگاهیهای وی در خصوص ادبیات و مباحث هنری، مباحث متنوعی را در این زمینهها، در کتاب خود آورده است.
زندگی قاضی احمد، به عنوان یک کارگزار عالی رتبه و با مشاغل گوناگون دولتی و معاشرت با اهل علم و فضل و شاعران و هنرمندان سبب شده تا وی اخبار وسیعی در زمینههای گوناگون بدست آورد و با نگرش علمی و ادبی و نیز لحن انتقادی به ارزیابی وقایع بپردازد.
در این کتاب، شرح حال اجمالی عالمان شیعه که در تحکیم و استقرار مذهب تشیع در ایران نقش مؤثری داشتهاند، نیز دیده میشود که دیگر آثار دوره صفوی، کمتر از این امتیاز برخوردارند. علاقه وی به علم و هنر، در وقایع نگاری، به طور کامل از مضامین کتاب هویداست. متن کتاب، دارای اشعار فراوانی است که برخی از آنها ارزش ادبی دارند. نویسنده تعداد قابل توجهی نامه و نوشته در خلاصة التواریخ آورده است که اعتبار تاریخی دارند.[۶]
تاریخ ایران اسلامی
- ↑ الذریعه، شیخ آقا بزرگ تهرانی، ج ۷، ص ۲۲۳؛ فهرست نسخههای خطی کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، به کوشش محمدتقی دانشپژوه، ج ۶، ص ۵۴۲؛ فهرست نسخههای خطی فارسی، علینقی منزوی، ج ۱، ص ۴۳۱۹-۴۳۱۸؛ تاریخ تذکرههای فارسی، احمد گلچین معانی، ج ۲، ص ۶۰۶-۶۱۴.
- ↑ تاریخنگاری عصر صفوی، ص ۴۷.
- ↑ خلاصةالتواریخ، ص ۱.
- ↑ گلستان هنر، چاپ تهران، ص ۱۰۷ و ۱۱۸.
- ↑ خلاصةالتواریخ، ص ۲ و ۳ و نیز ص آخر متن اصلی.
- ↑ مقدمه دکتر احسان اشراقی بر خلاصةالتواریخ، ص ۱۶-۱۹.




