منابع و پی نوشتهای متوسط
جامعیت مقاله متوسط
مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابن درید: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (مهدی موسوی صفحهٔ ابن‌ دُرَيْد را به ابن دُرَید منتقل کرد)
سطر ۱: سطر ۱:
 
{{متوسط}}
 
{{متوسط}}
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
+
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}(223- 321ق‌)، لغت‌ شناس‌، نحوي‌، اديب‌ و شاعر عرب‌.
 +
 
 
==معرفی اجمالی ابن درید==
 
==معرفی اجمالی ابن درید==
  
أبوبَكر بن‌ دُرَيْد أزْدي‌ در [[بصره‌]] به‌ دنيا آمد در سال‌ دويست‌ و بيست‌ و سه‌ و در آنجا نشو و نما نمود. چون‌ زنجي‌ها [[بصره‌]] را فتح‌ كردند او به‌ عمان‌ گريخت‌ و دوازده‌ سال‌ در آنجا اقامت‌ كرد، پس‌ از آن‌ به‌ وطنش‌ بازگرديد، سپس‌ به‌ فارس‌ كوچ‌ كرد و در نزد بَني‌ ميكال‌ داراي‌ قدر و قيمت‌ گرديد. توليت‌ و نظارت‌ ديوان‌ بدو سپرده‌ شد. چون‌ بني‌ميكال‌ خلع‌ شدند، در سنة‌ سيصد و هشت‌ به‌ [[بغداد]] آمد و به‌ وزير مقتدر بالله‌: ابن‌ الفُرَات‌ پيوست‌. وي‌ او را از مقرَّبين‌ خود گردانيد و هر ماه‌ براي‌ وي‌ پنجاه‌ دينار وظيفه‌ مقرري‌ معين‌ كرد و پيوسته‌ در نزد او مجلّل‌ و مكرم‌ بود تا أجلش‌ در ماه‌ [[شعبان‌]] سنة‌ سيصد و بيست‌ و يك‌ در رسيد در حالي‌ كه‌ نود و هشت‌ سال‌ عمر كرده‌ بود.
+
أبوبَكر محمد بن‌ حسن‌ بن‌ دُرَيْد أزْدي‌ در [[بصره|بصره‌]] به‌ دنيا آمد در 18 [[شعبان‌]] سال‌ 223 قمری و در آنجا نشو و نما نمود. برخی مانند [[یاقوت حموی]] نسب‌ او را به‌ قبيلة ازد رسانده‌اند. اين‌ قبيلة بزرگ‌ يمنى‌، پيش‌ از ظهور اسلام‌، به‌ عمان‌ كوچيد و به‌ ازد عمان‌ مشهور شد، خاندان‌ ابن‌ دريد نيز از بزرگان‌ قبيله‌ بود.
 +
 
 +
[[ابن خلکان|ابن‌ خلكان]] به‌ پرورش‌ او در بصره‌ اشاره‌ كرده‌، مى‌افزايد كه‌ نزد ابوحاتم‌ سجستانى‌ (م، 255ق‌)، رياشى‌ (م، 257ق‌)، ابن‌ اخى‌ الاصمعى‌ و اشناندانى‌ (م، 288ق‌) درس‌ خواند و تا [[قیام صاحب الزنج|قيام‌ زنگيان‌]] و تاراج‌ بصره‌ و قتل‌ رياشى‌ يا اندكى‌ قبل‌ از آن‌، در بصره‌ ماند و چون‌ احوال‌ را پريشان‌ ديد، با عمويش‌ حسين‌ به‌ [[عمان|عمان‌]] گريخت‌. اين‌ سخن‌ بدان‌ معنى‌ است‌ كه‌ وي‌ تا 34 سالگى‌ در بصره‌ بوده‌ و در اين‌ صورت‌، رواياتى‌ كه‌ پرورش‌ او را در عمان‌ دانسته‌اند، بى‌اعتبار مى‌گردد. به‌ هر حال‌ وي‌ كه‌ گويا پدر را از دست‌ داده‌ بود، تحت‌ تكفل‌ عمويش‌ حسين‌ بن‌ دريد قرار گرفت‌. حسین ابوعثمان‌ اشناندانى‌ را به‌ تربيت‌ و تعليم‌ ابن‌ دريد گماشت‌ و او از همان‌ كودكى‌ هوشمندي‌ و قدرت‌ حافظة خود را آشكار ساخت‌؛
 +
 
 +
او پس‌ از دوازده‌ سال‌ اقامت‌ در عمان‌ سال 269 ق‌. به‌ وطنش‌ بازگرديد و اين‌ بار بيش‌ از 30 سال‌ در بصره‌ ماند. سپس‌ به‌ فارس‌ كوچ‌ كرد و در نزد بَني‌ ميكال‌ داراي‌ قدر و قيمت‌ گرديد. ابن‌ خلكان‌ چنين‌ آورده‌ كه‌ «وي‌ در فارس‌، هم‌ صحبت‌ دو پسر ميكال‌ شد. اين‌ دو، در آن‌ هنگام‌ ولايت‌ فارس‌ را به‌ عهده‌ داشتند. ابن‌ دريد «جمهرةاللغه» را براي‌ آنان‌ نگاشت‌ و ايشان‌ نيز [[دیوان (تشکیلات اداری)|ديوان‌]] فارس‌ را به‌ او سپردند و چنان‌ شد كه‌ نامه‌هاي‌ دولتى‌ همه‌ با نظر او صادر مى‌شد و هيچ‌ امري‌ بدون‌ امضاي‌ او انجام‌ نمى‌گرفت‌.
 +
 
 +
چون‌ بني‌ميكال‌ خلع‌ شدند، در سنة‌ 308 ق. به‌ [[بغداد]] آمد و به‌ وزير [[مقتدر (خلیفه عباسی)|مقتدر بالله]] ابن‌ الفُرَات‌ پيوست‌. به‌ گفته ابن‌ خلكان‌ وي‌ چون‌ به‌ بغداد رسيد، در منزل‌ على‌ بن‌ محمد بن‌ الحواري‌ فرود آمد. در آن‌ هنگام‌ ديگر مردي‌ كهنسال‌ بود و آوازه دانشش‌ در لغت‌ و شعر همه‌ جا پيچيده‌ بود. از اين‌ رو خليفه‌ [[مقتدر (خلیفه عباسی)|مقتدر]]، او را بزرگ‌ داشت‌ و هر ماه‌ 50 دينار براي‌ او مقرر ساخت‌ كه‌ تا پايان‌ عمرش‌ بر جا بود. چون‌ به‌ 90 سالگى‌ رسيد، مفلوج‌ شد. نخست‌ او را به‌ ترياق‌ شفا دادند، اما چون‌ از هيچ‌ خوراكى‌ پرهيز نمى‌كرد، دوباره‌ آن‌ بيماري‌ گريبانش‌ بگرفت‌، چندانكه‌ نيمى‌ از بدنش‌ كاملاً بى‌حركت‌ شد و در دستهايش‌ نيز ديگر توانى‌ نماند. با اينهمه‌ حافظه‌ و هوش‌ خود را از دست‌ نداد، آنچنانكه‌ شاگردش‌ قالى‌ هر چه‌ از او مى‌پرسيد، پاسخ‌ مى‌داد.
 +
 
 +
سرانجام أجل ابن‌ دريد در ماه‌ [[شعبان‌]] سنة‌ 321 ق‌. در رسيد در حالي‌ كه‌ 98 سال‌ عمر كرده‌ بود. او را در گورستان‌ عباسية بغداد در جانب‌ شرقى‌، پشت‌ بازار «سلاح‌» يا گورستان‌ خيزران‌ به‌ خاك سپردند و جحظه‌ شعري‌ در رثايش‌ سرود. حادثه‌اي‌ كه‌ در آن‌ روز رخ‌ داد و نظر همه‌ را جلب‌ كرد، آن‌ بود كه‌ از در ديگر گورستان‌، جنازه جبايى‌ متكلم‌ معروف‌ را به‌ درون‌ مى‌آوردند و مردم‌ گفتند: «لغت‌ و كلام‌ هر دو مردند».
  
 
==آثار ابن درید==
 
==آثار ابن درید==
سطر ۱۸: سطر ۲۷:
 
{{بیت|أرْجُو بِذَاكَ رِضَا الْمُهَيْمِنِ وَحْدَهُ|يَوْمَ الْوُقُوفِ عَلَي‌ ظُهُورِ السَّاهِرَهْ}}  
 
{{بیت|أرْجُو بِذَاكَ رِضَا الْمُهَيْمِنِ وَحْدَهُ|يَوْمَ الْوُقُوفِ عَلَي‌ ظُهُورِ السَّاهِرَهْ}}  
  
# من‌ عشق‌ مي‌ورزم‌ به‌ پيغمبر محمد و وصي او و دو پسر او و دختر او كه‌ بتول‌ طاهره‌ مي‌باشد.
+
#من‌ عشق‌ مي‌ورزم‌ به‌ پيغمبر محمد و وصي او و دو پسر او و دختر او كه‌ بتول‌ طاهره‌ مي‌باشد.
# ايشانند أهل‌ وَلاء بنابراين‌ من‌ با ولايتشان‌ اميد سلامت‌ و نجات‌ را در آخرت‌ دارم‌.
+
#ايشانند أهل‌ وَلاء بنابراين‌ من‌ با ولايتشان‌ اميد سلامت‌ و نجات‌ را در آخرت‌ دارم‌.
# و من‌ مي‌بينم‌ كه‌ محبت‌ كسي‌ كه‌ مُقِرّ و معترف‌ به‌ فضيلت‌ ايشان‌ است‌، سبب‌ و وسيله‌اي‌ مي‌باشد تا او را از راه‌ جور و ظلم‌ و اعتساف‌، در كنف‌ خود پناه‌ دهد و حفظ‌ نمايد.
+
#و من‌ مي‌بينم‌ كه‌ محبت‌ كسي‌ كه‌ مُقِرّ و معترف‌ به‌ فضيلت‌ ايشان‌ است‌، سبب‌ و وسيله‌اي‌ مي‌باشد تا او را از راه‌ جور و ظلم‌ و اعتساف‌، در كنف‌ خود پناه‌ دهد و حفظ‌ نمايد.
# و بدين‌ ولاء و محبّت‌، من‌ اميد در رضايت‌ خداوند مهيمن‌ بر امور، تنها بسته‌ام‌ كه‌ در روز وقوف‌ در سطح‌ عرصات‌ و زمين‌ موقف‌ قيامت‌ او از من‌ خرسند و خشنود باشد.
+
#و بدين‌ ولاء و محبّت‌، من‌ اميد در رضايت‌ خداوند مهيمن‌ بر امور، تنها بسته‌ام‌ كه‌ در روز وقوف‌ در سطح‌ عرصات‌ و زمين‌ موقف‌ قيامت‌ او از من‌ خرسند و خشنود باشد.
  
 
بر تشيّع‌ ابن‌ دُرَيْد در «رياض‌ العلماء» و «معالم‌ العلماء» و «أمَل‌ الآمِل‌» و «طبقات‌ شيعة‌» قاضي‌ نورالله‌ مَرْعَشي‌، تنصيص‌ و تصريح‌ كرده‌اند.
 
بر تشيّع‌ ابن‌ دُرَيْد در «رياض‌ العلماء» و «معالم‌ العلماء» و «أمَل‌ الآمِل‌» و «طبقات‌ شيعة‌» قاضي‌ نورالله‌ مَرْعَشي‌، تنصيص‌ و تصريح‌ كرده‌اند.
سطر ۲۷: سطر ۳۶:
 
==منابع==
 
==منابع==
  
* تقدم شیعه در علم لغت، امام شناسی ج 16 و 17 ص 133، [http://www.maktabevahy.org/Services/Document/View.aspx?OId=509 سایت مکتب وحی]، تاریخ بازیابی: 8/7/1392.
+
*تقدم شیعه در علم لغت، امام شناسی ج 16 و 17 ص 133، [http://www.maktabevahy.org/Services/Document/View.aspx?OId=509 سایت مکتب وحی]، تاریخ بازیابی: 8/7/1392.
 
{{سنجش کیفی
 
{{سنجش کیفی
 
|سنجش=شده
 
|سنجش=شده

نسخهٔ ‏۲۹ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۳۳


این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

(223- 321ق‌)، لغت‌ شناس‌، نحوي‌، اديب‌ و شاعر عرب‌.

معرفی اجمالی ابن درید

أبوبَكر محمد بن‌ حسن‌ بن‌ دُرَيْد أزْدي‌ در بصره‌ به‌ دنيا آمد در 18 شعبان‌ سال‌ 223 قمری و در آنجا نشو و نما نمود. برخی مانند یاقوت حموی نسب‌ او را به‌ قبيلة ازد رسانده‌اند. اين‌ قبيلة بزرگ‌ يمنى‌، پيش‌ از ظهور اسلام‌، به‌ عمان‌ كوچيد و به‌ ازد عمان‌ مشهور شد، خاندان‌ ابن‌ دريد نيز از بزرگان‌ قبيله‌ بود.

ابن‌ خلكان به‌ پرورش‌ او در بصره‌ اشاره‌ كرده‌، مى‌افزايد كه‌ نزد ابوحاتم‌ سجستانى‌ (م، 255ق‌)، رياشى‌ (م، 257ق‌)، ابن‌ اخى‌ الاصمعى‌ و اشناندانى‌ (م، 288ق‌) درس‌ خواند و تا قيام‌ زنگيان‌ و تاراج‌ بصره‌ و قتل‌ رياشى‌ يا اندكى‌ قبل‌ از آن‌، در بصره‌ ماند و چون‌ احوال‌ را پريشان‌ ديد، با عمويش‌ حسين‌ به‌ عمان‌ گريخت‌. اين‌ سخن‌ بدان‌ معنى‌ است‌ كه‌ وي‌ تا 34 سالگى‌ در بصره‌ بوده‌ و در اين‌ صورت‌، رواياتى‌ كه‌ پرورش‌ او را در عمان‌ دانسته‌اند، بى‌اعتبار مى‌گردد. به‌ هر حال‌ وي‌ كه‌ گويا پدر را از دست‌ داده‌ بود، تحت‌ تكفل‌ عمويش‌ حسين‌ بن‌ دريد قرار گرفت‌. حسین ابوعثمان‌ اشناندانى‌ را به‌ تربيت‌ و تعليم‌ ابن‌ دريد گماشت‌ و او از همان‌ كودكى‌ هوشمندي‌ و قدرت‌ حافظة خود را آشكار ساخت‌؛

او پس‌ از دوازده‌ سال‌ اقامت‌ در عمان‌ سال 269 ق‌. به‌ وطنش‌ بازگرديد و اين‌ بار بيش‌ از 30 سال‌ در بصره‌ ماند. سپس‌ به‌ فارس‌ كوچ‌ كرد و در نزد بَني‌ ميكال‌ داراي‌ قدر و قيمت‌ گرديد. ابن‌ خلكان‌ چنين‌ آورده‌ كه‌ «وي‌ در فارس‌، هم‌ صحبت‌ دو پسر ميكال‌ شد. اين‌ دو، در آن‌ هنگام‌ ولايت‌ فارس‌ را به‌ عهده‌ داشتند. ابن‌ دريد «جمهرةاللغه» را براي‌ آنان‌ نگاشت‌ و ايشان‌ نيز ديوان‌ فارس‌ را به‌ او سپردند و چنان‌ شد كه‌ نامه‌هاي‌ دولتى‌ همه‌ با نظر او صادر مى‌شد و هيچ‌ امري‌ بدون‌ امضاي‌ او انجام‌ نمى‌گرفت‌.

چون‌ بني‌ميكال‌ خلع‌ شدند، در سنة‌ 308 ق. به‌ بغداد آمد و به‌ وزير مقتدر بالله ابن‌ الفُرَات‌ پيوست‌. به‌ گفته ابن‌ خلكان‌ وي‌ چون‌ به‌ بغداد رسيد، در منزل‌ على‌ بن‌ محمد بن‌ الحواري‌ فرود آمد. در آن‌ هنگام‌ ديگر مردي‌ كهنسال‌ بود و آوازه دانشش‌ در لغت‌ و شعر همه‌ جا پيچيده‌ بود. از اين‌ رو خليفه‌ مقتدر، او را بزرگ‌ داشت‌ و هر ماه‌ 50 دينار براي‌ او مقرر ساخت‌ كه‌ تا پايان‌ عمرش‌ بر جا بود. چون‌ به‌ 90 سالگى‌ رسيد، مفلوج‌ شد. نخست‌ او را به‌ ترياق‌ شفا دادند، اما چون‌ از هيچ‌ خوراكى‌ پرهيز نمى‌كرد، دوباره‌ آن‌ بيماري‌ گريبانش‌ بگرفت‌، چندانكه‌ نيمى‌ از بدنش‌ كاملاً بى‌حركت‌ شد و در دستهايش‌ نيز ديگر توانى‌ نماند. با اينهمه‌ حافظه‌ و هوش‌ خود را از دست‌ نداد، آنچنانكه‌ شاگردش‌ قالى‌ هر چه‌ از او مى‌پرسيد، پاسخ‌ مى‌داد.

سرانجام أجل ابن‌ دريد در ماه‌ شعبان‌ سنة‌ 321 ق‌. در رسيد در حالي‌ كه‌ 98 سال‌ عمر كرده‌ بود. او را در گورستان‌ عباسية بغداد در جانب‌ شرقى‌، پشت‌ بازار «سلاح‌» يا گورستان‌ خيزران‌ به‌ خاك سپردند و جحظه‌ شعري‌ در رثايش‌ سرود. حادثه‌اي‌ كه‌ در آن‌ روز رخ‌ داد و نظر همه‌ را جلب‌ كرد، آن‌ بود كه‌ از در ديگر گورستان‌، جنازه جبايى‌ متكلم‌ معروف‌ را به‌ درون‌ مى‌آوردند و مردم‌ گفتند: «لغت‌ و كلام‌ هر دو مردند».

آثار ابن درید

كتاب‌ «السَّرْج‌ واللِّجام‌»، و كتاب‌ «المُقْتَبَس‌»، و كتاب‌ «زُوَّارُ العَرَب‌»، و كتاب‌ «اللُّغَات‌»، و كتاب‌ «السِّلاح‌»، و كتاب‌ «غريب‌ القرآن‌»، و كتاب‌ «الوِشَاح‌»، و كتاب‌ «الجُمْهُرة‌اللغة» در لغت‌ در شش‌ مجلّد، هر جزئي‌ از آن‌ در مجلدي‌ بخصوصه‌ مي‌باشد و داراي‌ ابياتي‌ از شعر است‌ كه‌ آثار صنعت‌ شعريه‌ در دو مصراعش‌ محكم‌ و استوار است‌، و قصيده‌اي‌ در باب‌ مقصور و ممدود دارد، و قصيـده كوتـاهي‌ در حِكَـم‌ و آداب‌ دارد كه‌ علماء بر شرح‌ آن‌ اهتمامي‌ تمام‌ داشته‌اند. او از پيشتازان‌ در علوم‌ أدبيّت‌ و عربيّت‌ ودر طول‌ مدت‌ شصت‌ سال‌ پيشوا در علم‌ لغت‌ مي‌باشد.

ابن درید و اهل البیت

شيخ‌ رشيدالدِين‌ بن‌ شهر آشوب‌ مازندراني‌ در «معالِم‌ العلماء» وي‌ را از شعراء اهل‌ بيت‌ و مجاهدين‌ در راه‌ آنان‌ به‌ شمار آورده‌ است‌ و از جمله اشعارش‌ در ولاء اهل‌ بيت‌ اين‌ است‌:


أهْوَي‌ النَّبِيَّ مَحَمَّداً وَ وَصِيَّهُ وَابْنَيْهِ وَ ابْنَتَهُ الْبَتُولَ الطَّاهِرَهْ

أهْلَ الْوَلاءِ فَإنَّنِي‌ بِوَلاَئِهِمْ أرْجُو السَّلاَمَةَ وَ النَّجَا فِي‌ الا'خِرَهْ

وَ أرَي‌ مَحَبَّةَ مَنْ يَقُولُ بِفَضْلِهِمْ سَبَباً يُجِيرُ مِنَ السَّبِيلِ الْجَائِرَهْ

أرْجُو بِذَاكَ رِضَا الْمُهَيْمِنِ وَحْدَهُ يَوْمَ الْوُقُوفِ عَلَي‌ ظُهُورِ السَّاهِرَهْ

  1. من‌ عشق‌ مي‌ورزم‌ به‌ پيغمبر محمد و وصي او و دو پسر او و دختر او كه‌ بتول‌ طاهره‌ مي‌باشد.
  2. ايشانند أهل‌ وَلاء بنابراين‌ من‌ با ولايتشان‌ اميد سلامت‌ و نجات‌ را در آخرت‌ دارم‌.
  3. و من‌ مي‌بينم‌ كه‌ محبت‌ كسي‌ كه‌ مُقِرّ و معترف‌ به‌ فضيلت‌ ايشان‌ است‌، سبب‌ و وسيله‌اي‌ مي‌باشد تا او را از راه‌ جور و ظلم‌ و اعتساف‌، در كنف‌ خود پناه‌ دهد و حفظ‌ نمايد.
  4. و بدين‌ ولاء و محبّت‌، من‌ اميد در رضايت‌ خداوند مهيمن‌ بر امور، تنها بسته‌ام‌ كه‌ در روز وقوف‌ در سطح‌ عرصات‌ و زمين‌ موقف‌ قيامت‌ او از من‌ خرسند و خشنود باشد.

بر تشيّع‌ ابن‌ دُرَيْد در «رياض‌ العلماء» و «معالم‌ العلماء» و «أمَل‌ الآمِل‌» و «طبقات‌ شيعة‌» قاضي‌ نورالله‌ مَرْعَشي‌، تنصيص‌ و تصريح‌ كرده‌اند.

منابع

  • تقدم شیعه در علم لغت، امام شناسی ج 16 و 17 ص 133، سایت مکتب وحی، تاریخ بازیابی: 8/7/1392.