نجران: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
+
'''«نجران»''' سرزمین آبادی در نقطه‌ مرزی [[حجاز]] و [[یمن]] و در جنوب شرقی [[عربستان]] قرار دارد.<ref> حموی، یاقوت؛ معجم البلدان، ترجمه علی‌نقی منزوی، ج5، ص308.</ref> شهر نجران به هنگام ظهور [[اسلام]]، مرکز سیاسی و دینی به شمار می‌رفت و اسقف‌های همین مکان بودند که با [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه وآله [[مباهله پیامبر اسلام با مسیحیان نجران|مباهله]] نمودند.<ref>حموی، یاقوت؛ معجم البلدان، ج5، ص268-269.</ref>  
 
+
[[پرونده:نجران.jpg|بندانگشتی|]]
«نجران» سرزمین آبادی با هفتاد دهکده تابع خود، در نقطه‌ي مرزی [[حجاز]] و [[یمن]] و در جنوب شرقی [[مکه]] قرار دارد.<ref> حموی، یاقوت؛ معجم البلدان، ترجمه علی‌نقی منزوی، ویراستار محمد حوزوی، نادر کریمیان، تهران، سازمان میراث فرهنگی و پژوهشگاه 1380، ج5، ص308.</ref> در آغاز طلوع [[اسلام]] این نقطه تنها منطقه‌ي مسیحی ­نشین حجاز بود که به آیین [[حضرت عیسی علیه السلام|مسیح]] گرویده بودند.<ref>حموی، یاقوت؛ همان، ص267 و 266.</ref>
 
  
 
==اوضاع مسیحیت در نجران==
 
==اوضاع مسیحیت در نجران==
 +
در آغاز طلوع [[اسلام]]، نجران تنها منطقه‌ مسیحی‌نشین [[حجاز]] بود که به آیین [[حضرت عیسی علیه السلام|حضرت مسیح]] گرویده بودند.<ref>حموی، یاقوت؛ همان، ص267-266.</ref> زمان دقیق ورود آیین [[مسیحیت]] به [[شبه جزیره عربستان]] مشخص نیست؛ آنها دیرها و [[کلیسا|کلیساهای]] متعددی در آستانه‌ [[مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله|بعثت]] [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه وآله در [[عربستان]] داشتند و در میان نواحی مختلف عربستان به خصوص ناحیه‌ «[[یمن]]» و شهر «نجران» نفوذ یافتند. نجران به علت وجود کلیسایی که بدست [[حبشه|حبشیان]] (برای مشابهت با [[کعبه]]) ساخته شد<ref>مسعودی، علی بن حسین؛ التنبیه والاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ص 126-127.</ref> و بعدها به کعبۀ نجران شهرت یافت و نیز به علت قتل عام مسیحیان آنجا شهرت فراوان کسب کرد.<ref> حموی، یاقوت؛ معجم البلدان، ص260.</ref>
  
مسیحیت در [[عربستان]] به عنوان وسیله ­ای برای سلطه‌ي قدرت­هایی چون «حبشیان» و «رومیان» بکار گرفته می­ شد و اهداف دنیوی را برای قدرت­های بزرگ تعقیب می­ کرد.<ref>شاهاک، اسراییل؛ تاریخ یهود، آیین یهود، ترجمه رضا آستانه پرست، تهران، نشر قطره، 1378، ص260.</ref> زمان دقیق ورود این آیین به شبه جزیره‌ي عربستان مشخص نیست؛ آنها دیرها و [[کلیسا|کلیساهای]] متعددی در دوره‌ي قبل از اسلام و آستانه‌ي [[مبعث حضرت محمد صلی الله علیه و آله|بعثت]] [[پیامبر اسلام|پیامبر]] در عربستان داشتند و در میان نواحی مختلف عربستان به خصوص ناحیه‌ي «یمن» و شهر «نجران» نفوذ یافتند. نجران به علت وجود کلیسایی که بدست حبشیان ساخته شد و بعدها به کعبه‌ي نجران شهرت یافت و نیز به علت قتل عام مسیحیان آنجا شهرت فراوان کسب کرد.<ref>همان، ص260.</ref> این شهر به هنگام ظهور اسلام همچنان مرکز سیاسی و دینی به شمار می­رفت. در کعبه‌ي نجران كه "عبدالمدان بن الدیان المعارش" برای مشابهت با [[کعبه]] ساخت<ref>مسعودی، علی بن حسین؛ التنبیه والاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، 1358، ص 126و 127.</ref>، اسقف­های مسیحی زندگی می­کردند و در واقع اسقف­های همین مکان بودند که رسول اکرم صلی الله علیه و آله را به [[مباهله پیامبر اسلام با مسیحیان نجران|مباهله]] فراخوانند.<ref>حموی، یاقوت؛ معجم البلدان،پیشین، ج5، ص268 و 269.</ref>
+
مطابق با برخی منابع، ذونُواس، آخرین فرمانروای حِمْیَری یمن پیش از اسلام، که [[یهود|یهودی]] یا [[بت پرستی|بت پرست]] بود، به نجران حمله نمود و پس از تصرف آن،  مسیحیان را میان برگشت از دین مسیح و کشته شدن مخیر گرداند و کسانی را که بر مسیحیت اصرار ورزیدند، گردن زد یا داخل گودالهایی پر از آتش انداخت.<ref>دانشنامه جهان اسلام، مدخل "ذونواس" از ستار عودی</ref> تاریخ این واقعه را سال 523 میلادی گفته اند.<ref>تاريخ ايرانيان و عربها در زمان ساسانيان، ص‌330‌ـ‌331، نقل از اَصحاب اُخدود، علی اسدی، دائرةالمعارف قرآن.</ref>  
 
 
اکثر مورخین مسلمان برای تبیین انتشار مسیحیت در نجران و جنوب عربستان به دو داستان ساختگی اعتماد کرده و این داستان‌ها را در کتب خویش آورده ­اند و آنها را دلیل گسترش مسیحیت در عربستان جنوبی دانسته­ اند؛ یکی از این داستان‌ها مربوط به راهبی به نام "فیسمیون" بود و صاحب کرامتی عظیم شد و مردم تحت تأثیر همین کرامت او به مسیحیت گرویدند.<ref>سیره ابن هشام، پیشین، ج1، ص32، ابن اثیر، عزالدین حسن؛ الکامل فی التاریخ، بیروت، دارانصار، ج1، ص426.</ref>
 
 
 
مسیحیان در نجران سلسله مراتب خاص سیاسی ـ دینی در میان طبقات مردم جامعه پدید آورده بودند و امور سیاسی، مذهبی، اجتماعی شهر نجران زیر نظر سه شخصیت اداره می­ شد که هر کدام وظایف خاصی داشته و یکی از امور مذکور را عهده ­دار بودند؛ «عاقب» که امیر و صاحب رأی بود و تمام کارها با مشورت وی انجام می شد، «سید» که ریاست مجلس و مجتمعات مردم نجران را بر عهده داشت و «اسقف» نیز رهبری امور مذهبی و روحانی را عهده­ دار بود. در سال اول [[هجرت پیامبر اسلام به مدینه|هجرت]]، گروهی از اهالی نجران که در رأس آنان، عاقب شهر نجران یعنی "عبدالمسیح" و سید نجران، "ایهم" و اسقف شهر به نام "ابوحارثه بن علقمه" قرار داشتند، به ملاقات پیامبر آمدند.<ref>سیره ابن هشام، پیشینن، ج2، ص573.</ref>
 
 
 
از دیرباز افراد قبیله‌ي «بنی حارث» که تیره‌ای از اعراب «قحطانی» (اعراب جنوبی)، در آنجا سکونت داشتند، افراد این قبیله همگی تابع یک آیین نبودند، برخی بت پرست و گروهی [[یهود|یهودی]] و شماري نیز از کیش مسیحیت پیروی می‌کردند.<ref> کحاله، عمر رضا؛ بیروت درالاحیاء والتراث العربی، ج1، ص231.</ref>
 
 
 
==صلح پیامبر==
 
 
 
صلح پیامبر با مسیحیان که در 24 ماده و در [[ربیع الثانی]] یا [[جمادی الاول]] سال دهم هجرت<ref>مسعودی، علی بن حسین؛ التنبه و الاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران وزارت فرهنگ و آموزش عالی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی 1365، ص236.</ref> که پیامبر صلی الله علیه و آله با اعزام "[[خالد بن ولید]]" به سوی قبیله بنی ­الحارث در نجران، افراد قبیله را به اسلام فراخواند و آنان نیز اجابت کردند؛ اما این گروه جز مسیحیان بودند، زیرا در مورد مسیحیان نجران آمده است که اسلام نیاوردند و بر اساس پرداخت جزیه با پیامبر صلی الله علیه و آله مصالحه کردند.<ref>ابن اثیر، عزالدین حسن؛ الکامل فی التاریخ، بیروت، دارانصار، ج1، ص645؛ قدامه بن جعفر، الخراج و صناعه الکتابه، ترجمه حسین قره چانلو، تهران نشر البرز، 1370، ص224.</ref>
 
 
 
در آغاز [[رسول ­خدا]] نامه ­ای برای «اسقف»<ref>اسقف یک منصب روحانی مافوق کشیش در آیین مسیحیت می‌باشد.</ref> نجران فرستاد و مسیحیان را به پذیرش یگانه پرستی و دوری از [[شرک]] دعوت کرد. پیامبر برای آنان نگاشت که در صورت امتناع از پذیرش دین اسلام باید [[جزیه]] بپردازند و یا آن که آماده‌ي پیکار باشند.<ref>یعقوبی، ابن واضح؛ تاریخ یعقوبی، ترجمه دکتر محمد آیتی، تهران، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی 1374، ج2، ص81.</ref>
 
 
 
اسقف نجران که ابوحارثه نام داشت، پس از خواندن نامه بسیار نگران شد و با مسیحیان به رایزنی پرداخت. سرانجام تصمیم گرفتند که هیأتی به «[[مدینه]]» نزد [[رسول ­خدا]] صلی الله علیه و آله اعزام کنند، بنابراین هیأتی مشتمل بر شصت مسیحی نجرانی به سرکردگی (سه تن ابوحارثه ـ عاقب و سید) به مدینه آمدند.
 
  
تا آن که بر اساس آیه‌ 61 [[سوره آل ­عمران]]<ref>«...ثم نبتهل فنجعل لعنه الله علی الکافرین».</ref> پیامبر صلی الله علیه و آله به هیئت مسیحی پیشنهاد کرد که یکدیگر را «مباهله» و «ملاعنه» (نفرین متقابل) کنند.<ref>ابن کثیر، ابی فداء اسماعیل البدایه والنهایه، محمد غازی بیضون، بیروت، دارالمعرفه، 1419، ص 234.</ref> مباهله در صورتی واقع می­شود که هر یک از دو طرف نزاع، خود را بر [[حق]] و طرف مقابل را باطل بداند و چنین است که دو طرف، نمایندگانی برمی­گزینند و در مکانی گرد هم می­آیند و در آنجا، هر یک از دو طرف، دیگری را نفرین می­کنند و می­گویند: «لعنت خداوند بر کسی باد که ستمکار است».<ref>ابن منظور، محمد بن مکرم؛ لسان العرب، بیروت، دارصار، ج7، ص152.</ref>
+
برخی از مفسران قرآنی، [[اصحاب اخدود]] (اخدود به معنی گودال) را مربوط به این واقعه دانسته اند.<ref> تفسير قمى، ج 2، ص 413.</ref> گرچه روایات دیگری نیز وجود دارد که اصحاب اخدود را گروه های دیگری دانسته است.<ref> رجوع کنید: ترجمه تفسیر المیزان، ج20، ص424.</ref>  
  
در آنجا هیئت مسیحی پذیرفتند که با پیامبر صلی الله علیه و آله [[مباهله]] کنند؛ اما ابوحارثه رو به افراد هیأت گفت: ببیند محمد چه کسی را به همراه خواهد آورد. همین که در میعادگاه دیدند، [[امام علی علیه السلام|علی]]، [[حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها|فاطمه]]، [[امام حسن علیه السلام|حسن]] و [[امام حسین علیه السلام|حسین]] پیامبر صلی الله علیه و آله را همراهی می­کنند، با خود گفتند :«اینان چهره ­هایی هستند که اگر خداوند را سوگند دهند که کوه را فرو ریزد، فرو خواهد ریخت».
+
مسیحیان در نجران سلسله مراتب خاص سیاسی ـ دینی در میان طبقات مردم جامعه پدید آورده بودند و امور سیاسی، مذهبی، اجتماعی شهر نجران زیر نظر سه شخصیت اداره می­ شد که هر کدام وظایف خاصی داشته و یکی از امور مذکور را عهده ­دار بودند؛ «عاقب» که امیر و صاحب رأی بود و تمام کارها با مشورت وی انجام می شد، «سید» که ریاست مجلس و مجتمعات مردم نجران را بر عهده داشت و «اسقف» نیز رهبری امور مذهبی و روحانی را عهده دار بود. <ref>سیره ابن هشام، پیشینن، ج2، ص573.</ref>
  
آگاهانه از مباهله سرباز زدند و به صلح بر مبنای جزیه روی آوردند و با پیامبر صلی الله علیه و آله صلح‌نامه را امضاء کردند.<ref>یعقوبی، تاریخ یعقوبی، پیشین، ج2، ص82ـ83؛ ابن اثیر، الکامل، پیشین، ج1، ص646.</ref>
+
== مباهله پیامبر اسلام با مسیحیان نجران==
  
بر این اساس گفته شده است که مسیحیان تا دوران [[خلافت]] "[[عمر بن خطاب]]" در نجران بر جای بودند؛ اما در آن دوران، چون [[ربا خواری|رباخواری]] میان ایشان شایع شد، عمر آنان را از نجران اخراج کرد.<ref>بلاذری، احمد بن یحیی؛ فتوح البلدان، ترجمه محمد توکل، تهران، نشر نقره، 1267، ص77.</ref> همچنین گزارش شده است که [[امام علی علیه السلام|علی بن ابی­طالب]] نیز در زمان خلافت خود حاضر نشد به مسیحیان اجازه دهد به نجران بازگردند. گفتنی است که "ابن ­اثیر" در کتاب [[الکامل|الکامل فی التاریخ]]، به گونه‌ای جامع، سرنوشت مسیحیان نجران را در دوره­ های واپسین پی­گیری کرده که از موضوع این نوشتار بیرون است.<ref>ابن اثیر، الکامل، ج1، ص647 و 646.</ref>
+
در سال اول هجری، [[پیامبر اسلام]] صلی الله علیه وآله برای بزرگان نجران نامه‌ای ارسال کرد. سران مسیحیاین منطقه  درباره نامه پیامبر اکرم به مشورت پرداخته و در نهایت عبدالمسیح بن شرحبیل (عاقب نجران)، ابوحارثة بن علقمه (اسقف اعظم) و اهتم بن نعمان (سید) به همراه عده ای دیگر عازم [[مدینه|مدینه]] شدند و با پیامبر به گفتگو پرداختند. پیامبر صلی الله علیه وآله با آنان درباره [[توحید|توحید]] و [[شرک|شرک]]، نحوه آفرینش [[حضرت عیسی]] علیه‌السلام و ارتباط وی با خدای سبحان و باطل دانستن عقاید مسیحیان گفتگو کرد، اما سران نجران گفتار آن حضرت را نپذیرفته و بر عقاید خویش اصرار ورزیدند. به دنبال آن، پیامبر پیشنهاد [[مباهله]] داد و آنان پذیرفتند؛ اما در روز موعود، مسیحیان نجران پس از مشاهده اینکه پیامبر(ص) اهل خانواده‌اش را با خود آورده، از مباهله خودداری کردند و بر اساس پرداخت [[جزیه]] با پیامبر صلی الله علیه و آله مصالحه کردند.<ref> رجوع کنید: [[مباهله پیامبر اسلام با مسیحیان نجران]].</ref> و از آن پس در پناه حکومت اسلامی قرار گرفتند.
  
 +
مسیحیان تا دوران [[خلافت]] [[عمر بن خطاب]] در نجران بر جای بودند؛ اما در آن دوران، عمر آنها را از یمن اخراج کرده به سرزمین [[عراق]] کوچانید. <ref> بلاذری، احمد بن یحیی؛ فتوح البلدان، ترجمه محمد توکل، تهران، نشر نقره، 1267، ص77.</ref> همچنین گزارش شده است که [[حضرت علی]] علیه‌السلام نیز به خاطر مصالحی، درخواستشان مبنی بر بازگشت به نجران را نپذیرفت و به آنان توصیه نمود که در عراق باقی بمانند. بدین جهت پیمان‌نامه‌ای برای آنان نوشت و آنان را در باقی ماندن در سرزمین عراق، راضی گردانید.<ref>رجوع کنید: [[عهدنامه امام علی علیه السلام به اهالی نجران]].</ref>
 
==پانویس==
 
==پانویس==
 
<references />
 
<references />
  
 
==منابع==
 
==منابع==
[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=35663 نجران، طلعت ده پهلوانی، سایت پژوهشکده باقرالعلوم علیه السلام (بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)] تاریخ بازیابی: 14 اسفند 1391.
+
* [http://www.pajoohe.ir "نجران"، طلعت ده‌پهلوانی، دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: 14 اسفند 1391.
 +
* "ذونواس"، دانشنامه جهان اسلام، ستار عودی.
 +
* "اصحاب اُخدود"، دائرةالمعارف قرآن، علی اسدی.
  
 
[[رده:اماکن عربستان]]
 
[[رده:اماکن عربستان]]
 
[[رده:اماکن مربوط به تاریخ پیامبر اسلام]]
 
[[رده:اماکن مربوط به تاریخ پیامبر اسلام]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۵:۴۹

«نجران» سرزمین آبادی در نقطه‌ مرزی حجاز و یمن و در جنوب شرقی عربستان قرار دارد.[۱] شهر نجران به هنگام ظهور اسلام، مرکز سیاسی و دینی به شمار می‌رفت و اسقف‌های همین مکان بودند که با پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله مباهله نمودند.[۲]

نجران.jpg

اوضاع مسیحیت در نجران

در آغاز طلوع اسلام، نجران تنها منطقه‌ مسیحی‌نشین حجاز بود که به آیین حضرت مسیح گرویده بودند.[۳] زمان دقیق ورود آیین مسیحیت به شبه جزیره عربستان مشخص نیست؛ آنها دیرها و کلیساهای متعددی در آستانه‌ بعثت پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله در عربستان داشتند و در میان نواحی مختلف عربستان به خصوص ناحیه‌ «یمن» و شهر «نجران» نفوذ یافتند. نجران به علت وجود کلیسایی که بدست حبشیان (برای مشابهت با کعبه) ساخته شد[۴] و بعدها به کعبۀ نجران شهرت یافت و نیز به علت قتل عام مسیحیان آنجا شهرت فراوان کسب کرد.[۵]

مطابق با برخی منابع، ذونُواس، آخرین فرمانروای حِمْیَری یمن پیش از اسلام، که یهودی یا بت پرست بود، به نجران حمله نمود و پس از تصرف آن، مسیحیان را میان برگشت از دین مسیح و کشته شدن مخیر گرداند و کسانی را که بر مسیحیت اصرار ورزیدند، گردن زد یا داخل گودالهایی پر از آتش انداخت.[۶] تاریخ این واقعه را سال 523 میلادی گفته اند.[۷]

برخی از مفسران قرآنی، اصحاب اخدود (اخدود به معنی گودال) را مربوط به این واقعه دانسته اند.[۸] گرچه روایات دیگری نیز وجود دارد که اصحاب اخدود را گروه های دیگری دانسته است.[۹]

مسیحیان در نجران سلسله مراتب خاص سیاسی ـ دینی در میان طبقات مردم جامعه پدید آورده بودند و امور سیاسی، مذهبی، اجتماعی شهر نجران زیر نظر سه شخصیت اداره می­ شد که هر کدام وظایف خاصی داشته و یکی از امور مذکور را عهده ­دار بودند؛ «عاقب» که امیر و صاحب رأی بود و تمام کارها با مشورت وی انجام می شد، «سید» که ریاست مجلس و مجتمعات مردم نجران را بر عهده داشت و «اسقف» نیز رهبری امور مذهبی و روحانی را عهده دار بود. [۱۰]

مباهله پیامبر اسلام با مسیحیان نجران

در سال اول هجری، پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله برای بزرگان نجران نامه‌ای ارسال کرد. سران مسیحیاین منطقه درباره نامه پیامبر اکرم به مشورت پرداخته و در نهایت عبدالمسیح بن شرحبیل (عاقب نجران)، ابوحارثة بن علقمه (اسقف اعظم) و اهتم بن نعمان (سید) به همراه عده ای دیگر عازم مدینه شدند و با پیامبر به گفتگو پرداختند. پیامبر صلی الله علیه وآله با آنان درباره توحید و شرک، نحوه آفرینش حضرت عیسی علیه‌السلام و ارتباط وی با خدای سبحان و باطل دانستن عقاید مسیحیان گفتگو کرد، اما سران نجران گفتار آن حضرت را نپذیرفته و بر عقاید خویش اصرار ورزیدند. به دنبال آن، پیامبر پیشنهاد مباهله داد و آنان پذیرفتند؛ اما در روز موعود، مسیحیان نجران پس از مشاهده اینکه پیامبر(ص) اهل خانواده‌اش را با خود آورده، از مباهله خودداری کردند و بر اساس پرداخت جزیه با پیامبر صلی الله علیه و آله مصالحه کردند.[۱۱] و از آن پس در پناه حکومت اسلامی قرار گرفتند.

مسیحیان تا دوران خلافت عمر بن خطاب در نجران بر جای بودند؛ اما در آن دوران، عمر آنها را از یمن اخراج کرده به سرزمین عراق کوچانید. [۱۲] همچنین گزارش شده است که حضرت علی علیه‌السلام نیز به خاطر مصالحی، درخواستشان مبنی بر بازگشت به نجران را نپذیرفت و به آنان توصیه نمود که در عراق باقی بمانند. بدین جهت پیمان‌نامه‌ای برای آنان نوشت و آنان را در باقی ماندن در سرزمین عراق، راضی گردانید.[۱۳]

پانویس

  1. حموی، یاقوت؛ معجم البلدان، ترجمه علی‌نقی منزوی، ج5، ص308.
  2. حموی، یاقوت؛ معجم البلدان، ج5، ص268-269.
  3. حموی، یاقوت؛ همان، ص267-266.
  4. مسعودی، علی بن حسین؛ التنبیه والاشراف، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ص 126-127.
  5. حموی، یاقوت؛ معجم البلدان، ص260.
  6. دانشنامه جهان اسلام، مدخل "ذونواس" از ستار عودی
  7. تاريخ ايرانيان و عربها در زمان ساسانيان، ص‌330‌ـ‌331، نقل از اَصحاب اُخدود، علی اسدی، دائرةالمعارف قرآن.
  8. تفسير قمى، ج 2، ص 413.
  9. رجوع کنید: ترجمه تفسیر المیزان، ج20، ص424.
  10. سیره ابن هشام، پیشینن، ج2، ص573.
  11. رجوع کنید: مباهله پیامبر اسلام با مسیحیان نجران.
  12. بلاذری، احمد بن یحیی؛ فتوح البلدان، ترجمه محمد توکل، تهران، نشر نقره، 1267، ص77.
  13. رجوع کنید: عهدنامه امام علی علیه السلام به اهالی نجران.

منابع