اَربَد ‌بن ‌قيس: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (صفحه‌ای جدید حاوی ' ابوحزاز<ref> الاغانى، ج‌ 17، ص‌ 62.</ref> اربد‌ بن قيس‌ بن جزء<ref> الاكمال، ج‌ 1، ص‌ ...' ایجاد کرد)
 
(اربد بن قیس در شأن نزول)
 
(۷ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
 ابوحزاز<ref> الاغانى، ج‌ 17، ص‌ 62.</ref> اربد‌ بن قيس‌ بن جزء<ref> الاكمال، ج‌ 1، ص‌ 53.</ref> كلابى،<ref> جمهرة انساب العرب، ص‌ 285.</ref> از سران ‌بنى عامر.<ref> تاريخ يعقوبى، ج‌ 2، ص‌ 79.</ref>
+
{{مدخل دائرة المعارف|[[دائرة المعارف قرآن کریم]]}}
  
 
 
  
او جنگجويى شجاع، سخاوتمند<ref> الاغانى، ج‌ 17، ص‌ 61 و 63.</ref> و شاعر<ref> الاكمال، ج‌ 1، ص‌ 53؛ المؤتلف والمختلف، ص‌ 29.</ref> بود. وى را برادر مادرى لبيد، شاعر معروف دانسته‌اند.<ref> الاغانى، ج ‌17، ص‌ 58.</ref> اربد پيامبر صلى الله عليه و آله را ديدار كرد؛ ولى به بحث و جدل با ايشان پرداخت<ref> مجمع البيان، ج‌ 6، ص‌ 435.</ref> و براى مسلمان‌ شدن خود شرايطى قرار داد كه پيامبر آن را نپذيرفت؛ از اين ‌رو با همدستى عامر بن‌ طفيل درصدد سوء قصد به جان پيامبر صلى الله عليه و آله بر‌آمد كه ناكام ماند و با نفرين پيامبر بر اثر صاعقه مرد.<ref> السيرة النبويه، ج‌ 4، ص‌ 568‌ـ‌569؛ جامع البيان، مج‌ 8، ج‌ 13، ص‌ 157‌ـ‌158؛ اسدالغابه، ج‌ 3، ص‌ 125.</ref>
+
__toc__
  
'''اربد بن قيس در شأن نزول:'''
+
ابوحزاز<ref> الاغانى، ج‌ 17، ص‌ 62.</ref> اربد‌ بن قیس‌ بن جزء<ref> الاكمال، ج‌ ص‌ 53.</ref> كلابى،<ref> جمهرة انساب العرب، ص‌ 285.</ref> از سران ‌بنى عامر.<ref> تاریخ یعقوبى، ج‌ ص‌ 79.</ref>
 
+
 
# ‌در سال نهم يا دهم<ref> المنتظم، ج 2، ص 447؛ تاريخ طبرى، ج 2، ص‌ 202.</ref> هجرى، اربد بن قيس همراه گروهى از سران بنى‌عامر از ‌جمله عامر بن طفيل براى ديدار با [[رسول خدا]] صلى الله عليه و آله به [[مدينه]] رفت و چون پيامبر خواسته‌هاى آنان را در مقابل اسلام آوردن نپذيرفت به پيشنهاد عامر قصد كرد پيامبر صلى الله عليه و آله را بكشد.
+
==زندگی نامه==
 
 
عامر با مشغول كردن پيامبر صلى الله عليه و آله به صحبت، اين فرصت را به اربد داد تا از پشت سر، پيامبر صلى الله عليه و آله را به قتل برساند؛ ولى هنگامى كه دست به شمشير برد، دستش از حركت بازماند و قادر به انجام قصد سوء خود نشد.
 
 
 
وى در پى نكوهش عامر<ref> السيرة النبويه، ج‌ ص‌ 568؛ جامع‌البيان، ج‌ 8، ص‌ 157‌ـ‌158.</ref> بدو گفت: دو بار دست به قبضه شمشير بردم؛ بار اول ديوارى آهنين در برابرم قرار گرفت و بار دوم، تو را در مقابل خود مشاهده كردم و از پيامبر صلى الله عليه و آله اثرى نديدم.<ref> مناقب، ج‌ ص‌ 105.</ref>
 
 
 
به گفته برخى مفسران آيات 10‌ـ‌11 [[سوره رعد]]/13 در پى اين ماجرا نازل شد و پيامبر صلى الله عليه و آله را از توطئه آن‌ها آگاه ‌ساخت: «سَواءٌ مِنكُم مَن اَسَرَّ القَولَ و مَن جَهَرَ بِهِ و مَن هُوَ مُستَخف بِالَّيلِ و سارِبٌ بِالنَّهار × لَهُ مُعَقِّبتٌ مِن بَينِ يَدَيهِ و مِن خَلفِهِ يَحفَظونَهُ مِن اَمرِاللّهِ= (براى او) يكسان است: كسى از شما سخن (خود) را نهان ‌كند و كسى كه آن را فاش گرداند و كسى كه خويشتن را به شب پنهان دارد و در روز آشكارا حركت كند. براى او فرشتگانى است كه پى ‌در ‌پى او را به فرمان خدا از پيش رو و از پشت ‌سرش پاسدارى مى‌كنند».
 
  
آيه ‌14 [[سوره رعد]]/13 نيز نازل شد: «لَهُ دَعوَةُ الحَقِّ والَّذينَ يَدعونَ مِن دونِهِ لايَستَجيبونَ لَهُم بِشَىء اِلاّ كَبسِطِ كَفَّيهِ اِلَى الماءِ لِيَبلُغَ فاهُ و‌ما هُوَ بِبلِغِهِ و ما دُعاءُ الكفِرينَ اِلاّ فى ضَلل = دعوت حق براى او است و كسانى‌ كه جز او را مى‌خوانند، هيچ پاسخى به آنان نمى‌دهند مگر مانند كسى كه دو دستش را به ‌سوى آب بگشايد تا (آب) به دهانش برسد، در ‌حالى ‌كه (آب) به (دهان) او نخواهد رسيد و دعاى كافران جز بر هدر نباشد».
+
او جنگجویى شجاع، سخاوتمند<ref> الاغانى، ج‌ 17، ص‌ 61 و 63.</ref> و شاعر<ref> الاكمال، ج‌ 1، ص‌ 53؛ المؤتلف والمختلف، ص‌ 29.</ref> بود. وى را برادر مادرى لبید، شاعر معروف دانسته‌اند.<ref> الاغانى، ج ‌17، ص‌ 58.</ref> اربد پیامبر صلى الله علیه و آله را دیدار كرد؛ ولى به بحث و جدل با ایشان پرداخت<ref> مجمع البیان، ج‌ 6، ص‌ 435.</ref> و براى مسلمان‌ شدن خود شرایطى قرار داد كه پیامبر آن را نپذیرفت؛ از این ‌رو با همدستى عامر بن‌ طفیل درصدد سوء قصد به جان پیامبر صلى الله علیه و آله بر‌آمد كه ناكام ماند و با نفرین پیامبر بر اثر صاعقه مرد.<ref> السیرة النبویه، ج‌ 4، ص‌ 568‌ـ‌569؛ جامع البیان، مج‌ 8، ج‌ 13، ص‌ 157‌ـ‌158؛ اسدالغابه، ج‌ 3، ص‌ 125.</ref>
  
با اين همه، [[علامه طباطبايى]] داستان پيش گفته را در ذيل آيات نمى‌پذيرد. به اعتقاد وى اولا سياق آيات نشانگر مكى بودن آن‌ها است و ثانياً اين داستان با سياق آيات هماهنگى ندارد.<ref> الميزان، ج‌ 11، ص‌ 330.</ref>
+
==اربد بن قیس در شأن نزول==
  
# برخى از مفسران، نزول آيه‌ 13 [[سوره رعد]]/13 را پس از نابودى اربد و اشاره به آن دانسته‌اند:<ref> جامع البيان، مج‌ 8، ج‌ 13، ص‌ 166؛ مجمع البيان، ج‌ 6، ص ‌435.</ref> «و‌يُرسِلُ الصَّوعِقَ فَيُصيبُ بِها مَن يَشاءُ و هُم يُجدِلونَ فِى اللّهِ و هُوَ شَديدُ المِحال = و صاعقه‌ها را فرو مى‌فرستد و با آن‌ها هر كه را بخواهد مورد اصابت قرار مى‌دهد؛ در ‌حالى ‌كه آنان درباره خدا مجادله مى‌كنند و او سخت كيفر است».
+
# ‌در سال نهم یا دهم<ref> المنتظم، ج 2، ص 447؛ تاریخ طبرى، ج 2، ص‌ 202.</ref> هجرى، اربد بن قیس همراه گروهى از سران بنى‌عامر از ‌جمله عامر بن طفیل براى دیدار با [[رسول خدا]] صلى الله علیه و آله به [[مدینه]] رفت و چون پیامبر خواسته‌هاى آنان را در مقابل اسلام آوردن نپذیرفت به پیشنهاد عامر قصد كرد پیامبر صلى الله علیه و آله را بكشد.<p>عامر با مشغول كردن پیامبر صلى الله علیه و آله به صحبت، این فرصت را به اربد داد تا از پشت سر، پیامبر صلى الله علیه و آله را به قتل برساند؛ ولى هنگامى كه دست به شمشیر برد، دستش از حركت بازماند و قادر به انجام قصد سوء خود نشد.</p>وى در پى نكوهش عامر<ref> السیرة النبویه، ج‌ 4، ص‌ 568؛ جامع‌البیان، ج‌ 8، ص‌ 157‌ـ‌158.</ref> بدو گفت: دو بار دست به قبضه شمشیر بردم؛ بار اول دیوارى آهنین در برابرم قرار گرفت و بار دوم، تو را در مقابل خود مشاهده كردم و از پیامبر صلى الله علیه و آله اثرى ندیدم.<ref> مناقب، ج‌ 1، ص‌ 105.</ref><p></p><p>به گفته برخى مفسران آیات 10‌ـ‌11 [[سوره رعد]]/13 در پى این ماجرا نازل شد و پیامبر صلى الله علیه و آله را از توطئه آن‌ها آگاه ‌ساخت: {{متن قرآن|«سَوَاء مِّنكُم مَّنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَن جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَسَارِبٌ بِالنَّهَارِ × لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللّهِ...»}} (براى او) یكسان است: كسى از شما سخن (خود) را نهان ‌كند و كسى كه آن را فاش گرداند و كسى كه خویشتن را به شب پنهان دارد و در روز آشكارا حركت كند. براى او فرشتگانى است كه پى ‌در ‌پى او را به فرمان خدا از پیش رو و از پشت ‌سرش پاسدارى مى‌كنند.</p><p>آیه ‌14 [[سوره رعد]]/13 نیز نازل شد: {{متن قرآن|«لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ لاَ يَسْتَجِيبُونَ لَهُم بِشَيْءٍ إِلاَّ كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْمَاء لِيَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاء الْكَافِرِينَ إِلاَّ فِي ضَلاَلٍ»}} دعوت حق براى او است و كسانى‌ كه جز او را مى‌خوانند، هیچ پاسخى به آنان نمى‌دهند مگر مانند كسى كه دو دستش را به ‌سوى آب بگشاید تا (آب) به دهانش برسد، در ‌حالى ‌كه (آب) به (دهان) او نخواهد رسید و دعاى كافران جز بر هدر نباشد.</p><p>با این همه، [[علامه طباطبایى]] داستان پیش گفته را در ذیل آیات نمى‌پذیرد. به اعتقاد وى اولا سیاق آیات نشانگر مكى بودن آن‌ها است و ثانیاً این داستان با سیاق آیات هماهنگى ندارد.<ref> المیزان، ج‌ 11، ص‌ 330.</ref></p>
 +
# برخى از مفسران، نزول آیه‌ 13 [[سوره رعد]]/13 را پس از نابودى اربد و اشاره به آن دانسته‌اند:<ref> جامع البیان، مج‌ 8، ج‌ 13، ص‌ 166؛ مجمع البیان، ج‌ 6، ص ‌435.</ref> {{متن قرآن|«وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَن يَشَاء وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ»}} و صاعقه‌ها را فرو مى‌فرستد و با آن‌ها هر كه را بخواهد مورد اصابت قرار مى‌دهد؛ در ‌حالى ‌كه آنان درباره خدا مجادله مى‌كنند و او سخت كیفر است».<p>به گفته طبرى، اربد به ‌سوى عَذْبَه (منطقه‌اى نزدیك بصره)<ref> معجم البلدان، ج‌ 4، ص‌ 91؛ جامع‌البیان، مج‌ 8، ج‌ 13، ص 158.</ref> حركت كرد تا براى نبرد با مسلمانان سپاهى فراهم آورد؛ ولى هنگامى كه به منطقه رَقَمْ (محلى در مدینه)<ref> معجم البلدان، ج 3، ص‌ 58.</ref> رسید، صاعقه‌اى بر سر او فرود آمد و او را كشت.<ref> جامع البیان، مج‌ 8، ج ‌13، ص‌ 158.</ref> ابن هشام كشته شدن او را پس از اهانت به ساحت مقدس پروردگار و در ‌حالى ‌كه براى فروش شتر خود بیرون رفته بود،<ref> السیرة النبویه، ج‌ 4، ص‌ 569.</ref> و ابوالفرج اصفهانى پس از شنیدن آیاتى از سوره الرحمن از زبان برادرش لبید و اهانت به پروردگار دانسته‌اند.<ref> الاغانى، ج‌ 17، ص‌ 58‌ـ‌59.</ref></p>
 +
# در نقل دیگرى آمده است: در پى پرسش اربد از پیامبر صلى الله علیه و آله درباره حقیقت خداوند و این ‌كه آیا خدا از جنس طلا، نقره، آهن و یا چوب است، [[سوره اخلاص]]/112 بر پیامبر صلى الله علیه و آله فرو فرستاده شد:<ref> مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 859.</ref><p>{{متن قرآن|«قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ × اللَّهُ الصَّمَدُ × لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ × وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ»}}؛ بگو او خدایى یكتا است. خداى صمد نه كسى را زاده و نه از كسى زاییده شده و هیچ همتایى ندارد.</p>
  
به گفته طبرى، اربد به ‌سوى عَذْبَه (منطقه‌اى نزديك بصره)<ref> معجم البلدان، ج‌ 4، ص‌ 91؛ جامع‌البيان، مج‌ 8، ج‌ 13، ص 158.</ref> حركت كرد تا براى نبرد با مسلمانان سپاهى فراهم آورد؛ ولى هنگامى كه به منطقه رَقَمْ (محلى در مدينه)<ref> معجم البلدان، ج 3، ص‌ 58.</ref> رسيد، صاعقه‌اى بر سر او فرود آمد و او را كشت.<ref> جامع البيان، مج‌ 8، ج ‌13، ص‌ 158.</ref> ابن هشام كشته شدن او را پس از اهانت به ساحت مقدس پروردگار و در ‌حالى ‌كه براى فروش شتر خود بيرون رفته بود،<ref> السيرة النبويه، ج‌ 4، ص‌ 569.</ref> و ابوالفرج اصفهانى پس از شنيدن آياتى از سوره الرحمن از زبان برادرش لبيد و اهانت به پروردگار دانسته‌اند.<ref> الاغانى، ج‌ 17، ص‌ 58‌ـ‌59.</ref>
+
==پانویس==
 +
<references/>
  
# در نقل ديگرى آمده است: در پى پرسش اربد از پيامبر صلى الله عليه و آله درباره حقيقت خداوند و اين ‌كه آيا خدا از جنس طلا، نقره، آهن و يا چوب است، [[سوره اخلاص]]/112 بر پيامبر صلى الله عليه و آله فرو فرستاده شد:<ref> مجمع البيان، ج‌ 10، ص‌ 859.</ref>
+
==منابع==
 
+
على‌اكبر رضایی، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 2، صفحه 448-450.
«قُل هُوَ اللّهُ اَحَد × اَللّهُ الصَّمَد × لَم ‌يَلِد و‌لَم ‌يُولَد × ولَم‌ يَكُن لَهُ كُفُوًا اَحَد؛ بگو او خدايى يكتا است. خداى صمد نه كسى را زاده و نه از كسى زاييده شده و هيچ همتايى ندارد».
 
 
 
==پانویس ==
 
<references />
 
===منابع===
 
 
 
على‌اكبر رضايی، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 2، صفحه 448-450.
 
  
 
[[رده: دشمنان پیامبر]]
 
[[رده: دشمنان پیامبر]]
 
+
[[رده:شخصیت‌های شان نزول آیات قرآن ]]
[[رده: شخصیت های شان نزول آیات قرآن]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ فوریهٔ ۲۰۱۳، ساعت ۱۱:۲۵

Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


ابوحزاز[۱] اربد‌ بن قیس‌ بن جزء[۲] كلابى،[۳] از سران ‌بنى عامر.[۴]  

زندگی نامه

او جنگجویى شجاع، سخاوتمند[۵] و شاعر[۶] بود. وى را برادر مادرى لبید، شاعر معروف دانسته‌اند.[۷] اربد پیامبر صلى الله علیه و آله را دیدار كرد؛ ولى به بحث و جدل با ایشان پرداخت[۸] و براى مسلمان‌ شدن خود شرایطى قرار داد كه پیامبر آن را نپذیرفت؛ از این ‌رو با همدستى عامر بن‌ طفیل درصدد سوء قصد به جان پیامبر صلى الله علیه و آله بر‌آمد كه ناكام ماند و با نفرین پیامبر بر اثر صاعقه مرد.[۹]

اربد بن قیس در شأن نزول

  1. ‌در سال نهم یا دهم[۱۰] هجرى، اربد بن قیس همراه گروهى از سران بنى‌عامر از ‌جمله عامر بن طفیل براى دیدار با رسول خدا صلى الله علیه و آله به مدینه رفت و چون پیامبر خواسته‌هاى آنان را در مقابل اسلام آوردن نپذیرفت به پیشنهاد عامر قصد كرد پیامبر صلى الله علیه و آله را بكشد.

    عامر با مشغول كردن پیامبر صلى الله علیه و آله به صحبت، این فرصت را به اربد داد تا از پشت سر، پیامبر صلى الله علیه و آله را به قتل برساند؛ ولى هنگامى كه دست به شمشیر برد، دستش از حركت بازماند و قادر به انجام قصد سوء خود نشد.

    وى در پى نكوهش عامر[۱۱] بدو گفت: دو بار دست به قبضه شمشیر بردم؛ بار اول دیوارى آهنین در برابرم قرار گرفت و بار دوم، تو را در مقابل خود مشاهده كردم و از پیامبر صلى الله علیه و آله اثرى ندیدم.[۱۲]

    به گفته برخى مفسران آیات 10‌ـ‌11 سوره رعد/13 در پى این ماجرا نازل شد و پیامبر صلى الله علیه و آله را از توطئه آن‌ها آگاه ‌ساخت: «سَوَاء مِّنكُم مَّنْ أَسَرَّ الْقَوْلَ وَمَن جَهَرَ بِهِ وَمَنْ هُوَ مُسْتَخْفٍ بِاللَّيْلِ وَسَارِبٌ بِالنَّهَارِ × لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللّهِ...» (براى او) یكسان است: كسى از شما سخن (خود) را نهان ‌كند و كسى كه آن را فاش گرداند و كسى كه خویشتن را به شب پنهان دارد و در روز آشكارا حركت كند. براى او فرشتگانى است كه پى ‌در ‌پى او را به فرمان خدا از پیش رو و از پشت ‌سرش پاسدارى مى‌كنند.

    آیه ‌14 سوره رعد/13 نیز نازل شد: «لَهُ دَعْوَةُ الْحَقِّ وَالَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ لاَ يَسْتَجِيبُونَ لَهُم بِشَيْءٍ إِلاَّ كَبَاسِطِ كَفَّيْهِ إِلَى الْمَاء لِيَبْلُغَ فَاهُ وَمَا هُوَ بِبَالِغِهِ وَمَا دُعَاء الْكَافِرِينَ إِلاَّ فِي ضَلاَلٍ» دعوت حق براى او است و كسانى‌ كه جز او را مى‌خوانند، هیچ پاسخى به آنان نمى‌دهند مگر مانند كسى كه دو دستش را به ‌سوى آب بگشاید تا (آب) به دهانش برسد، در ‌حالى ‌كه (آب) به (دهان) او نخواهد رسید و دعاى كافران جز بر هدر نباشد.

    با این همه، علامه طباطبایى داستان پیش گفته را در ذیل آیات نمى‌پذیرد. به اعتقاد وى اولا سیاق آیات نشانگر مكى بودن آن‌ها است و ثانیاً این داستان با سیاق آیات هماهنگى ندارد.[۱۳]

  2. برخى از مفسران، نزول آیه‌ 13 سوره رعد/13 را پس از نابودى اربد و اشاره به آن دانسته‌اند:[۱۴] «وَيُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَيُصِيبُ بِهَا مَن يَشَاء وَهُمْ يُجَادِلُونَ فِي اللّهِ وَهُوَ شَدِيدُ الْمِحَالِ» و صاعقه‌ها را فرو مى‌فرستد و با آن‌ها هر كه را بخواهد مورد اصابت قرار مى‌دهد؛ در ‌حالى ‌كه آنان درباره خدا مجادله مى‌كنند و او سخت كیفر است».

    به گفته طبرى، اربد به ‌سوى عَذْبَه (منطقه‌اى نزدیك بصره)[۱۵] حركت كرد تا براى نبرد با مسلمانان سپاهى فراهم آورد؛ ولى هنگامى كه به منطقه رَقَمْ (محلى در مدینه)[۱۶] رسید، صاعقه‌اى بر سر او فرود آمد و او را كشت.[۱۷] ابن هشام كشته شدن او را پس از اهانت به ساحت مقدس پروردگار و در ‌حالى ‌كه براى فروش شتر خود بیرون رفته بود،[۱۸] و ابوالفرج اصفهانى پس از شنیدن آیاتى از سوره الرحمن از زبان برادرش لبید و اهانت به پروردگار دانسته‌اند.[۱۹]

  3. در نقل دیگرى آمده است: در پى پرسش اربد از پیامبر صلى الله علیه و آله درباره حقیقت خداوند و این ‌كه آیا خدا از جنس طلا، نقره، آهن و یا چوب است، سوره اخلاص/112 بر پیامبر صلى الله علیه و آله فرو فرستاده شد:[۲۰]

    «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ × اللَّهُ الصَّمَدُ × لَمْ يَلِدْ وَلَمْ يُولَدْ × وَلَمْ يَكُن لَّهُ كُفُوًا أَحَدٌ»؛ بگو او خدایى یكتا است. خداى صمد نه كسى را زاده و نه از كسى زاییده شده و هیچ همتایى ندارد.

پانویس

  1. الاغانى، ج‌ 17، ص‌ 62.
  2. الاكمال، ج‌ 1، ص‌ 53.
  3. جمهرة انساب العرب، ص‌ 285.
  4. تاریخ یعقوبى، ج‌ 2، ص‌ 79.
  5. الاغانى، ج‌ 17، ص‌ 61 و 63.
  6. الاكمال، ج‌ 1، ص‌ 53؛ المؤتلف والمختلف، ص‌ 29.
  7. الاغانى، ج ‌17، ص‌ 58.
  8. مجمع البیان، ج‌ 6، ص‌ 435.
  9. السیرة النبویه، ج‌ 4، ص‌ 568‌ـ‌569؛ جامع البیان، مج‌ 8، ج‌ 13، ص‌ 157‌ـ‌158؛ اسدالغابه، ج‌ 3، ص‌ 125.
  10. المنتظم، ج 2، ص 447؛ تاریخ طبرى، ج 2، ص‌ 202.
  11. السیرة النبویه، ج‌ 4، ص‌ 568؛ جامع‌البیان، ج‌ 8، ص‌ 157‌ـ‌158.
  12. مناقب، ج‌ 1، ص‌ 105.
  13. المیزان، ج‌ 11، ص‌ 330.
  14. جامع البیان، مج‌ 8، ج‌ 13، ص‌ 166؛ مجمع البیان، ج‌ 6، ص ‌435.
  15. معجم البلدان، ج‌ 4، ص‌ 91؛ جامع‌البیان، مج‌ 8، ج‌ 13، ص 158.
  16. معجم البلدان، ج 3، ص‌ 58.
  17. جامع البیان، مج‌ 8، ج ‌13، ص‌ 158.
  18. السیرة النبویه، ج‌ 4، ص‌ 569.
  19. الاغانى، ج‌ 17، ص‌ 58‌ـ‌59.
  20. مجمع البیان، ج‌ 10، ص‌ 859.

منابع

على‌اكبر رضایی، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 2، صفحه 448-450.