حضرت محمد: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(تغییرمسیر به پیامبر اسلام)
 
(۴ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نوشته های اعضای دانشنامه}}
+
#REDIRECT [[پیامبر اسلام]]
 
 
 
 
 
 
 
 
==حضرت محمد صلی الله علیه و آله==
 
 
 
'''وجه تسميه حضرت محمد صلی الله علیه و آله'''
 
 
 
مشهورترين [[اسماء]] او محمد است كه [[قرآن]] مجيد به آن ناطق است، و اشتقاق او از [[حمد]] است، و بناى اين اسم مفيد مبالغه است در بلوغ غايت محمدت. و ديگر از اسماء شريفه آن حضرت أحمد است كه قرآن به آن نيز ناطق است و همچنين اشتقاق آن از حمد است همچو احمر از حمرت، و جايزست كه نعت باشد در حمد، و ابن عباس فرموده كه اسم آن حضرت در [[تورات]] احمد است و ضحوك القتال يعنى پاك نفسى كه حريص باشد بر [[جهاد]] كه مركب او شتر باشد، و ملبس او شمله، و ماكل او نان ريزه، و شمشير بر گردن حمايل كرده باشد.<ref> [[كشف الغمة]]/ترجمه و شرح زواره اى، ج  1، ص 10.</ref>
 
 
 
[[كفار]] قريش پيغمبر را (مذمم) مي ناميدند و اين كلمه را مى  گفتند و پشت سر آن لعن مى  فرستادند. [[ابوهريره]] از حضرت [[حديث]] مي كند كه فرمود: آيا نمى  بينيد كه خداوند چگونه لعن قريش را از من بگردانيد و آن ها را دشنام داد. آنان مذمم را دشنام مي دهند و نام من محمد است.
 
 
 
در حديث حضرت على بن موسى الرضا، [[امام رضا]] علیه السلام به طور مسند - مسند حديثى است كه نام راويان آن تا معصوم ذكر شده باشد - از اجداد از خود پيغمبر اكرم نقل شده كه: وقتى نام فرزندتان را محمد گزاريد او را گرامى بداريد و در مجالس جابرايش باز كنيد و بر او اخم مكنيد و هيچ مردمى نيستند كه مجلس مشورتى تشكيل دهند كه محمد نام يا احمد نام در ميان ايشان باشد جز اين كه اگر او را طرف مشورت قرار دهند برايشان خير پيش خواهد آمد.
 
 
 
از [[انس بن مالك]] است كه روزى پيغمبر در بازار بود مردى صدا زد و گفت: يا ابوالقاسم حضرت متوجه او شد. مرد گفت: مرادم آن ديگرى است. پيغمبر فرمود: مرا هميشه به اسم يعنى محمد صدا كنيد و به [[كنيه]] يعنى ابوالقاسم صدا مكنيد.
 
 
 
از ابى هريره است كه پيغمبر فرمود: اسم و كنيه من هر دو را بر يك نفر منهيد. خدا مي دهد و من تقسيم مي نمايم (چون ابوالقاسم يعنى پدر تقسيم كننده)، سپس اين مطلب را فقط براى [[امام علی]] علیه السلام و فرزندش اجازه داد.<ref> ترجمه [[مجمع البيان في تفسير القرآن]]، ج  4، ص 280.</ref>
 
 
 
ديگر از اسماء متبركه او خاتم است قال اللَّه تعالى وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ تسميه او به خاتم قول حق تعالى است كه و خاتم النبيين چه ختم [[نبوت]] بر او شد اگر چه در زمان مؤخر است اما در مرتبه مقدم است چنانچه آن حضرت فرمود كه: نحن الآخرون السابقون يوم القيامة.<ref> كشف الغمة/ترجمه و شرح زواره اى، ج 1، ص 15.</ref>
 
 
 
'''نسب حضرت محمد صلی الله علیه و آله'''
 
 
 
از [[ابوالاسود]] روايت كرده اند كه نسب محمد پيغمبر خدا صلى الله عليه و سلم چنين بود: محمد بن عبدالله بن [[عبدالمطلب]] بن [[هاشم]] بن [[عبدمناف]] بن [[قصى بن كلاب ]] ابن مرة بن كعب بن لوى بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر بن كنانة بن خزيمة بن مدركة بن الياس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان بن ادد. و در دنباله نسب وى بالاتر از عدنان اختلاف هست.
 
 
 
از [[ام سلمه]] همسر پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم روايت كرده اند كه از پيغمبر خداى شنيدم كه فرمود: عدنان پسر ادد بن زند بن يرى بن اعراق الثرى بود. ام سلمه گويد: زند همان هميسع بود و يرى همان نبت بود، و اعراق الثرى، [[حضرت اسماعیل]] پسر [[حضرت ابراهیم]] عليهماالسلام بود.
 
 
 
[[ابن اسحاق]] گويد: به پندار بعضى نسب شناسان عدنان پسر ادد بن مقوم بن ناحور بن تيرح بن يعرب بن يشجب بن نابت بن اسماعيل بن ابراهيم بود. بعضى  ها گفته اند: عدنان پسر ادد بن ايتحب بن ايوب بن قيذر بن اسماعيل بن ابراهيم عليهماالسلام بود.<ref> ترجمه تاريخ طبرى، ج  3، ص 825.</ref>
 
 
 
«[[ابن عباس]]»، روايت كرده است كه:
 
 
 
از رسول اكرم صلى الله عليه و آله شنيدم، مى  فرمود: من محمد فرزند «عبدالله» فرزند «عبدالمطلب»، فرزند «هاشم» فرزند «عبدمناف»، فرزند «قصى» فرزند «كلاب» فرزند «مرة» فرزند «كعب»، فرزند «لؤى» فرزند «غالب» فرزند «فهر» فرزند «مالك» فرزند «نضر» فرزند «كنانه» فرزند «خزيمه» فرزند «مدركه» فرزند «الياس» فرزند «مضر» فرزند «نزار» فرزند «معد» فرزند «عدنان» (مورخان گفته اند: نسب رسول اكرم صلى الله عليه و آله تا «عدنان» اتفاقى است و از «عدنان» تا [[حضرت آدم]] عليه السلام مورد اختلاف است. به همين مناسبت از رسول اكرم صلى الله عليه و آله نقل شده است: اذا بلغ نسبى الى عدنان فامسكوا) فرزند «ادّ» فرزند «ادد» فرزند «هميسع» فرزند «يشحب» فرزند «نبت» فرزند «حميل» فرزند «قيدار» فرزند «اسماعيل» فرزند «ابراهيم» فرزند «تارخ» فرزند «ناحور» فرزند «اشوع» فرزند«ارعوس» فرزند «فالغ» فرزند «عابر» ([[حضرت هود]] پيغمبر علیه السلام) فرزند «شانح» فرزند «ارفخشد» فرزند «سام» فرزند «نوح» فرزند «لمك» فرزند «متوشلخ» فرزند «اخنوع» ([[حضرت ادریس]] پيغمبر علیه السلام) فرزند «يرد» فرزند «قينان» فرزند «انوش» فرزند «شيث» فرزند «آدم عليه السلام» هستم.<ref> فضائل پنج تن عليهم السلام در صحاح ششگانه [[اهل سنت]] (ابوالقاسم پاينده)، ج  1، ص 4.</ref>
 
 
 
'''حضرت محمد صلی الله علیه و آله در قرآن'''
 
 
 
نام حضرت محمد صلی الله علیه و آله در [[قرآن کریم]] تحت عنوان "محمد" 4 بار و تحت عنوان "احمد" یکبار ذکر شده است. احمد در [[سوره صف]] آیه 6 و محمد در سوره های: [[سوره آل عمران]] آیه 144 و [[سوره احزاب]] آیه 40 و [[سوره محمد]] آیه 2 و [[سوره فتح]] آیه 29 آمده است. عناوینی چون "رسول الله"، "الرسول"، "امی" و... نیز در قرآن کریم آمده است. و یک سوره هم به نام محمد در قرآن کریم آمده است.
 
 
 
* 1- «وَ مَا مُحَمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَ مَن يَنقَلِبْ عَلَىَ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللّهَ شَيْئًا وَ سَيَجْزِي اللّهُ الشَّاكِرِينَ».
 
 
 
محمد صلی الله علیه و آله فرستاده خدا بود و پيش از او فرستادگان ديگرى نيز بودند، آيا اگر او بميرد و يا كشته شود شما به عقب برمى  گرديد؟ (و با [[مرگ]] او [[اسلام]] را رها كرده به دوران كفر و بت  پرستى بازخواهيد گشت؟) و هر كس به عقب بازگردد هرگز ضررى به خدا نمى  زند، و بزودى شاكران را پاداش خواهيم داد. (سوره آل عمران آیه 144)
 
 
 
* 2- «ما كانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِكُمْ وَلكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْ ءٍ عَليما».
 
 
 
محمد پدر هيچ يك از مردان شما نيست، ولى [[رسول خدا]] و خاتم [[پیامبران]] است و خداوند به هر چيز آگاه است. (سوره احزاب آیه 40)
 
 
 
* 3- «وَالَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى  مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُم ».
 
 
 
و كسانى كه [[ايمان]] آوردند و عمل صالح انجام دادند و به آن چه بر محمد نازل شده، و همه [[حق]] است و از سوى پروردگار آمده نيز ايمان آوردند خداوند گناهانشان را مى  بخشد و كارشان را اصلاح مى  كند. (سوره محمد آیه 2)
 
 
 
* 4- «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سيماهُمْ في  وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجيلِ كَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوى  عَلى  سُوقِهِ يُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الْكُفَّارَ وَعَدَاللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْهُمْ مَغْفِرَةً وَ أَجْراً عَظيما».
 
 
 
محمد فرستاده خداست و كسانى كه با او هستند در برابر كفار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند، پيوسته آن ها را در حال [[ركوع]] و سجود مى  بينى، آن ها همواره [[فضل خدا و رضاى او]] را مى  طلبند، نشانه آن ها در صورتشان از اثر [[سجده]] نمايان است، اين توصيف آن ها در [[تورات]] است، و توصيف آن ها در [[انجيل]] همانند زراعتى است كه جوانه هاى خود را خارج ساخته، سپس به تقويت آن پرداخته، تا محكم شده و بر پاى خود ايستاده است، و آن اندازه رشد و نمو كرده كه زارعان را به شگفتى وامى  دارد! اين براى آن است كه [[كافران]] را به خشم آورد، خداوند كسانى از آن ها را كه [[ايمان]] آورده اند و عمل صالح انجام داده اند وعده آمرزش و اجر عظيمى داده است. (سوره فتح آیه 29)
 
 
 
* 5- «وَ إِذْ قالَ عيسَى ابْنُ مَرْيَمَ يا بَني  إِسْرائيلَ إِنِّي رَسُولُ اللَّهِ إِلَيْكُمْ مُصَدِّقاً لِما بَيْنَ يَدَيَّ مِنَ التَّوْراةِ وَ مُبَشِّراً بِرَسُولٍ يَأْتي  مِنْ بَعْدِي اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَيِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبين ».
 
 
 
و به ياد آوريد هنگامى را كه عيسى پسر مريم گفت: اى [[بنى اسرائيل]]! من فرستاده خدا به سوى شما هستم در حالى كه كتابى (تورات) را كه پيش از من فرستاده شده تصديق دارم و بشارت دهنده به رسولى هستم كه بعد از من مى  آيد، و نام او احمد است، هنگامى كه او (احمد) با [[معجزات]] و دلايل روشن به سراغ آن ها آمد گفتند: اين سحرى است آشكار. (سوره صف آیه 6)
 
 
 
[[پیامبر اسلام]] صلى الله عليه و آله هنگام ظهر و به روايتى هنگام طلوع فجر روز جمعه دوازدهم [[ربیع الاول]] [[عام الفيل]]، چهل سال پيش از [[بعثت]] متولد شد، مادرش در ايام تشريق - (ايام تشريق روزهاى يازدهم و دوازدهم و سيزدهم بعد از اعمال [[حج]] است كه [[اسلام]] آن را در ماه [[ذی الحجه]] قرار داده ولى [[اعراب جاهليت]] دو سال در [[محرم]] حج مي گزاردند و دو سال در [[صفر]] و همچنين در ماههاى بعد در هر ماهى دو سال حج مي گزاردند، پس بنابر آن كه تولد حضرت در ماه ربيع الاول بوده و 9 ماه هم در شكم مادر بوده باشد، ايام تشريق زمان حملش در [[جمادی الثانی]] بوده است) - نزد [[جمره وسطى]] به او حامله گشت و مادرش در منزل (شوهر خود) عبدالله بن [[عبدالمطلب]] بود، و آن حضرت را در [[شعب ابى طالب]] در خانه محمد بن يوسف در آخرين زاويه دست چپ كسى كه وارد خانه مى  شود، زائيد.
 
 
 
خيزران (مادر هادى عباسى) آن خانه را (از كاخ محمد بن يوسف) بيرون كرد و مسجدش نمود، و مردم در آن [[نماز]] مي خواندند پيغمبر صلی الله علیه و آله، پس از بعثتش 13 سال در [[مكه]] بود آن گاه به [[مدينه]] مهاجرت فرمود و 10 سال هم در آن جا بود، سپس در روز دو شنبه دوازدهم ربيع الاول كه 63 سال داشت وفات كرد.
 
 
 
پدرش عبدالله بن عبدالمطلب در مدينه نزد دائي هاى آن حضرت وفات كرد و او دو ماهه بود و مادرش آمنه دختر وهب بن عبدمناف بن زهرة بن كلاب بن مرة بن كعب بن لوى بن غالب، در چهار سالگى آن حضرت وفات كرد، و عبدالمطلب زمانى وفات كرد كه آن حضرت قريب 8 سال داشت و با خديجه ازدواج فرمود، زمانى كه بيست و چند ساله بود، براى پيغمبر از خديجه، قاسم و رقيه و زينب و ام كلثوم پيش از مبعثش متولد شد و طيب و طاهر و فاطمه عليهاالسلام بعد از مبعث، و نيز روايت شده كه بعد از مبعث غير از فاطمه عليهاالسلام متولد نشد و طيب و طاهر پيش از مبعث متولد شدند.
 
 
 
خديجه عليهاالسلام يك سال پيش از هجرت زمانى كه پيغمبر صلى الله عليه و آله از شعب ابى طالب بيرون آمد وفات كرد، و [[ابوطالب]] يك سال بعد از خديجه وفات كرد، چون پيغمبر صلى الله عليه و آله آن دو نفر را از دست داد، ماندن در مكه برايش ناگوار آمد و او را اندوه سختى گرفت و به [[جبرئيل]] عليه السلام شكايت كرد، خداى تعالى به او [[وحى]] كرد كه از شهرى كه مردمش ستمگرند بيرون رو، زيرا تو در [[مكه]] بعد از ابوطالب ياورى ندارى: و آن حضرت را امر به هجرت فرمود.<ref> [[اصول كافى]]/ترجمه مصطفوى، ج  2، ص 323.</ref>
 
 
 
'''حضرت محمد صلی الله علیه و آله در روايات'''
 
 
 
* 1- [[امام صادق]] عليه  السلام:
 
 
 
[[رسول خدا]] صلي  الله  عليه  و  آله هيچ گاه به اندازه ژرفاي خرد خود با بندگان سخن نگفت. رسول خدا صلي  الله  عليه  و  آله فرمود: ما، جماعت [[پیامبران]]، دستور داريم كه با مردم به فراخور فهم و خردهايشان سخن بگوييم.<ref> [[حكم النبي الأعظم]] صلى الله عليه و آله و سلم (محمدى رى شهرى)، ج  2، ص: 264.</ref>
 
 
 
* 2- [[امام علی]] علیه السلام در وصف پيامبر صلي  الله  عليه  و  آله فرمودند:
 
 
 
خداوند او را از شجره پيامبران و چراغدان (و جايگاه) روشنايي و بلنداي پيشاني (خانداني بلندپايه و شريف) و ناف مكه و چراغ  هاي تاريكي و چشمه  هاي [[حكمت]]، برگزيد.<ref> [[بحارالأنوار]] ([[علامه مجلسى]])، ج  34، ص: 240.</ref>
 
 
 
* 3- امام علی علیه السلام در وصف پيامبر صلي  الله  عليه  و  آله فرمودند:
 
 
 
و گواهي مي  دهم كه محمد بنده [[خدا]] و فرستاده اوست و سرور بندگانش مي  باشد. هر زمان خداوند آفريدگان را به دو شاخه تقسيم كرد، او را در بهترين شاخه قرار داد، نه آلوده دامني در وجود او سهيم شد و نه گنه كاري در وجودش شريك گشت.<ref> بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج  66، ص: 311.</ref>
 
 
 
* 4- امام علی علیه السلام درباره [[بعثت پيامبر]] صلي  الله  عليه  و  آله:
 
 
 
خداوند در روزگاري او را برانگيخت كه مردم گمراه و سرگردان بودند و در [[فتنه]] و فساد دست و پا مي  زدند. هوس  ها آنان را دلباخته خود كرده و از راه به درشان برده بود.<ref> بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج  18، ص: 219.</ref>
 
 
 
* 5- در [[حديث]] [[معراج]] آمده است:
 
 
 
اي احمد، بر تو باد پارسايي؛ زيرا كه پارسايي، اول [[دين]] و وسطِ دين و آخرِ دين است... پارسايي همچون گوشواره در ميان زيورها و نان در بين ديگر خوراكي  ها است؛ پارسايي سر [[ايمان]] و تكيه گاه دين است. پارسايي، حكايتش حكايت كشتي است: همچنان كه در دريا تنها كسي نجات مي  يابد كه در كشتي باشد، [[زهد]] پيشگان نيز جز با پارسايي رهايي نمي  يابند.<ref> حكم النبي الأعظم صلى الله عليه و آله و سلم (محمد محمدى رى شهرى)، ج  4، ص: 289.</ref>
 
 
 
'''اخلاق و فضائل و ويژگي هاي حضرت محمد صلی الله علیه و آله'''
 
 
 
* 1- پيامبر صلي  الله  عليه  و  آله فرمودند:
 
 
 
من شبيه ترين مردم به آدم هستم و ابراهيم در قيافه و اخلاق شبيه ترين مردم به من بود. خداوند از فراز عرش خود ده نام روي من گذاشت و اوصاف مرا بيان كرد و به زبان هر پيامبري كه به سوي قومش فرستاد، بشارت آمدن مرا داد و نام مرا در [[تورات]] آورد و معرفي كرد و نامم را در ميان پيروان تورات و [[انجيل]] پراكند و كتاب خود را به من آموخت و در آسمان خود بلند مرتبه ام گردانيد و از اسماء خود برايم نامي اشتقاق كرد.
 
 
 
مرا محمد ناميد و او نامش محمود است و مرا در ميان بهترين نسل از امتم مبعوث فرمود. در تورات نام مرا احيَد گذاشت، پس به واسطه [[توحيد]] تن  هاي امت مرا بر آتش [[حرام]] گردانيد. در انجيل مرا احمد ناميد. پس من در آسمان محمود و ستوده ام و امت مرا حمدكنندگان قرار داد.
 
 
 
در [[زبور]] نام مرا ماحي گذاشت؛ زيرا خداوند عزوجل به وسيله من [[بت  پرستي]] را از روي زمين محو كرد. در [[قرآن]] نام مرا محمد ناميد. پس من سراسر [[قيامت]] در هنگام داوري ستوده هستم. هيچ كس غير از من [[شفاعت]] نمي  كند و در قيامت مرا حاشر ناميد كه مردم در پيش پاي من محشور مي  شوند و مرا موقف ناميد؛ زيرا مردم را در پيشگاه خداي عزوجل متوقف مي  كنم. مرا عاقب ناميد؛ زيرا من در عقب همه [[پیامبران]] قرار دارم و پس از من پيامبري نخواهد آمد. مرا [[رسول رحمت]] و رسول [[توبه]] و رسول حماسه  هاي جنگي و مقتفي قرار داد؛ زيرا در قفاي همه پيامبران آمده ام. من مقيم و كامل و جامع هستم.
 
 
 
پروردگارم بر من منت نهاد و فرمودم: اي محمد، صلي الله  عليك، من هر پيامبري را به زبان امتش سوي آن ها فرستادم، اما تو را به سوي همه خلق خود، از سفيد و سياه، فرستادم و به واسطه رعب و وحشت ياريت كردم كه احدي را با اين وسيله ياري نكردم. غنيمت را براي تو [[حلال]] شمردم، در صورتي كه پيش از تو براي هيچ كس حلال نبوده است. به تو و امت تو گنجي از گنج  هاي عرش خود را عطا كردم؛ [[فاتحة الكتاب]] و آيات پاياني [[سوره بقره]] را. براي تو و امت تو همه زمين را [[سجده]]گاه قرار دادم و خاكش را پاك و پاك كننده. به تو و [[امت]] تو [[تكبير]] ([[الله  اكبر]]) را عطا كردم و نام تو را قرين نام خود قرار دادم، به طوري كه هيچ فردي از امت تو مرا ياد نكند، مگر اين كه در كنار نام من از تو نيز نام برد. پس، خوشا به حال تو و امت تو، اي محمد.<ref> بحارالأنوار (علامه مجلسى)، ج  16، ص: 92.</ref>
 
 
 
* 2- [[ابوذر]] رحمه  الله فرمودند: [[رسول خدا]] صلي  الله  عليه  و  آله هفت سفارش به من فرمود:
 
 
 
مرا سفارش كرد كه به پايين تر از خودم بنگرم و به كسي كه بالاتر از من است ننگرم، مرا به دوست داشتن مستمندان و نزديك شدن به آنان سفارش فرمود، مرا سفارش فرمود كه حقيقت را بگويم، اگر چه تلخ باشد، مرا سفارش فرمود كه با خويشاوندم پيوند برقرار كنم هر چند او پشت كند، سفارشم فرمود كه در راه خدا از سرزنش هيچ سرزنشگري نهراسم، مرا سفارش فرمود كه جمله لاحول و لاقوة الا باللّه  (العلي العظيم) را زياد بگويم؛ زيرا كه آن از گنج هاي [[بهشت]] است.<ref> حكم النبي الأعظم صلى الله عليه و آله و سلم (محمد محمدى رى شهرى)، ج  4، ص: 50.</ref>
 
 
 
* 3- [[امام علی]] عليه  السلام:
 
 
 
پيامبر صلي  الله  عليه  و  آله در شب [[معراج]] از پروردگارش پرسيد و عرض كرد: پروردگارا، كدام اعمال برتر است؟ خداوند عزوجل فرمود: هيچ چيز نزد من برتر از توكل كردن بر من و خشنود بودن به آن  چه قسمت كرده ام، نمي  باشد.<ref> پيام پيامبر (بهاءالدين خرمشاهى )، متن  عربى، ص: 294.</ref>
 
 
 
==پانویس ==
 
<references />
 
==منابع:==
 
 
 
(1). كشف الغمة/ترجمه و شرح زواره اى، على بن حسين زواره اى؛ [[تهران]]: انتشارات اسلاميه، چاپ سوم، 1382 ش.
 
 
 
(2). ترجمه [[مجمع البيان]]، مترجمان ، تهران : فراهانى ، چاپ اول ، 1360 ش .
 
 
 
(3). ترجمه تاريخ طبرى، ابوالقاسم پاينده ؛ تهران: اساطير، چاپ پنجم ، 1375 ش .
 
 
 
(4). فضائل پنج تن عليهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، محمد باقر ساعدى؛ قم: فيروزآبادى، چاپ اول، 1374 ش.
 
 
 
(5). [[اصول كافى]]/ترجمه مصطفوى، حاج سيد جواد مصطفوى؛ تهران: كتاب فروشى علميه اسلاميه، چاپ اول.
 
 
 
(6). حكم النبي الأعظم صلى الله عليه و آله و سلم ، محمدى رى شهرى و همكاران ؛ قم : دارالحديث ، چاپ اول ، 1429 ق .
 
 
 
(7). بحارالأنوار، علامه مجلسى ؛ تهران .
 
 
 
(8). پيام پيامبر، بهاءالدين خرمشاهى ؛ تهران: منفرد، چاپ اول، 1376 ش .
 
[[Category:پیامبران اولوالعزم]]
 

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ سپتامبر ۲۰۱۲، ساعت ۰۸:۱۶

تغییرمسیر به: