سید اسدالله لاجوردی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای جدید حاوی '{{الگو:نیازمند ویرایش فنی}} {{منبع الکترونیکی معتبر}} سيد اسدالله لاجوردي سال 1314 د...' ایجاد کرد)
 
(ویرایش)
 
(۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{الگو:نیازمند ویرایش فنی}}
 
 
{{منبع الکترونیکی معتبر}}
 
{{منبع الکترونیکی معتبر}}
سيد اسدالله لاجوردي سال 1314 در يکي از محلات جنوبي تهران در خانواه‌اي مذهبي چشم به جهان گشود. پدرش سيد علي‌اکبر و مادرش زني نيکوکار به نام قمر قائم‌الصباح بود. پدر سيد اسدالله خانواده پرجمعيت خويش را از راه چوب فروشي اداره مي‌کرد و در ايام فساد رضاشاهي با زحمت بسيار فرزندان خود را با تعليمات اسلامي پرورش مي‌داد. تحصيلات ابتدايي سيد اسدالله از سال 1320 همزمان با جنگ جهاني دوم آغاز گرديد و با مشکلاتي مانند قحطي، تورم و ناامني ناشي از جنگ به پايان رسيد. سال 1327 پاي به دبيرستان نهاد او براي تأمين معاش خانواده‌اش همزمان با تحصيل در چوب فروشي پدرش نيز کار مي‌کرد.
 
  
+
'''شهید سید اسدالله لاجوردی''' (۱۳۷۷-۱۳۱۴ ش)، عضو هئیت مؤتلفه اسلامی و از مبارزان فعال در دوران انقلاب اسلامی [[ایران]] بود. وی پس از انقلاب، مسؤلیت دادستانی انقلاب ‌اسلامی را بر عهده گرفت و در زمان تصدی مسؤلیت زندانها، منشأ خدمات خیر فراوانی شد و سرانجام توسط [[نفاق|منافقین]] به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید.
  
سيد اسدالله پس از دو سال تحصيل در مقطع دبيرستان ترک تحصيل کرد و به فراگيري علوم حوزوي پرداخت. شرح لمعه و اصول و منطق را در مسجد شاهچراغ نزد استاد شاهچراغي و فقه را نزد مرحوم سيد مرتضي لنگرودي فرا گرفت. آشنايي با حاج صادق اماني حاصل آن دوران است. دوستي آنها با وصلت حاج صادق اماني با خواهر سيد اسدالله مستحکم‌تر شد و نقطه عطفي در زندگي مبارزاتي وي محسوب مي‌گردد.
+
[[پرونده:Lajvardi.jpg|بندانگشتی|شهید سید اسدالله لاجوردی]]
  
 
  
او همراه حاج صادق اماني، محمدصادق اسلامي ‌گيلاني و حسين رحماني ادبيات عرب را به خوبي و علوم حوزوي را در حد کفايه آموخت و به دليل هوش و ذکاوت و قدرت و استنباط بالا به تفسير قرآن پرداخت و به جلسات بحث شهيد مطهري نيز راه يافت.
+
== تحصیلات ==
 +
سید اسدالله لاجوردی فرزند سید علی‌اکبر، سال ۱۳۱۴ شمسی در یکی از محلات جنوبی [[تهران]] در خانواه‌ای مذهبی چشم به جهان گشود.  
  
+
تحصیلات ابتدایی سید اسدالله از سال ۱۳۲۰ همزمان با جنگ جهانی دوم آغاز گردید و با مشکلاتی مانند قحطی، تورم و ناامنی ناشی از جنگ به پایان رسید. سال ۱۳۲۷ پای به دبیرستان نهاد او برای تأمین معاش خانواده‌اش همزمان با تحصیل در چوب فروشی پدرش نیز کار می‌کرد.
  
سيد اسدالله در سال 1339 با دختري متدين از خانوده‌اي مذهبي ازدواج کرد <ref> شهيد سيد اسدالله لاجوردي. به همراه يادداشتهاي زندان، ج 6، تهران: وزارت اطلاعات، مرکز بررسي اسناد تاريخي، 1377 صص 11و 12 . </ref> لاجوردي و همراهانش به مرور تحت رهنمودهاي علماي متعهدي همچون شهيد آيت‌الله بهشتي و شهيد استاد مطهري ــ گردانندگان سه هئيت مذهبي تهران ـــ و همچنين آشنايي گروههاي مختلف با امام خميني (ره) و توصيه ايشان به همبستگي ميان گروهها تصميم به ائتلاف و ايجاد تشکل در راستاي مبارزه با رژيم ستم‌شاهي گرفتند، که به شکل‌گيري هئيت مؤتلفه اسلامي انجاميد. با اين رويداد مبارزات امام خميني (ره) با رژيم شکل تازه‌اي به خود گرفت. امام (ره) در اعتراض به اقدامات رژيم، نوروز سال 1342 را که مصادف با وفات امام جعفر صادق (ع) بود عزاي عمومي اعلام نمود و رژيم تصميم گرفت با انجام اقداماتي شديد روحانيون را مرعوب ساخته و آنها را از صحنۀ سياست دور نمايد. بنابراين روز 2 فروردين 1342، گروهي از سربازان گارد شاهنشاهي مجلس روضه‌خواني و عزاي آيت‌الله گلپايگاني را که در مدرسه فيضيه قم برگزار شده بود برهم زده و به ضرب و شتم مردم و روحانیون پرداختند. واقعه مدرسه فیضیه قم و سخنراني تاريخي امام (ره) در روز 13 خرداد 1342 که منجر به دستگيري ايشان و قيام 15 خرداد گرديد موجب تظاهرات عده بسياري از مردم شهرهاي قم و تهران شد. يک شاخه از تظاهرات نيز قرار بود از منزل سيد اسدالله لاجوردي شروع شود.
+
سید اسدالله پس از دو سال تحصیل در مقطع دبیرستان ترک تحصیل کرد و به فراگیری علوم حوزوی پرداخت. شرح لمعه و اصول و منطق را در مسجد شاهچراغ نزد استاد شاهچراغی و [[فقه]] را نزد مرحوم سید مرتضی لنگرودی فراگرفت. آشنایی با حاج صادق امانی حاصل آن دوران است. دوستی آنها با وصلت حاج صادق امانی با خواهر سید اسدالله مستحکم‌تر شد و نقطه عطفی در زندگی مبارزاتی وی محسوب می‌گردد.
  
به دنبال اقدامات خشونت‌بار رژيم، مؤتلفه تصميم به فعاليت مسلحانه گرفت و به دنبال تصويب طرح کاپيتولاسيون توسط حسنعلي منصور و ترور وي، لاجوردي دستگير شد. و پس از مدتي از زندان شهرباني آزاد گرديد. بعد از آزادي او از زندان، تحقيقات در مورد قتل منصور ادامه يافت و ساواک که به نقش هئيت مؤتلفه اسلامي در برنامه‌ريزي و اجراي قتل منصور پي برده بود در 13 اسفند 1343 منزل لاجوردي را دوباره بازرسي و بعد از دو روز او را به اتهام عضويت در هئيت مؤتلفه دستگير کرد و به زندان قزل‌قلعه منتقل ساخت و تحت بازجويي و شکنجه‌هاي طاقت‌فرسا قرار داد. ولي لاجوردي با استقامتي ستودني در برابر بازجويان پايداري نمود و در نهايت به 18 ماه حبس تأديبي محکوم گرديد. او پس از آزادي از زندان شغل خود را تغيير داد و در شکل‌گيري مؤسسه بنياد تعاون و رفاه اسلامي نقش مؤثري ايفا نمود. مبارزات مخفيانه لاجوردي تا سال 1347 از ديد مأموران ساواک پنهان ماند و در اين مدت به ساماندهي افراد مذهبي در چارچوب جلسات سيار همت گماشت. او در ادامه مبارزات خود با ورود سرمايه‌گذاران آمريکايي به ايران در فروردين 1349، مبادرت به تکثير اعلاميه‌اي تحت عنوان «گامي ديگر در راه تشديد غارتگري» نمود و در ارديبهشت همان سال دستگير شد و در زير شکنجه‌هاي ددمنشانه دژخيمان ساواک کمرش شکست و بينايي يک چشم خود را نيز تا حد زيادي از دست داد و به چهار سال حبس محکوم گرديد و مرد پولادين زندانها لقب گرفت.
+
او همراه حاج صادق امانی، محمدصادق اسلامی ‌گیلانی و حسین رحمانی، [[ادبیات عرب|ادبیات عرب]] را به خوبی و علوم حوزوی را در حد کفایه آموخت و به دلیل هوش و ذکاوت و قدرت و استنباط بالا به [[تفسیر قرآن|تفسیر قرآن]] پرداخت و به جلسات بحث [[مرتضی مطهری|شهید مطهری]] نیز راه یافت.
  
سومين دوران زندان وي 30 فروردين 1353 پايان گرفت <ref> اسطوره مقاومت: شهيد سيد اسدالله لاجوردي، ج 1، تهران: آخرين پيام، 1384، صص 91-124 </ref> .با توجه به آگاهي ساواک از روحيه مبارزه‌طلبانه سيد اسدالله، بعد از آزادي نيز او را تحت کنترل و مراقبت شديد قرار داد و در تاريخ هفتم اسفند 1353مجدداً وي را دستگير و به 18 ماه حبس جنايي محکوم نمود.
+
== فعالیت‌های سیاسی ==
 +
سید اسدالله لاجوردی و همراهانش به مرور تحت رهنمودهای علمای متعهدی همچون [[شهید بهشتی|شهید آیت‌الله بهشتی]] و [[مرتضی مطهری|شهید استاد مطهری]] ـ گردانندگان سه هئیت مذهبی تهران ـ و همچنین آشنایی گروههای مختلف با [[امام خمینی|امام خمینی]] و توصیه ایشان به همبستگی میان گروهها، تصمیم به ائتلاف و ایجاد تشکل در راستای مبارزه با رژیم ستم‌شاهی گرفتند که به شکل‌گیری هئیت مؤتلفه اسلامی انجامید. با این رویداد، مبارزات امام خمینی با رژیم شکل تازه‌ای به خود گرفت.  
  
سال 1356 همزمان با اوج‌گيري حرکتهاي مردمي و شکل‌گيري انقلاب اسلامي، در 27 مرداد 1356 همراه با عدۀ زيادي از زندان آزاد شد و براي ادامه مبارزه به همرزمان و همسنگران ديرينه خود پيوست. او در کميته استقبال از امام خميني (ره) بسيار فعال بود و با پيروزي انقلاب ‌اسلامي مسؤليت دادستاني انقلاب ‌اسلامي را بر عهده گرفت.
+
امام در اعتراض به اقدامات رژیم، نوروز سال ۱۳۴۲ را که مصادف با وفات [[امام صادق علیه السلام|امام جعفر صادق]] علیه السلام بود، عزای عمومی اعلام نمود و رژیم تصمیم گرفت با انجام اقداماتی شدید روحانیون را مرعوب ساخته و آنها را از صحنه سیاست دور نماید. بنابراین روز ۲ فروردین ۱۳۴۲ گروهی از سربازان گارد شاهنشاهی مجلس [[روضه خوانی|روضه‌خوانی]] و عزای [[سید محمدرضا موسوی گلپایگانی|آیت‌الله گلپایگانی]] را که در [[مدرسه فیضیه|مدرسه فیضیه]] قم برگزار شده بود، برهم زده و به ضرب و شتم مردم و روحانیون پرداختند. واقعه مدرسه فیضیه قم و سخنرانی تاریخی امام در روز ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ که منجر به دستگیری ایشان و قیام ۱۵ خرداد گردید، موجب تظاهرات عده بسیاری از مردم شهرهای [[قم]] و [[تهران]] شد. یک شاخه از تظاهرات نیز قرار بود از منزل سید اسدالله لاجوردی شروع شود.
  
+
به دنبال اقدامات خشونت‌بار رژیم، هئیت مؤتلفه تصمیم به فعالیت مسلحانه گرفت و به دنبال تصویب طرح کاپیتولاسیون توسط حسنعلی منصور و ترور وی، لاجوردی دستگیر شد و پس از مدتی از زندان شهربانی آزاد گردید. بعد از آزادی او از زندان، تحقیقات در مورد قتل منصور ادامه یافت و [[ساواک]] که به نقش هئیت مؤتلفه اسلامی در برنامه‌ریزی و اجرای قتل منصور پی برده بود، در ۱۳ اسفند ۱۳۴۳ منزل لاجوردی را دوباره بازرسی و بعد از دو روز او را به اتهام عضویت در هئیت مؤتلفه دستگیر کرد و به زندان قزل‌قلعه منتقل ساخت و تحت بازجویی و شکنجه‌های طاقت‌فرسا قرار داد.
لاجوردي در زمان تصدي مسؤليت زندانها منشأ خدمات خير فراواني شد که از جمله مي‌توان به ايجاد کارگاههاي مختلف براي يادگيري حرفه‌هاي گوناگون و امرار معاش زندانيان پس از آزادي و ريشه‌کن کردن بي‌سوادي در ميان زندانيان اشاره نمود.
+
 
 +
ولی لاجوردی با استقامتی ستودنی در برابر بازجویان پایداری نمود و در نهایت به ۱۸ ماه حبس تأدیبی محکوم گردید. او پس از آزادی از زندان شغل خود را تغییر داد و در شکل‌گیری مؤسسه بنیاد تعاون و رفاه اسلامی نقش مؤثری ایفا نمود. مبارزات مخفیانه لاجوردی تا سال ۱۳۴۷ از دید مأموران ساواک پنهان ماند و در این مدت به ساماندهی افراد مذهبی در چارچوب جلسات سیار همت گماشت.
 +
 
 +
او در ادامه مبارزات خود با ورود سرمایه‌گذاران آمریکایی به [[ایران|ایران]] در فروردین ۱۳۴۹، مبادرت به تکثیر اعلامیه‌ای تحت عنوان «گامی دیگر در راه تشدید غارتگری» نمود و در اردیبهشت همان سال دستگیر شد و در زیر شکنجه‌های ددمنشانه دژخیمان ساواک، کمرش شکست و بینایی یک چشم خود را نیز تا حد زیادی از دست داد و به چهار سال حبس محکوم گردید و مرد پولادین زندانها لقب گرفت.
 +
 
 +
سومین دوران زندان وی ۳۰ فروردین ۱۳۵۳ پایان گرفت.<ref>اسطوره مقاومت: شهید سید اسدالله لاجوردی، ج۱، تهران: آخرین پیام، ۱۳۸۴، صص ۹۱-۱۲۴.</ref> با توجه به آگاهی ساواک از روحیه مبارزه‌طلبانه سید اسدالله، بعد از آزادی نیز او را تحت کنترل و مراقبت شدید قرار داد و در تاریخ هفتم اسفند ۱۳۵۳ مجدداً وی را دستگیر و به ۱۸ ماه حبس جنایی محکوم نمود.
 +
 
 +
سال ۱۳۵۶ همزمان با اوج‌گیری حرکتهای مردمی و شکل‌گیری انقلاب اسلامی در ۲۷ مرداد ۱۳۵۶، همراه با عده زیادی از زندان آزاد شد و برای ادامه مبارزه به همرزمان و همسنگران دیرینه خود پیوست. او در کمیته استقبال از [[امام خمینی|امام خمینی]] بسیار فعال بود و با پیروزی انقلاب ‌اسلامی مسؤلیت دادستانی انقلاب ‌اسلامی را بر عهده گرفت.
 +
 
 +
لاجوردی در زمان تصدی مسؤلیت زندانها منشأ خدمات خیر فراوانی شد که از جمله می‌توان به ایجاد کارگاههای مختلف برای یادگیری حرفه‌های گوناگون و امرار معاش زندانیان پس از آزادی و ریشه‌کن کردن بی‌سوادی در میان زندانیان اشاره نمود. وی معتقد بود بسیاری از زندانیانی که حکم اعدام برایشان صادر شده، نباید اعدام شوند و همه تلاش خود را برای بازپروری و نجات آن‌ها از مرگ می‌کرد.
 +
 
 +
== شهادت ==
 +
شهید سید اسدالله لاجوردی سرانجام در سال ۱۳۷۷ شمسی، در حالی که هیچ سمت رسمی نداشت، در محل کسب خود در بازار [[تهران]] توسط دو نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق ([[نفاق|منافقین]]) به [[شهادت در راه خدا|شهادت]] رسید و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
  
 
منافقين کور دل بارها قصد به شهادت رساندن سيد اسدالله لاجوردي را داشتند و سرانجام سال 1377 در حالي که عازم محل کار خود بود توسط آنها به شهادت رسيد.
 
 
==پانویس==
 
==پانویس==
<references/>
+
<references />
== منابع ==
+
 
*ويدا معزي‌نيا،سيد اسدالله لاجوردي، [http://www.iichs.org/index.asp?id=956&doc_cat=7 موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران] تاریخ بازیابی: 8 آذر ماه 1392.
+
==منابع==
 +
 
 +
*ویدا معزی‌نیا، سید اسدالله لاجوردی، [http://www.iichs.org/index.asp?id=956&doc_cat=7 موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران]، تاریخ بازیابی: ۸ آذر ماه ۱۳۹۲.
 +
 
 
[[رده:شخصیت های سیاسی]]
 
[[رده:شخصیت های سیاسی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ ژانویهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۱۲:۳۱

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon-computer.png
محتوای فعلی مقاله یکی از پایگاه های معتبر متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


شهید سید اسدالله لاجوردی (۱۳۷۷-۱۳۱۴ ش)، عضو هئیت مؤتلفه اسلامی و از مبارزان فعال در دوران انقلاب اسلامی ایران بود. وی پس از انقلاب، مسؤلیت دادستانی انقلاب ‌اسلامی را بر عهده گرفت و در زمان تصدی مسؤلیت زندانها، منشأ خدمات خیر فراوانی شد و سرانجام توسط منافقین به شهادت رسید.

شهید سید اسدالله لاجوردی


تحصیلات

سید اسدالله لاجوردی فرزند سید علی‌اکبر، سال ۱۳۱۴ شمسی در یکی از محلات جنوبی تهران در خانواه‌ای مذهبی چشم به جهان گشود.

تحصیلات ابتدایی سید اسدالله از سال ۱۳۲۰ همزمان با جنگ جهانی دوم آغاز گردید و با مشکلاتی مانند قحطی، تورم و ناامنی ناشی از جنگ به پایان رسید. سال ۱۳۲۷ پای به دبیرستان نهاد او برای تأمین معاش خانواده‌اش همزمان با تحصیل در چوب فروشی پدرش نیز کار می‌کرد.

سید اسدالله پس از دو سال تحصیل در مقطع دبیرستان ترک تحصیل کرد و به فراگیری علوم حوزوی پرداخت. شرح لمعه و اصول و منطق را در مسجد شاهچراغ نزد استاد شاهچراغی و فقه را نزد مرحوم سید مرتضی لنگرودی فراگرفت. آشنایی با حاج صادق امانی حاصل آن دوران است. دوستی آنها با وصلت حاج صادق امانی با خواهر سید اسدالله مستحکم‌تر شد و نقطه عطفی در زندگی مبارزاتی وی محسوب می‌گردد.

او همراه حاج صادق امانی، محمدصادق اسلامی ‌گیلانی و حسین رحمانی، ادبیات عرب را به خوبی و علوم حوزوی را در حد کفایه آموخت و به دلیل هوش و ذکاوت و قدرت و استنباط بالا به تفسیر قرآن پرداخت و به جلسات بحث شهید مطهری نیز راه یافت.

فعالیت‌های سیاسی

سید اسدالله لاجوردی و همراهانش به مرور تحت رهنمودهای علمای متعهدی همچون شهید آیت‌الله بهشتی و شهید استاد مطهری ـ گردانندگان سه هئیت مذهبی تهران ـ و همچنین آشنایی گروههای مختلف با امام خمینی و توصیه ایشان به همبستگی میان گروهها، تصمیم به ائتلاف و ایجاد تشکل در راستای مبارزه با رژیم ستم‌شاهی گرفتند که به شکل‌گیری هئیت مؤتلفه اسلامی انجامید. با این رویداد، مبارزات امام خمینی با رژیم شکل تازه‌ای به خود گرفت.

امام در اعتراض به اقدامات رژیم، نوروز سال ۱۳۴۲ را که مصادف با وفات امام جعفر صادق علیه السلام بود، عزای عمومی اعلام نمود و رژیم تصمیم گرفت با انجام اقداماتی شدید روحانیون را مرعوب ساخته و آنها را از صحنه سیاست دور نماید. بنابراین روز ۲ فروردین ۱۳۴۲ گروهی از سربازان گارد شاهنشاهی مجلس روضه‌خوانی و عزای آیت‌الله گلپایگانی را که در مدرسه فیضیه قم برگزار شده بود، برهم زده و به ضرب و شتم مردم و روحانیون پرداختند. واقعه مدرسه فیضیه قم و سخنرانی تاریخی امام در روز ۱۳ خرداد ۱۳۴۲ که منجر به دستگیری ایشان و قیام ۱۵ خرداد گردید، موجب تظاهرات عده بسیاری از مردم شهرهای قم و تهران شد. یک شاخه از تظاهرات نیز قرار بود از منزل سید اسدالله لاجوردی شروع شود.

به دنبال اقدامات خشونت‌بار رژیم، هئیت مؤتلفه تصمیم به فعالیت مسلحانه گرفت و به دنبال تصویب طرح کاپیتولاسیون توسط حسنعلی منصور و ترور وی، لاجوردی دستگیر شد و پس از مدتی از زندان شهربانی آزاد گردید. بعد از آزادی او از زندان، تحقیقات در مورد قتل منصور ادامه یافت و ساواک که به نقش هئیت مؤتلفه اسلامی در برنامه‌ریزی و اجرای قتل منصور پی برده بود، در ۱۳ اسفند ۱۳۴۳ منزل لاجوردی را دوباره بازرسی و بعد از دو روز او را به اتهام عضویت در هئیت مؤتلفه دستگیر کرد و به زندان قزل‌قلعه منتقل ساخت و تحت بازجویی و شکنجه‌های طاقت‌فرسا قرار داد.

ولی لاجوردی با استقامتی ستودنی در برابر بازجویان پایداری نمود و در نهایت به ۱۸ ماه حبس تأدیبی محکوم گردید. او پس از آزادی از زندان شغل خود را تغییر داد و در شکل‌گیری مؤسسه بنیاد تعاون و رفاه اسلامی نقش مؤثری ایفا نمود. مبارزات مخفیانه لاجوردی تا سال ۱۳۴۷ از دید مأموران ساواک پنهان ماند و در این مدت به ساماندهی افراد مذهبی در چارچوب جلسات سیار همت گماشت.

او در ادامه مبارزات خود با ورود سرمایه‌گذاران آمریکایی به ایران در فروردین ۱۳۴۹، مبادرت به تکثیر اعلامیه‌ای تحت عنوان «گامی دیگر در راه تشدید غارتگری» نمود و در اردیبهشت همان سال دستگیر شد و در زیر شکنجه‌های ددمنشانه دژخیمان ساواک، کمرش شکست و بینایی یک چشم خود را نیز تا حد زیادی از دست داد و به چهار سال حبس محکوم گردید و مرد پولادین زندانها لقب گرفت.

سومین دوران زندان وی ۳۰ فروردین ۱۳۵۳ پایان گرفت.[۱] با توجه به آگاهی ساواک از روحیه مبارزه‌طلبانه سید اسدالله، بعد از آزادی نیز او را تحت کنترل و مراقبت شدید قرار داد و در تاریخ هفتم اسفند ۱۳۵۳ مجدداً وی را دستگیر و به ۱۸ ماه حبس جنایی محکوم نمود.

سال ۱۳۵۶ همزمان با اوج‌گیری حرکتهای مردمی و شکل‌گیری انقلاب اسلامی در ۲۷ مرداد ۱۳۵۶، همراه با عده زیادی از زندان آزاد شد و برای ادامه مبارزه به همرزمان و همسنگران دیرینه خود پیوست. او در کمیته استقبال از امام خمینی بسیار فعال بود و با پیروزی انقلاب ‌اسلامی مسؤلیت دادستانی انقلاب ‌اسلامی را بر عهده گرفت.

لاجوردی در زمان تصدی مسؤلیت زندانها منشأ خدمات خیر فراوانی شد که از جمله می‌توان به ایجاد کارگاههای مختلف برای یادگیری حرفه‌های گوناگون و امرار معاش زندانیان پس از آزادی و ریشه‌کن کردن بی‌سوادی در میان زندانیان اشاره نمود. وی معتقد بود بسیاری از زندانیانی که حکم اعدام برایشان صادر شده، نباید اعدام شوند و همه تلاش خود را برای بازپروری و نجات آن‌ها از مرگ می‌کرد.

شهادت

شهید سید اسدالله لاجوردی سرانجام در سال ۱۳۷۷ شمسی، در حالی که هیچ سمت رسمی نداشت، در محل کسب خود در بازار تهران توسط دو نفر از اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به شهادت رسید و در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.

پانویس

  1. اسطوره مقاومت: شهید سید اسدالله لاجوردی، ج۱، تهران: آخرین پیام، ۱۳۸۴، صص ۹۱-۱۲۴.

منابع